eitaa logo
دوتا کافی نیست
47.5هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
30 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ حق مطلب در مورد این خانواده ادا نشد. «دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ از خانم کلباسی بخواین در مورد برنامه دعوت توضیح بدن. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📌روایت خانم کلباسی از برنامه دعوت طبق قرار قبلی، راس ساعت ۵ بعد از ظهر در محل برنامه حاضر شدیم و تقریبا اولین نفر بودیم. با وجود اینکه ۴ تا بچه ی سه ماهه تا پنج ساله داریم و همسرم هم تدریس داشتند، با هر زحمتی که بود خودمون رو رسوندیم. تا ساعت شش و نیم مدام میگفتن الان کارگردان میاد، الان تو ترافیکه، الان جایی گیر کرده و الان میاد باهم حرف میزنیم و ... آخرش هم نیومد! خلاصه تازه ساعت شش و نیم تهیه کننده اومد که مثلا مطالب رو باهم مرور کنیم، حدود ده دقیقه ای حرف زدیم و بعد هم راه افتادیم به سمت استودیو و ادامه ی جلسه در حال راه رفتن برگزار شد😐 خلاصه ما دیدیم که تهیه کننده برنامه همه اش داره مسائل حاشیه ای رو می‌پرسه. از بچگی همسرم و اینکه کجا رفتید و کدوم مدرسه بودید و نمره هاتون چند بود و... چندین بار همون قبل از برنامه گفتیم ما اصلا این مسائل برامون مهم نیست و به خاطر روز ملی جمعیت و اهمیت فرزندآوری اومدیم. هی گفتن بله ما میدونیم و شما خیالتون راحت باشهو حتما این مسایل رو مطرح میکنیم و ... بعد هم دیدید که برنامه رو چطور پیش بردند.😢 من تازه میخواستم مسائل اصلی رو مطرح کنم که دیدم تیتراژ پایانی رفت. خود مجری هم که تکلیفش معلوم نبود، کلا قرار بود مخالفت کنه! خود تهیه کننده هم اصصصصصصلاااااا دغدغه ای در زمینه ی جمعیت نداشت و فقط میخواست یه برنامه ای بسازه، بره. و فضای فکریش هم، فضای فکری کاملا متفاوتی بود، طوری که به همسرم همون اول کار گفت: "خب شما اصلا اشتباه کردید برگشتید ایران! " مجری هم تقریبا هیچ چیز از داستان ما نمیدونست و حتی ما با هم صحبتی هم ‌ نکردیم. چیزی که من احساس کردم این بود که ایشون چیزی از زندگی ما نمیدونه و بیشتر عوامل برنامه از توی گوشی بهش میگفتند چی بپرس و چی بگو. ده بار پشت صحنه به من گفتند توضیح بده بابات خیلی سختگیر بود و نمیذاشت ازدواج کنی😳😳😳. یعنی اصلا میخواستن یه داستان دیگه دربیارن از قصه ی ما، یا روی مسائل حاشیه ای بی اهمیت مانور بدن. متاسفانه روند برنامه ی دیشب طوری پیش رفت که ما اصلا انتظار نداشتیم و اکثر مطالبی که دوست داشتیم و اصلا به خاطر همونا دعوت شده بودیم، نه مطرح شد و نه مجالی براش ایجاد کردند که مطرح بشه. متاسفانه از ما، یک زوج مرفه بی درد نشون داده شد، که کاملا خلاف واقعیت هست و مردمی که ما رو نمی شناسند، تصور اشتباهی نسبت به زندگی ما پیدا کردند. باور نمی کردم موضوع جمعیت که حضرت آقا اون جور دغدغه ش رو دارن، در صداوسیمای جمهوری اسلامی اینقدر مظلوم باشه. 👈 از همه شما عزیزان تقاضا می کنیم با روابط عمومی سازمان صدا و سیما تماس گرفته و نسبت به روند طی شده در برنامه و عملکرد مجری اعتراض نمایید. 🔻روابط عمومی سازمان صدا وسیما 🔹تهران: ۱۶۲ 🔹شهرستان: ٢٧٨١ - ٠٢١ 🔹سامانه پیامکی روابط عمومی: ٣٠٠٠٠ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای صداوسیما! این بنده های خدا را که دیشب دعوتشان کردید به برنامه دعوت، ما با اصرار و خواهش و تمنا راضی کرده بودیم بیایند. آنها هم با بزرگواری پذیرفتند، فقط به این خاطر که حضرت آقا دغدغه جمعیت دارند. آقای صداوسیما! شش سال از ابلاغ سیاست های کلی جمعیت گذشت ولی تو کار خاصی برای این مسئله نکردی. همین سالی یک بار هم که در روز ملی جمعیت به یاد می افتی، سعی می کنی حیثیت میهمان نخبه ای که خودت دعوت کرده ای را ببری. آنکه می توانست در کانادا بماند ولی برای خدمت برگشت. آن که می توانست به جای تکثیر نسل شیعه امیرالمومنین (ع)، به دنبال آسایش دنیا باشد، ولی اکنون با 4 بچه قد و نیم قد در خانه ای شصت متری زندگی می کند. آقای صداوسیما! آیا توقع زیادی است که بعد از شش سال کارکنان خودت را توجیه کنی؟! اصلا گور بابای جمعیت جناب آقای صداوسیما! آیا رواست فقط معیار شما برای مجری گری، خشکلی و خوش تیپی یک طلبه باشد؟ خب علی ضیا را می آوردید! نه تنها خشکل تر و خوش تیپ تر بود، بلکه به احتمال زیاد معرفتش نسبت به رزاقیت خدا هم بیشتر بود. لااقل اینقدر اخلاق داشت که به هر طریق شده، نخواهد میهمان خودش را آقازاده مرفه جلوه دهد. البته که عزت از آن مومنین معتقدی مانند خانواده کلباسی است؛ نه ملبسین کم اعتقادی مانند مجری شما. آقای صداوسیما! فکری به حال خودت بکن. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ از خانم کلباسی بابت فداکاری شون تشکر می کنم. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ تکلیفم رو نسبت به این خانواده انجام دادم. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۳۳۵ من اگر جای خانم کلباسی بودم، به نمایندگی از همه مادران دغدغه مند، به روند برنامه اعتراض می کردم و حتی شده در بین وله ها یا در حین آنتن زنده، میگفتم که این حرفای حاشیه ای رو رد بشیم. حتما اقتصاد ما معیوبه و حتما باید خانواده های چند فرزندی، بیشتر از این حرفها بهشون بها داده بشه و حمایت اقتصادی بشن، اما به نظرم مجری، تمام اعتقادات ما رو سخره گرفت و همه ی چندفرزندی ها رو به مرفه بودن و شعار دادن در عین بی دردی متهم کرد. خدا میدونه من در شیردهی فرزند اولم چقدددر گشنگی کشیدم، حتی مادرم نمیدونه. حتی صمیمی ترین دوستانم نمیدونن، به ظاهر همه چی خوب بود اما ما شاید دو هفته میشد سیب زمینی پیاز یا تخم مرغ نداشتیم و میدونستم همسرم نمیتونن تهیه کنن و بهشون نمیگفتم، دیگه گوشت و مرغ و... که دیگه هیچی... ماهها میگذشت و نداشتیم. مطمئنم این تجربه م رو حتی اگه خواهر و برادرم هم بخونن حتی نمیتونن تصور کنن که تجربه منه، چون هیچکس از سختی هام خبر نداشت و نذاشتم همسرم شرمنده بشه پیش دیگران البته من وقتی ازدواج کردم همسرم کارگر بودن و حقوقشون فوق فوق کم بود. اما الان به لطف خدا، ۳فرزند دارم که همه شون خوش قدمن، با تولد هر کدومشون گشایشهای بزرگ در زندگیم ایجاد شده. من روی حساب تجربه شیردهی بچه اولم و اقتصاد داغون خونواده ام در اون برهه، میتونستم قید بچه های بعدی رو بزنم، اما با اعتقااادم اقدام کردم و بچه های بعدی رو آوردم و خدا هم پاسخ اعتماد و توکلم رو داد شکرش... و الحمدلله الان بچه هام، واسطه رسیدن رزق من و همسرم شدن، اینا رو گفتم که بگم الانِ امثال من رو نبینید که یه اوضاع آرومی به برکت وجود بچه ها بر زندگی مون حاکم شده. بلکه ما رو با همه سختی های عمیق مون، ما رو با همه ی توکل در عین بی چیزی مون ببینید. شاید اگر ما بچه های بعدی مونو نمی آوردیم، میتونستیم پول رو پول بذاریم، شایدم نه اگر بچه های بعدی نمیومدن رزق ما به همون تنگی نگه داشته میشد، که من به دومی معتقدترم. خدا شاهده که من و همسرم، بچه هامون رو فقط برای سربازی آقا امام زمان و عشق رهبرمون و آینده کشورمون آوردیم. حالا هم تمام تلاش مون رو برای تربیت موفق اونها می کنیم. خوشحالیم که روی رهبرمون رو زمین ننداختیم و خدا پاسخ این اعتقادمون رو حتما میده ان شاالله کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ تصمیمم برای فرزندآوری بیشتر، قطعی شد. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
خانواده محترم کلباسی👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش خانم‌ها به یک درخواست عجیب در خیابان!!! کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
🗓 از ۳۱ اردیبهشت تا ۵ خرداد 👌هر شب یکی از کارشناسان حوزه جمعیت 🔹پخش زنده از: https://instagram.com/namayejavani.ir?igshid=g32iv0j5pud1 👈 ساعت ۲۲، "سیر تحولات سیاسی جمعیت" با ارائه حسین مروتی کارشناس حوزه جمعیت و خانواده کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ به توجه به تقاضای مخاطبین مبنی بر تمدید زمان مسابقه، علاقمندان می توانند تا پایان ماه مبارک رمضان همچنان در مسابقه شرکت کنند. 👌شعار پیشنهادی کوتاه، جامع و اثربخش و انگیزشی باشد و جوانان را ترغیب به ازدواج و خانواده ها را به فرزندآوری بیشتری تشویق نماید. 👈 برای شرکت در مسابقه، به آیدی زیر مراجعه فرمایید. 🆔 @dotakafinist 🆔 @dotakafinist 🎁 شعار های ارسالی توسط کارشناسان حوزه جمعیت بررسی و به ۵ نفر از شرکت کنندگان جوایز نفیسی اهدا خواهد شد. ⏳ آخرین مهلت شرکت در مسابقه: ۹۹/۳/۵ از همراهی شما عزیزان سپاسگزارم🌺 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌یه کار کوچیکی که می تونیم برای کمک به خانواده های نابارور (از جمله زوج های نابارور عضو کانال) انجام بدیم، اینه که از طرح زیر حمایت کنیم. ✨در این کار خیر، سهیم شویم. بسم الله 👇👇 ✅ لزوم حمایت بیمه‌ها برای درمان ناباروری https://www.farsnews.ir/my/c/25302 📣 نشر حداکثری کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ اگر به فقیر چیزی می‌دهی بگو این حق خودت است و منتی بر من نیست. حتی به اولادت خرجی می‌دهی نگو: من خرجی تو را دادم؛ شاید اگر بچه نداشتی خدا به خودت هم اینقدر نمی‌داد. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«فرزند بیشتر، زندگی شادتر» 😍 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ جهاد زنان فلسطینی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
🚨کسی کاری نمی کنه... 📌 نوع جملات [حضرت آقا] و حساسیت و کیفیت سخنان هم [در موضوع بحران جمعیت] متمایز هست؛ تقریباً از عموم مسائل انقلاب متمایز هست ادبیات ایشان ... 📌در بعضی از بیاناتشون «استعانت» می‌کنند. یک بار یادم هست در جلسه‌ای که در محضرشان بودیم، وقتی ‏آمدیم بیرون به یکی از دوستان گفتم که خب، حالا «هل من ناصر» یعنی چی دیگه؟ 📌 یک ربع حضرت آقا صحبت فرمودند، یک ربع صورتشان پر از ناراحتی بود و بعد، یکی از جملاتشان این بود که: ‏‏«می‌بینید که من بارها گفته‌ام و کسی کاری نمی‌کنه» ...‏ 🌐 سخنرانیِ بحران جمعیت؛ خطرات و امیدها (۹۸/۰۹/۲۹) کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
⚠️ برژینسکی مشاور ارشد امنیت ملی کارتر در مصاحبه‌ای با وال استریت ژورنال گفته بود: «از فکر کردن به حمله‌ پیشدستانه علیه تاسیسات هسته‌ای ایران اجتناب کنید و یک بازی طولانی‌مدت را انجام دهید، چون زمان، آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران به نفع حکومت کنونی نیست» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ فلسطین،ظهور، جمعیت طی این سالها همواره یکی از اهداف لشکرکشی غرب وحشی به جنوب غرب آسیا، تغییر معادلات جمعیتی بوده است؛ چنانکه افغانستان، عراق و یمن، بیشترین نرخ های باروری منطقه را داشته و دارند. غزه نیز یکی از متراکم ترین جمعیتهای دنیاست که رشد بالایی دارد. صهیونیست های خبیث هم می خواهند در غزه نسل کشی راه بیندازند، مگر بتوانند توازن جمعیتی را به نفع خود تغییر دهند. به معتقدم کشتن مردم عادی در یمن، غزه و ...، بر خلاف نظر عموم تحلیلگران سیاسی، صرفا ناشی از عجز در رسیدن به اهداف اصلی نبوده و تنها برای ضربه زدن به روحیه مردم نیز نمی باشد. برای غربِ وحشی، کشتن هر یک نفر مسلمان، تحقق یک هدف است. در این میان کشتن بچه ها بهتر هم هست؛ چون «مرگ آینده باروری» و «تخریب روحیه فرزندآوری» است. ریختن بمب بر سر جشن های عروسی که دیگر نور علی نور است! چون «تجاوز به انگیزه تشکیل خانواده» در یک جامعه است. پس کودک کشی در فلسطین و یمن، و حمله آمریکا و داعش به جشن های عروسی در یمن و افغانستان، معنی دارتر از آن است که تصور می کنیم. آبروریزی این جنایات هم اگرچه زیاد است، ولی دخل آن به خرجش می ارزد؛ آخر جناب هانتینگتون گفته بود: «این تمدن (اسلام) اساسا ریشه در نوعی پویایی جمعیت دارد» غرب هر جا که ممکن نبود با گلوله و بمب جمعیت را نشانه بگیرد، با کارشناسانی که پرورده بود به جنگ مسلمین آمد، سیاست کنترل جمعیت را حقنه کرد و با سخاوت تمام، انواع روش های ضدبارداری را در اختیار قرار داد. تازه تکنولوژی صنایع مربوطه را هم از صفر تا صد منتقل کرد. شاید باورش سخت باشد ولی همین الآن و در شرایط تحریم، در ایران کارخانه های کاندومی هستند که به اروپا صادرات دارند!! مخلص کلام اینکه، اگر حضرت روح الله فرمودند که مسلمانان می توانند با سطل آب را نابود کنند، نگاهشان به مزیت جمعیت کثیر مسلمین بود. مزیتی اساسی که چندین دهه است مورد هجوم بی سروصدای غرب قرار گرفته و باید برای آن در سطح جهان اسلام فکری کرد. راستی برادر و خواهر ضدصهیونیست! مومن دعای فرج خوان! چند بچه داری و چند بچه می خواهی؟ خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما که در راه حسینت لشکری از خون من باشد ✍ حسین مروتی کارشناس حوزه جمعیت و خانواده کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
1_350055920.pdf
4.46M
👌در این مقاله کوتاه بخوانید: ✅ نظر متخصصین در رابطه با تصمیم گیری به بارداری در دوره شیوع کرونا یا تعویق آن 🔻آیا خانم های باردار بیشتر از سایرین در معرض کرونا هستند؟ 🔻آیا کرونا از مادر به جنین منتقل می شود؟ 🔻و... 📋دستور العمل وزارت بهداشت برای مراقبت از مادران باردار در دوران شیوع ویروس کرونا 📋دستور العمل سازمان جهانی بهداشت 📋دستور العمل کالج زنان و مامایی آمریکا 📣 نشر حداکثری کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ طرح جمعیت و تعالی خانواده در اولین روز کاری مجلس یازدهم، اعلام وصول شد. - به گزارش خبرنگار خبرگزاری خانه ملت، سید محسن دهنوی در نشست علنی امروز (یکشنبه ۱۱ خرداد ماه) اعلام وصول طرح "جمعیت و تعالی خانواده" را در مجلس قرائت کرد. 👌این طرح، نخستین طرح نمایندگان مجلس یازدهم است. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ زیر ذره بین 💎 هر وقت مهدی را بغل می‌کردم و نگاهم به صورت معصومش می‌افتاد، شوری درونم پا می‌گرفت. ... تا جایی که می‌شد، بدون وضو شیرش ندادم. سر همه‌ی بچه‌ها همین‌طور رعایت می‌کردم؛ اصلاً قبل از تولدشان مراقبت‌هایم شروع می‌شد. 💎 رفتارم را می‌گذاشتم زیر ذره‌بین؛ مواظب بودم گناه نکنم. هر لقمه‌ای را نمی‌خوردم؛ لقمه‌ی حلال را مثل گُلی می‌دیدم که عطر و بویش می‌رفت و در وجود طفلی می‌نشست که داشت با شیره‌ی جانم رشد می‌کرد. حواسم بود چه کلامی به زبانم می‌آید؛ سنجیده حرف می‌زدم. 💎 رفت و آمدهایم محدود شده بود. سعی می‌کردم تا جایی که می‌شود جلوی چشم نامحرم نباشم، حتی قوم و خویشی که ناچار بودم باهاشان ارتباط داشته باشم. دلم می‌خواست با قرآن انس بگیرم؛ کتاب خدا را بخوانم و حصاری امن از نور کلامش دور خودم بکشم. آن ایام در حقیقت دوست و فامیلم، خدا بود. 📚 تنها، زیر باران 🔹مادر شهید مهدی زین الدین کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📌توصیه های قابل تامل به دانش آموزان کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۳۳۶ متولد سال ۶۳ هستم. چهارمین فرزند از خانواده ۵ فرزندی که به امید پسر بودن به این دنیا پا نهادم. از بچگی دختری آرام و باهوش بودم. دبیرستان رو در رشته تجربی گذروندم اما با اینکه شاگرد زرنگی بودم و معلم ها امیدهایی به من داشتند، به خاطر بحران هویتِ دوره ی نوجوانی، تغییر رشته دادم و دوره پیش دانشگاهی را در رشته علوم انسانی تحصیل کردم. رشته الهیات در شهر محل زندگیم، همه خواسته من از کنکور بود که محقق شد. به موازات تحصیل در دانشگاه به صورت غیر حضوری دروس حوزوی جامعه الزهرا (سلام الله علیها) رو هم میخوندم. در همین ایام خواستگارانی هم از غریبه و آشنا به منزل ما می آمدند که با جواب کلیشه ای "دخترم درس می خواند" مواجه می شدند که البته در بیشترِ موارد، من در جریان قرار نمی گرفتم. یک روز علی رغم حیا و کم رویی روبروی مادرم نشستم و گفتم هر خواستگاری که اومد به من خبر بدین، چون می خوام خودم انتخاب کنم. اما هر روز که می گذشت امید من برای اومدن خواستگاری که بال پروازم باشه کمتر می شد تا اینکه از مولایم حضرت علی علیه السلام خواستم که برام پدری کنه و جوانی از جوانان شیعه واقعی را در مسیرم قرار بده و قول دادم که اگر این شرط را داشت، سایر موارد مالی و ظاهری و خانوادگی را در نظر نگیرم. کسی که منتظرش بودم، اومد و من هم به عهدم عمل کردم. تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده بودن و شغل و مسکن نداشتند و از نظر ظاهری هم اگرچه اختلاف سنی کمی با هم داشتیم (سه سال) اما این اختلاف کم، خیلی زیاد به نظر می رسید با تمام این شرایط، ایشون همون فرد مورد نظر من بودند. مراحل خواستگاری و صحبت های اولیه به خاطر دوری راه، بدون حضور خانواده ایشون ولی با اجازه پدر و مادرم و در خانه ما انجام گرفت. گفتگوهای خواستگاری هم در طول چند جلسه و به طور دقیق انجام شد و چون ملاکهای من با ایشان منطبق بود، تصمیم به ازدواج گرفتیم اما چون می خواستیم ازدواج بدون گناه برگزار شود و خانواده ها اصلاً موافق نبودند، به جای مراسم عروسی یک سفر زیارتی رفتیم و بعد از سفر هم یک ولیمه ساده و کم خرج با حضور اقوام درجه یک داشتیم. شروع زندگی مشترک ما همزمان با ترم آخر دانشگاه من بود که با پیگیری های همسرم در یک سوئیت بسیار کوچک از خوابگاه متأهلی دانشگاه که تخلیه شده بود و قرار بود تعمیر بشه، ساکن شدیم. بعد از فارغ التحصیلی به خاطر تحصیل همسرم به شهر دیگری رفتیم و با مختصر کمک مالی پدر همسرم، یک زیرزمین اجاره کردیم. اولین فرزندم سه ماه پس از ازدواج در وجودم پا گرفت و من سرشار از هیجان مادری بودم که ویار شدید و غریبی و تنهایی جای اون رو گرفت. همسرم صبح بعد از نماز از خانه بیرون می رفتن و شب بر می گشتن و من در این مدت از شدت ویار، از روشویی فاصله نمی گرفتم. غذای من در آن روزها شاید به اندازه یک هشتمِ یک سیب در شبانه روز بود. ماههای آخر بارداری از شدت ویار کاسته شد و تصمیم گرفتم در کنکور ارشد شرکت کنم و با رتبه ی خوبی در شهر محل زندگی قبول شدم اما چون در اون زمان دخترم ۴ ماهه بود و من کسی رو برای کمک در نگهداری نداشتم، انصراف دادم. دخترم در اولین سالگرد ازدواجمون در آغوشم بود. فاطمه یک سال و ۳ ماهه بود که تصمیم گرفتیم عضو جدیدی به خانواده اضافه کنیم. دو ماه بعد دختر دومم در وجودم شروع به رشد و تکامل کرد و باز هم ویار و سختی شروع شد البته این بار با جود دختری یک سال و نیمه که هنوز شیرخوار بود. در حدیثی خونده بودم که کمتر از یک سال و ۹ ماه شیردهی، ظلم به فرزند هستش، پس شیردهی رو تا ماه چهارم حاملگی ادامه بدم. اواخر دوران حاملگی، از طریق دوستانم از وجود یک مامای خونگی مطلع شدم. دختر دومم را در خانه ی یک مامای بازنشسته با دنیایی از درد و خستگی اما به دور از استرس ها و معاینات مکرر بیمارستان به دنیا آوردم. خانم ماما به خاطر آشنایی که در ثبت احوال داشت گواهی ولادت را که کاغذی دست نویس بود به ما داد و کار ما برای گرفتن شناسنامه راحت بود. زهرای من دو ساله بود که فرزند سوم پا به عرصه وجود گذاشت. این بار علاوه بر سختیهای حاملگی استرس پسر شدنِ فرزند هم داشتم. ادامه در پست بعدی 👇👇 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۳۳۶ خانواده همسرم (برخلاف همسرم) به شدت پسر می خواستند و من حالا بعد از دو دختر دیگر هیچ فرصتی برای تحصیل رضایت آنها نداشتم!! خدای مهربان مثل همیشه لطفش را شامل حالم کرد و پسرم هم در خانه ی همان ماما به دنیا اومد اما دوران حاملگی به خاطر بغل کردن دو بچه ی قبلی، پسرم خیلی پایین آمده بود که با تجربه و درایت اون خانمِ ماما، مشکلم حل شد و نیازی به خوردن هیچ دارو یا درمان خاصی هم پیدا نکردم. فرزند چهارم با شروع ویارها ابراز وجود کرد. و من شیردهی را در دوران حاملگی ادامه دادم. در این سالها ما هنوز در همان شهر غریب بودیم و بسیار اتفاق می افتاد که همسرم تقریباً ماهی یک بار به مأموریت های چند روزه می رفتند و منو بچه ها تنها بودیم. با وجود این بچه های قد ونیم قد، پنج تا اسباب کشی را تنها با کمک های همسرم پشت سر گذاشتیم. ۵ ماهه بودم که به خاطر مسائل شغلی همسرم به شهر خودم برگشتیم. باز هم اسباب کشی این بار هم تقریباٌ بدون کمک. برای تولد فرزند چهارمم تاریخ دقیقی نداشتم فقط از روی سونو تاریخ تقریبی مشخص شده بود. با وجودی که از ماه هشتم انقباضات شروع شده بود و طبق گفته ماما ممکن بود زایمان زودرس داشته باشم. از تاریخ تقریبی گذشت و خبری نشد. پس از مراجعه به بیمارستان گفتند اگر درد زایمان شروع نشود، سزارین می کنیم. من از شنیدن این خبر خیلی ناراحت شدم. شب به شدت گریه کردم و از حضرت زهرا سلام الله علیها کمک خواستم چون هم برای ادامه مسیر فرزندآوری برنامه داشتم، هم از سزارین می ترسیدم. صبح مثل همیشه همسرم به محل کار رفت و من و سه فرزند زیر هفت سال در خانه تنها بودیم که درد زایمان شروع شد. با همسرم تماس گرفتم و تا همسرم برسه درد لحظه لحظه شدیدتر شد تا اینکه قبل از رسیدن همسرم در کمال ناباوری فرزندم در خانه به دنیا آمد. بدون اینکه بچه های کوچک متوجه شوند در محل مناسبی، "امیر علی " عزیزم را در آغوش گرفتم و تلفنی از یک ماما کمک خواستم. اون مامای مهربان برای بقیه کارها مثل چیدن بند ناف و سایر کارها به من کمک کرد. برای گرفتن شناسنامه امیر علی خیلی دچار مشکل شدیم، من تازه راحت شده بودم و همسرم تازه شروع کارش بود. باید به کلانتری می رفت و درخواست استشهاد محلی می داد. با وجود استشهاد هم ، هر روز همسرم رو به یک منطقه ثبت احوال پاس می دادند و گاهی ایشان را به خاطر تولد بچه در منزل مسخره می کردند. امیرعلی یک سال و نیمه بود که فرزند پنجم رو باردار شدم. وقتی برای آزمایش اولیه رفتم، متوجه شدم که به خاطر کم کاری تیروئید، TSH خیلی بالا رفته. پس از مراجعه به فوق تخصص غدد، ایشون در کمال خونسردی گفت یک گواهی برای پزشکی قانونی می نویسم که بلافاصله بعد از اینجا برای سقط بچه اقدام کنی، چون در هر صورت خود بچه سقط می شود. من با حالی خراب و ناراحت و عصبانی از این نحوه گفتن، مسأله را با همسرم در میان گذاشتم. آزمایش رو در محل دیگری مجدد انجام دادم که با اختلاف بسیار زیادی TSH پایین بود. هرچند این مقدار هم نسبتاً زیاد بود اما باز هم جای امیدواری بود. خلاصه با توکل به خدا و امید به لطف او روزها را گذراندم. روزهایی که دیگر فکر سلامت بچه اینقدر مشغولم کرده بود که ویار را متوجه نمی شدم. در ۵ ماهگی مشکل جدیدی به وجود آمد و قند خونم بالا رفت. پیش همان متخصص غدد رفتم و از سلامت فرزندم و آنچه در مورد سقط گفته بود برایش گفتم و باز هم در کمال خونسردی گفت البته بعضی بچه ها هم سقط نمی شوند. انگار نه انگار که می خواست با حرفهایش جان انسانی را بگیرد!!! برای قند هم انسولین تجویز کرد چند وقت استفاده کردم اما بعد تصمیم گرفتم با گرفتن رژیم غذایی انسولین را حذف کنم و خدا را شکر جواب داد. هر چند خود را به خوردن یک کف دست نان و کدو و کلم و کاهو و خیار عادت داده بودم ولی خوشحال بودم که فرزندم سالمه و احتمال بستری شدن در بیمارستان با وجود چهار فرزند کوچک و نبودن کمک، از بین رفته... برای زایمان به یک بیمارستان دولتی رفتم و الحمدلله حسینم نسبت به بقیه با درد کمتری در آغوشم قرار گرفت. فرزند ششم رو با ویار به شدت کمتر از قبل باردار شدم. باز هم قندخون و باز هم رژیم و حسرتِ خوردنِ یک دلِ سیر غذا، اما هدف مهم بود، تولد فرزندی سالم و بودن در کنار بقیه بچه ها به جای بستری در بیمارستان. حسنم در همان بیمارستان دولتی با نگاههای تمسخرآمیزِ کادر بیمارستان و طعنه ها و کنایه ها و البته تحسین تعداد اندکی از کادر به دنیا آمد. در حال حاضر فرزند هفتم را چهارماهه باردارم و به نعمت های بیشتر خداوند فکر می کنیم. ادامه در پست بعدی 👇👇 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1