eitaa logo
گرافیست الشهدا🎨
1.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
214 ویدیو
1.4هزار فایل
بنام 🍁خدا بیاد🌿 خدا برای🌹خدا کپی بدون تغییر با ذکر اللهم عجل لولیک‌الفرج حذف #لوگوی روی عکس و #اسم_نویسنده متن ها #حرام است حذف لینک و هشتک از #متن ها مانعی ندارد تبادل و تبلیغ نداریم خادم @Zare_art https://www.instagram.com/ammarabdi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃این بار تاریخ به رسیده است تا شروعی دیگر را رقم بزند. تاریخی که شروعش و آغازش نزول است. . 🍃محمد نقطه ثقل تاریخ است، آنگاه که در دست هایش می‌زند و می‌گوید: « اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ » . 🍃محمد فریادگر و است، آنگاه که دختران را زنده به گور می‌کردند. . 🍃محمد محوریت طلب انسان است، آنگاه که بر خصم یهود فرورفته بود. . 🍃(ص) آغازی دیگر را در تاریخ رقم زد، آغازی سراسر نور و امید. نوری که از بدو تولد و حتی پیش‌تر، قصد خاموشی‌اش را کرده بود. . ☘ نگار من به مکتب نرفت و خط ننوشت ☘ به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد . 🍃تو فصل پنجم پیامبران اولوالعزمی؛ 🍃آمدی تا زِ تو جان بگیرد. 🍃آمدی تا زِ جــ🌎ـهـان رخت ببندد. 🍃آمدی تا مردم سرزمینت بشوی. 🍃آمدی تا بساط را بر هم زنی. 🍃آمدی تا را در بشر شکوفا کنی. 🍃آمدی تا را بر جهان بگسترانی.☀️ . 🍃باید خبر بعثت تو را به گوش و آدم برسانیم، تا همه بدانند تو نقطه شروع تاریخی دگر هستی. . 🍃اکنون پس از چند صد سال، ، نقطه ثقلی دگر شد برای جهان اسلام، و این بار به روشناییِ این تواریخ افزود. . ای محمد! پیامبری‌ات مبارکــــ . به مناسبت . ✍نویسنده: .
🍃آوینی نصوح انقلاب ماست . 🍃احتیاج به یک بارقه‌ی و مسیحایی داشت تا راه بشناسد، شناخت و در مسیر، پیشتاز شد به سمت شهر. . 🍃همه ما ادعای درستی پیمایش را در غب‌غب خود داریم و زور می‌زنیم مسیر خود را تلقین کنیم بر اطرافیان، که من بر طریق اعلی هستم، شاید بخاطر این می‌کنیم اشتباه بودن مسیر را نپذیریم، چون از راهی که آمده‌ایم و که کشیده‌ایم می‌ترسیم که بیهوده بوده باشد. . 🍃اما آنگاه که دم و اتمسفر و را دید و صوت ربنای را به چشم دید و به گوش شنید، بی ترس از راه آمده و قهرمانانه مسیر درست را پذیرفت تا از آن به بعد و بردارد. تا نه دلش لرزان باشد نه گام هایش. . 🍃رسید به دیدگاهی که گفت شاید امام زمانم از سیگار کشیدنم راضی نباشد.😣 مچاله کرد و تعلقش را، و پرتاب... . 🍃شد صوت شناخت ما از بوی باروت و خون و خاک و . و نگاشت آنچه را که در مکاشفه‌های ذهنش کرد. . به مناسبت شهادت . ✍نویسنده: . 📆تاریخ تولد: ۲۱ شهریور ۱۳۲۶ شهرری تهران . 📆تاریخ شهادت: ۲۰ فروردین ۷۲ فکه خوزستان . 📆زمان انتشار طرح: ۱۹ فروردین .
🍂در هیاهوی گم شده ام. میان صدای بوق ماشین ها، معامله آدم ها و چهره غمگین و شادشان حیرانم.😰 . 🍃حال انسان ها عوض شده است. گویی مانکن هایی برای لباس بر روی زمین قدم میگذارند.👣 . 🍂حجاب ، غریب ترین و مظلوم ترین پوشش این روزهاست. خانم هایی ،هنوز چادر بر سر دارند ولی آنان هم در میان مدل های گوناگون سرگردانند.😯 . 🍃چشمانم را می بندم و پرنده دلم ، به سوی پرواز می کند.منافقین او را با چادرش خفه کردند و شد.حال در این روزهای آرام، منافق ها آرام پیش می روند. نمیدانم چرا مردم با چادر قهر کرده اند !آن را بوسیده اند و گوشه کمدهایشان خاک می خورد. ، روضه ای است برای دل هایی که مادری اند.😔 . 🍂چشمانم به بافته شده زیبایی می افتد که با گلِ سر زیباتری آراسته شده است.بافت این موها مرا یادِ دست های بسته می اندازد. نمیدانم بافت دست های بسته محکم تر است یا باقت موهای رها شده در خیابان ها. آنان با دستِ بسته هم کردند اما ما با دست های باز چه می کنیم؟!😞 . 🍃 روز به روز لباسها آب می رود.خیاط سلیقه ها قد شلوارها را کوتاه تر می کند و بخیل می شود در خرج کردن دکمه برای که لبه هایش از هم فراری اند.شاید یادش می رود آستین مانتوها را بدوزد. یادم به شهدایی می افتد که دست هایشان را فدا کردند اما آن ها پیراهن هایی با آستین بلند میپوشند تا کسی را مدیون و نبینند.😭 . 🍂کمی آنطرف تر را می بینم کنار این های خوش رنگ و بدلباس، که رگ بر گردنشان نبض ندارد و بیخیال به این نمایش لبخند می زنند. 😥 . 🍃شلوارهایشان در نبرد بین افتادن و نیفتادن معلق مانده و رنگ شده و ابروهای خوش فرمشان گاهی مرا گمراه می کند که نکند این ها باشند و یادشان رفته بر سر کنند.😐 . 🍂صدای اذان مرا به خود می آورد .به آسمان که می نگرم، نگاهم به نگاه گره می خورد اویی که چشم هایش جز خدا را ندید. و کمی آنطرف تر حاج قاسم را با همان لبخند همیشگی اش. می گفت دختران این سرزمین ، دختران من هستند.😓💔 . 🍃 در این هیاهو مردم، صدای را نمی شنوند. گرفته و پایان تلخ قصه است.😭 . 🍂بیایید به چیزی نباشیم.🤔 . ✍نویسنده: .
🍃 نمونه یک انسان است که آرمان هایش همه از روی و علم و است.🙂 . 🍃دین را با شناخت و انحرافات دین و انسان هایی که خواسته یا ناخواسته راه حق شدند را به دیگران معرفی کرد.😌 . 🍃همان ای که وقتی برای مقابله با کارهای زمان به مجلس پاگذاشت ،در مقابل تبریک ها فقط گفت، مسئولیت تبریک ندارد. . 🍃دین را با علم، و به دیگران آموخت، تا جایی پیش رفت که بین روحانیت و دانشگاه آشتی برپا کرد.🌹 . 🍃به قول خودش بزرگترین جرمش این بود که حرف هایش را زودتر از می زد. . 🍃وقتی او را تهدید به می‌کردند همچون ، وقت گرفت برای آخرین سخنرانی‌اش و از آن ها خواست تا در جلسه بنشینند و به حرف هایش گوش دهند. . 🍃او تابع بود و روی گرداندن از آن را اشتباه می دانست.❣ . 🍃این روزها به دیالمه‌هایی نیاز دارد تا دین را به ظاهرا با سواد بیاموزد و کج رفته ها را بشناسد و نگذارد انقلابی که با خون شهیدان جان گرفته با پاکج گذاشتن عده ای با شعار ، بی حرمت شود.😔 بیاید دیالمه باشیم...😓 . 🍃دیالمه‌ها را بشناسید و گوش دهید چه سر می‌دهند، سخنرانی دیالمه در آخرین حضورش در برایتان شنیدنی خواهد بود... . . ✍نویسنده : . 🕊به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۴ اردیبهشت ۱۳۳۳ . 📅تاریخ شهادت : ۷ تیر ۱۳۶۰ . 📅تاریخ انتشار : ۶ تیر ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : قم .
♡به نام او که بی نگاهش، هیچ نباشیم . 🍃دلا طمع مبر از لطف بی نهایت دوست چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست* . 🍃می دانی؟ سرشار گشته ام از و رجاء. سرشار از به وجود فرصت اثبات ادعا و بیم از وسوسه های وهم آلود بی امان. سر شار از امید به لطف بی نهایت دوست و بیم از غرور و طمع و شایبه ی این، .😞 سرشار از امید به و بیم از گرفتاری. سرشار از امید به شبیه شدن به چون که همچون ، آن دایره دار عشق ابدی و عزیز ، نفس کشید و کوشید و چون او ، سر و جان به پای سخن عاشقی باخت. و بیم از به و .😔 . 🍃می دانی؟ سرشار گشته ام از خوف و رجاء. و همین حیرت است که عاشق را هویدا می کند و یاوه گویان جاهل را، رسوا.😥 . 🍃به راستی، من در کدامین جرگه ام؟ یا عاشق؟ یا دل داده؟ . 🍃تو در کدامین جرگه ای؟ "خود" را بکاو. شو. دل را، از دالان سهمناک و سیاهش، رهایی ده و رنگ عشق را، ارزانی اش دار. رنگ خون را.🌹 در سرای ما، منتهای عشق، است!❤ . پ.ن: *جناب حافظ . ✍نویسنده : . به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۱۶ تیر ۱۳۶۵ . 📅تاریخ شهادت : ۱۸ آبان ۱۳۹۶ .دیرالروز سوریه . 📅تاریخ انتشار : ۱۵ تیر ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۳ .
🍃بِسمِ الرَّحمن . 🍃می گفت:《 لازمه ی شرافت یک ملت، استقلال است》* آری! همین گونه است و ما در این ادوار، حلاوت این و کرامت را نوش روح و اندیشه مان کرده‌ایم. . 🍃ما به کمند حقیقت و حقانیت چنگ زده ایم و به نور رسیده‌ایم و مگر نه اینکه، "بدون حقیقت، میسر نیست"* . 🍃و ما ،برای نواختن نوای آزادی، از هرچه در برداشته‌ایم فروگذار نکرده ایم. . 🍃ما پیکارکرده و جوشیده و خروشیده ایم. ما به دست آورده‌ایم، و را و از دست داده‌ایم، مردمان بی آلایش و ره جوی آسمان را. آنها که نماد پایمردی گشته‌اند. . 🍃آنها که هرگز، رنگ شان را از صفحات تاریخ پر رخدادمان، نخواهیم زدود. . 🍃آنها که دریافته بودند، "ملت ترسو، به زودی در چنگال مستبد ستمگر، گرفتار می آید."* و همین است که او، بیرق شجاعت را برافراشته می‌سازد و به قصد آزادی عقیده و رهایی از نقض عدل، به پا می خیزد. . 🍃به پا می خیزد و به ما می فهماند که "اراده کنید مال ایرانیان است و آنگاه ببینید که هیچ قوه ی گستاخ و حد نشناسی پیدا نمی شود که به خاک ایران تجاوز نماید."* . پ.ن: جملات ستاره دار(*)، نمونه ای چند از جملات قصار شهید هستند. . ✍نویسنده: . به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد ‌: ۱۲۵۹ . 📅تاریخ شهادت : ۲۲ شهریور ۱۲۹۹ . 📆تاریخ انتشار طرح : ۲۱ شهریور ۱۳۹۹ . 🌹مزار: تهران .
♡به نام او که بی نگاهش، هیچ نباشیم . 🍃دلا طمع مبر از لطف بی نهایت دوست چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست* . 🍃می دانی؟ سرشار گشته ام از و رجاء. سرشار از به وجود فرصت اثبات ادعا و بیم از وسوسه های وهم آلود بی امان. سر شار از امید به لطف بی نهایت دوست و بیم از غرور و طمع و شایبه ی این، .😞 سرشار از امید به و بیم از گرفتاری. سرشار از امید به شبیه شدن به چون که همچون ، آن دایره دار عشق ابدی و عزیز ، نفس کشید و کوشید و چون او ، سر و جان به پای سخن عاشقی باخت. و بیم از به و .😔 . 🍃می دانی؟ سرشار گشته ام از خوف و رجاء. و همین حیرت است که عاشق را هویدا می کند و یاوه گویان جاهل را، رسوا.😥 . 🍃به راستی، من در کدامین جرگه ام؟ یا عاشق؟ یا دل داده؟ . 🍃تو در کدامین جرگه ای؟ "خود" را بکاو. شو. دل را، از دالان سهمناک و سیاهش، رهایی ده و رنگ عشق را، ارزانی اش دار. رنگ خون را. در سرای ما، منتهای عشق، است!❤ . پ.ن: *جناب حافظ . ✍نویسنده : . به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۱۶ تیر ۱۳۶۵ . 📅تاریخ شهادت : ۱۸ آبان ۱۳۹۶ .دیرالروز سوریه . 📅تاریخ انتشار : ۱۸ آبان ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۳ .
