eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر فردا همین باشد، که ما امروز می‌بینیم بیا این لحظه را خوش باش، فردا هرچه بادا باد ..! @abadiyesher
هوای زیستن، یا رب چنین سنگین چرا باید؟ @abadiyesher
هستیم و فراموش‌تر از ما به جهان نیست آنقدر عیانیم که حاجت به بیان نیست یخ بست شبی سوز زمستان به تن ما آنگونه که در باور مهدی اخوان نیست من الکنم از حال خرابم چه بگویم از چشم بخوان گفتن غم کار زبان نیست هم پاکم و هم بنده و بد نام که هستم ؟ جز شمر شریفی! که بجز تعزیه‌خوان نیست با هرکه دم از عشق زدم آخر سر رفت رفتند، ولی وای به حال دگران نیست هرگز نشدم غافل از احوال عزیزان هرچند، نباشیم، کسی دل نگران نیست بهتر که مرا مرگ در آغوش بگیرد چون اهل دلی در همه‌ی اهل جهان نیست @abadiyesher
صد بغض میان دل نهان است رفیق احوال زمانه چون خزان است رفیق روزی که دلت تنگ کسی هست که نیست دلگیرترین روز جهان است رفیق @abadiyesher
به مناسبت ۷ آذر سالگرد شهادت شهید فخری‌زاده اشک‌هایش خیس باران می‌کند سجاده را آهِ حسرت می‌کشیم احوال این دلداده را از همان روز ازل، مست لقاءالله بود آن که در "قالوا بلایش" سرکشیده باده را در هیاهوها کشیده بار مردم را به دوش آنچنان که پهلوان بر شانه‌اش کباده را.... خواند " لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ" ؛ خواند "لَا هُمْ يَحْزَنُونَ" مرگ جز بازی نباشد ملت آزاده را آتشی انداخت داغش در دل آتشفشان* داد جان تازه ای، _این از نفس افتاده _ را "جور دیگر رفتن او ؛مایه افسوس بود"** کاش درکش کرده باشیم این کلام ساده را مرد مِیدانیم ما، خونخواه یارانیم ما می‌ستانیم انتقام خون فخری‌زاده را ### با سپاهی از شهیدان، باز می‌گردد شبی خیره ماندم روشنای انتهای جاده را *: اشاره به دماوند، محل شهادت شهید فخری زاده **: کلام مقام معظم رهبری در مورد شهادت شهید فخری زاده @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیدوارم رها بشید از رنج‌هایی که در موردش با کسی صحبت نمی‌کنید. @abadiyesher
دلگرمی تو می‌شود این شعرها... نخند! شاید شبی به آتش غم سوختی تو هم @abadiyesher
من چند قدم رفتم و برگشتم و دیدم در بسته شد آن‌گونه که انگار دری نیست @abadiyesher
به یمن شراب چشمهایت چنان مستم که هیچ میخانه‌ای زیر بار جنونم نمی‌رود !! @abadiyesher
ترتیل صفحه ۷۷ قرآن کریم .wav
15.27M
📢 روزانه 🔹️ صفحه هفتاد و هفت قرآن کریم، سوره مبارکه آل عمران 🎙با صدای (مدیر کانال) ✏️ توصیه مهم حضرت : هر روز حتماً قرآن بخوانید @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
صبح است کمی به بودِمان فکر کنیم قدری به گذشتنِ زمان فکر کنیم این‌قدر که طولِ زندگی کوتاه است باید که برای عرضِ آن فکر کنیم. @abadiyesher
غم های زمانه از دلم کم کردم در قوری دل یاد تو را دم کردم برخیز و بیا که با هزاران امّید صبحانه ی عاشقی فراهم کردم @abadiyesher
آنچه تمام شده است را رها کنید. برای آنچه مانده است، شکرگزار باشید برای آنچه که قرار است بیاید، اشتیاق داشته باشید. @abadiyesher
حتی برای دلخوشی‌ام در نبود تو... گاهی خودم، برای خودم ناز می‌کنم... @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از رباعی
آن را که جفاجوست نمی‌باید خواست سنگین دل‌و بدخوست نمی‌باید خواست ما را ز تو غیر از تو تمنایی نیست از دوست به‌جز دوست نمی‌باید خواست @robaee
اگرچه مثل بت دلسنگی و مغرور، زیبایی برای خسته‌ای از شب، شبیه نور زیبایی همانند خداوند خیالی قاتل عقلی به چشم عاشقی دیوانه چون منصور، زیبایی طنینی دلکشی، سوداگر هوشی، طربناکی حسود روی دلجوی تو چشمش کور، زیبایی نگاهم در تماشای تو سیری را نمی‌فهمد تماشایی‌ترینی نازنین، ناجور زیبایی تو زیبایی ولی دلسنگ و مغرور و دل‌آزاری به من گفتی نیا نزدیک من، از دور زیبایی! @abadiyesher
پریشان است گیسویی در این باد و پریشان‌تر مسلمانی که می‌خواهد نگاهش را نگه دارد... @abadiyesher
هدایت شده از خوبان پارسی‌گو
هرچه را داشته‌ام ریخته‌ام دور و برم مثلاً کار زیاد است و شلوغ است سرم مثلا تنگِ کسی نیست دلم اصلاً هم خستهٔ مشغله‌ها هستم اگر هم پکرم چقدر این دو سه هفته نرسیدم به خودم وضعم آن‌قدر شلخته است که گویی پسرم یوسفم رفته و درها همگی بسته شده من در این قصرِ دراندشت پی‌اش در‌به‌درم نه که دلتنگی و این مسأله‌ها! می‌خواهم تکّهٔ پیرهنش مانده برایش ببرم لاأقل کاش که زخمی زده بودم کاری تا اگر تازگی‌ام رفت بماند اثرم چقدر کار کشید از دل شیرازی من «پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم» باز هم بوی غذایی که دلش سوخت برام می‌روم باز سر کوچه فلافل بخرم باز هم بین غزل مسخره‌بازی کردم تا غرورم مثلاً حفظ شود خیر سرم من که بانویم و پا پیش گذارم زشت است تو هم آن‌قدر نیا تا که بیاید خبرم
هدایت شده از اشعار "عاصی"
لب و دندان نگهبان زبان اند که او... نگزد همچو سگ هار کسی را ناگاه از زبان در ره طاعت ببری گر بهره میشوی نم نمک از سرّ درونت آگاه "عاصی" 🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مستِ یک دلبر شدم دیوانه گشتم عاقبت گردِ شمعش سوختم پروانه گشتم عاقبت رفتم از دستش بگیرم تا گرفتم پر کشید آشنـا گفتـم شوم بیگـانـه گشتم عاقبت در خیـال آن شبی بـودم مـرا مهمان کنـد غـافل ازخود بودم و بی خانه گشتم عاقبت در پی‌ات آواره شـد دل نامسلمانی نکـن بُگذر از مـن، پیرِ آن فـرزانه گشتـم عاقبت نازنین می‌بندم این دفتر گذشت ان فصل ما با نسیمی می‌روم افسـانه گشتم عـاقبت.. @abadiyesher
از برون خسته یاریم و درون رسته‌ی یار... 💚 @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کجاست خانه‌ي من؟ هرچه هست اين جا نيست يکي به ماه بگويد که راه پيدا نيست غريب نيست به چشم من آسمان و زمين ولي نه... شهر و ديار من اين طرف‌ها نيست نشسته گرد سفر روي شانه‌ي روحم رفيق راه من اين جسم بي سر و پا نيست تمام شهر به تعبير خواب سرگرمند کسي معبّر بيداري من اما نيست کسي نگفت سؤال جوابهايم را به جمله‌ها خبري از چرا و آيا نيست ز ريگ ريگ بيابان شنيده زخم زبان حريف درد دل رود غير دریا نيست @abadiyesher
هدایت شده از پروانگی 🇵🇸
4_5906591148905863311.mp3
18.02M
قصه اگه خوب باشه..‌. داستان اگه شنیدنی باشه...
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
آبادی شعر 🇵🇸
پریشان است گیسویی در این باد و پریشان‌تر مسلمانی که می‌خواهد نگاهش را نگه دارد... #سجاد_ایمانی @ab
به رسم صبر، باید مرد آهش را نگهدارد اگر مرد است، بغض گاهگاهش را نگهدارد پریشان است گیسویی در این باد و پریشان‌تر مسلمانی که میخواهد نگاهش را نگهدارد عصای دست من عشق است، عشق سنگدل بگذار که این دیوانه تنها تکیه گاهش را نگهدارد به روی صورتم گیسوی او مهمان شد و گفتم خدا دلبستگان روسیاهش را نگهدارد دلم را چشم هایش تیر باران کرد، تسلیمم بگویید آن کمان ابرو سپاهش را نگه دارد @abadiyesher
اگر پیشِ کسی گریه کردی و باز هم تو را آدمِ قوی‌ای دانست اگر پیشِ کسی لحظه‌ای خشمگین شدی و باز هم تو را آدمِ مهربانی دانست، رهایش نکن... 📚 @abadiyesher