eitaa logo
از کرخه تا شام
162 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
57 ویدیو
1 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. (امام خامنه ای) کپی برداری از مطالب با ذکر صلوات بلا مانع است. منتظر نظرات-پیشنهادات و مطالب شما هستیم. ارتباط با خادم کانال @abozeynab0
مشاهده در ایتا
دانلود
از کرخه تا شام
🌷 زهرا سامری همرزم شهيده مريم فرهانيان: رمز موفقيت مريم اين بود كه هيچ‌گاه دلبسته دنيا نشد و دنيا و زرق و‌ برقش را نمی ديد. مريم روحی پويا داشت و سكون و يك‌جا ماندن را نمی توانست تحمل كند و اگر می ديد در جای ديگری می تواند خدمت كند خود را به آنجا می رساند.🌹 روزی وارد خانه شدم و مريم را رو به قبله ديدم، وقتی جلوتر رفتم، ديدم مريم روی دستانش می زند و از او سؤال كردم كه مشكلی پيش آمده، چيزی نگفت اما بعدها برای من تعريف كرد كه من هر روز اعضای بدنم را مواخذه می كنم و از آنها می پرسم كه امروز برای خدا چه كاری انجام داد‌ه‌ايد. در ايام فاطميه روزی سرزده وارد خانه شدم و ديدم مريم به پهنای صورت اشك می ريزد و نام حضرت زهرا(س) را صدا می زند. به او گفتم كه چرا اينقدر اشك می ريزی؟ گفت: «شما اگر مادرتان فوت كند چه كار می كنيد، شادی می كنيد يا گريه؟» مریم علی‌رغم فعاليت زيادی كه داشت روزه می‌گرفت و تنها با نان و آب افطار می كرد . چيز او را راضي نمي‌كرد ⚠️و همين موجب شده بود كه يك لحظه نداشته باشد تا اينكه در بهار عمر خود با رسيدن به مقام شهادت به آرامش هميشگي رسيد این بزرگوار در غروب🌅 سیزدهم مرداد ماه سال ۱۳۶۳ در حالی که همراه با دو تن از همکار خود بر مزار شهیدی که بنا به وصیت مادر شهید که از آنان قول گرفته بود👌 هر سال به جای او بر سر مزار پسر شهیدش شوند، در حالی که راهی گلستان شهداي آبادان شده بودند مورد اصابت ترکش💥 خمپاره بعثی قرار گرفتند و دو خواهر همراه او زخمی شدند و مريم فرهانيان نماد و مجاهدت زن‌ ايراني✌️ به فیض نایل شد ✍ به روایت زهرا سامری 🌷بانوی شهیده مریم فرهانیان🌷 منبع: سایت شهیدان وبلاگ زن امروزی🌹 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
مادرش درباره خبر شهادت فرزندش می گوید: چهل روز قبل از شهادت فرزندم (همزمان با پایان نخستین مرحله حمله سپاه به گروهک پژاک) در عالم خواب دیدم که همرزمان فرزندم لباس مشکی به تن دارند و به خانه ما آمده‌اند اما فرزندم در بین آنها نبود و زمانی که صدایم کردند و از خواب بیدار شدم سه بار فریاد یا حسین سر دادم . شهید صمد امیدپور در سال 1384 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و پس از گذراندن دوره آموزش افسری در دانشگاه امام حسین(ع) عضو یگان ویژه صابرین شد شهید صمد امید پور چهره زیبایی داشتند و توی یگان به یوزارسیف معروف بود همیشه می گفت: من اگر لیاقت شهادت را داشته باشم، بزرگ‌ترین هدیه الهی است . سرانجام در تاریخ 1390/6/13 در عملیات پاکسازی مرزهای شمال غرب کشور از وجود اشرار و گروهک تروریستی پژاک در ارتفاعات جاسوسان در نبردی سخت به آرزوی دیرینش رسید وبه فیض شهادت نائل شد . @azkarkhetasham
پرواز پرستویی دیگر . . . پاسدار مدافـع حـرم #حاج‌حسین_معماری از نیروهای قرارگاه فجر اهواز و فرزندِ «شهید علی معماری» که چندی پیش در حمله پهبادی در دفاع از حرم اهل‌بیت (؏) در عـراق مجروح شده بود ؛ شامگاه شنبه براثر جراحات شدید در بیمارستان شهید چمران تهران به فیض شهادت نائل آمد. #هنیئا_لڪ_یا_شهید @azkarkhetasham
ای که دیدار تـو رویای شب تار من است یک نگاه تو طبیب دل بیمار من اســت گر به دادم نرسی می روم از دســت بــیا نامت آرامش این قلب گرفتار من است.. 🔸اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرجْ #سلام_مولای_مــهربانم🌸🍃 📎صبحت بخیر آقا @azkarkhetasham
بعد از تـو دلم فقط به یک ضرب المثل خوش است! دیدار به قیـــــــــامت . . . #پاسـدار_مدافع_حرم #شهـید_امیر_سیاوشی که پیکرش چند روز مانده به عروسی اش برگشت...💔 #شهدا_شرمنده ایم @azkarkhetasham
سلام بــــر آنهایے ڪہ از همـــہ چیز گذشتند تا مــــا بہ #هــــر_چہ میخواهیم بــــرسیم ... @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
یک سالی📆 از زندگی می گذشت که یکی از دوستانش👥 دعوت کرد، برویم خانه شان گفته بود ( یک ساده گرفتیم به مناسبت سالگرد ازدواجمان💍 ) همراه عباس و دختر روزه مان رفتیم از در که وارد شدیم، فهمیدیم😱 آن جا جای ما نیست. خانم ها و آقایان نشسته بودند و خوش و بش می کردند 😞از سر و به خاطر تعارف های صاحب خانه رفتیم نشستیم، ولی نتوانستیم آن وضعیت را تحمل کنیم 🚫. کردیم و آمدیم بیرون پیاده راه افتادیم سمت خانه عباس ناراحت بود😔 . بین راه حتی یک کلمه هم حرف نزد هایش را بلند بر می داشت که زود تر برسد به خانه 🏡که رسیدیم دیگر طاقت نیاورد زد زیر مدام خودش را سرزنش می کرد که چرا به آن مهمانی رفته⚠️ کمی که آرام شد، گرفت سجاده اش را گوشه ای پهن کرد و ایستاد به نماز تا نزدیک صبح صدایش را می شنیدم می خواند و اشک 😭می ریخت...آن خیلی از دوستانش آنجا ماندند . برای شان مهم نبود❌ که شاید راضی نباشد...ولی عباس همیشه یک قهرمان بود؛💞 حتی در مبارزه با نفس اش... ✍ به روایت همسر بزرگوار شهید 📎معاون عملیات نیروی هوایی ارتش 🌷 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
ماه بود و سید توی خانه‌شان🏡 تنها بود.چندین بار برای دعوتش کردم، اما نمی‌پذیرفت.❌ می‌گفت: «خواهرمم هی می‌زنه میگه برا افطار بیا، اما من نمیرم!»بعد با خنده ☺️می‌گفت: «اینجا همه چی هست! نمی‌مونم! نگران نباش!»یک‌بار بالاخره از زیر زبانش کشیدم که افطار چه می‌خورد.گفت: «نون و ماست یا نون و پنیر و انگور🍇!»گفتم: «پس هی میگی همه چی هست، چی هست، این بود همه چی؟! نون و ماست⁉️»خندید و گفت: «مگه نیست حال و روز فقرا رو بفهمیم؟!» حرفی برای گفتن . 🌷 @azkarkhetasham