eitaa logo
در حرم یار
1.5هزار دنبال‌کننده
627 عکس
35 ویدیو
3 فایل
کانال جلسات استاد سیدعلی سیدعربی پیرامون مباحث و آثار آیت الله محمد شجاعی رضوان الله تعالی علیه و بزرگان اخلاق و عرفان اسلامی نشر و نسخه برداری از مطالب با ذکر کانال و منبع آن بلامانع است ارتباط با آدمین @DarharameyarAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
تقطیع شده از جلسات سنوات قبل (سیدعلی سیدعربی ) شیطان اگرچه عبادت می‌کرد ولی اثبات کرد که به ربوبیت خدا معتقد نبوده نگویید چرا شیطان با آن معرفت بالایی که داشت دچار گمراهی شد... اگر معرفت درست و بالایی داشت و اگر عبودیت او با ایمان و اعتقاد راسخ و معرفت صحیح می‌بود به ربوبیت خدای متعال معترض نمی شد عبادت بدون معرفت توحیدی با یک لحظه لغزش به قهقرا می کشاند .... این همه روایات داریم که یک لحظه خودتان را در امان ندانید عاقبت بخیر شدن بسیار سخت است همه آن‌هایی که به مقامات رسیدند و علم بالاتری پیدا کردند بیش از من و شما می‌ترسیدند و ناله‌ها داشتند.... هیچ اطمینانی به نفس نیست که یک لحظه انسان را گرفتار نکند که البته من و شما که همیشه گرفتاریم .... شیطان هم مانند همه مخلوقات اگرچه مشغول عبادت بود اما هنوز به بوته امتحان نیفتاده بود هیچ اطمینانی به نفس نیست یک لحظه می‌بازد و حقیقت وجودش آشکار می‌شود... ابلیس تا قبل از این آزمون بزرگ موجودی به ظاهر پاک و خوب بود اما وقتی حضرت آدم خلق شد به بوته امتحان افتاد ممکن است کسی به مقامات و درجات عالی برسد اما یک رذیله ناشناخته در وجودش باشد که همان او را بلغزاند و به قهقرا بکشاند..... شیطان اگر خدا را به عنوان رب العالمین شناخته بود پس چرا اعتراض کرد ؟؟؟ فلسفه تکبر شیطان چه بود ؟؟؟ اگر شیطان از معرفت بالایی برخوردار بود اگر رب العالمین را می‌شناخت چرا معترض شد؟؟؟ حرف او این بود که خدایا تو نمی‌دانی عالم را چگونه اداره کنی نمی‌دانی چه چیزی درست است چه چیزی غلط آدم باید به من سجده کند تو برعکس دستور دادی .... آیا این حکایت از این می‌کند که شیطان خدا را خوب شناخته بود و معرفت بالایی داشته ؟؟؟ برهان شیطان را دقت کنید ببینید آیا حکیمانه است؟؟؟ یک برهانش این بود که آنچه که اشرف است باید حتماً مسجود باشد که اینگونه نیست چه کسی گفته هر چیزی اشرف و افضل باشد باید مورد سجده قرار گیرد ؟ و دوم اینکه گفت آتش اشرف بر خاک است پس آدم باید به من سجده کند این برهان هم عالمانه نیست چه کسی تعیین کرده آتش اشرف بر خاک است ؟؟ ثانیا مگر خدا گفت به خاک بودن و جنسیت آدم سجده کن ؟؟؟..... معیار شرافت را چه کسی مشخص می‌کند؟؟ آنچه خدا بگوید شریف و عزیز است یا آنچه من تشخیص بدهم ؟؟؟ معیار شرافت چیست؟؟؟ شرافت آن چیزی است که خدا دستور می‌دهد خدای متعال فرمود که نماز صبح دو رکعت است حال کسی بیاید سه رکعت بخواند بگوید سه رکعت افضل بر دو رکعت است آیا این فضیلت محسوب می‌شود یا آیا شرافت دارد؟؟ یا آنچه خدا تعیین کرده است درست است؟؟ فرض کنید که نقشه گنجی را به شما می‌دهند که شما بروید آن را پیدا بکنید در نقشه هست که مثلاً ۱۰ قدم به سمت راست بروید بعد ۵ قدم به سمت چپ حرکت کنید بعد چند قدم به عقب برگردید و مانند آن تا به آن نقطه برسید حالا فرض کنید که شما یک قدم این مسیر را کم و زیاد کنید یا چپ و راست کنید آیا به گنج می‌رسید؟؟ صحبت این است که عین آن دستوری که خدای متعال فرموده باید عیناً انجام بشود ... در عبودیت نه یک قدم جلو و نه یک قدم عقب رفتن نتیجه نمی‌دهد .... شیطان اگر یک ذره حکمت و معرفت داشت چنین دلایلی را مطرح نمی‌کرد تمرد او نشان از عدم شناخت او دارد نشان از عدم معرفت و علم توحیدی است توبه هم نمی‌کند هنوز می‌گوید من کجا آدم کجا؟ هنوز هوای نفس است اگر توبه کند می‌تواند برگردد اما چرا توبه نمی‌کند ؟ در روایات هست که روزی حضرت موسی علیه السلام که به میقات می‌رفتند شیطان سر راه حضرت آمد و گفت از قول من به خدا بگویید من هم یک بنده هستم گناهی کردم تمردی کردم چرا باید راه توبه برای همه بنده‌ها باز باشد ولی برای من بسته ؟ حضرت موسی پیغام را به خدا رساندند اگرچه خدا می‌دانست خدای متعال فرمود من قبول دارم الان هم اگر توبه کند توبه‌اش را می‌پذیرم به او گفته بودم به آدم سجده کند تمرد کرد حال که آدم از دنیا رفته به قبرش برود سجده کند به خاکش سجده کند توبه‌اش را می‌پذیرم حضرت موسی علیه السلام هم پیغام را رساند شیطان گفت من آن موقع که آدم زنده بود به او سجده نکردم حالا بروم به خاکش سجده کنم ؟؟!! هرگز این کار را نمی‌کنم این را بدانید که شیطان علمش بسیار محدود بوده و همینطور علم به تمام جزئیات نداشته و شبهات زیادی نسبت به خدا و بر علیه خدا مطرح کرده که در اوایل سوره اعراف آمده است و علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه بسیار خوب پاسخ دادند آیات ۱۲ به بعد... پس نگویید شیطانی که آنقدر به درجه علم و معرفت و عبودیت رسیده بوده چرا تمرد کرد کدام معرفت ؟.. اینهمه توصیه میشود که معرفت خود را بالا ببرید علم توحید را بیاموزید با عمل به آموخته ها علوم ظاهر را به یقین برسانید با تقوی راه هدایت باطنی را باز کنید قدر مجاهدت‌های علمی را بدانید برا فراگیری وقت و هزینه صرف کنید و... Eitaa.com/darharameyar
(ره): انسان وقتی غوطه ور در حرام و شد چه در مراوده‌ها و چه در معاملات و چه در معاشرت‌ها و غیره ولو به ظاهر راه مشروع انتخاب کرده باشد اما وقتی دقیق نباشد در غوطه ور می‌شود و ظلمت و تیرگی هایی عاید قلب و روح او می‌شود و این و بیچاره دیگر نمی‌تواند کاری انجام دهد سربسته تحلیلی به شما می‌گویم و بعد به ذوق شما واگذار می‌کنم فرض کنید من و شما رفتیم خانه یک دوستی و آنجا چای آوردند و ما خوردیم در حالی که لقمه این دوست بوده است این خوراک جزء بدن ما می‌شود از این غذا بدن درست می‌شود بدن مجرای است وقتی یک بار این غذا را بخورد در بدن بی‌نقش نیست لذا وقتی ما می‌خواهد به سوی خدا حرکت کند از آنجا که بدن مجرای است نسبت او به بدن میشود مانند نوری که میخواهد از یک جسم صیقلی گذر کند و به آن سو رود به آن سو عبور می‌کند حال آن جسم صیقلی اگربه هر میزان تیرگی و رنگ داشته باشد آن نور بی‌رنگ در گذر ازآن این تیرگی و رنگ را به خود می‌گیرد تشبیه خیلی ساده است و خلاصه گفتم من اگر غذای خوردم فکر نکنید که به روح من ربطی ندارد نمی‌گذارد روح پیش رود روح من درست مانند نوری است که از یک جسم بر جسمی می‌تابد و از آن عبور می‌کند و رنگین می‌شود حالا رنگ‌ها چیست ؟؟ همان غذاهای حرام همان آلودگی‌هایی که در جسم من که از ناحیه حرام یا پیاده شده است در گذر روح از مضیق ماده و بدن این تیرگی‌ها و رنگها به تناسب روی پیاده می‌شود آن وقت ببینید روح به چه روزگاری می‌افتد که ما تلاش‌ها می‌کنیم همت‌ها صرف می‌کنیم ولی به جایی نمی‌رسیم بعید نشمارید که این‌ها از آلودگی‌ها به و مشتبهات و اقلاً باشد مشتبهاتی که نمی‌دانیم چگونه به دست آمده از کجا بدست آمده و برای ما مشتبه میشود و می‌خوریم و تصرف می‌کنیم بعید نشمارید که خیلی از عدم موفقیت‌های ما معلول همین‌ها است این نکته یکی از مسائل اساسی است که نمی‌گذارد ما حالی پیدا کنیم حسابی پیدا کنیم حتی ما و تضرع ما به جایی نمی‌رسد چون از بیخ کار ما غلط است راه بسته است حتی آن وقت که می‌کنیم خدایا ما را بسوی خودت بخواه این تیر باید به نشانه برسد و مستجاب باشد ولی راه از همه جا بسته است چون روح روح تیره و ظلمانی است از خدا محجوب است و این ظلمت و تیرگی را از طریق بدن و از راه غذایی که خورده کسب کرده است رسول اکرم (ص)فرمودند هر کس ۴۰ روز حلال بخورد خدا قلب او را نورانی می‌کند سرچشمه‌های حکمت را از قلبش به زبانش جاری می‌کند چیزهایی به او الهام می‌شود صحبتهای او صحبت‌های دیگری می‌شود راه به سوی او باز می‌شود لذا کسی که بی‌مبالات است و اجتناب نمی‌کند این شخص در درون و قلب خود از ظلمت خاصی برخوردار است استعداد پیشرفت برای این وجود ندارد این روح استعداد حرکت به سوی حق را ندارد به هر اندازه مسامحه کردید نمی‌توانید حرکتی داشته باشید و این چیزی است که شبهه‌ای در آن نیست Eitaa.com/darharameyar
