eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
باز امشب غزلی كنج دلم زندانی است آسمان شب بی حوصله ام طوفانی است هيچ كسی تلخی لبخند مرا درک نكرد های های دل ديوانه ی من پنهانی است
آنچه روزی در تنم دل داشت نام بس که سختی دید امروز آهن است!!😕😢
حال من این روزها از قبل طوفانی تر است از تمام چترهای شهر بارانی تر است😢😕
تو گرم چایی خود بودی و لبم می‌گفت که کاش من لب خوشبخت استکان بودم... 💟
دلم ده کوره‌ای درگیر طاعون است بعد از تو دلم‌خون‌است‌میفهمی؟دلم‌خون‌است‌بعد از تو
دل‌که‌رنجیدازکسی‌خرسندکردن‌مشکل است شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است
از عکس تو و بغض همینقدر بگویم دردا  که چه شبها... که چه شبها... که چه شبها... ♥️
خَیّر فراوان دارد این بحرِ مجازی یک عده اینجا خَیّرِ اهداءِ قلبند!😐
طرح زیبای تنش آه خدا عالی بود جای یک بوسه میان من و او خالی بود بارش نم نم باران و غروب پاییز بوی خاک و نم باران چه قدر عالی بود خنده بود و غزل و عشق، دو فنجان قهوه روی آن میز فقط خنده و خوشحالی بود قهوه همواره نمادی است میان عشّاق طبق معمول پس ازخوردن آن فالی بود چشم او و ته فنجان، و هی خندهٔ من آن اداهاش شبیه زن رمّالی بود صد سوال از لب او بود و جواب از لب من یاد آن روز عجب روز و عجب حالی بود ♥️
دلم دیگر با خودم راه نمی‌آید؛ هر روز پرسه می‌زند در خیالِ تو،،، 🦋
احوال تو خوب است؟ هوا کم که نداری ؟ قصد گذر از معرکه کم کم که نداری ؟ دلتنگ شدم، چشم بر این عقربه و راه بغض است هوا، طاقت اشکم که نداری آنقدر سفر کردن تو داده به من درد دیگر خبر از خواب و خوراکم که نداری از من تو مگر هیچ بدی دیدی و رفتی؟ خب راست بگو، شاهد محکم که نداری دنیام شده تنگ به قدر چمدانت در وسعت خود، قدرت درکم که نداری کابوس شده وحشت روزی که نباشی سوگند بخور! نقشه ی ترکم که نداری؟ 🌺🌺🌺🌺🌺 من بی تو خرابم تو از این غم که نداری دیوانه چو من دور و برت کم که نداری ازبس تو سر و ساده و بی فیس و ادایی رژ لب 💄و لاک و مژه دیدم که نداری لامذهب و لاییکی و بی عشق ولایت ماه رمضان روزه و عیدم که نداری هم وزن و قوافی تو ای آخر احساس صد قافیه از بهر تو چیدم که نداری 😂
یک نکته ،بگویمت به تحقیق ، بسنج گر عاقل و کاملی ، مرنجان و مرنج
‏داشت از دیدار چشمان تو برمی گشت که «محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت»
تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان‌ها
به راهِ بادیه رفتن بِه از نشستن باطل که گر مراد نیابم به‌ قدر وسع بکوشم
یک روز اگرت تنگ در آغوش بگیرم تا صبح قیامت نفسم هست معطر... 🖇💌
چرخش دست تو و رقص النگوهایت گیسوان تو گره خورده به زانوهایت! من به لبخند کمی قانعم و از تو فقط، مآمنی خواستم اندازه ی بازوهایت... قرص ماه تو تمام است و نایاب اما، کاش تجویز شود نسخه ی داروهایت چقدر شاعرِ آواره، به یک باره شدند_ مثل زنبور عسل راهی کندوهایت بدتر از حمله ی اعراب به ایران قدیم داده بر باد سرِ حوصله ابروهایت شهر در هاله ای از ، روشنی و تاریکی ست روسری را بتکان تازه شود موهایت ‌نگریزید از این حافظه،چون شعر شده ضامنِ بغضِ پلنگانه یِ آهوهایت...
