eitaa logo
دوتا کافی نیست
49هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
30 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
دست های بوسيدنی... در مطب بودم. خانمی ارجاع شده بود از روستای گلبو، خانمی حدود ۲۸ ساله بچه سوم باردار... دنبال داروی قتل فرزند بوده که توسط مامای اونجا به ما ارجاع شد. وارد مطب شد. گفت بچه دومم هنوز دوساله نشده، دوباره باردارم. نمی‌خوامش، مشکلات مالی هم زیاد داریم تقصیر مادرم است. می خواهم داروی سقط مصرف کنم. نمیگذاره، میگه حالا که حامله شدی حق نداری بندازی... مادرش در سالن نشسته بود گفتم صداش کن. مادر هم میانسال حدود ۴۵ ساله، روستایی و زحمتکش، وارد شد.سلام کرد. بلند شدم دستش را گرفتم و به نشانه ادب و احترام‌ خم شدم و دست این مادر را بوسیدم.😍 گفتم مادر جان، دست مادری که جلوی دخترش را می‌گیرد تا قتل اولاد مرتکب نشود، بوسیدنییی است. احسنت به شما 👌 ✨مرکز مردمی نفس نیشابور "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌سربازانی برای امام زمان عج...😍 هزار ما شاء الله، هر سه فرزند پنجم 👏👏 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۱۰۲۵ من یه مادر ۳۲ ساله هستم. سال ۹۳ عقد کردم و سال ۹۵ عروسی کردیم. سه سال اول بچه نمی‌خواستیم چونکه بچه ی خواهرم رو نگه میداشتم و خواهرم سرکار می‌رفت. دیگه شوهرم بچه می خواست و از اونجایی که من قرص های ضدبارداری مصرف می‌کردم، گفتم برم دکترو چکاپ بشم. پیش یه و بهم گفت تو حالا حالاهادتا چندسال دیگه بچه دار نمیشی و چون قرص خوردی، تخمدان هات حالا تو ضعیف ترین حالت هستن. خیلی ناراحت شدم و با گریه اومدم خونه و این حرفو به شوهرم زدم. شوهرم گفت توکل به خدا، امید مون به خداست. گذشت و سه ماه بعدش من بچه ی اولم را باردار شدم و خرداد ۹۹ به دنیا اومد. بعد از دنیا اومدن پسر اولم یکم شرایط روحی خوبی نداشتم و تنها بودم و خسته، پسرم هم همش مریض بود و کولیک و رفلاکس و گوش درد وهر شب من و شوهرم مطب دکترای مختلف را امتحان میکردیم تا بلکه بچه خوب و آروم بشه. پسر اولم ۱۱ ماهه بود که داشتیم حرف از تولد گرفتن و کادوی تولد و مهمون دعوت کردن می‌زدیم و برنامه میریختیم و من اصلا حواسم به دوره ام نبود. دقیقا روز تولد پسرم سردرد بدی گرفتم و حالت تهوع که شوهرم منو برد دکتر و آزمایش و متوجه شدم که باردارم😍😍 اولش شوکه شدیم و باورمون نمیشد، مونده بودم با بچه ی یکساله چیکار کنم ولی شوهرم خیلی خیلی خوشحال بود و به قول گفتنی قند تو دلش آب میکردن... از همون آزمایشگاه منو برد برام گل خرید و هدیه گرفت و کلی ذوق که چقدر خوب بچه ی دوم تو راهه. خداراشکر بارداری خوبی داشتم و شوهرمم همه جوره مراقبم بود و موقع هایی که وقت دکتر داشتم از پسر اولم نگهداری می‌کرد. بهمن ۱۴۰۰ پسردومم به دنیا اومد. خیلی خوشحال بودیم، همه چی عالی شکر خدا، همونجا نذر کردم که پسرام سرباز امام زمان باشن. زندگیمون خوب بود و با وجود تنها بودن و دوتابچه کوچیک که سخت میگذشت ولی بازم شاد بودیم و خوشحال و شوهرم زمزمه دختر خواستن میکرد🤦‍♀ و منی که دیگه توان نداشتم و تنها بودم و هیچ کمکی هم نداشتم و مخالفت میکردم. پسر دومم یکسال و۳ ماهه بود که متوجه شدم باز دوره ام عقب افتاده و حال خوشی هم ندارم. رفتم دکتر و آزمایش و متوجه شدم که باردارم🥴🙈🥴🙈🥴🙈 شوهرم که از خوشحالی بال درآورده بود و روی ابرا پرواز می‌کرد. ولی من که حال خوبی نداشتم و همش درد داشتم و همش مریضبودم. دوران بارداری سومم خوب نبود همش دکتر و آزمایش و مریض احوال بودم ولی شوهرم خیلی خیلی از من و بچه ها مراقبت میکرد و خوشحال بود و همه چی میخرید و همه کاری میکرد. منو هر هفته دکتر