آیه بامداد دوشنبه :
#قرآن
.
سوره غافر : قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ
لَمَّا جاءَنِي الْبَيِّناتُ مِنْ رَبِّي
وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «66»
.
بگو: «من نهى شده ام از اين كه آنان را كه شما جز خداوند مىخوانيد #پرستش كنم،
(آن هم) زمانى كه از طرف پروردگارم دلايل روشنى برايم آمده است
و فرمان يافته ام كه #تسليم پروردگار جهانيان باشم».
.
نكته ها:
اين آيه و دو آيهى قبل آن با كلمهى مباركه «رَبِّ الْعالَمِينَ» ختم شده است.
آيه 64 بعد از اثبات ذات خداوند، فرمود: «رَبُّ الْعالَمِينَ»
آيه 65 بعد از توحيد و اخلاص فرمود: «رَبِّ الْعالَمِينَ»
و اين آيه بعد از نفى هر گونه شرك، «رَبِّ الْعالَمِينَ» را مطرح كرده است.
آرى، سير طبيعى و منطقى خداشناسى آن است كه اول او را بشناسيم
سپس به يكتائى او ايمان آوريم
و آنگاه هر چه مانع يكتائى و توحيد است از خود دور كنيم.
.
پيامها:
1- دشمنان خود را مأيوس كنيد. «قُلْ إِنِّي نُهِيتُ»
2- وحى، بدون كم و كاست براى مردم بيان مىشد. «قُلْ إِنِّي نُهِيتُ»
3- دليل و بيّنه محور است نه توقع مردم و محيط. (با وجود دلائل روشن جايى براى تسليم شدن در برابر شرك باقى نمىماند). «جاءَنِي الْبَيِّناتُ»
4- امر و نهى الهى بر اساس منطق و استدلال است. نُهِيتُ ... لَمَّا جاءَنِي الْبَيِّناتُ
5- موضعگيرىهاى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بر اساس #وحى است. «نُهِيتُ- أُمِرْتُ»
6- تولى و تبرى بايد در كنار هم باشد. (تا انواع شرك را از خود دور نكنيم،
يكتاپرست واقعى نمىشويم).
نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ ... وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ
7- تسليم شدن در برابر كسى سزاوار است كه پروردگار جهانيان است. «أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ»
8- #عبادت واقعى، تسليم خدا بودن است.
( «أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ» به جاى «اعبد لرب العالمين» آمده است).
9- تسليم خدا بودن، سبب رشد انسان است. «أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ»
آیات بامداد دوشنبه :
#قرآن
.
سوره فصّلت : وَ قالُوا قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ
وَ فِي آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ
فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ «5»
.
و گفتند: «دلهاى ما از آن چه ما را به سوى آن دعوت مىكنى در #پوشش و پرده است
و در گوشهاى ما سنگينى است، و ميان ما و تو حجابى است،
پس تو (كار خود را) انجام ده، ما نيز (كار خود را) انجام مى دهيم.»
.
نكته ها:
«أَكِنَّةٍ» جمع «كنان» به معناى پارچه اى است كه چيزى را در آن مى پيچند.
«وَقْرٌ» به معناى سنگينى در گوش است.
.
كفّار در برابر پيامبر و قرآن، پنج موضعگيرى سخت داشتند:
الف: اعراض و دورى كردن. «فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ» (در آيهى قبل)
ب) آماده نبودن قلبى براى پذيرش حقّ. «قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ»
ج) گوش ندادن به پيامها. «فِي آذانِنا وَقْرٌ»
د) اعلام وجود مانع. (يعنى حجاب خودبينى و دنياپرستى و ...) «بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ»
ه) پافشارى بر راه خود. «فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ»
.
پيامها:
1- كار خداوند لطف كردن و نزول #وحى از سرچشمهى رحمت است. «تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
امّا شيوهى كفّار لجاجت و اعراض است. «قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ»
2- اگر دل تحت يك پوشش باشد قابل هشدار است، امّا چند پوشش كار را محال مىكند.
( «أَكِنَّةٍ» به صورت جمع آمده است).
3- اگر مخاطب آماده نباشد وحى و رحمت الهى و كتاب آسمانى و بشير و نذير بودن سودى نخواهد داشت.
(با توجّه به آيهى قبل و اين آيه).
4- شرط اول پذيرش حقّ، شنيدن سخن حقّ است كه معاندان خود را از آن محروم مىكنند.
«فِي آذانِنا وَقْرٌ»
5- موسى به دين خود، عيسى به دين خود، سخن كسانى است كه حجابِ تعصّبها و لجاجتها،
بر دل آنها پرده افكنده است.
«مِنْ بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ»
آیات بامداد سه شنبه :
#قرآن
.
سوره فصّلت : قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ
أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ
فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ
وَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ «6»
.
(اى پيامبر! به مردم) بگو: «همانا من #بشرى هستم مثل شما؛ (با اين تفاوت كه) به من #وحى مىشود
كه قطعاً خداى شما يكتا است.
پس بدون انحراف به سوى او رو كنيد و از او آمرزش بخواهيد
و واى بر مشركان.
سوره فصّلت : الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ «7»
.
كسانى كه زكات نمىپردازند و آنان همانهايى هستند كه به آخرت كافرند.
نكته ها:
با توجّه به اين كه حكم #زكات در سال دوم هجرى در مدينه نازل شده و اين سوره مكى است، مراد از زكات در اين آيه كمك مالى است.
