🍃فرزندان زهرا(س)خوب آموخته اند رسم #دلبری را و میدانند چگونه با #عاشقیِ خود انتقام سیلی مادرشان را بگیرند ...
🍃آموخته اند که عشق سن و سال نمیشناسد و میتوان کوچک بود اما همچون بزرگان ؛ به #آسمان پرواز کرد و در آغوش گرفت خداوندِ جان را ....
من را میبینی ؟!
🍃دستانم را #زنجیر گناه بسته و شرم میکنم که به صورت معصوم شما خیره شوم ؛ زانوهایم از فرط زمین خوردن همچون سرخیِ آتش شده و شرمنده است که در راه شما قدم گذارد ....
🍃پاهایم خجل است از قدم های استوار شما ، از #قدم هایی که وجب به وجب این خاک را فتح میکردند تا مبادا بیاید روزی که گناه برای منِ جامانده عادی شود اما نهایت چه شد؟!
🍃من چه کردم با #خون های به جا مانده ی شما؟!چگونه در روز #محشر سربلند کنم و در چشمان شما نگاه کنم؟!شمایی که تنها شانزده سال داشتید و آسمانی شدید اما من هنوز هم زمین گیر گناهانم هستم ....
🍃راستی چه حالی داشتی زمانی که وجودت را وقف فاطمه ی زهرا(س) کردی؟!
آنقدر به خانوم جان عشق ورزیدی که نهایت مانند #مادر_سادات از ناحیه ی سینه و شکم جان خود را به اسلام و اربابت حسین(ع) بخشیدی ....
تو! #برنده ی این میدان شدی و ماییم که همیشه #بازنده ایم !
برادر به گوشی؟!
ما جامانده ایم!
✍نویسنده : #اسماء_همت
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_حجتالله_گلمحمدی
📅تاریخ تولد: ۱۶ خرداد ۱۳۴۷
📅تاریخ شهادت: ۲۹ خرداد ۱۳۶۳
📅تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : قصر شیرین
🥀مزار شهید: بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
#صلوات #کربلا #مشهد
✨به نام او...
🍃قلم آماده برای ثبت خاطراتش، اما چگونه باید گفت؟! چگونه باید از مردانی که ستارههای آسمان شهادت گشتهاند گفت؟! ناتوانم از گفتن و نوشتن از همچو اویی که شهادتش تجلی شهادت جانسوز #علمدار کربلاست.
🍃اما با همه این سختیها و کم بودنها، من و دوستانم زندگی آن بزرگ مردان را به رشته تحریر در میآوریم تا آیندگان بدانند، اگر روزی در شام به ساحت مقدس بانوی بزرگ کربلا بی حرمتی شد، امروز جوانان خوش غیرت #مسلمان نمیگذارند تاریخ بار دیگر تکرار شود.
🍃زادگاهش، آرامگاه شاه خراسان بود. ۱۲ تیر سال ۶۲، #مشهد شاهد تولد عاشقِ حسینیِ دیگری بود. پدر و مادرش در کنار علوم مختلف، درس زندگی نیز مشق میکردند.
🍃از کودکی به کارهای نظامی علاقه داشت و این علاقه راه اورا از دانشگاه جدا و وارد ارتش کرد. مادر اما میترسید. میگفت هنگام جنگ ارتشیها بیشتر در خطرند. اما او به خوبی فهمیده بود، معشوق #خدا که شوی، کوچک باشی یا بزرگ، پیر یا جوان، بیکار یا کارمند خدا خوب میخردت برای خودش🕊
🍃جواز رفتنش را به سختی به دست آورد، اما #عشق کاری میکند که کوه در نگاهت تنها سنگی است که باید از آن بپری. در توپخانه ارتش کار میکرد. آخرین بار التماس کرد برای رفتن به خط، غافل از اینکه نیروهای تکفیری در صدد یافتن اویی هستند که دقیق توپ میزند. نقطه زن است. و سرانجام کینه داعشیها در توپ کاتیوشا روانه بدن پاک سید مهدی شد و خون گلگونش زینت ده خاک #حلب.
