eitaa logo
پژوهش اِدمُلّاوَند
468 دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
323 فایل
🖊ن وَالْقَلَمِ وَمَايَسْطُرُونَ🇮🇷 🖨رسانه رسمی محسن داداش پورباکر_شاعر پژوهشگراسنادخطی،تبارشناسی_فرهنگ عامه 🌐وبلاگ:https://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📩مدیر: @mohsendadashpourbaker 🗃پشتیبان:#آوات_قلمܐܡܝܕ 📞دعوت به سخنرانی و جلسات: ۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺اقدامات داعی‌الاسلام در برابر ✍️در اوایل دوره قاجار، تبشیر در ایران بسیار گسترش یافت. سید محمدعلی داعی‌الاسلام، از مبلغان اسلامی در با میسیونرهای خارجی مناظره می‌کرد ولی هنگامی که به هندوستان رفت، متوجه تغییر تاکتیک شد و مطابق با آن، روش دفاع از را تغییر داد، به همین خاطر می‌توان او را پدر تبلیغ نوین اسلامی نامید. 📆در سال۱۲۷۸ ه.ش، تیزدال، معاون کلیسای انگلستان، کتاب ضد اسلامی در اصفهان چاپ کرد. علمای بزرگ‌ نیز مرکز اصفهان را برای دفاع از اسلام تأسیس کردند تا به شبهات تیزدال جواب‌های مستدل داده شود. داعی‌الاسلام، روحانی و‌ پژوهشگر ادیانی، مناظرات حضوری با تیزدال داشت که در قالب یک مجله ماهیانه با عنوان الاسلام منتشر و‌به سراسر ایران ارسال می‌شد. 🖇ادامه: https://roshangar-online.com/4886/ Mohsen Baker: ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ♥️ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ @edmolavand •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @sayedhmirmaryam •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @mohsendadashpourbaker ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ♥️ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📜 Ma D: حاج آقا سلام وقت بخیر. مطالبی که در گروها از دانستنی های قدیم قرار میدین واقعا عالیه. دست مریزاد. از ادبی اطلاعاتی دارین شما؟ البته من از طائفه ادبی و زیر شاخه معصوم تبارم. اگر کمک کنید ممنون میشم.. Mohsen Baker: ☫ ✍سلام. جهت پاسخ به پرسش شما لطفا موارد زیر را پاسخ دهید ۱/نام و نام خانوادگی؟ ۲/شماره تلفن ثابت و همراه؟ (هر دو شماره الزامی است) ۳/محل سکونت؟ ۴/کد پستی منزل یا محل کسب و یا محل کار؟ ۵/تصویر خودتان را بفرستید. 🔴ادامه گفتگو منوط به اِحراز هویت واقعی است. @edmolavand ﷽ Ma D: سلام وقت بخیر. من از طایفه ادبی و زیر شاخه معصوم تبارم. معصوم که معروف بود به معصوم علی ، حدودا زمان ناصرالدین شاه ۲۱ سال به سربازی رفته بود. از اصفهان و یزد زن هم گرفته بود . آیا اطلاعاتی کاملتری میشه پیدا کرد که معصوم علی بیگ و اوزمانها و سرگذشت او و جاهایی که رفته بود پیدا کرد. دکتر در کتابش گفته بود که در زمان ناصرالدین شاه ، از شمال سرباز به یزد بردن. اطلاعات بیشتری نداشت Ma D: تبار .......... ....... Mohsen Baker: سلام جناب Ma D:. . وقت بخیر ۱. شما مهاجر و شاخه ای از از افغانستان هستند. {کریستن سن دانمارکی، و } ۲.ساکنین لَپِر با نام خانوادگی و ادیب تبار از بستگان شما هستند. ۳.جد مشهور شما می باشد. ۴.او که به عنوان در خدمت می کرد، با بانویی به نام ساکن و متولد یزد آشنا شده و ازدواج نمود. ۵.معصومعلی در یزد به استخدام درآمد و و عنوان [سر ارشد نظامی و امور لشکر] را از آن خود کرد. ۶.وی به مدت ۱۵ سال در یزد اقامت داشت و صاحب اولاد و زندگی بود. ۷.معصومعلی با حفظ سمت به منتقل شد و ضمن ازدواج با بانوی اصفهانی به نام به مدت ۱۵ سال در آنجا اقامت داشت. 👇 ۸.بنابر گفته ی جد شما فردی سیاست مدار، منظم، کاردان و دارای سواد عالی و خطی خوش داشت. 📌بر همین اساس شفاهی که در سال ۱۳۷۶ در شهرستان روستای صورت گرفت، مکاتبات در کتاب خطی به تعداد ۶۰ برگ گزارش شده است که شرح حال امورات کاری وی بوده است که در آن به وطنش و اشاره شده بود. 🔎مستندات مکتوبی مشهود نشد. 👇 ۹.دو نفر از خاندان شما تحقیقاتی در یزد داشتند که تا کنون موفق به مواجهه حضوری با آنان نشدیم. ۱۰.معصومعلی بیک پس از ۳۰ سال خدمت شایسته و مفید در قوای نظامی به اتفاق خانواده به بازگشت. ۱۱. فرزند یزدی می باشد. ۱۲. مرحوم دارای پیکر قوی و بینش ممتاز بود. وی خاندان بیگلری می باشد. 👇 📌در تحقیقات میدانی از وی ۵۰ برگی گزارش شده است که حتی دارای نقوش سرزمینی و نام اشخاص حقیقی و حقوقی اصفهان و یزد در آن مکتوب و مصور شدت است. 📌این کتاب مشاهده نشد. ۱۳.نوادگان : ادبی های ویشکون (حاجی صفر)، و سیبرون ادبی نژادهای فریدون کنار و باقرتنگه ، جُنید و کتی... ۱۴. معصومعلی بیک: معصومی، بیگلری، دانسی، معصومی فر، تیردست، دامن گیر، ادبی تبار، ادب نژاد، تیرداد و... ۱۵.برخی از بزرگان این خاندان: علی گدا بیگلری، حاجی صفرعلی ادبی، حاجی یعقوب ادبی، بهرام ادبی، محمدخان، کربلایی حسن، کربلایی بیگلر، مهرعلی بیگلری و... ۱۶. برخی ادعاها حاکی از آن است که ی ((عرب تبار)) نوه های دختری معصومعلی بیک هستند. ۱۷. ییلاق این خاندان: باسره، کلاپی، تته، التمر، شلمجار ۱۸. قشلاق: خلّن، موزی گله، زربوت، اسبو، افرابن، کنس لو، ویشکون، معدن کش، سیبرون، لپر ۱۹. مابقی اطلاعات.... ✍ ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ❅𖣔༅═─ @edmolavand ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─ Ma D: تشکر. منظورم این بود چگونه میشه به اطلاعات مستند دست پیدا کرد. خودم از پدربزرگم که ۱۳۹۴ سال عمر کرده بود تحقیق کردم و خاندان معصوم را دقیق دارم. 📌البته این متن اشتباهتی دارد مثلا بند ۱۶. طایفه عرب نوه های دختری معصوم نیستن بلکه دختر معصوم با یک عرب ازدواج کرد و فقط اونا نوه ی معصوم هستن مجددا تشکر میکنم از زحمات شما Mohsen Baker: عالی. امکان مطالعه و استفاده از تحقیقات ارزشمندتان در پژوهش ادملاوند وجود دارد؟ باید عزم و ارده ی قوی تری فراهم کنید و با تحقیقات میدانی، مواجهه حضوری و با حضور در یزد و اصفهان [البته پس از پیگیری های موثق و متقن از خاندان تان در منطقه] اطلاعات خود را تکمیل کنید. بازم تاکید میکنم که در لابلای عموزاده گانتان مستندات شفاف و منتشر نشده ای هست که از ارائه ی آن به شخص ثالث خودداری میکنند... یا علی علیه السلام 🌐http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/2287
پژوهش اِدمُلّاوَند
📩شناسه۱۴٠۲۱۲۱۳۱۳۱٠ #کاشی_ها 📌آبادی #کاشی_محله در شهرستان آمل و بخش دابودشت و دهستان دابوئ جنوبی اس
