eitaa logo
آموزش عروض و قافیه و...
1.3هزار دنبال‌کننده
12 عکس
2 ویدیو
0 فایل
آموزش مبانی ادبیات و شعر فارسی سید محمدرضا شمس (ساقی) کانال اشعار : 🆔 @shamssaghi
مشاهده در ایتا
دانلود
1.41M
نکاتی راجع به قواعد و مبانی عروضی شعر (۱) سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
1.64M
نکاتی راجع به قواعد و مبانی عروضی شعر (۲) سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آرایه‌های ادبی حس‌آمیزی: آمیختن دو یا چند حس از حواس پنج‌گانه (بينايی، شنوايی، چشايی، بويايی و لامسه) در کلام است، چنان‌ که ذهن را به کنجکاوی وا دارد و با ایجاد موسیقی معنوی، بر تأثیر و زیبایی سخن بیفزاید. حس‌آمیزی گاه آمیختگی حواس با امور ذهنی و انتزاعی است. برای مثال هنگامی که ما در تماس صوتی با دیگران از جمله‌ی "ببین چه می‌گویم" استفاده می‌کنیم در حقیقت از آرایه‌ی بهره برده‌ایم زیرا سخن ما که می‌گوییم قابل دیدن نیست بلکه قابل شنیدن است (به جای این که بگوییم سخنم را بشنو گفته‌ایم سخنم را ببین). در این مثال، سخن مربوط به حس و ببین مربوط به حس است. از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبد دوّار بماند "حضرت حافظ" صدا، شنیدنی است و امکان دیدن آن وجود ندارد امّا شاعر ادّعا می‌کند که صدا را دیده است. در مصراع اول "صدا" که مربوط به حس است با حس درهم آمیخته شده است و آرایه‌ی را پدید آورده است. مثال‌هایی دیگر : بوی بهبود ز اوضاعِ جهان می‌شنوم شادی آورد گل و بادِ صبا شاد آمد "حضرت حافظ" هر که شب، آوای پایش می‌شنید بوی نان از دست‌هایش‌ می‌شنید "استاد مجاهدی" در مصراع دوم بیت فوق "بوی نان" مربوط به حس است و شنیدن مربوط به حس و شاعر از آرایه‌ی بهره برده است. بوی دﻫﻦ ﺗﻮ از ﭼﻤﻦ می‌ﺷﻨﻮم رﻧﮓ ﺗﻮ ز ﻻﻟﻪ و ﭼﻤﻦ می‌شنوم "حضرت مولانا" شاعر در این بیت دو آرایه‌ی حس آمیزی به کار برده‌ است؛ در ﻣﺼﺮاع اوّل، ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺣﺲ و ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺣﺲ است، در ﻣﺼﺮاع دوم، رﻧﮓ واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺣﺲ و ﻣﯽ‌ﺷﻨﻮم واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺣﺲ اﺳﺖ. سپهبد پرستنده را گفت گرم سخن‌های شیرین به آوای نرم "حضرت فردوسی" (در بیت فوق در سه حس‌آمیزی زیبا به ترتیب: حس و را در ترکیب "گفت گرم"، و را در ترکیب "سخن‌های شیرین" و و را در ترکیب "آوای نرم" با هم آورده‌است که این تعامل حواس با یکدیگر موجب زیبایی‌آفرینی شده‌است.) آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
انواع آرایه‌ی 1ـ حس آمیزی حسی ـ حسی: دو حس از حواس پنج‌گانه در هم آمیخته می‌شوند. از نمونه‌های پرکاربرد آن به موارد زیر می‌توان اشاره کرد: و سپهبد به گفتار او بنگرید شگفت آمدش کان سخن‌ها شنید "حضرت فردوسی" نگاهی گرم یعنی دلنوازیم زبانی نرم یعنی چاره سازیم "وحشی بافقی" ("زبانی نرم" یا سخنی نرم، حس آمیزی از نوع و است) دل باز به جان آيد کز وی خبری يابد بلبل به فغان آيد کز گل شنود بویی و از اَن پس بیامد به نزدیک بلخ نیازرد کس را به گفتار تلخ "حضرت فردوسی" لیک چنان خیره و خاموش ماند کز همه شیرین سخنی گوش ماند "نیما یوشیج" و با من به سلام خشک ای دوست زبان تر کن تا از مژه هر ساعت لعل