eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
باران اشکم می رود وز ابرم اتش می جهد با پختگان گوی این سخن، سوزش نباشد خام را سعدی
خاموشم و بیتابی فریاد تو دارم چندانکه فراموش توام یاد تو دارم
"جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاست
"عشق یعنی در میان صد هزاران مثنوی بوی یک تک‌ بیت ناگه، مست و مدهوشت کند
وامِ دل.... ایکاش که از بانکِ لبت وام بگیرم با سودِ کم از بهرۀ آن کام بگیرم صندوقِ دلت مایۀ مهرست وعطوفت از بانکِ دلارامِ تو آرام بگیرم سرمایۀ دل را بِسِپارم به سِپُرده از باجۀ لب های تو انعام بگیرم شایدکه فراخوان بفرستی بسُراغم هر ماه ز احساسِ تو پیغام بگیرم خودضامِنِ این وام شوی یاکه به اجبار در، داد و ستَد بوسه به الزام بگیرم گر ثبت کنی نامِ مرا بهرِ تقاضا از مرجعِ لب های تو الهام بگیرم تآیید کنی وامِ مرا حضرتِ یونس هرماه از آن بهره سرانجام بگیرم
صبح است و افق نشسته بر شانه‌ی من خورشید دمیده بر در خانه‌ی من فنجان زمین پر شده از چایی عشق گرمی هوا لقمه‌ی صبحانه‌ی من @bareshe_ghalam
ای صبا، گر بگذری در کوی او نزد او ما را جزین پیغام نیست: کای دلارامی که جان ما تویی بی تو ما را یک نفس آرام نیست
با مـــن قدم بزن، تنهاتــــر از همه اِی مصرعِ سکوت، در شعرِ همهمه با مــن قدم بزن، چله نشینِ عشق فرمانروای قلب در سرزمینِ عشق…
ای دوست بیا پنجره را باز کنیـم با نغمه ی شادی غزلی ساز کنیـــــم خورشید به روی ماه ما چشمک زد برخیز دوباره عشق آغاز کنیــــم
آنچه بیدارت کند مانند ساعت ها ز خواب نیست در دنیای ما چیزی عزیزا جز کتاب آن کتابی که تو را عاقل کند در زندگی نه کتابی که بود تنها پر از وهم‌ و سراب بیشتر میل من و تو میل نفس آدمی... هست دوری از کتاب و آشنایی با کباب این بد است آخر برادر آدم هستیم گرگ نه مست علم بودن بِه از مستی ز انواع شراب پس بیا جای مجازی ، جای این غفلت دگر... آشتی کن با کتابت تا شوی عالیجناب! "عاصی" 🍃🌹🍃🌹 👈 ۲۴ آبان روز کتاب و کتابخوانی گرامی باد
☆ آنگونه که گفتند نکوگویان، نیست! هرپند، برای دل من درمان نیست! دسـتور دهـنـد کـوه را خـواهــم کَـند دل‌کَندنم از یــار ولی آســان نیست!
