آیه بامداد شنبه :
#قرآن
.
سوره شورى : اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ
ما لَكُمْ مِنْ مَلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَ ما لَكُمْ مِنْ نَكِيرٍ «47»
.
پيش از آنكه روزى فرا رسد كه از جانب خداوند بازگشتى برايش نباشد، پروردگارتان را #اجابت كنيد.
در آن روز براى شما هيچ پناهگاهى نيست
و شما را هيچ قدرت انكار نيست.
نكته ها:
در اينكه مراد از «يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ» چيست؟ دو احتمال وجود دارد:
الف: گناهكار بازگشتى به دنيا ندارد.
ب: آن روز قطعى است و قابل تجديد نظر نيست.
پيامها:
1- آنچه انسان را از خسارت حفظ مىكند #پيروى از انبياست.
(در آيات قبل سخن از خاسرين بود، در اين آيه مىفرمايد: درمانش اطاعت خداوند است.
«اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ»
2- اجابت دستورات خدا، سبب پرورش ماست
پس سخن مربى را گوش كنيم.
«اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ»
3- ربوبيّت خداوند نسبت به انسان، مقتضى پاسخگويى به #دعوت اوست.
«اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ»
4- علاج واقعه را قبل از وقوع بايد كرد.
(فرصتها و امكانات را از دست ندهيم)
«مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ»
آیه بامداد یکشنبه :
#قرآن
.
سوره جاثيه : أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ ؟!
وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ
وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ
وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً
فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ ؟
أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «23»
.
پس آيا ديدى كسى را كه #هواى خويش را معبود خود قرار داده ؟!
و خداوند او را با وجود آگاهيش به بيراهه گذاشت
و بر گوش و قلبش مهر زد
و بر چشمش پرده اى نهاد.
پس بعد از خدا كيست كه او را #هدايت كند ؟
پس آيا پند نمى گيريد؟
نكته ها:
قرآن دربارهى دو گروه تعبير «خَتَمَ اللَّهُ» آورده است: يكى كفّار كه مىفرمايد: «خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ»
و ديگرى #هواپرستان كه مىفرمايد: «خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ»
.
مراد از هوى پرستى ناديده گرفتن وظيفه و پيروى از غريزه است.
هوى پرستى ، #ابزار شناخت را از كار مى اندازد، نه چشم حقيقت را مىبيند و نه گوش حقّ را مىشنود و نه دل درك صحيح دارد.
.
يكى از عوامل هوى پرستى، گرايش به مادّيات است. چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم:
«أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ»
هوا پرستى اساس محنت هاست: «الهوى اس المحن» هوسها مركب #فتنه هاست.
«انما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع» سرچشمهى فتنه ها، #پيروى از هوسهاست.
هوى پرستى مانع عدالت است. «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا»
سبب انحراف از راه خداست. «وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»
سبب سقوط انسان است. «وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدى»
و در اين آيه مىخوانيم كه هوى پرستى سبب مهر خوردن بر گوش و دل است. «اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ ... وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ»
پيامها:
1- هوى پرستى نوعى شرك ، و هوى پرست سزاوار توبيخ است. «أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ»
2- با اينكه هوسها در درون است ولى بازتاب هوا پرستى در اعمال انسان هويداست. «أَ فَرَأَيْتَ»
3- انسان ذاتاً موجودى پرستشگر است
امّا در انتخاب معبود منحرف مىشود و به جاى خدا به سراغ هوسها مىرود. «اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ»
4- كيفر كسى كه خدا را رها كرده و به دنبال تمايلات نفسانى خود باشد آن است كه خداوند او را گمراه نمايد. «أَضَلَّهُ اللَّهُ»
5- اگر هوى پرستى حاكم شد، #علم از كارآيى مىافتد.
