eitaa logo
دوتا کافی نیست
50هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
36 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
📌عاقبت رفاه زدگی... وقتی ما کودکان‌مان را از سر محبت عادت به رفاه فراوان دادیم و هر آن‌چه خواست، بلافاصله و به هر قیمت در اختیار او ‏قرار دادیم، عملاً ذائقه‌ی احساس لذت را به واسطه‌ی انبوه لذت‌هایی که دائماً درک می‌کند از بین برده‌ایم. ‏ کودکی که تا اراده کرد و پشت ویترین هر مغازه هر اسباب بازی و خوراکی و پوشاکی را دید در اختیارش گذاشته شد، و هر ‏روز با رنگی جدید و اسباب بازی جدیدتر در میان کودکان ظاهر شد، دیگر احساس کمبودی نمی‌کند تا با داشتن آن لذت ببرد ‏ و لذا رو به بهانه‌جویی می‌برد و از داشته‌های خود شکایت می‌کند و ناشکرانه انبوه نعمت‌های اطراف خود را نمی‌بیند تا ‏نوبت به تشکر از والدین و لذت بردن از زندگی برسد.‏ 📚 کرامت نفس در تربیت کودک کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
مقدمه ی ظهور... کسانی که سال‎ها «عَجِّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزَّمان» می‎گفتند، چرا از ظهور مشکلات و نابسامانی‌ها کلافه‎اند و تاب تحمّل آن را ندارند؟ این‌ها مقدّمه‎ی ظهور است. پس یا دعای بر تعجیل ظهور حضرت را پس بگیرند یا دست از بی‌‎تابی و بی‌‎قراری بردارند و به آنچه هست تن بدهند. بعد از هر شلوغی، خلوتی متناسب با آن خواهد بود و هر چه شلوغی بیشتر باشد، خلوت بعد از آن بزرگ‌تر است. در آخرالزمان شلوغی خیلی زیاد است، به نحوی که «یکفُرُ بَعضُهُم بِبَعضٍ وَ یَلعَنُ بَعضُهُم بَعضا»ً؛ گروهی، گروه دیگر را تکفیر می‎کند و جمعی، جمع دیگر را لعنت می‎کند. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۷۱۹ من متولد دی ماه ۵۸ هستم. هم دبیر ریاضی دبیرستانم و هم دانشجوی دکترای ریاضی... سال ۸۱ ازدواج کردم در حالی که دانشجوی ناپیوسته کارشناسی ریاضی بودم و در حومه شهر قم تدریس میکردم و زندگی مون زیر صفر بود پر از قسط ( بدون یک ریال کمک اطرافیان) در سال ۸۳ در حالیکه دانشجو و معلم بودم و بدلیل فشار خانواده همسرم برای فرزند دار شدن و بعد از کلی استرس و خوردن قرصهای شدید برای کنترل استرس دختر اولم بدنیا اومد. بدلیل مشکلات کمر درد شدید و پارگی رباط پا از ایستادن زیاد و پله های زیاد آپارتمان با کلی ترس و لرز از بارداری و شدت پادرد سال ۸۹ دختر دومم بدنیا آمد. و همسرم بدلیل پسر دوست بودن خانواده شون و ترس از اینکه سومی هم دختر بشه، دیگه علاقه ای به فرزند دیگر نداشت و کلا همه زندگی مون شد تربیت این دو دختر تیز هوش و با استعداد... تا اینکه با اصرار من بعد از ۱۲ سال قرار شد بریم با روش تعیین جنسیت برای فرزند پسر اقدام کنیم. همینکه داشتیم به این موضوع فکر میکردیم خدا خواسته و بطور هماهنگ نشده باردار شدم. خیلی شوکه شدیم چون تصمیم کامل نگرفته بودیم( وای خدای من اگر این هم دختر میشد چی؟؟؟؟؟؟) ولی دیگه کار از کار گذشته بود و من در سن ۴۲ سالگی و همسرم ۴۴ سالگی دوباره داشتیم مادر و پدر میشدیم درحالیکه دو دختر ۱۸ و ۱۲ ساله داشتیم. به دور از چشم بچه ها ( که روحیه شون تضعیف نشه ) کلی برای پسر شدن بچه مون نذر کردم و کلی نماز شب خوندم و خیلی گریه و استغاثه کردم، ولی در نهایت گفتند بچه تون دختره... ولی برای یک لحظه هم ناشکری نکردم. فقط تعجب کردم که پس اون همه نذر چی شد؟؟؟؟ تا ۴ ماهگی بارداریم را به کسی نگفتم، فقط ۴ نفر خودمون می دونستیم دختر گلم خیلی زودتر از وقت موعود در ۷/۵ ماهگی بدنبال بالا رفتن فشار من بدنیا اومد ولی الحمدلله از همه نظر سالم بود در حالیکه تا آخرین روزها در حال تدریس ریاضی پایه دوازدهم بودم و الان دختر گلم ۳ ماهه هست. خدایا شکرت که منو در مقابل حرف و نگاه برخی مردم نادان و بی فرهنگ مقاوم قرار دادی... راستی در سن ۴۳ سالگی مادر شدن دوباره هم برای بعضی ها احساس خوبی نیست بخاطر حرف مردم ولی من بی خیال حرف همکار و فامیل و ....هستم و دارم با نی نی قشنگم کیف میکنم 😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌 «فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌تک بعدی نباشید.... رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نماز می‌خواند؛ در حالیکه در بغل او فرزند دخترش امامه بود. وقتی می ایستاد، بچه را بغل می گرفت و وقتی به سجده می رفت، بچه را زمین می گذاشت و نماز جماعتش را با بچه‌داری تمام می کرد! این معنایش این است که مسائل و وظایف، گاهی با هم تداخل می‌کند. انسان بایستی وظائفی که به عهده‌اش هست را انجام بدهد. ما اگر بخواهیم بچه‌ها را حذف کنیم، باید ازدواج نکنیم و اگر بخواهید ازداواج نکنید باید بپذیرید که نسلی که رفت، نسل دیگری نباشد که جای آنها را بگیرد، جای سوخته‌ها را چیزی نباشد که سبز کند. اگر آن را نمی‌پذیری باید همسر بگزینی؛ اگر همسر را می‌گزینی باید قسمتی از بچه‌داری را تحمل کنی. یعنی سهم داری. من حتی با بچۀ اولم که کوچک بود، یک بازجویی مفصل در ساواک رشت پس دادم. من گفتم: الآن نوبت بچه‌داری من است. اگر می‌خواهید بازجویی کنید، من با این بچه هستم. @haerishirazi کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
من سال ۸۶ ازدواج کردم، خودم ارشد و همسرم دیپلم، شغل آزاد دارند. ازدواج ساده ای داشتیم و من اصرار داشتم زودتر بچه دار بشیم و به لطف خدا سال ۸۷ اولین فرزندم متولد شد. درحالیکه من دانشجوی کارشناسی بودم. به محض اینکه ارشد قبول شدم، فرزند دوم رو باردارشدم و فرزند سوم هم با اصرار من الان ۴ سالشه. معمولا وقتی وارد دانشگاه می شدم، اقدام به بارداری می کردم تا هم بتونم از فرصت مرخصی زایمان برا بچه ها استفاده کنم، هم تحصیلم راحتر بشه، هم واسه روحیه خودم و تاثیر مطالعه کتاب روی جنین، کاری منسجم کرده باشم. راستش خانواده خودم و همسرم، همه در همسایگی ما هستند، هر دو خانواده فوق العاده خوب هستند اما من کمترین کمک رو ازشون می پذیرفتم. کارها همه رو دوش خودم و همسرم هست. همه میگن چون اطرافت هستند دوست داری بچه بیاری، واست بزرگ کنند البته من در جوابشون چیزی نمیگم و خدا رو واسه این نعمت شکر می کنند. ولی انقدر کارها رو دوش خودمون هست که اگه خانواده ها چند سال مسافرت بروند یا نقل مکان کنند، تاثیری نداره چون واقعا من دوست ندارم بگن بچه میاره دردسرش واسه دیگران هست... من حتی بعد سه تا سزارین، برای یک شب هم کسی پیش من نبود از همان اول که از بیمارستان مرخص میشدم، کارها رو خودم انجام می دادم البته از یه روز قبل سزارین چند مدل غذا می پختم که تا دو روز بتونم رو پا وایستم و کمک هیچ کس رو محترمانه قبول نمی کردم. بماند که بعضی از زایمان ها هم تو امتحانات دانشگاه بودم و گاهی جوری می شد که مثلا شنبه سزارین می کردم سه شنبه امتحان داشتم. هیچ درسی رو هم ‌مردود نشدم. قبل یه زایمان هم امتحان ارشد دادم. تا روز آخر رانندگی می کنم و تمام خرید خونه هم به دوش خودمه. همسرم همیشه همراهم بوده و انصافا کمکم می کنه ولی حتی بعد زایمانم هم اجازه ندادم بیشتر از یه روز خونه بمونه و همیشه مشغول در آوردن روزی حلاله ان شالله. خداوند رزق های معنوی و مادی زیادی به ما عطا کردند. یکی از این رزق ها صبر و حوصله است. ما بعد از تولد هر فرزند کلی صبورتر و آرام تر میشیم خیلی زیادِ زیاد، مثلا تا حالا نشده چیزی بیفته بشکنه یا خونه کثیف بشه کسی ناراحتی کنه، همه با هم می گیم اشکال ندارررره 😁😁 مثلا چند روز پیش دخترم که ۷ سالشه با آبجیش بحثش میشه چون اتاقشون مشترکه تمام تمام لباس هاش و میذاره تو پلاستیک آشغالی و میذاره تو آشپزخونه، میگه من این اتاق رو نمی خوام😞 البته با آبجیش که ده دقیقه بعد آشتی می کنن اما همسرم حواسش نبود، همه لباس ها رو فکر می کنه آشغال هستش، میذارن پشت در، و ما فرداش فهمیدیم چی شده... هیچی همه می خندیم. درسته واسه ما هم سخته تهیه لباس، ولی کاری که شده باید صبوری کرد. این ها رو من همه رزق بچه ها می دونم. از رزق های مهم دیگه خونه ما ارتباط و محبت شدید بین من و همسرم هست. واقعا تعجب میکنم همه می نالنند از دعوا و ناسازگاری این روزهای کرونایی!! راستش من کوچکترین محبتی که می خوام به همسرم کنم، فورا تو دلم میگم خدایا چون تو دوست داری، من هم دوست دارم. حتی وقتی بهش نگاه محبت آمیز می کنم به خدا میگم حالا نوبت شماست، من منتظرم مگه نفرمودید زن و شوهر با محبت به هم نگاه کنند، من به دیده رحمت نگاشون می کنم. خلاصه این ها بخشی از این رزق ها بود مادی هم خداروشکر وقتی دور برام رو نگاه می کنم با درآمد بیشتر و فرزند کمتر می بینم هم سرمایه ما از اون ها بیشتره. هم همیشه سالم می خوریم، هم بیشتر مسافرت میریم، حتی پوشش لباس های بچه هام هم بهتره.... در حالیکه سطح در آمد ظاهری اون ها بیشتر، که من ملموسانه این ها رو میبینم. من الان هم این توانایی رو در خودم حس می کنم که هم فرزند بیارم هم دکتری بخونم. اما چون توی شهر خودم دانشگاه واسه دکتری نداره و همیشه اولیت من بچه ها بودن، ترجیح میدم ادامه تحصیل نداشته باشم، اما همیشه کتاب مطالعه می کنم. من تمام این توانایی ها رو رزق فرزندان می دونم. متاسفانه فرزند چهارمم در ایام عید سقط شد تو خونه بدون هیچ مشکلی ولی درد زیادی کشیدم خیلی زیاد شبیه درد زایمان. از دست دادن جنین سه ماهم واسم خیلی خیلی سخت بود اما اینکه یه روز درد شدید کشیدم، لذت بخش بود چون احساس می کردم گناهی از من کم شده. من حتی اون درد ها رو لطف خداوند مبینم. همه این ها و این تفکرات توی این چند ساله ی فرزندآوریم به دست آوردم. از لذت بخش ترین چیزهای فرزند زیاد اینه که انقدر سرت شلوغ میشه که فرصت نمی کنی گناه کنی. من عاشققق این بخششم. همیشه از خدا یه بارداری چند قلو می خوام چون حس می کنم، فرصت کمه باید با یه تیر چند نشان زد، البته اگه صلاح می دونه. ما راضی هستیم به رضایش و همیشه شاکر... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
آموزش مجازی و غیر حضوری برای مادران باردار و دارای فرزند زیر ۳ سال.. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
همسر شهید: یک روز حسین از مأموریت آمده بود که دید بسته‌های پلاستیکی میوه را سر پله‌ها چیده‌ام و چندتا چندتا بالا می‌برم. سرخ شد، خجالت کشید و گفت: آخه چرا شما؟ اگه این طفل معصوم تو شکمت خدای ناکرده مثل دختر اولمون زینب آسیب ببینه چی؟ گفتم تمام هم و غم من اینه که شما فکرت درگیر مسائل خونه و بچه‌ها نباشه تا بهتر به مردم خدمت کنی. خدای این بچه هم ارحم الراحمینه. این را که گفتم، سرش را انداخت پایین و با التماس گفت: پروانه جان، من خیلی به تو بدهکارم! تو رو خدا حلالم کن. 📚 خداحافظ سالار کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075