مقالات جلد۳ جلسه ۲.mp3
6.31M
گزیده ای از جلسه جمعه سوم آذر ماه ۴۰۲ (سیدعلی سیدعربی ) تدریس جلد سوم (ره) Eitaa.com/darharameyar
: (س) حتی در نزد محبین آن حضرت مجهول است موجودی سراسر سر است موجودی که خود رسول الله (ص) درباره آن حضرت فرموده باشد ام ابیها باید پی برد که چیست کلمه کلمه رسول الله است در عرب یعنی ریشه و اصل وقتی محضر رسول الله وارد میشد حضرت بلند می شدند و اورا به جای خود می نشاندند و از دستهایش می بوسیدند این رفتار رسول الله بود منزلت منزلت بسیار عجیبی است آن تجلیات ربوبی که قلوب مستعده را در هر جایی و در هر وقتی جذب میکند و اسرار بیشماری را دربر دارد و این همه انسانهای خوب که ازاول تا آخر در این عالم بوده اند و مجذوب گشته ومشتاق و واله حق گشته اند که همه بر اساس یک سلسله تجلیات کمال و جمال حق است ، و آن تجلیاتی که به هرکس برسد او را یکسره از آتش الی الابد نجات میدهد و خدایی میکند همه این تجلیات در یک حالت جمعی ظهورش در وجود (س) است فلذا دقت کنید هر کس در هر وقتی در هر مشکلی در معرض این تجلیات و نفحات قرار بگیرد ونجات پیدا کند از طریق (س) خواهد بود و هر مشتاقی هم مشتاق حضرت زهرا خواهد بود فلذا حضرت رسول (ص) هر وقت که مشتاق و مجذوب میشد (البته همیشه مشتاق و مجذوب بود) ولی وقتی آن اشتیاق به زیارت حق و جمال حق غلبه پیدا میکرد و بی تاب میشد می آمد وحضرت زهرا را می بویید و استشمام میکرد که این مسئله را اهل تسنن هم نقل کرده اند .... Eitaa.com/darharameyar
گزیده ای از جلسات سنوات قبل علیه السلام یک دعایی دارند که می‌فرمایند (خدایا اگر آثار اسماء و صفات تو نبود هیچکس را عذاب نمی‌کردی ) مطلب خیلی عمیق است خیلی روی آن تدبر کنید به ما می‌گویند چرا راه خدا سخت است ؟ چرا خدا سخت گرفته؟ خدا که دوست ندارد من و شما را عذاب کند خدا دوست ندارد به ما سخت بگیرد خدا سراسر عطوفت و رأفت و غفران است صحبت اینجاست که خدا چون خداست آن خدا بودنش آن عزت و عظمتش این راه سخت را ایجاب می‌کند تقصیر خدا نیست به قول معروف چطور بیان کنم در زبان نمی‌شود گفت فهمیدنی است تقصیر خدا نیست مسئله خدا بودن خداست به خاطر خدا بودنش راه اینقدر سخت می‌شود وقتی انسان بفهمد خدا یعنی چه وقتی انسان شناخت و معرفت درست به خدا پیدا کند که خدا چیست کیست و یعنی چه عظمت خدا عزت خدا جلال و جبروت خدا یعنی چه آن وقت می‌بینی که برای رسیدن و برگشت به سوی این خدا همین راه را باید رفت پس اینکه راه سخت می‌شود تقصیر خدا نیست که بگوییم خدا سخت گرفته خدا بودنش اینطور پیش می‌آورد چون خداست و تو می‌خواهی به این خدا برسی راه اینقدر سخت می‌شود اگر درست شناخت پیدا کنی تازه می‌فهمی که همین راه سخت هم لایق رسیدن به آن خدا نبود و اگر فضل او نباشد همین راه هم رفتنی نیست و به مقصد رسیدنی نیست باز باید خدا با فضل و بخشش پیش بیاید و همین ریاضت‌های تو را هم ببخشد تا تو بتوانی به قرب خدا برسی اینجاست که هر کس شناخت و معرفتش به خدا بهتر شد و عظمت خدا را فهمید چون و چرا نمیکند سختی‌ها را تحمل می‌کند..... Eitaa.com/darharameyar
کاربران گرامی می‌توانند برای دریافت فایلهای صوتی حضرت استاد آیت الله رضوان الله تعالی علیه به سایت معظم له (shojaee.org) مراجعه فرمایند
فداه : رسول الله (ص)فرمود خدا و آنهایی که را دوست دارند از آتش نجات میدهد آنکه محب است نه محبت ادعایی بلکه به معنی صحیح کلمه براساس محبت واقعی پیش برود که رضایت (س) در آن است محبت ادعایی را خیلیها دارند کم هستند کسانی که محب واقعی و یا محب علی (ع) یا حضرات دیگر هستند اینکه فاطمه خودش نجات یافته است و محبینش نیز به لحاظ اینکه حضرت معدن تجلیات و اسرار ربوبی است نجات میدهد برای محبینی است که محبت انها واقعیت داشته باشد محبت اصلی دارد احکامی دارد اگر خواستید بفهمید محبت دروغ چیست محبت حقیقی چیست در همین محبتهای معمولی که دارید یک محاسبه ای بکنید شما اگر به فرزند خود محبتی داشته باشید هیچوقت راضی نمیشوید بچه خود را ناراحت کنید اگر من وشما گناه کنیم آیا (س) بر اساس آن شناخت ناقصی که از ایشان داریم خوشحال میشوند یا ناراحت ؟ حضرت معصیت کاران را دوست دارد ؟ آیا میشود حضرت را دوست بدارید ولی کاری کنید که او سخت در رنج باشد ؟ آیا این کار را برای بچه خود میکنید ؟ نمی کنید بلکه سعی میکنید مرتب کاری کنید که او خوشحال شود واگر محبت انسان شدید شد سعی میکند ریزه کاریهای کار خود را طوری انجام دهد که محبوب از او راضی باشد خوشحال باشد محبت احکام دارد محبت ادعایی راه به جایی نمی برد اینکه حضرت محبین خود را از آتش نجات میدهد محبین به معنی کلمه است .... Eitaa.com/darharameyar
(ره): شما می‌دانید مقصد سالک چیست و فهمیده‌اید که راهرو در این حرکت است حجاب‌ها در است حرکت کننده به سوی حضرت حق است در مقام همه قوای وجود باید در خدمت باشد کثرت خوردن و آشامیدن مانند چیزهای دیگر تاثیراتی روی خواهد گذاشت و را از حرکت در این راه و از این پیشرفت مانع خواهد شد یکی از آثار سوء این کثرت در خوردن و آشامیدن اماته است یعنی می‌میرد و آن حیات خاصی که باید داشته باشد را از دست می‌دهد اگر در عمل موفق بودید بهتر می‌فهمید که چیست حرکتش چیست اصلاً همه چیز در است امام صادق علیه السلام فرمودند چیزی بر مومن پر ضررتر از زیاد خوردن نیست زیاد خوردن دو اثر بد روی می‌گذارد یکی قسوت و دیگری تمایل به شهوت که قاسی شد سالک ابزارش را از دست می‌دهد امام می‌فرماید کم خوردن و تشنه بودن با مومن سازگار است غذای مومن جوع و تشنگی است این غذای روح است گرسنگی و تشنگی موجب تقویت بدن هم می‌شود زیاد خوردن و آشامیدن مانع ارتفاع حجب از است و از آثار بد آن این است که انسان موفق به کنار زدن حجاب‌های ظلمانی و ورود به عوالم نور و ملکوت نمی‌شود و به سهم خود حجاب‌های ظلمانی را تثبیت می‌کند و نمی‌گذارد انسان از آنها خلاص شود در نتیجه به راه نمی‌افتد چشم باز نمی‌شود حواس به کار نمی‌افتد اثر دیگر این کثرت اکل و شرب این است که مانع از مکاشفات علمی و الهامات غیبی و علوم لدنی می‌شود سالک قرآن میخواند و چیزی میفهمد که دیگران نمی فهمند اشارتها میشود خدا اشارتها می‌کند با سالک حرفها زده میشود هنگام قرائت قرآن هنگام نظر به روایات و دعاها هنگام ذکر هنگام نماز و... اشارت‌هایی خاص و هدایت‌های خاصی که از جانب خدا بر سالک الهام می‌شود که کثرت اکل و شرب مانع همه این هدایتها و اشارات بر سالک است Eitaa.com/darharameyar
(ره): يَا أَرْأَفَ مِنْ كُلِّ رَؤُوفٍ» هیچ رئوفی رافتش به خدا نمی‌رسد یا یَا أَرْحَمَ مِنْ كُلِّ رَحِیمٍ هیچ رحیمی رحمتش به آنجا نمی‌رسد کسی را می‌بینید که غصه‌اش این است که فرزندش به راه خدا نمی‌آید این از رأفت اوست حال ببینید خدا که رأفتش آنچنان است چقدر به شما رأفت دارد لذا اگر ما باشد وعده خدا حتمی است ان الله لا یخلف المیعاد می فرماید ادعونی استجب لکم ولی وقتی ما خدا را می‌خوانیم یک امیدی هم به اسباب و علل داریم نصف شد به اسباب و علل روی آوردن شد یا می‌بینید با شکستگی نمی‌کنیم اصرار در نمی‌کنیم می‌گوییم خدا می‌داند که من چه می‌خواهم در حالی که در اصرار رمز هست یا ناامیدی در هست وقتی خودت ناامید هستی دعایت مستجاب نمی‌شود قرآن می‌فرماید مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم فکرتان اینور و آنور نباشد شک هم نکنید در بطن این آیه چیزها نهفته است وقتی شک کردی خراب می‌شود فرمود از من بخواه من اجابت می‌کنم اگرچه با اسباب و علل انجام می‌دهم ولی من انجام می‌دهم اگر یقین داشته باشید حتماً مستجاب خواهد شد ناامیدی و شک و تردید اشکال ایجاد می‌کند.... Eitaa.com/darharameyar
: هر حرکتی و در هر عملی رضوانی از حق هست که آن رضوان را فقط در همان حرکت و همان عمل می‌توان به دست آورد که طالب حق است باید همه اعمالی که حق در آن هست انجام دهد سلسله عیوبی در وجود انسان‌ها هست و ظلمانی که نمی‌شود با یک یا دو روش آنها را کنار زد یکی از اشتباهات بعضی‌ها که نامشروع در پیش می‌گیرند همین موضوع است و در نتیجه به مقصد نمی‌رسند چند روش را در پیش می‌گیرند که این روش آن ظلمانی و نقائصی را که در وجود آنها هست برطرف نمی‌کند خدا می‌داند این و نقائص چقدر است نه ابعادش را می‌فهمیم و نه روش مراقبتش را نه تعدادش را می‌دانیم نه انواعش را که فقط خدا می‌داند و همه مانع شهود حق است که از آنها خارج شدن ؛ با پیش گرفتن چند روش و ریاضت امکان‌پذیر نیست شما هرچه روزه بگیرید و شب‌ها هم به تهجد و عبادت بپردازید و با کسی هم روبرو نشوید و کار شما فقط این باشد از ظلمانی بیرون نمی‌روید اگر چه مطلوب است شاید از بعضی از بیرون شوید ولی از پیچ و خم و از اقسام آن که خدا می‌داند چقدر است بیرون نرفتید هر مرحله‌ای و هر زمینه‌ای که پیش می‌آید انسان طبق روشی که خدا فرموده باید پیش رود تا از از خلاص شود کسی که به همین روش روزها را روزه بگیرد و شب‌ها عبادت کند و درب را به روی خود بسته و عبادت کند از تعلق به زن یا شوهر یا حسد بیرون نرفته است از وجود انسان برطرف نمی‌شود چون زمینه‌ها پیش نیامده و این بروز نکرده این معایب بروز نکرده لذا این‌ها را از وجود خود نمی‌تواند تطهیر بکند از این نظر این روش در اسلام (رهبانیت) به عنوان طریق سلوک الی الله و جامع ممنوع شده انسان باید در همه مراحل با مردم و در اجتماع باشد ازدواج کند اولاد داشته باشد مسئولیت‌های سنگین هم داشته باشد کار هم داشته باشد خانه هم داشته باشد زندگی هم داشته باشد شب خلوت هم داشته باشد تا در همه این‌ زمینه ها از را آنطور که خدا فرموده از وجودش برطرف کند بنابراین هر را نمی‌شود از چند راه و روش به دست آورد و نمیشود با چند راه و روش محدود در پیش گرفتن همه نقایص و را کنار زد.... Eitaa.com/darharameyar
جلسه نهم توحید فردا جمعه دهم آذر ماه رأس ساعت ۱۸/۳۰ برقرار خواهد بود ان شاء الله
rahe_solook.mp3
13.24M
گزیده جلسات سنوات قبل عمل به در طریق (سیدعلی سیدعربی) Eitaa.com/darharameyar
گزیده جلسه قبل توحید در کلاس جناب سیدعلی سیدعربی قبلا معنای را توضیح دادم میخواهم آن معنا همیشه در ذهن باشد و درگیر الفاظ نشوید وقتی ما میگوییم ایجاد میشود یا مثلا 30 از دوازده جلوه میکند منظورمان یک حقیقتی است که ظهور میکند نه حروف خاص خدا تعبیرات است ما می‌گوییم علیم است سمیع است بصیر است قیوم است ۳۶۰ اسم نام بردیم یا در جوشن کبیر هزار اسم ... حقیقت این است که خدا با این دارد کار می‌کند با خالقیت خلق می‌کند با رازقیت رزق می‌بخشد با محیی بودن زنده می‌کند با ممیت بودن می‌میراند یعنی چه ؟ من میخواهم مجدد توضیحات گذشته را با بیان دیگر تکرار کنم که فراموش نشود وقتی که ذات خدا شروع به خلق می‌کند و موجودات خلق میشوند میگوییم خالقیت خدا که یک قدرت و توانایی در ذات خداست جلوه کرده است و خالق روی آن ذات می‌گذاریم میگوییم خالق جلوه کرده خالق ایجاد شده یعنی اینکه وقتی میگوییم خالق ایجاد شد این ایجاد شدن اصلا توام است با خلقت موجودات یعنی به موازات هم هستند نه اینکه یک تولید شد خب( )تولید شد که اصلا معنا ندارد یعنی چه ایجاد شد ؟ چطور ایجاد میشود ؟ (وقتی ذات با صفتی بروز کند و آثار آن را شما ببینید) درست است؟ مطالب قبل را یادآوری میکنم که یک موقع تداعی نشود بر اینکه میگوییم ایجاد شد یعنی چه هم مگر ایجاد شدنی است ؟... شیطان با آن توانایی گمراه کنندگی اش که گمراه میکند اسمش می‌شود مضل پس مضل فقط لفظ نیست یک قدرت و توانایی است که آثاری دارد آن آثار را به جا می‌گذارد وقتی می‌گوییم خدا خالق است منظور ما خ الف لام و قاف که نیست این حروف که معنا و مفهومی ندارند وقتی میگوییم دوازده جلوه کرد سی جلوه کرد منظورمان کلمه و لغت و حروف که نیست ایجاد شدن کلمات که معنا ندارد وقتی میبینیم خدا با یک قدرت و توانایی که در ذات دارد دانه ها را میشکافد ذره ها را میشکافد و ازدرون آن ذرات آن قوه و استعدادها و آنچه خودش در نهادشان قرارداده را بیرون میدهد ظهور میدهد وجود جدیدی را خلق جدیدی را ایجاد میکند میگوییم آن خدا (فالق است) میگوییم (فالق) جلوه کرده است ...... (یعنی ذات بانضمام صفت )...... پس ،، آن توانایی‌های من است به اضافه ذات که آثارش هویداست .. اصلاً من میشوم خود خود نه اینکه دارم نه اینکه یک چیزی به من چسبیده باشد بنام وقتی من دارم به کسی رزق میرسانم وقتی این قدرت را بروز میدهم وقتی این توانایی و صفتی که در ذات دارم جلوه میدهم این من که اسمش من است اسمش میشود رازق من میشوم رازق نه اینکه اسم رازق را آورده باشند به من چسبانده باشند ..... لذا وقتی می‌گوییم یا میگوییم از جلوه میکند بعضی‌ها فکر می‌کنند اعظم یعنی لفظ یعنی برای خدا ما یک اسم گذاشتیم الف و لام و ه بعد این از جلوه کرده و از جلوه کرده خب یعنی چه ؟ ..... در حالی که ما با این حرف و کلمه و لفظ که کار نداریم حقیقتی را بیان میکنیم که بلاخره این حقایق در زبان بشر باید با حروف و کلماتی تفهیم شود .... برای خداوند هم که میگوییم دارد این جلوه میکند آن جلوه میکند نه اینکه دارد خودش است ذات خدا را در یک جلوه و ظهورات و خلق آثاری میگوییم در یک جلوه دیگر میگوییم همان را در یک جلوه ای در یک ظهوری در یک قدرتی در یک آثاری میگوییم آن را در یک جلوه ای و آثاری میگوییم یعنی همان ذات را همان را در جلوه و ظهور صفت و قدرتی اسمش را گذاشتیم و...... بلاخره همه ظهور و جلوات همان حقیقت واحد هستند وقتی آن حقیقت با آن قدرتها و توانایی ها و اوصافی که در ذاتش هست به انحاء مختلف آنها را یک به یک ظهور میدهد ما تعبیرات مختلفی برای آن ذات قائل میشویم...... Eitaa.com/darharameyar
(ره): آنچه که ما انجام می‌دهیم اگر خوب بفهمیم چیست متوجه می‌شویم که به محضر خدا بردنی نیست اگر ما آن که رسول خدا می‌خواندند آن روزه‌ای که داشتند آن تهجدی که داشتند میداشتیم وضع ما این نبود آنچه که ما در انجام می‌دهیم اصلاً نیست روزه‌ای که می‌گیریم اصلاً روزه نیست کارهایی که انجام داده‌ایم هیچ کدام کاری نیست که خدا رویش حساب بکند از اول تا آخر را حساب بکنیم ببینیم چه بوده اصلاً چه می‌کردیم در چه می‌گفتیم..... ما در برنامه عبودی خود حالت استهزاء را هم برای خود گرفته ایم یک قلب راحت هم داریم!!! شما این جمله را زیاد شنیده اید که تا حالا دقت کرده اید و در این جمله تدبر کرده اید؟ این کلام حق است معنی اش چیست؟ اینکه فرموده از معصیت باز می‌دارد آیا واقعا باز می‌دارد؟ این جدی است آیا حرفی که خدا گفته درست است؟ می‌شود نماز باشد و از معصیت باز ندارد؟ خداست کلام حق است و حق کلام است عین حقیقت است من نیستم که حرف بزنم و نفهمم که چه می‌گویم و یا با تعارف و مبالغه حرف بزنم تمامش حساب شده است اینکه می‌گوید از معصیت باز می‌دارد پس چرا باز نمی‌دارد؟ دقت کنید نمی‌دانم میتوانید جواب دهید یا خیر ؟ کلام حق است که حتما از معصیت باز می دارد پس چرا ما ما را از معصیت باز نمی‌دارد؟ اکثر ما می‌خوانیم یعنی مومنین می‌خوانند ولی از معصیت باز نمی دارد اینکه از بعضی معصیت ها باز دارد را نمی‌گوییم کلا از معصیت باز نمی‌دارد چرا؟ پس کلام خدا درست نیست؟ یا ما نماز نیست؟ کدام است ‌؟ مسلما ما نماز نیست حالا که این مطلب را مزه مزه کردید که یعنی ما نماز نیست حالا آیا ما راضی هستیم که آنسو بی باشیم؟ و با اینکه زحمت میکشیم و می‌خوانیم خدا ما را بی نماز حساب کند؟ آیا این جدی است یا مسامحاتی هست و خدا نادیده می‌گیرد؟ کدام است؟ اگر مسامحه ای باشد ( نادیده گرفتن) باشد پس چرا فرمود ؟ حالا میدانید چرا ما احتمال مسامحه می‌دهیم؟ چون از اول قرآن را خوب نفهمیدیم می‌گوییم انشاالله درست می‌شود انشااللهی که اصلا در صدر اسلام و در بین ائمه و حضرت رسول ع این حرفها نبود اینها را بعدا من و شما درست کردیم از این انشاالله ها یکی هم نبوده حالا آیا ما باید راضی باشیم به این مسئله که ما نماز نیست؟..... دقت کنید حتی ما با این که نماز نیست ترسی هم نداریم خدا می‌فرماید آنها که نمازشان بوده و در مراتب عالیه بودند تازه می‌ترسیدند وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَىٰ رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ اما ما با این نمازهایی که حتما خدا رویش حساب باز نمی‌کند نمی‌ترسیم و علی هذا سایر اعمال ضابطه ای هست طبق روایت از امام صادق علیه السلام که اگر کسی می‌خواهد بداند نمازش قبول شده است یا نه نگاه کند ببیند آیا نمازی که خوانده او را از گناه نگه داشته یا خیر آن اندازه که از گناه بازداشته نمازش قبول می‌شود دوستان را توصیه می‌کنم بر اینکه قرآن بخوانید تدبر کنید تا انشاالله قرآن شما را بیدار کند ما این است و سایر عبادات ما همینطور اما راحت نشستیم هیچ هم نمی‌ترسیم این حرف مرا بعید نشمارید اگر دلتان به خودتان سوخت بروید بعد از این تجدید نظر کنید توصیه می‌کنم گناه نکنید واجب‌ها را انجام دهید گناهان را خوب یاد بگیرید از گناه سخت اجتناب کنید دقیقاً بدانید وقتی گناه می‌کنید در یک جمله خود را به باد فنا دادید بقیه جملات را حساب نمی‌کنم مثلاً اینکه در همان جمله ایاک نعبد ببینید به خدا راست می‌گویید یا نه ایاک نعبد یعنی خدایا من به حرف تو گوش می‌کنم خب وقتی گناه می‌کنید ببینید این چه معنی پیدا می‌کند.... Eitaa.com/darharameyar
گزیده ای از جلسه نهم مورخ دهم آذر ماه ۴۰۲ (سیدعلی سیدعربی ) وقتی باران میبارد این آب در گودال های مختلف ریخته میشود هر گودالی به شکلی این آب را نشان میدهد در حوض به شکلی دیده میشود در یک استکان به شکلی در یک لیوان در یک تشت بزرگ به شکلی همین آب واحد به اشکال گوناگون خودش را نشان میدهد وقتی اینطور خودش را نشان میدهد دیگر شما حرفی از باران نمیزنید دیگر به باران توجه ندارید نمیبینید وقتی لیوان پر شده از ان آب را میبینید می‌گویید آب لیوان آب حوض آب استکان آب گودال آب دریا مرتب این آب را مقید می کنید اما اگر وقتی استکان را نگاه می کنید استکان بودنش را نبیند فقط آب بودنش را ببینید اگر به دریا نگاه می‌کنید دریا بودنش را نبینید آب بودنش را ببینید آب تنها آب مطلق قیدها را بردارید و آب ها را ببینید میشود یک وجود واحد ...... در عالم آفرینش یک وجود واحد بیشتر نیست ..... من و شما و دیگری نمی‌توانیم بگوییم وجود من وجود شما وجود این میز وجود این صندلی یک وجود واحد بیشتر در عالم نیست منتها این وجود خودش را در لباس های مختلف نشان داده است .... آنقدر ما دور خودمان از آن اول که وارد دنیا شدیم پرده کشیدیم و گرفتار حجابهای مختلف شدیم که نمی توانیم الان یک درخت را از وجود آن جدا ببینیم این دیدن کار ما نیست کار اولیا خداست آنها که درست برگشتند وتزکیه کردند این نگاه را پیدا میکنند .. لذا اینجاست که دست یافتن به خدا خیلی سخت نیست خدا را در همین جا باید پیدا کنید نه در آسمان ها کسی اگر در خودش سیری باطنی داشته باشد از ظاهر خود بگذرد از این جسم عبور کند وارد عالم مثال و نوری خود بشود فراتر برود و از قیدها حجاب‌ها عبور کند و لایه‌های مقید خود را کنار بزند می رسد به خدای متعال فانی در خدا می‌شود از طریق وجود خودش به خدا میرسد..... Eitaa.com/darharameyar
