.
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج میثم مطیعی
●━━━━━━───────
"فحَمل القِربةَ بأسنانِهِ.."اگه دست ندارم مشک پر آب دارم" فجاءَهُ سَهْمٌ فأصاب القِربَةَ" تیرآمد به مشک خورد."و أُريقَ ماؤُها" آب روی زمین ریخت.فَوَقَفَ العباس متحیِّراََ"یه وقت نفس خلقت در سینه حبس شد.همه جا ساکت شد.وقتی آب روی زمین ریخت عباس با تحیر ایستاد."ثُمَّ جَاءَهُ سَهمُ آخَرُ فَأَصَابَ صَدرَهُ"تير آمد به سينه مباركش خورد.
اینقدر تیر سریع آمد دست نداشت."فَانقَلَبَ عَن فَرَسِه"بدون دست از بالای اسب به زمین افتاد..تیری که به سینه اش خورد چه شد؟!"وَ صَاحَ إِلَى أَخِيِه الحُسَينِ أَدرِكنِي"
فقط فرياد زد: ادركنى.بیا به فریادم برس...
حسین آمد بالا سرش".فَلَمَّا أَتَاهُ رَآهُ صَرِيعَاً فَبَكَى."وقتى امام حسين عليه السلام آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است شروع کرد گریه کردن...
"و قال الحسين علیه السلام الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي."امام حسين فرمود:کمرم شكست.بیچاره شدم...
اومد بالای سرش سعی کرد این بدن رو جمع کنه عباس صدا زد:"یا أَخی! ماتُریدُ مِنّی..."حسینم میخوای با من چه کار کنی؟
یه وقت من رو به خیمه ها نبری...
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
Shab09Moharram1401[02].mp3
13.75M
|⇦•عباس متحیر ایستاد...
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم۱۴۰۱ به نفس حاج میثم مطیعی
●━━━━━━───────
امام صادق علیه السلام
عموى ما عبّاس، داراى بینشى ژرف و ایمانى راسخ بود؛ همراه با امام حسین علیه السلام جهاد کرد و نیک آزمایش داد و به شهادت رسید.
📚عمدة الطّالب، ص ۳۵۶
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#امام_زمان
#شب_نهم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
🔸ای وعده ی خدا ز چه تاخیر کرده ای
یابن الحسن...
آقا جان...
🔸دیگر برای آمدنت دیر کرده ای
آقا چرا نمیای پسر فاطمه ...
🔸خورشید اهل بیت طلوعی دوباره کن
ای خورشید پشت ابرها...
امام زمان ...
🔸خورشید اهل بیت طلوعی دوباره کن
🔸عمرم به آخر آمده و دیر کرده ای
شاید حرف دل خیلی از این پیر غلامان ابی عبدالله این باشه...
امام زمان... یوسف فاطمه...
محرم های ما یکی یکی اومدند و رفتند...
عمر ما داره تمام میشه
اما شما نیامدید آقاجانم ...
🔸عمرم به آخر آمده و دیر کرده ای
🔸هر خیمه ای که روضه ی عباس خوانده شد
آقا بیا ببین امشب مجلس ما روضه آقا ابالفضل العباس خونده میشه...
مگه خودتون نفرمودین هرکجا روضه ی عمو جانم اباالفضل باشه من اونجا حضور دارم...
میام میشینم توی مجلس آقا اباالفضل العباس....
یه گوشه ای زار زار برا عمو جانم اشک میریزم...
امشب اینجا هم عزا خانه ی عباس علمدار آقا...
هر کجای عالم هستی...
پسر فاطمه ...
یک عنایتی هم به مجلس ما...
🔸هرخیمه ای که روضه عباس خوانده شد
🔸گریه برای دست علم گیر کرده ای
هرکجا نشستی از همین اول مجلس...
آقات رو صدا بزن ...
امشب باید با امام زمان هم ناله بشیم...
برا آقامون اباالفضل العباس اشک بریزیم...
صداش بزن یابن الحسن...
👇
.
#شب_نهم_محرم
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#روضه_حضرت_عباس
🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد
یا ابوالفضل العباس
🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد
🔸سقای حرم سید و سالار نیامد
یاابوالفضل العباس
باب الحوائج... اقا جان....
امشب اومدیم در خونه شما اقای من...
آقا امشب کلیمی ها...
امشب مسیحی ها میان در خونتون...
دست خالی ردشون نمیکنی آقا...
من که یه عمره گدای در خونه شمام....
میشه یه نگاهی هم به مجلس ما کنید آقا....
خدا ميدونه ...
