eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ هرگز دلم ...؛ زِ کوی تو جای دگر نرفت....! 🌱 🌼
تو كیستی، كه من اینگونه بی تو بی تابم؟ شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم تو چیستی، كه من از موج هر تبسم تو بسان قایق، سرگشته، روی گردابم
♡•• این شب نیسٺ ڪھ طولانۍسٺ خیالِ داشتنِ تُوسٺ ڪھ بندنمۍآید..! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
ساده از این کوچه ها این نام ها رد می‌شویم رد شدن از معبر خون شهیدان ساده نیست!
در دام توأم اسیر خواهم آمد این بار عزیز دیر خواهم آمد با رفتن من غصه به دل راه نده دندان به جگر بگیر خواهم آمد
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ نه فقط عرش حصیر قدم فاطمه است علت خلق دوعالم علم فاطمه است سر سجاده به‌جایی نرسیده است کسی هرچه دادند به ما از کرم فاطمه است ذکر یافاطمه نقش است به سربند علی یاعلی ذکر دم‌وبازدم فاطمه است به دفاع از ولی و شأن ولایت برخاست خطبهٔ فاطمه تیغ دودم فاطمه است سر نامش همهٔ اهل‌ کرم حساس‌اند استجابت به خدا در قسم فاطمه است دیگر از آتش دوزخ چه هراسی داریم؟ تا امان‌نامهٔ ما با قلم فاطمه است ظاهرا خلوت‌و خاکی‌است، ولی در باطن دل هرشیعه ضریح حرم فاطمه است ━━━━💠🌸💠━━━━
نیشکر چون بشکند ، شاخه نباتش می کنند اندکی بشکن خودت را این همه تلـخی چرا
دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست
بارسنگین است ومن ڪم طاقت ودنیا حسود... خم شدن را عار میدانم ، دعا ڪن بشڪنم
می رسد آنکه به دستش گره ها وا شدنی است آنکه با آمدنش نـور هویـدا شدنی است غم مخور ای دل سرگشته سحر نزدیک است شب ظلمــانی این بادیه فردا شدنی است علت دوری از یــار گنـاه است گنـاه ورنه پابوسی آن ساکن صحـرا شدنی است این همه اشک که جاری شده ، با آمدنش رودهایی است که تبدیل به دریا شدنی است هیچ امّــید نداریم به تدبیر کسی غیر از او عشق در دولت مهدی است که معنا شدنی است مادرش درس به ما داد که تنهــا و غریب پشت در ، بین گذر ، یاری مولا شدنی است منتقم می رسد و با غضب حیــدری اش انتقام گل نشکفته ی زهرا شدنی است بر سر تربت مـــادر عَلَمی خواهد زد قبر پنهان شده ی فاطمه پیدا شدنی است
ترکِ ما کردی ولی با هر که هستی یار باش مثلِ من هرگز نکن با او، کمی دلدار باش
سلامم می‌دهی اما در آغوشم نمی‌گیری برای مستحبّی، واجبی را ترک می‌گویی!
سرگرم رفاه و غرق در معصیتند هرچند بزرگ،خوار و بی شخصیتند معروف به حزب باد و در گرد علی یک مشت خواص لال و بی خاصیتند...