(ره): حضرت رسول صلوات الله علیه در اواخر عمر خودشان زیاد روی این مسئله تاکید می‌کردند که با باشید مخصوصاً در اواخر عمر که دانسته بودند مدت عمرشان دارد تمام می‌شود در حالاتشان هست که در هر مجلسی روی دو چیز تاکید می‌کردند یکی بخوانید و عمل کنید و دیگری هم در خصوص اهل بیت و و تحذیر می‌کردند از دور شدن از وقتی ما این جمله‌ها را می‌شنویم که حضرت از دور شدن از تحذیر می‌کردند گمان نکنید که خطابشان ما نبودیم و دیگرانند این گمان‌ها نمی‌گذارد ما اصلاح شویم نگویید کسانی که به توصیه رسول الله گوش نکردند غیر از ما هستند نگویید آنها که را کنار گذاشتند ما نیستیم آنها در مرتبه‌ای را کنار گذاشتند ما هم در مرتبه‌ای ما هم با تطبیق نیستیم و تطبیق نمی‌کنیم و هم برای ما به عنوان حجت مطرح نیست فرمودند به عمل کنید و ببینید چگونه بوده‌اند استغفار و توبه داشته باشید و از رسول الله یاد کنید وقتی از رسول الله یاد می‌کنید در باطن می‌روید به محضر رسول الله نکته‌ای ست در که هر کس به محضر رسول الله برود و در محضر رسول الله طلب مغفرت کند و رسول الله هم برای او طلب مغفرت کند خدا او را مشمول مغفرت می‌کند این غیر از استغفارهای دیگر است در زمان حیات رسول الله کسی می‌رفت به بیت حضرت و استغفار می‌کرد و ایشان هم برای او طلب مغفرت می‌کرد و عنایت خاصی هم از طرف خدا برای او می‌آمد این صریح است ما در محضر ایشان در حال حیاتشان نبودیم و نیستیم ولی الان می‌توانیم به سوی حضرت برویم و استغفار کنیم و او هم برای ما استغفار کند بلکه خدا عنایتی بکند حضرت برای مومنین زیاد استغفار می‌کرد این سری است و وظیفه بود برای رسول خدا وسیله رحمت است تا خدا مومنین را مشمول مغفرت کند چون رسول خدا هر کاری که می‌کردند با هدایت ربوبی و اشارات ربوبی بود همه کارها حساب شده بود..... Eitaa.com/darharameyar
گزیده جلسه توحید مورخ دهم آذر ماه ۴۰۲ سیدعلی سیدعربی در آیات 4 و 5 سوره حدید می فرماید وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۴﴾ او با شماست هر کجا باشید در هر حالی باشید در هر وصفی باشید این باشما بودن که ذکر می‌فرماید مانند با شما بودن من و شما نیست که من بگویم من اینجا کنار شما هستم و شما هم کنار من هستید با من هستید در مجاورت من هستید نه این معیت به نحو خاصی است یعنی ما او نیستیم و او هم ما نیست ولی نه ما بدون او هستیم و نه او بدون ما این با شما بودن و معیت یعنی چه ؟ یک وقت معیت جسمانی است مانند من و شما کنار هم که من غیر از شما و شما غیر از منید دو نفر جدا از هم هستیم که کنار هم هستیم من نباشم شما هستید شما نباشید من هستم ولی در مورد معیت خدا با موجودات اینگونه نیست خدا کنار من یا درون من نیست به این معنا نیست فرض کنید شما در ذهن خود یک افرادی را تصور کنید درختی کوهی زمینی را در ذهن خود خلق کنید تصور کنید در این لحظه می توانید بگویید من با اینها هستم اما آیا اینها در کنار و مجاورت شما هستند ؟ و شما در کنار این ها ؟ یا آیا آنها در درون شما هستند یا شما در درون آنها هستید ؟ خیر اصلا آنها وجودشان منوط به وجود شماست حقیقت وجود آن ها از شماست شما به آنها وجود دادید حول و قوه آنها از شماست و شما با آنها معیت دارید و وجود اینها چیزی جز وجود شما نیست این معیت معیت قیمومیه است هو معکم اینما کنتم..... Eitaa.com/darharameyar