ترت افشانم "خاقانی شروانی" 2 ـ حس آمیزی انتزاعی- حسی: یک مفهوم عقلی (ذهنی، انتزاعی) با ویژگی یکی از حواس ظاهری در هم آمیخته می‎‌شود. (از موارد پرکاربرد حس آمیزی انتزاعی ـ حسی نمونه‌های زیر را می‌توان نام بُرد.): و : جهان پير است و بی‌بنياد از اين فرهادکش فرياد که کرد افسون و نيرنگش ملول از جان شيرينم "حضرت حافظ" و : ز زهد خشک ملولم کجاست باده‌ی ناب که بوی باده مدامم دماغ تر دارد "حضرت حافظ" و : در خلایق روح‌های پاک هست روح‌های تیره‌ی گلناک هست "حضرت مولانا" و : نام من رفته‌ست روزی بر لب جانان به سهو اهل دل را بوی جان می‌آید از نامم هنوز "حضرت حافظ" مثال‌های بیشتر برای آرایه حس آمیزی: به ترانه‌های شيرين ، به بهانه‌های زرّین بکشيد سوی خانه مه خوب خوش‌لقا را "حضرت مولانا" (در ترکیب "ترانه‌های شیرین"، ترانه قابل شنیدن است و مربوط به حس است که با شیرینی که مخصوص حس است آمیخته شده و در ترکیب "بهانه‌های زرّین"، بهانه برای حس است و زرّین یا طلایی مربوط به حس است.) اگر دشنام فرمايی و گر نفرين دعا گويم جوابِ تلخ می‌زيبد لب لعل شکرخا را "حضرت حافظ" (جواب است و مربوط به حس می‌باشد.) گشاده شود زين سخن راز تو به گوش آيدش روشن آواز تو "حضرت فردوسی" تیر عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد این قدر دانم که از شعرِ ترش خون می‌چکید "حضرت حافظ" دل چاشنی گرفت از آن خنده های شور آری نمک لذیذ نماید کباب را "ملک الشعرای بهار" سزای توست چون گل گریه‌ی تلخ پشیمانی که گفت ای غنچه‌ی غافل، دهن پیش صبا بگشا "حضرت صائب" نشئه‌ی دیدار ساقی رونق مستی شکست هیچ کس بویی ز می در شیشه و ساغر ندید "حضرت صائب" ز شعرهای ترم گرم این چنین مگذر که آب خضر نهان در شب سیاه من است "حضرت صائب" گرچه جز تلخی از ایّام ندید هرچه خواهی سخنش شیرین است "بانو پروین اعتصامی" به شکرخنده درآور، نه یقین می‌دانم که دهان تو یقین را به گمان درفکند "خواجو کرمانی" آنکه نشنیده است هرگز بوی عشق گو به شیراز آی و خاک من ببوی "حضرت سعدی" گردد از دست نوازش پایه‌ی معنی بلند مور را شیرین‌سخن دست سلیمان کرده است "حضرت صائب" چون عمر به سر رسد چه بغداد و چه بلخ پیمانه چو پر شود چه شیرسن و چه تلخ "حضرت خیام" (عمرِ شیرین و عمرِ تلخ هر دو حس آمیزی می‌باشند). بدین شعرِ تَرِ شیرین ز شاهنشه عجب دارم که سر تا پای حافظ را چرا در زر نمی‌گیرد "حضرت حافظ" (در ترکیب زیر سه حس ، و به هم آمیخته شده‌اند) نجوای نمناک علف‌ها را می‌شنوم "سهراب سپهری" (ترکیب "نجوای نمناک" از آمیختن دو حس (نجوا) و (نمناک) ساخته شده و یا در جمله‌ی "خبر تلخی شنیدم" (خبر) را با حس و (تلخ) را با حس دریافت می‌کنیم؛ پیوند و آمیزش این دو حس مختلف در یک جا سبب خلق آرایه شده است.) در بیت زیر چهار حس آمیزی به کار رفته است. بس که صائب دیده‌ام تلخی ازین شکّر لبان می‌شمارم خنده‌ی شیرین ، عتاب تلخ را "حضرت صائب"   آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(مطابقت و ) به‌طور عادی از جهت و با مطابقت دارد؛ برای مثال در جمله‌ی زیر، کلمه‌ی به‌صورت به‌کار رفته است، پس فعل متناسب با آن نیز جمع است. آدم‌ها می‌توانند دروغ بگویند و می‌گویند؛ بی‌اختیار، ناخودآگاه و بیمارگونه، بی‌آنکه به پیامدهایشان فکر کنند. مواردی که سبب اختلاف نهاد و