eitaa logo
در حرم یار
1.5هزار دنبال‌کننده
627 عکس
35 ویدیو
3 فایل
کانال جلسات استاد سیدعلی سیدعربی پیرامون مباحث و آثار آیت الله محمد شجاعی رضوان الله تعالی علیه و بزرگان اخلاق و عرفان اسلامی نشر و نسخه برداری از مطالب با ذکر کانال و منبع آن بلامانع است ارتباط با آدمین @DarharameyarAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه وظایف میهمان در اسلام صفحه ۲ يكي از مسلمانان صدر اسلام به نام ابووائل مي‌گويد: من به اتفاق دوستم به خانة سلمان فارسي رفتيم و مدتي نشستيم. هنگام غذا فرا رسيد. سلمان گفت: اگر رسول خدا(ص) از تكلف و خويشتن را به‌زحمت‌افكندن نهي نكرده بود، برايتان غذاي بهتري فراهم ساختم. سپس برخاست و مقداري نان و نمك آورد و در برابر مهمانان گذاشت. دوستم گفت: كاش همراه اين نمك، مقداري مرزه و آويشن بود. سلمان برخاست و ظرف آب خويش را گرو نهاد و كمي مرزه فراهم كرد و سر سفره نهاد. وقتي غذا را خورديم، دوستم گفت: خدا را شكر كه به روزيِ خدا قانعيم! سلمان گفت: اگر به رزق خدا قانع بودي، الان ظرف آب من در گرو نبود! (طبرسي، 1412ق، ص 135) * كوتاه بودن زمان مهماني وظيفة ديگر مهمان، رعايت مدت مهمان بودن است. براساس روايات، مدت زماني كه عنوان مهمان بر فرد نهاده مي‌شود و ميزبان وظايف خاص خود را بايد نسبت به او انجام دهد، سه روز و دو شب است. پس از اين مدت، ديگر او مهمان نيست و مانند ديگر اعضاي خانواده خواهد بود؛ ازاين‌رو تكريم و پذيرايي او به اندازة ديگر اعضاي خانواده است و بر ميزبان لازم نيست كه در پذيرايي از او خود را به تكلف بيندازد. پيامبر اكرم(ص) فرموده‌اند: «مهمان تا دو شب پذيرايي مي‌شود؛ از شب سوم جزو اهل خانه به‌شمار مي‌آيد و هرچه رسيد بخورد» (نوري، 1407ق، ج 17، ص 88، ح 20819). «مهماني يك، دو و سه روز است. بعد از آن هرچه به او دهي صدقه شمرده مي‌شود» (همان، ج 14، ص 37، ح 16038) * فرمانبرداري و تبعيت از ميزبان از وظايف ديگر مهمان، در مدتي كه در منزل ميزبان به سر مي‌برد، تبعيت و فرمانبرداري از او است. اين دستور شرع اسلام نيز در جهت زحمت كمتر ميزبان است. ميزبان، از وضعيت و امكانات مادي و معنوي خود براي پذيرايي از مهمان آگاه است؛ از‌اين‌رو، مهمان بايد مراعات حال او را بكند و با درخواست‌هاي بيجا سبب زحمت او نشود. در ادامه روايتي كه دربارة مهماني سرزده نرفتن ذكر شد، پيامبر اكرم(ص) يكي ديگر از هشت طايفه‌اي كه در صورت اهانت ديدن، نبايد غير خود را ملامت كند، كسي را گفته‌اند كه به صاحب‌خانه، فرمان مي‌دهد: «ياعلى‏! هشت طايفه‏اند كه اگر اهانت شوند بايد ملامت و سرزنش نكنند مگر خودشان را كسى كه بدون دعوت به‌سر سفره طعامى برود؛ كسي كه به صاحب‌خانه امر كند؛...» (مجلسى، 1403ق، ج 72، ص 444). اهميت تبعيت از ميزبان تا آنجاست كه مهمان از روزة مستحبي گرفتن بدون اجازة صاحب‌خانه منع شده است. امام صادق(ع) از حضرت رسول اكرم(ص) نقل مي‌كنند كه ايشان فرموده‌اند: «هركس بر قومي‌ مهمان شد، بدون اجازه صاحب‌خانه، روزة مستحبي نگيرد» (نوري، 1407ق، ج 7، ص 555؛ كليني، 1388، ج 4، ص 151) * چشم نگهداشتن يكي ديگر از وظايف مهمان از زمان ورود به منزل ميزبان، چشم نگهداشتن از محرمات است كه شامل چشم نگهداشتن از تجسس و وارسي قسمت‌هاي مختلف منزل ميزبان، چشم نگهداشتن از نامحرم و امور ديگر مي‌شود. به‌هرحال، ممكن است خانوادة ميزبان براي عرض ادب حاضر شوند و برحسب درجة آشنايي و خويشاوندي، با پوششي متفاوت از بيرون منزل، در برابر مهمان نمايان شوند؛ از‌اين‌رو، وظيفة مهمان چشم‌پاكي در برابر همسر، دختر و خانوادة ميزبان است. همچنين، چشم نگهداشتن از قسمت‌هايي از منزل كه اندروني و حريم خصوصي شمرده مي‌شود و متعلق به خانوادة ميزبان است. اميرمؤمنان(ع) فرموده‌اند: «خداوند به مسيح ـ علي نبينا و آله و عليه‌السلام ـ وحي كرد كه به بني‌اسرائيل بگو در هيچ خانه‌اي از خانه‌هاي [بندگان] من وارد نشويد مگر با چشم‌هاي خاشع و به زيرافتاده، قلوب پاك و طاهر، دست‌هاي امين و پاك. و به بني‌اسرائيل خبر بده كه من دعاي هيچ‌كس از بندگانم را كه ظلمي‌ بر گردنش باشد اجابت نمي‌كنم» (ابي‌فراس، بي‌تا، ج 1، ص 63) Eitaa.com/darharameyar
ادامه وظایف میهمان در اسلام صفحه ۳ *عدم تجسس يكي ديگر از وظايف مهم مهمان در زماني كه در منزل ميزبان سپري مي‌كند، پرهيز از تجسس در امور خصوصي ميزبان است. به‌هرحال، ميزبان به مهمان اعتماد كرده و او را به منزل خود دعوت كرده است. در برابر اين اعتماد و لطف او، مهمان نيز بايد مراقب رفتار و كردار خود باشد. در مهماني‌ها ممكن است ، گاه مهمان احساس صميمت بيش‌ از اندازه كرده و بدون اجازه ميزبان به قسمت‌هاي گوناگون منزل او مي‌رود. يا پرسش‌هايي پرشمار از امور خصوصي ميزبان و خانواده‌اش مي‌پرسد و چه‌بسا با اين پرسش‌ها سبب آزردگي ميزبان شود. شرع مقدس اسلام به‌طوركلي، چه مهمان و چه غير او را، از تجسس در امور خصوصي ديگران نهي كرده است. مهم‌ترين دليل بر حرمت تجسس در امور شخصي ديگران، آية دوازده سورة حجرات است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا»؛ اي كساني كه ايمان آورده‌ايد، از بسياري از ظن‌ها و گمانه‌زني‌ها بپرهيزيد؛ همانا بعضي از ظن‌ها گناه هستند و تجسس نكنيد... . پيامبر اكرم(ص) در روايتي مي‌فرمايند: «از عيوب و اسرار پنهاني مؤمنين جست‌وجونكنيد؛ چراكه هركس از عيوب مردم تجسس كند خداوند نيز از عيوب او تجسس مي‌كند و هركس خداوند از عيوبش تجسس كند مفتضح و بي‌آبرو خواهد شد، گرچه در گوشه خانه‌اش لغزشي كرده باشد» (محمدي ري‌شهري، 1379، ج 3، ص 2208). *رازداري وقتي مهمان وارد خانه ميزبان مي‌شود، خواسته يا ناخواسته، بر نحوة زندگي ميزبان و خانواده‌اش، سطح زندگي و مشكلاتشان آگاه مي‌شود. شرع اسلام در اينجا به رازداري توصيه مي‌كند. وقتي مهمان بر اسرار ميزبان آگاه شد، اجازة خارج كردن، اطلاعات و سخن گفتن از اسرار، سطح زندگي و مشكلات ميزبان و خانواده‌اش را ندارد. پيامبر اكرم(ص)، كساني را كه در مجالس دوستان و آشنايان حاضر مي‌شوند و از مسائل خصوصي آنان مطلع مي‌شوند، به رازداري توصيه مي‌كنند و مي‌فرمايند: «در مـجلس‌ها امـانت‌دار باشيد؛ فـاش كردن راز برادرت خيانت است؛ از اين كار دوري كن؛ و از نشست‌هاي عشيره‌اي بپرهيز(مجلسى، 1403ق، ج 77، ص 89، ح 3). Eitaa.com/darharameyar
07.Hamd.mp3
14.15M
تفسیر سوره حمد آیت الله محمد شجاعی (ره) قسمت هفتم (آخر) Eitaa.com/darharameyar
تقطیع شده از مباحث نهج البلاغه استاد سیدعلی سیدعربی مبحث نسیان : در آیه ۴۴ سوره انعام آمده است: «فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ ..... پس چون آن‌چه را که بدان پند داده شده بودند فراموش کردند درهاى هر چیزى [از نعمت‌ها] را بر آنان گشودیم تا هنگامى‌که به آن‌چه داده شده بودند شاد گردیدند ناگهان [گریبان] آنان را گرفتیم و یک‌باره نومید شدند». ✅همیشه رفاه زندگى، علامت رحمت نیست، گاهى زمینه‏ى عقوبت است. این آیه راجع به سنت "استدراج" و عذاب استیصال است. که البته بحث ما نیست بلکه من در خصوص آن قسمت اول آیه صحبت دارم با چرایی مسئله کار دارم با نسوا ما ذکروا...... ✅خداوند ابتدا هشدارها میدهد تذکرات میدهد و از انسان انتظار تنبه دارد انتظار توبه و انتظار ایمان وعمل دارد ماه رجب می آید ماه شعبان ماه مبارک رمضان شبهای جمعه و .... به انحاء مختلف نفحاتی می‌رسد فرصتهایی داده میشود اما استفاده نمیشود و مردم بهره نمی‌برند و پندها و اندرزها و فرصتها را بدست فراموشی می‌سپارند بعد مکر خدا دامنگیرشان میشود همچنین آیه ۵۷ سوره کهف با این مضمون است: «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُکِّرَ بِآیَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِیَ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ ...... و کیست‏ ستمکارتر از آن کس که به آیات پروردگارش پند داده شده و از آن روى برتافته و دستاورد پیشینه خود را فراموش کرده است ما بر دل‌هاى آنان پوشش‌هایى قرار دادیم تا آن را درنیابند و در گوش‌هایشان سنگینى [نهادیم] و اگر آن‌ها را به‌سوى هدایت فراخوانى باز هرگز به راه نخواهند آمد» اینجا هم آیه به نسیان و فراموشی اشاره دارد. حضرت امیر المومنین علی (ع)در خطبه متقین یکی از خصوصیات اهل تقوی را عدم فراموشی دستورات خدا عنوان میکنند میفرمایند «وَ لَا يَنْسَى مَا ذُكِّرَ». و آن چه را به او تذكّر داده ‏اند به فراموشى نمى‏ سپارد. متقین فراموشكارِ دستورات الهى نيستند صحبت ما در خصوص نسیان است واژه‌ «نسیان» در لغت به معنای از یاد بردن و فراموش کردن چیزی است