eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
51 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
ترتیل صفحه ۹۰ قرآن کریم .wav
13.38M
📢 روزانه 🔹️ صفحه نود قرآن کریم، سوره مبارکه نساء 🎙با صدای (مدیر کانال) ✏️ توصیه مهم حضرت : هر روز حتماً قرآن بخوانید @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
از هر لب مُفت و رایگان بوسه بگیر از لب‌شُتر و غنچه‌دهان بوسه بگیر حتی چشمت به کاکتوسی گر خورد از کُنج لبش، خنده‌کُنان بوسه بگیر
باور کن اونی که فکر میکنی... هیچوقت از ذهنت پاک نمیشه و قراره تا آخر عمر حسرتش توی قلب بمونه، میره... بخدا که میره از فکرت، میره از قلبت. بهترش میاد و پر میکنه قلبتو مطمئن باش... جاش برای بهتر از اون خالی شده... مطمئن باش @abadiyesher
از نسل بنی امیه آمد پسری شیطان مجسم و پر از دردسری از این همه تزویر تعجب نکنید از قبرْ، معاویه برآورده سری @abadiyesher
غزل برفی تو را به حرف نیاورده امشب اینجا برف که آب می‌شود ازآفتاب فردا برف کلاغ‌ها چه سراسیمه و گذاشته است کلاه پولکی‌اش را به فرق افرا برف چه ژرف می‌شنوی باز ساز وحدت را فرود آمده بر مسجد و کلیسا برف به گوش کودک همسایه"بازباران " است به گوش شاعراین شعر،"باز بارا...برف"! کدام سقف ترک‌خورده است در باد آی و استغاثه‌ی مادر: خدا مبادا برف ... دو دست یخ‌زده‌ی کودکی گرسنه نوشت بدون فاصله دربرگ: آب، بابا، برف"! انار نوبر باغ است قسمت "دارا" هنوز یکسره یخ بسته دست "سارا"، برف چه غم که دخترک گل‌فروش یخ زده است که بسته چشم سفیدش بر این قضایا برف نشسته کودک دیگر کنار شومینه گشوده پنجره برفرصت تماشا برف نشسته چشم به شومینه با سگ و پدرش میان هلهله سرداده: های، هو، ها، برف نشست تا بزند زخمه بر پیانویش بلند بر سر نت‌ها کشید،"سل"، فا، برف سکانس آخر این فیلم ،سخت برفکی است نکرد یک نفسش بی غبار حتی برف و آب می‌شود از آفتاب و خواهد کرد تمام شعر مرا رفته‌رفته حاشا برف شیراز_۴آذر ۱۳۹۷ @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با یک نگاهش می‌برد از خاطرم غم را می‌خوانم از چشمان او صبر مجسّم را از آسمان مهر، نازل می‌کند دائم بر روی گلبرگ دلم، باران شبنم را وقتی که می‌ریزد گلاب واژه از لبهاش از حرف‌هایش می‌چشم شهد دمادم را دستان او دریای نور و ساحلی امن است از نازِ دستش، می‌توان فهمید مرهم را بر شانه، افشان می‌کند تا تاب گیسو را می بویم از هر تار مویش عطر را با جرعه‌ای از بوسه هایش تا ابد مستم می‌نوشم از جام لبانش عشق عالم را می‌بینم از دارالقرار صحن آغوشش باغ بهشتی بیکران و سبز و خرم را رنگین‌کمانی از نشاط و شور و امید است خورشید یادش می‌برد اندوه و ماتم را @abadiyesher
هدایت شده از بارش‌های قلم من
دنیا به تبسم تو بی‌تاب شود شب مملو از فروغ مهتاب شود خورشید طلوع می‌کند بر غم‌ها روزی یخِ سرزمین ما آب شود @baresh_haye_ghalamman
هرچند در زندان تنهایی اسیری از دم‌زدن با دوست و بیگانه سیری با یاد باران بگذران این روزها را حالا چه فرقی می‌کند گُل یا کویری بااینکه دیگر یال و کوپالی نداری اما به چشم من شبیه قبل  شیری اینکه هنوز از عشق می‌گویی عزیزم یعنی از این طوفان نمی‌ترسی دلیری بیرون می‌آید از تنورت نان خوبی در دست‌های مهربان حق خمیری پاییز رنگی را ببین و زندگی کن بارانِ تق‌تق‌تق! چه روز دلپذیری! @abadiyesher
هدایت شده از خوبان پارسی‌گو
کجای وسعتی از آفتاب‌گردان‌ها نشسته‌ای به تماشای ما پریشان‌ها؟!
در حسرتم که بین سخن‌ها تصادفا یک‌بار هم به اسم صدایم کنی فقط... @abadiyesher
غم که از حد بگذرد دل حس پیری می‌کند سن هر کس را غمش اندازه‌گیری می‌کند @abadiyesher
با چه شوقی پر زدم از پیله‌ام یک هفته پیش! زندگی از آنچه می‌پنداشتم فانی‌تر است... @abadiyesher
بسم الله الرحمن الرحیم
هر صبح نوای دلگشا می‌چسبد آوای خوش ابوعطا می‌چسبد بر سفره‌ی صبحانه دو فنجانْ لبخند با چایی خوشرنگ شما می‌چسبد @abadiyesher
با عشق علی همیشه قلب تو تپید ماننـد تـو را خـدا نیاورده پدید هسـتند نشـان افتخـارت بانو در کرب و بلا چهـار فــرزنـد شهیـد @abadiyesher
چهار مرتبه تنها براي تو خبر آمد چهار بار دلت كوه شد به لرزه در آمد تو منتظر- تو گدازنده بر معابر خونين- مسافر تو نيامد مسافري اگر آمد چهار مرتبه شن زارهاي ظهر تنت را گريستند و تو را داغ هاي مستمر آمد از آن گلايه ی تلخت به گوش علقمه، بانو! هر آنچه رود از آن لحظه سر به زيرتر آمد چنان گريستي آن روزهاي خستگي ات را كه تكه تكه ی خاك بقيع نوحه گر آمد چهار بار پسر رفت و اسب رفت و تو بودي چهار بار تو بودي و اسب بي پسر آمد... حضرت ام البنین سلام الله علیها @abadiyesher
تو می‌خندی دهانِ باغِ لیمو آب می‌افتد و سیب از اشتیاقِ دیدنت بی تاب ، می‌افتد تمام ماهیانِ برکه عاشق می‌شوند آن دم که عکس رویِ چون ماهت به رویِ آب می‌افتد ببین خود را درون قابِ چشمانِ پر از شوقم چه عکست روی موجِ اشکِ من جذاب می‌افتد چه تصویر لطیفی خلق شد از شال و رخسارت چو شال شب که روی شانه‌ی مهتاب می‌افتد بخند ای گل ! تمام شعرهایم‌ را بهاری کن بدون خنده‌ات از سکه شعر ناب می‌افتد تو می‌آیی، کنارم می‌نشینی، شعر می‌خوانی و گاهی اتفاقاتی چنین در خواب ‌ می‌افتد ... @abadiyesher
عشقِ من و تو بدون حرص و هوس است صبحانه، دو تا چایی و یک بوسه بس است @abadiyesher
ترتیل صفحه ۹۱ قرآن کریم .wav
13.41M
📢 روزانه 🔹️ صفحه نود و یک قرآن کریم، سوره مبارکه نساء 🎙قاری: (مدیر کانال) ✏️ توصیه مهم حضرت : هر روز حتماً قرآن بخوانید @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
لکنت شعر و پریشانی و جنجال دلم چه بگویم که کمی خوب شود حال دلم؟ @abadiyesher
در سرم نیست بجز حال و هوای تو و شادم از اینکه همه حال و هوایم شدی @abadiyesher
ای روزگار! سخت گرفتی به عاشقان دردی که بود قسمتِ ما اینقَدَر نبود @abadiyesher
هدایت شده از اشعار "عاصی"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی 🌷 شعرخوانی محسن رضوانی در مدح حضرت ام‌البنین سلام‌الله علیها 🏴 🌴🕯🌴