eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
364 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. 💞حضرت رضا عليه السلام در ضمن حديثی فرمودند: 👈 «چون باری تعالی آدم را به سبب سجده ملائکه بر او گرامی داشت و نيز او را در بهشت جای داد، وی نزد خود گمان کرد که کسی به فضيلت او نبوده لذا خداوند به او وحی فرمود: ❣️به ساق عرش نظر کن! ديد نوشته شده: ❤️«لا اله الا اللّه ❤️ محمد رسول اللّه « صلی الله علیه و آله و سلم» ❤️علی بن ابی طالب اميرالمؤمنين«صلوات الله علیهما» ❤️وزوجته فاطمه« صلوات الله علیها» سيدة النساء ❤️والحسن « صلوات الله علیه» والحسين« صلوات الله علیه» سيدا شباب اهل الجنه. 💓آدم عرضه داشت: 🍂 اين‌ها کيانند؟ 💓پروردگار فرمود: اين‌ها فرزندان تو هستند و بهتر از تو و همه مخلوقاتم می‌باشند، 🌹 و اگر آن‌ها نبودند نه تو را خلق می‌کردم و نه بهشت و نه دوزخ و نه آسمانها و نه زمين را». 📚عيون اخبار الرضا عليه السلام: ج2 ص274.
. حاج سعید حدادیان این از جابر بن عبدالله انصاری رسیده، کساء به عبای یمانی میگن ِ * عَنْ فاطِمَهَ الزَّهْراَّءِ*حضرت زهرا داره برا ما حرف میزنه،چقدر خوبه امشب بریم پا صحبت حضرت زهرا بشینیم* عَنْ فاطِمَهَ الزَّهْراَّءِ عَلَیْهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ،وَآلِهِ قالَ سَمِعْتُ فاطِمَهَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللَّهِ فى بَعْضِ الاَْیّامِ فَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَهُ*حضرت زهرا سلام الله علیها میگه که: یه روز بابام بر من وارد شد"بعد پیغمبر که داره سلام میده ما داریم سلام پیغمبر رو به حضرت زهرا میدیم،یه نکته بگم:" "رسول مکرم اسلام صل الله علیه و آله و سلم روحی فداه فرمودند: اگر کسی سه روز به من و فاطمه ام سلام کنه اهل بهشته" حالا پیغمبر:* فَقالَ:*بابام فرمود:* السَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَهُ، فَقُلْتُ عَلَیْکَ السَّلامُ قالَ اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً* "فرمود: دخترم من توی بدنم احساس ضعف می کنم" الله اکبر، پیغمبر اسلام وقتی احساس ضعف میکنه میره در خونه ی فاطمه،پیغمبر مسجد میخواست بره اول می رفت دیدن زهرا،از مسجد میومد اول می رفت دیدن زهرا* قالَ اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً ، فَقُلْتُ لَهُ اُعیذُکَ بِاللَّهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ*فرمود دخترم تو بدنم احساس ضعف می کنم،فاطمه عرض کرد بابا،از این ضعفی که دارید،پناهت میدم به خدا*فَقَالَ یا فاطِمَهُ ایتینى بِالْکِساَّءِ الْیَمانى فَغَطّینى بِهِ*آقا رسول الله فرمود:اون عبای یمانی رو برام بیار* فَاَتَیْتُهُ بِالْکِساَّءِ الْیَمانى فَغَطَّیْتُهُ بِهِ*عبارو آوردم،کساء رو آوردم انداختم رو بابام* وَصِرْتُ اَنْظُرُ اِلَیْهِ* اون وقت شروع کردم به نگاه کردن به بابام"حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: از همه ی این دنیا سه چیز رو دوست دارم،انفاق کردن،قرآن خواندن،نگاه کردن به صورت بابام" چی میشد امشب ما نگاه می کردیم به صورت امام زمان(عج)؟* وَاِذا وَجْهُهُ یَتَلاَْلَؤُ کَاَنَّهُ الْبَدْرُ فى لَیْلَهِ تَمامِهِ وَکَمالِهِ*نگاه کردم دیدم صورت بابام مثل ماه شب چهارده داره میدرخشه* فَما کانَتْ اِلاّ ساعَهً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحَسَنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا قُرَّهَ عَیْنى وَثَمَرَهَ فُؤ ادى* دیری نگذشت حسنم اومد،سلام کرد،گفتم:سلام نور چشمم،میوه ی دلم* فَقالَ یا اُمّاهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَکِ راَّئِحَهً طَیِّبَهً کَاَنَّها راَّئِحَهُ جَدّى رَسُولِ اللَّهِ*مادر یه بوی خوشی میاد تو خونه،مثل بوی جدم ِ انگار؟* فَقُلْتُ نَعَمْ*آره پسرم* اِنَّ جَدَّکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدّاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ*اومد مقابل پیغمبر مؤدب ایستاد،سلام کرد * اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ* امام حسن میگه:اجازه میدید منم بیام کنار شما زیر عبا؟* فَقالَ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیاصاحِبَ حَوْضى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْکِساَّءِ *اجازه داد حسنم رفت زیر عبا*فَما کانَتْ اِلاّ ساعَهً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحُسَیْنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا قُرَّهَ عَیْنى وَثَمَرَهَ فُؤ ادى*سلام پسرم،نور چشمم،میوه ی دلم* فَقالَ لى یا اُمّاهُ اِنّىَّ اَشَمُّ عِنْدَکِ راَّئِحَهً طَیِّبَهً کَاَنَّها راَّئِحَهُ جَدّى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّکَ وَاَخاکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَدَنَى الْحُسَیْنُ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدّاهُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَکُونَ مَعَکُما تَحْتَ الْکِساَّءِ*حسین اومد، سلام و جواب سلام،همون حرفایی که امام حسن زد،فرمود:آره جدت و برادرت زیر کساء هستند، اومد سلام داد به پیغمبر،اجازه میدید منم بیام؟* فَقالَ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى*یه کارایی می کرد پیغمبر با حسین همه تعجب می کردند،در روایت اومده: از همسران پیغمبر نگاه می کرد دید که پیغمبر دوتا انگشت بزرگ هر دست حسین رو گرفته،امام حسین کم سن و ساله،کوچیک بود،این دوتا انگشت رو گرفته،نگه داشته،خودش رو دو کنده زانو نشسته هی داره دست و بدن و پای حسین رو می بوسه،گلوش رو می بوسه.سئوال کردند:یا رسول الله؟ فرمود: این جای زخم های نیزه و شمشیر و ... بعد فرمود: حسینم شهید میشه،هر کسی حسین مرا زیارت کند،ثواب یک حج من برا اونه،سئوال کردند:یک حج؟ حضرت فرمود: دو حج. باز سئوال کردند:دو حج؟ حضرت فرموند:چهار حج. هی تعجب کردند،تا حضرت فرمودن:تا هفتاد حج امشب می نویسی ما بریم کربلا
. * گرد حرم دویده ام،صفا و مروه دیده ام هیچ کجا برای من،کرب و بلا نمی شود *سلام کرد،پیغمبر جوابش رو داد* وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا شافِعَ اُمَّتى* کم سن و ساله امام حسین،اولین روزی است که روزه ی مستحبی گرفته ابی عبدالله،حالا میخواد افطار کنه،حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود:پسرم افطار کن،عرض کرد مادر جان به من چی میدید روزه گرفتم؟ فرمود:ثواب نصف عبادت های من مال دوستان تو.افطار نکرد،باباش اومد،فرمود:بابا اولین روزِ که من روزه ی مستحبی گرفتم،چی به من میدید؟فرمود:پسرم! نصف عبادت های من ثوابش مال محبین تو. علی که:" ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثّقلین"بازم نخورد، حسن آمد،فرمود:برادر جان افطار کن، فرمود:حسن جان! چی به من میدی من روزه گرفتم؟ هدیه؟ فرمود: نصف عبادت های من ِ حسن." مرحوم سراج یک از وعاظ برجسته ی تهران می فرمود: آی مردم ثواب یه تازیانه ای که حضرت زهرا سلام الله علیها در راه علی خوردن رو بدهند،همه عالم رو بسه" امام حسن فرمود: ثواب نصف عبادتهام مال محبینت، پیغمبر اومد،همین سئوال، همین جواب،بازم نخورد،جبرئیل نازل شد یا رسول الله!،خدا میگه بخور، پرچم شفاعت اُمت رو به تو دادم."گریه کن هات رو می بخشم" "آقا! هیچکی دلش نیومد لب های امام حسین رو خشک ببینه، اما هلال میگه: دیدم این لب ها به هم میخوره به سختی باز میشه،رفتم آب بیارم،سپرم پر بود،دویدم،تا رسیدم بالا دیدم قاتل اومد، دستش رو نگاه کردم، دیدم سر رو گرفته، آب رو دید به من خندید، گفت:سیرابش کردم، گلوش رو ببین* وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا شافِعَ اُمَّتى، قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ مَعَهُما تَحْتَ الْکِساَّءِ فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِکَ اَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِبٍ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ*سلام دختر پیغمبر* فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَبَاالْحَسَنِ وَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ*تا امیرالمؤمنین سلام کرد،تا وارد شد فاطمه زود جواب داد،آخه یه روز امیرالمؤمنین از در اومد،هی گفت:دختر پیغمبر سلام، مادر بچه هام سلام،پاره ی تن پیغمبر، اومد بالا سرش،دید دیگه هیچی از زهرا نمونده،شروع کرد گریه کردن،این اشکا که ریخت،کم کم چشم های فاطمه باز شد،چشمش به اشک علی افتاد، این دست ها درد می کرد،یواش یواش این دست هارو آورد بالا،شروع کرد اشک امیرالمؤمنین رو پاک کردن،مولا بغضش شکوفا شد، فاطمه جان این چه کاریست؟عرضه داشت:از بابام شنیدم اشک مظلوم عرش رو می لرزونه* ای عروس آسمانی ای خدای مهربانی یک نگاه ِ کاملم کن می توانی،می توانی من چه می بینم خدایا حالا بیمارم خراب است قلبم از غصه کباب است من چه می بینم خدایا جان سپرده یا که خواب است سیل اشکم تا نیامد حال یارم جا نیامد پیش چشمم هر چه می کرد دست او بالا نیامد فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَبَاالْحَسَنِ وَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ، فَقالَ یا فاطِمَهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَکِ رائِحَهً طَیِّبَهً کَاَنَّها راَّئِحَهُ اَخى وَابْنِ عَمّى رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ وَلَدَیْکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ* امیرالمؤمنین به حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود:بوی خوشی می آید انگار که بوی برادر و پسر عموی من ِ،بی بی فرمود:بله،او و دو فرزندت زیر عبا هستند* فَاَقْبَلَ عَلِىُّ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ قالَ لَهُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَخى و یا وَصِیّى وَخَلیفَتى وَصاحِبَ لِواَّئى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ عَلِىُّ تَحْتَ الْکِساَّءِ*(بی بی فاطمه وقتی دید همه جمع شدن، او هم اذن گرفت وارد عبا شد)* ثُمَّ اَتَیْتُ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقُلْتُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَن اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ قالَ وَعَلَیْکِ السَّلامُ یا بِنْتى وَیا بَضْعَتى قَدْ اَذِنْتُ لَکِ فَدَخَلْتُ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَلَمَّا اکْتَمَلْنا جَمیعاً تَحْتَ الْکِساَّءِ اَخَذَ اَبى رَسُولُ اللَّهِ بِطَرَفَىِ الْکِساَّءِ وَاَوْمَئَ بِیَدِهِ الْیُمْنى اِلَى السَّماَّءِ وَقالَ*همه که جمع شدن، دو طرف عبارو پیغمبر با دست راست گرفت،حالا داره دعا میکنه* اَللّهُمَّ اِنَّ هؤُلاَّءِ* همین چهارتا که با من هستند* اَهْلُ بَیْتى وَ خاَّصَّتى وَ حاَّمَّتى لَحْمُهُمْ لَحْمى وَدَمُهُمْ دَمى*گوشتشون از گوشت منه،یعنی نباید سیلی بخورند،یعنی نباید فرقشون شکافته بشه، یعنی نباید بدنشون تیر بارون بشه* وَدَمُهُمْ دَمى *خونشون خون منه،تمام،یعنی اون خونی که از گیسوان و محاسن ابی عبدالله بالا نیزه می ریخت خون پیغمبر بود* دلم خواهد که پیغمبر ببینم دمی با ساقی کوثر بشینم بگیرم در بغل قبر حسن را حسین را در صف محشر ببینم یُؤْلِمُنى ما یُؤْلِمُهُمْ وَیَحْزُنُنى ما یَحْزُنُهُمْ*هر کی اینها
. رو اذیت کنه،من رو اذیت کرده،هر کی اینهارو محزون کنه من رو محزون کرده* اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبُّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ*هرکی با اینها بجنگه با من جنگیده،هر کی با اینها در صلح ِ با من در صلح ِ،دشمن اینها دشمن منه و من هر کی اینهارو دوست داره دوسش دارم* اِنَّهُمْ مِنّى وَاَ نَا مِنْهُمْ فَاجْعَلْ صَلَواتِکَ وَبَرَکاتِکَ وَرَحْمَتَکَ وَغُفْرانَکَ، وَرِضْوانَکَ عَلَىَّ وَعَلَیْهِمْ وَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهیراً، فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ*حالا برو عرش رو ببین،حالا برو عالم ملکوت رو ببین،با چشم دلت،حالا ببین دور و بر خدا چه خبره* فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ، یا مَلاَّئِکَتى وَیا سُکّانَ سَماواتى*آی ملائکه ی من!،آی اونایی که در آسمانهایید!* اِنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیَّهً وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّهً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضِیَّئَهً وَلافَلَکاً یَدُورُ وَلا بَحْراً یَجْرى وَلا فُلْکاً یَسْرى*همه ی عالم بدونند،همه ی ملائکه بدونند،من آسمون،زمین،دریا،ماه،خورشید،فلک،سیر کشتی ها، هیچ چیز رو خلق نکردم* اِلاّ فى مَحَبَّهِ هؤُلاَّءِ الْخَمْسَهِ*مگه به عشق این پنج نفر* الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ*همین ها که الان زیر عبا هستند،این پنج نفر رو میگم* فَقالَ الاَْمینُ جِبْراَّئیلُ یا رَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْکِساَّءِ*جبرائیل می پرسه،می دونه،اما میخواد بهتر بدونه،خدایا اینها که زیر عبا هستند کی اند این پنج نفر؟* فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّهِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَهِ هُمْ فاطِمَهُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها*همه جا تو عرب اگه صد تا زن باشه یه مرد، به مرد معرفی می کنند، ضمیر رو مذکر میارن،چهارتا مردند،وزنه ی همه ی عالم وجود،یه زن ِ بین اینهاست،این دستور زبانیش بود،دستور زندگی و اجتماع اینه که ادب ایجاب میکنه بگی پیغمبر و اهل بیتش،خدا یه کار دیگه داره با ما،وقتی عشق میاد وسط اول فاطمه است،نگفت:"هُمْ رَسولی"گفت: *هُمْ فاطِمَهُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها*اینها فاطمه و پدر و شوهر و بچه هاشن* فَقالَ جِبْراَّئیلُ یا رَبِّ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَهْبِطَ اِلَى الاَْرْضِ لاَِکُونَ مَعَهُمْ سادِساً*جبرئیل میگه:خدایا اجازه میدی منم برم،شیشمی اینها بشم؟* فَقالَ اللَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَکَ* اینجا اجازه داد گفت:برو* فَهَبَطَ الاَْمینُ جِبْراَّئیلُ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللَّهِ الْعَلِىُّ الاَْعْلى یُقْرِئُکَ السَّلامَ وَیَخُصُّکَ بِالتَّحِیَّهِ وَالاِْکْرامِ*از جانب خدا برات،تحیّت،اکرام و سلام الهی آوردم* وَیَقُولُ لَکَ وَعِزَّتى وَجَلالى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیَّهً وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّهً وَلاقَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضَّیئَهً وَلا فَلَکاً یَدُورُ وَلا بَحْراً یَجْرى وَلا فُلْکاً یَسْرى اِلاّ لاَِجْلِکُمْ وَمَحَبَّتِکُمْ * همه چیز رو خدا به عشق شما خلق کرده*وَقَدْ اَذِنَ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَکُمْ*به منم اجازه داده بیام بین شما"همین جوری نرفت داخل،خدا اجازه داده بازم نرفت داخل،آی مردم خدا به جبرائیل گفته برو بازم نرفته داخل،چرا؟* فَهَلْ تَاْذَنُ لى یا رَسُولَ اللَّهِ*با اینکه خدا اجازه داده میگه: یا رسول الله اجازه میدی؟* فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَمینَ وَحْىِ اللَّهِ اِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ جِبْراَّئیلُ مَعَنا تَحْتَ الْکِساَّءِ فَقالَ لاَِبى اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحى اِلَیْکُمْ یَقُولُ اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً *خدا می خواد شما اهلبیت پاک باشید،آیه نازل شد، حالا امیرالمؤمنین میخواد از پیغمبر بپرسه چه سرّی است زیر این عبا جمع شدیم* *فَقالَ عَلِىُّ لاَِبىیا رَسُولَ اللَّهِ اَخْبِرْنى ما لِجُلُوسِنا هذا تَحْتَ الْکِساَّءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَاللَّهِ* امیرالمؤمنین سئوال کرد برای نشستن ما زیر عبا چه فضلی خدا قرار داده؟* فَقالَ النَّبِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَهِ نَجِیّاً*پیغمبر داره قسم میخوره" آی گرفتارا،آی مریض دارا،آی حاجت دارا "*ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَْرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَمُحِبّینا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَهُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِکَهُ وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلى اَنْ یَتَفَرَّقُوا*علی جان هرجا قصه امروز ما نقل بشه یه عده ای از شیعیان و محبین تو باشند"اگه شیعه ی خالی می گفت مشکل بود"اما هر جا دوستان علی باشن،این قصه گفته بشه ملائکه رو می فرستند،دورشونند،استغفار میکنند،برای اینا تا وقتی بخوان از هم سوا شن،رحمتم رو بر اینها نازل میکنمامشب همه ملکوتی شدن،امشب ملائکه هستند 👇
. ادامه روضه متنی شک هم نکن"یه روایت بگم؟ دارد در آسمانها،ملائکه ای که از جلسات اهلبیت می روند و می رسند،ملائکه ی دیگه میگن عجب بوی عطری با خودتون آوردید؟کجا بودید؟ جواب میدن:مجلس حسین. هنوز جلسه هست ما هم بریم؟ اگه تموم نشده بود که ما نمی اومدیم* فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَفازَ شیعَتُنا وَرَبِّ الْکَعْبَهِ* امیرالمؤمنین فرمودند: شیعیان ما رستگار شدند به خدای کعبه، به خاطر داشتن این حدیث* فَقالَ النَّبِىُّ ثانِیاً*دوباره پیغمبر فرمود* یا عَلِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَهِ نَجِیّاً ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَْرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَمُحِبّینا وَفیهِمْ مَهْمُومٌ اِلاّوَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ*اگه هر کسی که هم و غمی داشته باشه،پای این این حدیث بشینه، خدا همش رو از بین می بره* وَلا مَغْمُومٌ اِلاّ وَکَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ* خدا غم رو از دل اونا که غم دارن می بره* وَلا طالِبُ حاجَهٍ اِلاّوَقَضَى اللّهُ حاجَتَهُ*هر حاجتمندی خدا حاجتش رو برآورده میکنه... خدایا دیگه آقامون رو برسون* فَقالَ عَلِىُّ اِذاًوَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا وَکَذلِکَ شیعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ وَرَبِّ الْکَعْبَه. "پایان دعا" دو سه تا دعا کنم: خدایا! " اَللَّهُمَّ اِنِّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ فاطِمَةَ وَ اَبیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنیهَا وَ سِرِّالمُستَودَعِ فِیهَا:یاالله،یا الله... .
. |⇦•غَسِّلنِی بِاللَّیل.. وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس استاد میرباقری ●━━━━━━─────── "يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّهُ‏فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِكِ" *شنیده‌اید روزهای آخر دیگر بسترنشین شده بود نمی‌توانست از جا برخیزد حتی از بعضی از نقل‌ها استفاده می‌شود.نمی‌توانست از این پهلو به آن پهلو بچرخد. وقتی اون دو نفر امیرالمومنین رو واسطه کردن برای دیدار حضرت آمدند روبروی بی بی نشستند. فرمود: روی مرا از این‌ها برگردانید. شما از این جمله چه استنباط می‌کنید؟ دوباره آمدن مقابل روی حضرت نشستند باز فرمودند: صورت مرا از این‌ها برگردانید. درد امانش نمی‌داد ولی نمی‌دونم چه اتفاقی افتاد چه کرد بی بی؟ با کدام توان معجزه کرد.. مثل امروز گفتند از بستر برخاست به امور خانه رسیدگی کرد. گفتن عزیزانش را شستشو داد. حتی گفتن خودش رو شست و شو داد بدن را شستشو داد کار امیرالمومنین را آسان کند. لذا وقتی حضرت وارد شدن در منزل دیدن شرایط خانه تغییر کرده..نقل شده فرمودند: دختر رسول خدا الحمدالله حالتون بهتره شده. فرمود: نه علی جان دارم دست و پای خودم را جمع می‌کنم. آماده رفتنم. پدرم به من فرمود: فردا شب مهمان ما هستی. غوغا در دل امیرالمومنین به پا شد.. وقتی کار سخت‌تر شد که فرمود: علی جان کنار بسترم بشین می‌خواهم کنم. سفارش‌هایی فرمود وصایایی فرمود. بعد فرمود: آقا جان! آمادگی دارید وصیت کنم برای دفن خودم اگر معذورید دیگری رو وصی قرار بدم؟ فرمود: نه فاطمه جان! دختر رسول خدا هرچه باشه عمل می‌کنم. فرمود: علی جان پس "غَسِّلنِی بِاللَّیل، کَفِّنِّی باللَّیل، دَفِّنِّی بِاللَّیل وَ لا تَعلَم اَحداً" کسی با خبر نشود خودت شبانه مراسم مرا انجام بده میدونست خیلی به امیرالمومنین سخت می‌گذره ولی چاره نبود نمی‌دونم با اینکه حضرت می‌دانست این روز روز آخره فاطمه اشه.. چرا چگونه نمی‌دونم با فاطمه خداحافظی کرد این یک وداع بود.خداحافظی کرد وقت نماز مغرب مسجد رفت در مسجد نشسته بود دید حسنین وارد شدند. اشک می‌ریزن "ماتت اُمنا فاطمه" گفتن امیرالمومنین این تعبیر علامه مجلسی "غُشی عَلیه" بعضی تعابیر آمده با صورت به زمین خورد امیرالمومنین. به سرعت خودش را به خانه رسانید ولی دید کار از کار گذشته این هم یک وداع سخت بود. هرچه صدا زد جواب نشنید کمر بست به وصیت فاطمه‌اش عمل کنه. لذا شنیده‌اید فرمود:ابوذر به مردم بگو متفرق شوند. بیگانه‌ها بروند نباشند. وقتی همه رفتند، چراغ‌های مدینه خاموش شد. خودش شمعی به پا کرد به عزیزانش هم سفارش کرد می‌خواهم مادر را غسل بدم مبادا بلند گریه کنید دشمن بیدار بشود لذا گفتن آستین‌ها را به دندان گرفته بودند. مبادا صداشون بلند بشه.. فرمود: حالا اسما تو آب بریز من بدن فاطمه رو از زیر پیراهن شست و شو بدهم. اسما میگه دیدم حضرت دست از غسل دادن برداشت بلند بلند گریه می‌کند. سوال کرد آقا خودتون فرموده بودید بچه‌ها بلند گریه نکنند.. نقل اینه فرمود اسما هنوز خون تازه از زخم های بدن فاطمه جاری است. هنوز آثار غلاف شمشیر بر بازوی فاطمه باقیست. بدن را غسل داد در کفن پیچید بچه‌ها آمدند برای آخرین بار خداحافظی کردن.با محبت بچه‌ها را از مادر جدا کرد بندهای کفن را بست. اینم وداع دوم حضرت بود. وداع سوم وقتی بود بدن را تحویل رسول خدا داد. .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. وتوسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفس استاد میر باقری ●━━━━━━─────── روی قبر را پوشانید، قبر را مخفی کرد،" فلما نقض یده من تراب القبر هاج به الحزن"  وقتی ماموریت را انجام داد قبر رو پنهان کرد خیالش راحت شد بدن را تحویل رسول خدا داد امانت را برگرداند دستش رو از خاک قبر فاطمه تکان داد. غصه به امیرالمومنین هجوم آورد هرچه کرد آرام نشد دیدن خم شد، صورت رو قبر فاطمه‌اش گذاشت "نفسي علی زَفَراتها محبوسةٌ یا لـیتها خـرجـت مـع الزَّفَـراتِ" امروز عاشورای فاطمه ی زهراست. همه روضه‌ها باید روضه‌های حضرت زهرا باشد ولی یه جمله عرض کنم. "صلی الله علیک یا اباعبدالله" دخترشم چند تا وداع داشت یکی اون وقتی که همه رو با محبت فرستاد تو خیمه پرده خیمه را انداخت گفتن خودش از در دیگر خیمه بیرون دوید هی می‌دود "مهلاً مهلا یابن الزهرا" خداحافظی کرد زمام مرکب را رها کرد امام حسین رفت. دیگه امام حسین رو ندید وداع دوم آن وقتی بود که اومد بالای بلندی رسید بالای تل زینبیه دید از همه طرف محاصره‌اش کردند دیگه توان دفاع از خودش رو به حسب ظاهر ندارد خون از زخم‌هاش جاری حضرت دستور داد برگرد. عقب عقب رفت.رو به قتلگاه پشت به خیمه‌ها... وداع سوم آن وقتی بود که آمد توی گودی قتلگاه.. شنیده‌اید روضه خوان غوغا کرد اشک ریخت از همه اشک گرفت ولی وقتی می‌خواست خداحافظی کنه هجوم آوردن به گودی گودال قتلگاه گویا دلش آرام نگرفت دیدن خم شد صورت به رگ‌های برادر گذاشت. رفت پی ماموریت خودش به کوفه و شام.. یه جمله دیگه عرض کنم آخرین وداعش، وقتی ماموریت را انجام داد با خیال راحت برگشت کربلا.. نوشتن سه روز کربلا موندن کار به جایی کشید امام سجاد دید اگر بمانن کسی از کربلا زنده بیرون نمی‌رود. لذا فرمود: عمه جان بگین آماده حرکت بشن این آخرین وداع دختر امیرالمومنینه.. غوغا کرده تو این خداحافظی.. "صلی الله علیک یا اباعبدالله و رحمة الله و برکاته" .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜👇
روضه خانگی - حضرت زهرا(س) - 1372.mp3
11.15M
|⇦غَسِّلنِی بِاللَّیل..... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه به نفس استاد میر باقری
. |⇦•آه مظلوم ... و توسل به روحی له الفدا اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۲ به نفس حاج‌ ●━━━━━━─────── آه مظلوم تو را می خواند اًلا که روح خدایی خدا کند که بیایی تو مروه ای تو صفایی خدا کند که بیایی تو مشعری عرفاتی تو زمزمی تو فراتی تو رمز آل بقایی خدا کند که بیایی شب فَراق تو جانا خدا کند به سر آید سر آید و تو برآیی خدا کند که بیایی تو را به حضرت زهرا بیا ز غیبت کبری دگر بس است جدایی خدا کند که بیایی یابن الحسن کجایی؟ من آمدم گدایی امان از این جدایی خدا کند که بیایی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
[WWW.SARALLAH-ZN.IR]ma02092510.mp3
20.2M
|⇦آه مظلوم تو را...... وتوسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاج مهدی رسولی
کیمدی زینب که اولوبدور عفتی، دینه عماد صبر ائدیب هر محنته اول بانوی والانژاد زینبین وصفین یاراشماز من کیمی عاجز دئسین آل خبر زهرا قیزین مدح ائیلسین زین العباد بی معلم عالمه وئرمیش لقب حضرت اونا منطق و برهانیله دشمن دن ائتدی انتقاد قویمادی قارداشینین قانین عدو ائتسین هدر حقی روشن ائتماقا تا عمری وار ائتدی جهاد گرچه سولدوردی خزان یئتمیش ایکی زیبا گولون گلشن دینی گوزل گوردی او پاکِ پاکزاد هر یئره قویدی قدم بیر آتشین نطق ائیله دی سیره ی پیغمبر و قرانه ائتدی استناد قلبینی نار مصیبتلن ولی یاندیردیلار ائتدیلر ظلم اهلی اهلبیت عصمت له عناد هر یئره گئتدی شماتت ائیلیوب ال چالدیلار خیرزان ووردی یارالی باشه خصم بدنهاد شامه دشمن لر آپاردی گرچه قول باغلی اسیر لیک شامی فتح ائدیب زهرا قیزی آچدی ستاد ناقه لر اوستونده حفظ ائتدی حجابین هر زمان ائیلسین تا فتنه و توجیه بازارین کساد هر غمه دوزدی دایاندی عالمه وئردی پیام: قویمون ییخسین بنای صبریزی هر تندباد گر حسین اولدی حسینین مکتبی پاینده دی تا قیامت وار بو خط سیر حقه امتداد قویمون فرصت تاپا بیرده حسینین دشمنی شیعه ده لازم اولسون هر زماندا اتحاد منده گوزیاشلی عزادارم سوسوز قارداشینه وار امیدیم که شفاعت ائیله سین یوم معاد
enc_17016007157852928414033.mp3
5.57M
# چه شبا که پای گهوارم بیداری کشیدی مادر بمیرم یه روز خوش توی این دنیا ندیدی مادر همه چی خــــوبه تا- وقتی مادر باشه باشه حتی اگه بین بســــــــــــــتــر باشه الهی واسه زخمای تنت مرهـــم شیم الهی دور این سفره دوباره جمع شیم 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ می شه ازت خواهش کنم که پیش ما بمونی مادر مادری کردن خیلی سخته بعد از تو برای خواهر تو که روز آخر-پا شـــــــــــدی از بستر فکر می کردم زخمات داره میشه بهتر نمی دونستـــــــم که بار سفر می بندی واسه ی آخرین دفعه داری می خندی بمون مادر،،،،،،، 😭 بمــــــــون مـــــــــــادر دل زینب می گیره 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بمیرم درداتو کسی نمی دونه ای مادر من دیگه تو این خونه خوشی نمی مونه ای مادر من یادمه که وقتی توی تب می سوختی واسه ی حسینت پیراهن می دوختی کجا رفتی مــــــــادر که ماهــا رو نبردی دم رفتن حسین و به زینب سـپردی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