eitaa logo
ویرانه❤️‍🔥عشقِ بیگانه🍊💚
22.7هزار دنبال‌کننده
165 عکس
86 ویدیو
0 فایل
راز دل دیوانه به هشیار نگویید اسرار لب یار به اغیار نگویید. بویی اگر از گوشه‌ی میخانه شنیدید ای اهل نظر بر سر بازار نگویید.! • کپی از رمان ها حرام می‌باشد❌️ https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074 تبلیغات👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃 با تعجب سرمو بلند کردم و گفتم: - چی؟ اردلان سمت پارکینگ رفت تا ماشینشو از توی حیاط در بیاره که خاتون اومد دم در و گفت: - بلند شو مادر زود باش.. اردلان خان بیدار شد منم ازش خواستم تو رو برسونه زود برو سوار شو.. سرمو تکون دادم و گفتم: - مرسی خاتون خداحافظ سریع به سمت بیرون دویدم. جلوی در منتظرم بود در عقب ماشین رو باز کردم که با اخم گفت: - مگه من رانندتم بیا بگیر جلو بشین. با خجالت لبمو گاز گرفتم و گفتم: - باشه چشم.. در جلو رو باز کردم و نشستم که اردلان راه افتاد. نیم نگاهی بهش کردم موهاش شلخته و به هم ریخته بود ولی به نظرم اینجوری بیشتر بهش میومد. مخصوصاً با قیافه اخمو و خواب آلودش... پوزخندی روی لبم نشست. کسی صبح جرات نمی‌کرد بهش نگاه کنه - چیه نظرت گرفت منو؟؟ کی بیام خواستگاریت؟؟ با شنیدن حرفش یهو به خودم اومدم با خجالت سرمو پایین انداختم. لعنتی چقدر تیز بود که تو همون نگاه فهمید دارم دیدش می‌زنم. تو دلم به خودم فحش می‌دادم و با خودم در حال کلنجار رفتن بودم که اردلان نیشخندی زد و گفت: - همه امروز استرس امتحان دارند اون وقت تو.... . @deledivane
🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃 سری تکون داد که یهو عصبی شدم و گفتم: - چه ربطی داره چون یه لحظه نگاهت کردم داری این حرفا رو بهم می‌زنی؟ اردلان برگشت طرفم نگاه عمیقی بهم انداخت و پوزخندی روی لبش نشست. سعی کردم مثل خودش با اعتماد به نفس باشم، چشم غره‌ای بهش رفتم نگاهمو ازش گرفتم که زیر لب گفت: - آخه بچه پررو هم هستی اگه خواهش خاتون نبود هیچ وقت تو رو سوار ماشینم نمی‌کردم. شونه‌ای بالا انداختم و گفتم: - منتش رو سر من نذار چون من به خاتون هیچی نگفتم خودش بهت گفته بود! اردلان نیشخندی زد و گفت: - باشه منم باور کردم! حسابی داشتم از دستش حرص می‌خوردم اخمامو کشیدم تو هم و به روبروم زل زدم. تصمیم گرفتم دیگه باهاش دهن به دهن نذارم. وقتی رسیدیم، آهسته تشکر کردم و از ماشین پایین رفتم که پاشو گذاشت روی گاز و با سرعت از اونجا دور شد. تو دلم فحشی بهش دادم پسر یه دیوونه وارد حوزه امتحانی شدم، گوشیو وسیله‌هامو تحویل دادم و رفتم داخل سالن بعد کلی گشتن شماره صندلیمو پیدا کردم و نشستم نفس عمیقی کشیدم و نگاهی به دور و برم انداختم. چشمم افتاد به دختری که با استرس چشماشو بسته بود و تند تند زیر لب داشت با خودش چیزی رو زمزمه می‌کرد. کنکور که شروع شد نفس عمیقی کشیدم و شروع کردم به خوندن یکی یکی سوال‌ها و جواب دادن پاسخنامه نمی‌دونم چقدر گذشته بود، احساس می‌کردم گردنم خشک شده. . @deledivane
ویرانه❤️‍🔥عشقِ بیگانه🍊💚
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 #رمان‌عشق‌بیگانه #پارت_۹ به در کوچیک و دولنگه شون که کلی رنگش پوسته پوسته شده بود نگ
