eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
30 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
مهم‌ترین مسئولیت زن این است که محیط خانواده را برای خانواده و برای همسر یک محیط امن و آرام و مهربانی می‌کند؛ با مهربانی خودش، با عزتی که در خانه برای او فرض می‌شود. ۹۳/۱/۳۰ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 آینده هولناک جمعیت 💥ماجرای پاسخ رهبر انقلاب به نامه ی دکتر بانکی پور پیرامون پیری جمعیت 👌محتوای این نامه به زودی منتشر خواهد شد. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ مدیر کل دفتر سلامت جمعیت را عوض کنید. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
دوتا کافی نیست
#توئیت ✅ مدیر کل دفتر سلامت جمعیت را عوض کنید. #جمعیت_مولفه_قدرت #بحران_جمعیت کانال«دوتا کافی
📌موانع تولید نسل را بردارید. ❌ما چند سال قبل اصرار کردیم، گفتیم -در سخنرانی، در جلسات خصوصی با مسئولین- که موانع تولید نسل را بردارید؛ مسئولین هم قبول کردند، تصدیق کردند حرف ما را، منتها در مدیریّتهای میانی متأسّفانه موانعی وجود دارد؛ آن‌چنان که باید و شاید به این نسخه‌ی اسلامی که «تَنَاکَحوا تَناسَلوا تَکثُروا فَاِنّی اُباهی بِکُمُ الاُمَمَ یَومَ القِیامَة» عمل نمیکنند، [امّا] به نسخه‌ی غربی عمل میکنند!! این یکی از موانع پیشرفت ما است. (۹۷/۱/۱) «دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۴۸۱ ۱۹ ساله بودم و ترم دوم دانشگاه که مادر همسرم اومدن خواستگاری 😊 و بعد یه سری جلسات و صحبت ها، در تابستان عقد کردیم💍 ترم سوم رو تو دوران عقد خوندم و اردیبهشت ۸۵ ازدواج کردیم و با یه ازدواج آسان و ساده، زیاد به همسرم سخت نگرفتم چون میدونستم که همه ی هزینه ها پای خودشونه و خودمون باید بعدها تا سال ها قسط عروسی آنچنانی رو بدیم که بازم هرکاری کنی حرف و حدیث پشتشه😏 همسرم هم سرکار می رفت و هم به تشویق من درسش رو ادامه داد🥰 با بالارفتن سرسام آور اجاره ها دیدیم که با پولی که ما داریم پیدا کردن خونه اجاره ای تو تهران سخته، تصمیم گرفتیم که با پول اجاره ای که تو تهران خونه اجاره کرده بودیم و یک وام و با کمک مادرم در حومه ی تهران یک خونه بخریم 🏩 و این اولین خونه ی ما و البته شریکی بود. یادم نمیره بعد مدتها استرس گشتن دنبال خونه و اثاث کشی و... اون شبی که بین خروارها اثاث تو خونه ی خودمون خوابم برد چه لذتی داشت😍 بالاخره درسم تموم شد تو ۷ ترم 🤩 چند ماه بعدش تو یه شرکت وابسته به جهاد کشاورزی مشغول به کار شدم. خیلی محیط کاری خوبی داشتم و واقعا هیچ چیزی هم از لحاظ خونه داری کم نمیذاشتم. تو دلم به خدا گفتم خدایا هر چیزی خواستم بهمون دادی ( البته منم چیزهای غیر معقول نخواستم) خودت میدونی که تو حومه ی تهرانیم و همسرم هم بعضی شب ها خونه نیست و تو این شرایط بدون وسیله بارداری سخته، اگر بشه یه ماشین بخریم ما هم زود تصمیم نی نی آوردن میگیریم😉 خدا صدام رو شنید و گفت از من برکت و از شما هم حرکت😅 یه ماشین دست دوم قسطی خریدیم، کم کم به فکر این افتادیم که دیگه وقت این رسیده که ما هم بچه دار بشیم👼 و خیلی سریع خدا خواستمونو اجابت کرد و یه بارداری نسبتا راحتی داشتم ولی با ویاری که تا اتاق عمل هم رهام نکرد😫 سال ۸۹ بود که ماه آخر بارداری رو دکتر دیگه برام مرخصی نوشت و گفت دیگه تو خونه استراحت کنم و منتظر دنیا اومدن پسرم باشم👶 بعد از به دنیا اومدن فرزندم هم ۶ ماه مرخصی زایمان عین برق و باد گذشت و روز جدایی فرا رسید😔 محل کارم تقریبا بین منزل خودمون و منزل مادرم بود و همسرم هم کارش شیفتی و مجبور بودیم بیشتر اوقات منزل مادرم باشیم و آخر هفته ها بریم خونه ی خودمون😑 پسرم اصلا شیشه نمیگرفت و مادرم به سختی با قاشق بهش شیر می داد. البته اینم بگم که واقعا مدیرمون بر خلاف اینکه واقعا سختگیر بودن، تو این مورد نرمی زیادی به خرج دادن و گفتن که صبح ها ساعت ۹ سرکار باشم و بعدازظهر ها هم ساعت ۱۴ میتونم برم منزل و در واقع ساعت شیردهی که دو ساعت بود رو برای من سه ساعت کردن☺️ مدیرمون گفت اگر هم یه روز دیدی بچه مشکلی چیزی داره تماس بگیر و بگو و نیا🤩 تقریبا یکماه به این منوال گذشت ولی من دیدم تا کی میتونم با این شرایط پیش برم و یا مدیرمون تا کی میتونه انقدر باهام راه بیاد🤔 بالاخره یه روز دل و زدم به دریا گفتم که استعفا میدم و بهترین روزهای زندگی خودم و پسرم رو کنارش بدون هیچ دلشوره و دغدغه ای میگذرونم😍 اینم بگم که من از روز اول بیمه بودم و حقوق و مزایای عالی داشتم به طوری که ما هیچ وقت مرغ و گوشت و ماهی و آجیل شب عید و... نمیخریدیم از طرف محل کارم کاملا تامین بودیم و در واقع حقوق من پس انداز میشد ولی با همه ی این امتیازات شغلی استعفا دادم. نمیشه گفت هیچ وقت از این کارم پشیمون نشدم ولی اگرم این فکر میومد به سراغم به خانواده هایی نگاه میکردم که روز و شب ندارن و از بودن در کنار بچه هاشون لذت نمیبرن. خدا رو شکر روزیمون کمتر که نشد هیچ تونستیم دو سال بعد از تولد فرزندم خونه ی شریکی اطراف تهرانمون رو به خونه ی شش دانگ برای خودمون تو تهران ارتقاء بدیم🥰 هرچند کوچولو بود و خییییلی قدیمی، دادیم اجاره و دوباره بعد چندسال با کلللی قسط و وام و پیرو صحبت های در گوشی من و خدا☺️ یه خونه ی بزرگتر خریدیم و بالاخره مزه ی نشستن تو خونه ی خود خودمون رو چشیدیم🥺 الانم با وجود سه فرزند پسر ۱۱ ساله و دختر ۵ ساله و پسر ۱۴ ماهه از همون روزهای بعد بیکاری آروم نگرفتمو کلاس های مختلف هنری قالیبافی، قلاب بافی و... شرکت کردم و کلی آثار هنری خلق کردم 😍 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۴۸۱ لازم به ذکره که بگم تو یه گروه خیریه عضو هستم و فعالیت اجتماعی هم در کنار فرزندانم دارم و از این طریق تونستم به هموطنام کمک کنم و شایدم دعای اوناس که بدرقه ی راه زندگیم هست. ببخشید سرتونو درد آوردم ولی بگم اگر برگردم عقب هم باز همین راه رو ادامه میدم. البته تو این زندگی ۱۵ ساله خیلی سختیها و مشکلات کشیدیم ولی باز کنار هم موندیم و اینکه خدا صدام رو میشنوه برام دلگرمی بود. من نخواستم ناراحتتون کنم و سعی کردم قسمت های خوبش رو براتون بگم😁 به امید خدا و دعاهای شما میخوام ارشد شرکت کنم و به خاطر فرزندانم تحصیلاتم رو ارتقاء بدم. نا گفته نمونه به شکرانه ی نعمات خدا قبل تولد فرزند دومم حامی یه فرزند شدیم که نتایج و برکاتش تو زندگیمون جاریه و حسش میکنیم، و در واقع ما چهار فرزند( بدون احتساب دو سقط اون وسط مسطا ) داریم😁 برای پسرم دعا کنید پشت کنکوریه😉 راحت نیست ولی بگم که خودم یه کوچولو دارم به فرزند چهارم (شما بخوانید پنجم) فکر میکنم و منتظرم که پسر چهارده ماهم رو از شیر بگیرمو اقدام کنم😅 میدونم که کلی حرف و حدیث هم خواهم شنید از بعضیا ولی برام مهم نیست چون من به آینده ی بچه هام و کشورم فکر میکنم و فرمان جهاد رهبر عزیزم و اینکه ( خدایا به من فرزندان بسیار عطا فرما تا در سپاه مهدی(عج) لشگری از خون من باشد 🙏) کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«همدم امروز، یاور فردا» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
دوتا کافی نیست
⚠️ وقتی خانواده از هم پاشید، وضعیت این‌گونه می‌شود... 📌آن روزی که زنان غربی این راه غلط [اهمیت ندا
با خانواده شادتریم! 😍 کشورهایی مثل ژاپن و انگلیس امروزه وزارتخانه تنهایی و خودکشی دارند و بسیاری از کشورها مفهوم زندگی تنها یا خانواده تک نفره روبرو هستن. آیا مردم دنیا از زندگی تنها، احساس رضایت بیشتری دارن و خودشون این مدل زندگی را انتخاب کردند؟!! خیر. آمارهای جهانی نشون میده هر چقدر خانواده کامل‌تر باشه آدم‌ها از زندگی‌شون راضی‌تر هستن و آدم‌های تنها کمترین رضایت رو از زندگی شون دارن اوضاع خانواده در ایران چطوره؟ بررسی رفتارهای اجتماعی نشان می‌دهد که نهاد خانواده جایگاه خیلی خوبی در بین ایرانی‌ها دارد و ۷۵ درصد مردم ایران از زندگی خانوادگی احساس شادی و رضایت دارند حدود ۷۰ درصد ایرانی‌ها در زمان مشکلات از کمک اقوام و فامیل بهره‌مند می‌شوند آمار دیگری نشان می‌دهد که نهاد خانواده موفق‌ترین نهاد در بین ایرانی‌هاست و معتقد هستند نهاد خانواده وظایف خودش رو بهتر از نهاد دیگری انجام می‌دهد. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ انگیزه برای زندگی... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ پاسخ یکی از مراجع نجف به درخواست ازدواج دختر فتحعلی‌شاه قاجار! «من زنی دارم که چهل سال است با فقر من ساخته است با غربت من، با مشقت من ساخته است، بعد از چهل سال و این زحمت‌های خانم در خانه، این خانه داری، بچه داری، شوهرداری، آن هم در فقر و غربت، وفاداری اقتضا نمی‌کند که هوو سر او بیاورم و لذا راضی نیستم که با تو ازدواج کنم!» 📚 اخلاق در خانه 👈 روایت کامل ماجرا رو در لینک زیر بخونید. https://article.tebyan.net/478378 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ اگر کمک نمی‌کنید لااقل توقع‌تون رو پایین بیارید. 📚من دیگر ما کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
دوتا کافی نیست
#مقام_معظم_رهبری 📌ما با بیکاری خانم ها مخالفیم. ✅ بعضيها از ما مي‌پرسند: شما موافقيد زنها بروند ك
✅ به قدر توان‌ ..‌. خانم‌ها اگر گفته می‌شود که مسئولیت‌های خانوادگى دارند، یعنى مسئولیت‌ امور داخلى خانه، این به معناى این نیست که مسئولیت‌ اجتماعى از دوش آن‌ها برداشته شده است. بایستى این مسئولیت‌ را هم حفظ کنند و هر مقدارى که با وجود حفظ این مسئولیت‌ توانایى دارند، آن توانایى را به مسئولیت‌‌های اجتماعى و سیاسى هم ضرب کنند. ۱۳۶۳/۱۲/۰۴ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
⁉️به نظر شما بین دو بچه، چند سال باید فاصله باشه؟🤔🤔 ✅✅ از نظر تربیتی فاصلۀ بین بچه‌ها باید به اندازه‌ای باشه که بتونن همبازی هم باشن و همدیگه رو درک کنن. بچّه‌ها با تفاوت سنّی بالا، نمی‌تونن همبازی هم باشن. به همین دلیل هم کار پدر و مادر بعد از بچه دوم، خیلی سخت می‌شه.🤭 🔵 اگه فاصلۀ بین بچه اوّل و دوم، به اندازه‌ای باشه که این دو تا وقت همدیگه رو پُر کنن، به شدّت تربیت آسون می‌شه و بجز اوایل به دنیا اومدن بچه دوم، توی وقت پدر و مادر، صرفه‌جویی می‌شه.✔️ 🔴 در غیر این صورت، هر دو بچّه به صورت مستقل، وقت پدر و مادر رو می‌گیرن، چون نمی‌تونن همبازی خوبی برا هم باشن. پس، فاصلۀ زیاد بین بچّه‌ها، نه تنها کمکی به مسئلۀ تربیت نمی‌کنه؛ بلکه کار تربیت رو هم سخت‌تر می‌کنه. ❌ ✅ اگه بخوایم این فاصله رو به صورت عددی بیان کنیم، حدّاکثر فاصلۀ میان بچه‌ها، نباید از سه یا سه سال و نیم، بیشتر بشه. هر اندازه فاصلۀ بچّه‌ها از این عدد بیشتر بشه، وقت پدر و مادر برا تربیت اونا، بیشتر گرفته می‌شه.☝️ ⚠️ ناگفته نمونه، فاصله‌ای که این جا گفته شد، برا شرایط عادیه. ممکنه مادر، مشکلاتی داشته باشه که بارداری تو همین فاصله هم براش مناسب نباشه که تشخیص این مسأله به عهدۀ متخصّصه.👌 📚ایران جوان بمان @abbasivaladi کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
دوتا کافی نیست
اشتغال زنان در برخی از شغل ها از جمله معلمی، پزشکی و... با حصول شرایطی بلامانع، بلکه ضروری است. مس
۴۸۲ ۲۵ ساله بودم و سال آخر مقطع کارشناسی ارشد که ازدواج کردم. با همسرم قبل از ازدواج در مورد بسیاری از مسائل از جمله تحصیل، کار و فرزندآوری صحبت کرده بودیم و به توافق رسیده بودیم. همسرم که خودشون هم فردی تحصیلکرده بودند، با تحصیل و کار من تا جایی که به خانواده لطمه نخورد، موافقت کردند. از طرف دیگر همیشه میگفتند که ما یا بچه نمیاریم، یا پنج تا میاریم! طبق توافقی که کردیم تا پایان دوره دکترای من به بچه فکر نکردیم. خصوصا که شرایط رشته من به نحوی بود که خیلی از اوقات صبح زود میرفتم آزمایشگاه و تا شب مشغول کار بودم. معمولا هر دو دیر وقت به خانه می آمدیم. البته من سعی میکردم که یک ساعتی زودتر از همسرم به خونه برسم تا بتونم خانه را کمی مرتب کنم و غذا درست کنم. بعد از اتمام دوره دکترا بلافاصله در یکی از دانشگاه های دولتی شهر تهران به عنوان عضو هیئت علمی مشغول به کار شدم. یک سالی که از کارم گذشت با توکل بر خدا اقدام به بارداری کردیم. به این ترتیب هشت سال بعد از ازدواج فرزند اولمون به دنیا آمد. البته این نسخه ای نیست که بشود برای همه پیچید. به تاخیر انداختن بارداری ممکن است مانع تشخیص مشکلات باروری شود و زمان طلایی درمان از دست برود. دخترم دو سه روزه بود که باید جواب داوری یک مقاله را می دادم، در حالی که حتی نشستن برایم مشکل بود. شرایط کاری من به نحوی است که نمی توانم واقعا به مرخصی بروم. با وجود اینکه مرخصی زایمان داشتم، دو ماه پس از زایمان به سر کار برگشتم. در اتاقم در دانشگاه تختی را برای بچه گذاشتم و هر روز او را هم با خودم به سر کار می بردم. طبیعتا کار با بچه آن هم در یک محیط علمی راحت نبود. حتی بعضی از اساتید خانم اصلا علاقمند نبودند که این وجه از زندگی شخصی شان در دانشگاه نمود پیدا کند. اما با لطف خدا این دوران با تمام سختی ها و شیرینی هاش به خوبی گذشت. گاهی بچه رو با خودم به جلسه و یا کلاس درس می بردم و او همان طور در آغوشم به خواب می رفت. گاهی هم او را به دانشجوها می سپردم تا کارم تمام شود. یازده ماه به این منوال گذشت که تصمیم گرفتم دخترم را به مهد دانشگاه ببرم. تجربه مهد، تجربه تلخی بود. جدا شدن از من برای دخترم خیلی سخت بود، ضمن اینکه دایم مریض می شد. بالاخره بعد از حدود شش ماه، از بردن او به مهد منصرف شدم و مسئولیت نگهداری اش را به مادر و مادر همسرم سپردم. دخترم دو ساله بود که مجددا باردار شدم. ماه های آخر بارداری را کمتر سر کار رفتم و کارهای دانشگاه را بیشتر در منزل انجام می دادم و از این فرصت استفاده کردم تا مجددا خودم از دخترم مراقبت کنم. چند ماه پس از تولد فرزند دومم، همه گیری کرونا پیش آمد و کارها و کلاس های ما هم به حالت مجازی درآمد. این فرصت، فرصت خیلی خوبی بود تا بتوانم در کنار بچه ها باشم و در منزل به امور دانشگاه برسم. باز هم پس از دو سالگی فرزند دومم لطف خدا شامل حالمون شد و فرزند سومم را باردار شدم. بارداری با وجود دو فرزند کوچک، در شرایط کرونا که از هیچکس حتی اقوام نزدیک هم نمی توانیم کمک بگیریم، راحت نیست. این در حالی است که همچنان باید به فعالیت های آموزشی و پژوهشی خودم هم ادامه دهم. به ویژه که دانشگاه ما یکی از دانشگاههای خوب سطح کشور هست و به هیچ عنوان کم کاری را از کسی نمی پذیرند. لطف خدا و حمایت های همسرم باعث شد که بتوانم تا حدی مشکلات را پشت سر بگذارم و انشالله اگر خدا قسمت کند، به فکر بچه چهارم هم هستیم. این مطلب را نوشتم که بگویم می توان همزمان با کار و تحصیل، بچه داری و خانه داری هم کرد. گرچه احتمالا ایجاد تعادل بین کار و زندگی، مشکل است و همه کارها هم به صورت ایده آل انجام نمی شود، اما با توکل به خدا، سخت کوشی و کم کردن توقعات امکان پذیر است. حمایت همسر، اطرافیان و مسئولین در محیط کار در این زمینه خیلی مهم است. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«ازدیاد جمعیت، اقتدار و امنیت» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
💥 تقبل الله اعمالکم... شما هم مالتان را دوست ‏دارید و وقتی هم می‌خواهید برای فرزند خرج کنید او را به بازار می‏برید و می‏گویید: هر کدام را می‏خواهی انتخاب کن، بعد هم از او می‌پرسید که آیا پسندیدی و راضی هستی، حتی عذرخواهی هم از او می‏کنید؛ اما چرا وقتی آدم می‌خواهد انفاق کند از این جیب به آن جیب می‏گذارد! چرا این طور می‏شود که آدم برای دختر خودش می‏خواهد جهیزیه تهیه کند تا می‌تواند تلاش می‏کند و در آخر هم عذرخواهی می‏کند که بیشتر از این نشد، اما برای دیگری می‏گوید: کافی است و با این هم می‏شود زندگی کند! تقبل الله اعمالکم! آنچه موجب می‏شود انسان برای فرزندش خرج می‏کند، محبت است. این محبت اگر عمومی و بین مومنین شد، انسانها از خرج کردن برای همدیگر لذت می‌برند، از اینکه دیگران سر سفره او بنشینند و بخورند لذت می‏برد. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️نگذاریم جمعیّت کاهش پیدا کند، نگذاریم جمعیّت جوان کاهش پیدا کند، موالید را افزایش بدهیم؛ دوّم ایجاد ثروت پایدار برای کشور؛ این دو کار باید انجام بگیرد. 🚨اینکه بنده نسبت به موالید و مسئله‌ی فرزندآوری و مانند این‌ها این همه اصرار میکنم، معنایش این است؛ یعنی اگر چنان‌چه به این مسئله بی‌توجّهی بشود -که متأسفانه در بُرهه‌ی طولانی‌ای بی‌توجّهی شده- اگر این بی‌توجّهی ادامه پیدا کند و همه به فکر فرزندآوری نیفتند و این حرکت عظیمی که در کشور لازم است انجام بگیرد، انجام نگیرد، بیست سال آینده -که مثل برق خواهد آمد؛ بیست سال زمان زیادی نیست- وارد یک مسیری خواهیم شد که دیگر کار برایمان بسیار مشکل خواهد شد. ۱۳۹۸/۰۸/۲۸ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
خانم حدیدچی: یادم می آید ... [کودکی] یک روز به راهرو آمد و‏‎ ‎‏یک لنگه کفش برداشت و گفت می‌خواهد امام را بزند. من دنبالش دویدم تا لنگه کفش را‏‎ ‎‏بگیرم، ولی او در را باز کرد و به داخل اتاق رفت. تا رفتم او را بگیرم امام دستشان را بلند‏‎ ‎‏کردند و به من فهماندند که کاری نداشته باشم. بچه سه چهار بار با کفش به امام زد. بعد‏‎ ‎‏امام او را بغل کردند و بوسیدند و گفتند:‏ «بابا جون اگر من به شما می‌گویم که به این کاغذها دست نزنی به این خاطر است که‏‎ ‎‏اینها مال مردم است و من باید آنها را بخوانم و جواب بدهم و اگر پاره شوند پیش خدا‏‎ ‎‏مسئولم»‏. یعنی بدون آنکه حالت خاصی در چهره‌شان پیدا شود خیلی راحت با آن بچه‏‎ ‎‏برخورد کردند. بالاخره بچه لنگه کفش را همانجا گذاشت و از اتاق بیرون رفت. 📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی - جلد ۱ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1