فعل می‌شود. : ۱- اگر نهاد، انسان و مفرد باشد، فعل می‌تواند برای ادای احترام به‌صورت جمع به کار برده شود. بازپرس محترم، برای تکمیل هرچه سریعتر این پرونده سؤالاتی پرسیدند. ۲- اگر نهاد جمع و بی‌جان باشد، می‌تواند هم با فعل مفرد هم با فعل جمع به کار برود؛ اگرچه شکل جمع آن در فارسی امروز پرکاربردتر است. کتاب‌ها از دستم افتاد. کتاب‌ها از دستم افتادند. : اگر نهاد جمله، و باشد، اما با استفاده از آرایه‌های تشخیص، ویژگی انسانی به آن نسبت داده شود، فعل فقط به صورت به کار می‌رود. ستاره‌ها نگاه می‌کنند. ۳- هر یک از اسامی جمع نیز درباره‌ی تطابق با فعل، قواعد خاصی دارند. الف) برای اسم‌های جمع جاندار نظیر قافله، کاروان، لشکر، سپاه، دسته، مجلس، شورا، هیأت، گروه، مجمع، گله و رمه فعل مفرد به‌کار می‌رود. کاروان به مقصد رسید. گروه پنج به علاوه یک جلسه تشکیل داد. ب) اگر کلمه‌ی مردم در جایگاه نهاد به کار رفته باشد، فعل به‌صورت جمع نوشته می‌شود. مردم برای اهدای خون آمده بودند. ج) وقتی کلمه‌ی ملت به عنوان نهاد به‌کار می‌رود، فعل هم به‌صورت مفرد و هم به صورت جمع می‌آید. ملت کوشا نباید زیر بار ستم برود. ملت کوشا نباید زیر بار ستم بروند. د) اسم جمع ، اگر برای به‌کار رود و در جایگاه نهاد باشد، فعل فقط به صورت می‌آید. دسته‌ای پول پیدا شد. دسته گل‌ها آماده شد. ۴- هر یک از اسامی مبهم از قاعده‌ای خاص پیروی می‌کنند. الف) اگر اسم‌های مبهم یکی، کسی و هرکسی، برای جاندار به کار رود و در جایگاه نهاد قرار بگیرد، فعل به صورت می‌آید. کسی اینجا نیست؟ هر کسی می‌تونه با ما بیاد. فکر کنم یک نفر سر رسید. ب) اگر نهاد، یکی از اسم‌های مبهم جاندار مانند: هر یک، هر کدام، هیچ یک و هیچ کدام باشد، فعل می‌تواند هم به صورت مفرد و هم به صورت جمع بیاید. هیچ یک با من همراهی نکردند. هیچ یک با من همراهی نکرد. هرکدام به راهی رفتند. هرکدام به راهی رفت. ج) اگر اسم مبهم برای جسمی بی‌جان و در موقعیت نهاد به کار رود، فعلش می‌تواند هم به‌صورت و هم به صورت به کار رود. بعضی لباس‌ها، بادوام‌تر است. بعضی لباس‌ها بادوام‌ترند. ۵- فعل برخی از جمع‌های مکسر همیشه با فعل مفرد به کار می‌رود. مهمترین این کلمات عبارتند از: اخلاق، عواقب، روابط، احوال، وظایف، مخارج، مداخل. اخلاق او ناپسند است. عواقب این انتخاب، روزی گریبانگیر تو خواهد شد. ۶- درباره کلمه‌ی این‌جانب باید توجه داشته باشید که در نامه‌های اداری وقتی به نشانه‌ی تواضع و ادب، در جایگاه نهاد به کار برود فعل آن به صورت مفرد و سوم شخص به‌کار می‌رود. این‌جانب تایپیست امور اداری به استحضار می‌رساند که دوره‌ی آموزشی را با موفقیت به پایان رسانده‌ام. : باید توجه داشت که در برخی جملات، همراهی نهاد با حروف در مفرد یا جمع بودنِ فعل تأثیرگذار است: استاد و دانشجویان برای ارائه‌ی یک مقاله‌ی علمی به دانشگاه رفتند. استاد با دانشجویان برای ارائه‌ی یک مقاله‌ی علمی به دانشگاه رفت. آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم. و از هستند؛ در مورد سؤال عزیزی که در پی وی از حقیر داشتند مختصراً عرض می‌کنم. : ولی ـ اما ـ ولیکن ـ ولیک ـ لکن در جمله یکسانند. حرف ربط (پیوند) حروف ربط: حروفی هستند که دو جمله را به هم پیوند می‌دهند، به این ترتیب معنی دو جمله به هم ارتباط