نگفته بود نفس بعدِ رفتنش آه است نگفته بود که رفتن چقدر جانکاه است
پلک بگشا نازنینم! صبح ِ زیبایت بخیر دلربا و بهترینم! صبح ِ زیبایت بخیر خاب ِ نوشینت گوارا نوش ِ مژگان ِ خمار خمره ی ِ چله نشینم! صبح ِ زیبایت بخیر ناز بالش از پر ِ قو هم برای ِ تو کم است گُلپر ِ ابریشمینم! صبح ِ زیبایت بخیر تن بلور ِ مو طلایی! آفتابی کن مرا روشنی بخش ِ زمینم! صبح ِ زیبایت بخیر گونه های ِ نقره ات یاقوت ِ گُل انداخته قرص ِ ماه ِ شرمگینم! صبح ِ زیبایت بخیر هر سپیده با تو آغاز ِ بهاری دیگر است خنده کن تا گُل بچینم، صبح ِ زیبایت بخیر با چنین عطر ِ تنی از رشک میسوزد بخور خوشتراش ِ مرمرینم! صبح ِ زیبایت بخیر چشم زیتون ِ لب انجیری! بده صبحانه ام مریم ِ معبدنشینم! صبح ِ زیبایت بخیر مهربانی هدیه کن با شُرشُر ِ رود ِ دو دست سیب ِ فردوس ِ برینم! صبح ِ زیبایت بخیر عشقی و عینت عسل، شینت شکر، قاف ِ تو قند شور ِ شیرین آفرینم! صبح ِ زیبایت بخیر تاب آوردم شب ِ دلتنگی ام را تا سحر تا تو را از نو ببینم، صبح ِ زیبایت بخیر محشر است این شعر و می پرسد خدا او یا بهشت؟ من تو را برمی گزینم، صبح ِ زیبایت بخیر #‏شهراد_ميدرى 🌹❤
آنقدر حرف زیاد است، خودم خسته شدم خوب شد حوصله‌ی پنجره از فولاد است... ‎
🌴🍁🌴 سحـر گاهی اگـر سجاده وا کردی دعایم کن بساط گـریـه در خلوت بپـا کردی دعایم کن دلت دریاست میدانم که پیشش آبرو داری نشستی با خدای خود صفا کردی دعایم کن کسی این گوشه ی دنیاست محتاج دعای تو به تسبیحت اگـر ذکـر خدا کردی دعایم کن پر از حرف و پر از دردم، به رسم عاشقان ای دوست دلت لرزید و یادی هم ز ما کردی دعایم کن به هر در میزنم بسته، همه درها به روی من خدا را زیر لب امشب صدا کردی دعایم کن منم آن روسیاهی که خجالت میکشد از خود شفاعت از منِ غـرق ِخطا کردی دعایم کن غریب افتاده ام اینجاکسی سنگ صبورم نیست بحق هـر غریبی کـه دعــا کردی دعایم کن 🌴💎🌹💎🌴 التماس دعای فرج 🤲
آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد کاسه صبرم از این دیر آمدن لبریز شد
گفتم منم اهل خطا گفتی که بخشیدم بیا گفتم شکستم توبه هااا گفتی که بخشیدم بیا گفتم که ای ستّار من ؟ ای حضرتِ غفّار من ؟ من بر خودم کردم جفا گفتی که بخشیدم بیا گفتم ز خوبی خالی ام من دانه ای پوشالی ام بنگر تهی دستم خدا گفتی که بخشیدم بیا گفتم که احوالم بد است از بس گناهم بی حد است بخشیده ای این بنده را ؟ گفتی که بخشیدم بیا گفتم که نفسم سرکش است جایم درون آتش است اغفرلنا اغفرالنا گفتی که بخشیدم بیا 🍃
مرا ترکی است مشکین موی و نسرین بوی و سیمین بر سها لب، مشتری غبغب، هلال ابروی و مه پیکر چو گردد رام و گیرد جام و بخشد کام و تابد رخ بُود گلبیز و حالت خیز و سحر انگیز و غارتگر دهانش تنگ و قلبش سنگ و صلحش جنگ و مهرش کین به قد تیر و به مو قیر و به رخ شیر و به لب شکّر چه بر ایوان، چه در میدان، چه با مستان، چه در بستان نشیند ترش و گوید تلخ و آرد شور و سازد شرّ چو آید رقص و دزدد ساق و گردد دور، نشناسم ترنج از شَست و شَست از دست و دست از پا و پا از سر!