مُردم از درد و به گوش تو فغانم نرسید
جان ز کف رفت و به لب رازِ نهانم نرسید
گرچه افروختم و سوختم و دود شدم
شِکوه از دستِ تو هرگز به زبانم نرسید
به امید تو چو آیینه نشستم همه عمر
گردِ راه تو به چشم نگرانم نرسید
غنچه ای بودم و پرپر شدم از بادِ بهار
شادم از بخت که فرصت به خزانم نرسید
منِ از پای در افتاده به وصلت چه رسم
که به دامانِ تو این اشکِ روانم نرسید
آه! آن روز که دادم به تو آیینه ی دل
از تو این سنگدلی ها به گمانم نرسید
عشقِ پاکِ من و تو قصه ی خورشید و گُل است
که به گلبرگِ تو ای غنچه لبانم نرسید
#شفیعی_کندکنی
چو مغرورانِ بی منطق، نگو از "عشق" بیزارم
که ناگه می زند بر دل...
شگردِ او شبیخون است ...!
#صائب_تبريزی
🌻🌻
قصد رفتن کرده ای این پا و آن پا می کنی
چشم بر هم میگذارم بی خجالت دور شو!
✍#اسماعیلعلیخانی
✒️
🌿💟🌿💟🌿
#عاشقانه
تو آن قصیده ی بی اختیار موزونی
من آن دو بیتی نصفه؛ چهار پاره شده
تو مثل شعله ی خورشید صبحگاهانی
منم که مثل اشعه ؛هزار پاره شده
تو خاصتر ز سکوتی ؛ شکستنی هستی
شبیه حنجره ام ؛ کز هوار؛ پاره شده
برای دلبری از من خود زلیخایی
که پشت جامه ی من در فرار پاره شده
تو مثل دادستان ؛ سخت و تلخ و سنگینی
طناب مرگ من اما به دار پاره شده
تو سمت دیگر ریل و من این ورم یعنی
تمام رابطه با یک قطار پاره شده...
#بچه_شیعه
💟🌿💟🌿💟
گفته بودی عشق می کارم به صحرای دلت
بید مجنون کاشتی ما را چنین دیوانه کرد!
#راحم_تبریزی
طعمِ دریا میدهد سیبِ گلابش گاه گاه
گاهی عشق بی پدر جادوگری هم میکند
#لیلا_بهادری
چگونه سر زِ خجالت برآورَم بَرِ دوست
که خدمتی بسزا برنیامد از دستم
#حافظ
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
👤#شهراد_میدری
شب رفت و سپیده یِ دل افروز آمد
بر صبحِ چمن، نم نمِ گلدوز آمد
لبخند بزن سبزه بیارا با شوق
"اسفند" شد و شمیمِ نوروز آمد
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
عشقت آموخت به من رمز پريشانی را
چون نسيم از غم تو بی سر و سامانی را
بوی پيراهنی ای باد بياور، ور نه
غم يوسف بكشد عاشق كنعانی را
دور از چاک گريبان تو آموخت به من
گل من! غنچه صفت، سر به گريبانی را
آه از اين درد كه زندان قفس خواهد كشت
مرغ خو كرده به پرواز گلستانی را
ليلی من! غم عشق تو بنازم كه كشی
به خيابان جنون، قيس بيابانی را
اينک آن طرف شقايق، دل من كز سوزش
داغ بر دل بنهد لالهی نعمانی را
همه، باغ دلم آثار خزان دارد، كو؟
آن كه سامان بدهد اين همه ويرانی را
#حسین_منزوی
قصد رفتن کرده ای این پا و آن پا می کنی
چشم بر هم میگذارم بی خجالت دور شو!
✍#اسماعیلعلیخانی
اگر تو مىشكنی ليليانه، كاسهٔ من
چه غم كه شيوهٔ دلبرگزينیات زيباست
#حسین_منزوی
خورشید کمی خم شد و چشمی به افق داشت
آهسته به من گفت: چرا شعر نگفتی؟!
#الههگودرزی
گفتم چگونه میکشی و زنده میکنی؟
با یک نگاه کشت و نگاه دگر نکرد
#امیرخسرو_دهلوی
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم
حال همه خوب است، من اما نگرانم
در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر
مثل خوره افتاده به جانم که بمانم
چیزی که میان تو و من نیست غریبیاست
صدبار تو را دیدهام ای غم به گمانم؟!
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم
از سایهٔ سنگین تو من کمترم آیا؟!
بگذار به دنبال تو خود را بکشانم
ای عشق! مرا بیشتر از پیش بمیران
آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم ..
#فاضل_نظری
همین که میدانم کسی شبیه تو نیست
چقدر دلهره آورتر از نبودن توست ...
#عباس_معروفی
گریه ام پرسید از دلتنگی ام تکلیف چیست؟
گفت: خوب است انتظار، امّا بمیری محشر است
#فریدون_مشیری
زیر بار عشق قامت راست کردن ساده نیست
موجها باری گران بر دوش دریا میکشند!
#فاضل_نظری
یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش !
#اقبال_لاهوری
طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
غلط میگفت خود را کشتم و درمان خود کردم
#وحشی_بافقی
شــب ســرديـسـت و هــوا مـنـتـظـر بــاران اسـت
وقــت خــواب اســت و دلــم پــيــش تــو ســرگــردان اســت
شــب بــخــير اي نـفـسـت شــرح پــريــشــانــي مــن
مــاه پــيــشــانــي ِ مــن، دلــبــر بــارانـي ِ مــن...
ناصر حامدي
اول صبح من از لحظهی بیداری توست
ماه و خورشید من! ای حضرت معشوق! سلام
#حسین_مرادی
شاعر شدن احساس قوی میخواهد
بر سینه نقوش صفوی میخواهد
از آل علی سرودن و عرض ادب
سوگند که عشق علوی میخواهد
#محسن_علیخانی