پیدا می‌کند. مانند: و ـ که ـ تا ـ اگر ـ اگرچه ـ زیرا ـ زیرا که ـ زمانی که ـ ولی ـ امّا ـ لکن ـ لیکن ـ ولیکن : من به دانشگاه رفتم؛ موفق به اتمام تحصیل نشدم. نشاید خون سعدی را بباطل ریختن بیا سهل است اگر داری به خط خویش فرمانی حضرت سعدی : مسؤولین در تلاش‌اند تا تورم را کاهش دهند؛ به‌طور کامل موفق نشده‌اند. من از دست غمت مشکل برم جان دل را تو آسان بردی از من حضرت حافظ ... مشکلات فراوانی داریم؛ نباید ناامید شویم. زنده رود آب حیات است شیراز ما ، از اصفهان بهْ حضرت حافظ : هرچه هست رحمت اوست و رحمت او به هر چیز واسع است؛ باب ضیافت، یک باب دیگر است. امام خمینی (ره) : به عذر و توبه توان رستن از عذاب خدای می‌نتوان از زبان مردم رست حضرت سعدی : تنت زورمند است و لشکر گران در اقلیم دشمن مران حضرت سعدی ... عرض هنر پیش یار بی ادبی‌ست زبان خموش دهن پر از عربی‌ست حضرت حافظ سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(آشنایی با علائم نگارشی در فارسی) ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا (.) نقطه اولین و رایج‌ترین علامت نگارشی است که در پایان جملات ساده آمده و این منظور را می‌رساند که پیام یا مفهومی که می‌خواستیم آن را انتقال دهیم به پایان رسیده است. جایگاه در یک جمله، چسبیده به کلمه‌‌ی آخر و بدون هیچ فاصله‌ای است. : ۱- در انتهای جملات ساده و خبری امروز هوا سرد و برفی است. ۲- در انتهای پاسخ‌های کوتاه یا کلماتی که در مفهوم جمله استفاده می‌شوند. آیا به عنوان کارمند مشغول به کار هستی؟  _ بله. ۳- در انتهای مشخصاتی که برای منبع یک تحقیق یا پژوهش ذکر می‌شوند. : صبا سعادت، بهترین استراتژی‌های تولید محتوا، ص ۱۲۰. ۴- بعد از حروف اختصاری که ارجاع دهنده به کلمات دیگری هستند. : ر.ک. (رجوع کنید)، ه.ق. (هجری قمری) ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا 2 ـ (،) ویرگول (کاما، درنگ نما): نشانه‌ی یا وقفی کوتاه است. موارد کاربرد ویرگول: ۱ ـ در بین عبارت‌ها و جمله‌های غیرمستقلی که با هم در حکم یک جمله‌ی کامل باشد. این همه خلف وعده و تأخیر، از شما بعید بود. ۲ ـ آوردن کلمه یا عبارتی توضیحی در ضمن جمله یا عبارت دیگر... احمد، برادر مسعود، دیروز اینجا بود. ۳ ـ در مواردی که چند کلمه دارای اسناد واحدی باشند. آب، غذا، هوا و مسکن از ضروریات اولیه‌ی حیات آدمی است. ۴ ـ‌ آوردن ویرگول میان دو کلمه برای جلوگیری از احتمال غلط خواندن جمله. ما، در خلوت به روی خلق ببستیم. ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا 3 ـ (؛) نشانه‌ی وقف یا درنگ و تر از و کمتر از است. موارد کاربرد نقطه ویرگول: برای جدا کردن عبارت و جملاتی که به‌ظاهر مستقل اما در معنی مربوط به همدیگر باشند. : وقتی صداقتش را آزمودی؛ به او اعتماد کن. روز خوبی بود؛ همه شاد بودند؛ هيچكس به فكر بدی‌ها نبود. ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا 4 ـ (:) توضیح دادن در مورد آنچه بیان شده. : سعدی در گلستان چنين گفته است: «نصيحت از دشمن پذيرفتن خطاست ...» ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا 5 ـ (پرانتز ) ( ) برای جدا کردن بعضی از جملات یا کلمات و یا توضیح جمله‌ای که خارج از بحث متن است. : همه‌ی ما در آرزوی ظهور حضرت مهدی (عج) هستیم. ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا 6 ـ («») نشانه‌ی مستقیم است. : علی گفت: «من فردا به مدرسه می‌روم.» همچنین در شعر هنگامی که مصراع و یا بیتی تضمین می‌شود در قرار می‌گیرد. ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا 7 ـ (...) زمانی که بخواهیم از نام بردن مواردی صرف نظر کنیم از استفاده می‌کنیم. : ماشا ...! انسان هنرمندی هستید. ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا 8 ـ (؟) همان‌طور که از نام این علامت مشخص است؛ از آن در انتهای جملات استفاده می‌کنیم. : بزرگترین دستاورد‌های انسان موفق چیست؟ در یک کاربرد دیگر، می‌توانیم از علامت سؤال برای نشان‌ دادن در جمله استفاده کنیم. : توئیتر در سال ۱۳۸۸ (؟) فیلتر شد. ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا 9 ـ (!) علامت تعجب ، تنها نشانه‌ی تعجب و شگفتی نیست ، بلکه بیشتر در پایان جمله‌هایی می آید که یبان‌کننده‌ب یکی از حالات خاص و شدید عاطفی یا نفسانی است ؛ از قبیل «تعجب» ، « تاکید» ، «تحسین» ، «تحقیر» ، «تنفر» ، «ترحم» ، «استهزا» ، «شک و تردید» ، «امر و نهی» ، «تهدید» ، «حسرت» ، «آرزو» ، «درد و الم» ، «دعا» ، «تنبیه» ، «تأسف» ، «ندا و خطاب» و جز آنها ؛ چنانکه : چه عجب! عجب آدم ریاکاری! آفرین بر این همه ذوق و سلیقه! دست‌مریزاد! دریغ است ایران که ویران شود! آقا هنر کرده! جایزه هم می‌خواهد! ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا 10 ـ (کروشه) [ ] این علامت نشانه‌ی است؛ گاهی در یک جمله یک یا دو واژه کم است یا از قلم افتاده است. این کمبود باعث نارسایی جمله می‌شود؛ به این خاطر واژه‌ی مشابهی را در نظر می‌گیرند. : پرویز [با چهره‌ای عبوس و گرفته] دلم نمی‌خواهد او نیز بیاید. ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا 11 ـ (تیره) (ـ) خط فاصله برای و جمله‌هایی که معمولاً را به مفهوم اصلى جمله می‌افزایند یا مفاهیمی از قبیل دعا و نفرین را بیان می‌کنند. : سعدی - بزرگترین سجع‌نویس ایرانی - در قرن هفتم می‌زیست. به‌جای استفاده از (تا) برای نشان دادن مسافت یا فاصله‌ی زمانی. قطار سریع السیر تهران- شیراز راه اندازی شد. کلاس آموزشی از 5–3 بعدازظهر دایر است. جداسازی کلمات مرکب. : ژانر مورد علاقه‌ی من در فیلم، کمدی–رمانتیک است. همچنین در شعر پس از ابیات موقوف المعانی از این علامت استفاده می‌شود. آموزش عروض وقافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چیست؟ از دیرباز در محافل ادبی و انجمن‌های شعر، مقوله‌ای تحت عنوان مطروحه وجود داشته است. مطروحه نیز، بیتی است که معمولاً توسط بزرگ یک انجمن شعر در پایان محفل، مطرح می‌شده و از شاعران می‌خواسته تا براساس همان بیت و در همان وزن و با همان ردیف و قافیه یا براساس آن مضمون یا مضمونی متفاوت، شعری بسرایند و در جلسه‌ی بعد در آن محفل بخوانند. این رسم دیرینه چند فایده داشته است؛ نخست آن‌که شاعران انگیزه‌ای برای سرایش شعری تازه می‌یافتند؛ دوم آن‌که شاعران میزان توانایی خود را در آن قالب و با آن ردیف و قافیه در می‌یافتند و عیار کار را می‌سنجیدند و با توجه با آثار دیگران، ضعف‌های اثر خود را دریافته و به تقویت شعر خود می‌پرداختند؛ سوم آن‌که یادگار نیکویی از آن محافل بود و هرگاه آن شعر خود را می‌خواندند، به