که قبلا ً در ذهن بوده؛ همینطور به معنای بی‌اعتنائی» ترک کردن» ✅نسیان با غفلت کمی تفاوت دارد ما قبلا در خصوص غفلت انسان صحبت کردیم نسیان یا همان فراموشی آن است که انسان چیزی را می‌دانست ولی به علل و عواملی آن را از خاطر برده است یعنی غفلت بعد از ذکر است یعنی فهمیده باید چکار کند و حقیقت برایش معلوم شده تذکرات داده شده به گوشش خورده حالا مطالعه کرده جلسه آمده از طریق دیگری شنیده یاد گرفته مدتی هم هست عمل میکند خودش را جمع کرده مراقبت کرده اما چند وقت بعد آرام آرام بدست فراموشی سپرده ..... ✅غفلتی که در اثر نبودن مراقبه پیش می آید مراقبه را ادامه نمیدهد وقتی انسان اهل مراقبه نباشد، آرام آرام نسیان او را می گیرد یعنی ترک مراقبه موجب نسیان میشود بنابراین فراموشی» در اصطلاح قرآنی غالباً به معنای بی‌اعنتایی به خدا و اوامر او اطلاق می‌شود خوب دقت کنید ببینید چه جرم بزرگی محسوب میشود از همین نسیان ساده نگذرید نسیان به معنی بی اعتنایی به امر خداست اگر بی اعتنا نباشیم نسیان اصلا رخ نمیدهد ...... ✅حال چه چیزی را به ما تذکر داده اند که نباید فراموش بشود و باید عمل بشود کدام ذکر و تذکر ؟ قرآن ذکر است درباره «قرآن»، خداوند فرموده است: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»؛ که باید به این قرآن عمل بشود فراموش نشود دوم درباره پيامبرصلى الله عليه وآله و اهل بيت اوعليهم السلام،که امام صادق عليه السلام فرموده است: فَرَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله الذِّكْرُ وَ أَهْلُ بَيْتِهِ عليهم السلام الْمَسْئُولُونَ وَ هُمْ أَهْلُ الذِّكْرِ؛ یعنی هر گونه تذکرات و یادآوریهای اخلاقی احادیث و روایات همه مصادیق تذکراست انسان مومن و متّقی هر گونه تذکّر خیری که هدایت و رستگاری را به دنبال دارد و آنچه را خداوند در آيات كريمه خود به صورت واجبات و احكام و عبرتها و حكايتهاى پندآموز و عقائد و اخلاق بيان فرموده و سخنان و مواعظ انبیاء و اولیاء، گذر زمان، اوصاف قیامت و بهشت و جهنم و.‌‌...را فراموش نمی کند. یعنی مرتب با آنهاست باعث بیداری برای اوست بر خلاف اهل دنیا که از کنار آن ها به راحتی می گذرند. اشتغالات روزانه و ابتلا به مشکلات و مصائب، باعث غفلت او از تذکّرات الهی نمی شود. یعنی اگر میخواهیم اهل ایمان باشیم و اهل شقاوتی که در آیات فوق و نمونه های دیگر هست نباشیم باید آیات قرآن، و این تذکّرات حکم بیداری ما را داشته باشد اما چرا نیست ؟ بحث کلّی این است چرا ما فراموش میکنیم ؟ چرا در حافظه ما مقابل چشمان ما روی قلب ما هیچکدام از اینها دوام ندارد صف بندی نکرده و فراموش میشود؟ این علل به دو قسمت تقسیم می‌شود علل بیرونی و علل درونی .... Eitaa.com/darharameyar
ادامه مبحث نسیان سیدعلی سیدعربی : محیط و فضایی که انسان در آن قرار میگیرد، روی انسان مؤثّر است. ‏محیط بیرون انسان را به خودش مشغول میکند و این اشکال از خود ماست نه محیط بیرون وقتی محیط را نمیتوانیم عوض کنیم و مدیریت کنیم باید خودمان را مدیریت کنیم من در مشاوره ها به خواهران و برادرانی که تماس میگیرند بارها عرض کردم که شما نمیتوانید هیچگاه همسر خود را تغییر بدید نه اینکه محال باشد بسیار بسیار مشکل و جاده ای صعب العبور است اصلا این یک فرضیه اشتباه است که بخواهید کاری کنید که طرف مقابل تغییر کند یا شما را بپذیرد شما باید تغییر کنید شما باید خودتان را در حد مشروع سازگار کنید شما باید نگاهتان عوض شود در اجتماع هم همین نکته صدق میکند اگر بیرون خراب است طبق دستور قرآن مهاجرت کنید و اگر امکانش نیستباید بتوانید خود را مدیریت کنید بیرون را نمیتوانید عوض کنید ما هیچ وقت نباید انتظار داشته باشیم محیط و عوامل بیرونی از کوچه و خیابان و مدرسه گرفته تا حکومت و سیاست و غیره با ما بسازند که ما درست بشویم اصلا قرار هم نیست که بسازند سنت خداست باید همه چیز با ما در تضاد بیفتد که ما ایمانمان را نشان بدهیم بنابراین یکی از عوامل فراموشی ما که باعث خسران وهلاکت ما میشود که شده عوامل بیرونی است که غیر قابل تغییر است جو مدرسه جو خیابان جو محل کار و همکاران اقوام ودوستان و الی اخر که در اکثر مواقع نمیشود همسو کرد این بازار گسترده را نمیشود تغییر داد بازار کارش ایجاد لغزش و فراموشی است لذا ما باید خودمان را مدیریت کنیم روایتی از پیغمبر اکرم (ص) نقل کردم که حضرت فرمودند: «السوقُ دارُ سهوٍ و غفله»؛ بازار محل فراموشی و لغزش است. بازار کجاست ؟ به این پاساژها که میروید خرید ؟ نه این جزئی از بازار است امام هادی علیه السلام فرمودند: الدُّنیا سوقٌ رَبِحَ فیها قَومٌ و خَسِرَ آخَرُونَ؛ دنیا بازار است که گروهی در آن سود برده و گروهی دیگرضرر کل دنیا بازار و محل کسب شماست حضرت تعبیر به «سوق» فرمودند ، فضایی که انسان در همان فضا قرار می‏گیرد و مشغول کسب است کاسب است کاسب چه چیزهایی ؟؟..... Eitaa.com/darharameyar
آیت الله محمد شجاعی (ره): با این توضیحاتی که ما می‌دهیم شما دیگر باید بدانید که روی چه چیزی باید کار کنید روی قلب باید کار کرد و باید بدانیم و بفهمیم آنچه که در ما نیست انس به حق است انس در قلب ما نیست این انس باید در قلب ما به وجود آید سعی کنید روی قلب خود کار کنید برنامه کنید به قلب خود نظر کنید وحشت از حق را در آن مطالعه کنید فرار از حق را در آن ببینید راه علاجش را هم می‌دانید از آن راه وارد شوید سعی کنید با ریاضت و مراقبت و تمرین از قلب خود همه چیز را بیرون کنید و خدا را به قلب خود بقبولانید و در راه انس قلب را پیش ببرید قلب را می‌گوییم روی فکر کار نکنید روی قلب کار کنید من مسئولیت شرعی خود را ادا کردم بعدها فکر نکنید که این‌ها کار فکر است خیر روی قلب باید کار کنید کار باید روی قلب بشود میدانید قلب کجاست انس را باید آنجا ایجاد کرد فرار از حق آنجاست باید این حالت را از قلب بیرون کنیم انس به غیر آنجاست انس به غیر را از قلب بگیرید نقطه‌ای که در وجود شماست اصل ارتباط ما و شما با مبدا وجود و عالم غیب همان قلب است ریشه وجود ماست همان نقطه که شما در آن احساس سوز و محبت و عاطفه می‌کنید روی آن باید کار کرد کار سالک و مجاهدت سالک روی قلبش است اینطور برداشت نکنید که ذکر خدا یاد خدا به این معناست که انسان فکرش را بدهد به این سو این راه درست نیست باید قلب را بدهیم به سوی خدا صحبت در قلب است خیر در قلب است شر هم در قلب است همه چیز در قلب است آنچه باید تطهیر شود قلب است آنچه باید تزکیه شود قلب است آنچه باید پاک شود قلب است آنجا که باید حق تجلی کند قلب است هرچه حساب کنید قلب است فکر نیست خیلی‌ها به عکس می‌گیرند با اینکه تاکید می‌کنیم باز روی فکر کار می‌کنند مثلاً خیال می‌کنند این صحبت‌ها که می‌شود روی فکر و عقل است و انسان باید عقل خود را به سوی خدا بدهد فکرش را به سوی خدا بدهد با فکر خدا را یاد کند با فکر در نماز متوجه خدا باشد در حالی که این‌ها نیست باید روی قلب کار شود.... Eitaa.com/darharameyar
سلام علیکم باطلاع میرساند به حول و قوه الهی جلسه دوم از تدریس جلد سوم کتاب مقالات عارف وارسته آیت الله محمد شجاعی رضوان الله تعالی علیه فردا جمعه ۴۰۲/۹/۳ رأس ساعت ۱۸/۳۰ برقرار خواهد بود انشاالله مدرس : جناب آقای سیدعلی سیدعربی مکان : تهران خیابان آزادی چهارراه بهبودی خیابان شکاری . خیابان اردبیل ( نیایش غربی سابق) پلاک 75 منزل مرحوم سرهنگ صدف روز https://maps.app.goo.gl/oQWgtkUPuuUUu2Pa7 Eitaa.com/darharameyar
🍃🌹🌹🌹🍃 🌱آیت الله محمد شجاعی (ره) :🌱 مومن نه تنها از خودش اذیّتی به کسی نميرساند بلکه از این بالاتر باید صبر کند و نگذارد اذیّتی از موجودی، از جایی، از کسی به مؤمني برسد یعنی نه تنهاخودش اذیّت نکند بلكه کفّ ايذاء از مؤمنین هم بكند 🌿🌷🌷🌷🌿 ✔به هر نحوی نگذارد مؤمن به دردسر بیفتد که این خصلت سالک است تأمّل بکنید، نگذارد مؤمن اذیّت ببیند . 🌸🌸🌸 ✔هر مؤمنی به اندازه‌ی خودش جلوه‌ای از حق است، جلوه‌ای از اسماء حق است و نه تنها اذیّت از او به او نرسد، نه تنها نگذارد اذیّتی از جایی به او برسد بلکه رضایت‌شان را به انحاء مختلف کسب کند، مؤمنین را اکرام کند، مؤمن را عزیز بدارد، کسی را که ایمان دارد عزیزش بدارد 🌷🌷🌷 ✔آیات 117 تا 121 سوره‌ی شعراء از قول نوح است: «قالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمي‏ كَذَّبُون‏» نوح گفت خدایا قوم من مرا تکذیب کردند، آن هم بعد از 950 سال این‌ها را گفته است. 950 سال صبر کرد، این هم از نوح برآورده است، 950 سال صبر. 💐💐💐 ✔من و شما یک دفعه حرفي به كسي می‌زنیم ٬٬ چند بار گفتیم گوش نکرد می‌خواهیم همان‌جا بکشیم. توجّه می‌کنید ؟  همان‌جا ،، یعنی ظرفیت من و شما این اندازه است. آن هم ظرفیت نوح بود 🌹🌹🌹 ✔رسول الله فرمود: « مِنْ‏ أَحَبِ‏ السَّبِيلِ‏ إِلَى‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَل‏» دقّت بکنید نکته این‌جا است. از محبوب‌ترین راه‌ها به سوی خدا «جُرْعَتَان‏» سالکی که راه نزدیک می‌خواهد، نزدیک‌ترین راه‌ها «جُرْعَتَان‏» دو جرعه است، جرعه ، به اصطلاح نوشیدن. دو جرعه است که هر کس این دو جرعه را داشته باشد نزدیک‌ترین راه را به سوی خدا انتخاب کرده.  نزديكترين راه(دقت كنيد) سالک باید این‌ها را انتخاب بکند. «جُرْعَةُ غَيْظٍ تَرُدُّهَا بِحِلْمٍ وَ جُرْعَةُ مُصِيبَةٍ تَرُدُّهَا بِصَبْرٍ» رسول الله فرمود: یکی جرعه‌ی غیظ است، غیظ را فرو بردن، در خود هضم کردن و ناراحت نشدن و آن حالت قهر را به خود نگرفتن، جرعه‌ی غیظی که انسان با حلم آن را بنوشد و جرعه‌ی بلایی که انسان با صبر خود آن را بنوشد. این دو ،، نزدیک‌ترین راه است. 🌿🌷🌷🌷🌿 Eitaa.com/darharameyar
در زيارت حضرت بقية الله سلام الله عليه در روز جمعه مى‏خوانيم كه: «السلام عليك يا نور الله الذى يهتدى به المهتدون»يعنى (سلام بر تو اى نور خدا، نورى كه هدايت شده‏ها با آن و به سبب آن به صراط مستقيم هدايت مى‏شوند). اين قبيل تعبيرات در زيارت و أدعيه مأثوره و روايات وارده زياد به چشم مى‏خورد و در هر كدام از تعبيرات نيز نكات و اشارات خاصى وجود دارد كه براى ارباب معرفت در هر يك از آنها معانى و حقايق زيادى نهفته است . براى همه مؤمنين و مخصوصاً براى سالكين الى الله لازم است در خصوص شناخت مقام ولايت و منزلت اوليا عليهم الصلوة و السلام جديت زيادى داشته باشند و سعى كنند در حدى كه امكان دارد به مقام آنان معرفت بيش از پيش تحصيل كنند تا از نعمت وجودى آنان آن چنان كه بايد، در طريق سلوك و در سفر الى الحق بهره‏ مند گردند. از سالكين الى الله آنان كه معرفت خوبى به مقام ولايت داشته و از منزلت اولياى الهى تا حدودى با خبر بوده‏ اند، با استفاده از بركات وجودى اولياء در اين سفر مهم به موفقيتهاى چشم‏گيرى نايل گشته‏ اند و چه بسا راه صد ساله را در يك لحظه طى نموده و بر اثر توجه كار ساز حضرات اوليا، ابواب عنايات ربوبى به روى آنان باز شده است . و نيز، از سالكان طريق الى الله بسيار بوده ‏اند كسانى كه به لحاظ نداشتن شناخت كافى نسبت به مقام ولايت، و به لحاظ غفلت از اسرار موجود در مقام ولايت، مدتهاى طولانى راه به جايى نبرده و سپس متوجه گشته و با شناخت مقام ولايت و پى بردن به اسرار ولايت، از بركات اين مقام و از توجهات حضرات اولياء عليهم السلام برخوردار شده‏ اند، يعنى طريق الى الله را آن چنان كه خداى متعال معين فرموده ،در پيش گرفته و موفق گرديده‏ اند . در زيارت جامعه كبيره چنين مى‏خوانيم كه «من أتيكم نجى و من لم يأتكم هلك» يعنى (هر كس به سوى شما بيايد و از طريق شما روى به حضرت حق بياورد، او نجات يافته است و به عكس، كسى كه از شما روى بگرداند و از طريق شما وارد نشود، او به هلاكت رسيده است). باز در همين زيارت مى‏خوانيم كه: «و فاز من تمسك بكم و امن من لجأاليكم و سلم من صدقكم و هدى من اعتصم بكم»يعنى (و به مقصد رسيد كسى كه به شما تمسك جست، و در حفظ و در امان قرار گرفت كسى كه به شما پناه آورد، و در سلامت بود كسى كه شما را تصديق كرد، و هدايت گرديد كسى كه به شما اعتصام نموده و از شما تبعيت كرد). جمله «و فاز من تمسك بكم »با كمال وضوح از اين حقيقت خبر مى‏دهد كه در سفر الى الله و در طريق طلب، آنهايى موفق بوده و فايز گشته و به مقصد مى‏رسند كه تمسك به حضرات اولياى الهى صلوات الله عليهم نموده‏ اند. قبول ولايت آنان و تبعيت از آنان و محبت آنان و بالاخره كسب توجه اسرارآميز آنان است كه سالك را به سوى مقصد برده و به آن نايل مى‏گرداند. جمله «و امن من لجأ اليكم »به خوبى حاكى از اين امر است كه در طريق پر فراز ونشيب و پر مخاطره سلوك، آنهايى در امن و امان بوده و از انحرافات و لغزشهاى هلاكت‏آور مصون مى‏گردند كه به اولياى الهى پناه مى‏آورند و جمله «و سلم من صدقكم» نيز از همين امر خبر مى‏دهد و گوياى اين حقيقت است كه با تصديق اولياى الهى مى‏توان از مخاطرات تهديد كننده در همه ابعاد، مصون و محفوظ بود. و بالاخره، جمله «و هدى من اعتصبكم» حكايت از اين مى‏كند كه با اعتصام به اولياى الهى مى‏شود به صراط مستقيم در سلوك الى الله هدايت يافت . منبع :کتاب مقالات جلد اول (آیت الله محمدشجاعی) Eitaa.com/darharameyar
