#امام_خمینی
✅ تمام عبادات من...
امام به دخترم که از شیطنت بچه خود گله می کرد، می گفتند: "من حاضرم ثوابی را که تو از تحمل شیطنت حسین می بری، با ثواب تمام عبادات خود عوض کنم."
«فرزند امام خمینی(ره)»
📚 مهر و قهر
#فرزندآوری
#مادری
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✅ هیچ وقت برای مادری دیر نیست....
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#بارداری_بعداز_35_سالگی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
سلام علیکم ممنون از کانال عالی تون😍
ما یه خانواده پرجمعیت هستیم ماشاءالله مادرم ۶فرزند داره بافاصله سنی تقریبا کم😇
البته ۳ تلفات هم دادیم😢 یعنی بخاطر کار زیاد مادرم سقط شدن🙁 حالا با اینکه یه پسر داریم و ۵ دختر گاهی میگیم کاش اون ۳تا بچه هم میموندن😁
برادرم متولد۶۲
خواهربزرگم۶۴
خواهردومی۶۷
خواهرسومی۷۰
خواهرچهارمی۷۳
و خواهر پنجمی که من باشم😁 ۷۵
خواستم بگم خانواده پرجمعیت بودن سختی های خودشو داره و البته چندبرابر شیرینی های خودشم داره. تو سختی ها کنار هم هستیم.
مادرم پاهاشون خیلی درد میکنه، نمیتونن کاری کنن. وقتی یکی از خواهرام زایمان میکنه، حداقل دوتای بقیه ۱۰ روز یا بیشتر میریم، مراقبت میکنیم ازش مثل یه مادر☺
وقتی پول لازم میشیم، داداشم یا بقیه به هم پول قرض میدیم. وقتی کاری داشته باشیم یا مهمون داریم میریم به هم کمک میکنیم. من بیشتر میرم، کمک حالشونم چون فعلا بچه ندارم. (التماس دعای فرزند دارم از عزیزان کانال)
البته بعدا هم با وجود داشتن بچه هیچوقت برای پدرومادرم کم نمیذارم ان شاءالله
اینم بگم که همه مون ازدواج کردیم و پدر و مادرم قرار بود تنها بمونن با پا درد مادر😢 اما چون ۶تا فرزند دارن خیالشون راحته😍 همیشه میریم کمک شون، هیچوقت تنها نیستن...
به هیچ عنوان نوبتی نمیریم چون برای یک مادر خیلی ناراحت کننده ست که بشنوه بچه هاش بگن امروز نوبت من نیست...
هرکس هر موقع بتونه میره البته خودم تقریبا هر روز میرم چون خواهرام ماشالله همه بچه کوچیک دارن و خیالشون راحته من هستم😁
مادرم رو حمام میبرم، موهاشو سشوار میکشم، لباساشو کمکش میپوشم☺(منتی نیست وظیفه هست یک عمر برای من زحمت کشیده)
اینها رو گفتم که خواهرای گلم بدونن فرزند زیاد داشتن چقدررررر خوبه و به درد پدرومادر میخوره.
مادرم سواد ندارن اما خیلی مذهبی هستن الحمدلله و مارو هم مثل خودشون تربیت کردن، خیلی احکام و احادیث رو که براشون میخونم، کلی دعام میکنن☺زیارت عاشورا رو کلمه کلمه میخونیم ایشون تکرار میکنن😍
منو خواهرم مجرد بودیم، مادرم رو کربلا بردیم با ویلچر😍 اصلا اذیت نشدن و به آرزوشون رسیدن(کربلا)🥺 قرار نیست کسی که پا درد داره زیارت و مسافرت نره
مادرم میگن اون زمان چون تعداد بچه هام زیاد بودن، گفتم ۵تا خوبه و خواستن منو سقط کنن🥺 حتی قرص هم خوردن اما برای انجام کاری پشت بوم روی پله میرن و همونجا سرشون گیج میخوره و از ارتفاع پرتاب میشن حیاط🥺😭 حدود ۱ماه تو کما میرن به لطف خدا و امام حسین و نذرو نیاز پدرم به هوش میان الحمدلله.
مادرم میگن بعضی ها از دوتا پله میوفتن بچه شون سقط میشه من از پشت بوم افتادم بچم سقط نشد. خداوند خواست به مادرم بگه تا من نخوام نمیتونی کاری کنی🥺☺
خیلی به پدرومادرم محبت میکنم، روزی چندبار دست و پاشون رو میبوسم، حالا مادرم چندساله روزی چندین بار خداروشکر میکنه بخاطر داشتن من و توبه میکنه بخاطر تصمیمش🥺 منم دلداریش میدم🥲
خواهرای عزیزم بحق امام حسین قسمتون میدم بچه هاتون رو سقط نکنید😭شاید قراره امیدتون بشن، شاید قراره امید امام زمان بشن، اصلا هیچ کدوم از اینها هم نشن، اون ها هم انسان هستن، مخلوق خدا، شما صاحبش نیستی که برای زنده بودن یا نبودنش تصمیم بگیری🥺
التماس دعای فرج و بچه دار شدن همه ی چشم انتظارها، خدا حفظ کنه همه ی پدرومادرهارو💚 و خداوند رحمت کنه پدرومادران آسمانی رو🖤
تعجیل در امر فرج و شادی دل آقا امام زمان عزیزمون ۳صلوات💚
#خانواده_مستحکم
#سبک_زندگی_اسلامی
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#چند_فرزندی
#حق_حیات
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✅ کم ثمر نیست آن که مولایش علی است...
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#سبک_زندگی_اسلامی
#خانواده_مستحکم
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
✅ مساجد را به جوان ها بسپارید...
#مسجد_دوستدار_کودک
#مسجد_طراز
#تربیت_اسلامی
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_قرائتی
✅ تریاکیها از نمازخونها موفقترن 🤔
👈 بهترین راهکار برای حل بحران جمعیت و افزایش فرزندآوری نیز، تبیین و تبلیغِ چهره به چهره در بین مردم، اقوام و هم محله ای ها می باشد.
#بحران_جمعیت
#سالخوردگی_جمعیت
#جمعیت_مولفه_قدرت
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#استاد_پناهیان
📌رنج دنیا...
اساساً حیات دنیا بهگونهای است که «اگر انسان در دنیا رنج نکشد، فاسد میشود.» همانطور که اگر جسم انسان مدتی بیتحرک بماند، ضعیف و مریض میشود.
طبق روایتی از امام صادق عليه السلام، خدا انسان را با سختیهای طبیعی زندگی، مشغول کرده است تا از بیکاری و طغیان و فساد دور شود؛ یک نمونه از این سختیها، دشواریِ تهیۀ نان است. (توحید مفضل/۸۷)
یکی از عوامل بداخلاقیها در جامعۀ امروز این است که بچهها غالباً سختیهای طبیعی زندگی را لمس نمیکنند، لذا بعدها که در زندگی خود به مشکلی برخورد میکنند، میگویند: «چرا این مشکل پیش آمد؟!» یعنی انتظار دارند اصلاً در زندگی مشکلی نداشته باشند!
🔹حسینیۀ آیتالله حقشناس، ۹۶/۷/۶
#سبک_زندگی_اسلامی
#تربیت_فرزند
#سختیهای_زندگی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ بلوغ و رشد انسان در گرو فرزندآوری
#فرزندآوری
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
✅ تلنگر بزرگ...
خیلی خوبه که تجربیاتی که سختیهایی تو زندگی داشتن تو کانال میگذارین و از مخاطبین بخواین کسانی که این جور تجربه ها رو دارن بیشتر بفرستن، چون درسته که تجربه های راحت و کم دردسر هم جالب و خوب هستن، نکات خوبی هم توش هست؛ اما این تجربه های سخته که بهمون کمک می کنه و درس و انگیزه و امید میده که اگر من الان شرایط سختی دارم و تحملش برام سخته و کم صبری می کنم، دیگرانی هم هستن که شرایطشون از من خیلی سختتره و دارن صبر می کنن
یا صبر کردن و اون سختی رو گذروندن و این به من نوعی یاد میده که بالاخره شرایط و روزهای سخت میگذره و روزهای راحت هم از راه میرسه ولو اینکه شاید دیر برسه و من باید صبرم رو بیشتر کنم و به خدا توکل کنم و کار رو به او بسپرم که او از همه بهتر میتونه کار من رو تدبیر کنه و با نق و غر زدن و بی صبری کردن، شرایط سخت رو برای خودم سختتر نکنم.
خود من چندوقتیه که درگیر یکسری مشکلات از جهت خونه مون هستیم با اینکه نسبتا تازه خونه مون رو ساختیم ولی به خاطر یکسری مسایل هرچندوقت یکبار یجاش خراب میشه یروز سقفش آب میده، یه روز زمین باد می کنه میاد بالا، یه روز از پای در سرویس بهداشتی آب میاد تو اتاق، یروز لوله آب تو ديوار سوراخ میشه و آب میده، چندتا از درها درست باز و بسته نمیشن چون زمین زیرش اومده بالا به زمین گیر میکنن! و و و....
تو این سه چهار سال چندبار بنایی کردیم!
اخیرا هم دیگه یک مشکلی پیش اومده کل خونه و زندگیم بهم ریخته وکلی جاهاش شستشو و آبکشی میخواد و با یک بچه یک ساله حسابی با خونه درگیرم و مشکلات دارم.
از طرف دیگه چون ساکن ایران نیستم از خانواده ام دورم و خیلی کسی رو ندارم که کمکم کنه، بتونم زندگیم رو جمع وجور کنم و سامون بدم و حسابی افتادم توهچل!
و این باعث شده خیلی ناراحت و تحت فشار روحی بودم، تحملم کم شده بود، اعصابم خورد بود، وسواسی شدم و یجورایی حالت افسردگی گرفته بودم و...
گاهی به خدا شکایت میکردم که خدایا چرا اینجوری شد و یا امام زمان شما کجا بودی وقتی من اینجور بیچاره شدم؟! و....
ولی خدارو صدهزار مرتبه شکر خودم و شوهرم و بچه ام همه مون سالمیم، شوهرم خوش اخلاق و همراهه و هزارتا نعمت دیگه دارم که تو این مدت از بس حواسم به مشکلات بوده، ازشون غافل شده بودم.
ولی وقتی تجاربی که در کانال از سختیهاشون گفته بودن، خوندم خیلی برام درس بود و بهم یک تلنگر بزرگ زد و انگار اون حبابی که با غرق شدن در مشکلات دور خودم درست کرده بودم و منو از نکات مثبت زندگیم غافل کرده بود، یهو ترکوند و حواسم رو جمع کرد که چقدر مشکلات من در قبال مشکلات اونها کوچیک و قابل تحمله بلکه اصلابا بعضیهاش قابل مقایسه نیست ولی من با کم صبری خودم رو بیش از حد اذیت کردم و باعث شد این مدت لطف خدا و امام زمان علیه السلام رو در جای جای زندگیم کمتر ببینم و اعتراض و شکایت و گلایه کنم.
ولی حالا خیلی حالم فرق کرده و روحیه ام بهتر شده، انگیزه ام برای ادامه زندگی و تحمل مشکلات و تلاش برای رفع اونها بیشتر شده، همش خداروشکر می کنم که اگر این مشکل هست، هزار تا نعمت دیگه هم هست و این مشکل درمقایسه با مشکلات خيلی از مردم دیگه عملا چیزی به حساب نمیاد. مخصوصا که بالاخره قابل حله ولو اینکه یکم طول بکشه ولی به هرحال ان شاءالله یه روزی درست میشه، خداروشکر سایه شوهرم بالا سرمه...
ضمن اینکه بالاخره هرکسی تو زندگی یک ابتلائات و مصیبت ها و امتحاناتی داره، شاید امتحان و ابتلای من این مسأله است که باهاش درگیرم ولی حالا خداروشکر میکنم که امتحان من رو مسائل سخت تر از این قرار نداده و باعث شده که الان خیلی راحت تر با مسائل و مشکلاتی که برام پیش میاد، برخورد می کنم و روح و روانم آرامتر شده
این رو گفتم که هم بقیه عزیزان هم به این نکته دقت کنند، چون حال خیلی های دیگه هم مثل منه و اگر اونها هم مثل من متذکر این نکته بشن کلی حالشون عوض میشه و شاکرتر میشن و تحمل مشکلات براشون راحتتر میشه و هم اینکه اگر دوستان دیگری هم تجربه های سخت داشتن بفرستن که بیشتر باعث درس عبرت بشه
ان شاءالله که به حق اميرالمؤمنين و حضرت زهرا سلام الله علیهما از همه مومنین مخصوصا اهالی کانال "دوتا کافی نیست" رفع گرفتاری بشه و مشکلاتشون برطرف بشه
از همگی التماس دعا دارم که دعا کنن ما هم مشکلمون برطرف بشه و خونه و زندگیم به حالت عادی برگرده و ممنون از زحمات و کانال خوب شما. موفق باشید.
#مشیت_الهی
#سختیهای_زندگی
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✅ جمعیت جوان مولفه ی قدرت....
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#جمعیت_جوان_مولفه_قدرت
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✨ آقا امیرالمؤمنین علیهالسلام
"در برابر دنیایی که سختیهای آن مانند
خوابهای پریشان میگذرد، صبور باش!"
📚بحارالانوار، ج۴۰، ص۳۴۸
#سبک_زندگی_اسلامی
#سختیهای_زندگی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
👌 «فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر»
#برکت_خانه
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#استاد_علی_صفایی_حائری
✅ رحمت حق....
آدم، گاهى رنج هايى را مىبيند ولى همين رنج ها حامل عنايت و محبت خدا هستند؛ براى انصراف من، توجه دادن به من، شستشو كردن من است!
تعبيرى است در دعا: «الهى ترحم من تشاء بما تشاء كيف تشاء»؛ وقتى مى خواهى به كسى محبت كنى، آن طور كه خودت مى خواهى و با آن چه كه مى خواهى با او مهربانى مى كنى؛ حتى با رنج ها و زمين زدن ها.
دوستان انسان، سلام نكرده اند؛ بر سرش هم زده اند، فحش هم داده اند، كتك خورده، تحقير شده، نزديكترين كسان او هم، به او توجه نكرده اند، اينها عين رحمت اوست.
وقتى ظرف تو مى افتد و مى شكند، يك وقت مى گويى: ديدى شكست؟! يا اينكه مىگويى: ديدى! شكستنى بود؟!
اين نگاه دوم است كه تو را به رحمت حق، گره مى زند و مست و مدهوشت مى كند. با اين نگاه و درك مستمر از عنايت هاى حق، مگر تو مى توانى ضعف اعصاب بگيرى؟!
ديگران هر چه مى خواهند اذيت كنند؛ ولى تو بهره مند مى شوى و قبل از بلاء، عافيت را يافته اى و قبل از ضلال و سردرگمى، به رشد رسيده ای.
اينها رحمت حق است كه ظهور و بروز دارد و اين مهربانى و انس اوست كه تو را رها نمى كند.
#سختیهای_زندگی
#سبک_زندگی_اسلامی
📚 خورشید در خاک نشسته
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
✅ حرف حساب...
#مسجد_دوستدار_کودک
#مسجد_طراز
#تربیت_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
✅ خواست خدا...
ما شمالی هستیم و خودمم دو فرزند دارم به لطف خدا🤲🏻 مادر بزرگ من خدا رحمت شون کنه وقتی پدرم رو باردار بودن، عموم شیرخوار بود و ۸ فرزند قد ونیمقد هم داشتن. داماد هم داشتن.
با کار در مزرعههای مردم مخصوصا مزرعه پنبه و چوپانی زندگیشونو میگذروندن. مادر بزرگم سال ١٣۴٧ متوجه میشه مجدد باردار هست...
میره درمانگاه، به پرستار میگه یه آمپول به من بزن که بچم بیوفته. دیگه بچه نمیخوام خسته شدم. (قربون خستگیهاش🥲)
همون زمان یک خانم دیگه اومده بوده و بچشون درحال سقط شدن بوده و میخواسته آمپولی بزنه که از سقط جلوگیری بشه.
اون خانم پرستار بنده خدا اشتباه میکنه و آمپول این دو نفر رو جابجا تزریق میکنه😥 سر اون بنده خدا نمیدونیم چی اومد😔 اما باباجان عزیز من جاشون سفتتر و محححکمتر شد🙃
خلاصه مدتی میگذره و مامانبزرگم متوجه میشه که هیچ اتفاقی نیفتاده و دیگه شکمش جلو آمده.
سرتونو درد نیارم خلاصه پدر من به دنیا میان و سالها میگذره. از بین تمام فرزندان مادربزرگم، همین پسر کوچیکتر درس علوم دینی میخونن. روحانی میشن. استاد دانشگاه میشن؛ سالها منبر و تحصیل و تدریس میکنن و مسئولیتهای اجتماعی اعم از امام جمعه و جماعت و غیره...
همچنین همین پسر کوچکتر وظیفهی نگهداری از مامانبزرگم در پیری رو بعهده میگیرن با جااااان و دل. حقیییقتا با جان و دل از مادرشون مراقبت کردن...
ما میدیدیم پدرم در نگهداری و رسیدگی و مخارج دکتر و غیره چقدر اذیت میشدن اما از گل نازکتر به مادرشون نمیگفتن و بارها شاهد بوسیدن دست و پای مادربزرگم توسط پدرم بودیم🥺 حتی در آخرین لحظات عمرشون هم پدرم در کنارشون بودن و دستاشونو گرفته بودن و....😭
البته تمام عمهها و عموهام همگی بزرگوار و عزیزند ولی خودشون هم اعتراف داشتن که پدر من برای مادرش یکچیز ديگر بود.
به هرحال هدفم این بود که بگم این همون طفلی بود که مادربزرگم از شدت فقر و سختیهای روزگار میخواست نباشه اما خداوند خواست که بمونه..
پس اگه ناخواسته باردار شدین. خواهش میکنم به سقط فکر نکنین..
اون یک انسانه
و خداوند تصمیم گرفته که به این دنیا بیاد...❤️
اگه دوست داشتید برای شادی روح رفتگان خودتون و مادربزرگ عزیزمن فاتحهای قرائت بفرمائید🌱🌸
#فرزندآوری
#بارداری_خداخواسته
#مشیت_الهی
#حق_حیات
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✨پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
"رجب ماه بارش رحمت الهى است. خداوند در اين ماه رحمت خود را بر بندگانش فرو مى ريزد."
📚عيون اخبار ارضا، ج ۲، ص ۷۱
🌺🍃 ولادت امام محمد باقر علیه السلام و حلول ماه مبارک رجب بر شما مبارک.
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
✅ معرفی اعتکاف مادر و فرزندی
#ماه_رجب
#اعتکاف
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#میرزا_اسماعیل_دولابی
✅ ببین چه کرده ای....
پدر و مادرت را نگاه کن. نگاه کردن به جمال مادرت، عبادت است. فرمان مادرت را ببر، ببین که چه بر سر تو خواهد آمد. هرچه مادرت سختگیر باشد فرمانش را ببر.
اگر مادرت تند باشد فرمان بردن از او اثرش بیشتر است. فرمان مادرِ خوشاخلاق را که همه میبرند. اگر به غریبه هم بگوید اینجا بیا، خواهد گفت خانم چه میگوید، چشم. کارش را رها میکند و بار او را بر میدارد و یا راه او را باز میکند.
اگر مادر و پدرِ تندی دارید تا فرمان او را بردید آنوقت میفهمید چه کردهاید. خداوند متعال نشانت خواهد داد که ببین چه کردهای، کار بزرگان را انجام دادی، با ما رفیق و انیس و مونس شدی.
#سبک_زندگی_اسلامی
#خانواده_مستحکم
📚 طوبای محبت ۳
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_قرائتی
شب اول چی بود؟ 😂
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#استاد_تراشیون
📌 پشیمانم....
در مشـــاوره ها با یک موضوع مشترک، زیاد مواجه شـدم و آن ایـن جـمـلـه والـدیـن اسـت: "بـا اصـرار فرزندم مجبور شدم برایش گوشی تلفن همراه بگیرم ولی الان خیلی پشیمانم."
#تربیت_فرزند
#مدیریت_رسانه
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۸۹۶
#فرزندآوری
#حق_حیات
#سختیهای_زندگی
#فرزندخوانده
#سبک_زندگی_اسلامی
#رزاقیت_خداوند
#قسمت_اول
۱۶ ساله بودم که به اصرار خواستگار، ازدواج کردم اما این ازدواج اول تمام سختی هام بود، همسرم از همون ماه های اول خیلی اذیتم کرد، یک سال و ۸ماه بعدش به خواست خودم و بخشش مهریه جدا شدم.
بعد از پنج سال در سن ۲۲ سالگی عید سال ۹۷، همسایه ۱۷ سال پیشمون پدر رو میبینن و قرار میذارن بیان عید دیدنی، اون روز میخواستم برم مهمونی خونه دوستم همه چی دست به دست هم داد که من بعد از اومدن مهمون ها برم.
زنگ در خورد و همسایه ۱۷ سال پیش با خانوادشون اول پسرشون اومد بالا پرده تکون خورد من دیدم یک آقا با لباس روحانیت از پله میاد بالا، باورم نمیشد محمد طلبه شده باشه.
وقتی نشستن من گفتم آقا محمد الان اینقدر با وقار شدین، من یک عکس از بچگیمون دارم با لباس تو خونه ای، ادا خشایار در آوردین و این حرف من خاطرات دوران کودکی رو برای محمد آقا زنده کرد.
۱۳ بدر شد من رفتم سر مزار شهید مدافع حرم که دوست پدرم بود، نشسته بودم و کتاب شهید هادی رو میخوندم.
آقایی اومد و رو به رو من نشست سرمو بالا کردم دیدم آقا محمده، بعد احوال پرسی گفتن اینجا چه میکنید؟ منم مفصل توضیح دادم که شهید هادی دوست منه من هر پنج شنبه میام سر این مزار شهید که دوست پدرمه و نامه برای شهید هادی مینویسم لبخندی از رو تایید زدن و یک تسبیح شرف شمس که تو دستشون بود، هدیه دادن بهم...
چند وقت بعد قرار بود خانواده آقا محمد گویا برای من خواستگاری بفرستن اما نگو دل خودش گیر کرده بود و میترسید من به طلبه جواب منفی بدم.
محمد قبلاً مهندس بوده با حقوق بالا اما بخاطر علاقش به طلبگی وارد حوزه میشه و بخاطر همین همسر سابقش ازش جدا میشه و هرچی داشته و نداشته رو ازش میگیره
خلاصه من و محمد زندگی خودمون از زیر صفر شروع کردیم اما عاشق هم بودیم. مهریه من برداشتن یک فرزند یا چند فرزند به فرزند خواندگی بود، همون ماه اول عقد خدا توفیق داد و من باردار شدم و با مخالفت ها سخت خانواده ها مواجه شدم برای نگهداری از فرزندم، وقتی همه میگفتن باید سقط بشه تا برات عروسی بگیریم.
انقدر تحت فشار بودم برای سقط که بی خبر رفتم مشهد، سه روز دنبالم میگشتن و من تو حرم به امام رضا گفتم خودت فرزند منو نگهدار و در رکاب خودتون پرورش بده و همه رو راضی کن.
پدر فهمیده ای داشتم با وجود همه ی اذیت ها پدرم پشتم بود و منو با خرید جهاز کامل فرستاد خونه ی بخت...
خانواده همسرم به شدت مخالف نگه داشتن بچه ام بودن و چون من گفتم نگهش میدارم، منو از همه چی محروم کردن در بدترین شرایط مالی همسرم...
فاطمه خانوم فرشته کوچولو من خرداد ۹۸ دنیا اومد، در سه ماهگی فاطمه، ما بخاطر تحصیل همسرم راهی مشهد شدیم با اندکی رهن و اجاره که واقعا واقعا کم بود، دوباره رفتم پیش امام رضا گفتم آقا در شهر شما یک خونه کوچیکم نیست برای ما فقیر درگاه شما؟ که خیلی معجزه وار یک خونه نزدیک حرم برامون پیدا شد، اینقدر اوضاع مالی بد بود که حتی پول خرید نان هم نداشتیم و هیچ کسی کمک حال ما نبود.
تو این اوضاع پدر همسرم یهو گذاشت و برای همیشه از پیش خانواده رفت از طرفی همسر من بخاطر ورشکستگی پدرش، همه وام ها رو بنام خودش برداشته بود، پدرش رفت و ما موندیم یک عالمه قسط و بدهی... از طرفی هر چند ماه یکبار، باید مهریه میدادیم به خانوم سابقش، گذشت
خیلی روزا بدی بود بخاطر همسرم خیلی از تیکه های جهیزیه رو فروختم.
ر این بین شرایطی پیش آمد، همسرم آزمایشی داد که متوجه شدیم اسپرم صفر شده، دکترا میگفتن از استرس هست. همسرم واقعا پیر شده بود تو این مشکلات
مونده بودم چکار کنم؟ چطور همسرم رو از این شرایط سخت نجات بدم، آخه خیلی خودش باخته بود و افسرده شده بود.
با خدا و امام زمان معامله کردم. گفتم با همین اوضاع مالی میرم بهزیستی تقاضا بچه میدم. خیلی رفتم بارها بارها بدترین برخورد ها باهام شد. اون موقع دخترم ۲ ساله بود.
صاحب خونه گفت باید بلند شید. ماهم مونده بودیم چطور با این رهن و اجاره که داریم خونه پیدا کنیم، سختی خیلی کشیدیم خیییییلی ها... تمام دکترا رو رفتیم، می گفتن فقط باید استرس کم بشه و درمان نداره...
دوبار رفتم پیش امام رضا آقا نذار طلبه شما پیش زن و بچش خجالت بکشه، آقا ما جایی جز شما نداریم. فردا شد از حوزه زنگ زدن خونه هست با این شرایط برید ببینید، رفتیم اینقدر نزدیک آقا که پیاده میشه رفت حرم...
خیلی دوندگی کردم که بتونم از بهزیستی بچه بگیرم، هربار نمیشد و نمیدادند. ماه رمضون شبها احیا گفتم خدایا شرط من برای ازدواج با روحانی بچه بوده، میخواستم شیعه ها زیاد بشن و من حداقل سهمی داشته باشم. خدایا نه دیگه میتونم خودم بچه بیارم نه بهم بچه های یتیم رو میدن، کمکم کن.
ادامه 👇
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۸۹۶
#فرزندآوری
#حق_حیات
#سختیهای_زندگی
#فرزندخوانده
#سبک_زندگی_اسلامی
#رزاقیت_خداوند
#قسمت_دوم
بعد از احیا یک پیامک اومد برام که بهزیستی با شرایط ویژه ای بچه میده، اسم این بچه ها فرزند میهمان هست یعنی امکانش هست تا دوسال پدر و مادرش پیدا بشن و بگیرنش ازت
اما من به همین هم قانع بودم چون میگفتم یک روز پرستاری از این بچه یتیم آینده و آخرت منو میسازه و اینکه حداقل اون بچه دوسال میدونه مادر داشته خیلی چیزا رو درک میکنه، محبت، عشق، مادر، پدر، خانواده...
وقتی هم که خانوادش بیان قطعا از من براش خیلی بهترن، هرچی باشه پدر و مادرشن
دل به دریا زدم و رفتم موسسه چند جلسه مشاوره، بازدید از خونه که میترسیدم رد بشه چون خونه ما ۶۵ متره و طبقه چهارم و اجاره است، درآمد همسرم خیلی پایین تر از خط فقره...
اما با دل و جرات و بخاطر هدفی که داشتم جلو میرفتم، همسرم بخاطر مهریه من دینی به گردن خودش میدونست از طرفی هم اینکار رو دوست داشت و میگفت کسی که به یتیم خدمت کنه، همنشین پیامبر، من حتی میگفتم بچه تحت درمان هم راضی ام نگه دارم اونام دل دارن عیبی ندارد من اذیت شم.
یکسری کار اداری انجام شد و گفت باید برید تو نوبت، چند روز طول کشید شهادت امام صادق تلفنم زنگ خورد یک پسر ۱/۵ ساله، سالم پدر و مادرش دچار اعتیاد بودن این بچه حتی شناسنامه نداشت با سوختگی بردنش بهزیستی در ۸ ماهگی، رو بدنش رد آزار اذیت خانوادش هست.
دو دل بودم برم ببینمش یا نه اصلا پسر دوساله میتونم نگه دارم یا نه؟ گفتم میرم حتما حکمتی داره چون میگفتن به من فقط دختر میدن بخاطر که بچه زیستی من دختر بود، چی شد زنگ زدن برای پسر؟ حتما حکمتی داشت.
بعد که فکر محرمیت رو کردیم، رفتیم دیدنش، تو سالن انتظار نشسته بود. صدای کفش جیغ جیغی میومد یک پسر بچه از در اتاق اومد داخل، چهره ملیح و دلنشینی داشت. همینکه منو دید خندید بغلش کردم و بهش خوراکی دادم. گفتم به همسرم بریم که کاراش بکنیم و ببریمش خونه...
وقتی داشتم از در اتاق میرفتم دستشو از من جدا نمیکرد و دنبالم گریه افتاد فقط خدا میدونه من چقدر گریه کردم، چقدر غصه خوردم به مظلومیت این بچه ها...
برای محرمیت، از طرف من به مادر بزرگم که بدون همسر هستن، محرم شد که اینطوری به من و خواهر و مادرم و همسرم محرم میشه و از طرف همسرم به دختر خواهر شوهرم، که به مادر همسرم و خواهرشون و مادربزرگشان محرم شد.
اسمشو گذاشتم محمد صادق و گفتم برام مهم نیست میخواد دائمی بشه در آینده یعنی مال خودمون بشه یا نه مهمان باشه و بیان ببرنش، من این لحظه های که باهمیم، خوش هستیم.
محمد صادق خیلی منو اذیت کرد، خیلی شیطون بود و خیلی خیلی بی کله کارای خطرناک میکرد، طوری که از وقتی اومد تا ۶ماه که گذشت من ۱۰ کیلو کم کردم اما قدمش برای من خیر بود. دخترم حالش خیلی بهتر بود و دیگ هی نمیگفت داداش و آبجی می خوام. قرض های همسرم داده شد، مهریه خانوم سابق به لطف خدا داده شد، همسرم کار خوبی پیدا کرد و طلبگی رو ادامه میداد و زندگی ما جوری شد که ما اصلا نمیفهمیدم این همه برکت از کجا میاد!
با عقل جور در نمیاد واقعا، با درآمد ۸ میلیونی، ۱۵ میلیون قسط، خرج خونه، خرج بچه ها، اجاره خونه، خرج مادر همسرم، که همسرم میداد و اون بار اولین و آخرین باری بود که حساب کتاب کردیم چون بهتره که ندونیم عقل ما قد نمیده به لطف کرم خدا (ما چیزی به نام محمد صادق نکردیم، نداشتیم که بکنیم فقط با یک تعهد نامه به لطف خدا حل شد )
الان محمد صادق ۲/۵ و کنار ما داره زندگی میکنه باور کنید این بچه وقتی اومد میوه نمیدونست چیه، بغل نمیدونست، بوس نمیدونست، مامان و بابا نمیدونست چیه و اینها قلب منو به درد میآورد که چرا میگیم بچه خودم باشه، چرا میگیم بچه خودِ آدم چه گلی به سرت میزنه که این بزنه و....
اینام آدمن، حق زندگی دارن، حق دارن مادر و پدر داشته باشن، گناهی ندارن که پدر ومادرشون آدم های با صلاحیتی نبودن
حالا محمد صادق یک پسر معمولیه و روزی چند بار به من میگه مامانی دوستت دارم ❤️
چند روز پیش دخترم آرزو میکرد که خواهر دار بشه اونم دوقلو منم ته دلم میخندیدم آخه چه جوری؟ دیگه به ما نمیدن بچه خودمم که با وضع بیماری همسرم بچه نمیتونم بیارم.
رفتیم موسسه که ببینم آقا محمد صادق تکلیفش چی میشه. آخه ۶ماه که دادگاه گفته بود تموم شده بود، گفتن ان شالله دائمی میشه.
ادامه 👇
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۸۹۶
#فرزندآوری
#حق_حیات
#سختیهای_زندگی
#فرزندخوانده
#سبک_زندگی_اسلامی
#رزاقیت_خداوند
#قسمت_سوم
من و همسرم گفتیم نمیشه یک بچه دیگه هم بهمون بدین؟ اونا پرسیدند که چرا میخواین؟ گفتم دختر من خواهر میخواد، خوب وقتی میشه اینجوری هم ثواب کنی، هم یک بچه بی سرپرست مادر دار بشه ،چی بهتر از این (از طرفی که بهزیستی پوشک و شیرخشک این بچه ها رو تامین میکنه یعنی محمد صادق تا ۲ سالگی پوشکش رو میدادن) و صادق برای ما برکت زیاد داشته، دوست دارم تمام بچه های اینجا رو ببرم خونه، از طرفی مهریه ام همینه... گفتن دختر یا پسر؟ گفتم نوزاد دختر میخوام یا دوقلو دختر یا دوقلو دختر و پسر...
گفتن پس باید برید تو صف، گفتم اشکالی نداره ولی من خیلی مشتاقم اگر میشه زودتر به نوبت ما رسیدگی کنید (هر ماه یک بار برای بازدید از بچه میان منزل از طرف بهزیستی) از طرفی که سابقه ما خوب بود و صادق پیشرفت چشم گیری داشت گفتن دوقلو میخواین؟ گفتن اررره چی از این بهتر، دوتا برکت و رحمت...
گفتن برید شیر خوارگاه دیدن بچه ها تا اگر بشه همین امروز کاراشو بکنیم. بدو بدو رفتیم باز هم اون اتاق انتظار و اسم ۳۰۰تا بچه بی سرپرست که رو تخته بود، منو داغون کرد.
یهو با صدای نوزاد به خودم اومدم، وقتی قل اول رو گذاشتن بغلم، اشک تو چشام جمع شد و دوباره گریه امانم نداد. اینقدر اینا ناز بودن و خنده رو، عجله ای رفتم کاراشون کردم. بنده خدا مسئول شیرخوارگاه رو تا بعد از ساعت کاری نگه داشتم تا بچه ها رو تحویل گرفتم و اسمشون گذاشتم معصومه و زینب...
همه بهم میگن سختته، دور از خانواده دست تنها، ۴تا بچه اما انگار من انرژی مضاعفی دارم و همسرم بی نهایت خوشحاله
راستی اصلا از برخوردها نترسید، وقتی محمد صادق گرفتم تا دوهفته خانواده ها باهامون دعوا داشتن اما به محض که دیدنش عاشقش شدن و الان عزیز دل همه است و صدر نوه ها...
لطفا لطفا کمی به سرنوشت من فکر کنید من الان غرق در خوشبختی ام، با اینکه خونه اجاره ای دارم ولی میدونم این بچه ها منو خانه دار میکنن چون بی نهایت برکت دارن
بلافاصله بعد از آوردن دخترا، همسرم تو یک آزمون استخدامی قبول شد و ان شالله بهمن میخواد بره مصاحبه
امیدوارم هر خانواده ای فقط یکی از اون بچه ها رو بیاره تا دیگه هیچ شیر خوارگاه وجود نداشته باشه الهی آمین ❤️
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075