فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر...
"دلم پر آتش و چشمم پر آب شد هر دو"
دو بیت نذر تو کردم خراب شد هر دو
یکی ز مدح تو ای آفتاب و از داغت..
که سیل اشک رسید و سراب شد هر دو
ز عجز وصف شما استعاره و تشبیه
شبیه دخترکی در حجاب شد هر دو
یکی ز گَرد مسلمانی و یکی از عشق
رسید در نظرت ، آفتاب شد هر دو
نبوده لایق چشمان تو دو چشمانم
و یا دلم ، ز نگاهت خطاب شد هر دو
دو دستها که به امّید وصل بالا رفت
جواب آمده سویت جواب شد هر دو
چگونه ای که هر از چند گاه می بینم
که مهر و ماه ،ُ رخش در نقاب شد هر دو
..............
دو قطره اشک نوشتم دو قطره از داغت
ـ سحر نیامده ـ دیدم کتاب شد هر دو
دو تارِ #خاکیِ زلفِ شما چها که نکرد
که دیده و دل از آن دو کباب شد هر دو
به یادِ #روضه ی خدّ التّریب افتادم
"دلم پر آتش و چشمم پر آب شد هر دو"
#روح_الله_عمران
┏━━━🍃🌺🍃━━━
┗━━━🍂━
بیتو محکوم به بیوزنیام و تا به ابد
هستی و نیستیام روی هوا میماند
#جواد_منفرد
چون خيال تو درآيد به دلم رقصکنان
چه خيالات دگر مست درآيد به ميان
سخنم مست و دلم مست و خيالات تو مست
همه بر همدگر افتاده و در هم نگران!
#مولانا
https://harfeto.timefriend.net/16443213200791
لینکناشناس برای ارتباط بامدیر کانال
یه صحبت با اعضا محترم.
این کانال خصوصی بود برا ذخیره شعر.یمدته تصمیم گرفتم آزاد بزارم تا اگه کسی با سرچ وارد شد راحت بتونه استفاده کنه. و جایی لینک یا آیدی نزاشتم
@abadiyesher
🍃💮🍃💮🍃💮🍃💮🍃💮🍃💮
به زیر بارش تردید، چتر باورم هستی
خدا را شکر! در آماج غمها یاورم هستی
بهقدر لحظهای آغوش من از عشق خالی نیست
تو در خلوتترین کنج خیالم در برم هستی
من از مستی به جز چشمت ندارم هیچ تصویری
شراب و مستی و میخانهء من، ساغرم هستی
منِ محصور در خود را، رها از این قفس کردی
تو، هم پرواز من، هم آسمانم، هم پرم هستی
همینکه از هجوم دردها بر خویش میپیچم
تو با شمشیر چشم و تیغ ابرو، لشکرم هستی
گدایی آبرومندم، چه فخری بهتر از این است
که هستم خاک پای تو، تو هم تاج سرم هستی
#زینب_نجفی
#راجی
💮🍃💮🍃💮🍃💮🍃💮🍃💮
هرچند این که سخت شکستی دلِ من است
غمگین مشو! که شیشه برای شکستن است!
#حسین_دهلوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیر بارون آسمون همیشه دیدن داره👌👌👌😁
مگو در ڪوی او شب تا سحر بهر چه میگردی
ڪه دل گم کرده ام آنجا و میجویم نشانش را
#فروغی_بسطامی
بـبـوی زلف تو دادم دل شکسته بباد
بیا که جان عزیزم فدای بوی تو باد
گمان مبر که ز خاطر کنم فراموشت
ز پیش میروی اما نمیروی از یاد
خواجوی_کرمانی
یار مفروش به دنیا
که بسی ســـــود نکرد
آنکه یوسف
به زرِ ناسره بفروخته بود..
#حافظ
•○|💙|
مثل عڪس رخ مهتاب کہ افتاده در آب
در دلم هستے و بین من و تو فاصلہهاست...
-فاضل نظری🌑
این بار پاشیدم به زخمِ خود نمکها را!
آتش زدم وقتی نبودی قاصدک ها را!
گفتند میآیی به خوابم لااقل یک شب...
باور نکردم! از برم دیگر کلکها را!
در هیچ دنیایی تو سهمِ من نخواهی شد...
ایکاشکی مادر نمیزاد این فلکها را!
ترسیدم از هر سیبِ سرخ و هر شروعِ نو...
بعد از تو آسان راندم از خود آدمکها را!
در خود شکستم، گرچه آبادم نمیخواهی...
ای کاش میماندی که بشماری ترکها را!
دیوانهتر کرده منِ دیوانه را دوری...
آتش زدم وقتی نبودی قاصدک ها را!
طاهره_اباذری_هریس
به دور از غم، میان جمعی و خوشحال و خندانی
تو از یک آدم بیهمدم تنها چه میدانی؟
اگر چه تلخ میگویی و دورم میکنی اما
به چشمانت نمیآید که قلبی را برنجانی
به هرکس میرسم نام تو را با ذوق میگویم
شبیه اولین تکلیف یک طفل دبستانی
چه رازی عشق دارد با خودش تا حرف قلبت را
نمیگویی، پشیمانی و میگویی پریشانی؟
کسی که عزم رفتن کرده با منت نمیماند
نمیگویم بمانی چون که میدانم نمیمانی
خیال خام من این بود پنهانت کنم اما
نمیدانم چرا از پشت هر شعرم نمایانی ..
سید_تقی_سیدی
مات چشمان توأم، اما دلم درگیر نیست
از تو ای یوسف دلم سیر است و چشمم سیر نیست
این شکاف پشت پیراهن شهادت میدهد
هیچ کس در ماجرای عشق بی تقصیر نیست
از تو پرسیدم برایت کیستم؟ گفتی "رفیق"
آنچه در تعریف ما گفتی کم از تحقیر نیست!
هر زمانی روبروی آینه رفتی بدان
در پریشان بودنت این آه بی تأثیر نیست
قلب من، با یک تپش برگشت گاهی ممکن است
آنقدرها هم که میگویند گاهی دیر نیست...
#حسین_زحمتکش
دیروز این غزل نیمه کاره رو برا دخترام گفتم☺️
🌸تقدیم به حورا🌸
حُسنِ رویت از ازل منظومهی ضرب المثل
بی نظیری! شاهکاری! بند بندت یک غزل
موجِ ابرویت غم و دلشوره ها را می برد
طرح چشمت هم، بدیع و سبزه زارش بی بدل
بافه های گیسویت را وا کنی شب می شود
چند رکعت عشق خواندن در شبت خیر العمل
غنچه غنچه بوستانت را بهاری کرده ام
با نسیم مهربانی آفتابی از غزل
بس که تو شیرین زبانی و بیانش سخت بود
واژه ها را یک به یک مخلوط کردم با عسل
#بداهه. 19 اسفند 1400
#مستوره
برق نگاهش رفت! چشمان تری داشت
این روز ها بی عشق، حال بهتری داشت
دیشب میان گریه ها از یاد بردم...
اردیبهشتی را که در پی آذری داشت!
من فکر میکردم نخواهد رفت! هرچند
او در سرش انگار فکر دیگری داشت...
این درد تنها سهم انسان نیست! شاید
از یک کبوتر هم بپرسی، دلبری داشت!
شاید گلی پژمرده در گلدان ایوان
در انتظار یار، چشمی بر دری داشت
پرسید زاهد: «معتقد هستی به محشر؟!»
گفتم که آری... چشم های محشری داشت!
گمراه بسیار است اینجا! کاش اللّه
در بین موهای تو هم پیغمبری داشت
مغلوب و سرگردان، کجا باید گریزد؟!
شاهی که پیش از جنگ، روزی کشوری داشت!
اعدام میشد! کاش اما فرصتی بود
شاید که این بیچاره حرف آخری داشت...
#سجاد_شهیدی