✨عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
✨دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است
✍نویسنده: #محدثه_کربلایی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_مهدی_جودی_ثانی
📅تاریخ تولد : ۱۴ تیر ۱٣۶٢
📅تاریخ شهادت : ٢۰ تیر ۱٣٩٧
📅تاریخ انتشار : ۱٩ تیر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : جنوب حلب
🥀مزار شهید : مشهد
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
#مدافع_حرم #سوریه #صلوات
🍁همیشه پا در #کاظمین که میگذارم حس غریبی نمیکنم، مکان و زمان عجیب بوی آشنایی میدهد؛ شاید دلیلش این باشد که خانه پدرش زیاد رفتهام و میدانم چه رنگ و لعابی دارد اباالجواد.
عجیب ناخن روی گچ میکشم وقتی فکر میکنم؛ #درد عجیبی است آن که همسر زندگیات که پابهپایت طی طریق میکند دختر #قاتل پدرت باشد و بدانی در آخر آن نطفه ناپاک دست خود را به خون تو نیز آغشته میکند.
.
🍁امام #غریب جوانم، دلم عجیب بند شماست چرا که هربار حاجتی از پدرتان داشتم شما را به او #قسم دادم.
.
🍁غریب ابن غریب، عجیب #روضهات بوی حسن میدهد، پارههای جگرش که میان تشت ریخت خواهرش و عباس و حسیناش بود آب دستش بدهد؛ خواهرت بود آقا جانم برای جوان مرگ برادرش گریه کند؟ پسرت توانست آب دستت بدهد تشنه جان ندهی؟ تا لااقل در یکی از روضهها خیالمان راحت باشد اماممان #تشنه جان نمیدهد؟؟
.
🍁بمیرم برایت که از خردسالی پدرت را گرفتند و نگذاشتند طعم #رئوف امام را کنارت بچشی، بمیرم برایت که سراسر زندگیات مجبور به تحمل چهره #قاتل بودهای و باز بمیرم برایت، برای سوز جگرت که هم #سم میسوزاند هم #مصیبتی که بر خاندان شما روا داشتند. کاش یکبار هم که اسمتان میآمد روضهها جلوی هم قطار نمیشدند.
اینبار اما میخواهم پدرت را به شما قسم دهم، بد گیر افتادهایم از هر طرف تیر میبارد بر ایمانمان، اجتماع، اقتصاد، فساد همه و همه چنگی میزنند و هرچه دم دستشان بیاید چنگ میزنند از قلب و ایمان و الفرار....
جان همان که قسمت دادهام منجیمان را برسان و نجاتمان ده
#یا_باب_المراد...
.
✍️نویسنده: #محمد_صادق_زارع
.
🍁به مناسبت #شهادت_امام_جواد(ع)
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #امام_جواد #مشهد #کاظمین
☆بسم رب الزهرا☆
🍃اکنون۱۴۴۲سال می گذرد؛ شاید مایی که حال #زندگی می کنیم، در این سالیان سال حداکثر ۱۰۰سال آن را دخیل باشیم، که آن هم نیستیم.
🍃از تشیع تنها یک نام یاد گرفته ایم و یک روضه ی #سید_الشهدا و تمام...
نتیجه ی دین داریمان شد #غرب_زدگی. شد ضد ارزش های دین، شد...
🍃شاید اگر کمی تنها کمی به سیره امامانمان بها میدادیم روزگارمان اینگونه نمی شد. روزگاری که برای #شهادت ها شاید پروفایلی عوض کنیم و #استوری بگذاریم؛ یا نهایتا آن روز کمی از شادی هایمان بکاهیم. اما کافی نیست چرا که امروزه باید اشکال یابی کرد و یکی از مشکلات این روزهای ما #تحریف است.
🍃 واژه ایی که شاید فقط یک واژه باشد اما پای عملش که در میان می آید؛ نتیجه اش میشود سر درگمی...
🍃میدانم رفیق، شرح #بقیع را زیاد شنیده ای، غافل از شرح امامانش ...
اینکه برایت از اویی خواهم گفت که لقبش علویٌ بین علویَین است، چرا که نسبش هم به #امام_حسن میرسد و هم #امام_حسین. اویی که سعی در برپا کردن نظام علوی داشت، آن هم در شرایطی که گروهی از مردم برای افکار باطلشان میجنگیدند، آن هم در روزگاری که باید تعویض میشد #اسلام تحریفی رسوخ کرده با حقیقت قرآن و #توحید واقعی ...
🍃در این روز ها لعنت و #نفرین و آه و سوز دیگر کارساز نیست. باید جنبشی علمی را پدید آورد، حال مهم نیست که چه زمانی به ثمر بنشیند چرا که حتی #مبارزه_فرهنگی ایشان هم در زمان فرزندشان #امام_صادق به اوج رسید و این مبارزه بیشترین کارشان هم بود.
🍃میدانی این روزگار یک #امام_باقر کم دارد یک شکافنده ی حقایق قرآنی و دانش های اسلامی، اصلا باقر علم الاولین یعنی این. ای کاش یک صندوق از همان جنس صندوقی که امام سجاد به ایشان داده بود به ما نیز قرض میدادند تا #باقر_العلوم شویم چرا که در این صندوق خبری از مال و #ثروت دنیوی نیست بلکه از انباشته از دانش یا حاوی سلاح رسول الله است.
🍃شهادت ها تنها یک روز غم انگیز در تقویم نیستند #تلنگری هستند برای ما، تا شاید به دنبال شناخت برویم و در این میان عملی...
پ.ن :گذری بر کتاب انسان 250 ساله
پ.ن: بحارالانوار ج 46 ص229
♡#اللهم_عجل_لولیک_الفرج♡
✍️نویسنده : #مونا_زارع
🕊به مناسبت سالروز #شهادت_امام_محمد_باقر(ع)
📅تاریخ انتشار : ۲۷ تیر ۱۴۰۰
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #مشهد #کربلا #بقیع
🍃به نام نگاه پرمهرش
.
🍃نوای خود به شور و شعف به #آسمان برسانیم و بدانیم که کنون، موسم فریاد فرخنده ی #عشق است.
.
🍃کنون به جهان چشم گشودنِ عبد صالحی را مبارک می شماریم که بر ما، مردمان دیار پارس، منّتی فراوان نهاده.
.
🍃مردی که یادگارانش، سرور دل هایمان شده اند و ملجا #دردهایمان.
از فروغ روی #خراسان و بانوی حق نشان #قم تا مسبب عطر خوش بهارنارنج های شیراز.
.
🍃مردی که #آمال خویش را به دستان پرمهرش می سپاریم تا در درگه حق، بهر مان، چاره جویی کند.
.
🍃مردی که #مجتهد و مجاهدی ستودنی بود.
مردی که خود، پدران و پسرانش، حُبِّ زمانه از دل رانده و کوشیدند تا "#اسلامی سالم و حقیقی"، بسپارند به ما.
.
🍃حال، بیاندیشیم که بهر نگاهداری این "اسلام حقیقی"، چه کرده ایم و از کدام علاقه ی واهی، روی برتافته ایم؟
.
#ولادت_امام_موسی_کاظم_مبارک
.
✍نویسنده: #زهرا_مهدیار
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #کاظمین #مشهد #اربعین #کربلا #طراحی #فتوشاپ #ذی_الحجه #غدیر #قربان #ولایت #عمار_عبدی
🍃زمین در آغوش آسمان آرام میگیرد آنگاه که در انتهای افق، به یکدیگر میرسند🙃
.
🍃به رسم #آسمان،گاهی هدیه ای به امانت در آغوش زمین جای میگیرد تا چراغی شود برای #هدایت و در نهایت این آسمان است که امانت خود را باز پس میگیرد!
#محمود_نریمانی از آن امانت هاست!🌹
.
🍃در زمستان ۱۳۶۶ #قلب زمین را گرم کرد🙂
در #مکتب_حسین_علیهالسلام درس عشقبازی آموخت😍.
راهی شد تا ثابت کند هیچگاه در تاریخ، #حسین _علیهالسلام تنها نخواهد ماند.
فدایی #حضرت_عقیله شد و جاودان در تاریخ❣
.
🍃جریانِ خون به ناحق ریخته اش در شریان زمین، نبض تپنده ایست برای #بیداری، برای اثبات #حق از باطل.
.
🍃گذشتن از #محمدهادی برای او،سخت بود اما جاذبه ای که از آسمان اورا به بالا میکشید قدرتمند تر از #عشق_زمینی است!
.
🍃سهم محمدهادی از پدر، سنگِ مزاریست که مأمن تنهایی اوست و سهم زمین از محمود، نگاهیست که هیچگاه خاموش نمیشود.🌹
.
🍃در انتهای افق، آنجا که زمین در آغوش آسمان آرام می گیرد، پس از بیست و چند سال آسمان امانتش را تحویل گرفت...
.
مردادماهِ ۹۵، به وقت پرواز محمود❣
.
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
.
به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمود_نریمانی
.
📅تاریخ تولد : ۱۲ دی ۱۳۶۶
.
📅تاریخ شهادت : ۱۰ مرداد ۱۳۹۵.حماء سوریه
.
📅تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱۴۰۰
.
🥀مزار شهید: کرج
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #دل_نوشته #طراحی #کربلا #مشهد #اربعین #حرم #جامانده
🍃شهید مجید باوفا در بیست و دوم دی ماه ۱٣٧۱ در شهرستان #مشهد و در خانواده ای مذهبی که بر باورهای اصیل دینی و اعتقادات مذهبی پایبندبودند چشم به جهان گشود. آخرین فرزند خانواده بود ودردانه مادر. روزگار با او خوش تا نکرد وخیلی زود مادرش آسمانی شد. یک سال بعد از پرواز مادر راهی خدمت شد.
🍃در بهمن ماه ٩۱ به خدمت مقدس #سربازی اعزام گردید و بعد از طی دوره آموزشی به مرزبانی سیستان و بلوچستان و پس از آن به هنگ مرزی جکیگور منتقل شد. این شهید والامقام در چهارم مهرماه ٩٢ به همراه سایر همرزمانش دردرگیری با اشرارمسلح جهت انجام عملیات به وسیله یک دستگاه خودرو از هنگ خارج شدند که در جاده اصلی شهرستان جکیگور به راسک، به علت برخورد با تله انفجاری که توسط اشرار از خدا بی خبر کار گذاشته شده بود دچار جراحات سنگینی می شود.
🍃سرانجام سرباز وظیفه مجید باوفا در اثر شدت صدمات وارده آنچنان بد حال می شود که مادر تاب نیاورده، به استقبال پسرش می آید. بدین ترتیب مادر به دردانه اش می رسد و #شهید مجید باوفا در ردیف میوه چینان بوستان عالم قدس، منزلتی نیکو و جاودانه می یابد
✍نویسنده: #سودابه_حمزه_ای
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_مجید_باوفا
📅تاریخ تولد : ٢٢ دی ۱٣٧۱
📅تاریخ شهادت : ۴ مهر ۱٣٩٢
📅تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : مشهد
🥀مزار شهید : چابهار
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃چند روز دوری از حال و هوای قلم و نوشتن وسوسهام کرده بود که دست به قلم ببرم و به آن اقلیم خوش آب و هوا برگردم! ماندم از که بنویسم؟! قصه زندگی چه کسی را روی کاغذ ببرم؟ قرعه انداختم و به نام یاسین رحیمی افتاد...
🍃و چه خوش اقبال بود قلم من که قرار بود دمی همنفس او باشد. اویی که در #مشهد متولد شد و در #سوریه جان داد، بهتر بگویم جان را در راه دفاع از حریم آلالله تسلیم پروردگار خود کرد. بهار سیسالگیاش نیامده بود که راهی شد، به مقصدی که همه گمان میکردند یا تهران است یا کرمانشاه! اما مقصد او سوریه بود...
🍃همراه لشکر #فاطمیون به قصد دفاع راهی سوریه شد. مهر سکوتی که خود به لبان خویش زده بود اجازه نمیداد آهنگ رشادت هایش به گوش کسی برسد، گمنام بودن را دوست داشت وَ همچنین گمنام ماندن را. شنیده بودم این آخری ها بیقرار تر از هر وقتی بود و مدام میگفت: من باید برم و به عهدی که بستهام عمل کنم!
🍃آخر با چهارده نفر از رفقایش عهد بسته بودند هرکه #شهید شد دست بقیه را بگیرد و هرکه زنده ماند راه رفقای شهیدش را ادامه دهد. و یاسین آخرین نفر از آن پانزده #رفیق بود که پرواز کرد...
✨سالگرد #شهادتت_مبارک
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_یاسین_رحیمی
📅تاریخ تولد : ۲۵ آذر ۱۳۶۸
📅تاریخ شهادت : ۱۲ مهر ۱۳۹۵
📅تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : سوریه
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃وقتی ترس و دلهره نوشتن شعار و داشتن #عکس امام و اعلامیه بر همه غالب بود همیشه عکس #امام را با خود به همراه داشت. هیچ وقت از کاری که انجام میداد دست نمیکشید و تا آن را به ثمر نمیرساند آرام و قرار نداشت. هیچ کس از کارهایش خبر نداشت همیشه چند ساعت قبل از شروع #مدرسه میرفت و در دیوار های انجا را پر از شعار ها و نوشته های خط امام میکرد.