یاد آن محفل می‌افتادند. در مجموع مطروحه نوعی اقتباس از شعری دیگر است که حتی از قدیم الایام شاعران بزرگ نیز به این امر اهتمام داشته‌اند که نمونه‌های بارز آن، در آثار قدما من‌جمله حضرات سعدی، حافظ صائب و... دیده می‌شود. توجه : مطروحه حتما باید مقید به وزن و قافیه و ردیف، با بیت پیشنهادی باشد. از زمانی که فضای مجازی ایجاد شده است می‌توان گفت این رسم کهن احیا شد؛ با این تفاوت که در ساعتی معین و به‌صورت آنلاین اعضای علاقه‌مند و توانا به اقتفای بیتی پیشنهادی که همان مطروحه است؛ افراد به هم‌سرایی می‌پردازند و تفاوت این نوع مجازی در سرعت عمل شاعران است؛ که تا حدودی می‌توان گفت ابیاتی را به‌صورت ارتجالی سروده و پس از ارسال، چنانچه بیت مزبور دارای ایراد وزنی و غیره باشد توسط مدیر برنامه‌ی هم‌سرایی در لحظه تذکر داده می‌شود و در پایان یک ساعت می‌توان گفت ماحصل ابیات هریک از افراد، غزل و یا قصیده‌ای خواهد شد. آموزش عروض وقافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
هدایت شده از ادبخانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
مبعث مشهد مقدس.mp3
8.1M
بسم الله الرحمن الرحیم بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله شعرخوانی : مورخ 1402/11/18 مشهد مقدس حسینه معصومیه قم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1 فن مادّه‌تاریخ سازی و زیبایی‌های آن: شاید شما تا به حال عبارت (ماده‌تاریخ) را شنیده و یا با آن آشنایی کامل داشته باشید امّا اگر این لغت را در لغتنامه‌ی دهخدا جستجو کنیم به این توضیحات برمی‌خوریم که : " ماده‌تاریخ آن است که مجموع حروف بیت یا مصراع یا عبارتی به حساب ابجد با تاریخ واقعه‌ای تطبیق کند " و اما ماده‌تاریخ یکی از صنایع شعری و همچنین یکی از نمونه‌های استفاده‌ی تاریخ از واژه‌ها برای ثبت تاریخ یک واقعه می‌باشد. ماده‌تاریخ نویسی را همانند نقاشی و موسیقی و... یکی از صنایع مستظرفه به حساب آورده‌اند. استاد ماده‌تاریخ نویس و یا شاعر دانای این فن با استفاده از عدد وشماره‌ی هر حرف در حساب جمل (ابجد) و تطبیق آن با سالِ رخداد واقعه‌ای عبارت و یا شعری رقم می‌زند. هریک از حروف ابجد، عدد و شماره‌ای دارند که به شرح زیر است : ابجد ـ هَوّز ـ حُطّی ـ کَلِمَن ـ سَعفص ـ قرشَت ـ ثخُذ ـ ضَظغ . : الف =1 ب = 2 ج = 3 د = 4 : هـ = 5 و = 6 ز = 7 : ح = 8 ط = 9 ی = 10 : ک = 20 ل = 30 م = 40 ن = 50 : س = 60 ع = 70 ف = 80 ص = 90 : ق = 100 ر = 200  ش = 300 ت = 400 : ث = 500 خ = 600 ذ = 700 : ض = 800 ظ = 900 غ = 1000 و اگر شماره‌ی هر حرف را در عبارتی که برای واقعه‌ای تاریخی رقم زده شده است با یکدیگر جمع کنیم عددی به‌دست می‌آید که مساوی با تاریخ سال آن واقعه است. برای مثال زلالی خوانساری زمان آغاز سرودن مثنوی محمود و ایاز خود را به این صورت بیان کرده است : در استفتاح این منشور نامی بجو تاریخ نظمش از (نظامی) ن + ظ + ا+ م + ی =  50+900+1+40+10= 1001 هـ .