📸 تو میراث اجداد پاک منی!
🔹 جدیدترین دیوارنگاره میدان ولیعصر(عج) با طرحی از خلیج همیشه فارس و سه جزیره ایرانی بامداد امروز رونمایی شد.
#جزایر
#خلیج_فارس
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3549
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
16.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ #جزایر سه گانه #خلیج_فارس، ارث پدری ماست 🇮🇷
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3549
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🌿#قوجه_بیگلو
🎙نقل از مرحوم حاج رحيم بيگ زاده
✍به قلم دهنز عباس زاده نوه آن مرحوم
📝تايپ از : علي رضا اصلاني
📜قوجه بیگلو:
این طایفه از جنوب خاک عثمانی (ترکیه کنونی) به ایران مهاجرت کرده و از قزلباش های شاه اسماعیل به شمار میرفتند که در جنگ ایران و عثمانی به نفع ایران و شاه اسماعیل جنگیده و حماسه ها افریده اند.
۱- جلوس طایفه قوجه بیگلو – قوجه بیگ و پسران قوجه بیگ – حاج حسنعلی بیگ – استان بیگ
۲- پسر حاج حسنعلی بیگ – علیرضا بیگ – رییس تیره علیرضا بیگلو
۳- پسران استان بیگ - چهار پسر از یک مادر به نامهای:
۱- میرزا حسین – آقا حسین – خان حسین – شاه حسین
۲- دو پسر از یک مادر نیز به نامهای علی حسین – کلب حسین
۴- پدر قوجه بیگ به نام ببر سیاه مشهور بوده که یکی از سرداران و نام آوران #نادر_شاه بود
۵- استان بیگ عموی علیرضا بیگ و همچنین پدر زن علیرضا بیگ بود .
۶- ردیف ۳ بند ۱ که چهار پسر استان بیگ را تشکیل داده از بنیان گذاران #طایفه عیسی لو واقع در محل ارشق (ارشه) هستند که در واقع اجداد طایفه عیسی لو می باشند .
📌همچنین پسران ردیف ۳ بند ۲ استان بیگ هفت تیره از طایفه قوجه بیگلو را به نام تیره های:
۱- جوروق بیگلو
۲- نورواله بیگلو
۳-نصر اله بیگلو
۴-شاه پلنگ خان
۵-آل اسکندر
۶- توپال آلی را تشکیل داده اند .
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3557
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📜#شجره_نامه
🌿شجره نامه ی کلی اولاد رستم بگ و اولاد #جلودار
✨بسم الله الرحمن الرحیم
✍در این پست به اولاد جلودار (اجداد سرتیپ و حجت الله و سیف علی) و اولاد رستم بگ (اجداد علی آقا و ولی خان) پرداخته خواهد شد.
📌تا جایی که توانستیم ریشه یابی کنیم #زکی سر سلسله این نسل است.
زکی پدر بهبود است و بهبود پدر شفیع است .
شفیع پدر رستم بگ و قربان علی (جلودار) است. رستم بگ (پدر خان کرم و نی کرم ) و قربان علی (پدر بهرام علی و کرمعلی و نامدار) است.
رستم بگ و قربان علی ( جلودار) با هم برادرند و رستم بگ پدر خان کرم و نی کرم است .
نی کرم بدون زن و فرزند درگذشته و خان کرم پدر علی آقا و حاج احمد و مشهدی مهدی و ولی خان است. مشهدی حسن قلی برادر مادری خان کرم است و فرزندانش حاجی بابر و حاجی نادر و حاجی موسی و امیرحسین هم اکنون در سرحد بزرگ (سمیرم) ساکن هستند .
📌گفتیم که قربان علی که به جلودار معروف است با رستم بگ برادر هستند . جلودار پدر بهرام علی و کرمعلی و نامدار است.
نامدار پدر حاج سرتیپ و فریبرز است و بهرام علی پدر نصرالله و حجت الله و فرج الله و یدالله است.
کرمعلی پدر سیف علی و هدایت است. فرج الله پدر نوراله ، اسدالله ، رسول ، عین الله و روح الله است. مرحوم نورالله در سالهای دور بر اثر ریزش کوه درگذشته است. نصرالله پدر خیرالله ،امان الله ، شکرالله است. حجت الله پدر محمد اسماعیل و محمد ابراهیم و محمد کریم و محمد حسین است. یدالله پدر عبدالرحیم، محمد هاشم، عبدالناصر ، عبدالصمد و و عبدالحمید است.
✍+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۱۲/۱۰ ساعت 14:19 توسط هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه ی هیچیم
"شجره نامه ی کلی اولاد رستم بگ و اولاد جلودار"
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3558
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
"حسن ملکشاهی | پاتوق کتاب فردا" https://bookroom.ir/products/author-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D9%85%D9%84%DA%A9%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C
"حسن ملکشاهی نویسنده کتاب ترجمه و تفسیر تهذیب المنطق تفتازانی" https://www.iranketab.ir/profile/26672-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D9%85%D9%84%DA%A9%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C
"دکتر حسن ملکشاهی" http://diva-malekshah-babol.blogfa.com/post/45
🌐https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3552
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🌐https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3552
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
💠#دکتر_حسن_ملکشاهی
۱.
📝شبکه هایی برای تغییر ذائقه جوان
✍نویسنده: حسن ملکشاهی
📚منبع: فرهنگ پویا شهریور ۱۳۸۷ شماره ۸ و ۹
🔎حوزه های تخصصی:
حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق حرفه ای اخلاق رسانه ای
حوزههای تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات ارتباطات و فرهنگ ارتباطات بین فردی
۲.
📝تحقیقی درباره قضیه و تصدیق و رابطه بین آنها
✍نویسنده: حسن ملکشاهی
📚منبع: مقالات و بررسی ها ۱۳۵۸ شماره ۳۲ و ۳۳
🔎حوزه های تخصصی:
حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی منطق مباحث الفاظ
حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی منطق قضایا و احکام آن
۳.
📝بررسی آرا و افکار خاص سهروردی در حکمت الاشراق
✍نویسنده: حسن ملکشاهی
📚منبع: مقالات و بررسی ها ۱۳۵۶ شماره ۳۰
🔎حوزه های تخصصی:
حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
۴.
📝بررسی افکار خاص سهروردی در حکمت الاشراق
✍نویسنده: حسن ملکشاهی
📚منبع: مقالات و بررسی ها ۱۳۵۶ شماره ۲۸ و ۲۹
🔎حوزه های تخصصی:
حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
۵.
📝ابن سینا و تحول منطق ارسطو
✍نویسنده: حسن ملکشاهی
📚منبع: مقالات و بررسی ها ۱۳۵۴ شماره ۲۵ و ۲۶
🔎حوزه های تخصصی:
حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
حوزههای تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطو
۶.
📝ابن سینا و تحول منطق ارسطو
✍نویسنده: حسن ملکشاهی
📚منبع: مقالات و بررسی ها ۱۳۵۴ شماره ۲۳ و ۲۴
🔎حوزه های تخصصی:
حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی منطق کلیات تاریخ منطق
۷.