من و تو آن دو خطيم آری موازيان به ناچاری كه هر دو باورمان ز آغاز به يكدگر نرسيدن بود ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شب است و آنچه دلم ڪرده آرزو اینجاست. ز عمر نشمرم آن ساعتے ڪه او اینجاست ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تا ڪه رسید بر دلم، در دل شب خیالِ تو شعرِ شبم به عشق تو، بارشِ دانه دانه شد ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دل چون توان بریدن ازو مشکل است این آهن که نیست جان من آخر دل است این من می‌شناسم این دل مجنون خویش را  پندش دگر مگوی که بی‌حاصل است این  جز بند نیست چاره‌ی دیوانه و حکیم پندش دهد هنوز، عجب عاقل است این گفتم طبیب این دل بیمار آمده ست ای وای بر من و دل من، قاتل است این  منت چرا نهیم که بر خاک پای یار  جانی نثار کردم و ناقابل است این اشک مرا بدید و بخندید مدعی عیبش مکن که از دل ما غافل است این پندم دهد که سایه درین غم صبور باش در بحر غرقه‌ام من و بر ساحل است این ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
عشق آنگونه قشنگست که خوارت نکند بــه تمنــای حقیــرانـه، دچـارت نکند عشق آنگونه قشنگست که با سنگِ مَحَک هـر کسی سر بـرسد، کسرِ عیـارت نکند ماه معشوقِ پلنـگ است حواست باشد گـربـه ی وحشیِ ولگـرد، شکـارت نکند سخنِ عشق، نه آن است که آید به زبان لب فرو بند، کـه دل حاشیـه دارت نکند منـزل و منـزلتِ عشق بلنـد است بلنـد «بـر حذر بـاش» کسی بر سرِ دارت نکند 🌾
تا به کنج لبت آن خال سیه‌رنگ افتاد نافه را صدگره از خون به دل تنگ افتاد آن نه خط است برآن عارض پرنقش و نگار رنگ محویست که در دفتر ارژنگ افتاد سیب از آسیب‌جهان‌رست که همرنگ تو شد گشت نارنج ز غم زردکه نارنگ افتاد دررهت چشم من از هفته به هفتادکشید در پی‌ات کار من ازگام به فرسنگ افتاد نرگس‌ از چشم تو چون برد حسد، کور آمد سرو با قد تو چون خاست بپا، لنگ افتاد از دل گمشدهٔ خوبش فرو بستم چشم تا مرا دامنت ای گمشده در چنگ افتاد دانم اندر دل سخت تو نکرده است اثر نالهٔ من که ازو خون به دل تنگ افتاد کرد چون همره چنگ این غزل آهنگ‌، بهار چنگ دردل زد و با چنگ هم آهنگ افتاد
از عشق گریزانم و با عشق موافق تردید قشنگیست خودانکاری عاشق از عشق به آغوش چه دردی بگریزیم حالا که غمش هم شده آرامش عاشق گفتم که در آغوش خود آرام بگیرم دیدم اثری نیست از آن آدم سابق داغ است ولی داغ قشنگیست که آن را در سینه نگه داشته ام همچو(مثل) شقایق از فرضیه تا واقعه با عشق دویدم عمری متناقض شد و یک لحظه مطابق یک لحظه نگاهم به تو افتاد و از آن روز از عشق گریزانم و با عشق موافق
شب رفت و حديث ما به پايان نرسيد شب را چه گنه ! حديث ما بود دراز ... ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
به دستِ آنکه نوازش شدیم، تیغ افتاد دلیل خون جگریِ من و انار یکیست! به دشنه کاریِ قلبم برس ادامه بده خدای هر دوی ما انتهای کار، یکیست... 🌱
🕊🥀🕊 نه فقط عرش حصیر قدم فاطمه است علت خلق دوعالم علم فاطمه است سر سجاده به‌جایی نرسیده است کسی هرچه دادند به ما از کرم فاطمه است ذکر یافاطمه نقش است به سربند علی یاعلی ذکر دم‌وبازدم فاطمه است به دفاع از ولی و شأن ولایت برخاست خطبهٔ فاطمه تیغ دودم فاطمه است سر نامش همهٔ اهل‌ کرم حساس‌اند استجابت به خدا در قسم فاطمه است دیگر از آتش دوزخ چه هراسی داریم؟ تا امان‌نامهٔ ما با قلم فاطمه است ظاهرا خلوت‌و خاکی‌است، ولی در باطن دل هرشیعه ضریح حرم فاطمه است سلااااااااااام صبحتون ،پرتوفیق عبادهاتون به درگه حق ،مقبول التماس_دعای_فرج 🤲 🕊🥀🕊
چه خوب شد که مرا آشنای خود کردی رفیــق دائــمیِ روضــه های خود کردی به آنچه خواسته بودم رسیده ام با تو چرا که قلب مــرا کربـــلای خود کردی 💔🥀
💚 خوش آن سپیده! که نور از خیام سبز تو گیرد خوش آن سحـر! که برآیـد به افتخـار ظهورت دعای عهد بخوانم در آرزوی قیامت سـرشـک شـوق فشــانـم به ره‌‌گـــذار ظهورت...