ق و زمان پایان آن را به این‌صورت آورده است : (الهی عاقبت محمود باشد) = 1024 هـ . ق در مورد تاریخ استفاده از ماده‌تاریخ و زمان ابداع این فن اطلاعات زیادی در دست نیست اما آنچه که می‌دانیم این است که در صدر اسلام در میان اعراب مورد استفاده قرار می‌گرفته و در اواخر دوره‌ی خلافت عباسی استفاده از آن رایج شد (برخی می‌گویند ترتیب حروف ابجد و شماره‌گذاری برای آنها مربوط به فرقه‌ای بود که عقیده داشتند معانی و تفسیرات کلام‌های آسمانی از جمله قرآن را باید با توجه به حروف آن و رمز آن حروف مشخص نمود و در غیر این‌صورت نمی‌توان به تمامی معانی آنها دست پیدا کرد طرفداران این عقاید خرافی را حروفیّه و یا حروفیّون می‌نامیدند.) زمان ورود این فن به زبان فارسی به قرن پنجم هجری‌ برمی‌گردد و اولین کسی که از این فن استفاده کرد مسعود سعد سلمان بود که برای واگذاری حکومت هندوستان به سیف الدوله محمود بن ابراهیم  مادّه‌تاریخ بی‌معنی زیر را سرود : به سال پنجه ازین پیش گفت بوریحان درآن کتاب که کرده‌ست نام او تفهیم  که پادشاهی صاحبقران شود پیدا چو سال هجری بگذشت تی و سین و سه جیم ت+س+ج+ج+ج=400+60+3+3+3=469 همچنین آوردن ماده‌تاریخ فارسی معنادار را به خواجوی کرمانی نسبت می‌دهند. تهیه و تنظیم : سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
2 فواید و امتیازات مادّه‌تاریخ نویسی : بیشترین کاربرد این فن در تاریخ‌شناسی است : همانطور که می‌دانیم به خاطرسپردن یک جمله یا یک عبارت از به خاطرسپردن اعداد آسان‌تر است خصوصاً اگر آن جمله به صورت یک مصراع موزون از یک قطعه شعر درآمده باشد پس در این‌صورت ماده‌تاریخ سبب می‌شود که تاریخ یک واقعه‌ی مهم کاملا دقیق ثبت شود و کمتر مورد تحریف و فراموشی قرار گیرد همچنین هنگام وقوع یک حادثه معمولا چندین ماده‌تاریخ ساز، سال آن حادثه را با عباراتی متفاوت رقم می‌زنند که در این‌صورت می‌توان با حساب تاریخی که آن عبارات نشان می‌دهند و تطبیق آنها با یکدیگر زمان یک واقعه را به‌صورتی کاملا دقیق مشخص کرد. 2. از آنجایی که فن ماده‌تاریخ نویسی سخت بوده و برای گفتن آن نیاز به ممارست و تمرین زیاد دارد کسی که یک ماده‌تاریخ زیبا می‌سازد قدرت خود را با آن به نمایش می‌گذارد و سبب می‌شود شعری که گفته به واسطه‌ی همین ماده‌تاریخ در مقام بالاتری نسبت به یک شعر معمولی قرار گیرد و همانطور که با آن ماده‌تاریخ، تاریخِ حادثه‌ای برای همیشه ثبت می‌شود آن شعر و نام شاعرش نیز برای همیشه ثبت می‌شود و این به دلیل ارزش اضافی‌ایست که ماده‌تاریخ به شعر می‌دهد و چه بسا عبارت‌هایی که حتی به‌صورت شعر هم نبوده ولی ماده‌تاریخ زیبایی بوده به همراه نام سازنده‌ی آن تا به الآن باقی مانده است. 3. ماده‌تاریخ گویی نوعی ورزش فکری و ریاضت ادبی است و لذتی که پس از ساختن ماده‌تاریخ به سازنده‌ی آن دست می‌دهد مشابه همان لذتی است که یک دانشمند از حل یک مسأله‌ی علمی پیچیده می‌برد. 4. حساب جمل را در مواردی بجز سال تاریخ یک واقعه نیز می‌توان به کار برد برای مثال : زلالی خوانساری تعداد ابیات محمود و ایازش را با حروف ابجد به صورت معماگونه‌ی زیر بیان کرده است : شمار ِ یکّه تاز این قلمرو عدد را طرح داد از هفت خسرو به هر خسرو که شیرین روکش آمد شکر را هشتصد و شصت و شش آمد و یا شاعر معاصر ایرج میرزا از حساب جمل در شعر سیاسی زیر استفاده کرده است : خوب داند حساب خویش جهان این محاسب بسی زکی باشد احمد از تخت چون فرود آید پهلوی جاش متکی باشد به حساب جمل هم ار نگری (احمد) و (پهلوی) یکی باشد. تهیه و تنظیم : سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie