eitaa logo
آرایه های ادبی
1.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
239 ویدیو
122 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
⬅️مرورآرایه ها تعریف اصطلاحات👇 ╰⊰⊹✿ @arayehha✿⊹⊱╮ 🛑واج : کوچک ترین بخش گفتار و واحد آوایی مستقل هست . مجموعه ای از واج ها هجا را به وجود می آورند. مثال برای واج = ب، ل، َ ، ا ، گ و... انواع واج : ۱- صامت ۲- مصوت 🛑صامت : «صامت» در لغت به معنی ساکت و بیصدا هست.  در زبان فارسی معیار ۲۳ صامت وجود دارد. این صامت‌ها عبارتند از: 《ء (=ع) ب پ ت (=ط) ث (=س ،ص )ج چ ح(=ه) خ د ز (= ز ض ظ) ژ س ش ف ق (غ) ک گ ل م ن و ی》 ╰⊰⊹✿ @arayehha ✿⊹⊱╮ در زبان فارسی، از چند حرف برای نشان دادن برخی از صامت‌ها استفاده می‌شود. به‌ عنوان مثال، می‌توان به چهار نشانه‌ی متفاوت (ز / ذ / ض / ظ) اشاره کرد که برای نشان دادن یک واج صامت، از آن‌ها استفاده می‌شود زیرا این حرف ها در تلفظ یکسان هستند و ما آنها رو بر اساس تلفظ شان یک واج محسوب میکنم. 🛑مصوت : آوایی است که با لرزش تارآواها از گلو بیرون می آید و هنگام آدای آن دهان گشاده می ماند. مصوت‌ها در زبان فارسی دو نوع هستند: 1. مصوت کوتاه = َ ِ ُ 2. مصوت بلند = آ ای او ╰⊰⊹✿ @arayehha ✿⊹⊱╮ 🛑هجا : هجا از ترکیب واج‌ها ساخته می‌شود. به بیان بهتر، هجا مجموعه ای از واج‌هاست که در یک لحظه و بدون فاصله و قطع کردن آن‌ را ادا می‌کنیم. همه ما هجا کردن کلاس اول ابتدایی را به یاد داریم که مثلاً عبارت «بابا آب داد» را به صورت «با / با / آب / داد» و در چهار هجا آن را میگفتیم به این عمل هجا بندی می گوییم. ╰⊰⊹✿ @arayehha✿⊹⊱╮
📕 ها اول میریم سراغ رکن های چهار هجایی که بیشترین کاربرد رو دارن. مَفاعیلُن = U _ _ _/ ت تن تن تن / فاعِلاتُن = _ U _ _ / تن ت تن تن / مُستَفعَلُن= _ _ U _ /تن تن ت تن / مَفاعیلُ = U _ _ U / ت تن تن ت / فاعِلاتُ = _ U _ U / تن ت تن ت / مُستَفعَلُ = _ _ U U / تن تن ت ت / مَفاعِلُن = U _ U _ / ت تن ت تن / فَعَلاتُن = U U _ _ / ت ت تن تن / مُفتَعِلن = _ U U _ / تن ت ت تن / فَعَلاتُ = U_UU / ت ت تن ت / ╰⊰⊹✿ @arayehha ✿⊹⊱╮ رکن های سه هجایی: فَعَلُن = U U _ / ت ت تن / فاعِلُن = _ U _ / تن ت تن / فَعولُن = U _ _ / ت تن تن / مَفعولُن= _ _ _ / تن تن تن / مَفعولُ = _ _ U / تن تن ت / مَفاعِل= U _ _ / ت تن تن / ╰⊰⊹✿ @Lemon_literature ✿⊹⊱╮ رکن های دو هجایی و یک هجایی: فَعَل = U _ / ت تن / فَع لَن= _ _ / تن تن / فَع = _ / تن / و البته ارکان5 هجایی هم داریم که بسیار کم استفاده می شن 2نمونه را مثال می زنم: پنج هجایی: مُستَفعَلاتُن= _ _ U_ _ / تن تن ت تن تن / مُتَفاعِلُن = U _ UU _/ ت ت تن ت تن / ╰⊰⊹✿ @arayehha ✿⊹⊱╮
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود... حسین منزوی توضیحات استاد کاکاوند @arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ هوشنگ ابتهاج: "تو یه مهمانی چند نفر منو صدا کردن فهمیدم اینا تازه از فرنگ اومدن، به من گفتند ما شعرهای شما را بیشتر از شعرهای حافظ دوست داریم.‌ گفتم علتش اینه که شما شعر نمی فهمید، خب بی ادبی بود حرفی که من زدم ولی من ناچار بودم این حرفو بزنم" @arayehha