آیت الله محمد شجاعی (ره): از اول باید با حب مال مبارزه کرد از اول باید با حب غنا مبارزه کرد همه ما حب مال و حب غنا داریم باید چاره‌ای بیندیشیم باید با فکرو تلقین چاره کنیم فکر نکنیم راه فقط نماز شب خواندن است از اول باید با خصلت حرص چیزی که به آن احتیاج نداریم و می‌خواهیم به دست آوریم مبارزه کنیم همه ما به اندازه خود مبتلا هستیم همه دارند تکرار می‌کنم و می‌ترسم شما بروید این‌ها را به دیگران بگویید ولی خود و مرا پاک کنید و مبرا بدانید و بگویید ما نیستیم اینها برای صحبت به دیگران است ولی این‌ها برای صحبت نیست این‌ها برای عمل است شما باید از حالا با طمع نسبت به آنچه در دست مردم است مقابله کنید والا راه به جایی نمی‌برید این‌ها حاجب بین انسان و حق است سالکین در این زمینه کار کرده‌اند جلوات هوی نفس را آن وقت که موفق بودید می‌فهمید استغنا غنای قلب است غنای باطن و غنای نفس است نفس غنی است باطن غنی است از آنچه که دیگران دارند غنی است ولو خودش هیچ نداشته باشد این حالت استغنا کمال یک سالک است خدا از این مسئله خوشش می‌آید سالکی که دارای این فضیلت است زود به سوی خدا راه پیدا می‌کند اگر در حالات سالکین مطالعه و دقت کنید این صفت را در آنها به طور چشمگیر می‌بینید در هر فشاری امکان ندارد حرکتی از آنها صادر شود که حکایتی از طمع داشته باشد سخت پرهیز می‌کنند عفاف خاصی دارند غنا خودش نوریست جلوه‌ای است از حق جلوه‌ای از غنای حق در وجود انسان است خدا از همه کس غنی است این اسم اگر خدا بخواهد در وجود انسان جلوه کند سالک دارای صفت استغناء از دیگران می‌شود.... Eitaa.com/draharameyar
تقطیع شده از جلسات سنوات قبل (سیدعلی سیدعربی ) شیطان اگرچه عبادت می‌کرد ولی اثبات کرد که به ربوبیت خدا معتقد نبوده نگویید چرا شیطان با آن معرفت بالایی که داشت دچار گمراهی شد... اگر معرفت درست و بالایی داشت و اگر عبودیت او با ایمان و اعتقاد راسخ و معرفت صحیح می‌بود به ربوبیت خدای متعال معترض نمی شد عبادت بدون معرفت توحیدی با یک لحظه لغزش به قهقرا می کشاند .... این همه روایات داریم که یک لحظه خودتان را در امان ندانید عاقبت بخیر شدن بسیار سخت است همه آن‌هایی که به مقامات رسیدند و علم بالاتری پیدا کردند بیش از من و شما می‌ترسیدند و ناله‌ها داشتند.... هیچ اطمینانی به نفس نیست که یک لحظه انسان را گرفتار نکند که البته من و شما که همیشه گرفتاریم .... شیطان هم مانند همه مخلوقات اگرچه مشغول عبادت بود اما هنوز به بوته امتحان نیفتاده بود هیچ اطمینانی به نفس نیست یک لحظه می‌بازد و حقیقت وجودش آشکار می‌شود... ابلیس تا قبل از این آزمون بزرگ موجودی به ظاهر پاک و خوب بود اما وقتی حضرت آدم خلق شد به بوته امتحان افتاد ممکن است کسی به مقامات و درجات عالی برسد اما یک رذیله ناشناخته در وجودش باشد که همان او را بلغزاند و به قهقرا بکشاند..... شیطان اگر خدا را به عنوان رب العالمین شناخته بود پس چرا اعتراض کرد ؟؟؟ فلسفه تکبر شیطان چه بود ؟؟؟ اگر شیطان از معرفت بالایی برخوردار بود اگر رب العالمین را می‌شناخت چرا معترض شد؟؟؟ حرف او این بود که خدایا تو نمی‌دانی عالم را چگونه اداره کنی نمی‌دانی چه چیزی درست است چه چیزی غلط آدم باید به من سجده کند تو برعکس دستور دادی .... آیا این حکایت از این می‌کند که شیطان خدا را خوب شناخته بود و معرفت بالایی داشته ؟؟؟ برهان شیطان را دقت کنید ببینید آیا حکیمانه است؟؟؟ یک برهانش این بود که آنچه که اشرف است باید حتماً مسجود باشد که اینگونه نیست چه کسی گفته هر چیزی اشرف و افضل باشد باید مورد سجده قرار گیرد ؟ و دوم اینکه گفت آتش اشرف بر خاک است پس آدم باید به من سجده کند این برهان هم عالمانه نیست چه کسی تعیین کرده آتش اشرف بر خاک است ؟؟ ثانیا مگر خدا گفت به خاک بودن و جنسیت آدم سجده کن ؟؟؟..... معیار شرافت را چه کسی مشخص می‌کند؟؟ آنچه خدا بگوید شریف و عزیز است یا آنچه من تشخیص بدهم ؟؟؟ معیار شرافت چیست؟؟؟ شرافت آن چیزی است که خدا دستور می‌دهد خدای متعال فرمود که نماز صبح دو رکعت است حال کسی بیاید سه رکعت بخواند بگوید سه رکعت افضل بر دو رکعت است آیا این فضیلت محسوب می‌شود یا آیا شرافت دارد؟؟ یا آنچه خدا تعیین کرده است درست است؟؟ فرض کنید که نقشه گنجی را به شما می‌دهند که شما بروید آن را پیدا بکنید در نقشه هست که مثلاً ۱۰ قدم به سمت راست بروید بعد ۵ قدم به سمت چپ حرکت کنید بعد چند قدم به عقب برگردید و مانند آن تا به آن نقطه برسید حالا فرض کنید که شما یک قدم این مسیر را کم و زیاد کنید یا چپ و راست کنید آیا به گنج می‌رسید؟؟ صحبت این است که عین آن دستوری که خدای متعال فرموده باید عیناً انجام بشود ... در عبودیت نه یک قدم جلو و نه یک قدم عقب رفتن نتیجه نمی‌دهد .... شیطان اگر یک ذره حکمت و معرفت داشت چنین دلایلی را مطرح نمی‌کرد تمرد او نشان از عدم شناخت او دارد نشان از عدم معرفت و علم توحیدی است توبه هم نمی‌کند هنوز می‌گوید من کجا آدم کجا؟ هنوز هوای نفس است اگر توبه کند می‌تواند برگردد اما چرا توبه نمی‌کند ؟ در روایات هست که روزی حضرت موسی علیه السلام که به میقات می‌رفتند شیطان سر راه حضرت آمد و گفت از قول من به خدا بگویید من هم یک بنده هستم گناهی کردم تمردی کردم چرا باید راه توبه برای همه بنده‌ها باز باشد ولی برای من بسته ؟ حضرت موسی پیغام را به خدا رساندند اگرچه خدا می‌دانست خدای متعال فرمود من قبول دارم الان هم اگر توبه کند توبه‌اش را می‌پذیرم به او گفته بودم به آدم سجده کند تمرد کرد حال که آدم از دنیا رفته به قبرش برود سجده کند به خاکش سجده کند توبه‌اش را می‌پذیرم حضرت موسی علیه السلام هم پیغام را رساند شیطان گفت من آن موقع که آدم زنده بود به او سجده نکردم حالا بروم به خاکش سجده کنم ؟؟!! هرگز این کار را نمی‌کنم این را بدانید که شیطان علمش بسیار محدود بوده و همینطور علم به تمام جزئیات نداشته و شبهات زیادی نسبت به خدا و بر علیه خدا مطرح کرده که در اوایل سوره اعراف آمده است و علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه بسیار خوب پاسخ دادند آیات ۱۲ به بعد... پس نگویید شیطانی که آنقدر به درجه علم و معرفت و عبودیت رسیده بوده چرا تمرد کرد کدام معرفت ؟.. اینهمه توصیه میشود که معرفت خود را بالا ببرید علم توحید را بیاموزید با عمل به آموخته ها علوم ظاهر را به یقین برسانید با تقوی راه هدایت باطنی را باز کنید قدر مجاهدت‌های علمی را بدانید برا فراگیری وقت و هزینه صرف کنید و... Eitaa.com/darharameyar
(ره): انسان وقتی غوطه ور در حرام و شد چه در مراوده‌ها و چه در معاملات و چه در معاشرت‌ها و غیره ولو به ظاهر راه مشروع انتخاب کرده باشد اما وقتی دقیق نباشد در غوطه ور می‌شود و ظلمت و تیرگی هایی عاید قلب و روح او می‌شود و این و بیچاره دیگر نمی‌تواند کاری انجام دهد سربسته تحلیلی به شما می‌گویم و بعد به ذوق شما واگذار می‌کنم فرض کنید من و شما رفتیم خانه یک دوستی و آنجا چای آوردند و ما خوردیم در حالی که لقمه این دوست بوده است این خوراک جزء بدن ما می‌شود از این غذا بدن درست می‌شود بدن مجرای است وقتی یک بار این غذا را بخورد در بدن بی‌نقش نیست لذا وقتی ما می‌خواهد به سوی خدا حرکت کند از آنجا که بدن مجرای است نسبت او به بدن میشود مانند نوری که میخواهد از یک جسم صیقلی گذر کند و به آن سو رود به آن سو عبور می‌کند حال آن جسم صیقلی اگربه هر میزان تیرگی و رنگ داشته باشد آن نور بی‌رنگ در گذر ازآن این تیرگی و رنگ را به خود می‌گیرد تشبیه خیلی ساده است و خلاصه گفتم من اگر غذای خوردم فکر نکنید که به روح من ربطی ندارد نمی‌گذارد روح پیش رود روح من درست مانند نوری است که از یک جسم بر جسمی می‌تابد و از آن عبور می‌کند و رنگین می‌شود حالا رنگ‌ها چیست ؟؟ همان غذاهای حرام همان آلودگی‌هایی که در جسم من که از ناحیه حرام یا پیاده شده است در گذر روح از مضیق ماده و بدن این تیرگی‌ها و رنگها به تناسب روی پیاده می‌شود آن وقت ببینید روح به چه روزگاری می‌افتد که ما تلاش‌ها می‌کنیم همت‌ها صرف می‌کنیم ولی به جایی نمی‌رسیم بعید نشمارید که این‌ها از آلودگی‌ها به و مشتبهات و اقلاً باشد مشتبهاتی که نمی‌دانیم چگونه به دست آمده از کجا بدست آمده و برای ما مشتبه میشود و می‌خوریم و تصرف می‌کنیم بعید نشمارید که خیلی از عدم موفقیت‌های ما معلول همین‌ها است این نکته یکی از مسائل اساسی است که نمی‌گذارد ما حالی پیدا کنیم حسابی پیدا کنیم حتی ما و تضرع ما به جایی نمی‌رسد چون از بیخ کار ما غلط است راه بسته است حتی آن وقت که می‌کنیم خدایا ما را بسوی خودت بخواه این تیر باید به نشانه برسد و مستجاب باشد ولی راه از همه جا بسته است چون روح روح تیره و ظلمانی است از خدا محجوب است و این ظلمت و تیرگی را از طریق بدن و از راه غذایی که خورده کسب کرده است رسول اکرم (ص)فرمودند هر کس ۴۰ روز حلال بخورد خدا قلب او را نورانی می‌کند سرچشمه‌های حکمت را از قلبش به زبانش جاری می‌کند چیزهایی به او الهام می‌شود صحبتهای او صحبت‌های دیگری می‌شود راه به سوی او باز می‌شود لذا کسی که بی‌مبالات است و اجتناب نمی‌کند این شخص در درون و قلب خود از ظلمت خاصی برخوردار است استعداد پیشرفت برای این وجود ندارد این روح استعداد حرکت به سوی حق را ندارد به هر اندازه مسامحه کردید نمی‌توانید حرکتی داشته باشید و این چیزی است که شبهه‌ای در آن نیست Eitaa.com/darharameyar
مقالات جلد۳ جلسه ۲.mp3
6.31M
گزیده ای از جلسه جمعه سوم آذر ماه ۴۰۲ (سیدعلی سیدعربی ) تدریس جلد سوم (ره) Eitaa.com/darharameyar
: (س) حتی در نزد محبین آن حضرت مجهول است موجودی سراسر سر است موجودی که خود رسول الله (ص) درباره آن حضرت فرموده باشد ام ابیها باید پی برد که چیست کلمه کلمه رسول الله است در عرب یعنی ریشه و اصل وقتی محضر رسول الله وارد میشد حضرت بلند می شدند و اورا به جای خود می نشاندند و از دستهایش می بوسیدند این رفتار رسول الله بود منزلت منزلت بسیار عجیبی است آن تجلیات ربوبی که قلوب مستعده را در هر جایی و در هر وقتی جذب میکند و اسرار بیشماری را دربر دارد و این همه انسانهای خوب که ازاول تا آخر در این عالم بوده اند و مجذوب گشته ومشتاق و واله حق گشته اند که همه بر اساس یک سلسله تجلیات کمال و جمال حق است ، و آن تجلیاتی که به هرکس برسد او را یکسره از آتش الی الابد نجات میدهد و خدایی میکند همه این تجلیات در یک حالت جمعی ظهورش در وجود (س) است فلذا دقت کنید هر کس در هر وقتی در هر مشکلی در معرض این تجلیات و نفحات قرار بگیرد ونجات پیدا کند از طریق (س) خواهد بود و هر مشتاقی هم مشتاق حضرت زهرا خواهد بود فلذا حضرت رسول (ص) هر وقت که مشتاق و مجذوب میشد (البته همیشه مشتاق و مجذوب بود) ولی وقتی آن اشتیاق به زیارت حق و جمال حق غلبه پیدا میکرد و بی تاب میشد می آمد وحضرت زهرا را می بویید و استشمام میکرد که این مسئله را اهل تسنن هم نقل کرده اند .... Eitaa.com/darharameyar
گزیده ای از جلسات سنوات قبل علیه السلام یک دعایی دارند که می‌فرمایند (خدایا اگر آثار اسماء و صفات تو نبود هیچکس را عذاب نمی‌کردی ) مطلب خیلی عمیق است خیلی روی آن تدبر کنید به ما می‌گویند چرا راه خدا سخت است ؟ چرا خدا سخت گرفته؟ خدا که دوست ندارد من و شما را عذاب کند خدا دوست ندارد به ما سخت بگیرد خدا سراسر عطوفت و رأفت و غفران است صحبت اینجاست که خدا چون خداست آن خدا بودنش آن عزت و عظمتش این راه سخت را ایجاب می‌کند تقصیر خدا نیست به قول معروف چطور بیان کنم در زبان نمی‌شود گفت فهمیدنی است تقصیر خدا نیست مسئله خدا بودن خداست به خاطر خدا بودنش راه اینقدر سخت می‌شود وقتی انسان بفهمد خدا یعنی چه وقتی انسان شناخت و معرفت درست به خدا پیدا کند که خدا چیست کیست و یعنی چه عظمت خدا عزت خدا جلال و جبروت خدا یعنی چه آن وقت می‌بینی که برای رسیدن و برگشت به سوی این خدا همین راه را باید رفت پس اینکه راه سخت می‌شود تقصیر خدا نیست که بگوییم خدا سخت گرفته خدا بودنش اینطور پیش می‌آورد چون خداست و تو می‌خواهی به این خدا برسی راه اینقدر سخت می‌شود اگر درست شناخت پیدا کنی تازه می‌فهمی که همین راه سخت هم لایق رسیدن به آن خدا نبود و اگر فضل او نباشد همین راه هم رفتنی نیست و به مقصد رسیدنی نیست باز باید خدا با فضل و بخشش پیش بیاید و همین ریاضت‌های تو را هم ببخشد تا تو بتوانی به قرب خدا برسی اینجاست که هر کس شناخت و معرفتش به خدا بهتر شد و عظمت خدا را فهمید چون و چرا نمیکند سختی‌ها را تحمل می‌کند..... Eitaa.com/darharameyar
کاربران گرامی می‌توانند برای دریافت فایلهای صوتی حضرت استاد آیت الله رضوان الله تعالی علیه به سایت معظم له (shojaee.org) مراجعه فرمایند