اینها همشون عاشق شما هستند...
امشب به عشق ابالفضل اومدند آقا...
به یه امیدی اومدند آقا...
خیلی ها مریض دارند...
گرفتارند...حاجت دارند...
🔸سقای حرم میر و علمدار نیامد
روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد...
ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر...
صدازد آقا جانم...
قَدْ ضَاقَ صَدْرِي
دیگه سینه ام تنگ شده...
دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم...
اجازه میدان بده ...
ابی عبدالله فرمودند.. برادرم...
يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي
تو علمدار منی ...
تو پرچمدار منی ..
عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری...
تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم...
این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند...
هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند...
فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ
میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم...
صدا زد سمعا و طاعتا مولای...
عباس علمدار مشک و گرفت...
حرکت کرد...
اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده...
هی بچها میگن االعطش العطش...
خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس...
رفت به سمت شریعه ی فرات...
دیدن مشک رو پر از آب کرد ...
دست برد زیر آب...
میخواد آب بنوشه اما...
ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته
یادش اومد از لب تشنه ی حسین...
یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله...
آی عباس تو میخای آب بنوشی...
درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند...
صداشون به ناله بلنده...
هی میگن العطش...
برگشت به سمت خیمه ها...
یه نانجیبی خدا لعنتش کنه...
دست راست حضرت رو قطع کرد...
صدا زد...
وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني
بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم...
یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد...
(یارب مکن امید کسی را تو ناامید)
همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه...
🔸ای مشک تو لااقل وفاداری کن
🔸من دست ندارم تو مرا یاری کن
🔸من وعده آب تو به اصغر دادم
🔸یک جرعه برای او نگهداری کن
چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند...
هرکسی تیری از کمان رها میکنه...
یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد...
آب روی زمین ریخت...
یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد...
آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا...
فَوَقَف متحیرا
متحیر ایستاد...
دیگه دست دربدن نداره...
آب هم نداره...
با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها...
در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک....
ای وای... ای وای...
هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد...
سر رو خم کرد...
نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد...
صدای ناله اش بلند شد...
(یا اخا ادرک اخاک)
برادر حسین به فریادم برس
یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا...
هر کسی از بلندی بر زمین میخوره...
اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه...
عباس که دست در بدن نداشت...
بمیرم باصورت به زمین افتاد...
تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید...
خودش رو سریع رساند کنار برادر...
خدایا چکار کردن با برادرم...
اومد کنار بدن عباسش نشست...
صدا زد...
🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است
برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم
🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است
آی برادر خوبم...
بلند شو ببین بچه ها بهونه ی آب گرفتند
نه... میگن دیگه آب هم نمیخواهیم...
بگید عموجانمون عباس برگرده...
🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید
برادر ببین دیگه قدم خمیده...
🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است
نگاه کرد به بدن عباسش...
دید دستهای برادر رو قطع کردن...
تیر به چشم عباسش زدند...
عمود آهنین به فرقش زدند...
بدن رو قطعه قطعه کردند...
طاقت نیاورد...
دستهاش رو گذاشت روی کمر...
صدا زد...
اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی
الان کمرم رو شکستند...
بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده...
🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود
🔸دشمنم در کربلا ناکام بود
🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود
🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود
🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند
🔸دستها آماده سیلی شدند
👇
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#نوحه_سنتی
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
نور دل فاطمه ای اباالفضل
تو دستگیر همه ای اباالفضل
شهید در علقمه ای اباالفضل
گل ام البنین
تویی فخر آفرین
خون خدا بر تو بنازد
خیر النسا بر تو بنازد
یا قمر العشیره عباس۲
جان علی مرتضی اباالفضل
کنز سخا مشکل گشا اباالفضل
کرامتت بی انتها اباالفضل
بر علی نور عین
همه هست حسین
مولی تو هستی باب حاجات
همچو علی روح مناجات
یا قمر العشیره عباس۲
تو گلی از گلخانه ی ولایی
به اذن حق درد مرا دوایی
از کار ما مولی گره گشایی
یار آشنایم
نما تو دعایم
تو در کرامت بی نظیری
آمده ام دستم بگیری
یا قمر العشیره عباس۲
ام البنین را نور عین اباالفضل
هستی شاه عالمین اباالفضل
سقای طفلان حسین اباالفضل
علمدار حسین
سپهدار حسین
با گل زهرا همنشینی
جنگاوری شور آفرینی
یا قمر العشیره عباس۲
در راه دین دستت ز تن جدا شد
جان تو در راه خدا فدا شد
فرقت ز تیغ کینه ها دو تا شد
ز ظلم و جور و کین
شدی نقش زمین
تا دید دستانت بریده
حسین کنارت شد خمیده
یا قمر العشیره عباس۲
از گل فاطمه حسین گسستند
فرق تو را چون مرتضی شکستند
چشم تو را با تیر کینه بستند
حرم شد پریشان
حسین دیده گریان
جان داده ای ماه مدینه
گرید به حال تو سکینه
یا قمر العشیره عباس۲
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_حاج_اکبر_ناظم
#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا
👇
.
#نوحه_سنتی
#زنجیرزنی
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس
ای امید حرم یا ابوفاضل مدد
ای شه با کرم یا ابوفاضل مدد
در کرم بی بدیل
بر تو هستم دخیل
یا اباالفضل۲
در تمام جهان سکه ی رایج تویی
ای عزیز حسین باب حوایج تویی
بر تو هستم پناه
کن به من یک نگاه
یا اباالفضل۲
تو علمدار میدانی و جان حسین
تویی آب آور تشنه لبان حسین
تویی روح ادب
ساقی تشنه لب
یا اباالفضل۲
شد فدا بهر یاری حسین هست تو
شد جدا در ره دین خدا دست تو
با همه اقتدار
تو شدی افتخار
یا اباالفضل۲
در ره خیمه ها تیر به مشکت زدند
دشمنان خدا خنده به اشکت زدند
کس چو تو غم ندید
شده ای ناامید
یا اباالفضل۲
شده از ظلم و کینه دستت از تن جدا
با عمود آهن فرق تو گشته دو تا
تو ز بالای زین
شدی نقش زمین
یا اباالفضل۲
غرق خون پیکرت فتاده در علقمه
بر مشامت رسد عطر و بوی فاطمه
شده ای ای شهید
نزد او روسپید
یا اباالفضل۲
تا که ادرک اخای تو حسینت شنید
با تمام توان کنار جسمت رسید
آمده در برت
بوسه زد پیکرت
یا اباالفضل۲
گفت عباس من قامت من خم شده
صبر من در کنار بدنت کم شده
داغ تو قاتلم
زد شرر بر دلم
یا اباالفضل۲
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_به_تماشا_بیا_ای_پسرفاطمه
#حضرت_ابوالفضل #تاسوعا
.👇
.
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس علیهالسلام
#شور
عقیق یمانیِ چشاش ، نگین ركابِ عليه
رجزای میدونِ عمو ، لالایی خوابِ عليه
پیش حسین ادبشو ببین
برگرد عقب نسبشو ببین
توو خیمه مهربونی شو دیدی
توو معركه غضبشو ببین
غضبشو ببین
غضبشو ببین
میگن پیرمردا حیدر برگشته
حیدر باز به فتح خیبر برگشته
هرکی جنگیده روبروی اباالفضل
با سر رفته ولی بی سر برگشته
بند دوم
سکینهرو وقتی میبینه، خنده میشه مهمونِ عمو
رقیه تا میزنه صداش، میگه عمو جون جونِ عمو
بعد علی قمرشو ببین
جنگیدنِ پسرشو ببین
لشگر میپاشه با یه غضبش
توو معرکه هنرشو ببین
هنرشو ببین
هنرشو ببین
اون که روز دشمنو شب می کرده
زینب حق داشته براش تب می کرده
روایته دست ابوفاضل خیلی
معجر زینبو مرتب میکرده
بند سوم
توو معرکه میزنه قدم ، میریزه یه میدونو به هم
میره و توی دل سپاه، با یا علی میکوبه علم
توو معرکه چه یلی اومده
با رزم بی بدلی اومده
اونا که خیبر و دیده بودن
گفتن به هم باز علی اومده
باز علی اومده
باز علی اومده
دستار رو دور سرش میگردونه
شمشیر رو مثل حسن می چرخونه
مثل علی که مونده بود با پیغمبر
پای امامش تا قیامت میمونه
شعر و سبک از؛
✏️#گروه_یاقوت_سرخ
.👇
.
#حضرت_عباس علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#زمزمه #سبک_سالار_زینب
#زمینه
#نوحه
۷۷۸
ای دل شکسته دلم شکستی
ای نور دیده،دیده ات بستی
یا ابوفاضل
بی تو روز من،مانند شام. است
بعد تو عباس،کارم تمام است
یا ابوفاضل
سربسته گویم در حرم اصغر
از عطش زد نفس های آخر
یا ابوفاضل
من شدم مانوس با اشک و ناله
منتظرت در خیمه سه ساله
یا ابوفاضل
بی تو روی او می شود نیلی
طفلم ندارد طاقت سیلی
یا ابوفاضل
چون فرق تو پشتم دو تاشد
در حرم پای نامحرم وا شد
یا ابوفاضل
****
#محمود_اسدی_شائق✍
👇
.
#زنجیرزنی
#شب_نهم_محرم
#امیر_حسین_الفت
#سبک_به_تماشا_بیا_ای_پسرفاطمه
ای پناه حرم ،حیدر کرببلا
قبله ی غیرت و ، خدای لطف و وفا
قمر علقمه
ماه دو فاطمه
یا ابالفضل
یا اباالفضل
......
وای من با سرت ، عمود آهن چه کرد
سرو من با قدت ، آن همه دشمن چه کرد
شده ای بی هوا
صید ِ سر نیزه ها
یا ابالفضل
یا اباالفضل
......
مشک پاره رمق ، برده ز اعضای تو
شده غرق به خون ، دو چشم زیبای تو
می کند هلهله
لشکر حرمله
یا ابالفضل
یا اباالفضل
السلام و علی ساکن کرببلا
ذُبِحَ بِلقَفا مُرمل بِدما
شاه شیب الخضیب
ای حسین غریب
وا شهیدا
وا حسینا
__________
روی صحرا تنت رمل بیابان شده
روی نیزه سرت قاری قران شده
السلام السلام
پور خیر الانام
وا شهیدا
واحسینا
.......
عاشورا
السلام علی سیدالعطشان حسین
شد زمین و زمان، یاد تو گریان حسین
شاه دور از وطن
کشته بی کفن
واحسینا
واحسینا
......
کوفه دادی چه خوب ، جواب لطف علی
شده صد پاره تن ، زینت دوش نبی
شد ولی خدا
صید سر نیزه ها
واحسینا
السلام و علی ساکن کرببلا
ذُبِحَ بِلقَفا مُرمل بِدما
شاه شیب الخضیب
ای حسین غریب
وا شهیدا
وا حسینا
______________
روی صحرا تنت رمل بیابان شده
روی نیزه سرت قاری قران شده
السلام السلام
پور خیر الانام
وا شهیدا
واحسینا
.
#عاشورا
#روز_دهم_محرم
#زنجیرزنی #واحد
.......
می زند دست و پا ، با بدن چاک چاک
قاتل زینبش ، صورت او روی خاک
نیمه جان ، مادرش
زیر پا پیکرش
واحسینا
واحسینا
......
طعنه و هلهله ، جواب هل من معین
روی سینه چرا ، نشسته شمر لعین
سید اولیا
شده ذبح ، از قفا
........
#شام_غریبان
آه عجب محشری ، در دل کرببلاست
قهرمان زنان ، در وسط شعله هاست
شد غم کوچه ها
زنده در کربلا
واحسینا
واحسینا
.......
اَینَ صاحب لوا ، عقیله تنها شده
پای شمر و سنان ، به خیمه ها وا شده
آه و واویلتا
سیلی بی هوا
واحسینا
واحسینا
.......
عرشیان کارشان ، ناله شد و اشک و آه
وای من ساربان ، آمده در قتلگاه
شده با خون کفن
شاه دور از وطن
واحسینا
واحسینا
.......
امام سجاد علیه السلام
روز و شب آتشم ، زد غم کرببلا
شده از داغ شام ، سرو قد من دو تا
منم و تاب و تب
یاد آن تشنه لب
واحسینا
واحسینا
..........
بعد کرببلا زندگیم ، شد عذاب
جان منح را گرفت ، غصه بزم شراب
کرده پیرم مرا
شرم ِ از عمه ها
واحسینا
واحسینا
______________________
#رحیمیان
#زنجیرزنی
👇
.
#نوحه
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
#سربند
یاشهید الشهدا یاغریب الغربا
صاحب قلب منی ساکن کرببلا
تا به عشقت گرفتار شدم
در غم تو عزادار شدم
آبروی دو عالم حسین
با تو من آبرو دار شدم
از ازل تا ابد بوده ام باحسین
السلام علیک یا غریب یاحسین
***
#حضرت_اباالفضل
در پناه او حرم
قوت قلب حسین
ساقی کرببلا
کاشف الکرب حسین
آتش از تیغ او برخیزد
لشگر از خشم او بگریزد
میزند چون قدم در میدان
زیر پایش جنازه ریزد
پور ام البنین شیر شاه عرب
السلام علیک یا کفیل الزینب
شد دوتا فرق سرت
شد جدا بال و پرت
تیر حرمله هنوز
مانده در چشم ترت
بعد تو خیمه و اضطراب
بعد تو وای به حال رباب
خیز و نگذار ببندد عدو
دور دستان زینب طناب
بعد تو میشود غصه مانوس ما
شمر و خولی روند دور ناموس ما
#عبدالزهرا ✍
.👇
.
#واحد
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
#تاسوعا
خیلی خیلی سخته که تنها امیدت نااُمید شِه
توی اوج بی کسی تنها برادرت شهید شِه
خیلی سخته که به اشک چشمای تَرِت بخندن
بدتر از اون اینه به مرگِ برادرت بخندن
علمدارم...
شکستم از کَمَر تو رو کُشتن
چهار هزار نفر تو رو کُشتن
لشکرم و پاشیدن از هم
خبر داری...
سهم تو که شکسته بالی شد
پشتم با رفتن تو خالی شد
از داغ تو شد قامتم خَم
تو بودی حامی و یارم
ابالفضل ای علمدارم
ابوفاضل ابوفاضل
تا زمین افتادی یه لشکر باهم ریختن سرِ تو
اِنقَدَر تو رو زدن که مُختصر شد پیکر تو
هرچی عقده داشتن و انگار سر تو خالی کردن
از غمِ بی کسیِ برادرت خوشحالی کردن
علمدارم
رحمی به اشک چشم خواهر کن
فکری بحال علی اصغر کن
به پا شده تو خیمه غوغا
بدون تو
جَسور میشه دشمن برا غارت
بی کس میشه خواهرِ آوارت
بلند شو تا بلند شم از جا
گِرِه افتاده به کارم
ابالفضل ای علمدارم
ابوفاضل ابوفاضل
✍ بهمن عظیمی
مشابه سبک زیر خوانده میشود
👇
.
#زمینه
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
#امیر_حسین_الفت
نکش روی زمین پاهاتو
دیگه نمیشنوم صدا تو
شاید عسل به هم دوخته عمو لباتو
میبینم گل پرپرم رو
امانت برادرم رو
چه جور بلند کنم جلو حسن سرم رو
شکستن استخوون تو
سینهء غرق خون تو
تو قتلگاه با سم مرکب
نیزه به پهلوات زدن
خودت بگو عزیزمن
من چی بگم به عمه زینب
عمو جانم
عمو جانم
عموجانم جانم جانم
*
نگفتم نرو نازنینم
نزار داغ تو روی سینم
چه جوری بدن مصلح تو ببینم
نگفتم نرو قرص ماهم
پناه دل بی پناهم
نزن شعله به این سینهء غرق اهم
تموم لشگر اومدن
سنگ به پیکرت زدن
عمو برای تو بمیره
مثل علی اکبرم
تو رو به خیمه میبرم
تا مادرت آروم بگیره
عمو جانم
عمو جانم
عمو جانم جانم جانم
*
.👇
.
|⇦•دیدن روی شما کاش...
#قسمت_اول #مناجات با #امام_زمان و توسل به #حضرت_عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری
●━━━━━━───────
دیدن روی شما کاش میسّر می شد
شام هجران شما کاش که آخر می شد
بین ما فاصله ها فاصله انداخته اند
کاش این فاصله با آمدنت سر می شد
*امشب شايد بعضي ها اين اتفاق براشون بيوفته، هر كسي با گوشِ جانش صداي آقاش رو شنيد سلام مارو هم برسونه...
گفت: داشتم سلام ميدادم تو حرم حضرت قمر بني هاشم،داشتم زيارت نامه ميخوندم، ديدم يه نفر پشت سرم ميگه: "السَّلامُ عَلَیْکَ یا عَمّيَ الْعَبّاس"... حواسم نبود كه آقام داره سلام ميده، تا به خودم اومدم ديدم صاحبِ صدا نيست...*
شهر ما بوی خدا داشت، دوباره ای کاش
با ظهورت نَفَسِ شهر معطّر می شد
پاک می شد دل تاریک به لطفت ای کاش
مالک خانه ي دل ساقیِ کوثر می شد
طاقتم طاق شد از دوری دلگیرِ شما
جمعه ي آمدنت کاش مقدّر می شد
صبح و شب اهل دلی زمزمه می کرد ای کاش
پسری منتقم سینه ي مادر می شد
کاش می شد حرم از دست تو سیراب شود
دست تو یاورِ عبّاس دلاور می شد
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#روضه_حضرت_عباس
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