تحلیل ادبی بیت: کی‌ام ز شهد لبت کام جان شود شیرین؟ نه خسروم نه مگس با شکر چکار مرا؟! تقی الدین اوحدی بلیانی شهد لب : لب از شیرینی مثل شهده شیرین شدن کام: کام جان: کام داشتن جان شکر: ایهام هم با توجه به خسرو، نام بانویی هست که خسرو قبل از اینکه به وصال شیرین برسه باهاش وصلت کرد و معشوق خسرو بوده هم با توجه به مگس، همون معنی شکر میده چون مگس ها شکر و قند شیرینی دوست دارند. بنابر این «شکر» دو معنی داره که ساختند. شیرین: ایهام تناسب اینجا شیرین فقط به معنی خودش به کار رفته ولی در معنی نام «شیرین»(همسر و معشوق خسرو) با خسرو و شکر داشته. [شکر در حقیقت صنعت استخدام دارد اما از جایی که این صنعت در مباحث کنکور نیست همان ایهام می‌گیریم] واژه «کی» هم که معنی «چه زمانی؟» بکار رفته، در معنای دیگرش که لقب پادشاهان ایران بوده با خسرو ایهام تناسب داره. تکرار واج های «ش» و «س» یک واج آرایی ریز ولی ملموسی درست کرده و داریم بیت هم داره به داستان خسرو و شیرین @arayehha
واژه‌شناسیِ مُدَّ ظِلُّهُ العالی جملۀ عربیِ دعاییِ «مُدَّ ظِلُّهُ العالی» دربارۀ افرادِ بسیار بزرگ و محترم، به‌ویژه روحانیانِ والامقام، به کار می‌رود. معنای تحت‌اللفظی‌اش می‌شود: سایۀ بلندش دراز/ کشیده باد. معنای کنایی‌اش: عمرش دراز باد. سایه‌اش از سرمان کم نشود. مُدَّ: فعلِ ماضیِ مجهول، از ریشۀ «م‌دد»، بر وزنِ فُعِلَ (در اصل: مُدِدَ)، به معنیِ «کشیده شد». واژه‌های امتداد، ممتد، و مدید از همین ریشه‌اند. ظِلّ: سایه. هُ: ضمیرِ مفردِ مذکرِ غایب؛ مالِ او. ال‍: حرفِ تعریف. عالی: بلند؛ رفیع؛ والا. واژه‌های اعتلا، تعالی، متعالی، عُلُوّ، علی، و عَلیّه از همین ریشه‌اند. ⛄️❄️ C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
وب‌گیر یا وایرال وام‌واژۀ انگلیسیِ «وایرال» (viral) در توصیفِ ویدئویی به کار می‌رود که به سرعت در سراسرِ اینترنت منتشر شده و خیلی‌ها آن را دیده‌اند: این ویدئو چن روزیه وایرال شده. من معادلِ دورگۀ «وب‌گیر»، یعنی تسخیرکنندۀ اینترنت، را برایش پیش‌نهاد می‌کنم. «وب‌گیر» را به قیاسِ «جهان‌گیر» (تسخیرکنندۀ جهان) و «عالَم‌گیر» ساخته‌ام. یکی از معانیِ «گرفتن» تسخیر کردن است. پس مثلاً می‌توانیم بگوییم: این ویدئو چن روزیه وب‌گیر شده. پنج‌شنبه ۱۴۰۰/۵/۲۸ ⛄️❄️ C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
🌸🍃 نکاتی در رابطه با تعیین وزن : ☑️در تعیین کردن مرز هجا ها و نوع تقسیم بندی ارکان،اگر وزن بیت را میشد به دو صورت متفاوت برش زد یعنی : یک بار به وزن همسان رسید و یک بار هم به وزن ناهمسان ؛ در این صورت وزن همسان بر وزن ناهمسان ترجیح داده می شود . 🖇مثال : تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است یک منزل از آن بادیه ی عشق مجاز است این بیت را میتوان به دو صورت برش زد : 1)مستفعل/ مستفعل/ مستفعل/ فع لن 2)مفعول/مفاعیل / مفاعیل/ فعولن ☑️اگر بیت را میشد به دو روش برش زد و هر دو ناهمسان بودند ؛ هیچ کدام برتری خاصی نسبت به دیگری ندارند. ╰⊰⊹✿ ✿⊹⊱╮ 🖇مثال : در دل همان محبت پیشینه باقی است آن دوستی که بود در این سینه باقی است مفعول/فاعلات/مفاعیل/فاعلن یا مستفعلن/مفاعل/مستفعلن/فعل ╰⊰⊹✿ ✿⊹⊱╮ ☑️اگر یک رکن سه بار و یا چهار بار پشت سر هم تکرار شود ، وزن همسان داریم . 🔴دقت کنین که اگر از رکن آخرش ، یک بخش هجایی هم حذف بشه ،باز هم همسان محسوب میشه . 🖇مثال : اشتباهی که همه عمر پشیمانم از آن اعتمادیست که بر مردم دنیا کردم فعلاتن/فعلاتن/فعلاتن/فعلن ╰⊰⊹✿ ✿⊹⊱╮ ☑️ اگر ناچار به یافتن تعداد «تغییر کمیت مصوت کوتاه به بلند بودید» در این صورت ابتدا خط عروضی بیت یا ابیات مورد سؤال را که به صورت سماعی پیدا کرده‌اید در برگه‌ی سؤال یادداشت کنید و ابیات را بر مبنای آن تقطیع کرده و به تعداد اختیارات تغییر کمیت مصوت کوتاه به بلند کنارش ضربدر بزنید ( توجه کنید که سایر اختیارات دیگر شما را گمراه نکند . ╰⊰⊹✿ @arayehha ✿⊹⊱╮
برای دیدنم ای کاش در قلب تو شوقی بود که حتی شمع هم با دیدن پروانه می‌لرزد ... +ARAIEHAYeadabi يك زيبا در اين بيت وجود دارد: علت لرزيدن شعله ى شمع با نزديك شدن بال پروانه به آن، لرزيدن شمع از شوق تصوّر شده؛ در مصراع دوم و طبيعتاً ديده مى شود. شمع و پروانه دارند و مصراع دوم است. پروانه و شمع اند @arayehha
«سیگار صرف‌کردن» امروزه اغلب «صرف‌کردن/ شدن» را دربارهٔ خوردن و نوشیدن به‌کارمی‌بریم و برای مواد مخدر و دخانیات تعابیری هم‌چون «مصرف‌کردن/ استعمال/ کشیدن» را به‌کارمی‌بریم. اما در متون عهدِ قاجار «صرف‌کردن» در توصیفِ مصرفِ دخانیات و دود و دم نیز به‌کارمی‌رفته‌است. جستجو نکرده‌ام شاید پیشینهٔ این کاربرد به سده‌های پیش‌تر نیز بازگردد. در «تحفة‌العالمِ» (نیمهٔ نخستِ سدهٔ سیزدهمِ قمری) عبدالطیف‌خانِ شوشتری، تعبیرِ «صرفِ افیون» به‌کاررفته‌است (به‌کوششِ دکتر صمدِ موحد، انتشارات طهوری، ۱۳۶۳، ص ۱۵۲). البته ترکیبِ «صرفِ افیون» یا «افیون صرف‌کردن»، گاه ممکن است اشاره‌داشته‌باشد به  تریاک‌خواری که می‌دانیم از گذشته‌های دور نیز مرسوم‌بوده. و حافظ در بیتی به مستی‌افزاییِ مصرفِ توأمانِ «افیون» و «شراب» اشار‌ه‌دارد: از آن افیون که ساقی در می افکند حریفان را نه سر ماند و نه دستار حتی در متونِ تاریخی و به‌خصوص تذکره‌های عهدِ صفوی، «تریاک‌خوردن» به معنای «خودکشی‌کردن» نیز آمده‌است. در روزنامهٔ خاطراتِ (۹_۱۳۰۱ قمری) بصیرالملک نیز تعبیرِ «صرفِ چای و غلیان» به‌کاررفته‌است (به‌کوششِ استاد ایرجِ افشار و محمدرسولِ دریاگشت، دنیای کتاب، ۱۳۷۴، صص ۲۰۹ و ۲۲۴). در «خاطرات و سفرنامهٔ» (۱۳۲۴ قمری) ظهیرالدوله نیز تعبیرِ «سیگار صرف‌کردن» آمده‌است (به‌کوششِ دکتر سیف‌الله وحیدنیا، نشرِ آبی، ۱۳۸۵، ص ۱۰۹). البته ظهیرالدوله جایی دیگر «سیگارکشیدن» را نیز به‌کار‌برده‌است (همان، ص ۱۱۷). ⛄️❄️ C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
او چو آمد من کجا یابم قرار کو بر آرد از نهاد من دمار همچنین جویای درگاه خدا چون خدا آمد شود جوینده لا گرچه آن وصلت بقا اندر بقاست لیک ز اول آن بقا اندر فناست سایه‌هایی که بود جویای نور نیست گردد چون کند نورش ظهور عقل کی ماند چو باشد سر دِه او کلُ شیء هالِک الا وَجهَهُ دفتر سوم @arayehha 📘یکی از شیواترین و جالبترین داستان‌های مثنوی که در دفتر سوم آمده و توصیه میکنم حتما مطالعه شود داستان آن پشه است که از باد به سلیمان شکایت می‌برد و سلیمان می‌گوید باید باد را هم حاضر کنم که پشه می‌گوید اگر او بیاید من دیگر نمیتوانم باشم که تمثیلی است از جوینده خدا که اگر او را بخواهی بیابی دیگر نباید از خودت اثری باشد و در شیواترین مثال سایه را مثال می‌زند که جویای نور است که آمدن نور به معنی حذف سایه است @arayehha
4_5974376925521514697.mp3
15.93M
🟪 شعرخوانی: ای میهن (فارسی دوازدهم، درس ۱۳) 🟪 خواننده: سالار عقیلی @arayehha
⬅️معرفی کتاب چند کتاب عاشقانه ايرانی: 🔹نمک گیر 🔸 یک عاشقانه ی آرام 🔹تویی در آسمان قلبم 🔸 دالان بهشت 🔹 چشمهایش 🔸راه طولانی بود از عشق حرف زدیم 🔹عشق و چیز های دیگر 🔸دختر پیچ 🔹سیگار شکلاتی 🔸 بامداد خمار 🔹سال بلوا 🔸 بار دیگر شهری که دوست دارم 🔹پستچی @arayehha
1_5041963242369318947.mp3
32.69M
بمناسبت یکم بهمن زادروز فردوسی ⬅️ درباره‌ی منابع شاهنامه‌ی فردوسی @arayehha
1_5168120532230471732.mp3
52.41M
یکم بهمن زادروز فردوسی بزرگ ⬅️ درباره‌ی زندگی فردوسی @arayehha
‍ ** میان اهل‌دل اهل‌ریا همین فرق است که داغ ماست به دل، داغ او به پیشانی " عارف ‌‌قزوینی" # وزن‌ عروضی و اختیارات شاعری وزن : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن اختیارات شاعری : اختیار زبانی حذف همزه در هجای هفتم و هجای پایانی مصراع اوّل - اختیار زبانی بلند تلفظ کردن مصوّت کوتاه در هجای هشتم مصراع اوّل - اختیار وزنی ابدال در رکن پایانی مصراع‌های اوّل و دوم - اختیار وزنی بلند بودن هجای پایانی در مصراع اوّل # آرایه‌های ادبی اهل - داغ - دل : تکرار ( واژه‌آرایی ) بیت : لف و نشر مرتب دارد. ( " داغ ماست به دل" به اهل‌دل و داغ او به پیشانی" به اهل‌ریا برمی‌گردد.) داغ و نشان را به دل داشتن : کنایه از عاشق بی‌ریا، قلبی و واقعی داغ و نشان را به پیشانی داشتن : کنایه از متظاهر و ریاکار در عشق و عاشقی اهل‌دل : مقصود عارف، صاحب‌دل، عاشق قلبی و راستین اهل‌ریا : مقصود ریاکار و متظاهر در عشق # معنی و مفهوم بیت میان کسانی که اهل‌دل هستند و عشق و عبادت آنان به پروردگار متعال، قلبی و واقعی است با کسانی که تظاهر به عشق و عبادت خالق هستی می‌کنند و این ریاکاری خود را به نمایش می‌گذارند، تفاوت است. اهل‌دل داغ و نشان عشق را در دل خود حک کرده‌اند و عشق آن‌ها واقعی و با خلوص‌نیت است، اما اهل‌ریا این داغ و نشان را بر پیشانی خود دارند و در میان خلق تظاهر و ریاکاری می‌کنند و عاشق واقعی نیستند. ⛄️❄️ C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
چند واژه و چند مفهوم از واژگانی که در غزلهای حافظ و سعدی به کار رفته است. ، ، ، ، ۱- دفتر و دیوان و جُنگ شعر ( یاداشتهای علامه دهخدا) ۲_سینی را گویند و آن ظرفی باشد مدور و کلان که در آن پیاله ها و مانند آن نهند(آنندراج) ۳_ گردآوری شده (ناظم الاطبا) نکته :مفهوم با فرق دارد ✅ : فراغ بال ، گرد آمده ، خاطر جمع ✅ : جای ‌جمع‌ شدن ، محل اجتماع ، انجمن ✅ : گردآوری ، آرامش ، رستاخیز ، قیامت ✅ : ۱_الفت و وفاق ۲_ گروهی از مردم؛ انبوهی از مردم. ۳_ (اسم مصدر) [قدیمی، مجاز] آسودگی خاطر ۴_(اسم مصدر) [قدیمی] فراهم آمدن و مجتمع شدن ، متحد گشتن ۵_(اسم مصدر) [قدیمی] معاشرت ، همنشینی ✅چند بیت و شاهد مثال حضور خلوت انس است و دوستان و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای من در میان و دلم جای دیگر است تا سر زلف پریشان تو در آمد هیچ ندانم که پریشان تو نیست چراغ افروز چشم ما نسیم زلف جانان است مباد این را یارب غم از باد پریشانی کن به احسانی حافظ پریشان را ای شکنج گیسویت پریشانی خوبی و لطف است عذار چو مهش لیکنش مهر و وفا نیست خدایا بدهش عشق و شباب و رندی ی مراد است چون شد معانی گوی بیان توان زد هر که نباشد به تماشا نرود یار با یار سفرکرده به تنها نرود کی دهد دست این غرض یارب که همدستان شوند خاطر ما زلف پریشان شما هر آن کو خاطر و یار نازنین دارد سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد خاطر به دست تفرقه دادن نه زیرکیست بخواه و صراحی بیار هم چون صبا ی گل را به آب لطف شست کجدلم خوان گر نظر بر صفحه دفتر کنم خم زلفت بنامیزد کنون ی دلهاست از آن باور نمی دارم که انگیزد پریشانی منال ای دل که در زنجیر زلفش همه است آشفته حالی در خلاف آمد عادت بطلب کام که من کسب از آن زلف پریشان کردم ۲۷ دی ماه ۱۴۰۲ خورشیدی _ تهران @arayehha
یک واژه و یک مفهوم ✅ آب خضر ، آب حیات ، چشمه ی خضر ریشه ی واژه ی که به معنی جاودانگیست از به فتحه ی اول آمده است. حیوان (جانور) فرق میکند ، اگرچه حتی همین کلمه را نیز باید با فتحه ی اول حیوان ، قرائت کرد ✅ نکته: شایسته است که در غزلهای سعدی و حافظ و.... با فتحه اول خوانده شود تا مفهوم قربانی نگردد. آب حیوان(ناظم الاطباء) چشمه ای است که هر کس از آب آن بخورد زنده و جاوید می شود و خضر از آن آب خورده است. مترادف چشمه خضر(از فرهنگ نظام) کنایه از آب حیات و آب زندگی ، چشمه حیات ، چشمه زندگی. در روایات‌های اسلامی نیز نام سه تن آمده‌است که در پی آب زندگانی رفته‌اند. اما دو تن از شخصیتهای اسطوره ای و خیالی از آن آشامیده و زندگی جاودان یافته‌اند و یکی ناکام بازگشته است   ،  و  ( ). طبق افسانه ها این چشمه ی خیالی در تاریکی و مابین رود دجله و فرات واقع شده است. وَما هٰذِهِ الحَياةُ الدُّنيا إِلّا لَهوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِيَ الحَيَوانُ ۚ لَو كانوا يَعلَمونَ (۶۴) این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و زندگی در آخرت است اگر علم دانستن و درک داشتند. سوره ی عنکبوت ( آیه ۶۴ ) کآب جگر اوست چشمه خورشید نمکدان اوست چگونه بدست آرم بدین وادی که اندر قعر تاریکی چو فروماندم ز کار بسته میندیش و دل شکسته مدار که آب درون تاریکی است / من از کجا و تمنای وصل تو ز کجا اگر چه هلاک خود جستم تشنه سوخته بر چو رسد تو مپندار که از پیل دمان اندیشد بسیار چو آفاق بگردیده ست این تشنه که میمیرد بر چشمه چه گویم آن خط سبز و دهان شیرینت بجز نتوان گفت‌و را نمی بخشند به زور و زر میسر نیست این کار ز منقار بلاغت می چکد طوطی خوش لهجه یعنی کلک شکر خای تو ز منقار بلاغت می‌چکد زاغ کلک من به نام ایزد چه عالی مشرب است ۲۹ دی ماه ۱۴۰۲ خورشیدی تهران ✅ @arayehha
4_5814339499110433350.mp3
8.38M
در رثای گلسرخی C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
۲ بهمن زادروز زنده یاد ، نویسنده و شاعر آرمانخواه گرامی باد. (زاده ۲ بهمن ۱۳۲۲ رشت -- درگذشته ۲۹ بهمن ۱۳۵۲ تهران) او پس از پایان تحصیلات در روزنامه اطلاعات، آیندگان و کیهان به نگارش مقالاتی در باب مسائل ادبی و هنری پرداخت. در سال ۱۳۴۷ هنگامی که سردبیری بخش هنری روزنامه کیهان را داشت، با عاطفه گرگین، شاعر، نویسنده و پژوهشگر، پیوند زناشویی بست. در سال ۱۳۵۰ نوشته‏‌ای از او در ماهنامه نگین با سرنبشته «گرفتاری شعر در شبه‏ جزیره روشنفکران» به ‌چاپ رسید که بسیار گفتگو برانگیز بود. وی در این نوشته شاعران آن روزگار را سرزنش می‌کرد که: «شاعر که ناخواسته و نادانسته زیر نفوذ سیاست هنری روزگارش قرار گرفته‏ است. او از کلمات و شرایط عینی زندگی می‌ترسد. شاعر در مقام تولیدکننده‏‌ای تکیه زده که منطبق شدن کالایش با ضوابط جاری حتمی می‌نماید. آیا شعر نمی‌تواند دهان‏ به‏‌دهان جریان و هستی گیرد و گردن نهادن به ایجاد آن‌گونه کالا ضرورت دارد؟... شاعر جا خالی کرده ‏است. او گوشه ‏نشین، حاشیه ‏پرداز و منزوی شده، به متلاشی کردن نقش تاریخی شاعر و حقیقت شعر نشسته‏ است... شاعر چون در کوران واقعیات نیست، چون در زندگی روزمره در میان مردم دیده نمی‌شود، شعر او نه رنگی از مردم دارد و نه رنگی از زندگی » خسرو گلسرخی شاعر و نویسنده مبارز و آرمانگرایی مخلص بود. او آن‌گونه که می‌اندیشید، می‌زیست  و می‌سرود. سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۱ دوران خلاقیت و شکوفایی فکری او بود. دید سالم و هوشیارانه و منتقد او در اشعارش بازتابی گسترده داشت. نوشته‌های گلسرخی، اعم از شعر و مقاله و تحقیق نشان می‌دهد که او به‌هنر جدای از مردم اعتقاد و دلبستگی نداشته و به‌همین دلیل در تمام آثارش به افشای چهره دشمنان مردم پای فشرده است. اشعار اولیه خسرو گلسرخی از حیث ساخت و تکنیک شعری ضعف‌هایی دارند، اما همین سروده‌ها نیز از حیث محتوا و اندیشه و عشق سرشار به مردم و مبارزه، در شمار صادقانه ترین و صمیمانه ترین سروده‌هاست. 📚 : سرزمین من پرنده خیس خسته تر از هميشه مجموعه اشعار (به کوشش کاوه گوهرین و چاپ انتشارات آرويج) ای سرزمین من مجموعه اشعار (به کوشش کاوه گوهرین) سیاست هنر، سیاست شعر (با نام خ. گلسرخی) نیما و حقیقت خاکی (با نام خسرو تهرانی) ادبیات توده (با نام خسرو تهرانی) واپسین دم استعمار نوشته فرانتس فانون (ترجمه با نام خسرو کاتوزیان) C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
اختلاف در تعاریف «ردیف» بین تعاریف مختلفی که برای ردیف ارائه شده اختلاف‌هایی وجود دارد. برخی از منابع در تعریف ردیف ذکر کرده‌اند که واژه یا واژه‌های ردیف، باید در تمام مصراع‌ها یا ابیات به یک معنی به‌کار گرفته شده باشند. برای مثال، علی‌محمد حق‌شناس ردیف را «تکرار یک عنصر دستوری یگانه… با توالی یکسان و با نقش‌های صوتی، صرفی، نحوی و معنایی یکسان» تعریف کرده‌ است. اما این تعریف مورد قبول همگان نیست و در اشعار شاعران سرشناسی همچون حافظ نیز مصادیقی از ردیف که در آن معنای واژه در مصراع‌ها تغییر کرده‌ است یافت می‌شود. برای مثال، در شعر زیر از حافظ، فعل «خواهد شد» در برخی مصراع‌ها فعل خاص (به‌معنای «خواهد رفت») و در برخی دیگر فعل عام است: نفس باد صبا مشک‌فشان خواهد شد عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد ... گل عزیز است، غنیمت شمریدش صحبت که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد علی‌اکبر شیری با بررسی شعرهای مردّف به این نتیجه می‌رسد که واژه‌هایی که چندمعنایی همزمان دارند (یعنی امروزه بیش از یک معنا دارند، مثل «روشن» که در عبارات «چراغ روشن» و «آبی روشن» و «روشن‌شدن مسئله» معانی مختلفی دارد) یا چندمعنایی در زمان‌های مختلف دارند (یعنی معنایشان در گذشته و حال تفاوت دارد، مثل «خسته» که در گذشته به معنی زخمی بوده اما امروزه به معنی ناتوان است، یا «گران» که در گذشته به معنای سنگین بوده اما امروزه متضاد ارزان است) می‌توانند به عنوان ردیف استفاده شوند. در مقابل، واژه‌هایی که صرفاً هم‌نام هستند (یعنی ظاهراً و تلفظ یکسان دارند اما معنای متفاوت دارند، مثل «شانه» که هم اسم عضوی در بدن است، هم وسیلهٔ آراستن مو و هم ظرفی برای تخم مرغ) در ردیف استفاده نمی‌شوند و در قافیه به‌کار می‌روند. یکی از تفاوت‌های چندمعنایی با هم‌نامی آن است که در چندمعنایی، معناها با هم مرتبط هستند اما در هم‌نامی چنین نیست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در شعر هم چنین است👌🌹 " چی گفتن مهم نیست، چگونه گفتن است که اهمیت دارد " برشت C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
روی «میز ناهارخوری» فقط «ناهار» نمی‌خوریم، صبحانه و شام و میان‌وعده هم میل می‌کنیم. با «قاشق چای‌خوری» شکر و مربا و قهوه و ادویه و... را استفاده یا پیمانه می‌کنیم. با «ماشین ریش‌تراش» سبیلمان را هم می‌زنیم. «بالابر» می‌تواند پایین هم ببرد. «اتاق خواب» فقط محل خوابیدن نیست و بخشی از خانه است چون بخش‌های دیگر. در «چلوکبابی» خورشت قیمه هم سفارش می‌دهیم و نوش جان می‌کنیم. در «کتاب‌فروشی» دفتر یا قلم هم می‌خریم. در بعضی «پمپ بنزین»ها گازوئیل هم می‌زنیم... این فهرست را می‌شود تا هزاران مورد ادامه داد. در همه‌ی زبان‌ها بسیاری از اسامی واجد معنایی فراتر از آن چیزی‌اند که از معنی ظاهری کلماتشان استنباط می‌شود. حسین جاوید @arayehha
نکته در باب سیزدهم رجب و عیدمیلاد حضرت علی - علیه السلام- در حاشیه‌ی دیوان میرزا حبیب قاآنی شیرازی -ملک‌الشعرای عهد ناصری - زنده یاد دکتر محمد جعفرمحجوب می‌نویسد: شبی که فردایش سیزدهم رجب بود ناگهان دربار ناصری تصمیم گرفت میلاد حضرت علی را عید رسمی اعلام کند و براساس سنت، فردای آن باید در پیشگاه ناصرالدین شاه سلام عید برگزار شود، و از جمله کسانی که باید تبریک‌گوی این عید باشند ملک الشعرا قاآنی می‌بود. اتفاقاً آن زمان فصل تابستان بود و میرزاحبیب قاآنی باچند تن از دوستان به قریه‌ی خوش آب و هوای دزاشیب رفته بود، دربار ناصری برای مطلع کردن قاآنی و لزوم حضورش درمراسم آن عید دست به کار می‌شود میرزا حکیم یکی از همراهان قاآنی می‌گوید : شب دیرهنگام بود که صدای اسب و گاری درکوچه باغ‌های دزاشیب پیچید و صدای یک نفر که با آوای بلند در تاریکی شب نام قاآنی شاعر را فریاد می‌زد به گوش می‌رسید، به ناچار بیرون آمدیم دیدیم کالسکه‌ای و دستوری از دربار شاهی است که باید فرداصبح اول وقت با قصیده‌ای در نعت و منقبت حضرت علی ( ع) حاضر شوی و در پیشگاه پادشاه  انشا کنی. قاآنی گفت البته دیوان اشعار این‌جا همراهم نیست اما  فردا باقصیده‌ای حاضر خواهم شد. میرزا حکیم می‌افزاید آن شب پس از دریافت پیام به سرابستان برگشتیم و تا دیر وقت میرزاحبیب با دوستان سرگرم گفت وگو و کشیدن قلیان بود تا وقت خواب در رسید و من گفتم: قصیده‌ی مولودیه‌ی فردا را... میرزا حبیب گفت : خواهم سرود. اتفاقا آن شب تاصبح قاآنی خوابید و سپیده‌دم برخاستیم و فرائض صبحگاهی به جا آوردیم و پیاده، آماده برگشت به تهران و کاخ گلستان یعنی مقر پادشاهی شدیم. جز آن‌که هنگام خروج از باغ، قاآنی به من گفت قلم و کاغذی بردار تا آنچه می‌گویم بر کاغذ بنویسی. درست هنگامی که قدم در راه گذاشتیم نخستین اشعه‌ی خورشید دامن افق را زرین کرد و قآآنی سرود: خیمه زربفت زد برچرخ نیلی آفتاب وز پرندنیلگون آویخت بس زرین طناب بال بگشود ازپس شام سیه،صبح سپید همچو سیمین شاهبازی از پی مشکین غراب..‌. میرزاحکیم می‌افزاید با هرگامی که برمی‌داشت بیتی بر زبان قاآنی جاری می‌شد و من ثبت می‌کردم تا به این ابیات رسید: رسم این جشن نو آیین کرد شاه دین پرست آن که چون ذات خرد، ملکش مصون از انقلاب... کیست دانی بوتراب ؟ آن مظهر کامل که هست در بیان حق و باطل حکم او فصل‌الخطاب... این قصیده مطنطن وشیوا و استوار را باید در دیوان شاعر خواند وحظّ نفس برد که چگونه طبع روان شاعر بدون هر ویرایشی سروده است. چون میرزاحکیم هم قدم قاآنی می‌گوید چون به کاخ گلستان رسیدیم کاغذ اشعار را میرزا حبیب از من گرفت و برای سلام عید وارد شد... اما نکته‌ای را این همراه شاعر می‌گوید که قابل تامل است که: قاآنی با همین قصیده "عاقبت بخیر شد" چون سه روز پس از سرودن این قصیده‌ی محترم، مرگ شاعری که بسیاری از نااهلان دربار ناصری را مدح گفته بود، فرا رسید و گویا به خود شاعر هم الهام شده بود که این قصیده حُسن‌ختام شاعری اوست چه در پایان آن آورده: بیش از اینت حد گفتن نیست ور گویی خطاست ختم کن این‌جا سخن و الله اعلم بالصواب. علی یاورتان باد استاد مسعود تاکی @arayehha
✍🏼 ریشه‌شناسی عامیانه «استکان» واژه‌ای روسی به معنای پیاله است اما برخی آن را برگرفته از عبارت «East tea can» به معنای «ظرف چای شرقی» می‌دانند که ساختگی و درحد یک شوخی اینترنتی است و هیچ منبع معتبر علمی یا تاریخی ندارد. اینگونه توضیح یا توجیه ناشناخته‌ها در حوزۀ ریشۀ کلمات را ریشه‌شناسی عامیانه می‌نامند که در آن کلمات صرفاً برپایۀ شباهت آوایی و نوشتاری بررسی و واکاوی می‌شوند و برایشان تاریخ یا داستان ساخته می‌شود. (تهیه‌شده در گروه واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی) ⛄️❄️ C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
اسلوب معادله .pdf
733.4K
اسلوب معادله و جایگاه آن در شعر فارسی C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ بهمن "۲۵ ژانویه" زادروز صنعت تا زمان گوتنبِرگ مبتكر آلمانی، كتاب‏ها با صرف وقت و زحمت بسيار با دست نوشته می‌شد و در نتيجه، كم و گران قيمت بود و اين امر موجب شده بود كه تنها ثروت‏مندان، توانایی تهيه كتاب داشته باشند. از آن گذشته اغلب نسخه‏‌های خطی داراب غلط‌های زياد بود. در آن زمان نوعی چاپ موسوم به چاپ قالبی وجود داشت كه با حك كردن حروف و مطالب به صورت معكوس، آن را به سطح نرمی می‌فشردند تا نقش ايجاد شود. گوتنبرگ در سال ۱۴۵۰ میلادی تلاشی فراوان برای روش جدید مصروف داشت. او به اين فكر افتاد كه در ابتدا بايد ماده‏‌ای ارزان قيمت كه قابل دسترسی همگان باشد تهيه کند. وی پس از تهيه مُركب چاپ، حروف ريز و نازك و يك اندازه را از فلز تهيه كرد و با قالب‏ بندی آنها موفق شد تا در ۲۵ ژانويه سال ۱۴۵۶ صنعت چاپ را به جهان علم عرضه كند. گوتنبرگ برای اولين كار چاپی خود كه كتاب مقدس در ۱۲۸۲ صفحه بود، مجبور به گرفتن قرض شد و چون نتوانست قرضش را باز گرداند، در احضار به دادگاه محكوم شد تا چاپ‏خانه و كليه لوازم چاپ را به طلبكارانش تسليم كند. اما با چاپ كتاب مقدس شامل تورات و انجيل به وسيله حروف سربی متحركی كه گوتنبرگ مخترع آلمانی ساخته بود، صنعت چاپ، متولد شد. هم‏چنين با اختراع حروف سربی متحرك، تحولی عظيم در فرهنگ نشر و مطالعه به وجود آمد و كتاب با تيراژ بالا در دسترس عموم مردم قرارگرفت و از انحصار خواص خارج شد. امروز به جز چند برگ، چيزی از چاپ اول كتاب مقدس باقی نمانده و آنها نيز درموزه‏ های مهم جهان نگهداری می‌شوند. ‎
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
وسواسی باشید! در انتخاب کتابی که می‌خوانید فیلمی که می‌بینید آدمی که با آن معاشرت می‌کنید موضوعی که به آن فکر می‌کنید این‌ها غذای روح شما هستند!