"آزادسازی حردتین* یک گام مانده به محاصره حلب شرقی" 🍃به گزارش پایگاه اطلاع رسانی،تیتر تمام ها و ها همین شده بود ، نوید محاصره حلب شرقی را می‌دادند. مژده فتح قله پیروزی را✌️ 🍃مژده ای که آب خنک بود بر آتش دل مادر و همسری که نبل‌و‌الزهرا چند روزی میزبان عزیزشان بود.و بهای این تنی پر از ترکش های خمپاره صد و بیست بود و خونی که پای سرو می‌رفت... 🍃سروی که بلندایش نشان از عظمت روح مدافعان بود و استقامتش ثمره خون دل هایی که با آن آبیاری شده بود. و امروز قصه مردی روایت می‌شود که (ع) بود و جنون او را به شام کشاند. 🍃 چرا که ندای هَل‌مِن‌ناصِرٍ‌یَنْصُرَنی را اینبار از شنیده بود و روا نبود که مریدحسین(ع) در لباس پاسداری غیرتش را به دیوار قاب کند برای تماشا. 🍃پس رفت و جنگید و خونش بهای حردتین شد💔 *حردتین: روستایی در شمال حلب که در بیست و هشت بهمن هزار و سیصد و نود و سه توسط مدافعان حرم ایرانی و سوری آزاد شد. ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد: ۱ خرداد ۱٣۶۴ 📅تاریخ شهادت: ۱٣ بهمن ۱٣٩۴ 📅تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱٣٩٩ 🥀مزارشهید : گلزار شهدای فردوس
" بسم الله الرحمن الرحیم " 🍃برای ما که را ندیده بودیم و حتی درست درک نکرده بودیم، برای ما که شکست حصر آبادان را فقط شنیده یا خوانده بودیم، برای ما که از ممکن شدن ناممکن ها در دوران دفاع مقدس چیزی جز برگهای کاغذی کتابها و تاریخ حس نکرده بودیم. 🍃شادی زایدالوصف شما عصاره همه شنیده های نادیده مان و اعتقادات خوب باورنکرده مان بود.اصلا شما با آزادیتان سهم بزرگی در ما داشتید، اگر آزاد نمیشدید ما چگونه میفهمیدیم که را چگونه آزاد کرد؟ یا حصر آبادان را چگونه امر ولی شکست؟ 🍃روزی که ساکنین عزیز تان با سختی تمام در مقابل هجوم همه جانبه دشمنان وحشی و سنگدل خدا مقاومت می کردند و هر آن احتمال رخنه دشمن از یک سو وجود داشت تمامی دلهای بیدار جهان متوجه شما بود و برای یاریتان لحظه شماری می کرد. 🍃خدا میداند چند ایرانی و غیر ایرانی فقط برای آزادی شما دل از تمامی دنیا و دلبستگی هایشان کندند و راهی دیار غربت شدند و شما باعث آزادی آنها از این دنیای فانی شدید.🕊 🍃آن روز را خیلی خوب به یاد دارم و هنوز هم که هنوز است شیرینی اش را فراموش نکرده ام. نبل عزیز و الزهرای مظلوم! کاش همانطور که جذبه های شما که در نظرم مانند جذبه های آن آتش در بیابان صحرای سینا بود و موسی صفتان را به سوی خودش کشاند تا ندای رحمانی «انی انا ربک» بشنوند و در پی امر «فاخلع نعلیک»کفشهای این دنیایی از پا بیرون کنند تا وارد قرب خدا شوند، مرا نیز جذب می کردی! 🍃کاش لااقل امروز که سالگرد آزادی شماست خدا را به دلهای نورانی ای که برای آزادی شما تپید قسم بدهید تا برای ما نیز حکم آزادی از غیر خودش را امضا کند چرا که شما خوب می دانید معنی تلخ و جانکاه را و دوری از عزیزان را.💔 ✍نویسنده: ♡ 📅تاریخ انتشار : ۲۸ بهمن ۱۳۹۹
‍ 🍃آوینی نصوح انقلاب ماست♡ 🍃احتیاج به یک بارقه‌ی نور و مسیحایی داشت تا راه بشناسد، شناخت و در مسیر، پیشتاز شد به سمت شهر. 🍃همه ما ادعای درستی پیمایش مسیر را در غب‌غب خود داریم و زور می‌زنیم مسیر خود را تلقین کنیم بر اطرافیان، که من بر طریق اعلی هستم، شاید بخاطر این تلاش می‌کنیم اشتباه بودن مسیر را نپذیریم، چون از راهی که آمده‌ایم و که کشیده‌ایم می‌ترسیم که بیهوده بوده باشد. 🍃اما آنگاه که دم مسیحایی و اتمسفر خون و را دید و صوت ربنای را به چشم دید و به گوش شنید، بی ترس از راه آمده و قهرمانانه مسیر درست را پذیرفت تا از آن به بعد و استوار قدم بردارد. تا نه دلش لرزان باشد نه گام هایش🌹 🍃رسید به دیدگاهی که گفت شاید امام زمانم از سیگار کشیدنم راضی نباشد. مچاله کرد و تعلقش را، و پرتاب... 🍃شد صوت شناخت ما از بوی باروت و خون و خاک و و نگاشت آنچه را که در مکاشفه‌های ذهنش کرد. 🌺به مناسبت سالروز ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۲۱ شهریور ۱۳۲۶. شهر ری تهران 📅تاریخ شهادت : ۲۰ فروردین ۱۳۷۲. فکه خوزستان 📅زمان انتشار : ۱۹ فروردین ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا(س)