eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
51 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
با یک نگاهش می‌برد از خاطرم غم را می‌خوانم از چشمان او صبر مجسّم را از آسمان مهر، نازل می‌کند دائم بر روی گلبرگ دلم، باران شبنم را وقتی که می‌ریزد گلاب واژه از لبهاش از حرف‌هایش می‌چشم شهد دمادم را دستان او دریای نور و ساحلی امن است از نازِ دستش، می‌توان فهمید مرهم را بر شانه، افشان می‌کند تا تاب گیسو را می بویم از هر تار مویش عطر را با جرعه‌ای از بوسه هایش تا ابد مستم می‌نوشم از جام لبانش عشق عالم را می‌بینم از دارالقرار صحن آغوشش باغ بهشتی بیکران و سبز و خرم را رنگین‌کمانی از نشاط و شور و امید است خورشید یادش می‌برد اندوه و ماتم را @abadiyesher
هدایت شده از بارش‌های قلم من
دنیا به تبسم تو بی‌تاب شود شب مملو از فروغ مهتاب شود خورشید طلوع می‌کند بر غم‌ها روزی یخِ سرزمین ما آب شود @baresh_haye_ghalamman
هرچند در زندان تنهایی اسیری از دم‌زدن با دوست و بیگانه سیری با یاد باران بگذران این روزها را حالا چه فرقی می‌کند گُل یا کویری بااینکه دیگر یال و کوپالی نداری اما به چشم من شبیه قبل  شیری اینکه هنوز از عشق می‌گویی عزیزم یعنی از این طوفان نمی‌ترسی دلیری بیرون می‌آید از تنورت نان خوبی در دست‌های مهربان حق خمیری پاییز رنگی را ببین و زندگی کن بارانِ تق‌تق‌تق! چه روز دلپذیری! @abadiyesher
هدایت شده از خوبان پارسی‌گو
کجای وسعتی از آفتاب‌گردان‌ها نشسته‌ای به تماشای ما پریشان‌ها؟!
در حسرتم که بین سخن‌ها تصادفا یک‌بار هم به اسم صدایم کنی فقط... @abadiyesher
غم که از حد بگذرد دل حس پیری می‌کند سن هر کس را غمش اندازه‌گیری می‌کند @abadiyesher
با چه شوقی پر زدم از پیله‌ام یک هفته پیش! زندگی از آنچه می‌پنداشتم فانی‌تر است... @abadiyesher
بسم الله الرحمن الرحیم
هر صبح نوای دلگشا می‌چسبد آوای خوش ابوعطا می‌چسبد بر سفره‌ی صبحانه دو فنجانْ لبخند با چایی خوشرنگ شما می‌چسبد @abadiyesher
با عشق علی همیشه قلب تو تپید ماننـد تـو را خـدا نیاورده پدید هسـتند نشـان افتخـارت بانو در کرب و بلا چهـار فــرزنـد شهیـد @abadiyesher
چهار مرتبه تنها براي تو خبر آمد چهار بار دلت كوه شد به لرزه در آمد تو منتظر- تو گدازنده بر معابر خونين- مسافر تو نيامد مسافري اگر آمد چهار مرتبه شن زارهاي ظهر تنت را گريستند و تو را داغ هاي مستمر آمد از آن گلايه ی تلخت به گوش علقمه، بانو! هر آنچه رود از آن لحظه سر به زيرتر آمد چنان گريستي آن روزهاي خستگي ات را كه تكه تكه ی خاك بقيع نوحه گر آمد چهار بار پسر رفت و اسب رفت و تو بودي چهار بار تو بودي و اسب بي پسر آمد... حضرت ام البنین سلام الله علیها @abadiyesher
تو می‌خندی دهانِ باغِ لیمو آب می‌افتد و سیب از اشتیاقِ دیدنت بی تاب ، می‌افتد تمام ماهیانِ برکه عاشق می‌شوند آن دم که عکس رویِ چون ماهت به رویِ آب می‌افتد ببین خود را درون قابِ چشمانِ پر از شوقم چه عکست روی موجِ اشکِ من جذاب می‌افتد چه تصویر لطیفی خلق شد از شال و رخسارت چو شال شب که روی شانه‌ی مهتاب می‌افتد بخند ای گل ! تمام شعرهایم‌ را بهاری کن بدون خنده‌ات از سکه شعر ناب می‌افتد تو می‌آیی، کنارم می‌نشینی، شعر می‌خوانی و گاهی اتفاقاتی چنین در خواب ‌ می‌افتد ... @abadiyesher
عشقِ من و تو بدون حرص و هوس است صبحانه، دو تا چایی و یک بوسه بس است @abadiyesher
ترتیل صفحه ۹۱ قرآن کریم .wav
13.41M
📢 روزانه 🔹️ صفحه نود و یک قرآن کریم، سوره مبارکه نساء 🎙قاری: (مدیر کانال) ✏️ توصیه مهم حضرت : هر روز حتماً قرآن بخوانید @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
لکنت شعر و پریشانی و جنجال دلم چه بگویم که کمی خوب شود حال دلم؟ @abadiyesher
در سرم نیست بجز حال و هوای تو و شادم از اینکه همه حال و هوایم شدی @abadiyesher
ای روزگار! سخت گرفتی به عاشقان دردی که بود قسمتِ ما اینقَدَر نبود @abadiyesher
هدایت شده از اشعار "عاصی"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی 🌷 شعرخوانی محسن رضوانی در مدح حضرت ام‌البنین سلام‌الله علیها 🏴 🌴🕯🌴
🏴 شکوه مادری چه عزتی‌ست عروس ابوتراب شدن برای خدمت این خانه انتخاب شدن شکوه مادری خانه‌‌ی بنی‌الزّهرا نصیب شیرزنی از بنی‌کلاب شدن تو آسمانی و ماه و ستاره پروردی برای ذوب در آغوش آفتاب شدن چه آتشی به دلت بود از غم حَسَنین؟ که شعله‌ور شدی از فاطمه خطاب شدن تو یاد چار پسر داده‌ای به پای حسین میان معرکه در خون خود خضاب شدن تو یاد دادی اباالفضل را سراسیمه برای حاجت این خاندان جواب شدن برای حضرت مولا چنین سپر بودن برای زینب کبری چنان رکاب شدن برای تشنگی کودکان ‌خروشیدن به پای مشک تهی قطره قطره آب شدن هزار مرتبه جان داده‌ای پس از عباس به وقت خیره به دلتنگی رباب شدن اگر تو مادر باب‌الحوائجی بانو! مباد از در این آستان جواب شدن دوباره سفره‌ی اُم‌ّالبنین‌مان پهن است و حاجت است و یقینِ به مستجاب شدن @abadiyesher
هر چه می‌خواهم غمت را در دلم پنهان کنم سینه می‌گوید که من تنگ آمدم، فریاد کن! @abadiyesher
همین که نام مرا میبرند میگریم از این به بعد من و آه و چشم تر شده‌ای چه نام مرثیه واری ست "مادر پسران" برای مادر تنهای بی پسر شده ای @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از پروانگی 🇵🇸
♡ تنور فاطمه را گرم کرده‌ای بانو تمام طایفه‌ات را خدا بیامرزد! @eitaaparvanegi