📝اشارات و تنبیهات ابن سینا
✍نویسنده: حسن ملکشاهی
📚منبع: مقالات و بررسی ها ۱۳۵۰ شماره ۵ و ۶
🔎حوزه های تخصصی:
حوزههای تخصصی ادبیات کلیات نقد و معرفی کتاب(review)
حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات کتابشناسی
۸.
📝بررسی اشارات و تنبیهات از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی و فخر الدین رازی
✍نویسنده: حسن ملکشاهی
📚منبع: مقالات و بررسی ها ۱۳۵۰ شماره ۷ و ۸
🔎حوزه های تخصصی:
حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی
حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات کتابشناسی
🌍#بندپی 🟢#دیوا 🌿#ملکشاه
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3552
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
✍#دکتر_حسن_ملکشاهى (۱۳۰۷- ۱۳۸۷ ش)، مترجم، شارح فلسفه اسلامی به فارسی، استاد گروه فلسفه دانشکده الهیات دانشگاه تهران و استاد مدعو دانشگاه پرینستون آمریکا ، کتاب ترجمه و شرح اشارات و تنبیهات وی برگزیده کتاب سال گردید.
📄ملکشاهی، حسن:
نام پدر ملا رضا
متولد ۱۳۰۷ خورشیدی
محل تولد بابل روستای #دیوا
رحلت ۱۹ فروردینماه ۱۳۸۷ ش
اساتید آیتالله خویى
آیتالله شاهرودى
🌸ولادت:
در سال ۱۳۰۷ ش، در بابل روستای دیوا متولد شد.
📚تحصیلات:
تحصیلات خود را در مدرسههاى خیراتخان مشهد و سپهسالار تهران گذراند.
دروس خارج را در نجف اشرف خواند و درجه #اجتهاد را از محضر آیات عظام، آیتالله خویى و آیتالله شاهرودى گرفت. او پس از اخذ درجه مدرسى به پیشنهاد بدیعالزمان فروزانفر، در دانشكده الهیات دانشگاه تهران همزمان با تدریس، در سال ۱۳۳۹ موفق به اخذ درجه دكترى در رشتهى فلسفه و الهیات شد. وی از سال ۱۳۵۲ به مدت ۱۵ سال مدیریت گروه فلسفه دانشكده الهیات دانشگاه تهران را بر عهده داشت و نیز استاد مدعو در دانشگاه پرینستون آمریكا بود.
💠ملکشاهى در محضر كسانى همچون: ادیب نیشابورى، بدیعالزمان فروزانفر، فاضل تونى و مهدى الهى قمشهاى شاگردى كرده بود.
🍂ملکشاهى مدتى به علت عارضه ریوى در بستر بیمارى بود،
📚کتاب های حسن ملکشاهی:
■اشارات و تنبیهات ابن سینا (دو جلدی)
■ترجمه و تفسیر تهذیب المنطق تفتازانی
■الالفاظ المستعمله فی المنطق
■حرکت
■اثولوجیا
■السیاسه المدنیه
■فصول منتزعه
■و...
🖤وفات:
عصر روز دوشنبه، ۱۹ فروردینماه در بیمارستان طالقانى تهران از دنیا رفت. وى در پنجشنبه، ۲۲ فروردین ۱۳۸۷، تشییع و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
در این مراسم جمعى از استادان فلسفه و همكاران ملکشاهى و نیز آیتالله شبیرى زنجانى حضور داشتند.
#بندپی #دیوا #ملکشاه
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3552
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
پژوهش اِدمُلّاوَند
🔎ریشه کلمه #بشقاب 🌺 ✍در قدیم پلو یا چلو را در مجمعههای بزرگی میکشیدند، که به آنها «قاپ» یا «قاب»
نویسنده: لیثی حبیبی - م. تلگر
چهارشنبه ۲ آبان ۱۴۰۳
ساعت: ۰:۲۵
سلام دوست عزیز و خسته مباشید.
💌روشنگری شما نیک بود؛ ولی آوردن «پیشقاب»، کمی سردرگمی ایجاد کرده، یعنی خواننده می تواند به این برسد که اصل پیشقاب بوده؛ در حالی که خود نویسنده فرموده اند، بُش = خالی. اگر منظور بُش = خالی، بوده، دیگر نمی تواند پیش باشد. اگر پیش درست است، نمی تواند بُش باشد. زیرا پیش = جلو، قبل، روبرو، واژه ای ست کهن و ایرانی(پهلوی)
کوتاه: در نوشتار شما عیبی اساسی نیست؛ همانطور که نوشتم، می تواند باعث سردرگمی شود،
زیرا این دو واژه(بُش و پیش) یکی ترکی و دیگری ایرانی است.
پیوسته پیروز و شاد باشید.
✍لیثی حبیبی - م. تلنگر
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3551
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🌸#شعر #مازنی
اون قَدیما گِلی خِنه داشتِه صِفا یادش بخیر
اَمه مَله چَپّونعمو داشتِه چوقا یادش بخیر
پیر گالِش جُوله بِدست گوی هِمرا یادش بخیر
گویِ گردنِ زَنگِ تال داشتهِ صِدا یادش بخیر
📌به فارسی
اون قدیما خونه های گلی چه صفایی داشت یادش بخیر
عموچوپان محل ما چوقا داشت یادش بخیر
گالش پیر جوله در دست همراه گاو یادش بخیر
زنگ گردن گاو هم صدا میداد یادش بخیر
چوقا= لباسی از جنس پشم گوسفند
جوله= ظرفی چوبی یا مسی برای پرکردن شیر
تال = زنگوله های نسبتا بزرگ دور گردن گاو
✍️#حمیدرضایزدانی_اوریمی
📝#ابوالفضل_وکیلی
📜#فرهنگ_عامه
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3564
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📜#فرهنگ_عامه
🔷 کِــــــــــــــلوا نـــــون ، (نان فطیر گالشی)
🔶« کِلوا نون » نان فطیرِ مُقَوّی و خوشمزه ای است که گالش ها داخل ظرف مخصوصی به نام « کِلوا پَج » زیر خاکستر داغ در محل سکونت شان در جنگل ها و ارتفاعات یعنی « گالِش مِنزل، بِئنه سَر، تِلار، گاو بِنه » درست می کنند .
✔️گالش ها یعنی دامداران و گاوداران جنگل نشین ، در جنگل مشغول پرورش نژاد گاوهای بومی محلّی تبرستان « وِلایِتی گُو » هستند .
🔶چوپان های هزارجریبی،هنگام کوچ فصلی ییلاق، در مراتع و علفزارهای ارتفاعات کوهستانی مازندران ، ساکن شده ، جایگاه و استراحتگاه و سرپناهی به نام « پَر » برای پرورش گوسفندها و بزها مشغول به فعالیت هستند. چوپان ها نیز هنگامی که دور از روستا و خانه شان، در طبیعت ساکن می شوند نیز ، کلوا نون می پزند.
🔶مواد اولیه برای پختن کلوا نون ، شامل آرد، شیر محلی، سرشیر، کره محلی و مقدار کمی ماست می باشد که گالش ، خمیر آن را درون ظرف های مخصوص (کِلوا پَچ) قرار داده و آن را مدتی زیر خاکستر داغ قرار می دهند تا تبدیل به یک نان مقوی و لذیذ شود.
🔶اندازه کلوا نون نسبت به تَندیر نون ( نان تنوری) ، بزرگتر و ضخیم و کلفت تر و دارای بافت داخلی اسفنجی هست .کلوا نون شبیه لوه نون می باشد و با توجه به نیاز و مصرف روزانه ، تنها یک قرص ( یِتا تَنزه ) درست می شود .
🔶 گالش ها و چوپان ها در سکونتگاه های دور از منزل و روستا ، برای تامین روشنایی شبانه ، از چراغ های روشنایی با سوخت نفت یعنی چراغ گِردسوز و لَمپا و فِنِر( فانوس) استفاده می کنند .
📸عکّاس هنرمند هزارجریب :
آقای مجید زارع از لوجِندِه
📝#ابوالفضل_وکیلی
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3562
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#شعر #مازنی
💢 دوبیتی تبری
بِهـار خاره، مه باغّـه گُل سَرهایره
مه دشتِ جا غم وغرصه پَرهایره
هِـــلاکِنـــدم شه دورِ ناخِشــی ره
خِشــی کــوفــا بَوه، دلّــه وَر هایره
✍️ خاطره صابری
📌برگردان
بهار خوب است که باغم را گل پر کند
از سرزمینم غم و غصه پر بگیرد
ناخوشیهای دور وبرم را تکان بدهم
خوشی جمع بشود و کنار دلم بنشیند
🖊#خاطره_صابری
📝#ابوالفضل_وکیلی
📜#فرهنگ_عامه
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3563
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🌺#ته_تی_های_ادب_مازندران
👥 #زبان_تبری_گویش_گویشوران_آمل
👤 #سراینده_جناب_علی_سپهری_مهجور:
بَتِـتمـی، اَتتــه عمــرا، لو بَخِننی
دِشـون ره تـو هِـدامی، دو بَخِننی
بَمِنـنی، زِننـه بَـیمـی، گَـت بَهیمی
بَدی! آخِر شه دَس جا چو بَخِننی!!!
✍️ #برگردان_چارانه(#دوبیتی)#به_پارسی:
یک عمر، دویدیم و بی مِهری دیدیم.
تغار(دوشاب) تکاندیم اما سهم ما فقط دوغ بود.
مُردیم و زنده شدیم تا به سن جوانی رسیدیم،
سرانجام، با دستِ خود، از پای در آمدیم 😔
✅ #دانش زبانی:
▪️ بخِننی / بًخِردمی / بِخواردمی: خوردیم.(اول شخص جمع)
▪️آرایه کنایه= دِشـون ره تـو هِـدامی، دو بَخِننی=کوشش افزون، بهره ناچیز.
▪️آرایه کنایه= شه دَس جا چو بَخِننی=ازماست که برماست.
▪️آرایه واج آرایی= بازگفت همخوان(صامت)"ت / ن " درلنگه یکم و سوم.
▪️آرایه تکرار= " بَخِننی "
🖊#علی_سپهری_مهجور
📝#ابوالفضل_وکیلی
📜#فرهنگ_عامه
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3561
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📜کلماتی که در بچگی ازش استفاده میکردیم و هنوز در ضمیر ناخوداگاهمون باقی مونده و سرشار از خاطراته:
#واژگان #اصطلاحات
اَشنیفه = عطسه
چَنِه = چونه _ فک
مافور = چونه بزرگ
هِمِندِه = بیرون از خونه
مُرقاض = قیچی
کَش جُمِه = پُلیور
تُمُّن = شلوار
کُمُّن = خشتک شلوار
پَرُن = قسمت جلوی پیراهن یا دامن
مُچِّکل = مارمولک
دیلمِک = آفتاب پرست
گِل گِلی = قلقلک
پُسکَنده =پله
کورماز=مگس
آبچین = کیسه مشمایی(پلاستیک)
کوره لول=لوله بخاری
سُز=سبز
دوآج=لحاف
کِوریک=کبریت
چُرقَد=روسری
دِوَندی=کفش پلاستیکی
شِبره=کفش پاشنه بلند
کاب بِلنددوندی = کفش پاشنه بلند
لاک لاک پشتی = لاکپشت
اَرمِنجی = جوجه تیغی
دَکّال= اصلااا
شَلمُن=تیربرق
کُش=خارش
بَکُ=بِخارون
بَکُستمِه = خاروندم
چَنگی=ناخن بلند
چینگال=چنگال
چَنگِل=چغندر
غول=کَر(ناشنوا)
لَشت=طنابی که پارچه ای باشد
رَسِن = طناب
لِنگ= پا
گَدبِوا=پدربزرگ
بِوی=مادربزرگ
نِنا =مامان
گَگِ= بِرار =داداش
دِدا= خاخِر =خواهر
بِوا=بابا
وَسّا = نَوه
تیسَمبَعو=سوسک
گَل = موش
زیر = نعلبکی
پیش لَمپا سر = بالکن
دَستِک= دست انداز بالکن
تَش کَش= خاک انداز فلزی
ماشه= گیره فلزی که باهاش آتیشو میگیرن
دیزِندُن= سه پایه فلزی که روش آشپزی میکردن
اَپا= کلمه تعجب
چَچکِل= چوبی که درحال سوختنه
چَپّر=نردبان
قِوا=کُت
بادی=فانوس
شِ=شبنم
چَل=سنجاقک
چَل = وسیله ای چوبی و دست ساز برای ریسندگی
بِندا=حصاری که با شاخه های درخت دور زمینها درست میکردند.
کَلُش=کفش پلاستیکی خانومها
دوری=بشقاب
کَچِه = قاشق چوبی
تاس=کاسه
لَوِه=قابلمه
سِمبار = سماور
کَلکا=پنجره کوچک
کَلدَر= چوبهایی که به خاطر نیومدن گاو تو حیاط میزاشتن
پاها= چوبی بلند و محکم
راپُّن = شلوار مخصوص کار برای شالیزار
جَردِه= هیزمی که بسیار نازک هستن.
وا = باد
رَندی = ته دیگ
دِسکِله = آبی که برای پختن برنج جوش میارن.
نِسُم = جنگل
کَوی = کدو
سِره = برگهای خشک
شَبچَرِه = خوراکی یا خشکباری که بعد شام میخوردن.
پِشُم = پذیرایی بعد شام
خَرزین = دیوار کوتاهی که بعد وارد شدن خونه میساختن فک کنم برای گذاشتن پالان اسب و خر .
توک = چوب محکمی که برای خراب نشدن دیواری تکیه میدادن.
نون کَر = وردنه چوبی
دِنه = دیروز
کَپِّل = پرتاب کردن
تَلِم = گاو ماده ای که هنوز مادر نشده
تِلِم = ظرف چوبی که در آن ماستو تبدیل به دوغ میکنند و کره میگیرن.
مَنگُ = گاو ماده ای که گوساله دارد
جُنکا = گاو نر جوان
وِرزا = گاو نر چننند ساله
چاشت = غذایی که برای کشاورز به رودبار میفرستادن
گوگ = گوساله
چَلِک = ظرف حلبی
وَندِه = طنابهای بهم بافته مثل تور ماهیگیری که کاه توش میریختن و با اسب از صحرا به خونه میاوردن
ساها = جایی که آفتاب خور نبود
تاوِر = جایی که آفتاب خور بود
پَنجه = نوبت
سِگ = بچه ای که مادر ندارد
بالبَند = النگو
گوشبال = گوشواره
اُدَنگ = آسیاب
کا = بازی
تِک = دهان
چاک = رودخونه
کلِه = اجاقی که با سنگ و گل درست کرده بودند برای پختنغذا
شِلاب = بارون شدید
شپِل = سوتی که با دهن و یا انگشت و دهن میزنند
کَش سَنگ = وسیله ای که پسرهای کیاسر خودشون درستش میکردن برای شکار گنجشک
پاپلیک = پروانه
شاب = گام برداشتن
سَر تَن شور = حمام
قِرقاضی = لجبازی ( لَج کسیودرآوردن )
لِم لِم = خیسِ خیس
سیب نِهِب = تَشَر رفتن (یه نوع دعواکردن )
سیب هِدا = مشکلی کسیو تحت فشار قرار بده .
آسنی = قصه
شییُنگ = جیغ بسیار بلند
اُن هانی = جِن
لاپِّه و چاپِّه = خیلی پاره شده
✍️#میرموسی_موسوی_کیاسری
📝#ابوالفضل_وکیلی
📜#فرهنگ_عامه
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3560
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📜زبان و فرهنگ مازنی
▫️#اصطلاحات و #واژگان تبری به قلم غلامحسین باقِری الاشتی
✅ وَرف کِلو .🔺 گلوله برف . هر چیز سفید راِبه گلوله برف تشبیه کردن
✅ هَرِه. 🔺. اَرِّه .
✅. هِرِه 🔺 بلند شو. . از جایت بَرخیز
✅. نَدی بَدی 🔺 تازه به دوران رسیده
✅ رِس. 🔺 طناب عَلفی . طناب علفی که از تاباندنِ علف ها یا ساقه غَلّات درست میشود تا ساقه علف ها وغلات پخش و پراکنده نشوند
البته در بعضی مناطق به نخی که از کَنَف تهیه میشود. را. هم. رَس. میگویند
✅.زِزِم کِلی 🔺. لانه زَنبور
✅ زَردِک 🔺. هَویج. . به رنگ زرد
✅ سرتاش. 🔺. سلمونی . آرایشگر . کنایه به افراد کلاه بردار و افراد حقه باز و بی حیا و پر رو نیز هست
✅ مِلاج. 🔺 فرو رفتگی قسمت جلوی سر طفل و نوزاد
✅. نابِدا 🔺. مَبادا.
✅ سِه کَپِّلی 🔺 سه نفر که با هم سوار بر اسب و یا الاع شوند یا سوار بر موتور سیکلت شوند
✅شو کور ..🔺 کسی که چشمهایش در شب خوب نبیند، شب کور
✅. شوکا پِسی. 🔺. نوعی سوت که از علف درست میکنند. تا با این سوت. آهو راِ. فریب دهند
✅دِله مول. 🔺 کسی که مرموزانه و موذیانه کاری راِانجام میدهد. که کسی متوجه نشود. .آب زیرِ کاه
✍️ #غلامحسین_باقِری_الاشتی
📝#ابوالفضل_وکیلی
📜#فرهنگ_عامه
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3559
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🏠معماری خانه های لفور
منازل روستایی و معماری خانه های لفور
كاربرد چوب درمعماري خانه هاي روستايي به عنوان مصالح اوليه كه به وفور يافت مي شود همواره در منطقه لفور متداول و مرسوم بوده و امروزه هم رايج است. با نگرش به خانه هاي سنتي و اصيل روستايي در مي يابيم كه اكثر خانه ها بر روي پايه هاي چوبي در يك دو يا سه طبقه ساخته شده اند. خانه هاي روستايي بر پايه اين فرم معماري اصيل منطقه شكل گرفته اند و اغلب داراي آرايه هاي چوبي بسيار زيبا هستند. اين خانه هاي چوبي حداقل داراي دو اتاق و يك بالكن كه در ورودي آنها در بالكن باز مي شود. اغلب خانه هاي روستايي دارا يك پستو هم مي باشند. در مجاورت خانه ها معولا يك طويله يا آغل جهت گاو، گوسفند و يا اسب و همينطور لانه مرغ و خروس هاي خانگي و در بعضي موارد در حياط خانه روستايي يك نفار هم وجود داشته است. براي دسترسي به نفار از پل چوبي كه نفار را به بالكن خانه وصل مي كرد، استفاده مي شده است.از كاه شالي یا تخته های زمخت(لت) (تصویر انتهای م تن را نگاه کنید) براي پوشش سقف خانه هاي روستايي استفاده مي كردند.
افراد ثروتمند خانه ها اعياني، يا کله وزيري با چند اتاق مجزا بعنوان نشیمن، دالون، اتاق مخصوص پذیرایی میهمان و ... می ساختند. خانه ها به رديف رو به قبله و آفتاب گیر و اغلب با یک پستو که در آن در پشت خانه رو به دريا و در داخل پستو باز می شد كه با باز شدن در پستو هوای خنک از داخل آن به درون خانه كوران می کرد و و فضاي اتاق را خنك می نمود.
چوب مهمترین قلم در بین مصالح مورد نیاز برای ساخت خانه بود. برای تهیه چوب معمولا از درختان افتاده استفاده می کردند. تبر، اره آهنی و گرد بر (شیبه به ارَه آهنی) ابزارهای اصلی برای برش تنه درخت بودند.
فصل بریدن درخت و تهیه چوب هم فصل خاصی بود. فصلی مناسب بود که درخت کمترین آب ممکن را داشت لذا چوبهای بهاره بدرد نمی خورد و فورا موریانه می زد. استادان نجار پس از قطع درخت نسبت به برش تنه درخت به کمک تبر اقدام می کردند.
برش های تنه درخت را به کمک تبر تراشیده و کنده می کردند. کنده کردن کار هر کسی نبود.استادیو مهارت و سلیقه خاص خودش را می خواست.
کنده ها را به کمک اره یا تبر در همان جنگل بصورت صاف شده و الوار در می آوردند به همین دلیل الوارها یا تبری بودند یا اره کشی شده. برای تهیه الوارهای اره کشی شده در همان جنگل دستگاه اره کشی برپا می کردند. الوار را برای مصارف خاص در اندازه های مختلف برش می دادند و به این طریق چوب های آماده کرده و سپس به روستا حمل می کردند. چوبها بعد از حمل شدن به حیاط عمودی چیده می شدند تا خشک شوند.
الوارها را با اسب به روستا می آوردند. هر اسب توان حمل دو الوار را داشت که در دو طرف پالان آن در حالی که یک طرف آن روی زمین و طرف دیگر به سمت بالا بود به هم بسته، بارگیری و حمل می شدند. با دیدن کاروان اسبهای الوار مشخص بود که چه کسی خانه سازی دارد. معمولا الوارها در ابعاد چهار یا پنج متری تهیه شده و در حیاط خانه برش داده می شدند(در صورتی که متر در دسترس نبود از مقیاس دسته تبر (تور دم) برای اندازه گیری استفاده می کردند). برش الوار و تبدیل آن به پَلوَر و تخته در حیاط خانه انجام می شد.
کار برش الوارها و تهیه جوب، بکمک یک ارّه بزرگ آهنی انجام می شد. یکی از کارهای استادان نجار ارّه کشی بود. ارّه کشی کار سخت و طاقت فرسایی بود.
پس از حمل الوار به روستا در گوشه حیاط داربستی به ارتفاع سه متر (دستگاه اره کشی ) بر پا می شد و دو نفر با اره بلندی که در دو طرف دسته داشت کار برش را انجام می دادند به این ترتیب که یک نفر در بالا و یک نفر در پایین چوب را ارّه می کردند. هر الوار معمولا چند پَلوَر می داد. پَلوَر و نال و هلا و ... که آماده می شد نوبت استا نجار بود که کار ساخت خانه را شروح کند.
معماری خانه ها در لفور به دو گونه کل خانه و لارده ای و یا بصورت ترکیبی(یک اتاق لارده ای و چند اتاق کل خنه ای) بود.
مراحل اصلی ساخت شامل چهارسنگ گذازی کل چینی،(نصب ستون و لارده زنی برای خانه های لارده ای) سرسازی و ایجاد پوشش سقف خانه بوده است.
بعد از اینکه مقدمات کار (کاه، سنگ، گل رس، چوب و میخ و... )برای خانه سازی آماده می شد. چند نفر پیر مرد و باتجربه را جهت راهنمایی برای گذاشتن چهارسنگ دعوت می کردند. در روستاهای لفور تمام خانه را روی چهارسنگ که در چهارگوشه پی خانه کار گذاشته می شد، بنا می کردند. چهارسنگ ها با عث می شدند رطوبت نتواند به بنای چوبی آسیب وارد نماید و همینطور به درون خانه و دیوارها نفوذ کند.
#خنه
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3566
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
جهت نصب چهارسنگ ابتدا باید پی ساده کنده می شد. بعد از پی کنی ساده، نوبت گذشتن چهارسنگ بود. چهار سنگ (سنگهای بزرگ) را در چهارگوشه و سنگ های کوچکتر را بعدا در عرض پی کنار هم تا زیر اولین چوب زیر کار می چیدند و روی آن را بعدا کاهگل می کشیدند.
در ساخت خانه کَل به کَلی ابتدا دیوار چوبی ایجاد می شد. به این کار کل چینی می گفتند. برای ایجاد دیوار چوبی، چوب ها (کَل) به ترتیب و بادقت خاصّ تا ارتفاع معینی روی هم چیده می شدند. ( دلیل نام گذاری این سبک از معماری خانه سازی به کل خنه به همین دلیل بوده است.) برای قرارگرفتن کامل چوب ها بر روی یکدیگر، در محل اتصال آنها اندکی از چوب زیرین برداشته می شد. در اصطلاح به آن کَنّش می گفتند. آخرین چوب که در واقع کار سرسازی بر روی ان انجام می شد. سرکَل نام داشت. بعدا تمام این چوب ها با کاهگل پوشانده می شدند و در آخرین مراحل ساخت خانه روی دیواراهای کاهگلی با گل مخصوص سفید یا زرد، نازک کاری انجام می شده است.
خانه لارده ای خانه ای است که اسکلت آن تماما از چوب و آن هم بر روی چهارسنگ بنا می شده است. طریقه ساخت خانه لارده ای به این نحو بوده است که پس از گذاشتن چهارسنگ ها، روی آن چوب محکم بصورت سرتاسری گذاشته می شد. به این چوب سرتا سری زیر نال می گفتند. نال چوب قطور و مکعب مستطیل شکل ستبری بود که از الوار نازکتر و از پَلوَر کلفت تر و معمولا از بهترین نوع چوب مانند ملج و ون (وولی)انتخاب می شد. زیرنال باید آنچنان قابلیتی می داشت که بتواند تما م بار را تحمل می کرد.
در خانه های لارده ای بعد از اینکه زیر نال روی چهارسنگ کار گذاشته می شد نوبت تیرهای چهار گوشه خانه (ستون های چوبی) و چهار گوشه اتاقها بود. این ستون ها به ردیف بر روی نال ها نصب می شد. بر روی ستون ها از دو طرف چوب های نازک تر بنام لارده میخ می شد. ( دلیل نام گذاری این سبک از معماری خانه سازی به لارده ای همین بوده است.) بعد از آماده سازی اسکلت چوبی درون این لارده ها را با کاه گل پر می کردند. دیوار توسط دو تخته ضربدری که به تمام هلاها و تیرها میخ می شد استحکام می یافت که به آن ..... می گفتند و به این ترتیب دیواری بدون روزنه پدید می آمد که تما ما به یکدیگر اتصال داشتند. میخ در خانه های لارده ای کاربرد زیادی داشت. میخ های مورد استفاده از بیست وچهار تا پنج بود و هر شماره کلفت و نازک هم داشت مثلا هشت کلفت یا هشت نازک و....
سر سازی کار استاد های نجار بود. نجارهای خانه ساز در قالب تیم های دو تا چهارنفره کار می کردند. کار سر سازی در واقع با گذاشتن سرنال آغاز می شد. سرنال نیز چوب تراش خورده مکعب مستطیل شکل و تقریبا به کلفتی چوب پلور بود. سرنال باید تما بار مربوط به سقف خانه را تحمل می کرد. اگر خانه کَل به کَلی بود سرنال بر روی سرکَل و اگر لارده ای بود بر روی ستون ها قرار می گرفت.
بعد از گذاشتن سرنال نوبت پَلوَر ریزی بود. معمولا پلورهای هر اتاق را جداگانه و به فاصله تقریبی نیم متر می ریختند. سعی می کردند برای استحکام خانه از پلور های بیش از چهار متر استفاده نکنند. بهترین پلور ها از درخت ملج، نمدار یا وولی (ون) بود و البته از مرس (راش ) هم استفاده میشد.
پلور ریزی که تمام می شد کار برپا کردن تیرک های شیروانی می رسید. درکار ایجاد بنا وقتی نوبت به بر پا کردن تیرک می رسید، استاد نجار و شاگرد هایش متوقف می شدند. استاد نجار می گفت میخ در چوب فرو نمی رود. در اینجا صاحب خانه به استادنجار و شاگردهایش هدیه می داد از پول نقد تا پارچه کله قند و ....
بعد از نصب تبرک و مراسم تیرک سری نوبت به هلا ریزی میرسید. هلاها چوب هایی به بلندی تقریبا چهار متر و به ضخامت تقریی ده سانتی متر بودند که در کنار یکدیگر و بصورت شیبدار یک طرف بر روی تیرکسری و طرف دگر آنها بر روی لبه پشت بام بصورت موازی و با فاصله تقریبی نیم متر نصب میشد. بر روی هلا ها چوبهایی با ضخامت کم جهت قرارگفتن پوشش سقف قرار میگرفت. برای خانه هایی که سقف انها با گالی پوشیده می شد، از چوب های نازک شمشاد استفاده می شد که به آنها شیش می گفتند. شیش های شمشادی حد اقل تا پنجاه سال مقاومت میکردند. برای موارد غیر از گالی چوب های نازک برش خورده با سطح صاف بعنوان زیر حلبی بر روی هلاها نصب میشد.
زیر حلبی یا شیش با مهارت خاصی نصب میشد. در مناطق ییلاقی پس از نصب زیرحلبی سقف شیروانی را تخته می کردند. در لفور با کاه برنج یا همان گاله برای پوشش سقف استفاده میکردند. در روستا افراد کمی بودند که عمل پوشش سقف با گاله را وارد بودند. پوشش گاله مشکلاتی داشت و مهم تر از همه اینکه در مقابل باد شدید مقاومت نداشت. ولی عایق خوبی بود و گرمای خانه را تا حدی حفظ می کرد. ضمن اینکه از نفوز باران و گرمای بیرون بدرون خانه و همینطور نفوذ سرما بخوبی جلو گیری می کرد.
#خنه
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3566
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦
عیب دیگر پوشش گاله این بود که بعد از یک سال تا هیجده ماه بمیزان زیادی دچار پوسیدگی می شد و می بایست ترمیم و تجدید می شد. البته تهیه گاله برای افرادی که زمین شالیزاری نداشتند هم هزینه بر بود و هم دردسر های خاص خودش راداشت. در هنگام مرمت پوشش سقف اگر تخته های روی پلور، هلا یا شیش نیاز به تعویض و مرمت داشت اقدام می کرند.
برای پوشش اسکلت چوبی خانه (در هر دو روش معماری) از کاهگل استفاده می کردند. برای تهیه کاهگل ابتدا کاهها خرد شده و آماده می شدند. بعد از آن نوبت عمل آوری گل رس بود. گل را به آب آغشته کرده و ورز می دادند . یعنی کارگر به آن آب می زد و با پای برهنه انرا تا جائیکه خاصیت چسبندگی پیدا کند لگد می کرد، بطوریکه بسختی با بیل برداشته می شد. بعد از پر کردن پی نوبت دیوار چینی زیر کار می رسید. بین چوب های دیوار را با لاشه سنگ یا سنگهایی که با پتک خرد شده بود و کاهگل ورز داده شده پر می کردند.
معمولا اگر کار خانه سازی در غیر فصل کاری روستا بود اهالی محل و مخصوصا افراد فامیل از هیچ کمکی دریغ نمی کردند. بچه های روستا هم به تماشا می آمدند و این بود که کار بچه ها هم در می آمد. بازی در فضای تازه و در کنار استاد نجارها که دائما سر آنها داد می کشیدند.
روی پلورها را تخته کوبی می کردند. بعبارت دیگر فاصله بین پلورها را با تخته و چوبهای نازکی می پوشاندند و روی آن را از بالا گل می مالیدند و به این طریق بام را برای استفاده بعنوان انبار اصلی خانه جهت نگهداری آذوقه اعم از شالی، گندم، جو، حبوبات، کد و ... مهیا می کردند. در گذشته های بسیار دور این اقلام به جهت حفاظت در مقابل موش، در داخل کندو های چوبی در بالا پشت بام نگهداری می کردند. ناگفته نماندکه گاهی افراد به میزان ذخائری که در آنجا نگهداری می کردند. تفاخر می نمودند. مثلا می گفتند بام سر (پشت بام ) ما پراز گونی های شالی است و....
بعد از اتمام ماله و تکمیل کار دیوارها نوبت نصب درب و پنجره بود که قبلا جای آن را مشخص کرده بودند.استاد نجار کارگاه درب و پنجره را داخل یکی از اتاقها برپا می کردند. دربها معمولا دو لنگه ولی بصورت ساده یا جام دار بودند. البته درب و پنجره بسته به میزان مهارت استاد در رنده کاری و ورزیدگی و ذوق او ساخته می شدند. از معروفترین استادان درب و پنجره ساز روستا استا قربان، استا یونس، استا معروف و .... نجار بودند. استاد های پر حوصله و نفیس ساز بودند. پنجره ها با قابهای کوچک و برای هر پنجره پشت دری چوبی ساخته می شد. بطوری که اول پنجره باز می شد تا پشت دری باز شود. پشت دری پنجره در واقع کار دزد گیر را می کرد.
ناگفته نماند که برای دسترسی وتردد به پشت بام نردبان زیبایی بنام کاتی ساخته و نصب می شد.
تمام خانه ها دارای تراس یا به زبان محلی رفاق بودند. تراس را دَروَن یا نالسر هم می گفتند. رفاق محل دسترسی به حیاط از داخل خانه بود. برای دسترسی به حیاط از پله های چوبی نصب شده در رفاق استفاده می شد. در فاصیه بین ستون های رفاق که لبه تراس هم محسوب می شد. چوب های خراطی شده نصب می شد که به آن هزاره می گفتند.
اما اینک دیریست که صدای گوشنواز اره کشی جای خودرا به صدای گوش خراش اره موتوری سپرده است. صدای اره کشی حیات بخش بود چون نوید ساخت و ساز را می داد. ولی صدای اره موتوری چندش آور است چون خبر از نابودی می دهد. دیریست صدای تیشه استاد نجار نیز بگوشمان نمی آید. از استحکام خانه های دویست و سیصد ساله استادان نجار این دیار هم دیگر خبری نیست. سقف آخرین خانه های بجا مانده ساخته شده به دست این استادان بی نظیر در حال فروریختن است. دیریست که صدای آواز استاد نجار نمی آید. روزگار درازی از ان روزها می گذرد که استاد نجار در پشت بام خانه می خواند و به اهالی خبر می داد که ای اهالی، آبادی آباد و سرزنده است. استاد نجار هم زنده و سرحال و بزودی برای تازه عروس و داماد این روستا خانه ای دیگر ب پا خواهد کرد.
دیریست که از خنه لارده ای و گلگویی از پرچیم و کلک! تنیر و گرم نون و کله و دیزندون ! نفار و درون و سرپیش و ورخراز ! بوم و کاتی خبری نیست که نیست.!!
در ذیل تصویری از یک خانه روستایی با سقف تحته ای(لت به سر) و تصویری از یک خانه روستایی با نپار مربوطهدر یکی از روستاهای لفور را می بینید . این تصاویر در نوروز سال ۸۶ برداشته شد.
#خنه
📩+ نوشته شده در دوشنبه سی ام مرداد ۱۳۸۵ ساعت 13:14 توسط محمد اصغری |
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3566
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
پژوهش اِدمُلّاوَند
📜#فرهنگ_عامه
🛖#کَلچو_خِنِه
🛖#لارده_ای_خِنِه
✍یاد کَلچو خِنِه و لارده ای خِنِه بخیر.
📌برای ساخت یک خانه خود کفا بودند.
ساخت یک خانه نیازمند چوب و گِل و کَمِل یا لَد (لَت) برای پوشش سَر بود که همه در منطقه وجود داشت و با کمک همدیگر به صورت کایِّری در عرض چند روز ساخت خانه به پایان می رسید.
فقط برای خانه لارده ای نیازمند میخ بودند و قفل را هم باید می خریدند.
📌نمای بیرونی را با کاهگِل یا به زبان محلی #کَتی می زدند و داخل را هم بعد از گِل مالی برای زیبایی اِسپِه گِل یا همان گِل سفید را معمولاً در جاهای خاصی از جنگل که خاکش سفید بود تهیه و بعد از رقیق کردن روی دیوار را ماله میکردند.
البته در قسمت پایین دیوار به ارتفاع یک متر را با پِهِن گاو به رنگ سبز می کردند که موقع پشت دادن به دیوار لباس افراد سفید نشود.
📌در خصوص پِهِن گاو باید بگویم که 🧕#مادر خدا بیامرز من ، پِهِن بهاری که بر اثر چرای دام از علفهای تازه بهار سبزتر بود را جمع آوری می کردند و در کنار خانه در چاله ای ذخیره میکرد تا در فصول دیگر از آن استفاده کند .
🚪درب خانه هم با تخته های بزرگ ساخته میشد و برای قفل از #رَزِه که معمولاً آهنگرها درست میکردند استفاده می شد.
🪟پنجره ها چوبی بودند و کمتر خانه ای پنجره شیشه ای داشتند.
🔥برای گرمایش هم جایی از خانه #کِلِه درست می کردند و بعدها بخاری هیزمی مرسوم شد.
در خانه هایی که #تَش_کِلِه بود تخته ها و چوبهای سقف (پَردی و پَلوِرها) آنچنان سیاه می شد که در روشنایی روز رنگ سیاه برّاقش چشم نواز بود.
💫خلاصه اینکه خانه های ساده آن زمان هرچند از تجملات امروزی خبری نبود اما مملو از صفا و صمیمیت بود که آرامش خاصی را به ساکنین میداد.
✍#سیدقاسم_صیادمنش
۱۴۰۳/۰۸/۰۲
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3567
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@
🌿خانواده و طبیعت 🌳
#جنگل #چوب #فرهنگ_عامه
🪵انواع فراورده های جنگلی:
🪵چوب کار:
چوب هایی که به مصارف صنعت مبلمان می رسد مانند انواع الوار و تخته ها
🪵چوب صنعتی:
سرشاخه ها و مازاد چوب بری ها که مورد استفاده صنایع تخته های مرکب و کاغذ سازی است
🪵چوب سوخت:
چوب هایی که به دلیل معایب متعدد از رده خارج اند و به دلیل ابعاد و کیفیت فقط مورد استفاده صنعت تولید ذغال میباشد
🪵انواع فراورده های چوبی:
🪵تیر:
فراورده ای استوانه ای شکل است بر اساس طول و قطر سنجیده می شود و به مصارف ساختمانی(تیرهای سقف و دیوار وستون) و تیر تلگراف و تیر های معادن می رسد
🪵گردال(گرده بینه):
فراورده ای استوانه ای شکل است بر اساس دارازا و قطر سنجیده می شود معمولا طولی برابر یک متر و شصت سانت و قطری حداقل سی سانتی متر دارد
🪵بینه:
هرگاه یک گردال را از مقطع به دو نیم کنیم دو نیمه استوانه به دست می آید که بینه نام دارد. بینه ها مصارف چندانی ندارد و در دیوارهای خانه های روستایی مورد استفاده است.
🪵کاتین یا #لارده:
هرگاه یک بینه را از وسط پهنا به دو قسمت کنیم فراورده ای به ابعاد 8- ۱۴ سانتی متر و عرض ۱۲-۲۰ سانتی متر و درازای دو متر و نیم به دست می آید.
🪵تخته لت:
به شکل کتابی نیمه باز که کلفتی در دو ضخامت تخته متفاوت است که به آن دو دم یا دم کاردی نیز می گویند مورد مصرف آن برای سقف خانه ها بجای سفال است. برای تهیه آن یک لارده را به صورت شعاعی برش می دهند ابعاد آن ۲ سانتی متر در پهنای ۱۰ تا ۲۰ و طول ۴۰ تا ۷۰ سانتی متر است.
🪵تخته بشکه:
چوبیست به شکل مکعب مستطیل برای مصارف بشکه سازی و پارکت سازی و بیشتر از درخت بلوط می سازند
🪵تخته یاشکی:
اگر لارده حاصل از بینه را به صورت مماسی به ابعاد ۱ – ۲ و پهنای ۱۲ – ۸ سانتی متر تقسیم کنیم و به مصارف جعبه مرکبات و دخانیات میرسد
🪵الوار:
به دو صورت اره ای و تبری تهیه می شود ابعاد آن ۱۲ در ۳۰ در ۲۶۰ سانتی متر است(حداقل) پهنای هر الوار برابر شعاع تنه درخت است و به دو صورت سه سوک و چهار سوک از جنگل استحصال می شود.
🪵ده در بیست:
طول سه متر و عرض ۱۸ تا ۲۲ سانت و کلفتی ۹ تا ۱۱ سانتیمتر
🪵بازو:
ابعاد آن دو متر در ۹ تا ۱۲ سانت و ضخامت ۷ تا ۹ سانتی متر
🪵قنداق:
ابعاد آن دو متر در پهنای ۱۵ تا ۱۸ سانت و ضخامت ۷ تا ۹ سانتیمتر
🪵الوار کوتاه:
🪵تراورس:
به دو صورت تبری یا اره ای تهیه می شود تراورس تبری به مصارف نجاری می رسد.
🪵چهار تراش:
یک مکعب مستطیل محاط شده در استوانه گرده بینه است که در دو سطح مقطع آن دوایر سالیانه دیده می شود. بر اساس طول و پهنا ارزیابی می گردد. حداقل ابعاد آنرا چوب آلاتی که قرار است بر اثر تبدیل آن تهیه شود تعیین می کند.
🪵پلور یا نعل:
که گاهی به آن واشان نیز می گویند مکعب مستطیلی است که از گرده بینه یا چهارتراش تهیه می گردد. اگر برای سقف ریزی استفاده شد به آن واشان و اگر از آن برای نگهداری سقف استفاده شود به آن ستون و اگر برای نگهداری کف و ایوان استفاده شود به آن نعل و عمل آنرا نعل ریزی گویند. ابعاد آن ۱۰ در ۱۰ در ۴ تا ۶ متر است.
🪵دونعل:
مانند نعل تهیه می شود اما پهنای آن دو برابر پلور است یعنی ۱۰ در ۲۰ در ۴ متر
🪵تخته:
مکعب مستطیلی است با حداقل طول ۲ – ۶ متر و پهنای ۱۸ – ۳۰ سانتی متر و ضخامت ۱ – ۸ سانتی متر زمانیکه از چهار تراش ساخته شود دو طرف چهار تراش به دلیل نامرغوب بودن به صورت پشت لا تبدیل می شود
🪵تراورس راه آهن:
تراورس اره ای معمولا برای مصارف راه آهن تهیه می شد که مکعب مستطیل به ابعاد ۱۲ در ۲۴ سانتی متر و به درازای ۲۶۰ سانتی متر
🖊+ نوشته شده در جمعه نوزدهم آبان ۱۳۹۱ ساعت 9:29 توسط مهندس #محمدعلی_امام_قلی_زاده | کارشناس ارشد مهندسی جنگل
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3568
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
✍نویسنده: لیثی حبیبی - م. تلگر
چهارشنبه ۲ آبان ۱۴۰۳
ساعت: ۱۵:۵۴
#واژگان
🔥تَش کَش= خاک انداز فلزی
🥅دیزِندُن= سه پایه فلزی که روش آشپزی میکردن
💌سلام دوست عزیز؛ جناب محسن داداش پور باکر
[mohsen baker
📩سلام مهربان. سپاس از حضورتان]
واژه ها در واژه نامه ها دو معنی دارند - مستقیم و غیر مستقیم.
معنی مستقیم مشخص است. پس به دو نمونه از معنی غیر مستقیم می پردازم و بعد معنی مستقیم آن ها را نیز ذکر می کنم.
📌خاک اندازِ فلزی، معنی غیر مستقیم «تَش کَش» است. معنی مستقیم آن می شود «آتش کَش»؛ یعنی خاک اندازی که فلزی است و آتش را می توان با آن حمل کرد؛ زیرا اگر چوبی(در قدیم) یا پلاستیکی باشد، می سوزد. یعنی گرچه خاک انداز هم هست، ولی آتش کشی آن برجسته شده. زیرا در قدیم هیزم سوخته شده (زغال سرخ) را با آن حمل می کردند برای در جای دیگری آتش کردن. پیش می آمد #کلگا (آتشگاهِ) همسایه خاموش می شد؛ پس، از همسایه ی خود #پَسنَه (چوب نیم سوخته یا زغال سرخ) می گرفتند تا دوباره آتش پاکنند.
📌یا با آتش کَش زغال سرخ را به مکان مناسب می بردند و خاموش می کردند تا زغال ذخیره شود.
#سِه_لینگَه یا سه پایه فلزی، آن شرح که برایش آمده، معنی غیر مستقیم است.
#دیزَه = ظرف سفالی که در شمال ایران در آن خورشت، مثل فسنجان درست می کنند. آن را دیزَه دون نامیده اند، زیرا دیزه و یا پاتیل و ... رویش قرار می گرفت.
📌گرچه واژه های زبان مازندرانی بسیار اصیل و کهن می باشند، ولی کمی دِگر شده اند؛ یعنی تلفظی دیگر یافته اند.
📌از جمله نیمای بزرگ یوشج = زینده در یوش، را یوشیج، نوشته اند. در واقع از گویشوران مازنی پیروی نموده اند. بر مبنای قاعده ی کهن ایرانی، باشنده (شهروند - شهروند ناکامل است) یا یوشی است و یا یوشج؛ یا تهرانی است یا تهرنج؛ یا رشتی است یا رشتج؛ پس وقتی می نویسیم یوشیج، یعنی هم یوشی را بکار برده ایم و هم یوشج را. در حالی که وقتی یوشی، تهرانی و رشتی، بکار رفته، دیگر لازم نیست حالت دوم آن نیز بکار رود. از، از این دست دِگر شده ها در زبان مازندرانی اگر بگذریم، واژه های آن دیار بسیار اصیل و کهن است.
📄آیا این دِگر شدگی اِشکال است؟
خیر، گویشور آن منطقه اینگونه زبانش جا افتاده، و امری ست بسیار عادی؛ ولی برای ریشه یابی گاه ایجاد دشواری می کند.
👈فراوان در باب واژه هایی که شما منتشر ساخته اید سَخُن* هست که وقت نیست. به این دو مورد پرداختم تا مشت گردد - «مشت گردد از خروار»
در فرصت های دیگر باز به شما انسان فرهنگی سر می زنم.
سَخُن = سَرخون.
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3570
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#واژگان #اصطلاحات
✍جا نشد تا در باب کلگا (آتشگاه) و سَخُن توضیح بنویسم.
#کل (به سکون اول - تلفظ کهن ایرانی) که می تواند کَل و کِل یا کیل نیز تلفظ شود، به معنی آتش است؛ و بیشتر برای آتش انبوه بکار می رود. مانند کل، در کلیبَر و کلجا (هر دو به سکون اول)، نام دو شهر آذربایجان شرقی.
کلی وَر = کلی بَر = نزدیک آتش انبوه(آتشفشانی). و کلجا نیز به معنی کلگا = جای آتش آتشفشان.
#کلیبَر عبارت است از کل (آتش) + ی نسبت + بَر = وَر = پهلو، نزدیک. که اگر آن فراز بسار بسیار کهن ایرانی (تالشی) را به فارسی برگردانیم می شود نزدیکِ آتشگاه - فتحه ی مضاف و ی نسبت کهن در فارسی به کسره ی مضاف و یا ی نسبت بدل می شود.
📌مثال: ایرانَ زمین(تالشی) = ایران زمین(خلاصه) = ایران + فتحه ی مضاف کهن + زمین = زمینِ ایران(برگردان به فارسی)
یا به شکلی دیگر: ایرانی زمین = ایران + ی نسبت + زمین = زمینِ ایران
📄چرا کلگا، و نه کلگاه؟
زیرا در زبان های آریایی مادی «ها»ی ملفوظ نیست. مثال: سیاکو(تالشی - واقع در استان اردبیل) = کوهِ سیاه. به همین خاطر باشنده ی بعدی آن دیار نتوانسته دریابد که کُو، همان کوه است و سیا، سیاه؛ پس با سلیقه و زبان خود کوهی دیگر بر آن افزوده و حالا در استان اردبیل به آن کوه گویند سیاکو داغ، که اگر به فارسی دری برگردانیم، می شود کوهِ سیاه کوه، یعنی کوه دوبار (نالازم) بکار گرفته شده.
📌تلفظ دقیق واژه ای که ما اغلب سُخَن بیان می کنیم، در اصل سَخُن (تالشی شمالی) = سَرخُون (تالشی جنوبی) = سَرخوان = آنچه دهان که در سَر واقع شده می خوانَد، بیان می کند.
📌در تالشی شمالی مانند آلمانی حرف رِ یا اِر خورده می شود. سَر را سَ تلفظ می کنند. به همین خاطر واژه ی تالشی سَروَرَلُون (جنوبی و کامل واژه) شده سَوَلُون (سبلان یا ساوالان) = کوهی که بالای سرش لانه ی برف است.
📌مثالی دیگر: سَرهند یا سروند (تالشی جنوبی) = سَهند (تالشی شمالی) = کوهی که بالای سرش آبگاه، آبگاهِ آتشفشانی قرار دارد. این آبگاه ها حالا دیگر در خیلی قله ها در جهان خشک شده، اما نام شان باقی ست، ولی در بالای کوهِ سَولُون یا سبلان (بیان فارسی) یا ساوالان (نوع بیان مردم آذربایجان) هنوز وجود دارد. یا ه شمالی به خ جنوبی تبدیل شده. هُور و خُور. هُونی و خُونی = آبگاه، چشمه ی پر آب. گاخُونی یا گاو خونی(تالشی جنوبی) = آبگاهِ بزرگ.
پیوسته پیروز و شاد باشید
✍ لیثی حبیبی - م. تلگر
چهارشنبه ۲ آبان ۱۴۰۳
ساعت: ۱۶:۴۵
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3570
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─