eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
30 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
شاه کلید... انسان همیشه باید برای پدر و مادر دعا کند و تا پدر و مادر دارد باید قدرشان را بداند، وقتی از دست رفتند دیگر رفت! انسان تا آخر عمر بگردد نه پدری پیدا می‌کند، نه مادری. و اگر کسی بخواهد که راه برایش باز بشود، باید دل پدر و مادر را به دست بیاورد. دل پدر و مادر را به دست آوردن خیلی عجیب است! خیلی خیلی عجیب است و بسیار مؤثر است برای باز شدن قفل‌های آسمانی و کلیدش محبت آنها است. 📚 شرح فقراتی از دعای ابوحمزه ثمالی، ج۱، ص۲۷۲ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
من دوماهی هست که با کانال شما آشنا شدم، دیروز خدا چهارمی فرزند رو به ما داد. البته خانمم به چهارمی راضی نبود خانمم می‌گفت همین ۳تا بچه بسه، خدارو شکر همین ها رو بهشون برسیم و بزرگ کنیم ولی من فرزند بیشتر رو زیاد دوست دارم، خدا هم روزی رسونه قضیه چهارمی از اینجا شروع شد که پارسال از طریق شرکتی که کار میکنم گفتن کاروان خودرویی بردن راهیان نور، منم که تا به حال نرفته بودم و تعریف شو از خانمم شنیده بودم، برای ثبت نام رفتم. هر ماشین به نام یک شهید بود. اسم و عکس شهید ماشین ما، شهید ابراهیم هادی بود نزدیک عید ١۴٠٢ بود که رفتیم کانال کمیل که شهید ابراهیم هادی اونجا به شهادت رسیده بود. حاج آقایی بود اونجا، که از شهیدان کانال کمیل می‌گفت. اونجا بود که از شهید هادی گفت و دلهای ما سبک شد و از همه قشنگتر این بود که خانمم گفت دعا کن اینجا، حاجت روا میشیم. خانم میخواست که از شهیدان حاجت روا باشم. منم که بیشترین چیزی که میخواستم بچه بود گفتم که از شهیدان به خصوص شهید ابراهیم هادی میخوام یک دختر از خدا بخواد که به ما بده یک ماه از این قضیه گذشت که خانمم شک داشت که بارداره، رفت تست بارداری خرید اما منفی بود دوماه بعد از سفر، دوباره تست خرید و دید بارداره. خانمم افسردگی گرفته بود، شرایط سخت شده بود اما گذشت دیروز خدا یک دختر به ما هدیه داد. الان دوتا دختر و دوتا پسر خدا بهمون داده ولی یک ماه زودتر دنیا اومده و ریه اش کامل نشده و بیمارستان بستری هست. براش دعا بفرمائید که زودتر به آغوش خانواده برگرده🙏 «دوتا کافی نیست» @dotakafinist
۸۷۱ من متولد ۱۳۶۰ هستم. ۱۷ ساله بودم با پسر عمه ام عقد کردم و بعد از ۲ سال عروسی کردیم. اما به قول معروف اون موقع ها مد شده بود عروس داماد ها زود بچه نیارن، ما هم از این قضیه مستثنی نبودیم. دیر بچه دار شدن کلاس خودش رو داشت. به هر حال بعد از ف سال تصمیم به بچه دار شدن گرفتیم اما این دفعه خدا دلش نمی خواست بهمون بچه بده. بعد از چند سال دوا درمون من که دلم می خواست دوقلو بشه تا با یه تیر دونشون زده باشم و همیشه هم می گفتم من وقتی تصمیم بگیرم بچه بیارم، دوتا پشت سر هم میارم. یه بچه گناه داره و تنهاست. یه بار هم آی و آی کردم و خدا خواست و دوقلو باردار شدم اولش همه چی خوب بود بعد همه چی بهم ریخت لکه بینی و درد و بیمارستان چند بار بستری، آخرش هم ۵ ماه و ۲۰ روزه که شدن با درد شدید هردوتا دنیا اومدن اما دکترا نتونستن کاری کننن چون ریه شون کامل نشده بود. اولین باری که گریه