eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شبیهت هرکه را دیدم کشیدم از ته دل، آه... مرا دیوانه می‌خوانند این مردم، نه خاطرخواه پر از دلتنگی‌ام چون برکه‌ی چشم انتظاری که محاق افتاده با اندوه می‌گیرد سراغ از ماه شکستم،وسوختم، ویران شدم، نفرین به هرکس که جدایی بین ما انداخت در آغاز بسم الله پریدن با تو را آموختم در عاشقی‌هامان ولی بی عشق ممکن نیست بیرون آمدن از چاه تو دل بردی و دل دادم، حسودان دردشان آمد تمام قصه‌ی ما بود، در یک جمله ی کوتاه..‌. مرا دیوانه می‌خوانند... خاطرخواه نه ...اما به آنکه فتح قلبم کرده می‌گویند «نادر شاه» @abadiyesher
در طالع من نیست که نزدیک تو باشم میگویمت از دور دعا گر برسانند...! - 💚 @abadiyesher
ای عاشقان.....ای عاشقان..... آن کس که بیند روی او شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او 💚 @abadiyesher
پیش بیا! پیش بیا! پیش‌تر! تا که بگویم غمِ دل بیشتر دوست‌ترت دارم از هرچه دوست ای تو به من از خودِ من خویش‌تر دوست‌تر از آنکه بگویم چقدر بیشتر از بیشتر از بیشتر داغِ تو را از همه داراترم دردِ تو را از همه دَرویش‌تر هیچ نریزد به جز از نامِ تو بر رگِ من گر بزنی نیشتر فوت و فنْ‌ِ عشق به شعرم ببخش تا نشود قافیه‌اندیش‌تر... @abadiyesher
خوابی دیدم و دوش فراموشم شد این می‌دانم که مست برخاسته‌ام @abadiyesher
ترتیل صفحه ۵۲ قرآن کریم.mp3
4.35M
📢 روزانه 🔹️ صفحه پنجاه و دو قرآن کریم، سوره مبارکه البقرة 🎙با صدای (مدیر کانال) ✏️ توصیه مهم حضرت : هر روز حتماً قرآن بخوانید @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
پهلو زده خورشید به چشمان شما سرسبز شده دشت ز دامان شما محبوب من! اینجا همه حیران تواَند جان من سرگشته به قربان شما () @abadiyesher
توان آنکه بگویم ز دوست، در من نیست و صبح بی طپش قلب یار روشن نیست @abadiyesher
دلم به یاد تو بستان یاس و نسرین است به یاد روی تو این باغ عطرآگین است چقدر با تو در این گوشه حال من خوب است چقدر با تو دقایق عزیز و شیرین است دعا که می‌کنم آن را ستاره می‌شنود زمین و هرچه در او هست غرق آمین است من از سیاهی نفسم گذشته‌ام با تو لباس خاطره‌هایم قشنگ و رنگین است دلم که یکسره تا سقف دود غفلت بود پس از نگاه تو ای دوست قصر زرّین است دوباره باغچه‌‌ام پر شده است از گل عشق دوباره قلب من امروز غرق آذین است دوباره بر دلم آیات شعر نازل شد چقدر چشم من و واژه‌هام حق‌بین است @abadiyesher
یک‌بار بی‌خبر به شبستان من درآ چون بوی گل، نهفته به این انجمن درآ از دوری‌ات چو شام غریبان گرفته‌ایم از در گشاده‌روی چو صبح وطن درآ مانند شمع، جامهٔ فانوس شرم را بیرون در گذار و به این انجمن درآ دست و دلم ز دیدنت از کار رفته است بند قبا گشوده به آغوش من درآ آیینه را ز صحبت طوطی گزیر نیست ای سنگدل به صائب شیرین‌سخن درآ @abadiyesher
سلطان منی سلطان منی و اندر دل و جان ایمان منی در من بدمی من زنده شوم یک جان چه بود صد جان منی نان بی‌تو مرا زهرست نه نان هم آب منی هم نان منی 💚 @abadiyesher
کسی بدون تو باور نکرده است مرا که با تو نسبت من چون دروغ با قسم است تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست وگرنه فاصله ي ما هنوز یک قدم است @abadiyesher
حوّای منی شوق رسیدن به تو دارم این دست من و سیبِ لبِ بوسه‌پرانت @abadiyesher
آغــوش تـو چقـدر می آیـد به قـامتم در آن به قدر پیرهن خویش راحتم می‌پوشمت که سخت برازنده‌ی منی امشب به شب‌نشینی خورشید دعوتم خوشوقتی صدای تو از دیدن من است من هم از آشنایی‌تان با سعادتم با خود تو را به اوج، به معراج می‌برم امشب اگر به خاک بریزد خجالتم بازار شام کن شب مان را به موی خود بگذار دیدنی بشود با تو خلوتم بر شانه‌ام گذار سرانگشت برف را کوهم ولی تمام شده استقامتم… من سیرتم همان که تو می خواستی شده لب تر کنی عوض شود این بار صورتم! جنگیدم و به گنج تو فرمانروا شدم این است از تمامی دنیا غنیمتم با من بمان که نوبت پیروزی من است چیزی نمانده است به پایان فرصتم… @abadiyesher
گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم : هر روز عشق بیشتر و صبر کمتر است @abadiyesher
طاقت بیاور این زمستان نیز خواهد رفت سمت بهارانی که در راه است باید رفت یادت می‌آید دردهایی را که طی کردیم؟ یادت می‌آید: آن اَبَر رنجی که آمد... رفت یادت می‌آید چشم مادر لحظه‌ی آخر با آرزوی یک زیارت سوی مشهد رفت هر آمدن هرچند روزی رفتنی دارد اما بدون زندگی کردن نباید رفت باید غمش را در دلت محکم نگه داری تا دلبری داری، از این دنیا نشاید رفت @abadiyesher
عاقبت از پنجره فولاد می‌گیرم برات یک شب جمعه، شوم مهمان شاه کربلا @abadiyesher
به این جادوگری‌ها احتیاجی نیست چشمت را که من با یک نگاه آشنا دیوانه می‌گردم 🌻 @abadiyesher
شب‌های جمعه ویژهٔ مولا حسین است ذکرِ تمامِ لحظه‌هایش یا حسین است شب‌های جمعه رنگ و بویش فرق دارد چون میزبانِ حضرتِ زهرا حسین است از آسمان جمعِ ملائک رهسپارند مقصودِ هر پنهان و هر پیدا حسین است هم انبیا، هم اولیا در انتظارند زیرا که منظورِ دلِ آنها حسین است شب‌های جمعه کُلِّ هستی کربلایی‌است حتّی خدا هم زائرِ آقا حسین است ترتیب و نظمِ این جهانی که بماند تنظیمِ کارِ آخرت هم با حسین است کاری به پرسش‌ها و پاسخ‌ها ندارد هر کس که پای نامه‌اش امضا: «حسین» است. @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هزار دفعه مرا کشت و زنده کرد، آری! "امید" گاه همینقدر مایه‌ی رنج است @abadiyesher
دست و پا گم کرده‌ی شوق تماشای "توام"... @abadiyesher
26.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی در محضر استاد امیری اسفندقه آسان ز سیب سرخ ازل دل بریده است آنی که از دو گونه‌ی تو بوسه چیده است گنجشکِ پشت پنجره‌ات بس که غرق توست پرواز هم ز حافظه‌ او پریده است تا در طواف چشم تو باشد شبانه روز این یاس در حوالی تو قد کشیده‌ است در گرگ و میش چشم تو آن چشم مشکی‌ات انگار شب به سینه صبحی چکیده است باغ بهشت را ز چه ایمان بیاوَرَد؟ آنکس که باغ پیرهنت را ندیده است در پیش غیر سروم و نزد تو مثل بید مجنون همیشه سر به ارادت خمیده است @abadiyesher
در دفتر صبح، رنگ تبریک بکش خطی به شب سیاه و تاریک بکش بر بوم سپید شادی و آرامش تصویر امید و خنده را شیک بکش @abadiyesher
خواندیم آواز جنون و غصه را راندیم تا آسمان راندیم و دریا را فرا خواندیم موسیقی باد و نفس هامان به هم آمیخت موی تو را با پنجه ها در پنجه افشاندیم اما سرابی بیش با تو بودن من نیست ایکاش شب را با غزل بیدار میماندیم @abadiyesher
جمعه بــوی عطر باران می‌دهد بوی نعنا، بــوی ریحان می‌دهد بــوی سبــز آب‌پـاش مــادرم بـوی خاک نرم گلدان می‌دهد جمعه بـوی اطلسی‌های سفید بوی نان، بوی نمکدان می‌دهد بوی خاک شمعدانی‌های سبز تـوی پرچین خیـابان می‌دهد من نمی‌دانم که رازِ جمعه چیست جمعه می‌آید ، مرا جان می‌دهد @abadiyesher
چند روزی است که در حسرت دیدار توام خوردن چای بدون تو مرا خواهد کشت @abadiyesher
هیچ کس نمی توانست مرا به کشتن دهد هیچ کس؛ به قشنگی تو مرا نکشت! @abadiyesher