eitaa logo
پژوهش اِدمُلّاوَند
468 دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
323 فایل
🖊ن وَالْقَلَمِ وَمَايَسْطُرُونَ🇮🇷 🖨رسانه رسمی محسن داداش پورباکر_شاعر پژوهشگراسنادخطی،تبارشناسی_فرهنگ عامه 🌐وبلاگ:https://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📩مدیر: @mohsendadashpourbaker 🗃پشتیبان:#آوات_قلمܐܡܝܕ 📞دعوت به سخنرانی و جلسات: ۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از میرمریم
⚫️ گنجینه تبلیغی و پژوهشی فاطمیّه (۲) 📖 بانک کتب و مقالات علمی حضرت (س) + دانلود (بخش دوم) ✍️ محور 2️⃣ میراث و آثار منسوب به حضرت زهرا (س)سوال: از حضرت زهرا (س) چه میراث مکتوب یا شفاهی به یادگار مانده است؟ 🔰 پاسخ: در یک نگاه کلی می‌توان آنچه به حضرت زهرا (س) منسوب است را در ذیل چند عنوان مطرح ساخت: 1. «احادیث و روایات» 2. «خطبه‌ها و هشدارها» 3. «مصحف فاطمه (س)» 4. «اشعار» 5. «ادعیه، اذکار و تسبیحات» 6. «نماز مخصوصِ» آن حضرت 7. «وصیت‌ها و پیشگویی‌ها» یکی از موضوعات جذاب برای تبلیغ فاطمیّه نیز تبیین و تفسیر خطبه‌ها، روایات، ادعیه و تسبیحات حضرت زهرا (س) است که مبلغین گرامی با استفاده از آن می‌توانند جذابیت تبلیغی و بنیۀ معرفتی کارشان را بالا ببرند. آثار زیر، بن مایۀ ترویجی این مسئله را فراهم می‌آورد. (هرچند عنوان: "سخنان"، برخی محورهای دیگر مثل "وصایا و خطبه‌ها" را شامل می‌شود ولی بنا به اهمیت خطبه‌ها، تسبیحات و وصایا...، به طور ویژه و مستقل در منابع مورد توجه قرار گرفته‌ است). 💥 با یک کلیک روی عنوان اثر، کتاب را دانلود کنید. 1. "مسند فاطمه الزهراء (س)" / استاد حاج شیخ عزیز الله عطاردی (ره) 2. "مسند فاطمة الزهراء (رضي الله تعالی عنها): من مسانید الصحابة" / تالیف: ملا جلال الدين عبدالرحمن سيوطی؛ تحقیق: حافظ عزیز بیک / برای معرفی و پاره‌ای از نقدهای وارد بر کتاب اینجا کلیک کنید.   3. "نهج الحیاة یا فرهنگ سخنان حضرت فاطمه زهرا (س)"/ حجت‌الاسلام شیخ محمد دشتی (ره) 4. "حکمت نامه فاطمی (س)" / به قلم جمعی از پژوهشگران و زیر نظر استاد محمد محمدی ری شهری 5. "خُطَب سیده النساء، فاطمه الزهراء؛ مصادرها و اسانیدها" / محمدجواد محمودی 6. کتاب «حقیقة مصحف فاطمة عند الشیعة» / اکرم برکات العاملی 7. "پژوهشگونه‌ای درباره مصحف فاطمه (س)" / دکتر محمدعلی مهدوی راد؛ مجله آینۀ پژوهش 8. "حقیقت مصحف فاطمه علیها السلام و پاسخ به شبهاتی پیرامون آن" / استاد رضا برنجکار - محمدتقی شاکر اشتیجه؛ مجله پژوهش‌های اعتقادی کلامی. 9. "مصحف حضرت فاطمه (س) از نگاه امامان" / محمدحسن امانى، مجله فرهنگ کوثر. 10. "سیری در مصحف فاطمه (سلام الله علیها)" / مهناز حیدرپور؛ نشریه شیعه پژوهی 11. "ترجمه دیوان حضرت فاطمة الزهراء (س)" / تدوین عربی: حیدر کامل / مترجم: آفرین زارع و سکینه پرهیزکاری 12. "جلوه‌هایی از اشعار فاطمه زهرا(سلام الله علیها)" / احسان فتاحی 13. "بازشناسی رویدادهای غم‌بار در شعاع شعر حضرت فاطمه (ع)" / نویسنده حسن عبداللهی 14. "تحليل گفتمان انتقادي قصيده بائيه حضرت فاطمه زهرا (س)" / كبري روشنفكر؛ فاطمه اكبري زاده. 15. "اسرار تسبیحات حضرت زهرا (ع)" / علیرضا رجالی تهرانی. 16. "تسبیح حضرت فاطمه سلام الله علیها؛ هدیه‌ای آسمانی" / جمعی از نویسندگان 17. "الصحيفة الفاطمية الجامعة لادعية بنت رسول الله (ص)" / آیت الله سید باقر ابطحی (ره) 18. "صحیفه الزهراء (س)؛ دعا و کلمات حضرت فاطمه (س)" / شیخ جواد قیومی اصفهانی. 19. کتاب "دعای مادرم: شرح ادعیه حضرت فاطمه سلام الله علیها" ؛ مهدی خدامیان آرانی. 20. "اسرار حدیث الکساء و سرّ تکرار فاطمه (س) فی حدیث الکساء" / زین العابدین الابراهیمی 21. کتاب "حدیث الکساء" / محمدعلي سيدهاشم علي (بررسی سندی، دلالی، پاسخ به شبهات و نظرات علما به همراه آثار و برکات حدیث کساء) 22. "بررسی جامع حدیث کساء و پاسخ شبهات" / علی‌اکبر تلافی داریانی. 23. "پژوهشی نو پیرامون حدیث کسای یمانی به روایت حضرت فاطمه زهرا (عليها‌السلام)" / حیدر تربتی کربلایی 24. "تأملى در وصيت‌هاى فاطمه زهرا(س)" / بر اساس حكمت نامه فاطمى از صفحه ۶۶۰ تا صفحه ۶۷۵. 25. روایات و وصیت‌های حضرت زهرا (س) در کتاب "قدیسه الاسلام" / استاد حاج سید محمد حسینی میلانی/ بخش‌های: "مسند فاطمة الزّهراء (ع)؛ و من أحادیث فاطمة (ع) ؛ وصایا فاطمة الزّهراء (ع)". 26. برای اطلاع از «حرز» و «نماز» منسوب به حضرت فاطمه (س) - همان نماز مستحبی که جبرئیل به حضرت زهرا(س) یادآور شد – بد نیست به دو لینک زیر مراجعه فرمایید: الف: کتاب "نماز و عبادت فاطمه زهرا (س)" / عباس عزيزی ب. مدخل "نماز حضرت فاطمه (س)" در دانشنامه ویکی شیعه. 27. اشاراتی بر: "پیشگویی امامان (ع) درباره آخرالزمان و فرمایشات حضرت زهرا (س)" / سید حسن خلیلی حسین آبادی (ره) Mohsen Baker: 🔸🔷🔹🔶 📍 مرکز پایش و پژوهش‌های ادملاوند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ♥️ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ @sayedhmirmaryam
📜 Ma D: حاج آقا سلام وقت بخیر. مطالبی که در گروها از دانستنی های قدیم قرار میدین واقعا عالیه. دست مریزاد. از ادبی اطلاعاتی دارین شما؟ البته من از طائفه ادبی و زیر شاخه معصوم تبارم. اگر کمک کنید ممنون میشم.. Mohsen Baker: ☫ ✍سلام. جهت پاسخ به پرسش شما لطفا موارد زیر را پاسخ دهید ۱/نام و نام خانوادگی؟ ۲/شماره تلفن ثابت و همراه؟ (هر دو شماره الزامی است) ۳/محل سکونت؟ ۴/کد پستی منزل یا محل کسب و یا محل کار؟ ۵/تصویر خودتان را بفرستید. 🔴ادامه گفتگو منوط به اِحراز هویت واقعی است. @edmolavand ﷽ Ma D: سلام وقت بخیر. من از طایفه ادبی و زیر شاخه معصوم تبارم. معصوم که معروف بود به معصوم علی ، حدودا زمان ناصرالدین شاه ۲۱ سال به سربازی رفته بود. از اصفهان و یزد زن هم گرفته بود . آیا اطلاعاتی کاملتری میشه پیدا کرد که معصوم علی بیگ و اوزمانها و سرگذشت او و جاهایی که رفته بود پیدا کرد. دکتر در کتابش گفته بود که در زمان ناصرالدین شاه ، از شمال سرباز به یزد بردن. اطلاعات بیشتری نداشت Ma D: تبار .......... ....... Mohsen Baker: سلام جناب Ma D:. . وقت بخیر ۱. شما مهاجر و شاخه ای از از افغانستان هستند. {کریستن سن دانمارکی، و } ۲.ساکنین لَپِر با نام خانوادگی و ادیب تبار از بستگان شما هستند. ۳.جد مشهور شما می باشد. ۴.او که به عنوان در خدمت می کرد، با بانویی به نام ساکن و متولد یزد آشنا شده و ازدواج نمود. ۵.معصومعلی در یزد به استخدام درآمد و و عنوان [سر ارشد نظامی و امور لشکر] را از آن خود کرد. ۶.وی به مدت ۱۵ سال در یزد اقامت داشت و صاحب اولاد و زندگی بود. ۷.معصومعلی با حفظ سمت به منتقل شد و ضمن ازدواج با بانوی اصفهانی به نام به مدت ۱۵ سال در آنجا اقامت داشت. 👇 ۸.بنابر گفته ی جد شما فردی سیاست مدار، منظم، کاردان و دارای سواد عالی و خطی خوش داشت. 📌بر همین اساس شفاهی که در سال ۱۳۷۶ در شهرستان روستای صورت گرفت، مکاتبات در کتاب خطی به تعداد ۶۰ برگ گزارش شده است که شرح حال امورات کاری وی بوده است که در آن به وطنش و اشاره شده بود. 🔎مستندات مکتوبی مشهود نشد. 👇 ۹.دو نفر از خاندان شما تحقیقاتی در یزد داشتند که تا کنون موفق به مواجهه حضوری با آنان نشدیم. ۱۰.معصومعلی بیک پس از ۳۰ سال خدمت شایسته و مفید در قوای نظامی به اتفاق خانواده به بازگشت. ۱۱. فرزند یزدی می باشد. ۱۲. مرحوم دارای پیکر قوی و بینش ممتاز بود. وی خاندان بیگلری می باشد. 👇 📌در تحقیقات میدانی از وی ۵۰ برگی گزارش شده است که حتی دارای نقوش سرزمینی و نام اشخاص حقیقی و حقوقی اصفهان و یزد در آن مکتوب و مصور شدت است. 📌این کتاب مشاهده نشد. ۱۳.نوادگان : ادبی های ویشکون (حاجی صفر)، و سیبرون ادبی نژادهای فریدون کنار و باقرتنگه ، جُنید و کتی... ۱۴. معصومعلی بیک: معصومی، بیگلری، دانسی، معصومی فر، تیردست، دامن گیر، ادبی تبار، ادب نژاد، تیرداد و... ۱۵.برخی از بزرگان این خاندان: علی گدا بیگلری، حاجی صفرعلی ادبی، حاجی یعقوب ادبی، بهرام ادبی، محمدخان، کربلایی حسن، کربلایی بیگلر، مهرعلی بیگلری و... ۱۶. برخی ادعاها حاکی از آن است که ی ((عرب تبار)) نوه های دختری معصومعلی بیک هستند. ۱۷. ییلاق این خاندان: باسره، کلاپی، تته، التمر، شلمجار ۱۸. قشلاق: خلّن، موزی گله، زربوت، اسبو، افرابن، کنس لو، ویشکون، معدن کش، سیبرون، لپر ۱۹. مابقی اطلاعات.... ✍ ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ❅𖣔༅═─ @edmolavand ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─ Ma D: تشکر. منظورم این بود چگونه میشه به اطلاعات مستند دست پیدا کرد. خودم از پدربزرگم که ۱۳۹۴ سال عمر کرده بود تحقیق کردم و خاندان معصوم را دقیق دارم. 📌البته این متن اشتباهتی دارد مثلا بند ۱۶. طایفه عرب نوه های دختری معصوم نیستن بلکه دختر معصوم با یک عرب ازدواج کرد و فقط اونا نوه ی معصوم هستن مجددا تشکر میکنم از زحمات شما Mohsen Baker: عالی. امکان مطالعه و استفاده از تحقیقات ارزشمندتان در پژوهش ادملاوند وجود دارد؟ باید عزم و ارده ی قوی تری فراهم کنید و با تحقیقات میدانی، مواجهه حضوری و با حضور در یزد و اصفهان [البته پس از پیگیری های موثق و متقن از خاندان تان در منطقه] اطلاعات خود را تکمیل کنید. بازم تاکید میکنم که در لابلای عموزاده گانتان مستندات شفاف و منتشر نشده ای هست که از ارائه ی آن به شخص ثالث خودداری میکنند... یا علی علیه السلام 🌐http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/2287
📜خاندان جنگجو و مبارز ۱.قول مشهور از هستند. ۲.قول ضعیف: از نسل و دو برادرش هستند که وی نُه گان در دوره ی نادرشاه بوده که از سرزمین نامعلوم و نانوشته پای به در ؛ ضلع جنوبی منطقه پریجا گذاشتند. گفته شده پس از ازدواج با خانم که در اصالت مازنی بوده تازه شد. ۳. در برخی تخقیقات میدانی را مهاجر از ابراز نمودند که دلیل مستندتی ارائه نشد. ۴.عده ای بدون سند ابراز داشتند که از خاندان  یا  نام یک خاندان مستقل در استان خوزستان دانسته اند که کرد و کرد و کرد پس از اختلاف با برادرشان کرد به بندپی مهاجرت کردند. [طایفه یا  در میان عشایر جنوب خوزستان به  و  و  نیز شهرت دارد. 📌خواستگاه این طایفه در منابع تاریخی، بخش شرقی رامهرمز ( بالا رومز ) عنوان شده است. ۵.برخی نیز این خاندان را مهاجر از عربستان به سرزمین های مختلف از جمله، ایران، سوریه و اعراق به نام قبیله ی یا قبیله دانسته اند که با ورود به ایران در نواحی غربی و شمال غربی و حتی شمال به یا مشهور شدند. ی در عراق یکی از قبایل بزرگ در عراق به شمار می آید و جزو قبيله بزرگ خراعه «خزاعل» است. این ادعا نیاز به پژوهش علمی و میدانی وسیع دارد. ۶. دسته ای نورعلی را فرزند بر می شمارند که برای ادعای خویش مستنداتی ارائه نکردند. در هر صورت از نظر تعداد در شمار مهمترین اتنیک های ایران به شمار می روند شامل اقوامی معتبر مانند حیدرانلو، جلالی، شکاک، بیگزاده، زرزا، هرکی، منگور، دهبکری، فیض ا... بیگی، ملکاری، بریاجی، گورک، سوسنی، پیران، مامش، تیله کویی، مکری، اردلان، کماسی، کمانگر، گلباغی، چرداولی، کبودوند، اورامی، قبادی، ولدبیگی، جاف، باجلان، کلهر، زنگنه، سنجابی، کاکاوند، ترکاشوند، گتوند، شوهانی، ملکشاهی، ارکوازی، بیرانوند، حسنوند، شادلو، زعفرانلو، مدانلو، جهانبیگلو، خواجه وند، دالوند، عبدالملکی، عمارلو، جلالوند، رشوند، سیلاخوری، سپانلو، عقیلی، پازوکی، حسنوند، ساکی، خزل، خزایی، کورد، ایوان، سلگی و غیاثوند می‌‌باشند که قسمت اعظم آنان در منطقه وسیعی از شمال غرب و غرب ایران در سرحدات ترکیه و عراق از جنوب ماکو تا شمال لرستان الی خوزستان سکونت دارند و مراکز عمده شهری مانند تمامی‌ کُردستان و کرمانشاهان و غرب و جنوب دریاچه رضائیه در قلمرو اقوام کُرد قرار دارد. 📝کُردهای مازندران: جهان‌بیگلو: دراره ده زاغه‌مرز: عبدالملکی ساری: عبدالملکی، گلبادی کلاردشت: خواجه‌وند جویبار: مدانلو کجور: خواجه وند در شهر پول ساکنند. در شهر کجور (حق‌پرست، سیاه سرانی، جعفری، خداوردی، کاظمی، موسوی)، در روستاهای انگیل، لیگوش، نیتل و گنگر (خداکرمی، زریری، اله وردی، مرادی، امیری، اقاجانپور)، کینج، خوشل، روستای کشکک (تیره علیخانی) کدیر: طایفه کرد بابل: کردهای بازگیر در محلهٔ در شهر 👇 📚 منوچهر، ستوده، (۲۰۰۶). نامنامهٔ ایلات و عشایر و طوایف: ایران تاریخی و فرهنگی (به عربی). مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی (بخش کتابخانه)،. عبدالرضا مهرگانی (بازگیر)، آشنایی با طایفهٔ بازگیر، انتشارات جالیز، ۱۴۰۰. ۷.برخی نیز کِردون بندپی را تیره ای از روستای دانسته اند که البته با ازمایش دی ان ای قابلیت اثبات یا نفی دارد. 📌ایل ملکشاه: ایل ملکشاهی یکی از بزرگترین ایل‌های کرد ایران است که شامل شعب بسیاری است. 📚اسدی، علیرضا (۱۳۹۶). با ایلامیان در ایلام. ایلام: انتشارات جوهر حیات. صص. ۴۲۷-۴۳۲.  📚هاری نیا، امان اله (۱۳۹۸).  پیشینه تاریخی ایل چامشگزک طارم سفلی و علقه آن ها با سرزمین ایران. تهران: موسسه آموزشی تألیفی ارشدان. صص. ۱۲۴-۱۳۶. ۸.خاندان های ادبون - لاغری - عابدی - تکون - گیلا - فتحه تبار - شال تبار - ... - چلخ - - کهو - چفا - گرون - لوج - شمس - آرایی - زیک - سمکوش - عرب - لب - خلیل - اواس - چميك - دلون - لننه و.... در منطقه ی سکونت دارند. با این حال بدلیل نبود مستندات کافی و مکتوب اقوال نسب شناسی متفاوت است به گونه ای خاندان شاخه ای از بیان می کنند. [ایل پریج مهاحر از درّه پریج افغانستان هستند] و عده ای آنان را کاملا دانسته و گروهی آنان را از بر می شمارند. ۹.قشلاق: گریوه پریجا ۱۰.ییلاق: لِهه و لِتی 💌چاپ و نشر مطالب بردن از منبع شرعا حرام و پیگرد قانونی دارد. 🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است . 💥 @edmolavandܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🌸 ❤️محبوبیت نام ✍یکی از آداب دینی در باب خانواده نام گذاری صحیح برای فرزندان است و در احادیث به طور کلی به دو نام سفارش شده است: ✨اول: نامهایی که در آن «معنی بندگی خدا» نهفته باشد راست ترین أسماء است مانند: عبدالله یا عبدالرحیم (اَصدَقُ الاَسماء ﻣَﺎ ﺳُﻤّﻲَ ﺑِﺎﻟْﻌُﺒُﻮﺩِﻳﺔِ) ✨دوم: «اسامی انبیاء عظام» برترین أسماء است، مانند اسحاق و اسماعیل (ﺃَﻓْﻀَﻠُﻬَﺎ ﺃَﺳْﻤَﺎﺀُ ﺍﻟْﺄَﻧْﺒِﻴَﺎﺀِ) ✨سوم: و البته از باب تنقیح مناط و مفهوم اولویت و روایات خاص، مورد سوم« اسامی اولیاء گرام» است لذا مرحوم شیخ حر عاملی در عنوان باب اینچنین می‌نگارند: {ﺑَﺎﺏُ ﺍﺳْﺘِﺤْﺒَﺎﺏِ ﺍﻟﺘﺴْﻤِﻴَﺔِ ﺑِﺄَﺳْﻤَﺎﺀِ ﺍﻟْﺄَﻧْﺒِﻴَﺎﺀِ ﻭَ ﺍﻟْﺄَﺋِﻤّﺔِ (علیهم السلام) } 📚وسایل ج۲۱ص۳۹۳ 📝اما در میان نامهای نورانیِ اسامیِ با مسمّایِ ذوات مقدسهٔ اهل البیت به سه نام سفارش جدا شده است: 🌱۱-نام مقدس پیامبر از محمد و احمد (ص) 🌱۲-نام زیبای امیرالمومنین علی (علیه السلام) 🌱۳-نام حمزه سیدالشهدا (علیه السلام) 💠آری نکته اینجاست در میان انتخاب دو اسم خاص از اهل البیت ، نام دلربای عموی بزرگوار پیامبر را می‌بینیم اگرچه تعداد اهل البیت پیامبر معلوم هستند. 🌀اما اشاره به آن سه روایت: 🌸ﻗَﺎﻝَ ﺭَﺳُﻮﻝُ ﺍﻟﻠﻪِ ﺹ ﻣَﻦْ ﻭُﻟِﺪَ ﻟَﻪُ ﺛَﻠَﺎﺙُ ﺑَﻨِﻴﻦَ ﻭَ ﻟَﻢْ ﻳُﺴَﻢّﺃَﺣَﺪَﻫُﻢْ ﻣُﺤَﻤﺪﺍً ﻓَﻘَﺪْ ﺟَﻔَﺎﻧِﻲ. 📚وسایل ج۲۱ص۳۹۶ ✨پیامبر فرمود: هر شخصی دارای سه پسر باشد ولی نام یکی از آن ۳ را همنام من قرار نداده باشد به من جفاء نموده است. {{ﻟَﻮْ ﻭُﻟِﺪَ ﻟِﻲ ﻣِﺎﺋَﺔٌ ﻟَﺄَﺣْﺒَﺒْﺖُ ﺃَﻥْ ﻟَﺎ ﺃُﺳَﻤﻲَ ﺃَﺣَﺪﺍً ﻣِﻨْﻬُﻢْ ﺇِﻟّﺎ ﻋَﻠِﻴّﺎً.}} 📚وسایل ج۲۱ص۳۹۷ ✨سیدالشهدا فرمود: اگر خداوند مرا صد پسر روزی کند میل داشتم همه را علی بنامم. {{سمّه ﺑِﺄَﺣَﺐّ ﺍﻟْﺄَﺳْﻤَﺎﺀِ ﺇِﻟَﻲّ ﺣَﻤْﺰَﺓَ.}} 📚وسایل ج۲۱ص۳۹۸ ✨پیامبر به کسی که از ایشان استشاره جهت نام پسرش نمود فرمود: {{او را به محبوب ترین نام ، اسم بگذار یعنی: }} 📌نکته اول : البته نباید روایاتی که سفارش به تکریم صاحب نام خاصی شده است را با سفارش به نام گذاری به آن نام، خِلط کرد چنانچه در حدیث است : {{مبادا به صورت صاحب نام 👈سیلی نواخته شود و یا اهانت لفظی به او صورت گیرد.}} {{ﺇِﺫَﺍ ﺳَﻤّﻴْﺘَﻬَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔَ- ﻓَﻠَﺎ ﺗَﺴُﺒّﻬَﺎ ﻭَ ﻟَﺎ ﺗَﻠْﻌَﻨْﻬَﺎ ﻭَ ﻟَﺎ ﺗَﻀْﺮِﺑْﻬَﺎ.}} 📚وسایل ج۲۱ص۴۸۴ 📌نکته دوم: در یک روایت به چند اسم بصورت مجموعی تاکید شده است: {{ﺑِﺄَﺣْﻤَﺪَ ﻭَ ﺍﻟْﺤَﺴَﻦِ ﻭَ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﺟَﻌْﻔَﺮٍ ﻭَ ﻃَﺎﻟِﺐٍ ﻭَ ﻋَﺒْﺪِ ﺍﻟﻠﻪِ ﻭَ ﺣَﻤْﺰَﺓَ ﻭَ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔَ}} 📚وسایل ج۲۱ص۳۹۸ 📌نکته سوم: شاید بشود از روایات استفاده نمود که بر اساس مقتضَیات زمان ،پردازش یک نام خاص از میان اسامی متبرکه، ارجحیت دارد. 🌐http://mzm22mzm.blogfa.com/post/211 🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄• 📚ܐܡܝܕ 💥 @edmolavand @sayedhmirmaryam 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─ ادامه👇👇
پژوهش اِدمُلّاوَند
📜 نقل داستان مرد چوپان .... من مرد چوپانم .... نقل رویداد از زبان زنده یاد حاج علیرضا ابراهیمی ....فرزند مرحوم الله وردی .... 📌نقل شد که در دوره ای در یکی از مناطق کتول که پسر جوانی بود بنام که از سنین کودکی کمک بدست پدرو خانواده اش بود شغل اصلی پدرش دامداری بود گله گوسفندی داشتند و این پسر هم از سنین کودکی علاقه مند به دام و گله گوسفند پدرش بود. همش به همراه پدرش بدنبال گلّه می رفت یه پسر زرنگی بود و خیلی هم علاقه به گوسفند داشت وقتی صبح زود پدرش می رفت بدنبال گله پسر زود از خواب بیدار می شد و به دنبال پدر حرکت می کرد با این که سن کمی هم داشت به دنبال پدر همراه گله می رفت کم کم بزرگ شد و برای خودش جوانی رشید و مردی شد. خلاصه که کم کم همراه گله پدر که بود چون زرنگ هم بود برای خودش هم چند راس گوسفند جمع آوری کرد و برای خودش هم گوسفند داشت ... دیگه گوسفندهای بخشعلی زیاد شد تا شد یه دامدار حسابی گله گوسفندهاش زیاد شدند. گوسفندهاش با گوسفندهای پدرش یک جا بودن دیگه بخشعلی موقع ازدواجش شد و با دختری بنام تلان ازدواج کرد و بعد از مدت کمی از زندگی پدرش جدا شد و برای خودش مستقل شد. ولی گله گوسفندش همراه گله پدرش یک جا بودند.... خلاصه که یک سری از انسان ها بعد از ازدواج شون تلاش زیادی برای زندگیشون می کنند این آقا هم از همین دسته آدمهای بود که تلاش زیادی می‌کرد برای زندگیش چون که شغلش دامدار بود مجبور بود که همرا گله اش باشه ... گوسفند هم حیوانی هست که همش همراهش باشی و به صحرا ببریدش آن دوران ها هم رسم بر این بود که شبها ی بهار و تابستان و اوایل پاییز گوسفندارو شبها در بیابان ها داشتند همونجا می‌خوابیدند و همش در صحرا ها و مراتع ها و کوها بودن که البته امروزه هم رسم بر همین کار هست .... 📌خلاصه که این آقا گله اش در روستای خودشو در زمینی بیرون از روستا همراه گله پدر یک جا بودند بخشعلی هم بدلیل شغلی که داشت مجبور بود که بیشتر شبها همراه گله اش باشه ... بالاخره پدرش چوپانی داشت اما بخشعلی خودش میرفت دنبال گوسفندان و مجبور بود که شبها سرکشی داشته باشه به گله اش ... دیگه روز می‌آمد خونه شبها می رفت پیش گوسفندان کارش دیگه همین کار بود .‌‌ خلاصه که تو همین روزها که می‌آمد خونه خانومش گفت که شما شبها خونه نیستی همش همراه گله ات هستی خونه نیستی بیشتر با گوسفندهات هستی . خانومش کمی از این کارهای شوهرش ناراحت بود شوهرش گفت خانوم جان من روزی و درآمدم از این گله گوسفند هست. البته این آقا خیلی دنبال مال جمع کردن هم بود گفت مجبورم همراه گله ام باشم چه کارکنم .. مرد دید خانومش ناراحت هست باز گفت خانوم جان من بزودی گله رو میارم تو حیات خودمان شما دیگه ناراحت نباش خانوم گفت حالا تا کی بیارید اصلا معلوم نیست که کی گله رو بیارید. خانومش گفت یه چوپان برای خودت بگیر تا راحت بشی آنقدر سختی نکشی مرد هم علاقه به دام داشت هم نمی‌خواست خرجی کنه هم جمع کن بود. خلاصه گفت باید از دل خانومم غم رو دربیارم و بگم که من کارم همینه زندگیمو باید با گله داری بسازم. 👈خلاصه که برای خانومش توهمین گیروداد صحبت و درددل شروع کرد بخونه که فلبداعه خوند ‌..‌‌.. البته بخشعلی هم مرد شوخی بود و کم و بیش در مراسمات می خوند ‌.. و خلاصه که برای فاطمه تلان هم چند بند با ریتمی خوند.... من مرد چوپانم شوها بیابانم ...... ای ماه تابانم من تره قربانم .... من مرد چوپانم شوها بیابانم .. آفتابه سوزانم من تره قربانم .... من مرد چوپانم شوها بیابانم ...... ای فاطمه تلانم من تره قربانم ...... من مرد چوپانم شوها بیابانم .... ای نور چشمانم من تره قربانم ... من مرد چوپانم شوها بیابانم .... هی نازنین یارم من تره قربانم .... من مرد چوپانم شوها بیابانم .... ای نور چشمانم من تره قربانم ..... من مرد چوپانم شوها بیابانم .... هی شاخه شمشادم من تره قربانم ... ای امید جانم من تره قربانم ..... من مرد چوپانم شوها بیابانم .... ای نازنین یارم من تره قربانم ..... من مرد چوپانم شوها بیابانم ..... هی عزیز تر از جانم من تره قربانم ... من مرد چوپانم من ترقربانم .... 📌خلاصه که این چن بند و برا خانومش اجرا کرد و کم کم بعد از مدت کمی گله رو آورد تو یک حیات و دیگه حرف خانومش و گوش داد یه چوپانی هم برای خودش گرفت که کمک بدستش باشه ... این ملودی هم مثل دیگر ملودی ها که بدستمان رسید دارای این سرگذشت بود و مدت‌های از یادها فراموش بود البته یک سری از ملودی‌ها که گرد آوری شده بیشتر از یادها وخاطرها پاک شده.....