eitaa logo
احمدحسین شریفی
6.2هزار دنبال‌کننده
358 عکس
372 ویدیو
25 فایل
حاوی سخنرانیها و نوشته ها و معرفی آثار و فعالیتهای استاد شریفی. عضو هیئت علمی و استاد تمام فلسفه موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم ادمین کانال: @Mahdiadmin2
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴رابطه «حجاب» و «عفاف» 🖊احمدحسين شريفي (باز نشر مطلبی که اوایل سال ۱۳۹۹ در همین کانال منتشر شده بود) 🔸برخي از مخالفان حجاب می‌گویند آنچه که مهم است «عفت» است؛ و «حجاب» غیر از عفت است. این حرف که عفت و حجاب دو مفهوم‌ متفاوتند، سخني درست است؛ ولی این بدان معنا نیست که کسی که بی‌حجاب است، داراي عفت است؛ بلکه پوشش خاص و حجاب داشتن حالت ظاهری است که مرتبۀ بالاتر آن و صعودیافتۀ آن، «عفت درونی» است و صعودیافتۀ عفت، «حیای حضور» در محضر حق است. 🔸به تعبيري عام‌تر سبک زندگی (از جملة مقولة پوشش) عبارت است از «رفتارهای نهادینه شده و سازمان‌یافته»‌اي که متأثر از اخلاقیات و ملکات نفسانی و صفات درونی و بلکه تحقق يافته و حالت نمادين و بيروني آنهایند. بنابراين، نمي‌توان اين ادعا را پذيرفت که فلان فرد، هر چند در ظاهر رفتارهاي ناهنجار و ساختارشکنانه‌اي دارد، اما داراي باطني عفيف است! مگر نه آنکه «از کوزه همان برون تراود که در اوست»؟ 🆔https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🔴نام‌های فلسفه در کلام ابن‌سینا 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ابن‌سینا بحث از عنوان «فلسفه» یا نام آن را که فی‌الواقع از مبادی تصوریه فلسفه به شمار می‌رود، به عنوان یکی از رؤوس ثمانیه مورد بحث قرار می‌دهد. ابن سینا می‌گوید یکی از نام‌های این علم عبارت است از «مابعدالطبیعه». مراد از «طبیعت» در این ترکیب مجموعه سه امر است: (۱) جسمی که از ماده پدیده آمده و متحرک است؛ (۲) قوه‌ای که منشأ حرکت است و (۳) اعراضی که عارض بر جسم می‌شوند. خلاصه آنکه منظور از طبیعت در این ترکیب عبارت است از «مجموعه موجودات عالم اجسام». و مقصود از «بعدیت»، بعدیت نسبت به ادراک ما است. توضیح آنکه مسائل فلسفه از سنخ مسائلی‌اند که بعد از ادراک طبیعیات درک می‌شوند. یعنی شناخت ما آدمیان از طبیعت و امور طبیعی مقدم بر شناخت ما از امور غیرطبیعی و مجرد است. به همین دلیل، ابن‌سینا این نکته را متذکر می‌شود که اگر بنا باشد فلسفه را فی‌ذاته و بدون لحاظ مراتب ادراک، در نظر بگیریم نام شایسته آن «ماقبل الطبیعه» بود. زیرا مسائل فلسفی هم ذاتاً مقدم بر طبیعت‌اند و هم مفهوماً‌ اعم از طبیعت. نام دیگر این علم، «فلسفه اولی» است. فلسفه را از این جهت «فلسفه اولی» می‌نامد که درباره واجب‌الوجود بحث می‌کند که اولین امر از حیث وجود است و همچنین از وجود و وحدت بحث می‌کند که از حیث عمومیت، اولین امورند. نام دیگر این علم، «حکمت» است. فلسفه را از این جهت حکمت می‌نامند که «برترین علم» یعنی «یقین نسبت به برترین معلوم» یعنی خدای متعال و اسباب بعد از خداست. و بالاخره اینکه نام دیگری که بر این علم نهاده‌اند، عبارت است از «علم الهی». دلیل این نام‌گذاری آن است که از اموری بحث می‌کند که هیچ تعلقی به ماده ندارند. یعنی هم در «وجود خارجی» خود و هم در «ظرف ذهن» مفارق از ماده‌اند. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔷مواجهه «محترم المجالس‌ها» با نقد 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔶عده‌ای هستند که «محبوب القلوب» و «محترم المجالس» شدن برایشان اصالت دارد. 🔹روان‌شناسی چنین افرادی به این شکل است که اولاً، انتظار دارند، گفتار، رفتار، افکار و نوشتار آنان همواره مورد تحسین همگان قرار گیرد! (که البته این آرزویی محال است) ثانیاً، در برابر کوچکترین نقدی بر گفتار، رفتار، افکار یا نوشتارشان، افسرده می‌شوند و غمگین! و ثالثاً، توان و ظرفیت کتمان غم و اندوه درونی خود را هم ندارند. به همین دلیل، در مواجهه با کمترین نقدها چنان رفتار می‌کنند که انگار به کیان اسلام و مسلمین و همه مقدسات تجاوز شده است! زمین و زمان را بر خود تنگ می‌یابند. به جای مواجهه عالمانه با «نقد»، «ناقد» را مورد لعن و نفرین قرار می‌دهند! او را به قیامت و روز رستاخیر حواله می‌دهند! 🔻اینان متوجه نیستند که همین تنگی و فشار روحی و این بی‌ظرفیتی، ممکن است نشانه‌ای برای درستی آن نقد باشد. 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴«اخلاق پیری» در داستان «پیرمرد و طبیب»! در دفتر دوم مثنوی حکایتی زیبا از آثار و پیامدهای پیری بیان می‌کند. هر چند همچون سایر حکایات مثنوی، بهره‌های معنوی و عرفانی خود را از آن نیز می‌گیرد: گفت پیری مر طبیبی را که من در زحیرم از دماغ خویشتن گفت بر چشمم ز ظلمت هست داغ گفت از پیریست آن ضعف دماغ گفت پشتم درد می‌آید عظیم گفت از پیریست ای شیخ قدیم گفت هر چه می‌خورم نبود گوار گفت از پیریست ای شیخ نزار گفت وقت دم مرا دمگیریست گفت ضعف معده هم از پیریست گفت آری انقطاع دم بود چون رسد پیری دو صد علت شود گفت ای احمق برین بر دوختی از طبیبی تو همین آموختی ای مدمغ عقلت این دانش نداد که خدا هر رنج را درمان نهاد تو خر احمق ز اندک‌مایگی بر زمین ماندی ز کوته‌پایگی پس طبیبش گفت ای عمر تو شصت این غضب وین خشم هم از پیریست چون همه اوصاف و اجزا شد نحیف خویشتن‌داری و صبرت شد ضعیف بر نتابد دو سخن زو هی کند تاب یک جرعه ندارد قی کند جز مگر پیری که از حقست مست در درون او حیات طیبه‌ست از برون پیرست و در باطن صبی خود چه چیزست آن ولی و آن نبی 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴اندر آسیب سکوت! ✍احمدحسین شریفی 🔻عده‌ای از خوبان چنین می‌پندارند که فقط در قبال گفته‌هایشان مسؤول‌اند! در حالی که در قبال سکوت‌ها نیز به همان اندازه مسؤولیت داریم. 🔻از مهمترین دغدغه‌ها در موضوع «اخلاق سازمانی»، «سکوت سازمانی» است که هر چند در مواردی می‌تواند فضیلتی اخلاقی باشد؛ اما بعضاً، بلکه در اغلب موارد، منشأ شکل‌گیری فسادهای بزرگ است. 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🔴هتاکی علیه داوری! 