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 دهنشو کج کرد و گفت -ببند دهنتو میمیرم براش، همه تون همین زرو میزنید اون و که همین هفته شوهرش میدم بره خون به مغزم نرسید، نسترن فقط مال من بود بلند شدم وایسادم و گفتم: بقیه رو نمیدونم آقای خنجری ولی من تو حرفم جدیم -کو دنباله ات؟ کو تخم و ترکه ات؟ تنهایی که آقای جدی؟ از لحن حرف زدنش خیلی بدم اومد، ولی به خاطر نسترن گفتم -اونام میان، شما فقط... -زر نزن بابا، بیا برو بیرون، خواستگار نسترن آدم حسابیه خانواده شم نسترن و روی چشمشون میذارن -ولی نسترن منو دوست داره، مگه میشه زوری کسی رو شوهر داد؟ اصلا خودش کجاست؟ داد کشیدم: نسترن، نسترن باباش گفت: صداتو بیار پایین من تو این محل آبرو دارم بچه مزلف در هال باز شد و مامان نسترن اومد بیرون، بهش نمیومد کتک خورده باشه آروم گفت: نسترن نمیتونه بیاد، چی میخوای؟ -چی میخوام؟ معلوم نیست؟ میگم دوسش دارم، نسترن بیا مامانش اومد جلوم دستمو گرفت و گفت: برو پسرجون، شوهر من عصبیه یه کاری دستت میده ها یهو یه نفر گفت: کجا بره؟ من نمیخوام زن احمد بشم، من سروش و میخوام... بابای نسترن به طرفش رفت، اعصابم داشت از این سیرک مسخره داغون میشد @deledivane 😌😘😍❤️‍🔥
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 کلافه گفتم -نزنش آقای خنجری، مشکلت با من چیه؟ لامصب چی کم دارم من؟ اندازه ی پسر همسایتون هم نیستم؟ ماشینمو نگاه، لباسامو.. برگشت طرفمو گفت: دختر منم کم ارزش نداره، الان خواستگارش میخواد یه خونه و یه مغازه به اسمش کنه تو چی؟ واقعا داشت حالم بهم میخورد، با نفرت گفتم: ما پولداریم، اونقدری هست که چشم شما رو لااقل پر کنه... طعنه تو جمله ام کاملا معلوم بود، باباش گفت: تیکه میندازی؟ تو اومدی خونه ی من، من که نیومدم دنبالت یهو زدم زیر همه چیز، در شان من و خانواده ام نبود با این آدما اره بدم تیشه بگیرم، به طرف در حیاط رفتم و گفتم: ببخشید که اومدم، بدینش به همون خواستگارش، ولم کنید بابا طوری تربیت نشده بودم کسی تحقیرم کنه اما پدر نسترن داشت این کارو میکرد، از خونه شون که اومدم بیرون به این فکر کردم باید خانواده مو پدربزرگمو بیارم پیش این آدم؟ همش به پول فکر میکنه مردک... سوار ماشینم شدم و از اونجا دور شدم، خیلی دلم میخواست به چشمهای نسترن فکر نکنم، لحظه ی آخر حتی نگاهشم نکردم، تو خیابون بودم که تلفنم زنگ خورد، نسترن بود، جواب دادم @deledivane 😌😘😍❤️‍🔥
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 -چی شده؟ -تو بگو چی شده؟ کجا رفتی یهو؟ -میموندم که چی بشه؟ بابات لجن مالم کنه نسترن؟ -شوهرم میده میرما، سروش؟ -شوهر نکن خب، مگه میشه کسی رو به زور شوهر داد؟ اونم الان؟ -سروش، همین؟ خودم شوهر نکنم؟ این بود میگفتی سروش بدون تو میمیره؟ -زر زدم بابا، برو زن پسر همسایتون شو خیلیم بهم میاین، خونه و مغازه هم داره دیگه چی میخوای؟ دلخور پرسید -تو چیکار میکنی اونوقت؟ -من؟ هیچی الان که میخوام برم پیش فهیمه، باید با دوستاش بریم بیرون، بعدش هم میرم گالری پیش بابا و ساسان -خیلی مسخره ای، بی معرفت بی وجود... تلفن که قطع شد پرتش کردم روی صندلی و گفتم -نمیشه دیگه نسترن، با این پدر و مادری که تو داری بخدا نمیشه به فهیمه زنگ زدم، جواب نمیداد، پیام دادم: کجایی؟ میخوام بیام دو دقیقه بعد جواب داد: نمیخواد جواب دادم: بفهمم با پسر تنها رفتی بیرون میکشمت بازم جواب داد: تو چیکاره ی منی؟ شماره شو گرفتم، این بار جواب داد: بله؟ -انقدر تکرار نکن تو چیکاره ی منی؟ خودت نمیدونی؟ @deledivane 😌😘😍❤️‍🔥
تو را من چشم در راهم... •ناروین
🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃 - برو مادر از امروز می‌تونی یه نفس راحت بکشی. با خنده گفتم: -؛اتفاقاً اشتباه می‌کنین از امروز کلی استرس دارم تا روزی که جواب کنکور بیاد.. از پله‌ها رفتن بالا لباسامو عوض کردمو گوشیمو برداشتم شماره میلاد رو گرفتم که جوابمو داد. - سلام عزیزم خوبی؟ - سلام آبجی مرسی تو خوبی؟؟ - قربونت برم آره خوبم کجایی؟ - سر کارم... لبخندی روی لبم نشست و گفتم: - کی میری خونه؟ - برای چی؟ - بهم بگو کار دارم... - دو ساعت دیگه میرم بگو برای چی پرسیدی؟ خنده‌ای کردم و گفتم: - هیچی می‌خوام بیام ببینمت دلم برای تو و مهلا یه ذره شده... - واقعاً میگی آبجی می‌خوای بیای؟ - آره عزیزم... - مهلا اگه بفهمه از خوشحالی سکته می‌کنه خندیدم و گفتم: - باشه پس من بعد از ظهر یه سر میام دیدنتون از خونه نری بیرون... - نه خاطرت جمع باشه توی خونم به مامان و بابا بگم؟؟؟ - نه بهشون هیچی نگو خودم بیام می‌بیننم دیگه میلاد آهسته گفت: - باشه پس فعلاً خداحافظ... - برو به کارت برس عزیزم خداحافظ... گوشیو قطع کردم و نفس عمیقی کشیدم. هنوز با مامان و بابا کنار نیومده بودم و نمی‌تونستم ببخشمشون ولی بیشتر از اینم تحمل دوری از خانوادم رو نداشتم... مخصوصاً مهلا و میلاد.... آخ که چقدر دلم براشون تنگ شده بود. . @deledivane
🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃 سرمو بلند کردم و گردنمو یکم به چپ و راست چرخوندم حسابی ضعف داشتم چشمم افتاد به ظرفی که خاتون بهم داده بود، فوراً درشو باز کردم و یه شکلات گذاشتم توی دهنم و نفس عمیقی کشیدم آخ که چقدر بهش احتیاج داشتم... دوباره برگشتم سر برگم و بقیه رو جواب دادم. کم کم سالن داشت خالی می‌شد که امتحانمو تموم کردم. چند تا سوال رو شک داشتم و چند تا رو هم به کل بلد نبودم. بقیه رو هم نمی‌دونم که درست جواب داده بودم یا غلط ولی هرچی که بود دیگه حالم داشت به هم می‌خورد. از جام بلند شدم ظرف میوه‌مو برداشتمو بعد تحویل دادن پاسخنامه از سالن بیرون رفتم. سرم به شدت درد می‌کرد از سر خیابون یه تاکسی گرفتم و مستقیم سمت خونه رفتم. نزدیک ظهر بود. خاتون توی آشپزخونه داشت آشپزی می‌کرد... همین که درو باز کردم و منو دید با خوشحالی جلو اومد و گفت: - سلام مادر خوبی ؟؟چی شد امتحانت چطور بود؟؟ سرمو تکون دادم و گفتم: - سلام خاتون بد نبود ولی فکر نکنم قبول بشم... خاتون با ناراحتی گفت: - آخه برای چی؟ شونه‌ای بالا انداختم و گفتم: - نمی‌دونم فکر می‌کنم خیلی سخت بود چند تا رو هم که اصلاً جواب ندادم... - نه مادر بد به دلت راه نده... من کلی برات نذر و نیاز کردم از وقتی هم که رفتی یکسره دارم زیر لب برات ذکر می‌گم، مطمئنم که قبول می‌شی و رتبه خوبی هم میاری. سرمو تکون دادم و گفتم: - خدا کنه همینجوری که شما میگی باشه... میرم بالا لباسامو عوض کنم. . @deledivane
🔴اگر دوست دارید از مطالب تربیتی دکتر عزیزی استفاده کنید حتما عضو کانال زیر بشید 🔴👇 https://eitaa.com/joinchat/2702376999C863e8a3b7b اگر نگران تربیت فرزندتون هستید و دوست دارید از مباحث تربیتی اساتیدی مثل دکتر و سایر متخصصین این حوزه استفاده کنید حتما روی لینک زیر بزنید و عضو کانال بشید 👇 https://eitaa.com/joinchat/2702376999C863e8a3b7b
🔴 فوری: ثبت‌نام شروع شد 🔻احتمالاً مثل من نگرانید که چطور می‌تونید در این وضع جامعه، و باورها و ارزش‌هایی که براتون مهمه رو به فرزنداتون منتقل کنید. ✅ یه جایی رو پیدا کردم که دقیقا این کار رو می‌کنه! اسمش رو گذاشته و مثل یه معلم به پدرو مادرا یاد می‌ده چطور ارتباط بهتری با بچه‌هاشون برقرار کنن و رو بهشون انتقال بدن. ترم جدیدشون شروع شده و به نظرم مثل من حتماً باید ثبت‌نام کنید. اینم لینک کانالشونه👈 https://eitaa.com/joinchat/2702376999C863e8a3b7b
این تکنیک ساده میتونه برات شمش طلا بیاره ابردوا جشنواره ای برگزار کرد که قول میدم تو ایتا نظیرشو ندیدی تو این جشنواره شمش طلا هدیه میده 😍 اگه بگم همین دیشب ۲۰ نفر طلا هدیه بردن باور میکنی؟ ☺️ همین الان شرایط رو بخون👇 https://eitaa.com/joinchat/2690974064C9bfb349624 👈 لیست برندگان شمش طلا دیشب
💣 درمان شو ؛ شِمش طلا بگیر این کانال برای تو طلا گذاشت ! 👇 https://eitaa.com/joinchat/2690974064C9bfb349624
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بڪَذار صبح را در چشم تو من معنا ڪـنم ا ے آنڪـه هر صبحم هزاران مثنو ے باشد برای وصف تو...🍃🌼 @romanticB
😍😍😍 میخوای برای عید متفاوت باشی؟ میخوای خودت همه چی رو درست کنی؟ طرز تهیه ش 👆 بلدی؟ خیلی ساده و خـوشمـــزه است🤤 فقط کافیه بزنی رو لینک و همه چی رو یاد بگیری و پوزش بدی 😊😌 http://eitaa.com/joinchat/1430519829C8a006c9c0c آموزش انواع و انواع
مرغ و گوشت گرون شده🍗🥩😔 برای مهمونی ها موندی چی درست کنی که هم زیادی خرج برنداره و هم آبروت نره 😫 تنها راهش این که بیای اینجا 😍👇 http://eitaa.com/joinchat/1430519829C8a006c9c0c آموزش مخصوص مهمونی بدون گوشـــت و مـــــرغ 🤩
13.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گمراه شد هر آن که ز این طایفه جداست هادی شدی که پیروِ حیدر شویم ما @estory_mazhabi
فقط تا 13 رجب 😱 قرعه‌کشی 110 میلیون شمش طلا 😳 🎉 بزرگترین جشنواره تخفیفی ابردوا با 360 میلیون جایزه طلا و غیر نقدی 😳😱 این کانال داره ابردوا رو با تخفیف میده اسمتونم تو قرعه‌کشی 110 میلیون شمش طلا میذاره👇 http://eitaa.com/joinchat/2048327879Cdada88b6a5 خدا رو چه دیدی شاید تو برنده شدی 😊☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ☕️ بگو متولد چه ماهی هستی تا بگم بهترین گیاه دارویی برای سلامتیت تو هر فصلی چیه : 🫖 فروردین اردیبهشت خرداد 🫖 تیر مرداد شهریور 🫖 مهر آبان آذر 🫖 دی بهمن اسفند 👆 چه ترکیبای گیاهی خفنی پیشنهاد میده👌
هدایت شده از  تبلیغات ...
🔴 متاسفانه ، اینجا اگه برای درمان بیماری هاتون ازشون مشاوره رایگان بگیرید ، بهتون طلا هدیه میدن : @.Teb_Eslami @.Teb_Eslami شهر عجیبیه 🤯👆
هدایت شده از تبلیغات همشهری
هیچ بچه ای حق ورود به این کانال رو نداره 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3389063564Ca275d19eb9 D15 جویـن ندی از دست رفته🤦‍♂ https://eitaa.com/joinchat/3389063564Ca275d19eb9 ⛔️زیر 20سال بیاد حذف میشه⛔️
هدایت شده از تبلیغات با سیاست🌿🍭❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درمان سریع ریزش مو طی هشت روز کشف شرکت دانش بنیان ایرانی در آنتن زنده شبکه ســـه ســیــمــا!!😳😳 ویدیو داخل لینک را حتما مشاهده کنید تا با تاثیرات عجیب این روش درمانی آشنا شوید 👨‍⚕👨🏻✨🩺 بـیـش از ۳۰هـــزار خـانم و آقـا از این روش معجزه‌_آسا نتیجـه گرفتن 😍 روی لینک زیر کلیک کنید😃👇 https://www.20landing.com/214/1822 https://www.20landing.com/214/1822
هدایت شده از تبلیغات با سیاست🌿🍭❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به جای رنگ کردن موهات این کاری که میگه رو بکن👆 من خودم اینقدر از رنگ مو برای پوشاندن سفیدی موهام استفاده کردم هم موهام ریخت هم اعصاب و روانم داغون شد😔شما دیگه این اشتباه منو نکنید تا این راهکارو پیدا کردم که بهترین جایگزین رنگ مو هستش و هیچ آسیبی به موها هم نمیزنه و اصلا هم نیاز به صرف وقت و هزینه مثل رنگ مو نداره😍 https://1ta100.ir/qu-ads/4139 https://1ta100.ir/qu-ads/4139 کاملشو از این لینکی که گذاشتم میتونی ببینی👆
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 -نه نمیدونم، بگو تا بدونم، دوسال پیش محرم شدیم همو بشناسیم، نشناختیم یعنی؟ من علاف توام؟ -من آمادگی ازدواج ندارم الان -پس چی میگی الان؟ وقتی فهیمه اینو گفت جوابی نداشتم بدم، میگفتم عاشقم اما نه عاشق تو، عاشق نسترنم، با توجه به شناختی که ازش داشتم میدونستم همون لحظه میره و پشت سرش رو هم نگاه نمیکنه، آره با تمام وجودم عاشق نسترن بودم، یه لحظه چشماش از جلوی چشمام دور نمیشدن، شاید میدونست اینطوری بیشتر عاشقش میشم که نه زنگ میزد نه جوابمو میداد، اما نمیدونست من سروشم، انقدر خوددارم که اگه مصلحت باشه تو عشقش بمیرم هم سراغش نمیرم.. به کافه که رسیدیم ماشین و پارک کردم و گفتم -امروز دیگه تمومش میکنیم فهیمه، البته اگه تو راضی باشی -چیو تموم میکنیم؟ التهاب صداش نشون میداد نگران شده، گفتم: این دوری رو نفس راحتی کشید و گفت: بترکی بعد هم پیاده شد، لبخند کمرنگی زدم و پیاده شدم، تو کافه روبروی هم که نشستیم گفتم -سفارش امروز با تو -من که میدونی فقط هات چاکلت داغ میخوام از اونا که داغی اش گلو رو میسوزونه -تو این هوا، وسط تابستون؟ -زیر نور خورشید که ننشستیم، شکر خدا اینجا مثل یخچاله -باشه، خب من چی؟ @deledivane 😌😘😍❤️‍🔥
هدایت شده از گسترده | برند🎖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند میلیاردی یک شرکت بخاطر جایزه ای که گذاشته بود😱 این شرکت یک محصول جدید لاغری وارد ایران کرده که در تمام جهان ازش استفاده میشه به مشتری ها گفته بعداز اینکه استفاده کردین و لاغرشدین از خودتون عکس و فیلم بفرستید و جایزه بگیرید همه مشتری ها لاغرشدن و فیلم فرستادن و جایزه خودشون رو گرفتن و باعث شده کلی خسارت ببینن🤦🏻🤦🏻 راستی اگه شماهم اضافه وزن دارید بزنید روی لینک زیر و این پودر جلبک جادویی رو با تخفیف ویژه سفارش بدین و کلی لاغر بشید 👇🏻👇🏻👇🏻 https://landing.saamim.com/BeCuH https://landing.saamim.com/BeCuH
هدایت شده از تبلیغات با سیاست🌿🍭❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه حرف زشتی بهش زدن😢دلم براش سوخت🤦🏻 ولی دمش گرم چه اراده ای داشت و با یه روش درست و اصولی مشکلش رو حل کرد👌🏻 اگه توام از ریزش و کم حجمی موهات کلافه شدی حتما کلیپ رو کامل ببین و با این روش گیاهی حجم موهات رو چندبرابر کن😍 لینک سایت اصلی سفارش این پک تقویت مو با 40درصد تخفیف ویژه👇🏻👇🏻👇🏻 https://landing.saamim.com/0hI8M https://landing.saamim.com/0hI8M