شوهرم رو دیدم، اون روز بود. مادربزرگم خیلی اسم ابوالفضل دوست داشت اون سال محرم بهش قول دادم اگه خدا به من بچه بده اسمش رو بذارم ابوالفضل. دکتر گفت بازم آی یو آی انجام بده اما من قبول نکردم. گفتم خدا اگه بخواد بده طبیعی هم میده و همین طور هم شد ماه صفر سال بعد ابوالفضلم دنیا اومد. البته با استراحت کامل و عمل سرکلاژ. بعدش دیگه جلوگیری نکردیم اما ۴ سال طول کشید تا بچه دوم رو باردار شدم و بچه ها با فاصله چهار ونیم سال خیلی خوب بودن اما خونه مون خیلی کوچک بود. سرویس تو حیاط بود و بماند که زمستان سال اول چقدر اذیت شدم. همه فکر می کردن دیگه بچه نمیارم چون بارداری هایی خیلی سختی داشتم به خصوص اولی یه دوستی داشتم گاهی بهم می گفت یکی دیگه بیار. وقتی به شوهرم گفتم گفت ما دیگه بسه مون هست نه من حوصله دارم نه تو. اما یه روز پسرم بهم گفت مامان ما یکی دیگه بچه می خوایم.گفتم مامان جون اگه دختر نشد چی؟ آخه بچه ها هردوتا پسر بودن. گفت مامان اشکالی نداره مگه بابا اینا که چهار تا پسر هستن، بده! خیلیم هم خوبه. همین حرف باعث انگیزه من شد و تصمیم گرفتم مقدمات رو برای رضایت همسرم بچینم. اما در کمال ناباوری خدا خواسته باردار شدم. نمی دونستم به شوهرم چی بگم خوشحال باشم یا ناراحت و این که عکس العملش چیه. اما خدا رو شکر زود با این قضیه کنار اومد. و سومین پسرم رو هم خدا به ما هدیه داد. الان ۴۰ ساله هستم و سه تا دسته گل دارم. بعضی ها میگن چه خبره اما خودم ناراحتم که چرا وازکتومی انجام دادم و دیگه بچه دار نمیشم انشاالله همه بی بچه ها دامن شون سبز بشه. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌سربازانی برای امام زمان عج...😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
رسالت مادری... نسل با کیفیتی که حضرت زهرای مرضیه (س) تربیت کردند به گونه‌ای همه عالم‌ امکان متاثر از آن می‌باشد کـه دنیا، آخرت، سعادت و نجات‌ بـشـریـت؛ همه و هـمـه بـه آن گـره خـورده اسـت. وجود مبارک امام صادق(ع) در تعبیری از مادر بزرگوارشــان، حضرت‌ صدیقه‌ طاهره (س) می‌فـرمایند: «نزدیک‌ ترین لـحـظـه یک زن به خدا، لـحـظـه مادری‌ او می‌ باشـد، یـعـنـی بـرای مـادری رسالت قائل بود». وقتی گـزارشــات خـانـه حـضـرت فـاطـمـه زهـرا(س) را بررسـی می‌کـنـیـم می‌بـیـنـیـم در جـای‌ جـای آن تـوجـه ویژه‌ ای به موضوع تربیت شده است. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر بچه بدی کرد، نگو: تو بد هستی، بگو: کارت بد بود. «إِنِّي لِعَمَلِكُمْ‏ مِنَ الْقالِينَ» (شعرا/۱۶۸) قرآن می‌گوید: اگر کسی خلاف کرد، نگو بیا، تو غلط کردی؛ تو خلاف کردی. بگو: عملت خلاف است. 🌐 درس‌هایی از قرآن - ۳۱ /۲/ ۱۳۹۸ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌 «ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
‌ 🚨۲۲ هزار جنین سالم سالانه به‌خاطر غربالگری بی‌دلیل از بین رفتند. رئیس کمیسیون حمایت از خانواده مجلس: طبق منابع علمی از هر ۱۵۰۰ نفر یک نفر امکان دارد سندرم داون باشد. یعنی فرزند ۹۹.۷ درصد زنان باردار سندرم داون نیست. اما در مرحلۀ اول غربالگری از هر ۸ الی ۱۰ نفر، یک نفر را احتمال تولد فرزند سندرم داون می‌دادند که باید به مرحلۀ دوم می‌رفت. بعضی از خانواده‌ها هم استرس پیدا می‌کردند و هم هزینۀ گران مرحلۀ دوم را نداشتند و بعضا به‌سمت سقط می‌رفتند. در یک تحقیق علمی که قبلا وزارت بهداشت انجام داده بود ۲۲۰۰۰ جنین سالم در سطح کشور به‌صورت سالانه بر اثر غربالگری بی‌پروایی (غیراستاندارد) که صورت می‌گرفت، از بین می‌رفتند که هیچ وجه شرعی و عقلانی نداشت. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
🚨 دلایل اصلی طلاق و فروپاشی خانواده در عصر جدید... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌تربیت شیطانی... بعضی‌ها عادت دارند در خانه وقتی می‌خواهند یک تذکری به شوهرشان بدهند یا شوهر می‌خواهد یک تذکر به خانم بدهد یا والدین می‌خواهند یک تذکر به بچه بدهند؛ می‌گویند: «اگر دستت درد نمی‌گیرد این ظرف‌ها را بردار و بگذار آنجا» یا می‌گویند: «اگر پایت درد نمی‌گیرد در را هم ببند»، «اگر زبانت درد نمی‌گیرد یک تلفنی به فلانی بزن»! این چه عادتی است؟! این‌ها تربیت شیطانی است، این‌ها راه خدایی نیست، این روش امامان شما نبوده، این روش پیغمبر شما نبوده. نعنا داغ ریختن روی کلمات، فلفل آن را زیاد کردن، درست نیست. @haerishirazi کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۷۲ من مادر سه تا دسته گلم و خودم متولد ۷۰ و شوهرم متولد ۶۷. و هر دو سید هستیم☺️ تنها دختر یه خانواده ۵ نفری هستم و دوتا داداش بزرگتر از خودم دارم. یه روز مادرشوهرم اومدن حوزه ای که من درس میخوندم، آخه من طلبه بودم و مشاور حوزه منو معرفی کرد. اومدن خواستگاری و برخلاف تصور خیلی از فامیل که فکر میکردن من دنبال شاهزاده با اسب سفیدم که خواستگارهام با موقعیت های شغلی و مالی و خانوادگی مختلف رو رد میکنم، من و خانوادم به ایشون جواب مثبت دادیم. یه پسر متولد ۶۷ نظامی و بسیاااار خوش اخلاق و مذهبی و خانواده دوست، اهل کمک تو خونه داری و بچه داری و من این نکات برام بیشتر از شغل و مال و موقعیت خاص خونوادگی مهم بود. اخلاق و ادب نسبت به خانوادم و تقوا و خانواده دوستی برام مهم بود. برخلاف رسم تو شهر ما که چندتا کالای بزرگ پسر میگیره ما اینکارو نکردیم و مهریه ۱۴ سکه بود در صورتی که شوهرم بعدا گفت، اصلا فکر نمیکردم ۱۴ تا باشه و در واقع من با کالا ندادن و مهر پایین جایگاه خودم تو خانواده شوهرم بالا بردم. البته که قصد من فقط رضای خدا بود. جالبه بعدا یه عده تو فامیل گفتن فلانی دخترشو مفت داد. ولی شوهرم با اخلاق خوب و ادبی که داره تو دل همه چه خانوادم چه فامیل جا باز کرد و این چیزی بود که من همیشه میخواستم و الحمدلله دعاهام مستجاب شد. یکسال و خورده ای بعد از ازدواج من باردار شدم و خیلی خوشحال بودیم. بی نهایت بچه دوست داشتیم. پسرم خیلی دل درد داشت و بی خواب بود طوری که نوزادی که باید حداقل ۱۷.۱۸ ساعت در روز بخوابه کلا ۲ ساعت میخوابید یهو ۱۵.