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چند روز پیش (۶ و ۷ خرداد) در اقدامی بسیار ارزشمند، «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی»، به ابتکار رئیس فرهیخته این پژوهشگاه جناب دکتر موسی نجفی و با مشارکت «فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی» همایش بزرگداشتی برای جناب دکتر با عنوان «داوری در ترازوی داوری» برپا کرد. اندیشمندان و سخنرانان مختلفی در این همایش دو روزه در اطراف اندیشه‌ها و خدمات علمی و فلسفی دکتر داوری سخن گفتند و هر کدام کوشیدند از دریچه نگاه خود به کارنامه علمی و فلسفی دکتر داوری نظری افکنده و مطالبی را بیان کنند. این بنده به عنوان یک طلبه فلسفه و دغدغه‌مند مسائل فرهنگی و فلسفی هر چند توفیق حضور در این همایش را نداشتم؛ اما چنین کوششی را قدر می‌نهم و به برگزارکنندگان آن تبریک می‌گویم. هر چند انتظار داشتم نگاه انتقادی به اندیشه و عملکرد دکتر داوری، به عنوان یکی از سرمایه‌های بزرگ فلسفی و علمی کشور، قدری پررنگ‌تر می‌بود. خود این بنده نیز علیرغم همه احترامی که برای جایگاه علمی این فیلسوف بزرگ قائلم، مثل بسیاری دیگر از محققان، نقدهای فراوانی به اندیشه و عملکرد ایشان هم دارم. چند سال‌ قبل نیز در ضمن چند جلسه اندیشه‌های دکتر داوری و اقدامات ایشان در حوزه «علم» و «تحول در » و «» را نقد کرده بودم. 🔻اما آنچه مایه تأسف برای جامعه علمی و فلسفی کشور ما است، بیانیه‌ای است که اخیرا یکی از مدعیان فحاش و هتاک روشنفکری (جناب دکتر عبدالکریم ) علیه دکتر داوری و به این بهانه علیه ولایت و جمهوری اسلامی صادر کردند! بیانیه‌ای که مشحون از فحاشی و بدگویی و ناسزاگویی علیه این فیلسوف کهن‌سال است. نویسنده این فحش‌نامه در این بیانیه حدود سه صفحه‌ای خود آنقدر فحش و ناسزا را با قلمی ادیبانه! در کنار هم چیده است که شمارش آنها دشوار است. با اعتذار از ساحت مخاطبان عزیز، و فقط محض نمونه و به منظور شناخت روحیه مدعیان روشنفکری، برخی از فحاشی‌های ایشان علیه دکتر داوری را ذکر می‌کنم: «بی‌آبرو»، «سفله»، «مزدور»، «بی‌حرّیت»، «ذلیل»، «متفکرنما»، «مقلد»، «بی‌حیا»، «متکبر»، «جاهل»، «دروغگو»، «فحاش»، «چاپلوس»، «دریوزه»، «سیاه‌سابقه»، «مزدور به حد اعلا»، «ناجوانمرد»، «خدمتگزار ظلم»، «فرومایه»، «رونده‌ی راه رذالت»، «کارنامه‌سیاه»، «متملق»، «تبهکار» و «هتاک». 🔻پرسش این است که: واقعاً چرا؟ آیا رواج چنین ناسزاهایی در فضای علمی و فلسفی کشور، خدمت به پیشبرد علم و اخلاق و فلسفه است؟ آیا با این فحاشی‌ها، اندیشه‌های خطا و احیاناً عملکردهای نادرست جناب دکتر داوری اصلاح می‌شود؟ آیا با این بدگویی‌ها انتظار داریم که مخاطبان متوجه خطاهای معرفتی و فلسفی ایشان می‌شوند؟ آیا با چنین هتاکی‌هایی، اخلاق علمی در جامعه دانشگاهی ما رواج می‌یابد؟ باز هم می‌پرسم: واقعاً چرا؟! 🔶به امید روزی که به جای «نقد انگیزه»، «نقد انگیخته»؛ و به جای «نقد شخص»، «نقد اندیشه» و به جای «ناسزاگویی و هتاکی»، «اخلاق علمی» در جامعه ما حاکم شود. 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
این یادنامه حاوی بیست سخنرانی علمی همراه با پرسش و پاسخ درباره ابعاد گوناگون اندیشه‌های یزدی است که مطالعه آن را به همه مخاطبان گرامی توصیه می‌کنم. بحثی از این بنده با عنوان «دیدگاه آیت الله مصباح درباره علوم انسانی اسلامی» نیز در این مجموعه به چاپ رسیده است که مطالعه آن می‌تواند نگاهی جامع به فعالیت‌های علمی و عملی علامه مصباح را در مقوله علم دینی و ترسیم کند. 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
جلسه پایانی فلسفه اسلامی خدایا این دوستان عزیز مرا از افسران ارشد فرهنگی «حرم مطهر جمهوری اسلامی» و از یاوران علمی و عملی حضرت صاحب الامر (عج) قرار بده. 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🔴«عفت» و «شرافت» در کلام شهید مطهری «شرافت زن اقتضا می‌‏كند هنگامى كه از خانه بيرون می‌‏رود متين و سنگين و باوقار باشد، در طرز رفتار و لباس پوشيدنش هيچگونه عمدى كه باعث تحريك و تهييج شود به كار نبرد، عملًا مرد را به سوى خود دعوت نكند، زباندار لباس نپوشد، زباندار راه نرود، زباندار و معنى‌‏دار به سخن خود آهنگ ندهد، چه آنكه گاهى اوقات ژست‌ها سخن مى‏‌گويند، راه رفتن انسان سخن مى‏‌گويد، طرز حرف زدنش يك حرف ديگرى مى‌‏زند.» (مجموعه آثار استاد شهيد مطهری، ج۱۹، ص۴۴۷) 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴«وحدت شهود» در شعر حافظ در خراباتِ مُغان نورِ خدا می‌بینم این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم جلوه بر من مفروش ای مَلَکُ الْحاج که تو خانه می‌بینی و من خانه خدا می‌بینم خواهم از زلفِ بُتان نافه گشایی کردن فکرِ دور است همانا که خطا می‌بینم سوزِ دل، اشکِ روان، آهِ سحر، نالهٔ شب این همه از نظرِ لطفِ شما می‌بینم هر دَم از رویِ تو نقشی زَنَدَم راهِ خیال با که گویم که در این پرده چه‌ها می‌بینم کس ندیده‌ست ز مُشکِ خُتَن و نافهٔ چین آن چه من هر سَحَر از بادِ صبا می‌بینم دوستان عیبِ نظربازیِ حافظ مکنید که من او را ز مُحِبّانِ شما می‌بینم @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔹دشواری تغییر 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تغییر (حتی تغییرات کوچک و عادات فردی روزمره)، هرگز کار ساده‌ای نیست؛ بلکه کاری معجزه‌گون است تا جایی که الگوی شجاعت و غیرت و خدای اراده و همت، امیرمؤمنان علی علیه السلام می‌فرماید: «أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ غَلَبَةُ الْعَادَة؛ برترین عبادت، چیره شدن بر عادت است.» به همین نسبت، تغییرات بزرگ و جراحی‌های عمده بسیار دشوارتر و جانکاه‌ترند؛ در چنین تغییراتی نه تنها نیازمند شجاعت و دلیری و مجاهدت هستیم که نیازمند توانایی روبه رو شدن با مقاومت‌های غیرمنطقی افراد و ذی‌نفعان آشکار و نهانی هستیم که هویت و شخصیت خود را به عدم تغییر گره زده‌اند! گفته شده است تصویر فوق مربوط به سال ۱۹۶۷ و نخستین روزی است که در کشور سوئد قانون جهت رانندگی از سمت چپ به سمت راست تغییر کرد. 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🔴از «تاریخْ‌نادانی» تا «نابردباری اخلاقی» ما 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ محمد قزوینی (۱۲۹۴-۱۳۶۸ق)،‌ از دوستان و همراهان و همفکران سیدحسن تقی‌زاده و بدیع‌الزمان فرزوانفر بود. وی مدتی به تحصیلات حوزوی مشغول بود و سپس از سلک روحانیت خارج شد و برای ادامه تحصیل به اروپا رفت. و مدت‌ها در موضوع آثار تاریخی و ادبی ایران تحقیق کرد. تصحیح دیوان حافظ با همکاری قاسم غنی از جمله کارهای ماندگار اوست. استاد در کتاب درویش ستیهنده، (ص۱۰۳–۱۰۴) به مناسبتی در ذیل مطلبی با عنوان «تاریخْ‌نادانی ما» نقل می‌کند که بعد از بازگشت قزوینی به ایران، دوستان و ارادتمندان وی خواستند «برای او ممرّ‌ِ معیشتی فراهم سازند که او پیرانه‌سر از گرسنگی نمیرد. مصلحت در آن دیدند که ایشان را به استادی دانشگاه تهران دعوت کنند. مجلسی برای همین امر در دانشگاه تهران تشکیل شد که در آن تقی‌زاده و فروزانفر و همه‌ی بزرگان عصر در آن جمع بودند. از علّامه‌ی قزوینی نیز خواهش کرده بودند که به آن مجلس درآید. سرانجام مسأله‌ی استادی ایشان را مطرح کردند و قرار شد که شورای دانشگاه این موضوع را تصویب کند. هریک از بزرگان دقایقی چند در فضایل علمی ایشان و جایگاه جهانی ایشان در حوزه‌ی پژوهش‌های ایرانی و اسلامی، سخن گفت و همگی به دانشگاه تهران تبریک گفتند که علّامه‌ی قزوینی چنین افتخاری را به دانشگاه داده و استادی آنجا را قبول کرده است. کار در آستانه‌ی تمام شدن بود که یکی از استادان دانشکده‌ی الاهیات، که در معارفِ طلبگی مرد فاضلی بود، و معلم صرف و نحو عربی بود، پرسید: «ایشان استاد چه رشته‌ای خواهند بود؟» پاسخ دادند که «استاد تاریخ»‌. آن استاد ساده‌لوح دانشکده‌ی الاهیات گفت: «تاریخ را که بچّه خودش می‌خواند، استاد لازم ندارد!» مرحوم قزوینی با شنیدن این سخن برخاست و گفت: «آری، تاریخ استاد لازم ندارد.» و مجلس را ترک گفت و برای همیشه دانشگاه تهران را از وجودِ بی‌مانند خویش محروم کرد. هرچه تقی‌زاده و فروزانفر و دیگر بزرگان عجز و لابه کردند، به هیچ روی حاضر نشد استادی دانشگاه تهران را قبول کند.» 🔻در اینجا هر چند آن استاد محترمی که گفته بود «تاریخ استاد لازم ندارد» اشتباه کرده بود؛ اما به اعتقاد این بنده اشتباه بزرگ‌تر را خود استاد محمد قزوینی کردند که گویا انتظار داشتند تک‌تک افراد (از کارکنان تا استادان) دانشگاه تهران بدون چون و چرا به بزرگی او اذعان کنند و او را در صدر بنشانند! او می‌توانست با متانت و منطق علمی و همچنین با صبوری و بردباری، عملاً اهمیت دانش تاریخ و ضرورت تعلیم و تعلم تاریخ در بالاترین سطوح را به آن استاد و دیگران بنمایاند. نه آنکه بدون هیچ توضیحی فقط آن یک نقد را ببیند و اهمیتی به آن همه تجلیل و تمجید بزرگان دانشگاه تهران ندهد و سخن غیراخلاقی کسی را با عملی غیراخلاقی‌تر تلافی کند و به تعبیر استاد شفیعی کدکنی «برای همیشه دانشگاه تهران را از وجود خود محروم کند.» 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