میبرد و آزمایش میدادم و توی هفته ی ۳۵ بارداری که دل‌درد های شدیدی داشتم، دکتر گفت باید بچه دنیا بیاد. دختر قشنگم ۳۵ هفته دنیا اومد بهمن ۱۴۰۲ و به لطف خدا و کمک دکترم دستگاهم نرفت. دو روز بیمارستان بودیم و مرخص شدیم😊 الان سه تا بچه دارم. سختی که زیاد داره ولی شیرینی هاش بیشتره. شیطنتهای زیاد، خرابکاری های بیش ازحد و ریخت و پاش خونه که هرچی جمع میکنی و جارو، بازم نامرتبه😢😂 مدیریت هزینه های زندگی با همسرم هست. شوهرم کارگر ساختمونی هست. قبل از ازدواج زمین داشتن و تو دوران عقد ساختیم، خدا رو شکر مستاجر نیستیم. زیاد اهل لباس خریدن نیستم. سالیانه دو دست لباس بیرونی براشون میگیرم. و لباسای قبلی را تو خونه تنشون میکنم. برا دخترم که الان ۷ ماهه هست که یه دست لباس بیرونی خریدم تا حالا و از همون لباسای قبلی تو خونه تنش میکنم. وقتی زیاد اهل بریزو بپاش نباشیم بهتر به زندگی میرسیم و از لحاظ خورد وخوراک براشون کم نمیذاریم.پارک یا بیرون بخوایم بریم خودم تو خونه غذا درست میکنم، می‌بریم. هله هوله هم یه نمونه بیرون میخریم بیشتر نه دیگه بچه ها یاد گرفتن. اسباب بازیهاشونم باهم بازی میکنن و کنار میان... اینم تجربه ی من از زندگیم. باسه تابچه که انشااله هرسه سرباز امام زمان باشن. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در مورد مشکلات اقتصادی و برکت زندگی خواستم تجربمو خدمتتون عرض کنم، کارسازه انشاءالله همسرم کارمند هستند، بعد از ده سال زندگی مشترک و هیچ حمایتی و با وجود دو فرشته الهی و کلی مریضی و بالا پایین زندگی، الحمدلله کماهو اهله هیچ وقت کم نیاوردیم نه اینکه اوضاع مالی خیلی عالی داشته باشیم اما همیشه شکر خدا راضی بودیم و زندگی معمولی خوبی رو داشتیم راز زندگی من این بود که صدقه دادن در موقع بی پولی و تنگدستی رو ولو مقدار کم حتما انجام میدم. احتراممو به والدین همسرم و خودم بیشتر کردم، نماز استغفار و ذکر استغفار رو تاجایی که بتونم انجام میدم. گفتن اذان با صدایی که درخونه شنیده میشه رو بجا آوردم. خواندن سوره واقعه در شب جمعه و خواندن ۴۰بار سوره نصر در عصر پنجشنبه رو مداومت کردم و اینکه شاکر بودم. قناعتم داشتم و یک چیز خیلی مهم که به لطف کرونا بدست آوردیم(عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد😉)این بود که چه شب باشه چه ظهرچه هرتایمی که کم بیاریم باهمسرو بچه ها میریم گلزار شهدای شهرمون، شوهرم همیشه میگه شهدا میگن باز این خانم غر غرو اومد با حرفا و حاجتاش😂 منم میرم یه دل سیر باهاشون حرف میزنم، گلایه میکنم، میخندم و گاهی گریه میکنم. گاهی طلب دعای خیر خلاصه مردم عادی میرن کافی شاپ تراپی ما میریم گلزار شهدا و نگم چه برکاتی و چه نوری به دلامون و زندگیمون اومده قطعا این هم لطف پروردگاره... مادر من ۷۰ درصد ریه هاشو ویروس گرفته بود، جوری که بیمارستان قبولشون نمیکردن، بخاطر شلوغی و اوضاعشون خیلی بد بود. خودم وخانوادم بشدت مریض بودیم، یهو به دلم افتاد دم اذان مغرب رفتیم هیچکس نبود نماز خواندیم من خیلی گریه کردم، متوسل شدم، خواستم که واسطه شفامون باشن فرداش بطور معجزه آسایی روند بهبودمون آغاز و دوستی ما و شهدا شکل گرفت و الحمدلله ادامه دار شد. دوستان شهدا بهترین واسطه برای عاقبت بخیری و برکتند. ازشون بخواهید و راهشون و یادشون رو همیشه ادامه بدید انشاءالله شرمنده خون شون و خانوادهاشون نباشیم. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کلید وسعت رزق... هر وقت رزقت کم شد، خواستی زیادتر بشود، از همان اندکی که داری انفاق کن. وقت نداری، پول نداری، بدهکاری، اما از همان مختصری که هست به دیگران ببخش. با صدق دل و خدایی... یک دفعه می بینی در باز شد و روزی سرازیر شد. خدا بیش و کم را کاری ندارد، با انفاق شما رزقت را بیشتر می کند. هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی کین کیمیای هستی قارون کند گدا را کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فروش فوق‌العاده محصولات ایران‌خودرو ویژه مادرانی که در قرعه کشی اخیر برنده شدند. 🔹شرایط فروش فوق‌العاده ایران‌خودرو از طریق ثبت‌نام در سامانه ثبت درخواست خرید برای طرح جوانی جمعیت از امروز، آغاز شد. 🔹ویژه متقاضیان طرح جوانی جمعیت 🔹موعد تحویل: ۹۰ روز کاری 🔹تاریخ: سه‌شنبه ۲۷ شهریور از ۱۰ صبح "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
تربیت‌ با چاشنی محبت... 💟 وقتی شما محبوب فرزندتان شدید، او دوست دارد همان طور باشد که شما هستید و همان طور زندگی کند که شما دوست دارید. 💯 در مسیر تربیت فرزند، هیچ گاه فراموش نکنید که بدون محبّت، بسیاری از گزاره‌های تصویری و رفتاری، اثربخش نخواهند بود. 📚من دیگر ما "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌 "همدم امروز، یاور فردا" کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
من مادر پنج فرزندم. در سن ۱۳ سالگی ازدواج کردم. سه ماه خونه مادرشوهرم زندگی کردیم داخل یه اتاق کوچیک، بعد اثاث کشی کردیم خونه پدرم برای چند ماه... بعد از ۷ماه از ازدواجمان باردار شدم و سال بعد در سن ۱۴ سالگی خداوند اولین هدیه خودش رو به ما داد، یه پسرنازوخوشگل دومین پسرم را حدود دوسال بعد در سن ۱۶ سالگی بدنیا آوردم. دختر اولم که فرزند سوم میشه رو در سن ۱۸ سالگی خدا بهمون هدیه داد. ۲۲ سالم بود که فرزندچهارم که یه دخترگل دیگه بود، بدنیا اومد. و در سن ۲۴ سالگی فرزند پنجم که دختری نازوخوشگل بود، به دنیا اومد. پنج فرزندم هدیه های خداوند بودن به ما، طی این چند سال همش تو خونه اجاره ای بودیم. هرسال یا یه سال درمیون اسباب کشی داشتیم. خیلی سخت بود. تمام این مدت یا باردار بودم یا بچه شیر می‌دادم. همسرم معلم بود و با یه حقوق خیلی کم ولی پربرکت زندگی می‌کردیم. بچه سوم که بدنیا اومد رفتم کلاس آرایشگری و مدرکم رو گرفتم و کار کردم. یه کم زندگی بهتر شد. بچه ها هرکدوم با قدم های پربرکت به زندگی ما اومدن، و خدارو شکر بچه های خوب و قدردانی دارم. زندگی پر فرازونشیبی داشتیم ولی همیشه خدا رو شاکر بودم بخاطر فرشته های که بهمون داده بود. با وجود اینکه هرگز فکرش رو نمیکردم که خانه دار بشیم، خونه دار شدیم البته بعد از ۱۷ سال زندگی، از طرف آموزش وپرورش یه زمین دادن خودمون با هزار مشقت اونو ساختیم الهی شکر و من در سن ۴۲ سالگی در اوج جوانی بعد از ۲۹سال زندگی همسر عزیزم رو در اثر ایست قلبی از دست دادم و این تلخ ترین روز عمرم بود و حالا به برکت وجود بچه ها هست که دارم ادامه میدم. اگر فرزندانم نبودن، زندگی برام سخت و مشکل می‌شد. 👈 با ایشون صحبت کردم. میگفتند همسرشون معلم دلسوز و متعهدی بودن و دانش آموزان مثل پدر دوستشون داشتند. لطفا برای شادی روحشون فاتحه و صلواتی هدیه بفرمایید🙏 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌گناه نکنید... «خدا وعده داده است اگر گناه نكنید روزی تون بیشتر می‌شود» ✨«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» اعراف/۹۶ اگر رفتید تو خط ایمان و تقوی «لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» خدا قول داده اگر شما اهل ایمان و تقوی بودید به تو بركت می‌دهد. 📌شما ایمان و تقوی را كنار گذاشتید آن وقت چهارده تا استان سیل می‌آید، هر چه تولید كردی می‌برد، یا سیل می‌آید یا زلزله می‌آید. گیر ما این است كه سوراخ دعا را گم كردیم. ✨ قرآن می‌گوید: «وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْكُمْ مِدْراراً وَ یَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمینَ» هود/۵۲ ✅اگر توبه كنید و گناه نکنید و استغفار كنید، «یَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ» خدا زورتان را بیشتر می‌كند؛ مگر این كه بگوییم خدا دروغ می‌گوید. العیاذ بالله. كشاورزان ما اگر زكات بدهند، یك باران بموقع می‌آید. جبران می‌كند همه زكاتی را كه داده‌اند. اگر بگوید من زكات بدهم خب مالم كم می‌شود. ملخ می‌آید! فرق می‌كند تا باران، بركت بیاید یا ملخ بیاید یا آفت بیاید. یك مقداری به این‌ها توجه كنیم. متأسفانه بسیاری از ما در رده‌های مختلف به این مسائل توجه نمی‌كنیم به راننده می‌گوییم نگهدار نماز. می‌گوید والله من الآن زودتر برسم به ترمینال یك شیفت دیگر. به خاطر این كه یك شیفت مسافر كشی كند هر چه می‌گویند نماز راننده نگه نمی‌دارد. البته بعضی از ایشان بعد می‌بینند پنچر می‌شود حادثه پیش می‌آید دو ساعت می‌ایستد. حالا ده دقیقه برای خدا نایستاد. دو ساعت مقابل یك سرگرد می‌ایستد. ما دوست نداریم اما خدا قول داده است. قول داده است كه «اگر آمدید تو خط تقوی من كار تو را راه می‌اندازم». خدا قول داده وضع‌تان را خوب كند، مگر این كه شما در ایمانت به خدا شك داشته باشی. بعضی‌ها می‌گویند والله آخه ما ازدواج كنیم نان از كجا بیاوریم بخوریم. می‌دانی یعنی چه؟ معنایش این است كه اگر یكی باشم خدا زور دارد دو تا كه شدیم زور خدا كم می‌شود. اگر یكی باشیم خدا قادر رزق من را بدهد اما اگر دو تا شدیم دیگر قدرت خدا تمام می‌شود. 📌 آن‌هایی كه از ترس خرجی ازدواج نمي‌كنند، ته دلش این است یعنی من یكی بودم دو تا شدم قدرت خدا تمام می‌شود. عقیده خیلی خطرناكی است. ✨حدیث داریم: «مَنْ تَرَكَ التَّزْوِیجَ مَخَافَةَ الْعَیْلَةِ فَقَدْ أَسَاءَ بِاللَّهِ الظَّنَّ»(كافی، ج۵، ص۳۳۰) كسی اگر ازدواج نكند از ترس خرجی «فَقَدْ أَسَاءَ بِاللَّهِ الظَّنَّ» زندگی ساده، چه اشكالی دارد؟! "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌سربازانی برای امام زمان عج...😍 هزار ما شاء الله، هر سه فرزند چهارم و ششم 👏👏 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
من یه پسر ۷ ساله و یه دختر دوسال و نیمه دارم🥰🥰 به شدت عاشق مسجدن یعنی از صبح تا شب حبس شدن تو خونه آپارتمانی کوچیک، مسجد براشون پناهگاه و ورود به دنیای آزادیه... 😉 از خانمای گل و سن دار مسجدمون هرچی بگم کم گفتم تک تکشون با بچه هام دوستن 😉 جیبای بچه ها پر از خوراکی های خوشمزه و باصفا شونه، لب هاشون همیشه روی بچه ها خندونه😍اصلا حس میکنم منو به خاطر بچه ها دوست دارن.... دخترم همیشه کنارم تو صف نماز جماعته وقتی همه ساکتن کلی بلند بلند دعا میخونه غلط غلوط😂 اوایل میگفتم الان میگن خانم بچت حواسمونو پرت میکنه فاصله میندازه بین نماز ولی بعد نماز تازه دعاهای خیر و مهربونی هاشون شروع میشه🥺😍 پسرم عاشق تکبیر گفتن بود ولی خب پسره و بازیگوش و حواس پرت اوایل میرفت پشت بلند گو، اشتباه می‌کرد و حسابی جا به جا میگفت، هربار پیر مردهای مهربون مسجد بیشتر تشویقش میکردن، از بس که ماهن مسجدی های محل ما🥺😍 پسرم میگه من کلی رفیق دارم تو مسجد نشونم که می ده خیلیاشون پیرمردهای با معرفتی ان که با ریش و موهای سفیدشون خم میشن و به پسرم دست میدن و بهش محبت میکنن💚💚 چند شب پیش کاری پیش اومد نرفتیم مسجد دخترم کلی گریه کرد که تاحالا برای هیچ چیزی اینطوری بی‌تابی نمی‌کرد واین مدیون مهربونیای افراد مسجدیه🥺🥰💐 خدا حفظشون کنه پدربزرگ مادربزرگارو، برکت محل و مسجد زندگیمونن 🤲 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا