eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
331 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
YEKNET.IR - zamine - shahadat imam kazem 1401 - karimi.mp3
9.38M
|⇦•عطرِ حرمِ دل.... توسل ویژهٔ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام شده ۱۴۰۱به نفسِ حاج محمود کریمی
. |⇦•شکر خدا که شیعیان... شهادت حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ حاج احمدحسینخانی ●━━━━━━─────── آقا بيا که روضه ی موسي بن جعفر است چشمانمان ز داغ مصيباتشان تر است جامه سياه بر تن و بر جان شرار آه دلها به يادِ غصه او پُر ز آذر است افتاده است بي کس و تنها ، غريب وار مردي که با تمامي خلقت برابر است مرثيه خوان حضرت کاظم، خود خداست بانيِ روضه، حضرت زهراي اطهر است زندان نگو، که گرم مناجات با خداست غار حراي حضرت موسي بن جعفر است مرغي که در قفس، نفسش تنگ آمده از وي به جاي مانده فقط يک بغل پَر است *یعنی اینقدر به امام کاظم سخت میگرفتن، آقامون خیلی لاغر شده بود، فقط پوست و استخوان مانده بود، گوشتای بدن آقا آب شده بود...* از تازيانه خوردن حضرت نگو دگر ارثيه اي رسيده به ايشان ز مادر است *بچه های فاطمه مثل مادرشون فاطمه بهشون جسارت شد، مثل مادرشون کتک خوردن... امام رضا علیه السلام می فرمایند: بابام موسی بن جعفر هر روز صد ضربه شلاق کتک میخورد...* باشد هميشه ورد زبانم به هر نفس لعنت به آن يهوديِ بي دين که کافر است *روزا رو آقا روزه می گرفت اما اون زندان بان نانجیب می اومد، با تازیانه به سینه، به پهلوی آقا می‌زد، ناسزا می گفت... ان شالله مزد گریه های شما کاظمین باشه... هرکی هر حاجتی داره، مریضا، گرفتارا زندانی دارا، اوني كه بچه نداره.... اين خانواده خانواده ي كَرَمند، محاله كسي از در خونشون دست خالي برگرده... تو زندان آخری خیلی به آقامون سخت گذشت، هی طلب مرگ می کرد، هی میفرمود: خدا مرگ منو برسون....* شکر خدا نعش تو را بی سر ندیدند زخم سنان بر روی آن پیکر ندیدند *مگه سنان چیکار کرد؟ راوی میگه: وارد گودال قتلگاه شد، نیزه ای رو برداشت، چنان به دهان ابی عبدالله زد...* شکر خدا که شیعیان بودند آن روز مردم تو را بی یار و بی یاور ندیدند *مثل فردا همه ی مردم شیعیان اومدن جلوی در زندان، همه منتظر آقا هستند، یکی میگه الان آقام میاد من بغلش میکنم، یکی میگه آقام میاد درد دل باهاش میکنم...* شکر خدا آن روز دخترها نبودند پای تو را آن لحظه ی آخر ندیدند * تمام عشق دختر باباشه، خدا نكنه جلو چشم دختری باباش رو بزنن، خدا نکنه بابایی جلو دخترش زمین بخوره...* دوری تو از خانواده بد نبوده وقتی تنت را این چنین لاغر ندیدند .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
❀﷽❀ ─━⊰••❃❀❃••⊱━─ در غـمِ خورشیــدِ  پشتِ ابر ، باران می گریست ماهتاب ، از این هــلالِ رو به پایان می گریست در سیَه چالی که دیگر ، روز و شب فرقی نداشت از فــراقِ رویِ او ،خورشیــد تابان می گریست کُـنــجِ زنــدان بود ، امّا  غــرقِ  طوفـــانِ   بلا بود موسی در دلِ امواج و طوفان می گریست در مناجاتش نوایِ درد می آمــــد به گـــوش در نمـازش تک تکِ آیات قـــرآن می گریست هر رکوع و سجده اش از بس که سنگین می گذشت  از خجالت ، حلقهٔ زنجیــرِ بی جان می گریست جایِ زندانبــان ِ بی شــرم ، از سرِ شـرمنــدگی  بر چنین احوال ، حتی چشم زندان می گریست روزه داری  که  میـــانِ  سفــرهٔ  افـــطارِ  او ناله می زد تازیانه ، سفره ، بی نان می گریست روزهای واپسـیـن ، رنگ دعــایش فــرق داشت یاد مادر بود و در سوگش فراوان می گریست ذکر "یارَب نَجِّنــی مِنْ سِجْنِ هارونُ الرَّشید" زیرِ لب  می خواند و با حالی پریشان می گریست روز وشـب در انتـظار دیدن معصــومه بود از غمِ دلتنــگیِ شــاه خراسـان می گریست با زبــان روزه ، یاد کــربلا بــود ، از عطـــش  روضه می خواند و به یادِ شاه عطشان می گریست شکر ، دیگر ، دختــرش جـان دادن او را ندید گرچه با حسرت ، چنان ابر بهاران می گریست کــربلا ، امّا ســرِ خورشیـــد را بـر نِـیْ زدنــد پای نیــزه دختـری با  آه سوزان می گریست در ردیف از بس نوشتم گریه را بغضم شکست "کیمیا" هم در غزل با اشک پنهان ، می گریست ─━⊰••❃❀❃••⊱━─ رقیه سعیدی(کیمیا)
❀﷽❀ ‌ ─━⊰••❃❀❃••⊱━─ خـواب دیــدم سفــرهٔ باب الحـوائج  باز شد دُورِ شمعــی ، جمعی از پروانه در پرواز شد روی سفره ، نان و خرما بود و قدری هم نمک دورِ سفــره ، نغمــه هایی  بی بدیل  آغاز شد نغمـــهٔ "إنّـا تَوَجَّـهنـــا ، تَوَسَّـلنــا" چه خوب با نــوایِ  بال آن  پروانــه ها  دمســاز  شد در چنیــن حال و هوا ، پروانهٔ  پربستـه ای واردِ  ایـن  محفــلِ  نورانــیِ  پُـر راز   شد ذکر یا موسی بن جعفر ،خانه را پر کرده بود با ،دَمِ بــاب الحــوائج  ، باب حاجت باز  شد تا توسّــل بست  بالِ شــاپرک  با نورِ شمــع ناگهــان چرخـی زد و با نغمــه ، هم آواز شد شمـــعِ این محفــل ، پرِ پــروانه را آتـــش نـزد بلکه خورشیدی شـــد و پیغمبــــرِ اعجــاز شد بودم آنجا مستِ این اعجاز شیرین ، تا  که با نغمــــهٔ " اللّه اکـبـــر "چشمـهـــایم   بـاز  شد هرگــز از یـادم نخــواهم بـُرد آن اعجـــاز  را در دلـم زیبا ترین تصویرِ  چشــــم انداز شد سفـرهٔ باب الحوائج خوب حاجــت می دهد چون قلـم در دست لـرزانم غــزل پرداز شد ─━⊰••❃❀❃••⊱━─ رقیه سعیدی (کیمیا)
❀﷽❀ :سلام آقا که الان روبه روتونم... ─━⊰••❃❀❃••⊱━─ سلام آقای مظلــومان ، ســلام ای مــاه نورانی سلام ای صبر بی پایان ،سلام ای بغض پنهانی گل زهــرا(۲) سلام ای خستـه از غربت ، گرفتارِ غم و محنت مگر جُرم و گناهت چیست ، اسیرکنج زندانی؟ غریب آقا(۲) میان آن غُـــل و زنجیر  در آن خلوتگه  تاریــک نداری دلخوشی غیر از مناجاتی که می خوانی غریب آقا(۲) مناجات شب و روزت ، شده رفتن از این دنیا خـداوندا خلاصـــم کن از این زندان ظلــمانی غریب آقا(۲) تنت زخمی ، رُخَت نیلی به یاد مادرت زهـــرا دل پرغصه ای داری،برایش روضه می خوانی گل زهــــرا(۲) به یاد کوفه تاشامات ، نگاهت مانده بر رنجیر برای حضـرت سجاد ، پریشــان حال  و گریانی غریب آقا(۲) گره بستم دل خود را  به سمت قبلــهٔ حاجات نظـر بر حـال زارم کن که بر  دردم تو  درمانی غریب آقا(۲) میان ضربه خوردن هابه دست سِندی ملعون عــزادارِ  تنِ  بی سر ، به زیر سُــمّ اسبــانی حسین جانم(۲) ─━⊰••❃❀❃••⊱━─ ✍رقیه سعیدی (کیمیا)
❃﷽❃ : خوش اومدی تو از سفر بابا.... ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ من که اسیـــر کنــج زندانـــم چشام به در مونده رضا جانم تو حســـرتِ روی تو گریانـم بیا رضا جان موسی بن جعفر اَیُّهَا الکاظم(۳) باب الحوائج خم شده قامتــم تو این غـربت روز و شبم گذشته تو حســرت خسته شدم از این همه مِحنت بیا رضا جان موسی بن جعفر اَیُّهَا الکاظم(۳) باب الحوائج روز و شبم خدا خدا کردم بـرای رفتنـــم دعـــا کردم جدّ غــریبــمو صـدا کردم حسینِ مظلوم موسی بن جعفر اَیُّهَا الکاظم(۳) باب الحوائج دشمنِ دون بال و پرم بسته با لب عطشان و تنی خسته با زمــزمه زیر لب ، آهسته روضه می خونم موسی بن جعفر اَیُّهَا الکاظم(۳) باب الحوائج گرچـه غــریبــم ، دلــم آرومه شــکر خـدا ندیده معصـــومه چقد باباش غریب و مظلومه گوشـهٔ زندون موسی بن جعفر اَیُّهَا الکاظم(۳) باب الحوائج ولی دلـم از این پریشــونه که دختـــری گوشهٔ ویرونه با سرِ بابا روضه می خونه بابا بابایی غریب حسین ، غریب حسین جانم(۳) غریب حسین جان ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ رقیه سعیدی(کیمیا)
4_5812202061390941437.mp3
6M
‍ قافله سالارِ من؛ کجایی ای دوای دردم؟ ●♪♫ پی تو هر کجا میگردم؛ تورو تو قتلگاه گم کردم… ●♪♫ ای بدن صد پاره؛ رو خاکِ داغِ این صحرایی… ●♪♫ چرا مقطع الاعضایی؟ ●♪♫ بگو کجا برم، تنهایی؟ ●♪♫ امان از دل زینب… امان از دل زینب… ●♪♫ چشت روشن! بزم حرامم بردن… ●♪♫ چشت روشن؛ تو ازدحامم بردن ●♪♫ وای من از عاشورا… زمین و آسمون غمگینه ●♪♫ یه خواهری داره می بینه؛ یکی میشینه روی سینه ●♪♫ وای من از عاشورا! باید بمیره از غم، دنیا ●♪♫ تو قتلگاه به پیشِ زهرا؛ دوازده ضربه میزد اعداء ●♪♫ امان از دل زینب… امان از دل زینب… ●♪♫ چشت روشن؛ روسریمو دزدیدن ●♪♫
نوحه شهادت امام کاظم علیه السلام.m4a
10.25M
به نام خدا « فریاد از این غم » ریزد ستاره از هر دو عینــــــم با پای دل من ، در کاظمـــــینم امشـــــب به یاد باب المـــرادم زیــــــارت نـور ، آید بــه یـادم باب الحوائج- موسی ابن جعفر(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─ آنجا که دارد زیـــــــبا دو گــنبد باشد مــــــزار ، دو مـــاه احــمد دل برده از من ،صحن و رواقش کبـــوتر دل ، در کنــــــج طاقش باب الحوائج- موسی ابن جعفر(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─ ای دل بیا تا ، با هم بگـــــــرییم یاری کن ای اشک ،ازغـم بگرییم اشکم ز دیـده،  باشـــــــد روانه تیر غمش بر ، قلبـــــــــم نشـانه باب الحوائج- موسی ابن جعفر(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─ امام‌هفتم، مسمــــوم کین شد خزان بهار ، گلزار دیــــــن شد داغش شرر زدبرجسم وجـانم از کف ربـــوده ، تاب و تـوانم باب الحوائج- موسی ابن جعفر(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─ از غصه پر خون، قلـب رضا شد مهدیِّ زهـرا ، صاحــــب عزا شد ای داد ازاین غم،فریاد ازاین غم نجوا فـــــشاند ، از دیده شبنـم باب الحوائج- موسی ابن جعفر(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─ شعر واجرا:استاد غلامرضا ابوالقاسمی (نجوا)
4_5940808556352635674.mp3
8.59M
با نوای: میثم مطیعی از تو نمانده غیـر از، عبـایی، در کنج زندان وای ازتن نحیف و امان از،این چشم گریان زندان شده اسیرت، هر لحظه گوشه گیرت از تو خجالت می کشــــــد این تازیانه یکبار بهر تسکین، وا کن زبان به نفرین جان ها فدای این سکـــــوت عـاشـقانه امشب میان سجده آقا دعایمــــان کن زندانیان خویشیم از خود رهایمان کن ‏((مظلوم امام کاظم)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌ جُرمت دراین زمانه،چه بوده،جزبی گناهی؟ درچاه غم اسیر است،خدایا،آخر چه ماهی؟ گرچه غمت به سر شد،دل تنگ دختـر خود-‏ ماندی و مانده حســــرتش به دل هماره داری عجب نوایی، معصومه ام کجایی؟ بابایت امشب بیقــــرارت شــــد دوباره آری... دل تو هرشب، گشــــته هواییِ او پُر کرده آسمــــان را، بابا کـجــــاییِ او!‏ ‏((مظلوم امام کاظم)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─ باب المراد عالــــــم، به روی، دوش غلامان تشییع پیکر تو، کجــــا و، آن شاه عطشان!‏ ای یوسف گرفتار، گرچـــــــه تو دیدی آزار اما تنت به زیر دســـــت و پا نمانده گرچه غریب و تنها،بودی همیشه اما طفلت دگر آواره در صحــــرا نمانده بی خواب کربلا وبی تاب کاظمینـیم عمـری در انتظارِ منتقــــــم حسینیم ‏((مظلوم امام کاظم)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─ شعر: امیر رضا یزدانی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
(اَلسّلامُ عَلَیكَ یٰا باب‌الحوائج امام کاظم) ‌ شب صلای غم و درد و ماتم است امشب صلای غم چه بگویم ، محرّم است امشب نوای ضجّه ـ ز سوی عِراق ، می‌آید به‌گوش ، بانگ غم و افتراق می‌آید سیاه و سرخ و کبود است آسمان عِراق ز دود ِ آتش ‍ِ بیداد ِ سینه_سوز ِ فِراق شب فِراق، شبِ مویه‌های جانسوزی‌ست شبی که عامل آن ، دشمن سیَه‌روزی‌ست شبی که اختر ِ برج ِ ولایتِ هفتم که بود رونقِ هفت آسمان و هَم انجم افول کرد و جهان گشت ظلمتِ کامل نشست گَرد ِ سیاهی به دیده و بر دل شرر ز دیده ، زبانه کشید بر گردون شده‌ست چشم فلک هم ز داغ کاسهٔ خون نوای نوحه بلند است تا به عرش خدا که جنّ و اِنس و مَلک شد حزین و نوحه‌سرا به هرکجا نگری ماتم است و غصه و غم به جان شیعه فتاده‌ست ، آتشی ز اَلَم نوای "وا اَبتا" در عِراق پیچیده‌ست نفس به سینه بوَد حبس و خون به هر دیده‌ست ا*** "امام موسیِ کاظم" (ع) امامِ خوبی‌ها پس از تحمل عمری شکنج‌ ِ جان‌_فرسا که خم نکرد قد سروِ خویش را هرگز به نزد هارون ، این مظهر عناد و دغا گرفت تاب و توان را ازو که از سرِ جهل شکسته بود ستون ِ حکومتش ـ یک جا نداشت تاب تحمل که پیش چشمانش کنند عزت و تکریم ، آن امامی را... که از صلابت و خُلق عظیم و عزت نفس گرفته بود به سُخره ـ حکومت اعدا... اگرچه کرد به زندان امام را به حِیَل نشد دمی که به عجز آورد امام ـ اما به دست "سندی" نااهل کرد مسمومش پس از شکنجه و آزار سخت و محنت‌زا که آن امامِ صبور ـ آن امامِ در زنجیر به سربلندی از آن بندگاه ِ جور و جفا کشید پر به سوی آسمان و لکّه ی ننگ نشاند بر رخ "هارون" و شد ز بند ، رها ا*** اگرچه در همه‌ی عمر اسیر زندان بود به بند ِ محبس ِ هارون ِ نامسلمان بود شمار نسل شریفش به کوری اعدا فزون بوَد ، ز کرامات ِ ایزد یکتا گرفت خاک عجم ، شوکتی ز دامانش چو شاه توس که جان‌ها بوَد به قربانش که هست حج فقیران حریم اقدس او پناه ملت ایران ، شده‌ست از هر سو به شهر قم ، گهری همچو : لؤلؤ لالا بوَد چو حضرت معصومه ثانی زهرا که از عنایت حق ، شافع جزا باشد غبار ِ قم ز قدومش چو توتیا باشد به هرکجا که رَوی مرقدی ز صُلب وی است چو شهچراغ به شیراز ، یا امام ِ ری است اگرچه کشته شد آن (ساقی) شکسته‌دلان ز جام زهر جفا گشت ، مستِ جاویدان سید محمدرضا شمس (ساقی)
1_9548927584.ogg
177.6K
▪️زمزمه سنتی شهادت امام موسی کاظم علیه السلام ز بس کم‌ سو شده چشمم دگر جایی نمی بینم به احوالم بگرید تا سحر زنجیر خونینم خدا حاجت روایم کن از این زندان رهایم کن ......... شب و روزم شده یکسان درین تاریکی زندان تنم چون شمع سوزانی لبم در خواندن قرآن خدا حاجت روایم کن از این زندان رهایم کن ......... مرا سندی زند هرشب میان خواب و بیداری برای روزه دار اینجا شکنجه گشته افطاری خدا حاجت روایم کن از این زندان رهایم کن ......... صفا بگرفته زندان از من و حال مناجاتم کجایی مادرم زهرا بیایی تا ملاقاتم‌ خدا حاجت روایم کن از این زندان رهایم کن ......... اگر سهم من از زندان کتک بود و جسارت بود زبانم روضه خوان بر عمه زینب در اسارت بود خدا حاجت روایم کن از این زندان رهایم کن ......... تمام روضه ی من گرچه تنهایی و هجران بود ولی نعش حسین جدم به زیر سُم اسبان بود خدا حاجت روایم کن از این زندان رهایم کن ......... امیررضا فرجوند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•رسم‌ نامردا همینه... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌عباس حیدر زاده ونریمان پناهی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *بی بی جان! ایام شهادت پدر بزرگوارتان، آقا موسیَ بنِ جعفر است ... نمیدونم چند سال بابا رو ندیدی؟ چند سال از دیدن پدر محروم بودی ؟ میگن هر کاروانی که وارد مدینه میشد، می فرمود: بروید بپرسید ببینید بابای من هم آزاد شده یا نه ؟ اما یه روز براش خبر آوردند: بی بی جان، دیگه منتظر نباش، بابای غریبت، گوشه زندان، زیر غل و زنجیر از دنیا رفت ... چه میگذره به دختر وقتی بفهمه باباش از دنیا رفته ... نمیدونم بی بی جان چه کردید شما ؟ بی بی جان، نبودید اون روزی که بابای غریبتون از زندان آزاد شد، دیدند چهار غلام زیر یک تخته پاره رو گرفتند، بدن تو غل و زنجیره، سنگینه، بدن رو زمین گذاشتند، روپوش رو کنار زدند، دیدند غل و زنجیر به گردن آقاست ... خوب شد نبودی ببینی، اگر بودی می دیدی، دق میکردی ! ... هان میدونی میخوام کجا ببرمت ؟ ای کاش دختر خرابه هم سر بریده ی بابا رو‌ نمیدید....* رسم نامردا همینه سر بابا رو زمینه عمه چادری سرم کن بابا گوشامو نبینه ببین عمه بی قرارم سرشو رو سینه دارم چرا قرآن نمیخونه من که خیزران ندارم شدم از جفا و کینه مثل بانوی مدینه بس که سیلی خوردم عمه دیگه چشمام نمیبینه ... آنشب که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی ؟ بابا حسین جانم .. آن دم که تو از ناقه افتادی و غش کردی من بر سر نی بودم کی از تو جدا بودم ؟ بابا حسین جانم .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
2. فایل صوتی.mp3
5.09M
|⇦•رسم نامردا همینه.... و توسل ویژهٔ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام شده به نفسِ حاج عباس حیدر زاده وکربلایی نریمان پناهی✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ فردا که هر کسی به شفیعی برد پناه چشم تمام خلق به موسی بن جعفر است🖤 غروب غربت آمیخته هفتمین آفتاب ولایت را بـه تمام آزادگان جهان، تسلیت می گوییم.🥀
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی حسن عطایی ✍شاعر:حسین نوری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بنداول دلم زاره دلم زاره دلم زاره تو سینم یه عالم غصه تلمباره توزندونمو روزوشب من تاره به زحمت به سختی نمازامومیخونم تو قل وزنجیر همش یک یهودی منو میزنه با ناسزا وتحقیر به زیر شکنجش بلنده صدای ناله های شبگیر عذابم میده سندی بی سروپا منو میزنه بالگد بی مهابا خدایا خدایا خدایا میلرزه صدام شب آخره دم مردنم دلم مضطره من غریبم غریبم غریبم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بنددوم تموم تنم از پا تاسرم زخمه از این تازیونه بال وپرم زخمه شکسته ساق پاوپیکرم زخمه میبینم که هارون تو زندون یه زن رقاصه میاره به این سن رسیدم هنوزم پی اذیت پی آزاره یه پیرمرد مجروح توزندون بلا عمری گرفتاره سرم رو روی خاک زندون میزارم تو سینم یه عالم غم و غصه دارم سوی مادرم رهسپام شده حاجتم تو این لحظه ها رضاجان من کنارم بیا من غریبم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بندسوم تواین لحظه ی آخر پریشون حالم بلنده صدای آه وغم ونالم آخه روضه خون روضه ی گودالم به یادم می افته غریب گیرش آوردن گل زهرارو به یادم می افته شه تشنه لب و خنده ی اغیارو به یادم می افته تازوندن روبدن ها همه اسبا رو همه غصه و سوز ودردم همینه که عمه سری رو به نیزه میبینه یه عمره دل من حزینه سری روی نی تنی برزمین میگه فاطمه به صوت حزین آه بنی بنی بنی.
4_5943054437701389108.mp3
5.63M
علیه السلام شعر و ملودی: حسین بیدگلی✍🎼 با نوای: مجتبی عبدالهی🎤 دل من تنگه برای حرمی که دو تا گنبد طلایی داره غم و غُصه میره از قلب کسی که توی حرم، قدم میزاره این حرم ِ با صفا، قلبِ منو حیرون میکنه حال و هوای حرم، عاشقا رو مجنون میکنه روضه ی امام رضا، پیش ِ تو دلو خون میکنه دل شد هوایی، کرب و بلایی آقا داری عجب حرم ِ با صفایی دنیا رو میدم، آقا خدایی آقا داری عجب حرم ِ با صفایی ای جانم، موسی بن جعفر۲ __ دستمو میگیری هر جا که باشم آقا من عُمری گرفتار ِ توام عمری سایه ی سرم معصومته همه هستیمو بدهکار ِ توام من به شما روو زدم، اشک منو باز جاری کنی مثل همه نوکرا، باز برای من کاری کنی دست ِ منو دامنت، آقا میشه منو یاری کنی ای دُرّ و گوهر، موسی بن جعفر شان و مقام تو ز دو عالم فراتر ای پور ِ زهرا، ای عشق حیدر شان و مقام تو ز دو عالم فراتر ای جانم، موسی بن جعفر۲ .
. علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سفره ها پهن میشه - گره‌ها وا میشه وقتی موسی بن جعفر - ضامن ما میشه از اون قدیما گره ای تا به کار بابام‌ میافتاد واسه اینکه بشه از سختی ها آزاد میزد از عمق وجودش حضرت کاظم و فریاد شفا میخوای / بسم الله دوا میخوای / بسم الله اگه تو حاجت داری عطا میخوای / بسم الله یا باب الحوائج - یا موسی بن جعفر ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دونه دونه اشکام - میباره روو گونم آرزویی دارم تا - که فدات شه جونم باب الحوائج حرم تو حرم امام رضامه اگه واسم بنویسی از خدامه خونوادگی برم کرب و بلا از حاجتامه منم مثه / اجدادم به عشق تو / دل دادم من اون خراباتم که به لطف تو / آبادم یا باب الحوائج - یا موسی بن جعفر ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اینهمه زخم و اشک - غل و زنجیر و خون روی تخته پاره - اینه رسم زندون؟ عطر گل یاس داره میرسه از این پیکر خسته مثه شام و کوفه اس این دستای بسته روضه دوباره ی خرابه اس این ساق شکسته با پیرهن / پوسیده میون گل / خوابیده سه روز مثه جدش نور به صورتش / تابیده یا باب الحوائج - یا موسی بن جعفر ۲ .👇
4_6012342263164703041.mp3
14.2M
تقدیم به هر سه باب‌الحوائج عالم 🎤 حسین طاهری 🖋 حمید رمی باب الحوائج یا موسی بن جعفر اسم تو تنها دستاویز محشر به سخاوتت به کرامتت هزار الله اکبر غم و غصه نمی‌مونه تو دل کسی که دست به دامن تو داره کرم بی‌کرون تو هیچ احدی رو که دست خالی نمی‌ذاره به فیض مستدام تو گره خورده دلم یه نیم نگاه پر محبتت برده دلم به هیچکی والله جز تو رو نیاورده دلم آقا یا باب الحوائج یا باب الحوائج یا باب الحوائج آقاجان ....... باب الحوائج، یا علی اصغر واسه‌ی حاجت، آخه کی از تو بهتر به بزرگی و جبروت تو هزار الله اکبر آقا دستای کوچیک تو گره‌های بزرگ ما رو وا کرده همه دنیا داره دور بند دور قنداقه‌ی تو می‌گرده تو شیر خواره‌ای و پیر طریقت حسین تویی راه رسیدن به زیارت حسین تویی راه میونبر شفاعت حسین (یا باب الحوائج)۳ آقا جان ......... باب الحوائج، عباس ابن حیدر ای لشکر عشق، ای فرمانده لشکر به شجاعتت، به اُبُهتت، هزار الله اکبر حتی به مسیحی و ارمنی هم خاصه عنایت داری انقده که شجاعت داری دوبرابر تو سخاوت داری تو استوره‌ی پهلوون این مملکتی تو ذکر پهلوانان با اصالتی تویی قوت قلب بچه‌های هیئتی (یا باب الحوائج)۳ آقا جان .
. علیه_السلام بیا مهدی جان که بین زندون شدم به مرگ خود رضا بازم از سِندی زمون افطار شنیدم کلی ناسزا دوای ساق مرضوضم بیا بیا وا کن زنجیر از دست و پا رها کن من رو از قعر سجون شدم بدجوری دلتنگ رضا یارب شکسته ساقم، عَجِّلْ اِنْتَقِم یارب به سوز داغم، عَجِّلْ اِنْتَقِم یارب به حقّ کاظم، عَجِّلْ اِنْتَقِم یارب به اشک دائم، عَجِّلْ اِنْتَقِم اللهم عجل لولیک الفرج.... 🌸 شده تابوت ِ تن مجروحم یه تخته ی در از جفا ببین که رفته حالا تابوتم رو دست چارتا بی حیا چقد لاغر و رنجوره بدن هنوز زنجیره به پاهای من بمیرم حالا چگونه باید رضا بیاد واسه غسل و کفن ای وای منو می برن با طعنه چرا ای وای جسارت اونم پیش شیعه ها ای وای جای تازیونه ست رو پیکرم ای وای خمیده قدّم، مثل مادرم اللهم عجل لولیک الفرج.... 🌸 شده گلبارون تن من اینجا ولی تیربارون شد حسن شدم من تدفین ولی کربلا نشد جدّم غسل و کفن بریده نشد اینجا حنجرم نزد بوسه بر رگهام خواهرم نشد غارت پیراهن و عبام جلوی چشم خیس دخترم ای وای سرم بر روی نیزه ها نرفت ای وای تن من زیر دست و پا نرفت ای وای نخورده رو لب من خیزرون ای وای نشد خون از دندون من روون اللهم عجل لولیک الفرج.... علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)✍ .👇
ماجرای تو انتهای غم است تو بگو از کجا شروع کنم اذن می‌گیرم از امام رضا تا که این روضه را شروع کنم آه... موسای خانواده نور کوه طوری شده است زندانت مثل بغضی که در گلو حبس است مانده بین گلوی تو جانت از تنت یک خیال مانده فقط بسکه لاغر شدی نحیف شدی خوب شد نیستند دخترهات که ببینند چه ضعیف شدی آه! خلوت نشین ظلمت غم خلوتت هم نمور، هم سرد است پانشو چون که زود می‌افتی این اثرهای استخوان درد است روی دست چهارتا برده بدن تو چه می‌کند آقا؟! غل و زنجیرهای زندانت بر تن تو چه می‌کند آقا پیکر تو سه روز بر پل شهر قبلهٔ اهل کاظمین شده و از اینجا به بعد مرثیه‌ام نوبت روضه‌ی حسین شده وای از آن پیکری که بی سر بود وای از آن پیکری که بی سر ماند وای از آن مادری که در گودال روضه‌های غریب مادر خواند ✍ .