🍃وقتی #جنگ_تحمیلی آغاز شد محصل بود اگر احترام به حرف پدر و مادر نبود ترک تحصیل میکرد و همان روز به #جبهه میرفت اما تا تابستان صبر کرد و برای دیدن #مهارت و گذراندن دوره آموزشی به اصفهان رفت. هوش و زکاوت فراوانی داشت و میگفتند در پشت جبهه حضورش مفید تر است و به توصیه #علما برای ادامه تحصیل به #مشهد بازگشت و آنجا هم از فکر جبهه باز نماند.
🍃مشغول به تعلیم و #تربیت شد و همه را تشویق میکرد که به جبهه بروند. پس از گذشت مدتی که نتوانست دوری از جبهه و خدمت به #میهن را تاب بیاورد، بدون اینکه به #خانواده چیزی بگوید دوباره به جبهه رفت و با نوشتن نامه ای از اهل منزل عذرخواهی کرد. اما میان کشاکش این دنیا نامتقارن، باز هم مجبور شد به عقب برگردد و به ادامه تحصیل و انجام وظایف خود آن هم پشت جبهه بپردازد.
🍃از بیهوده بودن و بیهوده #زندگی کردن تنفر و داشت و برای همین نذر کرده بود ۱۰۰ تا عراقی را بکشد و بعد #شهید شود حدودا شش بار به جبهه رفته بود و بارها میزبان #مرگ هم شده بود. در نامه ای که به پدر خود نوشته ازاین گفته بود که "بالا تر از علی اکبر و حسین (ع) نیست" و پدرش باید به شهادت او افتخار کند...
🍃اخرین باری که به جبهه رفته گویی همه میدانستند این آخرین بار است. همه چیز رنگ و بوی اخرین ها را داشت، از اخرین باری که به مرخصی امد و قرار شد مدتی به استراحت مطلق بپردازد تا وقتی که زیربار نرفت و به جبهه برگشت و آن شب که نور سر تاپای وجود اورا فرا گرفت و خواب یکی از همرزمانش که حکم شهادت او را امضا کرد. و پانزده آبان اخرین روزی بود که در این دنیای تنگ و تاریک گرفتار بودو به آسمان #پرواز کرد...
✍نویسنده: #فاطمه_زهرا_نقوی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محسن_پور_قاسمی
📅تاریخ تولد : ٢ آبان ۱٣۴۰
📅تاریخ شهادت : ۱۵ آبان ۱٣۶٢
📅تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : پنجوین
🥀مزار شهید : روستای شاهد شهر شهریار
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃 چشم #پدر دلگرم به لبخند #مادر و چشم مادر خیره به #اشک شوق پدر شد و بار دیگر #جوانمردی پا به عرصه هستی گذاشت.
.
🍃پسرشاگرد خوبی بود وپدرهم معلم خوبی که راه ورسم مردانگی رابه اوآموخت.
.
🍃 محمدرضا شیفته ی مردانگی #سید_الشهدا و غیرت #ابوالفضل شد . رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از #جوانان را شیفته مرام و خوشرویی خود کند،ردپایی که عطر #ایمان در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش می کند.
.
🍃در گفت و گوهایش با مادر گفته بود.
«قول میدهم مادر که #شهید شوم آخر»
سر را فدای #حرم عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد.
غیرتش باعث شد جانش را #فدا کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد.
.
🍃چه #عاشقانه پر کشید و جام شهادت را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که #عشق به وصالِ #معشوق دارند و آرزوی نوشیدن جام #شهادت در #دل....
.
✍️نویسنده: #بنت_الهدی
.
🌸به مناسبت سالروز شهادت #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
.
📆تـاریخ تـولـد: ۲۶ فروردین۱۳۷۴.تهران
.
📆تـاریخ شـهادت: ۲۱ آبان ۱۳۹۴.حلب
.
📅تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۴۰۰
.
