به گفته این #مادر #شهید، #توجه و #سرزدنهای #مداوم #همسایهها و اینکه همیشه #هوایش را دارند و تبدیل #خانهاش به #حسینیه و #حضور #دوستداران #اهل بیت(ع)🌷 در مراسم #عزاداری باعث میشود کمتر به #تنهایی فکر کند.
🍃🌷🍃
رحیمی، #مادر #شهید قربانعلی ترکفرخانی در ابتدای سخنان خود در رابطه با #ویژگیهای #پسر #شهیدش با لبخندی بر لب و از صمیم قلب، گفت: پسرم، کسی که همواره در دوران زندگی خود #هوای #پدر و #مادرش را داشته و از هیچ ک#مکی به آنان خودداری نکرده، #گل بود. #پسری که همواره با #یادآوری #کارهایش و #خصوصیات #اخلاقیاش #لبخند بر لب میآورم.
🍃🌷🍃
#قربانعلی #تنها فرزند #گلمحمد ترکفرخانی و #معصومه رحیمی است که با توجه به حمله ناجوانمردانه رژیم بعث به خاک ایران اسلامی همانند دیگر #جوانان، حضور در #جبهه را برای #دفاع از #خاک و #ناموس اش بر خود #وظیفه دانست و با #رضایت #والدینش وارد میدان #مبارزه حق علیه باطل شد.
🍃🌷🍃
به گفته #مادر #شهید، #قربانعلی که در زمان #شهادتش فقط ۱۶#سالش بود با #رضایت #من و #پدرش برای #اعزام به #جبهه از طرف #بسیج با حضور در #ثبت احوال #سنش را در شناسنامه #یک سال #اضافه کرد.
🍃🌷🍃
ایشان #قربانعلی را فردی با #استعداد و #درسخوان دانست و گفت: #پسرم تنها ۶#ماه مانده به گرفتن #دیپلمش در رشته #تجربی بعد از حضور #چندماهه در #جبهه #جنگ حق علیه باطل در #شلمچه به #شهادت رسید،
🍃🌷🍃
#قربانعلی به گفته #معلمانش در تمام #دوران تحصیل در #درسهایش #نمرات #عالی میگرفت و حتی در برخی مواقع #بجای #معلم در #کلاس #درس هم میداد.
🍃🌷🍃
به گفته #مادر #شهید، #آرزوی #قربانعلی #خلبان شدن بود که با #آسمانی شدنش به این #آرزوی شیرینش #رسید و چند ماه بعد از #شهادتش، #پدرش نیز که #تحمل #دوری از #پسرش را نداشت و به فرزند #شهیدش پیوست.
🍃🌷🍃
و الان ۳۰#سال است که به #یاد آنان با #وقف #خانهام این #حسینیه را #راه اندازی کردم تا #صواب آن هم به آنان و بعد از مرگ به من برسد.
🍃🌷🍃
سرانجام #شهید #قربانعلی ترکفرخانی متولد ۱۶#آذر ۴۳# که از طرف #بسیج به #جبهه حق علیه باطل #اعزام شده بود ۲۱#تیر سال ۶۱#در #شلمچه بر اثر #اصابت #ترکش به#سر به درجه رفیع #شهادت نائل آمد و در گلزار #شهدای
#امامزاده یحیی بن زید (ع)🌷 گنبدکاووس به خاک سپرده شد.
🍃🌷🍃
به روایت از پدر #شهید:
#وحید بعد از #شهادت پسر دایی اش « غلامرضا محمدی » کنار قبر پاک #شهید فقط به عکس او نگاه میکرد و بسیار هم متأثر و غمگین بود که ناگهان شروع به خندیدن کرد.
🍃⚘🍃
به مادرش هم گفتم : « حاج خانم ! خودت را برای #شهادت پسرت آماده کن. » 😭😭
🍃⚘🍃
و مثل آدمی که خبر بسیار خوبی شنیده باشد شروع به دویدن و خوشحالی نمود. من همان جا به همه ی بستگان که در بهشت زهرای کاشان حضور داشتند گفتم : « اگر وحید به #جبهه بره این بار دیگر بر نمیگرده. » 😭😭
🍃⚘🍃
شب آخری که در خانه بود حال و هوای عجیبی داشت و مناجات بسیار زیبایی با خدا داشت طوری که#وحید متوجه نشه دیدمش و با خود گفتم : « یقیناً دیگر #وحید بر نمی گرده و قطعاً این بار به #شهادت می رسه😭 » و رفت و به #شهادت هم رسید. 😭😭
🍃⚘🍃
سرانجام#شهید وحید محمدی اراکی هم در تاریخ ۶٧/۵/۱ با سمت #تیربارچی در پاسگاه زید عراق بر اثر #اصابت ترکش خمپاره مجروح و بر اثر #ضربات لگد نیروهای بعثی به آرزویش که همانا #شهادت در راه خدا بود رسید.
🍃⚘🍃
#شهید دفاع مقدس، سید علی خرازانی
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۴۷/۲/۲۰# در شهر تهران در خانواده ای متدین ومذهبی و زحمت کش متولد شد.
پدر ایشان ،آقا سیدحسین، خوار و بار فروش بودند ، تاپایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت.
🍃🌷🍃
به عنوان #بسیجیی در #جبهه حضور داشت و #بیست و پنجم مهر ۱۳۶۵#، در #سد دزفول به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
به روایت از یکی از دوستان #شهید :
در سال های دوم و سوم راهنمایی (1359-1361) یکی از #بهترین و #صمیمی ترین #همکلاسی هایم #امیر ( سیدعلی ) بود.
🍃🌷🍃
دوران بسیار #دوست داشتنی و #خاطره آمیزی داشتیم این ارتباط علیرغم جدایی در دوران دبیرستان ادامه یافت و به بهانه های مختلف دیدار تازه می کردیم
منزل ما ابتدای خانی آباد نو و منزل #امیر کوچه 60 بود.
🍃🌷🍃
گذشت زمان باز هم ما را از هم جدا نمی کرد تا این که #جنگ پای بسیاری از #نوجوانان و #جوانان را به #جبهه باز کرد و البته #امیر بیشتر از من پای #کار بود.
🍃🌷🍃
تا این که 12#خرداد 65# باز هم با هم #ماموریت گرفتیم که به #جبهه بریم #علی دوست داشت به #گردان عمار لشکر 27 بره و من هم دوست داشتم یا با هم باشیم یا در #گردان حمزه باشم.
🍃🌷🍃
#شهید ترور سرهنگ پاسدارحسن صیاد خدایی
🍃🌷🍃
در سال ۱۳۵۱ در روستای باشماق از توابع شهرستان میانه از شهرهای استان آذربایجان شرقی در خانواده ای متدین و مذهبی متولدشد.
۳ برادر هستند که ایشان پسر آخر خانواده هستند.
داماد حاج حسین فیضی مداح #اهلبیت(ع)🌷 و از #سینهزنان هیأت دلریش تهران که هیأت آذربایجانیهای مقیم تهران است هست.
🍃🌷🍃
ایشان از #دوازده سالگی در #جبهه بود و یکی از #جانبازان دفاع مقدس ، اذن پدر و مادرس را گرفت و رفت #جبهه. بعد هم توی #سپاه استخدام شد و #خدمت کرد.
🍃🌷🍃
یک ریال حرام و حلال را قاطی نمیکرد. حرام اصلاً در ذاتش نبود.#نمازش همیشه #اول بود. ماه #شعبان و #رجب را یکسر #روزه میگرفت. خیلی مخلص بود و همیشه #شهادت آرزویش بود.
🍃🌷🍃
ایشان مستأجر بود و خانهای که در آن زندگی میکرد اجارهای بود. با اینکه از #فرماندهان میانی #سپاه بود، زندگیاش با #ساده زیستی همراه بود.
🍃🌷🍃
#شهید دفاع مقدس قربان مکوندی
🍃🌷🍃
در تاریخ یکم خرداد ماه سال 1340 در روستای جارود شهرستان هفتگل واقع در شمال استان خوزستان در خانواده ای مذهبی متولد شد.
#چهارمین فرزند خانواده شان بود که با تولد خود شادی را برای پدر و مادر به ارمغان آورد.
#شهید ۲۱# ساله بود و #مجرد.
🍃🌷🍃
#۱۹ ساله بود که#جنگ تحمیلی شروع شد، ایشان ودیگر جوانان روستایشان عازم #جبهه شدند.
🍃🌷🍃
مدتی در #جبهه بود و #چندین بار هم #زخمی شد، ولی تا بهبودی کامل پیدانکرده بود دوباره به #جبهه برمی گشت.
🍃🌷🍃
سرانجام #شهید قربان مکوندی ،در روز #پنجم مرداد ماه سال 1361# در #عملیات رمضان بر اثر #اصابت ترکش به جمجمه اش به آرزویش که همانا#شهادت در راه#خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
به روایت از یکی از دوستان:
#مجتبی در زمان غربت امام(ره) در سالهای ۴۰ و ۴۱ پا به عرصه زندگی گذاشت و شاید جزو همانها بود كه امام فرمود #سربازان من در قنداق هستند، قرار گرفت.
🍃🌷🍃
رشد و نمو در خانوادهای بسیار اصیل با پدرش حاج عبدالرحمن و #اعتقاد شدید به لقمه #حلال و دامن پر مهر مادری به سرعت میگذشت مثل اینكه او باید سریع رشد میكرد و برای #مأموریت خدایی آماده شود.
🍃🌷🍃
#جوانی سرشار از #شادابی و #طراوت و #صورتی شدیداً #گیرا و #جذاب رفته رفته در بحبوحه انقلاب و پیروزی آن گویی به #اسماعیلی رشید برای #قربانی آماده میشد.
🍃🌷🍃
و# تربیت دینی و برخاسته از #شعوری خاص باعث شده بود كه در كنار تمام #فعالیتهای مسجد و #حضور در مراحل مختلف #انقلاب پا به پای #مردم او را در #جبهه دیگری نیز به #استادی برساند.
🍃🌷🍃
#علاقه زیادش به كسب #علم و #ادب او را به #استادی بیبدیل در تاریخ اسلام تبدیل كرده بود، كه با #ورودش به #سپاه و #كردستان و پس از آن در #دفاع مقدس همیشه برای #حضور او در #سنگرها و #پایگاهها مجادله بود.
🍃🌷🍃
ایشان پس از پایان #جنگ همچنان با روحیهای خستگی ناپذیر در #سنگرهای مختلفی مشغول #خدمت به نظام و انقلاب میشود.
🍃🌷🍃
ایشان با دیدن #مظلومیت مردم #افغانستان وارد آن سرزمین میشود و زن و بچه را میگذارد باز هم در
#پناه خدا و برای یاری یک ملت مظلوم میشتابد.
🍃🌷🍃
ایشان که از دوران کودکی با زندگی در نوار مرزی ایران و افغانستان، کم و بیش با مردمان آن سامان برخوردهایی داشته در #جبهه #خدمت به مردم #محروم و #مجاهدین افغانی نیز #فعال میشود.
🍃🌷🍃
#شهید محمد ناصر ناصری این بار به عنوان #مسئول مرکز تحقیقات در دفتر نمایندگی #مقام معظم رهبری در امور #افغانستان مشغول وظیفه شد و #آخرین مسئولیت #شهید ناصری در سازمان #فرهنگ و #اطلاعات به عنوان #نماینده فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان بود.
🍃🌷🍃
سرانجام این انسان خستگیناپذیر در روز #هفدهم مرداد 1377# توفیق این را یافت تا در شهر مزار شریف، به نحوی بسیار مظلومانه و به دست نیروهای طالبان که افرادی شقی هستند، شهد شیرین #شهادت را بنوشد و در ایام دهه #فاطمیه🌷 #پیکر مطهرش را در گلزار #شهدای بیرجند تشییع و به خاک میسپارند.
🍃🌷🍃
#شهید مدافع حرم محمد صاحبکرم اردکانی
🍃🌷🍃
شهریور ماه سال ۱۳۶۱# در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
در کودکی مادرش را از دست داده بود😔 و خواهرش جوانی و عمر خود را صرف بزرگ کردن ایشان و دیگر خواهرها و برادرهایش کرده بود.
🍃🌷🍃
متاهل بود، اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۷# ازدواج کرد، طول زندگی مشترک ایشان کمتر از ۷#سال بود.
🍃🌷🍃
همسر ایشان همان ابتدا میدانست که #درد مردم برایش #دغدغه است و با دیدن اخبار جنگ و ظلم به مسلمانان حالش منقلب میشد.😔
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
#محمد سالها بود زمزمه رفتن به #سوریه و #عراق برای مبارزه با تکفیریها را داشت، در سال 92# برای رفتن مصممتر شد.
🍃🌷🍃
ابتدا مخالفت میکردم ولی بالاخره در برابر د#وستداشتن #محمد برای رفتن تسلیم شدم و در #بهمن 93# او را به سوی #جبهه حق بدرقه کردم.😭
🍃🌷🍃
اوایل که من مخالفت میکردم سعی نمیکرد که با صحبت کردن مرا راضی کند بلکه ترجیح میداد که با رفتار کاری کند تا من با قلبم راضی شوم.😔
🍃🌷🍃
بعد از رفتنش خانواده ام تا زمان #شهادت اطلاع نداشتند و خانواده #محمد هم بعد از رفتنش متوجه شدند.😭
🍃🌷🍃
يكي از آنهاخود را به مردن زده بود و #شهيد حراف ،ضمن حواله يك لگد جانانه به مزدور فوق ، اسلحه ای که او زیر پیراهنش پنهان کرده بود را به غنیمت میگیرد.
🍃🌷🍃
و اسرا نیز دقایقی بعد به پشت #جبهه تخلیه میشوند . همان #اسلحه به عنوان #تشویق این عمل #شجاعانه، به #شهید حراف اهدا میگردد.
🍃🌷🍃
#دهمین روز از #اردیبهشت ماه سال ۶۱# بود که #امیر خلبان #شهید علیرضا حراف در یکی از #پرواز های خود به همراه دیگر #همرزمش #امیر خلبان #شهید قدرتالله خدادادی در #عملیات بیت المقدس در حالیکه #مشغول به #انهدام تجهیزات دشمن بعثی بودند هدف #اصابت موشک قرار می گیرند و با #پیکری #سوخته دعوت حق را لبیک می گویند.
😭😭😭
🍃🌷🍃
{یاد #شهیدان با ذکر یک شاخه گل صلوات🌷}
🍃🌷🍃
سرانجام# امیرخلبان شهید علیرضا حراف هم درتاریخ ۱۳۶۱/۲/۱۰# در #آخرین پروازش در #عملیات بیت المقدس به آرزویش که همانا
#شهادت در راه #خدا🤍بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :گلزار #شهدای شهر شیراز.
🍃🌷🍃
به روایت از برادر#شهید :
#عمليات والفجر۸ بود که بر اثر #بمباران شيميايي دشمن تعدادي از #رزمندهها زير آوار ماندند اما #حسینعلی بدون توجه به گازهاي شيميايي سريع به طرف بچهها رفت.
🍃⚘🍃
من هم به دنبالش رفتم به سختي بسيجيها را بيرون آورديم و به همین دلیل وقتي از محوطه خارج شديم حالت تهوع و سرگيجه شديدی به ما دست داد.
🍃⚘🍃
و چون #تمام صورت #حسينعلي سوخته بود برای همین ما را به بيمارستان بوعلي تهران فرستادند.
#مصدوميت #حسين از #ناحيه چشم بيشتر از ديگر #اعضاي بدنش بود اما باز #ميخنديد.😭
🍃⚘🍃
و در حاليکه نگرانش بودم و به #استقامت او در برابر #آزمايشهاي الهي #غبطه ميخوردم با مشاهده ناراحتي من مرا به #صبوري دعوت می کرد و می گفت: «اينها #نعمتهاي الهي هستند، از اين #نعمتها #استفاده کنيد.😔
🍃⚘🍃
پزشک معالج براش #شش ماه استراحت تجويز کرد ولي #حسينعلي که توان ماندن در شهر را نداشت #يک ماه بعد عازم #جبهه شد.
🍃⚘🍃
به تمام اعضاي خانواده گفته بود که در #جبهه #کفشهاي رزمندگان را #واکس ميزنم و آنها که اين مطلب را باور کرده بودند از اينهمه #عجله او براي بازگشت و انجام اين کار #تعجب ميکردند.
🍃⚘🍃
#حسين از کودکي دوست داشت #پزشک بشه، برای همین يک روز بهش گفتم: «#جبهه بسه، تو که ميگفتي ميخواهي پزشک يا دندانپزشک بشی، پس درست را بخوان، ميداني مردم ميگويند شما براي فرار از درس به #جبهه ميرويد»
گفت:«#جبهه به ما نياز دارد، #دين و #شرف ما در هجوم دشمن قرار گرفته وقت آن نيست که من فقط درس بخوانم انشاالله #جنگ که تمام شد با خيال راحت درس ميخوانم.
🍃⚘🍃
وقتي سال چهارم رشته تجربي ثبت نام کرد خيلي خوشحال شدیم فکر کردیم ديگه به #جبهه نميرود اما دوباره به #جبهه رفت و چندماه بعد درست در نيمه فروردين ماه به خانه بازگشت و پس از امتحانات نهايي خرداد و آزمون #سراسري دانشگاه آماده نبرد شد.
🍃⚘🍃
وقتي کارنامه سازمان سنجش #حسینعلی به دستمان رسيد دیدیم که تمام نمراتش بدون استثناء #رضايتبخش است و او با اين کار نشان داد که يک #رزمنده ميتواند در دو #جبهه مبارزه کند.
🍃⚘🍃
در #عمليات والفجر۸ به سختي مجروح شد دکتر گفت: «اگر با اين وضع به #جبهه بازگردي مرگت حتميه» اما #حسين پاسخ داد: «من در اين #عمليات #شهيد نمي شوم من در عمليات ديگري به#شهادت مي رسم.😭😭
🍃⚘🍃