📌بر مبنای تاریخ ماد اثر معروف ، اینشوشیناک ایلامی کوشش کرد تا سلطنت چهار کشور جهان را به وجود آورد که از جمله ی انها شهر بود. 📚منبع: الشتر تا آلاشت، ص ۶۱ 📌ذکر احتمالی نخست اشاره به سرزمینی است که نام خود را از آن گرفتند. 📚منبع: کامرون، جرج، ایران در سپیده دم تاریخ، ترجمه حسن انوشه،(تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، ص ۳۴ 📗ابراهیم درویشی در کتاب ریشه های قومی قبایل سوادکوه، چاپ ۱۳۸۹ ص ۷۶ می نویسد: ((کاوش های باستان شناسی در تپه های ، تمدن چند هزار ساله این منطقه را نشان میدهد. کاشان به اصفهان و شهرهای موجود در فلات ایران نزدیک است و به خاطر دسترسی آسان به آن به راحتی مورد هجوم و تاخت و تاز اقوام و مردم از نقاط دور و نزدیک قرار داشت. این مساله موجب متواری شدن پیاپی اهالی به نقاط دیگر میشد و طبعا یکی از نقاط امن، دامنه های دست نیافتنی البرز بود. از یک سو میتوان تصور کرد که طی، سده ها و هزاران سال بازمانده همان اولیه دریای خزر بوده اند یا اینکه بر اثر ناامنی ها از کوچ کرده اند. اینان اکنون در نقاط، مختلف سوادکوه مانند سرخکلای زیرآب، سرخ آباد ، بارینگنون، مرزیکلا، شیردارکلای بابلکنار سکونت دارند.)) 📝پژوهش : ((با توجه به اینکه نوع تقسیمات کشوری جدید در ایران مسئله ی مهاجرت اقوام رویکردی جدیدی به خود گرفت. اولین قانون تقسیمات کشوری ایران پس از جنبش مشروطه و در سال ۱۲۸۶ هجری خورشیدی تحت عنوان قانون «تشکیلات ایالات و ولایات» به تصویب رسید و کشور به ۴ ایالت و ۱۲ ولایت تقسیم شده بود که در نوزدهم دیماه سال ۱۳۱۶، با اصلاح قانون تقسیمات کشور و براساس ماده یک آن، کشور ایران به ۱۰ استان و ۴۹ شهرستان [و ۲۹۰ بخش] تقسیم شد. در این اصلاحیه نیز، هر استان مرکب از چند بخش و هر بخش مرکب از چند دهستان و هر دهستان مرکب از چند قصبه و ده است. ایران شامل ۶ شهرستان: ۱ـ قم ۲ـ ۳ـ تهران ۴ـ سمنان ۵ـ ۶ـ گرگان به مرکزیت تهران مقرر گردید. قطعا با توجه بر اینکه در تقسیم بندی جدید در حوزه استفاضیه ی استان دوم با شهر قرار گرفته بود لذا به تناسب ملاحظات سیاسی و اجتماعی برخی از اشخاص حقیقی و حقوقی از کاشان به سمت شهرهای مرتبط با استان دوم کشور به دلایل متعدد کوچ یا کوچانده میشدند.)) 📗 در کتاب ریشه های قومی قبایل سوادکوه، چاپ ۱۳۸۹ ص ۷۶ می نویسد: (( در سال ۶۲۱ قمری پس از اعراب سخت ترین و بی رحمانه ترین اعمال و قتل عام را نسبت به مردم انجام دادند. احتمالا در این دوره بود که بازماندگان با فرار از قوم به دامنه های پناه آوردند، زیرا آن طور که به نظر می رسد قوم حتی از که شاید در اواخر دوره مغول و اوایل به منطقه آمده اند، قدیمی تر هستند. 📝دکتر درباره اقوام مهاجر غیر از کاشان به منطقه ای به نام در نزدیکی اشاره می کند که در کتاب یاقوت حموی از آن یاد شده است.[۱] به گمان دکتر سجادی ممکن است به مرور زمان حرف ((ج)) به ((ش)) تبدیل شده باشد.[۲] 📚منبع: ۱.الشتر تا آلاشت، ص۶۲ ۲.ابراهیم درویشی، ریشه های قومی قبایل سوادکوه، چاپ ۱۳۸۹ ص ۷۷ 📌خانواده های حیدری و کلشی که از به آمده اند، از اقوام کاشی هستند و اهالی روستای نیز تقریبا همگی هستند. کاشی های گلیون با نام خانوادگی رستم_پور، رستمیان، قاسم نژاد و کاشی در این روستا زندگی میکنند. 📚منبع: ،ریشه های قومی قبایل سوادکوه، چاپ ۱۳۸۹ ص ۷۷ 📩شناسه۱۴٠۲۱۲۱۳۱۳۱٠ 🌐http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/2341 🌐http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/230 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 💥 @edmolavandܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🌸 📜 ✍سید محمدعلی داعی‌الاسلام [بن سید فضل الله] در سال ۱۲۵۴ ش در روستای از توابع لاریجان چشم به جهان گشود و به سال ۱۳۳۰ ش در هندوستان بدرود حیات گفت. 📌این چهره ی شاخص در پنج سالگی در آمل به مکتب رفت و به فراگیری قرآن کریم و خوشنویسی پرداخت و نصاب الصبیان را در همان مکتب فراگرفت. سپس به تحصیل صرف و نحو عربی، فقه، اصول و حکمت روی آورد. 📌پس از آن در مدرسه سپهسالار ، ریاضی و ادبیات فارسی خواند. سپس در سال ۱۳۱۶ ق به اصفهان رفت و در خدمت استادانی چون ملا محمد کاشانی و جهانگیر خان قشقایی به تکمیل تحصیلات خود پرداخت و در محافل ادبی رکن الملک شیرازی شرکت می‌کرد. 📌در سال ۱۲۷۸ هجری شمسی، «ویلیام کلر تیزدال»، معاون کلیسای انگلستان، کتابی ضد اسلامی در چاپ کرد. علمای بزرگ شیعه نیز مرکز «صفاخانه» اصفهان را برای دفاع از اسلام تأسیس کردند تا به شبهات تیزدال انگلیسی، جواب‌های مستدل داده شود. سید محمدعلی، و ادیان در سال ۱۲۸۱ه .ش، مناظرات حضوری با تیزدال داشت که در قالب یک مجله ماهیانه با عنوان «الاسلام» منتشر و به سراسر ایران ارسال می‌شد. پس از نشر مجله و مباحثه جدی و پیگیری سید محمدعلی و تأثیر مطلوب آن بر مردم، «رکن‌الملک» به واسطه «ظل‌السلطان»، حاکم اصفهان، از «» یک جبه ترمه و لقب «» برای سید محمدعلی درخواست نمود و او به این نام ملقب شد. 📌او در سال ۱۲۸۳ش به سفر حج رفت و در راه برگشت از مکه از طریق مصر به سفر کرد. وی به دعوت ایرانیان مقیم «بمبئی» که از مباحثاتش با مسیحیان آگاه شده بودند، دو سال در آنجا ماند و به مناظره با میسیونرهای مسیحی ادامه داد. در همین زمان، زبان «اردو» را فرا گرفت و با کمک و راهنمایی «آقا میرزا محمد امین‌التجاره» که مایل به تأسیس انجمن «دعوه‌الاسلام» و برای مقابله با تبلیغات ضد اسلامی میسیونرهای مسیحی بود، جلسه‌ای با حضور مسلمانان علاقه‌مند تشکیل داد. پنج نفر از بزرگان حاضر در آن جلسه، عضویت در انجمن را پذیرفتند و این شورای پنج نفره مسئولیت اداره «دعوه‌الاسلام» و گردآوری کمک‌های مردم را بر عهده گرفت. 📌همچنین مجله «دعوه‌الاسلام» به مدیریت داعی‌الاسلام به شیوه مجله الاسلام اصفهان چاپ شد که اغلب مندرجات آن، مباحثات داعی‌الاسلام با دیگران در دفتر مجله بود. 📜 اولین شماره مجله دعوه‌الاسلام به دو زبان فارسی و اردو منتشر شد و از همان ابتدا توجه مسلمانان هند و سایر ممالک اسلامی را جلب کرد و حکمی از جانب مراجع بزرگ شیعه در عراق و «آخوند خراسانی»، مبنی بر تشویق مسلمانان به کمک کردن به مجله و نیز تشکر از داعی‌الاسلام صادر شد و وی شهرتی بسزا یافت. 🟡داعی‌الاسلام در هندوستان متوجه تغییر تاکتیک مسیحیت تبشیری شد و مطابق با تبشیر مسیحیت، روش دفاع از اسلام را تغییر داد. به‌همین خاطر می‌توان وی را «پدر تبلیغ نوین اسلامی» نامید. 📌سیدمحمد سپس برای همیشه به حیدرآباد دکن کوچ کرد و استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه عثمانیه این شهر شد. 📌داعی‌الاسلام در این ایام به فراگیری زبان‌های پهلوی، اوستایی، گجراتی، بهاشا و سنسکریت سرگرم شد، چندان که در رشتهٔ زبان‌شناسی شرق دانش گسترده به دست آورد. 📌داعی‌الاسلام که سال‌ها سمت استادی دانشگاه عثمانیه را به عهده داشت، در سایه ی حمایت مالی و معنوی حکومت نظام حیدرآباد، اثر مهم فرهنگ نظام را به دوستداران زبان و ادبیات فارسی عرضه کرد. پس از آن به درخواست دولت دکن به بررسی ریشهٔ لغات پرداخت و واژه‌نامه‌ای فارسی به فارسی در پنج جلد به نام فرهنگ نظام در هند تألیف کرد و در سال ۱۳۰۵ ش آن را در هند چاپ و منتشر کرد. 📌مرحوم محمدعلى دریافت که ایرانیان مقیم هند به فرهنگ جامعی با زبان فارسی نیاز دارند و برای برآوردن این نیاز تلاش کرد، به دستوره «عثمان علیشاه» پادشاه مسلمان «دکن» -که به زبان فارسی هم علاقه‌مند بود- اداره فرهنگ نظام، به ریاست داعی‌الاسلام تأسیس شد. در سال ۱۳۰۸ ه ش که وی به تهران آمد، جلد اول فرهنگ نظام را با خود به‌همراه آورد. 📌او گاهی نیز شعر می‌سرود و در شعر از سبک هندی پیروی می‌کرد. 📌سید محمد داعی الاسلام در ایام جنگ جهانی دوم براى مدتى اندك به بازگشت و مجددا به هندوستان مراجعت كرد و در همان جا وفات یافت. 📚منابع: ۱.صدر هاشمی، محمد، تاریخ جراید و مجلات ایران، انتشارات کمال، ج۱، ص۲۴۱. ۲.نیکوهمت، احمد، بررسی تحلیلی زندگی، آثار و افکار داعی‌الاسلام، ص ۴۳۸ ۳.صدر هاشمی، محمد، تاریخ جراید و مجلات ایران، انتشارات کمال، ج۲، ص۲۹۱ ۴.همان، ۲۹۱ ۵.دستگردی، وحید، «داعی‌الاسلام»، صص۳۹۹- ۴۰۰ 🖊بازبینی ۱۴۰۳/۰۷/۲۷ https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3528 💥 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ ​
🖨انتشار برای نخستین بار ﷽ن و القلم و ما یسطرون 📩شناسه ۱۴۰۳۱۱۲۸۱۴۳۲ 🌍 📜گزارش ملا نورعلی کرد بن ملامحمد از روستای کردمحله بندپی: {{...[ناخوانا] مقصود که ۱ که آسایش عباد کِرد۲ به موافق خان ۳ موجب شمول کمال مراحم آن والا شد ...[ناخوانا] رخت عزا تمامت احدی کراهت نباشد که مرحوم۴ چنین توصیه۵ کرد. ...[ناخوانا] عرش نشین ۶ ...[ناخوانا] یا ابا عبدالله الحسین ...[ناخوانا] چون ۷ باران شد. ۸ با جمعی به هتک آشوب کَرد و بر سبیل جهل قدم نهاد که تباهی خاطرش معلوم خاص و عام گشت. فوراً روانه ۹ شد و بالجمله آتش فتنه ...[ناخوانا] در ۱۰ از گرفتاری به ۱۱ گریخت و در ۱۲ با استغراق وقت۱۳ در تدبیر و توفیقات حاصله از ۱۴ ۱۵ به افاضات ۱۶ ، ۱۷ ، ۱۸ ، ۱۹ و ۲۰ گوی سبقت از اغیار بُرد. ...[ناخوانا] و رجا واثق وفقهم الله تعالی بر ادای وظایف شرعیه و اعلا کلمه حق به سلامت خدّام الشریعه کهف الحاج ۲۱ با اعیال در پرتو بزرگی تبار به روی آورد و فضلا آن شهر چون نگین در دورش حلقه بستند و در حکمت اُنس. الیوم فواضل نصاب؛ حجج الاسلام ۲۲ و ۲۳ و ۲۴ دامت برکاتهم العالی عن ۲۵ به مساوات امر به حرمت و تثبیت تعزیه داری حضرت سیدالشهدا ابی عبدالله الحسین علیه السلام و سایر ائمه معصومین سلام الله علیهم و شهدا فائزین رضوان الله علیهم به روش متعارف فرقه ناجیه اثنا عشریه کثرهم الله کتابت نمودند. چندی از مناصب شمردند تا اسباب نیاز اطعمه و اشربه به مقتضی بر شان فراهم باشد. مدت مدید ۲۶ به خیالات خصم اعتنا و اعتبار نیفتد. "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا"}} 📝پانویس: ۱/ویشه: ازمحلات قدیم کردمحله بندپی ۲/عبادِکرد: جماعت کِرد | تبار کِرد طایفه ای از ایل در بندپی هستند | و یا شاخه ای از در ایران ۳/ویشه: مکانی قدیمی در کردمحله بندپی ۴/خان احمدکردمرحوم: به نظر می رسد وی از واقفین روستا بوده است. ۵/توصیه: وصیت ۶/آخوندملامحمدباقرکرد: روحانی | هویت نامشخص ۷/بِرمِه گلی: اصطلاح مازنی | بغض خاموش و غم انگیز ۸/مختارکِرد: مخالف با اکثریت | یا مخالف با اجرای نامناسب موقوفه مزبور| هویت نامشخص | نیاز به تحقیق ۹/بارفروش: بابل ۱۰/اغوزرجی: از مکانهای قدیمی روستا ۱۱/چالِک: همان👆 ۱۲/چاکه: | حوالی رودخانه سجرو ۱۳/استغراق وقت: زمان زیاد و مفید ۱۴/جماعت کِردون: طایفه کرد بندپی یا روستای کِردمحله ۱۵/بن پی: بندپی ۱۶/امیرخان کِرد: از بزرگان طایفه ۱۷/ذوالفقارکِرد: همان👆 ۱۸/ملاحسن کِرد: همان👆 ۱۹/حاجی علی رضا کِرد: همان👆 ۲۰/درویش بابجان کِرد: همان👆 ۲۱/میرزاقلی کِرد: از علمای مُتقن تبار کِرد. | نیاز به تحقیق ۲۲/ملاحسینعلی رئیس: رییس کلای لفور | نیاز به تحقیق ۲۳/ملامحمدتقی کالی: کالی کلای لفور | نیاز به تحقیق ۲۴/ملامحمدکاظم عالمی: عالم کلای لفور | نیاز به تحقیق ۲۵/دارالتاریخ لفور: لفور سرزمین تاریخ، وقایع و اتفاقات در عصر قارن، مازیار و... بوده است. ۲۶/روار: رودخانه |نهری در روستا 🖊: ۱۴٠۳/۱۱/۲۸ 📚منبع: کتاب خطی التاریخ العزا الحسین علیه السلام فی بلوک البندپی 📝به قلم 🗓۱۳۴۱ قمری برابر با سال ۱۳٠۱ خورشیدی 🟨نکته: به نظر می رسد اسامی و وقایع کتابت شده در این اثر خطی، مربوط به زمانهای دورتر و یا هم عصر مولف مزبور باشد که نیاز به تحقیق جامع دارد. 📸هیچگونه نمایه ای از این کتابت خطی در اختیار پژوهش ادملاوند نیست. 🔴 به‌ منظور حفظ حریم شخصی، انتشار نمایه یا اصالت سند و کتابت و یا نام دارنده ی این اسناد و کتابت به خودشان واگذار شده است. ⚠️چاپ و نشر مطالب بردن از نگارنده و منبع مجاز نبوده و درج منبع الزامی است. 🟠با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند. در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی ، آن را خواهد پذیرفت. 🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است . https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4121 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ❅𖣔༅═─ 💥 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
(قسمت ۷۵) (اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد  میگن بُخچَه، مثل تاقچه که میگن تاخچه  ) 🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم  رحمت آباد🌿 ضرب المثل واصطلاحات محلی: مرد آرَه و زن وارَه موارد استفاده: خلاصه اش اینه که مرد وظیفه اش کسب در آمد برخانواده اس   و خانم خونه وظیفه اش  مدیریت  در آمد شوهر تشبیه شده به جوی آبی که سر راهش یه راه آب برای تنظیم میزان و مسیر خروجی اب قرار گرفته  🌼🌱🪴 👈 لغت نامه  روست غال= غار غال= لونه /  لونه مرغ ، لونه موش و... غال= سوراخ غال غالی= سوراخ سوراخ بهد = باید جیرجیرونک= جیرجیرک قوووت= اصلا هونگیر کُ = عجله کن ، سریع باش مُزِنَّم= گمان کنم 🌼🌹 اگه جایی شو اشتباه گفتم خوشحال میشیم  درستشو  بگید تا اصلاح کنیم 🌸 آشنایی با روش نامگذاری های قدیم  رحمت اباد وروستاهای اطراف 🌱🌿 این قسمت= روش نام‌گذاری و انواع نام ها 🌼 روش اول: کتاب باز کردن یه زمانی نامگذاری از روی قران مرسوم بود مثلا وقتی یه بچه خصوصا پسر  بدنیا میومد یکی از بزرگان قوم قران رو باز میکرد و یکی از اسامی یا صفات  خدا وند رو که توی اون صفحه بود با رضایت  پدر ومادر بچه  انتخاب می کردن  مثلا اگه کلمه غفار تو‌اون صفحه بود همون رو انتخاب میکردن متنها چون از القاب خدا بود یه کلمه عبد اولش اضافه میکرد مثل عبدالغفار , عبدالرسول ، عبدالصمد، عبدالغنی ، عبدالرضاو..... یه کار دیگه هم که میکردن این بود که چون شناسنامه نبود  در زمان تولد بچه اسم وتاریخ تولدبچه رو یه گوشه قران می نوشتند که یادشون بمونه کی بدنیا اومده روش دوم  :اقتباس از نام اجداد و بستگان برداشتن نام اموات خصوصا بستگان اصلی مثل پدر وپدر بزرگ از رسومات بسیار خوب قدیم بود مثلا اگه اسم پدر یا یکی از اجدادش محمد بود وفوت کرده بود این اسم رو براش انتخاب میکردن 🌹 روش سوم  : انتخاب اسم به دلخواه( که دیگه معلومه) روش چهارم : نام گذاری بر اساس مناسبت زمان تولد الف ـ همزمانی با تولد یکی از ائمه ( نام همون امام رو انتخاب میکردن ب - ماه تولد قمری  بعضی اسمارو باتوجه به زمان تولدشون تعیین میکردن خصوصا در ماه های قمری  مثلا اگه تو ماه رجب بدنیا می اومد میذارشتن رجب یا ماه صفر میذاشتن  صفر  یا صفر علی ماه شعبان می ذاشتن شعبان یا شعبانعلی عید قربان میذاشتن   قربان یا قربانعلی ،حاجی نکته : معمولا اگه کسی اسمی  انتخاب می کرد  که تو بستگانِ نزدیک مثلش بود ، موجب دلخوری اونا میشد  و میگفتن مگه فلانی مرده که تو اسمشو ورداشتی؟ دراین مواقع معمولا یه پسوند یا پیشوند براش انتخاب می کردن که کدورتی پیش نیاد، مثلا اگه محمد بود میذاشتن محمد علی ، محمد رضاو.... پیشوند وپسوند نام زنانه: بَگُم( بیگم ) هم به تنهایی به عنوان اسم استفاده می شد وهم به عنوان پیشوند وپسوند مثل زهرا بگم بیگم در اصل یه کلمه ترکی به معنی «عالی مقامه »که اشراف استفاده میکردن خاتون، سلطان ، بی بی  =  اینها، هم به تنهایی به عنوان اسم استفاده می شد وهم به عنوان پیشوند وپسوند اصلی یا تشریفاتی ، مثل زهرا خاتون ،  زهرا سلطان ،  زهرا بی بی و... پسوند جان = ( صاحب جان ، قمرجان ،خانم جان ، بی بی جان و..) علاوه بر موارد بالا بد نیس بدونید:  ✓ بعضی از اسامی  والقاب قدیمی زنان  دیگه کمتر استفاده میشه مثل: خانم کوچیک ، پسوندهای خاتون ،  سلطان ، فاطْمه صُغری، فاطْمه کبری، فاطْمه بی بی، جهان ، کشور ، ماه سلطان ، شهر بانو، کوکب ، گلنسا ،قمر، گلچهره ، خیر النسا و... ✓ بعضی از اسامی وابسته  به ائمه هم بود که کمتر استفاده میشه مثل : اُمِّ حبیبه ، ام سلمه ، ام‌کلثوم ، ربابه و..... 🌺 ✓ تک و توک از پسوندهای «شاه» ،  هم برا خانم ها وهم برای اقایون استفاده می شد ✓ بعضی اسامی هم زنونه اس وهم مردونه ، منتها برا اقایون معمولا از پسوند الله استفاده میشه مثل نصرت ، عزت برای خانم ها  یا نصرت الله ، عزت الله و.. برای اقایون 🌸 تلفظ بعضی از اسامی مردانه در رحمت اباد  مَحَمَّد= مَحمد مَحمًِیْدی= محمد مهدی مَحَنْ نقی= محمد نقی محت تقی= محمد تقی محدعلی = محمد علی مَحد حسین=محمد حسین محد حسن=محمد حسن جحفر=جعفر محن جحفر/ محم جحفر= محمد جعفر محرضا= محمد رضا محدیکبر= محمد اکبر زِکْریا= زَکَریا اسمَعَیل= اسماعیل محسین= محسن ابرایم= ابراهیم زَرا = زهرا فاطْمَه = فاطِمه خی نسا= خیر النسا شربانو= شهر بانو زُبید= زبیده کُرثُم = کلثوم و... ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📌 اصل جنس تاریخ کاشان، هفت هزار سال را پر کرده. قدم زدن در هفتمین نمایشگاه ملی فردخت، باز هم یاد خیلی‌ها آورد کاشان، شهر جهانی نساجی سنتی است. مسئول نمایشگاه گفت امسال آثار زیادی در داوری پذیرفته شده و به نمایشگاه فردخت راه پیدا کرده. با هر سبک و سلیقه‌ای مانتو و پوشینه دیدم. چه سنتی چه مدرن. چرخی زدم بین مانتوها. مگر تمام می‌شدند کارها؟ گُله به گُله، تو طبقه همکف ساختمان نیایش، بالاپوش خوشگل و هنرمندانه چشمم را گرفت. هر کدام حرفی برای گفتن داشتند. دقیق‌تر دیدم، بعضی‌هاشان انگار حرف می‌زدند. یکی از مانتوهای بلند و جلو بسته روی بالاتنه، جلیقه مخمل قرمز جگری داشت. درست شبیه جلیقه زن‌های قدیم که بدنشان را محفوظ می‌کرد. همان‌هایی که اصالت و نجابت ازش می‌ریخت. دور تا دور جلیقه با سرمه طلایی و زنجیره، دوخت خورده بود و در حاشیه، ترنج‌ها واگیره داشت. آرام دست کشیدم روی دوخت‌ها، مطمئن شدم کار دست است. همان لحظه انگار دستی از توی آستین مانتو بیرون آمد و باهام دست به یقه شد. در همان حالت ماندم. چشمم خورد طرف نیمه چپ مانتو و بهم گفت «تا، بنده نباشی؛» نیمه راست مانتو تکمیلش کرد: «تابنده نباشی.» تو دلم گفتم: «وا! مگه لباس‌ها هم حرف میزنن؟» به خودم آمدم. این جمله با نخ آبی، در کادری از نخ‌های سبز و نارنجی قاب‌بندی و روی جلیقه قرمز دوخته شده بود. چه تلنگری! آن هم روی یک مانتو. غرق بودم تو دنیایی از نقش و طرح ایرانی. هر کدام، از آن یکی قشنگ‌تر. به طوری که نمی‌توانستم ازشان چشم بردارم. حسابش را بکن برای دیدن هر مانتو ده دقیقه‌ام وقت بگذارم کمِ کمش برای ۱۸۰۰تا کار آن هم توی سه ساعت، وقت کم می‌آورم. بین همین حساب کتاب‌های سرانگشتی، میخ شدم روی طرح سه تا مانتو با هماهنگی در رنگ و طرح کنار هم. نرفتم به طرف فقط تکه‌ای پارچه، رفتم به قلب فلسطین. همان جایی که یک سال و چهار ماهه طوفان به پا کرده. اول شناسنامه اثر را خواندم. اسم اثر؛ مانتو مقاومت. این کار مشترک چند نفر از هنرمندهای اهل قم بود. یکی از مانتوها یقه بلند قرمز خورده بود که با نوک پرنده تیزی ملایمی بهش داده بود. دکمه مشکی و برجسته هم به جای چشم پرنده. مغزی دوزی‌ یقه، رنگ مغز پسته‌ای بود. هر طرف مانتو را می‌دیدی نشانی از فلسطین را عَلَم داشت. شاخه‌های زیتون زخمی روی در جیب‌ها. پرنده‌ای در حال پرواز، در کارور پشت مانتو شبیه چفیه فلسطینی دوخته شده بود. تکه دوزی قرمز و مشکی در خط کمر آن یکی مانتو، پرچم فلسطین را در گوشه نمایشگاه فردخت برد بالای بالا. یقین کردم لباس چقدر به آدم هویت می‌دهد. چه آن مانتو جلیقه قرمز، چه این مانتوهای مقاومت. فقط کافی است سلیقه‌ها تحریک شود تا صنعت در خدمت سنت، اصل جنس را تولید کند. و حالا در روزهای آخر، به نظر کارشناس‌های فرهنگی نمایشگاه در چند قدمی بین‌المللی شدن قرار دارد. هنرمندهای مانتو مقاومت این سه مانتو را با بالاترین قیمت مادی و معنوی به مزایده گذاشتند به نفع جبهه مقاومت. مانتو مقاومت رتبه سوم بخش مد مقاومت را در بخش داوری جشنواره فردخت کسب کرد. ✍ملیحه خانی پنج‌شنبه | ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ | https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4469 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─