🥀مـحل مـزار: گلزار شهدای علی اکبر چیذر
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #محمد_رضا_دهقان_امیری #کربلا #مشهد #اربعین #ابووصال
#یک_روز_بعد_از_حیرانی
🍃مرغ دلم مسافر #قم میشود
در حرم عشق تو بانو، مهمان میشود♡
🍃سلام به تو ای بانوی #زینبی
سلام به تو ای خورشید #ایران زمین
🍃اینبار میخواهم دست ذهن پریش احوالم را بگیرم و دست در دست دفتر روزگار را ورق زنیم از تو بگوییم، از تو ای سنبل #عصمت و پاکی
از تو ای کریمه #اهل_بیت، از تو که حریم بارگاهت پناهگاهی برای دلهای #عاشق به انتظار نشسته شده است، دلهایی که به آستان الهی دخیل بسته اند تا آن یار #غائب برساند.
🍃خط به خطش که میخوانیم، باهم زمزمه وار لب به سخن میگشاییم، قلم بی جان چگونه می تواند تمامیت تو را به خط بکشاند. مگر این زبان بسته چقدر توان این حجم از بزرگی را دارد. اما اینبار عرق شرم از جبین قلم میجوشد و بعد واگویه وار زمزمه میکند، ببخش ای زینب برادر که نمیتوانم از معصومانه ی روح تو نغمه سرایی کنم، ببخش ای زینت پدر که نمیتوانم برای فاطمه ی پدر نوحه سرایی کنم🥺
🍃این زبان چوبی در برابر پاکی روح تو فقط بلد است سر خم کند و سروری تو را فریاد کند🌹
🍃خوشا بحال #شاه_خراسانی، خواهری چون تو را دارد، #معصومه ای که عصمت مطلق بود❤
🍃ای فلسفه ی شیدایی، ای گنجینه ی #علم و دانش، امروز با رفتنت زمین در سوز سردیِ جانکاهی فرو می رود. گویی خورشید جهان برای همیشه به خاموشی نشسته است. اما بعد از تو ای خورشید فروزش این حریم بارگاهت بود که مرهمی برای زخم نبودنت شد😓
✍نویسنده : #زهرا_حسینی
🕊به مناسبت سالروز #وفات #حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
📅تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱۴۰۰
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #مشهد #کاظمین #عراق #صلوات
#شهید_امام_رضایی
🍃به راستی که این نام برازنده توست.
شنیده بودم #برات_کربلا را از #امام_رضا می گیرند و تو این را بهتر میدانستی. خوب میدانستی راه کربلایی شدن از #مشهد میگذرد و حتما اقتدا به وفای عباس کرده بودی که اینگونه تشنه دفاع از حریم #حرم بودی. آری #عباس بودی.
🍃از روزی که به دنیا آمدی تا دقایق آخر عمرت که ذکر لبت #یا_اباالفضل شد. تو چقدر خوب رسم وفا را بلد بودی
که از هست و نیستت به خاطر اربابت بگذری؟ وفا تا کجا؟! تا آنجا که ماشین زیر پایت خرج سفر سوریه ات شد. تو معنای واقعی بابی انت و امی و نفسی و مالی شدی...
🍃راستش را بگو! این همه بیقراریت برای چه بود؟ هربار نرفتنت، برگشتنت و به در بسته خوردنت و دوباره و دوباره پا پیش گذاشتنت برای چه بود؟ نکند تو اصلا به دنیا آمدی و قد کشیدی برای #شهادت. نکند به #دنیا آمدی که درس امروز ما باشی! که یادمان دهی حرف #عشق تکراری نیست و طالب شهادت بودن هرچقدر در کالبد مردانی از جنس تو بارها و بارها تکرار شود باز هم تکراری نیست! و با همین بیقراری عجیبت امضای آخر را را از امام رضا گرفتی و اسمت رفت در لیست عملیات و بالاخره آن بیقراری که از بدو تولد با خودت آورده بودی آرام گرفت.
🍃راستی! شهادت مبارک #شهید_لبخند
یادت نرود برات کربلای ما را هم از امام رضا بخواهی.
✍نویسنده : #فاطمه_زهرا_نقوی
🍃به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_حسین_محرابی
📅تاریخ تولد : ۳۰ شهریور ۱۳۵۶
📅تاریخ شهادت : ۱۰ آذر ۱۳۹۵
📅تاریخ انتشار: ٩ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار : بهشت رضا
🕊محل شهادت : حلب_سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #عمار_عبدی