eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
30 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
۹۳۸ متولد ۷۵ هستم و سال ۹۵ با یک مراسم ساده با همسرم ازدواج کردم و رفتیم سر خونه زندگی خودمون بعد از ازدواج بلافاصله باردار شدم چون منو همسرم به بچه علاقه زیادی داشتیم، پسر اولم آقا محمدحسن شهریور ۹۶ به دنیا اومد، پسر خیلی آروم و خوبی بود، همین باعث شد که وقتی یک ساله بشه ما به فرزند دوم فکر کنیم و اقدام به بارداری کنیم و یکسال و نیمی پسرم مجدد باردار شدم😍 از اون جایی که پسر داشتیم، دوست داشتم دخترم داشته باشیم که خدای مهربون لطفش رو شامل حال ما کرد و یه دختر خوشگل ناز به ما هدیه داد😁 مائده خانم ما دی ماه سال ۹۸ به دنیا اومد، شد عزیز خونه، حالا دیگه همه میگفتن دختر داری، پسرم داری جنست جوره، نیاز به بچه دیگه ای نیست ولی از اون جایی که حضرت آقا در این زمینه سفارش فراوان داشتن، ما هم دوست داشتیم، سهم کوچکی در این راه داشته باشیم و یک سالگی دخترم، مجدد باردار شدم.😍 گل پسر دوم مون آقا امیرعباس آبان ماه ۱۴۰۰ به دنیا اومد و خوب حرف ها همچنان ادامه داشت، حالا دیگه به خودت استراحت بده، بسه، بذارید این بچه ها بزرگ بشن بعد اگر خواستید بچه بیارید. حرفای مردم رو هم که خودتون میدونید، تمومی نداره، ادامه نمیدم😉 وقتی امیرعباس دنیا اومد به خدا مهربونم گفتم ما میخوایم در این راه بمونیم، حرف حضرت آقا زمین نمونه، هر وقت خودت صلاح دونستی دوباره لطفت رو شامل حالمون کن🥰 ۱۵ ماهگی پسرم برای بچه چهارمم باردار شدم و بارداری چهارمم مصادف شد با کلاس اولی شدن پسر بزرگم محمدحسن، همه میگفتن سختت میشه، بچه ات دنیا بیاد که اینجور نشد☺️ خلاصه بچه چهارم ما محمدجواد عزیزم آبان ماه سال۱۴۰۲ به دنیا اومد😍 از نظر اقتصادی منو همسرم سعی کردیم قناعت در زندگیمون سرلوحه خودمون قرار بدیم، بخاطر همین خرج های الکی و اضافه نداریم. همسرمم کارمند هستند، برای خرج کردن از همون ابتدای زندگی برنامه می ریختیم و اولویت بندی میکردیم، بعد برای اون کار پول کنار میذاشتیم. همین الانم همینجور هست مخصوصا برای سفر رفتن. لباس بچه ها رو جنس خوب و قیمت مناسب میگیریم این که بریم برند بخریم که قیمتشون بالا هست نه اینجور نیستیم. لباس نوزادی بچه های بزرگتر که مونده الانم دارم، استفاده میکنم که هزینه اضافی نباشه. در مورد تربیت بچه ها، باید بگم که من خودم دوره های تربیتی استاد عباسی ولدی شرکت می کنم، که دوره های بسیار خوبی هست، اگر نمیخواین دوره شرکت کنید، کتاب های من دیگر ما رو مطالعه کنید. بچه‌ها دعوا میکنن ولی چون اختلاف سنی کمی باهم دارن، زود آشتی میکنن تا جایی که به هم آسیب نزنن، دخالت نمیکنم، خودشون مدیریت میکنن. مخصوصاً پسر بزرگم با اینکه ۶ ساله هست، هم کمک دست من هست، هم خواهر و برادرش رو داخل بازی مدیریت میکنه. و یه حرفی دوست داشتم همین جا به خواهرای گلم بگم، شاید بعضی از ماها فراموش کردیم خدا به چه مهربونی و بزرگی داریم که خودشون گفتن رزق و روزی بچه رو من بهتون میدم، خودم دستتون میگیریم، به من توکل کنید به من بسپارید وقتی خدا روزی ما ها رو میده قطعا فرزند جدیدی هم وارد زندگی ما بشه، روزی اون بچه رو هم میده. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌 «فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر»😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
دوتا کافی نیست
#مقام_معظم_رهبری ۳۶ میلیون جوان در میانه سنی ۱۵ تا ۴۰ سال در کشور داریم، نعمت بزرگی ست، مشروط بر ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاکید مجدد امام خامنه ای به اهمیت حفظ جوانی جمعیت در فاصله کمتر از یک هفته ( دیدار۱۵ و ۱۹ فروردین ۱۴۰۳) به نظر من جمهوری اسلامی می تواند آرمانهای خودش را ذیل دو عنوان کلّی خلاصه کند: عنوان اول: «اداره‌ی کشور به شیوه‌ی اسلامی» عنوان دوّم «ارائه‌ی یک الگو به مردم جهان برای اداره‌ی خوب یک کشور» این دو آرمان است. شما باید برای این دو آرمان تلاش کنید؛ شما باید روی راه‌هایی که می تواند این دو عنوان کلّی را تحقّق ببخشد فکر کنید، کار کنید... اداره اسلامی کشور که می گویم یعنی: عدالت؛ پیشرفت علمی؛ گسترش سلامت؛ "جوان نگه داشتن جمعیت" انواع سازندگی ها و امثال اینها... هرکدام از اینها یک سرفصل است باید برایش فکر، نظریه و برنامه آماده کرد از جامعه دانشجویی (نه فقط تشکل ها) چنین توقعی وجود دارد... امام خامنه ای، ۱۹فروردین۱۴۰۳ دیدار رمضانی با دانشجویان کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۹۳۹ متولد دی ماه ۷۴ هستم، از یه خانواده مومن و ۸ نفره الحمدالله. سال ۸۸ در سن ۱۵ سالگی به صورت سنتی عقد و شهریور سال ۸۹ عروسی کردیم.😍 همسرم چون دانشجو بودن و سرکار نمی‌رفتن، طبقه بالا منزل پدر شوهرم در خانه ۴۵ متری زندگیمون شروع کردیم، اهل تجملات هم نبودیم، در خرید جهاز و خرید عروسی هرچیزی که لازم بود خریدار شد. سال ۹۱، برای اولین بار باردار شدم، حس فوق العاده خوبی بود، ولی در ماه دوم حنین سقط شد متاسفانه گذشت سال ۹۲ همسرم در یک مجتمع شروع به کار کردن با حقوق خیلی کم، پاییز همون سال برای بار دوم باردار شدم البته تحت نظر دکتر. این بارداری رو چند ماهی به کسی نگفتم چون میترسیدم بازم سقط بشه، الحمدالله لطف خدا شامل حال ما شد و تیرماه سال ۹۳، دختر تابستونی منم به دنیا اومد😍🥰 کار همسرم عوض شد همون اوایل بارداری و یه شغل بهتر و حقوق بالاتر نصیب شون شد به لطف خدا و برکت قدم دخترم. ما همون سال صاحب ماشین هم شدیم. همه بهم میگفتن یدونه سقط داشتی، سنی هم نداری سزارین هم شدی دیگه نیار. اما بهار ۹۵ آقا ابوالفضل به دنیا اومد. 😍 که پا قدمش شغل همسرم مجدد عوض شد، چون محیط محل کار خیلی برا همسرم مهم بود، الحمدالله محیط این کار خیلی خوب بود. خلاصه گذشت. دوسال بعد یعنی سال ۹۷ مجدد قصد بارداری کردم که متاسفانه سقط شد البته تشخیص دکتر خارج از رحم بود که گفتن باید عمل بشی احتمال این که به رحم و لوله آسیب برسه خیلی و امکان بارداری دیگه نیست. بستری شدم برا عمل، خیلی ترسیدم هم از عمل، هم این که میگفتن ریسک عملا بالا چون دوبار سزارین شدی ، متوسل شدم به امام حسین و شهدا. شب قبل از عمل درد خیلی بدی سراغم اومد، منو حاضر کردن برا عمل که خدا خیر بده یکی از دکترا گفتن مجدد سونو بشه بعد از در اتاق عمل منو بردن سونو، وقتی سونو داشتن انجام میدادم دکتر گفتن جنین دفع شد، نیازی به عمل نیست. خدارو شکر گذشت، ما همون سال صاحب خونه هم شدیم، یه خونه ویلایی ۸۰متری الحمدالله شکر خدا چون اون سری خارج از رحم شد برای بارداری بعدی خیلی استرس داشتم، در واقع ترس اینو داشتم اگه باز همچنین اتفاقی بیوفته چی خلاصه گذشت سال ۹۹ یه دکتر رفتم گفت بچه میخواهی چه کار داری دیگه از هر کدوم داری. یه سری آزمایش دادم، خوب بود، منم بی خیال دکتر و همه چی شدم، توکل کردم به خدا، البته پیاده روی میرفتم. چون شنیدم خیلی تاثیر داره قبل از بارداری موفق، پاییز همون سال من برای بار سوم باردار شدم بدون هیچ دکتر رفتنی. دو هفته بعد از متوجه شدن از بارداری، رفتم دکتر، چون شرایطم رو میدونستن خارج از رحم باردار شدم، گفتم باید سونو بشین، منو سونو کردن، گفتن پاشو خانم دوقلو بارداری😍😍 یه حس خیلیییی قشنگی بود، انشاالله قسمت همه آرزومندا، وقتی تلفنی به همسرم گفتم چند دقیقه صحبت نمی‌کردن 😄خیلی شوک عجیبی بود برامون دوقلوهای ما بعد از یه بارداری سخت و فراز نشیب های متعدد زندگی، به صورت اورژانسی با کرونای مثبت خودم، شهریور ماه ۱۴۰۰ به دنیا اومدن 😍😍😍 و شدن نور و امید خونه ما البته سختی های زیادی کشیدم به خاطر کرونا، چون قل اول مشکوک به کرونا بود پنج روز بستری شد خلاصه گذشت ... بزرگ کردن دوقلو ها واقعا سخت، لطف خدا شامل حال من شد، خدا عنایتی کرد، بنده و همسرم هر دو کمک حال هم بودیم برا دوقلو ها... ادامه کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۹۳۹ واقعا هم خودم، هم همسرم، دیگه اصلا به بچه فکر نمی‌کردیم، چون قل پسر(حسین آقا ) به شدت اذیت کرد ما رو، بچه هایی بودن که شبا گریه می کردم و به هیچ نوعی هم آروم نمی‌شدند. اینم بگم که از طرف بیت رهبری حضرت آقا 😍 هدیه هم به ما لطف کردن دادن که برکت مال و رزق روزی خونه مون شد الحمدالله 🌺 گذشت گذشت. دوقلو ها شدن ۲۲ ماهه، با وجود دختر پسرم دیگه اصلااا به فکر بچه دیگه ای نبودم. هم جسمی هم روحی نیاز به استراحت داشتم برا بارداری مجدد که لطف خدا مجدد شامل حال این بنده شد خرداد ماه ۱۴۰۲ برای بار چهارم بنده باردار شدم به صورت خدا خواسته😁😁😍😍 اونم بارداری که من فقط اشک می‌ریختم از ترس، جرات بیان کردنش رو پیش خانواده خودم وخانواده همسرم نداشتم 😂 فقط اشک بود که می‌رفت. البته از ترس سزارین چهارم خیلی استرس کشیدم خیلی چون هم سزارین چهارم بودم، هم سقط داشتم. یه دکتر رفتم گفت سعی کن بندازیش 😔😢 اما من نمی‌تونستم به فکر سقط باشم اصلا، نمی‌تونستم همچنین کاری کنم. به خواهرم که گفتم گفت چرا اینجوری کردی میدونی و... خلاصه سرکوفت بود که به سر بنده اومد، هرکسی شنید یه نیش زد و رفت. رفتم پیش دکتر خودم، خدا خیرش بده گفت اصلا نترس خودم سزارینت میکنم ... البته بارداری سختی داشتم، فشار خون ماه آخر، قند بارداری انسولین میزدم حساسیت به جفت، سختی های بارداری که بود. نگه داری از دوقلوها که به شدت سخت بود بدون هیچ کمکی، پسرم کلاس دوم، دخترم کلاس چهارم، درس مدرسه اونا، رسیدگی به خونه، غذا، نظافت و... که الحمدالله از پس همه شونم بر اومدم کمک هیچ کسی رو هم نخواستم، وایسادم رو پای خودم، با کمک همسرم و لطف خدا و اهل بیت زندگیمون مدیریت کردیم. ۲۳ بهمن ماه شب ولادت آقا جانم امام حسین😍 پسرم محمد زهیر به دنیا اومد و شد نوزاد ته تغاری خونه ما ☺️😍 و کلام آخر این که من خودم از سزارین چهارم به شدت ترس داشتم، طوری بود که شبا خواب نداشتم. همش استرس از حرف این اون که سزارینی هستی خدا بهت رحم کنه ، خلاصه متوسل شدم به خانم فاطمه زهرا امام زمان سزارین چهارم انجام شد، البته اینم بگم، بیمارستان و دکتر حاذق خیلی مهمه و انجام آزمایش و سونو قبل از زایمان دعا کنید که خدا به همه ما مادرا توان بده بتونیم سرباز برای امام زمان تربیت کنیم🌸 انشاالله در راه اهل بیت ثابت قدم و پایدار باشن. سرباز حضرت آقا جانمان باشن🌷 انشاالله خدا به همه چشم انتظاران هم اولاد سالم صالح قسمت کنه. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥چند ساعت بیشتر باقی نمانده... ✨وداع جانسوز آیت‌الله حاج‌آقا مجتبی تهرانی رحمة الله علیه با ماه مبارک رمضان کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
💥 سخنرانی نیست، دستوره... گاهی که خدمت آقا می‌رفتیم، عید بود یا مناسبت‌های دیگر. می‌دیدم آقا که صحبت می‌کنند، صیاد تند تند یادداشت برمی‌دارد. ‏آخرین بار عید غدیر بود ... آقا که شروع به حرف زدن کردند، صیاد ... دفترچه‌اش را برداشت و شروع کرد به نوشتن. ‏وقتی مراسم تمام شد و داشتیم برمی‌گشتیم، ازش پرسیدم: «حاج علی، برای چی موقع سخنرانی آقا یادداشت برمی‌داری؟ ‏حرف‌های ایشون رو از تلویزیون پخش می‌کنند». گفت: «حاج ناصر، شما حقوق خونده‌ای، نه؟» گفتم: «بله، ولی چه ربطی ‏به سوال من داره؟» گفت: «ببینم، اجرای امر فرمانده برای ما لازمه؟» گفتم: «بله، لازمه». گفت: «تأخیر در اجرای امر ‏فرمانده برای ما قبح داره و زشته، مگه نه؟» با بی‌صبری گفتم: «بله، زشته، ولی جواب من رو ندادید».‏ گفت: «خیلی خب. من که باید از صحبت‌ها یادداشت بردارم، دیگه منتظر اخبار ساعت دو نمی‌شم، همون‌جا یادداشت می‌کنم. ‏بعد در فاصله‌ای که میشینم توی ماشین، این صحبت‌ها رو به دستورالعمل تبدیل می‌کنم. وقتی به ستاد کل رسیدم، میدم ‏برای تایپ و بعد هم اجرا. تو شاید این حرف‌های آقا رو سخنرانی تلقی کنی، ولی برای من این حرف‌ها سخنرانی نیست، ‏دستوره. از همون لحظه‌ای که می‌شنوم تکلیف به گردنم میاد که امری رو از فرماندهم گرفتیم و باید اجرایش کنم. تا ستاد کل ‏برسم وقت رو تلف نمی‌کنم»‏ 📚‏ خدا می‌خواست زنده بمانی – ص ۱۹۷ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توضیحات حاج حسین یکتا بنیان گذار جمعیت امام رضایی ها در رابطه با وساطت ازدواج در آدم و حوا دعوت می کنم از همه دختر و پسرهای خوبمون، همه عزیزانی که واقعا امر ازدواجشون تاخیر افتاده یا به دنبال هم کفو و هم شأن و همسان خودشون میگردن، در آدم و حوا ثبت نام کنن. ان شاء الله در آدم و حوا خانواده هایی شکل بگیره که سرباز برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تربیت کنن. ان شاء الله زودتر زندگی زیباتون شکل بگیره و خستگی از تن همه ما در بیاره... ✅ با اشتراک این پست بین آشنایان و مخاطبان و گروه ها، شما هم در ثواب بسیار زیاد وساطت در امر ازدواج شریک شوید. نصب اپلیکیشن آدم و حوا 👇 https://eitaa.com/adamvahava_org/1309 https://eitaa.com/adamvahava_org/1309 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
🚨راه شیطانی.... اگر کسی بگوید: «من تحصیل می‌کنم؛ پس ازدواج نکنم» آن‌وقت انسان به کوچه پس کوچه‌ها می‌رود و می‌بیند که دختر و پسر دست یک‌دیگر را گرفته و به طرف خط شیطانی و فساد می‌روند. نتیجه‌اش این می شود. نمی‌شود به غریزه گفت: «آقا من تحصیل می‌کنم؛ فشار نیاور!» نمی‌شود. این مثل گرسنگی است که انسان در یک ساعتی احساس می‌کند تحت فشار گرسنگی است و باید چیزی بخورد و الّا خطر پیش می‌آید. این هم همین‌طور است. خدا در یک فصلی چراغ را روشن می‌کند و خودش هم گفته: «باید ازدواج کنی! من زن را برای تو خلق کردم و تو را هم برای زن. شما دو تا باید با هم زندگی کنید. جدا نمی‌شود. اگر جدا زندگی کنید، شیطان برایتان راه درست می‌کند و از راه حرام به هم می‌رسید و این موجب فساد است» 📚 آثار بندگی، جلد اول کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ خَيْرَ مَا سَأَلَكَ بِهِ عِبَادُكَ الصَّالِحُونَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِمَّا اسْتَعَاذَ مِنْهُ عِبَادُكَ الْمُخْلِصُونَ‏. 💐 عید سعید فطر، جشن طاعت و بندگی بر همه روزه داران و ره یافتگان به ضیافت الهی مبارک باد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
انسان باید در زندگی مشترک منیت را کنار بگذارد و خودش را کمتر ببیند. هر جایی که زن و شوهر به دنبال اثبات خود باشند با آسیب‌ و چالش‌هایی مواجه خواهند شد. خانواده خوشبخت و موفق خانواده‌ای است که فرد فرد آن، خودش را محور ندانسته و بر نیازهای طرف مقابل توجه داشته باشد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزرگ شدی دوست داری چه کاره بشی؟😁😂 این شیرینی تمام شدنی نیست... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌 «ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
خوشبختی انسان وقتی تحقق می‌پذیرد که برادر او هم با او شادمان باشد و همسایه‌ اش قبل از او سیر گردد و دوستش پیش از او احساس راحتی و آرامش کند. اسلام از ما می‌خواهد که باور کنیم روح و کالبد ما از یک متر و نیم پیرامون‌مان گسترده‌تر است. اسلام می‌خواهد که این احساس را گسترش و تعمیم دهد و این پیوند را عمیق سازد. از همین رو، پرداخت زکات در روز عید فطر واجب شده است. ای مسلمان! اسلام از تو می‌خواهد که شب ظلمانی همسایه‌ات را پیش از خانهٔ خویش روشن و نورانی کنی. به همین جهت می‌گوید پیش از آن‌که نماز بگزاری و به خانه برگردی و عید را جشن بگیری، زکاتت را بپرداز. اسلام از تو می‌خواهد که پیش از احساس خوشحالی در درون خویش، آن را به منزل همسایه‌ات ببری. این است رمز اسلام و معنای عید. این است برکت عید. 📚 ادیان در خدمت انسان کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۹۴۰ من متولد ۷۲ ام، زمانی که شعار فرزند کمتر زندگی بهتر بود و متاسفانه خانواده من هم مثل درصد بالایی از زوج‌های دیگه به دو فرزند بسنده کردن و الان که در موردش حرف می‌زنیم، مادرم همیشه میگه اگه اون موقع بیشتر از دوتا بچه می‌آوردیم مثل یه مجرم باهامون رفتار می‌شد. از ۱۳ سالگی خواستگار داشتم البته تا سال اول دانشگاه خانواده بدون اینکه به من بگن رد میکردن و ورود من به دانشگاه مصادف شد با مطرح شدن خواستگارها تو خونه و خب هربار با یکی که معیارهای منو داشت جلسه برگزار میشد و بعد رد میشدن. توی دانشگاه خودکشون درس میخوندم که بتونم ۷ ترم با معدل بالا درسم رو تموم کنم که بین کارشناسی و ارشد فاصله نیفته، غافل از اینکه تا کارشناسیم تموم شد، همسرجان اومدن خواستگاری و من تو جلسه اول عاشقش شدم ولی برای شناخت بیشتر چند جلسه دیگه‌ای صحبت کردیم و مشاوره رفتیم و بالاخره جواب مثبت دادم. ادامه تحصیل هم تموم شد چون از اول همسرم مخالف بود، من هم شخصیت انعطاف پذیری دارم و سریع کنار اومدم ۲سال و ۳ ماه عقد بودیم ولی اصلا دوران خوبی نبود طوری که الان همش به خواهرم میگم هرموقع ازدواج کردی دوران عقد نذار بیشتر از یکسال بشه. همسرم شغل آزاد دارن و ایشون هم یه خواهر فقط دارن، از اول ازدواج همسرم پشتوانه‌ای نداشتن و همه هزینه‌ها با خودشون بود برای همین برای ساخت خونه مجبور شدیم ماشین مون بفروشیم و پولش بذاریم توی بانک تا بتونیم وام ساخت مسکن بگیریم. از اول زندگیمون خدای مهربون به پدرم تواناییشو داد که بتونن پشتوانه محکمی برای ما باشن، ما ۳۰ میلیون پول کم داشتیم که ایشون تقبل کردن و بعد از یکسال برای گرفتن وام نیاز به سند خونه داشتیم که باز هم از طرف خانواده من سند جور شد و پولمون آزاد شد و دوباره ماشین خریدیم و بعد رفتیم برای پروسه ساخت خونه، وای که چه پروسه سخت و سنگینی بود اگه بگم جون دادیم تا تونستیم خونه بسازیم و عروسی بگیریم، دروغ نگفتم. دفعه اول برای شهریور تاریخ عروسی زدیم که متاسفانه خوردیم به بی پولی و نتونستیم خونه مون کامل کنیم روزای خیلی تلخی بود همش بحث و جدل بود چون خانواده من نسبت به همسرم سطح مالی بالایی داشتن و مدام همسرم خودش مقایسه میکرد و این اتفاق شد دلیل کلی دلسردی و بحث😔 خداروشکر مقدار کمبودی که داشتیم بالاخره جور شد و آذر ۹۷ عروسی گرفتیم. همسرم از سمت خانواده هیچ حمایتی نشدن و تمام هزینه ساخت خونه و عروسی گرفتن پای خودشون بود و همیشه ازش بابت مراسمی که برام گرفتن تشکر میکنم. بعد از عروسی چون داروی هورمونی خورده بودم تا یکسال نمیتونستم باردار بشم برای همین به بچه فکر نمیکردیم تا اینکه آبان ۹۸ همسرم به مشکل مالی خوردن که کلا آرامش خونه مون از بین رفت و باعث شد من بیماری اعصاب بگیرم اول پا درد شدید گرفتم و بی حسی پا و سر درد که احتمال ام اس دادن وقتی همه آزمایش‌ها انجام شد متوجه شدن ام اس نیس و من هم دیگه پیگیری نکردم ولی روز به روز هوشیاریم کم میشد، دوبار از هوش رفتم اورژانس اومد منو برد بیمارستان و متاسفانه تشخیص ندادن تا اینکه دفعه سوم وقتی از هوش رفتم تا سه روز  هوشیاری کمی داشتم و تو ccu بستری شدم. همسرم میگه اونشب توی بیمارستان دکتر گفت دچار ورم مغزی شدی و این یکی از علائم مرگ مغزیِ که خداروشکر تشخیص اشتباه بوده. بنده خدا اون شب خیلی داغون شده بود من فقط تنها چیزی که یادمه صدای حرم امام رضا یه لحظه شنیدم اون هم چون همسرم با حرم امام رضا تماس گرفته بود و گوشی گذاشته بود کنار گوشم و بعد دیگه یادم نیست البته گفتن هوشیاریم ۴ بوده. بعد از اون بیماری نذر کردن بریم مشهد. من اونجا خیلی به همسرم التماس کردم بچه دار بشیم ولی بخاطر داروهایی که باید میخوردم نمیشد تا عید صبر کردم و سرخود شروع کردم داروها رو قطع کنم که اشتباه بزرگی بود چون دارو، اعصاب رو نمیشه سرخود خورد و نه میشه سرخود قطع کرد، این وسط بیماری دیابت هم گرفته بودم که دکتر میگفت فعلا باردار نشو🤦‍♀️ دیگه کلا از فکر بچه اومدم بیرون که شب میلاد امام حسن خیلی دل درد و ضعف بدی گرفتم ولی یه درصد هم احتمال بارداری نمی‌دادم. همسرم خیلی آدم مضطربیه و تا یه چیزی پیش بیاد من باید برم خونه مامانم که حواسش به من باشه تا که فردای تولد امام حسن به اصرار مامانم بی بی چک زدم و دیدم بله مثبت وای نگم که با چه ذوقی اومدم بیرون و گفتم که هنوز اذان مغرب نگفته بودن شوهرم حواسش نبود و لیوان فالوده برداشت که بخوره😂😂 ما که دیگه خونه مامانم سفت و سخت موندگار شدیم، تا ۴ ماه ویار داشتم این وسط همسرم تغییر شغل داده و شکست خورد و دوباره میخواست به شغل قبلی برگرده شرایط مالی صفر و شرایط اعصابی دوباره داغون... ادامه 👇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۹۴۰ دکتر هم برای من تشخیص جفت پایین داده بود که باید استراحت می‌کردم، الحمدالله دکتری که انتخاب کردم بشدت حواس جمع بود یعنی به معنای واقعی یک ربع وقت برای بیمار میذاشتن و اینکه به هیچ عنوان بیمار رو از شرایطی که داشت نمیترسوندن. ماه هفت بارداری بودم که باید آزمایش تحمل گلوکز میدادیم که دیدم ای وای دوباره قندم بالا رفته بود و قند ناشتا شده بود ۱۸۵ و منی که بعد ماه چهارم بشدت شکمو شده بودم حالا باید مراعات میکردم. این دوران هم گذشت تا اینکه یه شب قبل اذان مغرب دیدم بچه تکون نمیخوره زنگ زدم به شوهرم که بیا بریم بیمارستان. وقتی رسیدم بستری شدم و تا صبح نوار قلب از جنین گرفتن. دم دمای صبح بود که ضربان قلبش فوق‌العاده نامنظم شده بود و رفتم برای سزارین اورژانسی بعد که دکترم برای ترخیص اومدن گفتن که بند ناف بچه حدود ۳۰ سانت بوده و همین دور گردنش پیچ خورده بوده و خدا خیلی رحم کرده، از طرفی هم کیست تخمدانم پاره شده بوده که اونو هم تخیلیه کرده بودن پسرم وقتی یکسال ۷ ماه بود رفتیم پیاده روی اربعین البته اینم بگم بجز مامانم همه با این کارمون مخالف بودن ولی الحمدالله به لطف امام حسین هیچ بیماری برای بچه‌ام پیش نیومد من خودم ۵ بار رفته بودم و با شرایط این سفر آشنا بودم وقتی برگشتم، مزون اینترنتی راه انداختم و به لطف خدا پرکار بودم تا اینکه دوباره ماه مبارک امسال بعد از گرفتن ۱۷ تا روزه با اینکه قرص جلوگیری میخوردم دیدم که باردارم. خیلی خوشحال بودم چون همیشه دلم میخواست تفاوت سنی بچه‌هام خیلی کم باشه، دوباره پیش همون دکتر قبلی نوبت گرفتم. وقتی رفتم اول ماما برام سونو تشکیل قلب نوشتن و رفتم انجام دادم خداروشکر تشکیل شده بود و جواب برای دکتر بردم وقتی دکتر جواب سونورو دید بهم گفت بارداری تو مثل یه معجزه‌اس چون با این کیست‌هایی که داری به جز IVF نمیتونست کمک کنه که باردار بشی، تازه تو قرص هم مصرف میکردی که من اینو همش از کرم امام حسن میدونم. همیشه به اندازه توانم شکر گزارشم. تو جواب سونو یه هماتوم هم دیده شده بود که دکتر برای رفعش بهم دارو و استراحت داد. گذشت تا اینکه باید سونو NT انجام می‌دادم، وقتی دکتر سونو میکرد بهم گفت متاسفانه هماتوم بزرگ شده بهش گفتم حال بچه خوبه که با بی رحمی جواب دادن حالا که فعلا قلبش میزنه من همونجا خیلی نگران شدم و به همون دوستم تو بیمارستان زنگ زدم گفت جواب رو بفرست که نشون دکتر بدم. بعدش باهام تماس گرفت گفت خانم دکتر میگه اول باید آرامش داشته باشی و بعدش مجددا بهم دارو و این بار استراحت مطلق داد تا سونو آنومالی که رفتم خداروشکر گفتن رفع شده ولی اینبار جفت اومده بود پایین و گفتن خطر جداشدن داره که باز هم باید استراحت مطلق می شدم. نزدیک اربعین بود خیلی دلم میخواست برم ولی با این شرایطی که داشتم نمیشد از طرفی مهمون مامانم بودم ولی دلم نمیومد مامانم هم این سفر نره با هزار بدبختی همسرم و مامانم راضی کردم برن و براشون برنامه ریختم که یجوری برن و بیان که باهم دیگه تداخل پیدا نکنه تو کل این بارداری من حداقل هفته‌ای یکبار سر درد و دندون درد بد میگرفتم و باید میرفتم درمانگاه و سرم و آمپول وووووو ولی آخربار برای کم کردن دندون دردم دوتا کار انجام میدادم که خیلی خوب بود یکی اینکه نشاسته روی دندونم میذاشتم و یکی دیگه هم اینکه  آب و زردچوبه و نمک قرقره میکردم. تاثیر خوبی داشت ولی من که نشستن برام سم بود از شدت درد نمیتونسم سرم روی بالشت بذارم، دوماه آخر نشسته میخوابیدم که بشدت زجر آور بود چون دل درد بدی هم داشتم. بعد اربعین که گذشت دل دردهای من هم شروع شد تازه، وسط این اتفاقا دکترم گفته بود فقط صبح‌ها میتونه زایمان انجام بده و منم تصمیم گرفتم دکترم عوض کنم ولی پیش دکتر جدید که رفتم اصلا به این اوضاع من اهمیتی نداد و من برگشت پیش دکتر قبلی وقتی شرایطمو برای دکترم شرح دادم سونو نوشت که تو جواب سونو مشخص شد دهانه رحم باز شده و احتمال زایمان زودرس هست که متاسفانه من اول ۶ ماهگی بودم و این خطرناک بود. گذشت تا اول ماه ۸ بودم که مامانم دید یه لک پای چشمم افتاد و بعد فهمیدیم زوناست ولی دیر شده بود و پسرم به صورت مامانم دست زده بود یک هفته‌ای طول کشید که مامانم حالش خوب بشه و من هم شرمندش بودم با این حال بدی که داشت باز هم بنده خدا بچه منو نگه میداشت و مراقب من بود. ادامه 👇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۹۴۰ بعد از دوهفته پسرم آبله گرفت که خب چون حالش بد بود من مجبور شدم بغلش کنم و اینکه فکر میکردم تو بچگی گرفتم و حالا دیگه نمیگیرم. شرایطم طوری بود که هر روز انقباض داشتم ولی خداروشکر به هفته ۳۶ رسیدم. وسط شرایط من، برای خواهرم هم خواستگار میومد که همش به مامانم اینا میگفتم به خاطر شرایط من کسیو رد نکنین. دخترم از اول بارداریم کلی رزق و روزی با خودش آورد، یکیش هم این بود که خونه مون رو تونستیم کاغذ دیواری کنیم و هفته آخر بارداری من مصادف شد با تموم شدن کار خونه و تمیز کردنش که چقدر همسرم و مامانم خسته شدن بنده خداها میگفتن ای کاش حالا دردت نگیره که ما یه استراحتی بکنیم و بعد بچه‌ت به دنیا بیاد. روز بعد از تمیز کردن خونه من نوبت دکتر داشتم وقتی به دکتر فاصله‌های دردهامو گفتم معاینه کرد و گفت سر بچه خیلی پایین اومده برو خونه استراحت کن که یکروز دیرتر هم به دنیا بیاد خیلی بهتره. ساعت ۱۰ شب بود. دردهام شدت گرفت ولی چون دکترم گفته بود شب نمیتونه زایمان انجام بده و من هم دکتر دیگه‌ای نمیشناختم کلی نذر و نیاز کردم که تا صبح بتونم دوام بیارم. شبش به خانواده آمادگی دادم که ممکنه نصف شب راهی بیمارستان بشیم. من هم چون از نظر آناتومی بدنم و جفت سر راهی شرایط زایمان طبیعی نداشتم، از استرس خوابم نمی‌برد. وقت اذان که شد نمازمو خوندم و به همسرم گفتم من دیگه از درد دارم میمیرم بریم بیمارستان به دوستم هم اطلاع دادم و ایشون هم با دکتر هماهنگ کردن وقتی تو بیمارستان نوار گرفتن گفتن انقباضات شدید و سریع رفتم برای زایمان وقتی بهوش اومدم درد شدید داشتم که هیچ جوره آروم نمیشد اون هم برای این بود که از شدت انقباضات دیواره رحم به شدت نازک شده بود و به سختی بخیه زده بودن بعد به هوش اومدنم چندساعتی طول کشید که آوردنش چون بهش اکسیژن وصل کرده بودن و همون شب بخاطر ناله کردن توی nicu بستریش کردن. نگم براتون من سزارینی با اون همه درد دیگه همه چی یادم رفته بودم و تو راهرو بیمارستان چقدر راه رفتم، فرداش هم بدون بچه با گریه اومدم خونه، چه روزای بدی بود. بچم دو روز بستری بود من با حال افتضاحم میرفتم بهش سر میزدم تا خداروشکر مرخص شد اومدیم خونه و داستان جدید ما بعد از دور روز شروع شد و من آبله مرغون گرفتم😫 همون شب که دونه‌هام ریخت بیرون من متوجه نشدم ولی خداروشکر بچه بخاطر زردی که داشت باید تو دستگاه میبود و شیرخشک بهش میدادن که زردی بیاد پایین وقتی صبح متوجه شدم دیگه بچمو تا یک هفته بغل نکردم ولی یکه هفته پر از اضطراب از اینکه نکنه بچم بگیره گذروندم تا اینکه این روزای سخت هم گذشت🤲 پسرم خیلی سخت با بچه ی دوم کنار اومد، الان هم که ۳ماهشه هنوز بعضی موقع‌ها میگه مامان نینی رو بذار پشت در😂😂 ولی خب شیرینی‌های زیادی هم داره من واقعا به این رسیدم که ما سر سفره این بچه‌ها نشستیم، چون خداروشکر زندگیم الان خیلی خوبه و اینکه رزق زیارتی بچه‌هام هم الحمدالله خیلی خوب بوده. دلم خیلی میخواد دوتا بچه دیگه هم بیارم ولی جرات گفتنشو به همسرم اصلا ندارم چون به حدی مخالف که به وازکتومی فکر میکنه و اونهم بخاط استرس‌هایی که تو بارداری من میکشه وگرنه خدایی عاشق بچه‌اس، فعلا هم دکتر به خودم گفته بارداری بخاطر نازک بودن رحمت، خطرناکه صبر کن درمان بشی شما هم برای من دعا کنین بتونم امر امام رو انجام بدم و سربازانی برای امام زمانم بیارم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از جورچین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای رئیس جمهور صداتون نرسیده!! درحالی که آقای رئیسی در چندین نوبت دستور اولویت تامین خوابگاه متاهلی برای دانشجویان متاهل را داده بودند،اماگویا مدیران میانی در وزارتخانه علوم ،بهداشت و دانشگاه فرهنگیان اتفاقات دیگری را رقم زدند!! 🔥🔥حکایت جالب چند دانشگاه را ببینید وبشنوید https://eitaa.com/joinchat/4262265154C2f493c18cb