در احاديث مىخوانيم كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله سوگند ياد فرمود: نپرداختن زكات خيانت و شرك است
و هر كس به مقدار قيراطى زكات ندهد، نه مؤمن كامل و نه مسلمان كامل است و نه كرامت دارد،
و هر كس زكات ندهد يا يهودى مىميرد و يا نصرانى.
.
در فرهنگ قرآن، بى اعتنايى به پارهاى از دستورات الهى به منزلهى كفر و شرك است.
دربارهى ترك حج مىخوانيم: وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ ...
بر هر كسى كه توان رفتن به حج دارد، واجب است و هر كس كافر شود در كافى آمده است: قلت فمن لم يحج منا فقد كفر فقال: لا، لكن من قال: ليس هذا هكذا فقد كفر.
طبق اين روايت ترك حج كفر نيست، بلكه انكار وجوب حج كفر است.
دربارهى ترك نماز رسولخدا صلى الله عليه و آله فرمود :
«ما بين المسلم و بين الكافر الا ان يترك الصلاة الفريضة متعمدا»
مسلمانى كه عمداً نماز واجب را ترك كند مثل كافر است.
و در اين آيه دربارهى ترك زكات مىخوانيم: «وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ» ترك زكات مانند شرك است).
زكات، بودجهى حكومت اسلامى است و نپرداختن آن به معناى به رسميّت نشناختن نظام توحيدى است كه همتاى شرك است.
.
پيامها:
1- در برابر سختترين لجاجتها، از هدف عقب نشينى نكنيد. (مشركان تقاضاى انجام تهديدها را داشتند «فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ»
خداوند دستور مىدهد كه به آنان بگو من مسئول كيفر و مجازات و انجام تهديدات نيستم،
فقط مسئول ابلاغ وحى هستم. قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ ...
2- توحيد، سرلوحهى دعوت انبياست. «أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ»
3- خداوند يكتا است، در راه او پايدارى كنيد. «إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ»
4- آينده را با پايدارى در راه توحيد، و گذشته را با استغفار و عذرخواهى از درگاه حقّ جبران كنيد.
«فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ»
5- نپرداختن زكات و بى اعتنايى به فقرا، بين شرك و كفر قرار گرفته و پر خطر است.
«وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ»
6- كفر به معاد، سبب نپرداختن زكات مىشود. «لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ»
7- سرچشمهى نپرداختن زكات يا دنياپرستى است كه نوعى شرك است و يا باور نداشتن قيامت كه كفر است. «مشركين- كافِرُونَ»
آیات بامداد چهارشنبه :
#قرآن
.
سوره شورى : تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ
وَ الْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ
أَلا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ «5»
.
نزديك است كه آسمانها (از عظمت #وحى) از فرازشان بشكافند
در حالى كه فرشتگان همراه با سپاس، پروردگارشان را تسبيح مىكنند و براى كسانى كه در زمين هستند آمرزش مىطلبند.
آگاه باش كه فقط خداوند، بسيار بخشنده و مهربان.
سوره شورى : وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ
وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ «6»
.
و كسانى كه به جاى او سرورانى را به پرستش گرفته اند خداوند مراقب آنان است
و تو بر (ايمان آوردن آنان) وكيل نيستى (تا با اجبار وادارشان كنى).
نكته ها:
وحى چيست كه از عظمت آن نزديك است آسمانها بشكافد،
آسمانهايى كه طبقه طبقه هستند، «سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً»
محكم هستند، «سَبْعاً شِداداً»
و در محكمى نمونه و ضرب المثل هستند. «أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها»
آسمانهايى كه هزاران كهكشان در بردارند
و هر كهكشان منظومه ها و هر منظومه كراتى كه بعضى ميليونها برابر زمين هستند
و عقل و علم بشرى تاكنون به نزديكترين آنها نيز احاطه پيدا نكرده است. اين است عظمت وحى.
پيامها:
1- آسمانها از وحى متأثّرند، چگونه بعضى انسانها اثر نمىپذيرند. يُوحِي ...
تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ
2- يكى از آداب دعا و استغفار اين است كه ابتدا ستايش خداوند را بجا آوريم.
يُسَبِّحُونَ ... يَسْتَغْفِرُونَ
3- دعاى فرشتگان مستجاب است. يَسْتَغْفِرُونَ ... إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (آرى، دعا در حقّ ديگران داراى تأثير است)
4- هيچ مسئوليّت و كارى (حتّى تدبير امور هستى) نبايد مانع دعا و استغفار شود.
(فرشتگانى كه تدبير امور هستى را به عهده دارند، دائماً مشغول تسبيح خداوند و دعا براى انسانها هستند). يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ ... يَسْتَغْفِرُونَ
5- #استغفار دو لطف قطعى را به دنبال دارد: مغفرت و رحمت. يَسْتَغْفِرُونَ ... الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
6- چون وحى از بالا نازل مىشود و آسمانها مسير آن است «سَبْعَ طَرائِقَ» از هر آسمانى كه عبور مىكند نزديك است شكافته شود. «يَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ»
7- شرك با همه ابعادش محكوم است. «اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ»
8- مشركان بدانند كه خداوند عقايد و اعمالشان را براى كيفر حفظ مىكند. «اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ»
9- عدم پذيرش مردم نبايد سبب دلسردى شود، پيامبر بايد به #وظيفه خود عمل كند. «وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ»
10- وظيفه پيامبر، ابلاغ وحى است، اگر مردم به سراغ ديگران رفتند پيامبر وظيفه اى ندارد. «ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ»
11- پيامبر به هدايت مردم اشتياق و #اهتمام فراوان داشت. «ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ»
12- پيامبر مسئول ارشاد مردم است، نه #اجبار آنان به پذيرش. «ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ»
آیه بامداد سه شنبه :
#قرآن
سوره شورى : شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ
وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ
كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ
اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ «13»
از (احكام) #دين آنچه را به نوح سفارش كرد،
براى شما (نيز) مقرّر داشت
و آنچه به سوى تو #وحى كرديم
و آنچه ابراهيم و موسى و عيسى را بدان سفارش نموديم آن بود كه دين را به #پا داريد و در آن دچار #تفرقه نشويد،
آنچه مردم را بدان دعوت مىكنى بر مشركان سنگين است.
خداوند هر كه را بخواهد به سوى خويش بر مىگزيند
و هر كه را به درگاه او رو آورد به سوى خويش هدايت مىكند.
نكتهها:
در اين آيه، نام هر پنج پيامبر اولوا العزم آمده است:
نوح، ابراهيم، موسى، عيسى عليهم السلام و پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله.
محور دعوت انبيا يكى بوده است
و همه آن بزرگواران مردم را به توحيد و معاد، تقوى و عدالت، نماز و روزه، احسان به والدين و رسيدگى به محرومان دعوت مىكردند.
«شَرَعَ» از «شَرِيعَةٍ» به معناى #راهى است كه مردم را به ساحل رودخانههاى بزرگ مىرساند، مانند شريعهى علقمه براى رسيدن به آب رود فرات.
از آنجا كه احكام دين، راه رسيدن به كمالات است، به آن #شريعت گفته مىشود.
در قرآن، كلمه «اديان» نداريم،
چون دين الهى يكى بيش نيست.
پيامها:
1- خداوند براساس علم بىپايان خود، شريعتها را براى مردم قرار داد.
إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ شَرَعَ لَكُمْ ...
2- دين و شريعت در راستاى منافع انسان است. «شَرَعَ لَكُمْ»
3- نوح، اولين پيامبرى است كه داراى شريعت جامع بوده است.
«شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً»
4- اسلام دين جامع است و تعاليم همهى پيامبران پيشين را در بردارد.
ما وَصَّى بِهِ نُوحاً ... وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى
5- وحدت واقعى در سايه دين الهى امكان دارد. «أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا»
6- مانع اقامه دين و اجراى احكام آن اختلافات دينى است. «أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا»
7- وحدت مؤمنان براى مشركان سخت است. لا تَتَفَرَّقُوا ... كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ
8- مشركان را به حقّ دعوت كنيد گرچه بر ايشان سنگين است. «كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ»
9- نبوّت، منصبى الهى است و خداوند افرادى را كه لايق مىداند برمىگزيند.
«يَجْتَبِي إِلَيْهِ»
10- خداوند، انبيا را قبل از آنكه رهبر مردم شوند براى بندگى خويش بر مىگزيند. «اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ»
11- انسان با اعمال خويش زمينه دريافت الطاف الهى را به وجود مىآورد.
«يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ»
آیه بامداد جمعه :
#قرآن
.
سوره شورى : أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً
فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلى قَلْبِكَ
وَ يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ
إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «24»
.
آيا مىگويند (كه محمّد) بر خدا دروغى بسته است،
پس اگر خدا بخواهد بر قلب تو مهر مى نهد.
خداوند #باطل را محو و حقّ را با كلمات خويش استوار مى سازد
همانا او به راز سينه ها آگاه است.
نكته ها:
همان گونه كه منحرفين در مسئله #رسالت مىگفتند: پيامبر بشرى مثل ماست و ادّعاى رسالتش افترا بر خداست،
در مسئله #امامت نيز چنين نسبتى را دادند.
اين آيه مىفرمايد: اگر پيامبر بر خدا افترا ببندد ما بر او غضب كرده و بر دل او مهر مىزنيم،
نظير آنجا كه مىفرمايد: «لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِينَ» اگر سخنى را به دروغ به ما نسبت دهد، شاهرگش را مىزنيم.
«بِذاتِ الصُّدُورِ» يعنى افكارى كه سينه ها را تصاحب كرده است.
.
پيامها:
1- بعضى كه نمىخواستند مودت اهل بيت را رسالت شمرند گفتند:
پيامبر به خدا دروغ بسته كه مىگويد مزد رسالتم مودّت قربى است. «أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى»
2- براى روشنگرى بايد شبهات را طرح و پاسخ داد. أَمْ يَقُولُونَ ... فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ
3- افترا از هيچ كس پذيرفته نيست. «يَخْتِمْ عَلى قَلْبِكَ» (اگر پيامبر كوچكترين دروغ بر خدا مىبست، كذب وى فاش و از نعمت دريافت وحى محروم مىشد.)
4- مهر نهادن بر دل بزرگترين عذاب الهى است، چون كيفر بزرگترين گناه مىباشد. افْتَرى ... يَخْتِمْ
5- قلب مركز دريافت #وحى است. «يَخْتِمْ عَلى قَلْبِكَ» (همان گونه كه جاى ديگر مىفرمايد: وحى بر قلب تو نازل شد. «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى قَلْبِكَ» )
6- سنّت خداوند بر محو باطل و پايدارى حقّ است. يَمْحُ اللَّهُ ... يُحِقُّ الْحَقَ
7- خداوند پيامبرش را با وعده نابودى باطل و پيروزى حقّ دلدارى مىدهد.
يَقُولُونَ افْتَرى ... يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَ
8- پيامبر نه تنها به خدا افترا نبسته بلكه فكر افترا هم ننموده است.
زيرا خدا به اسرار نهفته سينه ها آگاهى كامل دارد. «إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»
آیه بامداد سه شنبه :
#قرآن
.
سوره شورى : وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ
إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ
أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ
إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ «51»
.
و هيچ بشرى را نسزد كه خداوند با او سخن گويد
مگر از طريق #وحى (كه بر قلب او نازل مىشود) يا از پس پرده و حجاب
يا آنكه فرستادهاى (به نام فرشته) فرستد، پس به اذن او هر چه بخواهد وحى كند.
همانا او والا مرتبه و با حكمت است.
.
نكته ها:
نزول وحى بر #پيامبران سه راه دارد:
الف: القاى مستقيم به قلب پيامبر.
ب: شنيدن از وراى حجاب مثل درخت.
ج: از طريق فرشتهى حامل وحى (جبرئيل).
پيامها:
1- وحى از طرف خداست نه خواست بشر. ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ ...
2- بشر مى تواند مورد سخن خداوند قرار گيرد. «يُكَلِّمَهُ اللَّهُ»
3- محتوى و ميزان وحى به دست خداست. «ما يَشاءُ»
4- وحى از مقام بالا و بر اساس حكمت است. «إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ»
آیات بامداد چهارشنبه : ( آیات آخر سوره شوری )
#قرآن
.
سوره شورى : وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا
ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ
وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا
وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «52»
.
و بدين گونه ما روحى (به نام قرآن) را از فرمان خود به تو #وحى كرديم
و تو نه كتاب را مى دانستى چيست و نه ايمان را،
ولى ما آن را #نورى قرار داديم كه هر كه از بندگانمان را بخواهيم به وسيله آن #هدايت كنيم
و همانا تو (مردم را) به راه راست هدايت مىكنى.
.
سوره شورى : صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ «53»
.
#راه خداوندى كه آنچه در آسمانها و زمين است براى اوست. بدانيد كه همه امور به سوى او باز مىگردد.
.
نكته ها:
اين سوره با آيه وحى شروع شد، «حم، عسق، كَذلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ» و با آيه وحى پايان مىپذيرد. «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ»
.
مراد از « @روح» در اين آيه را بعضى روح الامين گرفته اند
و بعضى فرشته اى بالاتر از ساير فرشتگان كه همراه آنهاست،
نظير «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها» و گروهى قرآن دانستهاند كه به نظر اين معنا بهتر است.
روح مايه حيات و زندگى است و قرآن رمز حيات معنوى انسان است.
همان گونه كه جسم بدون روح متلاشى و متعفن مىشود، جامعهى بدون كتاب و قرآن در معرض متلاشى شدن است.
آن گونه كه حقيقت روح درك نشدنى است، حقيقت قرآن نيز درك ناشدنى است
و آن طور كه روح كهنه نمىشود قرآن نيز كهنه شدنى نيست.
.
براى حركت معنوى انسان امورى لازم است از جمله: راه، «صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» راهنما، «إِنَّكَ لَتَهْدِي» نور، «وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً» نقشه، «أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا» و هدف و مقصد. «إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ»
.
پيامها:
1- وحى به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله استمرار وحى به انبياى پيشين است. «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ»
2- سه نوع وحى كه در آيه قبل آمده بود براى پيامبر اسلام بوده است. «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ»
3- پيامبر اسلام امّى و درس نخوانده بود. «ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ»
4- حتّى پيامبران بدون هدايت الهى راهى از پيش نمىبرند. ما كُنْتَ تَدْرِي ...
5- صفا و صداقت نشانه نبوّت است. رهبران عادّى حاضر نيستند سابقهى خود را اين گونه براى مردم مطرح كنند. ما كُنْتَ تَدْرِي ...
6- گرچه هدايت به دست خداست «مَنْ نَشاءُ» لكن بستر هدايت، روح بندگى و دورى از تكبّر است. «عِبادِنا»
7- كسى كه مىخواهد ديگران را هدايت كند بايد خود بر راه حقّ مسلط باشد.
«إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» ، «إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»
8- قرآن و رسول وسيله هدايتند. نُوراً نَهْدِي بِهِ ... إِنَّكَ لَتَهْدِي
9- ملاك، لياقت فعلى افراد است، گرچه در گذشته دست آنها خالى باشد. ما كُنْتَ تَدْرِي ... إِنَّكَ لَتَهْدِي
10- تكامل حتّى براى انبيا نيز هست. ما كُنْتَ تَدْرِي ... إِنَّكَ لَتَهْدِي
11- اگر لطف خدا شامل حال انسانى شود، ناآگاه ديروز معلم امروز مىشود. ما كُنْتَ تَدْرِي ... إِنَّكَ لَتَهْدِي
12- قرآن به تنهايى كافى نيست، با اينكه قرآن نور هدايت است نُوراً نَهْدِي بِهِ ...
لكن باز هم نياز به رسول است. «إِنَّكَ لَتَهْدِي»
13- راه راست همان راه خداست. (مكاتب غير الهى از تعيين راه درست براى بشر عاجزند.) «صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ صِراطِ اللَّهِ الَّذِي»)
14- راه كسى را بپيمائيم كه فرمانرواى هستى باشد. صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ ...
15- اهل ايمان دلشاد باشند و اهل لجاجت و كفر هشدار يابند كه پايان كار آنها با خداست. «إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ»
16- حركت جهان هستى، هدفدار و تكاملى است. «إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ»
آیه بامداد چهارشنبه :
#قرآن
.
سوره زخرف : أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ ؟
نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ
لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا
وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ «32»
.
آيا آنان #رحمت پروردگارت (در مورد تعيين پيامبر) را (ميان خود) تقسيم مىكنند ؟
در حالى كه ما #معيشت آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كردهايم (تا چه رسد به اعطاى مقام والاى نبوّت)
و درجات بعضى انسانها را بر برخى ديگر برترى داديم
تا برخى از آنان برخى ديگر را به #خدمت گيرند
و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان مى اندوزند بهتر است.
.
نكته ها:
برترى يافتن برخى انسانها بر ديگران دو گونه است:
- يكى #برترى در ساختار جسمى، فكرى و استعدادهاست
كه اين امر سبب احساس نياز به يكديگر و خدمت به همديگر است
و بدين وسيله #جامعه تشكيل مىشود.
انسان در اين برترى نقشى ندارد. «رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ»
.
- نوع ديگر، برترى است كه خداوند بر اساس #تلاش انسان عطا مىكند،
نظير آيه: «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ» كه خداوند كسانى را كه به سراغ علم و ايمان رفتند برترى مىدهد.
.
وقتى معيشت انسانها در دست خداست، چگونه بعضى انتظار دارند مقام نبوّت با آنان باشد و آنها تصميم بگيرند كه #وحى بر چه كسى نازل شود؟
تفاوتهايى كه ميان مردم است بايد سبب پيوستگى و #تعاون و استخدام بعضى توسط بعضى باشد،
نه سبب استثمار و فخر فروشى و تحقير ديگران. «سُخْرِيًّا»
يعنى گروهى از انسانها گروه ديگر را به كار گيرد و آنها را استخدام كند.
.
پيامها:
1- انسان بايد قدر و جايگاه خود را بداند و پا را از گليم خود درازتر نكند.
(انتخابپيامبر در حوزه اراده الهى است، نه توقّع و انتظار مردم) «أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ»
2- نبوّت، رحمت خاص الهى است. «رَحْمَةِ رَبِّكَ»
3- كسى از خداوند طلبى ندارد هر چه هست لطف و رحمت اوست. «رَحْمَةِ رَبِّكَ»
4- #رزق فقط به دست خداست. «نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ»
5- برترىهاى جسمى و فكرى سبب غرورتان نگردد زيرا همه از خداست.
«نَحْنُ قَسَمْنا- رَفَعْنا»
6- انديشه جامعه بى طبقه، خيالى بيش نيست. (خداى حكيم خود تفاوتهايى قرار داده تا مردم به يكديگر احساس نياز كنند و با كمك به يكديگر در سايه اجتماع رشد كنند.) «رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ»
7- اجير شدن و #اجير گرفتن و استخدام بعضى انسانها توسط بعضى ديگر، امرى مجاز و مشروع است. «لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا»
8- جامعهى پايدار و #اقتصاد سالم، وابسته به تعاون و بهره گيرى از توان نيروهاى مختلف انسانى است. «لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا»
9- رحمت، از شئون ربوبيّت است. «رَحْمَةِ رَبِّكَ»
10- وحى و رسالت را با ماديات مقايسه نكنيم. «رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ»
11- برترىهاى مادى، شما را از رحمت الهى غافل نكند. «وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ»
آیات بامداد پنجشنبه :
#قرآن
.
سوره جاثيه : إِنَّهُمْ لَنْ يُغْنُوا عَنْكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً
وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ
وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ «19»
.
آنان هرگز در برابر خداوند از تو دفاع نخواهند كرد
و البتّه ستمگران ياور يكديگرند
و خداوند يار افراد با #تقوا ست.
.
سوره جاثيه : هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدىً
وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ «20»
.
اين (كتاب) براى مردم، وسيلهى #بصيرت و هدايت
و براى اهل يقين، مايهى رحمت است.
.
نكته ها:
خداوند بصير است. «كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيراً»
رسول خدا نيز بصير است. «أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ»
قرآن نيز كتاب بصيرت است. «هذا بَصائِرُ»
.
شايد معناى آيه با توجّه به آيهى قبل چنين باشد:
اى پيامبر! پيرو شريعتى باش كه از طرف خداست و از هوسهاى جاهلان پيروى نكن.
زيرا در برابر شريعت و قانون و وحى الهى، جاهلان طرح و برنامهاى كه بتواند تو را از قانون و راه خدا بى نياز كند ندارند.
.
پيامها:
1- پيروى از مردم ناآگاه هيچ خطرى را به هنگام قهر خداوند دور نخواهد كرد.
(انگيزهى پيروى از خواسته هاى مردم، چشم داشتن به #حمايت آنان در مشكلات است
كه قرآن اين خيال را از ريشه مى خشكاند.) «إِنَّهُمْ لَنْ يُغْنُوا عَنْكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً»
2- سنخيّت افراد نسبت به يكديگر، وسيلهى جذب آنان به يكديگر است.
«الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ»
3- پيروى از #هوسهاى جاهلان به منزلهى پذيرش ولايت آنان و در مدار ظالمان قرار گرفتن است.
لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ ... وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ
4- از هوسهاى مردم دورى كن و نگران تنهايى نباش.
«وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ»
5- تقوا سبب دريافت امدادها و حمايتهاى الهى است. «وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ»
6- از نشانه هاى تقوا ، دورى از هوسهاى مردم است.
«وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ»
7- اهل تقوا، از ظلم و ظلم پذيرى دورند.
«وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ»
8- ديندارى بايد بر اساس بصيرت باشد. «هذا بَصائِرُ»
9- قرآن در تمام زمينه هاى فكرى، اخلاقى، سياسى، اجتماعى، اقتصادى، خانوادگى و ... وسيله بصيرت است.
( «بَصائِرُ» به صورت جمع آمده است)
10- بسيارى از مطالب را فقط از راه #وحى مىتوان شناخت
و عقل و تجربه به آن راه ندارد. «هذا بَصائِرُ»
11- بصيرت آفرينى قرآن براى همهى مردم است. «بَصائِرُ لِلنَّاسِ»
گرچه بهره گيرى از آن بصيرت فقط براى اهل يقين است. «هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ»
12- قرآن يك كتاب #جامع است.
(هم راه حقّ را نشان مىدهد، «بَصائِرُ»
هم انسان را به سوى آن مىبرد، «هُدىً»
و هم انسان را با آن كامياب مىكند. «رَحْمَةٌ»)
آیه بامداد دوشنبه :
#قرآن
.
سوره احقاف : قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ
وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ
إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى إِلَيَّ
وَ ما أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ «9»
.
بگو: من در ميان پيامبران، بى سابقه نيستم
و نمىدانم با من و شما چگونه عمل خواهد شد
و جز آنچه به من وحى مىشود از چيز ديگرى #پيروى نمىكنم
و من جز #هشدار دهنده اى آشكار نيستم.
.
نكته ها:
«بدع» به معناى پديده نوظهور و بىسابقه است.
مخالفان به گونهاى با پيامبر برخورد مىكردند كه گويا تا به حال هيچ پيامبرى نيامده و اين امرى نوظهور است.
پيامبر، آنچه را از غيب آماده و مطلع است كه خداوند به او عطا كند، «تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ»
و بدون عطا و #وحى و تعليم الهى، هيچ كس از غيب و آينده خبر ندارد.
چنانكه قرآن مىفرمايد: «فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ»
پيامبر، در سخن جز وحى نمىگويد، «ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى»
و در عمل جز از وحى پيروى نمىكند، «إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى إِلَيَّ»
بنابراين كلام و #سيره پيامبر براى مردم حجّت و الگو است.
پيامها:
1- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مأمور پاسخگويى به شبهات است. قُلْ ...
2- رهبران الهى، حتّى در شيوه دفاع از حقّانيّت خود، طبق دستور خدا عمل مىكنند. قُلْ ما كُنْتُ ...
3- بعثت پيامبران و رسالت آنان، يك جريان #مستمر در طول تاريخ بوده است.
«ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ»
4- بايد شبهات را با منطق و مدارا پاسخ داد. مخالفان مىگفتند: سِحْرٌ مُبِينٌ ...
افْتَراهُ ولى پيامبر مىفرمود:
كَفى بِهِ شَهِيداً ... ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ
5- چون مردم در برابر مسائل جديد و نوظهور حساسيّت نشان مىدهند،
بيان سابقه و تاريخ گذشته لازم است. «قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ»
6- لازمهى رسالت، دانستن همه چيز نيست. «ما أَدْرِي»
7- رهبر بايد با مردم صادقانه سخن بگويد. «وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ»
8- در بيان مشتركات، اول از خود شروع كنيد بعد ديگران. «ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ»
9- وظيفه پيامبر، اجبار مردم به ايمان آوردن نيست،
وظيفه او هشدار و اعلام خطر است. «ما أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ»
10- براى مردم غافل، هشدار دادن از اميد دادن لازمتر است.
«ما أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ»
آیه بامداد سه شنبه :
#قرآن
.
سوره احقاف : قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ كَفَرْتُمْ بِهِ
وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَلى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَ اسْتَكْبَرْتُمْ
إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «10»
.
بگو: اگر (اين #قرآن) از نزد خدا باشد و شما به آن كفر ورزيد،
در حالى كه گواهى از بنى اسرائيل، بر همانند آن (يعنى #تورات) گواهى داده و ايمان آورده،
ولى شما (همچنان) تكبّر ورزيده ايد، آيا (عاقبت كار را) ديده ايد؟
همانا خداوند قوم #ستمگر را هدايت نمىكند.
.
نكته ها:
غرورزدايى در بسيارى از موارد، لازم است.
چنانكه قرآن در جايى خطاب به مؤمنان مىفرمايد: هر كس از شما از دين خود برگردد، خداوند ديگرانى را كه از شما بهترند خواهد آورد. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ»
در اين آيه نيز خطاب به مشركان مكّه مىفرمايد: پيش از شما، بنى اسرائيل بر حقانيّت تورات گواهى دادند و به آن ايمان آورده اند،
اگر شما كفر ورزيد و از پذيرش آن سر باز زنيد، به قرآن ضربه اى نمىخورد،
شما به فكر عاقبت كار خودتان باشيد.
اكثر مفسّران گفته اند كه مراد از «شاهد» در «شَهِدَ شاهِدٌ»، دانشمند معروف يهود، عبداللّه بن سلام مىباشد
كه در جمع يهوديان به حقانيّت اسلام و پيامبر اسلام شهادت داد.
.
پيامها:
1- انسان بايد گاهى در روش و موضعگيرىهاى خود انديشه كند،
اگر مغرورانه نداى حقّى را نپذيرفته است، براى استكبار خود چه پاسخى خواهد داشت.
«أَ رَأَيْتُمْ»
2- در گفتگو با مخالفان، بر عقايد خود تعصب نشان ندهيد تا زمينه براى بحثِ آزاد فراهم شود.
با آنكه پيامبر يقين دارد كه قرآن از سوى خداست، باز هم مىفرمايد: «إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»
3- از افرادى كه در محيط انحرافى، خطشكن هستند، تجليل كنيم. «وَ شَهِدَ شاهِدٌ»
4- ريشه كفر، استكبار است. «فَآمَنَ وَ اسْتَكْبَرْتُمْ» (بجاى «كَفَرْتُمْ» مىفرمايد:
«اسْتَكْبَرْتُمْ»)
5- ايجاد رقابت سالم ميان افراد و گروهها در جهت رشد، يك ارزش است.
«فَآمَنَ وَ اسْتَكْبَرْتُمْ» (آنان ايمان آوردند، شما تكبّر ورزيديد)
6- استكبار در برابر #وحى و قرآن، ظلم است. اسْتَكْبَرْتُمْ ... الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
7- ظلم، مانع بصيرت و سبب محروم شدن از الطاف الهى است. «إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»
آیه بامداد پنجشنبه :
#قرآن
.
سوره محمّد : وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى مُحَمَّدٍ
وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ
كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ «2»
.
و كسانى كه (به خدا) ايمان آورده و كارهاى نيكو انجام داده اند و به آنچه بر محمّد نازل شده
كه حق است و از جانب پروردگارشان است، ايمان آورده اند،
خداوند بدى هاى آنان را پوشاند و كارشان را به #سامان رساند.
.
نكته ها:
كلمه «بال» يا به معناى كار و حالات و شئون است و يا به معناى روح و قلب.
تكرار جمله «آمَنُوا»، نشانه آن است كه بايد ايمان به وحى و دستورات پيامبر هم وزنِ ايمان به خدا باشد
همچنين خداشناسى و جهان بينى صحيح و رفتارهاى خوب به تنهايى نجاتبخش نيست،
بلكه ايمان به رسالت پيامبر اسلام و شريعت او نيز لازم است.
مراد از «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» انجام تمام كارهاى صالح نيست،
زيرا انجام تمام آنها براى انسان ممكن نيست.
چنانكه مراد اين نيست كه تمام كارهاى مؤمنان صالح است، زيرا به دنبال آن مىفرمايد: «كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ»
بدىهاى آنان را جبران مىكنيم.
بلكه مراد انجام كارهاى نيك در هر زمينهاى به مقدار توان و در حد امكان است.
مراد از «بِما نُزِّلَ عَلى مُحَمَّدٍ»، #وحى الهى است كه هم شامل قرآن مىشود و هم شامل سنّت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله.
چنانكه در قرآن مىخوانيم: «ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» سخنان او از روى هوا و هوس نيست.
همان گونه كه تكليف نماز و روزه بر پيامبر نازل شد، دستور تعيين #جانشين نيز در حجّةالوداع نازل شد. يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ ...
بنابراين بشارت در اين آيه مخصوص كسانى است كه به تمام آنچه بر پيامبر نازل شده (نه فقط به بخشى از آن)، ايمان داشته باشند.
پيامها:
1- ايمان، درجات و مراحلى دارد و امرى كمالپذير است. آمَنُوا ... وَ آمَنُوا
2- ايمان و #عمل، از يكديگر جدا نمىشوند. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا»
3- ايمانى ارزش دارد كه به #اطاعت كامل از دستورات الهى بيانجامد. «بِما نُزِّلَ عَلى مُحَمَّدٍ»
4- پيروى از دستورات انبيا، طبق ملاك و معيار حق است. «وَ هُوَ الْحَقُّ»
5- احكام و شريعت دين، براى رشد و تربيت انسان است. نُزِّلَ ... مِنْ رَبِّهِمْ
(به عبارت ديگر، ربوبيّت الهى اقتضا مىكند كه براى رشد و تربيت بندگان، برنامهاى حقيقى و به دور از انحراف فرو فرستاده شود.)
6- معيار حقّ وحقيقت، مطابقت با وحى ودستورات خداست.
«هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ»
7- پيامبر اسلام از پيش خود حرفى نمىزند، آنچه مىگويد وحى است.
نُزِّلَ عَلى مُحَمَّدٍ ... مِنْ رَبِّهِمْ
8- براى دريافت الطاف الهى، ايمان به تنهايى كافى نيست،
بلكه عمل صالح و پيروى از رسول خدا نيز لازم است.
آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى مُحَمَّدٍ ... كَفَّرَ عَنْهُمْ ... وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ
9- ايمان و عمل صالح، گذشته ها را #جبران و آينده را بيمه مىكند.
كَفَّرَ ... أَصْلَحَ
10- كفر، سبب تباهى عمل،
و ايمان و عمل صالح، سبب اصلاح عمل مىگردد.
الَّذِينَ كَفَرُوا ... أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ- الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ... أَصْلَحَ بالَهُمْ
11- گناهان و بدىها #مانع اصلاح انسان است،
ابتدا بايد آنها برطرف شود تا زمينه اصلاح فراهم گردد.
«كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ»
12- خداوند با تهديد كفّار «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» و #بشارت به مؤمنان «أَصْلَحَ بالَهُمْ»،
از پيامبر و اهل ايمان دلجويى مىكند.
آیه بامداد دوشنبه ، روز بیست و هشتم از #ماه_خدا :
#قرآن
.
سوره نجم : إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ
ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ
إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ
وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى «23»
اين بتها جز نامهايى بيش نيستند كه شما و پدرانتان، نامگذارى كردهايد.
خداوند هيچ گونه #برهانى (بر حقانيّت آنها) نفرستاده است.
(مشركان)، جز گمان و آنچه كه دلخواهشان است پيروى نمىكنند،
در حالى كه از سوى پروردگارشان هدايت به سراغشان آمده است.
نكتهها:
منظور از «سُلْطانٍ» در قرآن، دليل و برهان است كه مايهى سلطه علمى مىگردد.
بتپرستان، هر يك از بتها را مظهر امرى مىدانستند؛
يكى را مظهر قدرت، يكى علم، يكى محبّت، يكى خشم و .... قرآن مىفرمايد:
اين عناوين و القاب دهان پركن، هيچ خاصيّتى ندارد و اين اسمها، بى مسمّى است.
پيامها:
1- به هر شعار و عنوان و لقبى، نبايد توجّه كرد. «أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها»
2- نياكان، فرهنگسازان نسل بعد از خود هستند. «سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ»
3- تقليد كوركورانه، گرچه از نياكان و پدران باشد، ممنوع است. «أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ»
4- شرك، برخاسته از خيالپردازى و موهومگرايى است
و هيچ گونه پشتوانه منطقى ندارد. سَمَّيْتُمُوها ... ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ
5- عقايد، بايد بر اساس برهان باشد و حدس و گمان و تقليد، كافى نيست.
«ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ»
6- هدايت از سوى خداوند است، «جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى» و گمراهى از هواى نفس. «تَهْوَى الْأَنْفُسُ»
7- هوا پرستى، محكوم است. يَتَّبِعُونَ ... ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ
8- خداوند، بر همه اتمام حجّت كرده است و پس از آمدن #وحى، ديگر انسان عذرى ندارد.
«وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى»
9- ارشاد و هدايت، از شئون ربوبيّت است. «مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى»
10- هرگاه راههايى را محكوم مىكنيد،
راه حق را ارائه دهيد. «جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى»
11- راه علم و راه وحى، حق است. سُلْطانٍ ... مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى ولى سليقههاى شخصى «أَنْتُمْ» و نياكان «آباؤُكُمْ»
و راه ظنّ و گمان «إِلَّا الظَّنَّ» و راه هوى و هوس «تَهْوَى الْأَنْفُسُ» همه باطلاند.
آیات بامداد شنبه :
#قرآن
.
سوره قمر : كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ «23»
سوره قمر : فَقالُوا أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ «24»
.
قوم #ثمود، هشدار دهندگان را تكذيب كردند.
پس گفتند: آيا از ميان خود، از انسانى تك و تنها پيروى كنيم؟
در اين صورت ما در گمراهى و جنونى عميق خواهيم بود !
سوره قمر : أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ «25»
سوره قمر : سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ «26»
آيا از ميان ما تنها بر او #وحى نازل شده است؟
بلكه او بسيار دروغگو و خودخواه است.
در آينده خواهند دانست كه دروغگو و خودخواه كيست.
سوره قمر : إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ «27»
همانا ما فرستادگان #شتر ماده ايم براى آنان
(و به حضرت #صالح گفتيم:) پس مراقب (پايان) كار آنان باش و شكيبايى پيشه كن.
نكتهها:
«سُعُرٍ» هم جمع «سعير» به معناى آتش گداخته است و هم جمع «سُعُرٍ» به معناى جنون.
«أَشِرٌ» به كسى گفته مىشود كه شيفتهى خود باشد.
در آيه 24، كفّار به انبيا مىگويند: اگر ما تابع شما باشيم، در گمراهى و دوزخ يا جنون خواهيم بود!
ولى در آيه 47 مىخوانيم: «إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ» تبهكاران در گمراهى و دوزخند.
قوم ثمود، از حضرت صالح خواستند كه از دل #كوه شترى را به عنوان معجزه خارج كند !
و او اين كار را كرد،
ولى مردم اين شتر الهى را كشتند.
پيامها:
1- كار قوم ثمود، تكذيبهاى پى در پى بود. «كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ»
2- كفّار در برابر پيامبران، منطق و استدلال ندارند. مىگويند:
چرا او پيامبر شد و ما نشديم؟ أَ بَشَراً مِنَّا ...
3- زندگى انبيا عادى و در ميان مردم بوده است. «أَ بَشَراً مِنَّا»
4- گاهى انسان چنان سقوط مىكند كه فردى معصوم را به پيامبرى نمىپذيرد،
أَ بَشَراً مِنَّا ... ولى جماد بىشعور را خدا دانسته و آن را پرستش مىكند.
5- گاهى انسان به جايى مىرسد كه پيروى از پيامبر معصوم را كه منطق و معجزه دارد، انحراف مىپندارد.
«إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ»
6- ايجاد شك و #ترديد در ميان مردم، بستر تكذيب حق است. كَذَّبَتْ ... أَ بَشَراً مِنَّا ...
أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ
7- هم قرآن ذكر است، نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ ...
و هم آن چه به انبياى سابق نازل شده است. «أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا»
8- كافران لجوج، پيامبر خدا را خودخواه مىخواندند. «كَذَّابٌ أَشِرٌ»
9- دروغ و خودخواهى را حتّى كفّار لجوج بد مىدانند.
(و به همين دليل به پيامبر نسبت دروغ و خودخواهى مىدادند).
«بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ»
10- مبلّغان دينى بايد آمادگى شنيدن تندترين #تهمت ها را داشته باشند.
«بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ»
11- سخنان ياوه را پاسخ دهيد. فَقالُوا ... سَيَعْلَمُونَ ...
12- قيامت، روز آشكار شدن حقايق و رسوا شدن كافران است. «سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ»
13- #معجزات، وسيلهى آزمايش مردمند. «مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ»
14- پيامبران، امت خود را زير نظر دارند. «فَارْتَقِبْهُمْ»
15- رهبران دينى بايد #صبور باشند. «وَ اصْطَبِرْ»