هوا پرستى حتّى دانشمندان را منحرف مىكند. «وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ»
6- گمراهى و كوردلى، نتیجه و كيفر الهى براى هوى پرستان است. اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ ... أَضَلَّهُ اللَّهُ ... خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ
7- هوى پرستى، سبب مسدود شدن درهاى هدايت به روى انسان است. مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ ... فَمَنْ يَهْدِيهِ
8- جز هدايت الهى، هر راهى به ضلالت مى انجامد. «فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ»
آیه بامداد دوشنبه :
#قرآن
.
سوره احقاف : قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ
وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ
إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى إِلَيَّ
وَ ما أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ «9»
.
بگو: من در ميان پيامبران، بى سابقه نيستم
و نمىدانم با من و شما چگونه عمل خواهد شد
و جز آنچه به من وحى مىشود از چيز ديگرى #پيروى نمىكنم
و من جز #هشدار دهنده اى آشكار نيستم.
.
نكته ها:
«بدع» به معناى پديده نوظهور و بىسابقه است.
مخالفان به گونهاى با پيامبر برخورد مىكردند كه گويا تا به حال هيچ پيامبرى نيامده و اين امرى نوظهور است.
پيامبر، آنچه را از غيب آماده و مطلع است كه خداوند به او عطا كند، «تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ»
و بدون عطا و #وحى و تعليم الهى، هيچ كس از غيب و آينده خبر ندارد.
چنانكه قرآن مىفرمايد: «فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ»
پيامبر، در سخن جز وحى نمىگويد، «ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى»
و در عمل جز از وحى پيروى نمىكند، «إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى إِلَيَّ»
بنابراين كلام و #سيره پيامبر براى مردم حجّت و الگو است.
پيامها:
1- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مأمور پاسخگويى به شبهات است. قُلْ ...
2- رهبران الهى، حتّى در شيوه دفاع از حقّانيّت خود، طبق دستور خدا عمل مىكنند. قُلْ ما كُنْتُ ...
3- بعثت پيامبران و رسالت آنان، يك جريان #مستمر در طول تاريخ بوده است.
«ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ»
4- بايد شبهات را با منطق و مدارا پاسخ داد. مخالفان مىگفتند: سِحْرٌ مُبِينٌ ...
افْتَراهُ ولى پيامبر مىفرمود:
كَفى بِهِ شَهِيداً ... ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ
5- چون مردم در برابر مسائل جديد و نوظهور حساسيّت نشان مىدهند،
بيان سابقه و تاريخ گذشته لازم است. «قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ»
6- لازمهى رسالت، دانستن همه چيز نيست. «ما أَدْرِي»
7- رهبر بايد با مردم صادقانه سخن بگويد. «وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ»
8- در بيان مشتركات، اول از خود شروع كنيد بعد ديگران. «ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ»
9- وظيفه پيامبر، اجبار مردم به ايمان آوردن نيست،
وظيفه او هشدار و اعلام خطر است. «ما أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ»
10- براى مردم غافل، هشدار دادن از اميد دادن لازمتر است.
«ما أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ»
آیه بامداد سه شنبه :
#قرآن
.
سوره محمّد : وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ
حَتَّى إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ قالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفاً
أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ «16»
.
و گروهى از آنان، كسانى هستند كه (در ظاهر) به تو گوش مىسپارند،
امّا همين كه از نزد تو بيرون روند، به صاحبان علم و دانش گويند: او هم اكنون چه گفت؟
آنان كسانى هستند كه خداوند بر دلهايشان مُهر نهاده و از هواى نفسشان #پيروى كرده اند.
.
نكته ها:
پس از بيان وضعيّت مؤمنان و كافران، اين آيه به شيوه برخورد #منافقان با گفتار پيامبر كه برگرفته از وحى آسمان بود اشاره كرده
و خطاب به پيامبر مىفرمايد:
كافرانى كه در ظاهر مسلمان هستند، در مجالس تو شركت مىكنند و به قرآن گوش مىدهند،
امّا چون به حقانيّت تو و كتاب تو ايمان ندارند، قادر به درك و پذيرش آن نيستند
و لذا هرگاه به پيروانت كه نسبت به سخنان تو علم دارند مىرسند، با تحقير و تمسخر مىگويند:
اين چه سخنانى است كه اين مرد مىگويد؟!
.
امّا اى پيامبر! گمان نكنى كه سخنان تو قابل درك نيست، بلكه روحيه #عناد و لجاجت آنها باعث گرديده كه خداوند بر دل آنها مُهر نهد
و آنان قدرت درك حقيقت را نداشته باشند و فقط تابع هوا و هوسهاى خويش باشند.
.
از اين كه جملهى «وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ» پس از عبارتِ «طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ» آمده است مىتوان استفاده كرد كه اگر انسان فهم، بينش و #عقل خود را رها كند، تحت فرمان #هوا و هوس و شهوت قرار مىگيرد.
.
پيامها:
1- حضور هر قشرى از مردم حتّى كافران و منافقان، نزد پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله آزاد بود. «مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ»
2- شناخت و افشاى حركات مرموز مخالفان، براى مردم لازم است. وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ ...
3- منافقان در فكر تشكيك و تفرقه در ميان خواصّ اهل حقّ هستند. يَسْتَمِعُ ...
قالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ
4- سؤال، اگر بر اساس تخريب و تضعيف و سست كردن ايمان و يا تحقير و استهزا باشد، قابل توبيخ است. «ما ذا قالَ آنِفاً»
5- وحى الهى و سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله، علمى و عالم پرور بود. «أُوتُوا الْعِلْمَ»
6- تشكيك در ميان مسلمانان، نوعى تهاجم #فرهنگى است. «ما ذا قالَ آنِفاً»
7- انسان، با انگيزه و عمل فاسد و هواپرستى، زمينه مهر شدن دل خود را فراهم مىكند
و قابليّت فهم وحى و معارف الهى را از دست مىدهد. «أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ»
8- به انبوه حاضران و مستمعين مغرور نشويم كه چه بسا پذيراى حق نيستند.
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ ... طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ
9- مسخره نمودن وحى و قرآن، موجب كدورت قلب شده و انسان را از درك حقايق باز مىدارد. ما ذا قالَ آنِفاً ... طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ
10- اگر بر دلى مهر خورد، سخنان رسول خدا نيز در او كارساز نخواهد بود.
«طَبَعَ اللَّهُ»
11- قلب و روح آدمى، فطرتاً حقّ پذير است. عواملى سبب #بسته شدن و مهر خوردن بر آن مىشود.
(كلمه «طَبَعَ»، معمولًا در مواردى بكار مىرود كه ابتدا راه باز بوده و سپس بسته شده است)
12- كسى كه براى تضعيف پيامبر اقدام كند، در حقيقت با خدا طرف شده است.
يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ ... ما ذا قالَ آنِفاً ... طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ
13- هوسها و خواهشهاى بى پايه بشر متعدّد است. «اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ»
14- هواپرستى با خداپرستى سازگار نيست. «طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ»
آیه بامداد پنجشنبه :
#قرآن
.
سوره محمّد : ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ
وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ «26»
.
اين، به خاطر آن است كه (بيماردلان مرتد) به كسانى كه از دستورات الهى ناخشنود بودند، گفتند:
ما در بعضى امور از شما اطاعت خواهيم كرد،
در حالى كه خداوند پنهان كارى آنان را مىداند.
.
نكته ها:
#منافق، براى حفظ خود به دنبال افراد مخالف مىگردد
و اگر در تمام جهات با او قدر مشترك نداشت، به همان مقدار كه وجوه مشترك دارند، همكارى و بلكه اطاعت مىكند.
.
منافقان مدينه نيز با يهوديان مخالف پيامبر، چنين برخوردى داشتند.
شايد مراد از «لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ» كافرانى باشند كه در اوايل سوره نامشان برده شد و فرمود:
الَّذِينَ كَفَرُوا ... كَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ
.
پيامها:
1- افراد ناراضى، آسيب پذير و در تيررس توطئه هاى مخالفان هستند.
قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ... سَنُطِيعُكُمْ
2- افراد منافق به كسانى كه از احكام الهى ناراحت و ناراضى هستند،
وعده پشتيبانى و حمايت و حتّى اطاعت مىدهند.
«سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ»
3- منافقان با كفّار و دشمنان اسلام همدست مىباشند.
«سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ»
4- نشانهى ارتداد، همدلى با ناراضيان و كفّار است. ارْتَدُّوا ... سَنُطِيعُكُمْ
5- #پيروى از منحرفان حتّى در بعضى امور، قابل سرزنش و توبيخ است.
«سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ»
6- بعضى براى حفظ مصالح و منافع خود، منافقانه عمل مىكنند.
در برخى امور، همراه مؤمنان و در برخى همراه كافران مىشوند كه مورد سرزنشاند.
(گاهى به نعل و گاهى به ميخ مىزنند) «سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ»
7- قرارهاى منافقان و ناراضيان علنى نيست، بلكه نامحسوس و مخفيانه است.
«وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ»
8- منافقان به هوش آيند كه خداوند از كارهاى مخفى آنان آگاه است
و ممكن است هر لحظه آنان را #رسوا كند.
«وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ»
9- اگر انسان باور داشته باشد كه خداوند تمام كارهاى مخفى و #اسرار او را مىداند،
توطئه چينى را كنار گذارده و با مردم شفّاف برخورد مىكند.
«وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ»
آیات بامداد جمعه :
#قرآن
.
سوره محمّد : فَكَيْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ
يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ «27»
پس (حال آنان) چگونه خواهد بود، آنگاه كه #فرشتگان جانشان را بازگيرند،
در حالى كه به صورت و پشت آنان مىكوبند.
.
سوره محمّد : ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّهَ وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ
فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ «28»
.
اين (نوع #جان را گرفتن) به خاطر آن است كه آنان از آنچه خداوند را به خشم مىآورد، #پيروى كرده و خشنودى خدا را خوش نداشتند،
پس خداوند نيز اعمالشان را #تباه كرد.
.
نكته ها:
«توفى» به معناى بازگرفتن كامل چيزى است كه به انسان داده اند.
اين واژه در قرآن، در مورد #مرگ به كار مىرود، زيرا مرگ در حقيقت، بازگرفتن روح خدا دادى از جسم است.
در آيه 50 سوره انفال نيز، مشابه اين آيه براى چگونگى جان دادن كفّار آمده است.
.
شايد عذاب مرتدّان از ناحيه صورت: «يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ»، تجسّم اقبال و روآوردن به سخط الهى است «اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّهَ»
و عذاب از ناحيه پشت: «أَدْبارَهُمْ»، تجسّم ادبار، پشت كردن و ناپسند شمردن رضوان الهى است. «وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ»
.
پيامها:
1- آنان كه ديگران را در برابر حق به مقاومت دعوت مىكنند، با #ذلت و عذاب جان خواهند داد. فَكَيْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ ...
2- مرگ، نابودى نيست، بلكه گرفتن كامل روح و جان توسط فرشتگان است.
«تَوَفَّتْهُمُ»
3- #كيفر منافقانِ مرتدّ، از لحظه جان دادن آغاز مىشود. «تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ»
4- توجّه به عمر محدود دنيا و خط پايانى توطئه ها و گرفتار شدن به عذاب،
مىتواند انسان را از توطئه بازدارد. فَكَيْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ ... يَضْرِبُونَ ...
5- دشمنى با وحى و قرآن، موجب خشم خداوند و بطلان اعمال انسان مىشود.
ذلِكَ ... فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ
6- گرچه كافران در انتخاب راه و روش خود مختارند، «اتَّبَعُوا، كَرِهُوا»
امّا چاره اى جز پذيرش آثار و پيامدهاى آن ندارند. «فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ»
7- گاهى انسان نيكىها و آنچه را كاشته است، #خود به آتش كشيده و نابود مىكند.
اتَّبَعُوا ... كَرِهُوا ... فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ
8- حركت در مسيرى كه رضاى الهى در آن نيست، بيهوده گرايى و قابل توبيخ است.
اتَّبَعُوا ... كَرِهُوا ... فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