. دل‌کندن اگر حادثه‌ای آسان بود فرهاد به جای بیستون دل می‌کند
شعر طنز در مورد ما سی قفسه کتاب داریم یک مشت کتاب ناب داریم در مورد اکثر مسائل در این قفسه جواب داریم در حوزه مبحث سیاسی ما ریشه انقلاب داریم یک چند کتاب زیرمیزی در منقبت شراب داریم در بخش امور ماورائی تعبیرنگار خواب داریم یا اینکه برای خواب راحت طراحی رخت خواب داریم یک دفتر شعر طنز جالب از شخص”ابوخراب” داریم در علم مهندسی رساله از خالق فاضلاب داریم صد جلد کتاب با مسمی در پختن این کباب داریم یک جلد کتاب زیر خاکی با برگه ضد آب داریم از کل کتابهای “صادق” ما “وق وق بی صاحاب” داریم! در حیطه جانور شناسی آناتومی عقاب داریم هر چند که مطلقاِ نخوانیم در بحث کتاب هم ندانیم با این همه این کتابخانه حالا شده چلچراغ خانه پیش فک و فامیل و رفیقان یا پیش تمامی رقیبان سرمایه با کلاسی ماست با آن پُز ما همیشه غوغاست دیزاین درون خانه زیباست یک جور نماد سطح بالاست از برکت این کتابخانه لفاظی بی حساب داریم هر جا سخن از کتاب باشد حرف و سخن و خطاب داریم در خواندن و فهماشان اگر کُند در فخر به آن شتاب داریم ۲۴ آبان ماه روز کتاب و کتابخوانی
نیست کاری به دو رویان جهانم صائب روی دل از همه عالم به مرا
در قحطی آب است ولی غرق سراب شاد است‌ولی شکسته در پشت نقاب از معـرفت و عـشـق تهی شـهـری که یک عمـر در آن غـریـب افـتـاده کتاب
هم رویٍ دست و پای گل و خار می نشست هم رویٍ قد و قـــامتٍ دیـــوار می نشست با قلب ٍکوچکش، دل ٍخیلی بزرگ داشت با آنکه خواب رفته و بیدار؛ می نشست اندازه ی زمین و زمان، حرفٍ خوب داشت جایی که سقف بر سرت آوار، می نشست اهلٍ گلایه کـــردن و دوز و کلک نبود هر چند با اهـــالی بـــازار مــــی نشست! بــا کوچک و بـــزرگ بــــلد بـــود دلبـــری با هر بهـانه ای کم و بسیار ، می نشست چشم مرا به دیــــدنٍ دنیا بــــزرگ کرد وقتی بروی چشمٍ تَـــرم، تار می نشست! آنقدر مهربان و عزیز و صــــبور بود چون کودکی که تشنه ی دیدار می نشست این یارٍ مهربان که به شیرین زبانی اش معروف گشته بود و به تکرار می نشست این یارٍ مهربانٍ گل اسمش کتاب بود ، رویٍ لب یار می نشست
فـرهـنـگ تـفـکر اگر اجرا بشود سرمایه‌ی اندیشه‌ی فردا بشود آینده‌ی مقـتدر اگر می‌خواهیم باید که کتابـخوانی احیا بشود
قالَ الاِمامُ الصّادِقُ عليه السلام: اِزالَةُ الْجِـبالِ اَهـْوَنُ مِنْ اِزالَةِ قَلْبٍ عَنْ مَوْضِعِهِ. امـام صـادق عليه‌السلام فرمـود: كوه‌كندن از دل‌كندن آسان‌تر است.
آبادی شعر 🇵🇸
قالَ الاِمامُ الصّادِقُ عليه السلام: اِزالَةُ الْجِـبالِ اَهـْوَنُ مِنْ اِزالَةِ قَلْبٍ عَنْ مَوْضِع
با تیشه به صد کوه زدم بهر وصال از خاطر من نمی‌روی خوب‌خصال من کوه تراشیدم و دیدم ای عشق! دل کندن من از تو محال است، محال! [کویر]
آبادی شعر 🇵🇸
قالَ الاِمامُ الصّادِقُ عليه السلام: اِزالَةُ الْجِـبالِ اَهـْوَنُ مِنْ اِزالَةِ قَلْبٍ عَنْ مَوْضِع
عـاشـق نـشود هر آنکه هشـیـارتر است چون درد فـــراق یــــار غـمـبارتر است سـخت است اگر چه کـنـدن کــوه امـا دل کندن از آن به قطع دشوارتر است
ارزنده ترین رفیق فـاب است کتاب بر تشنهٔ علــم حـکم آب است کتاب دنبــــال دوای درد اگـــر مــی گردی استامینوفن به قبلِ خواب است کتاب ۱۴۰۲/۸/۲۴
نقطه سرخط. از اول آغاز کنیم نقطه سرخط‌. کوک دگر ساز کنیم پاپیچ گذشته‌ها نشو، اوج بگیر نقطه سرخط. بیا که پرواز کنیم.
شب‌های هجر را گذراندیم و زنده‌ایم ما را به سخت‌جانی خود این گمان نبود