۱۶ ساعت یسره بیدار بود و گریه میکرد. من تا ۴ماه کلا در شبانه روز ۳تا۴ ساعت میخوابیدم و از ۴ ماهگیش تا یکسالِ تمام پرستار گرفتیم که فقط صبح ساعت ۸ تا ۲ ظهر میومد نگهش میداشت که من بخوابم. و من که خیلی سرحال و پرشور بودم کم کم بخاطر صدای گریه زیاد بچه و کم خوابی خودم بسیار افسرده و بداخلاق شده بودم. از یکسال و خورده ای پسرم، مادرشوهرم و شوهرم خیلی کمک کردن که من یه وقتایی بیرون خونه بدون بچه باشم و حال و هوام عوض بشه خداخیرشون بده این خیلی کمکم کرد تا کم کم بعد از دو سالگیش حالم بهتر شد. اون روزا که حالم بد بود، شوهرم رو خیلی اذیت میکردم. خیلی بداخلاق بودم و فشار روحی زیادی روم بود و جالبه میدونستم بداخلاق و پرخاشگر شدم و من هرچی عصبی تر اون صبورتر... یه روز با خودم گفتم بیچاره چقدر داره منو تحمل میکنه دقیقا همون روز یهو گفت من واقعا از خدا ممنونم که تو رو بهم داد تو اگر انقدر خوب نبودی، منم خوب نبودم😳😳 ناگفته نماند شوهرم کارش خیلی براش مهمه و منم همیشه در مقابل کارش کوتاه میومدم و میام تا جایی که مهمونی پاگشام رو بدون داماد رفتیم. صبحش زنگ زد که دارم میرم ماموریت، شرمنده نیستم برای شب و من فقط گفتم مشکلی نیس درصورتی که مشکل بود. واقعا دوست نداشتم بدون شوهرم برم. یا مهمون دعوت میکردم و مجبور بودم زنگ بزنم کنسل کنم چون یهو صبح زنگ میزد میگفت دارم میرم ماموریت و باز میگفتم مشکلی نیست. تو بارداری اولم دوماه رفت ماموریت و دوسالگی پسرمم دوماه دیگه رفت. و وقتی سر سومی باردار بودم ۲۰ روز رفت و روزای خیلی سختی بود مخصوصا که با شیطنت بچه ها و بدقلقیشون ترجیح میدادم فقط خونه خودم باشم و گاهی برای سر زدن خونه مادر و مادرشوهرم برم. اینا همه برای منی بود که کمترین سختی تو مجردیم نکشیده بودم و کم کم بزرگ میشدم. ادامه👇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۷۲ دو سالگی پسرم شوهرم گفت بیا اقدام کنیم برای دومی و منم که هنوز افسردگی داشتم داد و بیداد راه انداختم، اونم دیگه حرفی نزد از بچه. تا سه سالگی پسرم که حالم خوب شده بود و خودم دلم بچه میخواست. وقتی باردار شدم خیلیا تعجب کردن با اون بچه اذیت کن و بی خواب و سختیایی که کشیده بودم چطور به این زودی به فکر بچه افتادم ولی خوشبختانه بعد از بارداری، خدا روزی معنوی رو برامون فرستاد. هم حوصله من خیییلی بیشتر شد و هم صبورتر شدم و هم پسرم خیلی حرف گوش کن و آروم شد و خداروشاکرم خیلی خیلی. این بار خدا یه دختر بهمون داد که شبا میخوابید و دل‌درد نداشت ولی بشدت خوابش سبک بود و وابسته به من و غرغرو وجبغ جیغو😄. دخترم که دوسال و ۶ماهش بود تصمیم برای سومی گرفتیم البته که تصمیمی قبلش نداشتیم تا اینکه ایام فاطمیه اول بود که رفتم هیئت، سخنران می‌گفت متاسفانه خانمهای مذهبی ما از زندگی حضرت فقط حجابش رو گرفتن و ابعاد خانوادگی و سیاسیش رو کنار گذاشتن... حضرت فاطمه طی ۹ سال زندگی مشترک، ۴فرزند داشت با بچه های قد و نیم قد می‌رفت جهاد تبیین، خونه به خونه و امر ب معروف می‌کرد. از اونجا تصمیم گرفتم به حضرت متوسل بشم و برای سومی اقدام کنم، به خانم گفتم میدونید شرایطمو از هرلحاظ چه روحی چه مالی و چه جسمی خودتون هوامو داشته باشید. اگر صلاحمه همه چیشو خودتون برام درست کنید. همون ماه باردار شدم و منی که سومین بارداریم بود، وقتی دیدم مثبته فقط از خوشحالی گریه کردم و خداروشکر کردم اگر کسی منو نمیشناخت فکر می‌کرد بعد از ده سااال انتظار بچه دار شدم😁. یه بارداری بسیااااار سخت داشتم. با دوتا بچه، ویار سخت، هفته ۵ پسرم افتاد رو شکمم، که بخیر گذشت. چندماهی آشپزی نمیکردم و این درحالی بود که نه به مامانم گفتم نه مادرشوهرم دقیقا نمیدونم چرا نگفتم🧐. ویارم که تموم شد. کمردردم شروع شد و ماه آخر هم خیلی سنگین شده بودم طوری که میگفتم خدایا چرا زایمان نمیکنم و در کمال ناباوری پسرم ۴ کیلو ۱۰۰ به دنیا اومد و زایمان بسیار سختی داشتم. هیچکس فکر نمیکرد دختری که همیشه تو آسایش و رفاه بوده طوری که حتی اتاقش رو سالها کمک کاری که میومده خونه شون تمیز میکرده، روزی انقدر سختی بخودش بده و من بابت همه اینها خداروشاکرم که دیدم رو باز کرد و توان بهم داد که هم بخاطر بچه هام و اینکه آینده تنها نباشن و پشت و پناه هم باشن و هم بخاطر نسل شیعه بخودم سختی بدم و سرباز انشالله برای آقا تربیت کنم. جالبه بدونید از وقتی سومی بدنیا اومده وقتم برکت پیدا کرده، صبرم بیشتر شده و نگاه و کمک خدا رو میبینم. اوضاع مالی هم الحمدلله بهتر شده و کلا پسرم برکات مادی و معنوی زیاد داشت برامون. بارداری و زایمان سختی داشتم مشکل مالی تو بارداری زیاد داشتیم ولی جالب بود حضرت زهرا صبر بهم داده بود. مشکلاتم زیاد و صبرمم بیشتر. انگار میخواست کاسه وجودم بزرگتر کنه و من درحالی ۳۲ سالگیم پشت سر میذارم که خدا سه تا دست گل بهم داده و امیدوارم بازم لایق باشم تا چندین سرباز امام زمان از نسل و خون من باشن. انشالله تمام جوونا به این نتیجه برسن که ماهیت این دنیا با سختی ها عجین شده و انشالله خودمون سختیای شیرین برای خودمون به وجود بیاریم تا خدا مارو به سختیای تلخ گرفتار نکنه(این رو تو سخنرانی استاد پناهیان شنیدم) انشالله با این سختیا ظرفیت وجودی مون زیاد میشه و بیشتر رشد خواهیم کرد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
اتــاق اختصاصی برای بچه‌ها قرار ندهید، بلـکـه برای اتــــــاق کـارکـرد مـعـلوم کنید، مثلا بگـویـید این اتاق بـرای خـوابـیدن یــا مـطالـعـه است، نه برای شما. دقت‌کنید که آسیب‌های سـنـیـن مـخـتـلـف متفاوت است. در گـذشـتـه خــــــــــانـه‌هـا کـوچـک، تـعـداد بـچـه‌ها زیـادتـر، ولـی نـظـم بیشتر بود، حـــال آنـکـه شــاید اتـاقی برای کـسـی نبود ولی الان چون اتــاقها جدا است، هر کاری فرزند دلش بخواهد انجام می‌دهد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌سربازانی برای امام زمان عج...😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌 وادی سرگردانی... یك ماهی‌گیری كنار دریا خوابیده بود. یك كسی آمد او را بیدار كرد و گفت: بلند شو ماهی بگیر. گفت: گرفتم و ناهار هم خوردم. گفت: بیشتر بگیر. گفت: برای چه؟ گفت: بیشتر كه گرفتی می‌فروشی، همینطور كم كم یك تور می‌خری، بعد بیشتر صید می‌كنی. بعد كه بیشتر صید كردی، كم كم كشتی ماهی‌گیری می‌خری. بعد آنوقت راحت استراحت می‌كنی. گفت: تو مرا از خواب بیدار كردی؛ همین الآن هم داشتم استراحت می‌كردم. این چرخه [توسعه‌ی مادّی] آخرش همین است. كسی مخالف با پیشرفت نیست ولی پیشرفت غیر از سرگردانی و حیرانی و پیچیده‌تر كردن حركت است؛ پیچیده‌تر شدن حركت که تكامل و پیشرفت نیست. اگر كسی از ولایت فاصله گرفت، نتیجه فاصله گرفتن از محیط ولایت، تیه و سرگردانی است. وادی بیرون ولایت نبی اكرم و اهل بیت [علیهم السلام] وادی سرگردانی است. مثل یك مورچه‌ای كه روی عبای من می‌آید، ما بلند می‌شویم می‌رویم، این بیچاره باید یك عمر بدود به جای اول خودش برسد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفت‌وگوی رهبر انقلاب با بانوی مدال آوری که با کودک نوزادش روی سکوی قهرمانی رفت. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۷۳ من متولد ۶۲ هستم و فرزند سوم خانواده، ما چهارتا بچه بودیم پشت سرهم، یک خواهر و یک برادر بزرگتر و یک برادر کوچکتر دارم. دوران کودکی الحمدلله عالی، چون برادر و خواهر پشت سر هم داشتم و منزل ویلایی، مدام در حال بازی بودیم و خلق بازی و برنامه های جدید و خوش بودیم همه با هم بازی می کردیم و همه با هم درس می خواندیم. پدرم دبیر بودند (خدارحمتشون کنه خیییلی خوب بودند) و مادرم هم همراه ما درس میخواندند، کتاب و دفتر که پهن می شد، همه می نشستیم و بهترین دوران عمرمان بود تا اینکه دانشگاه قبول شدم. از وقتی خودم را شناختم آرزوی داشتن بچه داشتم، یک بچه برای خودم، حتی وقتی که خیلی کوچک بودم و اصلا به ازدواج فکر هم نمی کردم. الحمدلله پدرم مرد فرهیخته ای بودند و دستم را برای انجام کارهای فرهنگی در مدرسه و دانشگاه باز گذاشته بودند. پدرم بسیار مطالعه می کردند و من هم همینطور بودم. پدر منبع همه سوالات و شبهات ما بودند. سال ۸۰ وارد دانشگاه شدم. برای داشتن همسر شایسته کسی که خدا او را دوست داشته باشد، خیلی دعا میکردم ولی از آمدن خواستگار به منزل اصلا خوشم نمی آمد، از خدا خواستم که فقط کسی که قسمتم هست و تو میپسندی بیاید و همینطور هم شد سال ۸۱ عقد کردیم. همسرم مرد مهربان و خود ساخته ای بودند الحمدلله، متاسفانه بعد از عروسی تحت تاثیر جو جامعه که بلافاصله بعد ازدواج فرزند نیارید، به مدت ۲سال فرزند نیاوردیم که الان پشیمان هستم. پسر اولم به خاطر پیشرفت نکردن زایمان طبیعی به روش سزارین فروردین ۸۶ به دنیا آمد. کولیک داشت و مدام جیغ می زد، هر دو به شدت ناراحت بودیم از اینکه فرزند آوردیم و فکر میکردیم که ما را از هم دور کرده... و بدتر اینکه افسردگی بعد زایمان هم گرفته بودم. تجربه نداشتم و یکسری حساسیتها، زود رنجیها و قانونمندی هایی که داشتیم هم کار را بدتر می‌کرد. پسرم کم کم خیلی بهتر شد و بودنش باعث شادی و نشاط بیشتر، با خودم فکر می کردم همین یکی کافی هست. هرروز با پسرم تمرین های مختلف که در کتابها خوانده بودم انجام می دادم و این کار حالت وسواسی پیدا کرده بودم. دفتری داشت که همه کلمات که عکسش را کشیده بودم. در ۱ سالگی اسمش را میگفت و همه دفترش را می شناختند😄 ۵ سال بعد که ماههای آخر بارداری دوم را میگذراندم همه چیز خیلی فرق کرده بودم. الحمدلله از حساسیتهای من خیلی کم شده بود، درس حوزه را شروع کرده بودم و به شدت درگیر کارهای فرهنگی و حوزه بودم و البته پدر عزیزم رو از دست داده بودم.😭 وقتی سونوگرافی به من و همسرم گفت دختر هست از خوشحالی اشک در چشمهایم جمع شد. سال ۹۱ فاطمه خانم به جمع سه نفره ما اضافه شد و با آمدنش کلی خوشحالی برای داداشش آورد که همیشه شکایت داشت که من داداش و خواهر ندارم و صندلی عقب ماشین، هیچکس پیش من نیست. ادامه👇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075