AudioCutter_narimani_shab9_1401.mp3
3.95M
|⇦•ای کاش یکثانیه با ما ...
#مناجات و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی
.
|⇦•صدایت را تا شنیدم...
#قسمت_اول#روضه وتوسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
شب تاسوعاست خیلی ها یک سال منتظر بودن شب تاسوعای عباس برسه ..
"فَسَمَعَ الأَطفالُ یُنادُونَ العَطَشَ العَطَشَ" صدای بچه ها رو تو خیمه ها شنید دارن صدا میزنن العطش، العطش.."فَرَكَبَ فَرَسَهُ وَ أخذَ رُمْحَهُ وَ الْقِرْبَه" سوار بر اسبش شد یه نیزه برداشت،مشک رو برداشت، "وَ قَصَدَ نَحْوَ الْفُرات"به سمت فرات حرکت کرد."فَأَحاطَ بِهِ أَرْبَعَةُ آلافٍ مِمَن كانوا مُوَكِّلينَ بِالْفُرات"چهار هزار تیرانداز مأمورند از آب فرات، از اونجایی که عباس می خواد بره مشک و به آب بزنه مراقبت کنن. "وَرَموه بِالنِّبالٍ فَكَشَفَهُم
وَ قَتَلَ مِنٰهُم عَلى مَا رَوي ثَمانينَ رَجُلا" محاصره اش کردن انقدر تیر بارونش كردن اما نمی تونن از پادرش بیارن. چرا ؟ آخه عباسه...همچینکه به سمت لشگر حمله میکنه همه ی اینا فرار می کنن. فلذا امام سجاد فرمود: عموی ما عباس "نافِذُ البَصیره" بود. چشماش خیلی بصیرت داشت وقتی نگاهی به یک نفر می کرد ترس همه وجودش رو فرا می گرفت... "حَتى دَخَل الماء"به آب رسید."فَنَزَل غُرفَة مِنَ الماء" پیاده شد از مرکب مشک رو به آب زد. همچین که به آب رسید مُشتی از آب رو برداشت مقابل صورتش گرفت. " ذَكَرَ عَطَشَ الحُسَينِ وَ أَهلِ بَيتِهِ فَرَمَى المَاءَ" یاد تشنگی بچه های حسین افتاد، آب رو روی آب ریخت. صدا زد: وای برمن اگه قطره ای از این آب رو بخورم. در حالی که آقام تشنه است. بچه هاش تشنه اند. بعد شروع کرد شعر بخونه ،می خواد نَفْسش رو بزنه...:
یا نَفسُ مِن بَعدِ الحُسَینِ هُونی
فَبَعده لاکُنتِ أنْ تَکُونی
هذَا الحُسَینِ شارِبُ المَنون
وَ تَشْرَبَینِ بارِدَ المَعین
"ثُّمَ مَلأ القِربَة وَ حَمَلِها عَلى كِتفِه الأيمَن" مشک رو پر کرد دست راستش انداخت، به سمت خیمه حرکت کرد. "وَتَوَجَّه نَحوَ الخِیمه" فقط داره به خیمه ها توجه میکنه. جلوش روگرفتن از همه طرف دارن بهش حمله میبرن . از همه طرف دارن بهش ضربه میزنن..
حکیم ابن طُفیل لعنة الله علیه پشت یه نخلی پنهان شد همچین که عباس اومد رد بشه با شمشیر زد دست راست عباس رو قطع کرد. "ضربه نوفل الأزرق على يَدِه اليُمنى فَقَطَعها فَأَخذَ سَیفَ بِشمالِه وَحَمَل عَلیه" مشک رو به دست چپش داد شروع کرد به سمت خیمه ها بره.طُفیل دوباره پشت یه نخلی پنهان شد "فَضَرَبَ عَلی یَدَیه یُسرا" دست چپش رو قطع کرد، "فَحَمَلَ القِربَة بِاثْنانِهم" ...مشک رو به دندان گرفت. داره میتازونه به سمت تشنگی خاندان، از همه طرف محاصره اش کردن تیر بارونش کردن. تا اونجایی که یه تیر به مشکش خورد، آبا داره میریزه. یه تیر به سینه اش خورد، یه تیر دیگه به چشمش زدن اینقدر تیر بهش زدن که میگه مثل خارپشت شد. حکیم ابن طفیل ملعون اومد جلو؛ برا عباسی که دست به بدن نداره رجز بخونه: عباسی که میگن تویی؟! شنیده بودم خیلی قوی هستی. شنیده بودم چشمِ امید خیمه ها هستی، شنیده بودم علمداری، شنیده بودم امروز حسین فقط به تو تکیه کرده، چرا نمیای با من بجنگی؟! اون نامرد شروع کرد رجز بخونه... نمیدونم ابی عبدالله این صحنه ها رو داره نگاه میکنه یا نه.اون لحظه کجابود؟ یه مرتبه از دور دید یه عمود بالا رفته.عمود، عمودِ آهنیه. نمیدونم تا حالا با صورت زمین خوردی یا نه؟ وقتی زمین میخوری دستات رو سپر صورتت می کنی. همچین که اومد زمین بخوره این عمود رو به فرق عباس زد.دست در بدن نداره ،تیر توچشم فرورفته چنان با صورت به زمین افتاد. کار به اینجا تمامنشد ..تا از روی مرکب با صورت زمین خورد. همه شیر شدن روی سرش ریختن...
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_عباس
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#حضرت_عباس
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
#قسمت_پایانی #روضه وتوسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
پاهای عباس رو قطع کردن. شروع کرد لباساها رو از بدنش در بیاره. صداش بلندش" یا أخا ادرک أخا" وا أخاه، وا عَباسا، وا مُهجةَ قَلبا، وا قُرَّةَ عَینا، ابی عبدالله سریع مثل باز شکاری اومد بالاسر عباسش. اون نامردا رو از چپ و راست عباس دور کرد. همه دیدن کمر حسین تا شده. بالا سرِ دست بریده اش ایستاده، دید دستاش رو بریدن، پیشونیش رو شکستن، چشماش رو با تیر زدن، خیلی زخم داره. یهو ناله ی حسین بلند شد ...
صدایت را تا شنیدم گریه کردم
به سوی تو دویدم گریه کردم
تمام پیکرت تیرِ سپر بود
تنت را تا که دیدم گریه کردم
ببین پایم دگر قوت ندارد
برادر مُرده جز غربت ندارد
به تو سر بسته می گویم اباالفضل
حرم بعد از تو امنیت ندارد
بین تیر سه پر خوردی اباالفضل
ببین آخر نظر خوردی اباالفضل
چی کار کردن باهات سرو رشیدم
مگه چند تا تبر خوردی اباالفضل
ببین که قامتت سقا بهم ریخت
تمام هیبتت سقا بهم ریخت
الهی بشکنه دست کمون دار
نظام صورتت سقا بهم ریخت
نمی تونم ببوسم روتو عباس
نکش روی زمین بازوتو عباس
یه لشکر ریخت سرت ای لشکر من
تموم دشت داره بوتو عباس
چقد بد شد کمین خوردی اباالفضل
عمود آهنین خوردی اباالفضل
با این تیری که تو چشماته سقا
چه جوری پس زمین خوردی اباالفضل؟!
#شاعر:سید حسین صمدی
سقای دشت کربلا اباالفضل
دستش شده از تنجدا اباالفضل
ام البنین در کربلا نبودی واویلا
بر فرق عباست زدند نبودی واویلا
سه شعبه راه چشمات و که بست
غم عالم تو قلب من نشست
تا دیدم افتادی پشتمشکست اباالفضلم
خیلی سخته
من ببینم پیکرتو روی خاکا افتاده
دستای توهرکدومش توی صحرا افتاده
خواهرِ من تا تو رو دید. دیدم از پا افتاده
فرق سرت رو شکسته دیدم
از این زمونه دیگه بریدم
پاشو ببین که بهم میخندن
نگم براتون چیا شنیدم
شکسته ابروت ای جونم فدات
نمونده دیگه جونی تو صدات
نزن حرف رفتن رو با نگات، ابالفضلم!
ای عباسم! جون داداش میشه پاشی
علمت رو برداری، داری میری
اما بازم یاد طفلِ شیر خواری
عباس! همه تو خیمه چشم انتظارن
دخترا خیلی دلهره دارن
دیگه میدونن برنمی گردی
گوشواره هاشون رو در میارن
*مگه میشه علقمه رفت مدینه نرفت؟ آخ عباسم...یه نیگا به بدن عباسش کرد...*
نمونده چیزی از بال وپرت
مثل مادر زخمی شد پیکرت
رسیده زهرا بالای سرت، فقط بخند
اومد مادر...
دیدی یا نه جای سیلی که روی صورت داره
دیدی یا نه دیده هاشو که از اون سیلی تاره
دیدی یا نه چادرش رو جای پای اغیاره
اما ندیدی حقش رو خوردن
تو خونه ی ما هجوم آوردن
یه عده نامرد درو سوزندن
با دست بسته بابا رو بردن ...
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا #تاسوعا
#حضرت_عباس
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
AudioCutter_narimani_shab9_1401(2).mp3
10.35M
|⇦•صدایت را تا شنیدم ....
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی
.
|⇦•ای زخمهای پیکرت...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد
●━━━━━━───────
یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبنا بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ
السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ. السَّلامُ عَلَيْكَ یا قَمَرَالعَشیرَه. یاحامِلَ اللِواء.السّلام عَلیکَ یا ساقِیَ العَطاشا
ای زخم های پیکرت آیات محکمه
و ای داغدار داغِ لَبت نهرِ علقمه
«آن که رفت و برنگشت ساقی حرم نبود
آن که رفت و برنگشت آبروی آب بود»
پرواز کرده دور سرت حاجت همه
بابُ الحسین، نخلِ امید دو فاطمه
توکیستی که گفت وَلیّ خدایِ تو
عباس! ای امام تو بادا فدای تو
عاشورا فقط حسین به عباس پناه نیاورد هشتاد وچهارتا زن و بچه همه میگفتن: عباس! همه می گفتن: "بِنَفْسِی أَنْتَ"...
بی دستی و دل همگان پای بست توست
وقف خدا و خون خدا بود و هستِ توست
در وصف تو هر آنچه بگویم شکستِ توست
روز ظهور پرچم مهدی به دستِ توست
*فکر نکنی عباس فقط کربلا علمداربود، روز ظهور مهدی هم علمداره...
سه نفر تو تاریخ علمدار بودن یکیش جناب جعفر طیار برادر امیرالمؤمنینِ، در رکاب پیامبر دستش از تنش جدا شد. برا همین شد جعفر طیار.دستش رو زدن چون عَلَم دستش بود.
یکی هم خودِ امیرالمؤمنینِ توجنگ اُحد برا پیغمبر علمدار بود تو یه روز تو اُحد نود تا زخم خورد. امیرالمؤمنین دستش شکست، بازوش شکست..اما نذاشت عَلَم بیفته میدونست همه نگاهها به این عَلَمه.
عَلم رو دست کسی میدن که همه ی لشکر ببینن، برا همینه که همه هجوممیبرن علمدار رو بزنن که اگه عَلَم بیفته لشکر از هم میپاشه.
برا همین وقتی عباس می خواست بره میدان ابی عبدالله فرمود:"أنْتَ صَاحِبَ لِوَائِی" تو علمدار منی.
سومین علمدار عباسِ، عباس هم از پدرش یادگرفت که باید تا لحظه ی آخر علم تو دستش بمانه و میمانه. به ظاهر افتاده ..*
پرچم به دوش یاری دین خدا کنی
پشت سر امام زمان اقتداکنی
*شب تاسوعاست ..همه دارن عباس رو صدا میزنن..سقای دشت کربلا اباالفضل، اباالفضل...*
دریا به پیچ و تاب تو را میزند صدا
قرآن در آفتاب تو را میزند صدا
تا روز حشر آب تو را میزند صدا
شش ماهه ی رباب تو را میزند صدا
دستِ تو را چهار ولی بوسه داده اند
خون خدا، حسن، دو علی بوسه داده اند
*دستش رو بوسیدن چون میدونستن این دست قراره چیکار کنه کربلا .. میدونستن این دست میخواد گره باز کنه.. همون دستایی که فردای قیامت مادرش بغل می کنه.. باهمون دستا، دستمون رومیگیرن. میدونستن این دستا کاشِفَ الْکَربِ، میدونستن این دستا محافظ حرمه ..
عباس غیر از علمداری سه تا وظیفه ی مهم داشت..اولین وظیفه اش محافظت از جان خود امام بود. دومین وظیفه اش حافظُ الخیام بود یعنی محافظت از خود امام و زن و بچه اش. و سومین وظیفه اش سقایی بود."أَبو الْقِربَه"یعنی پدر مشک بود.
لذا تو داستان عطش همه سوختن. اما عباس به اضافه ی سوختن شرمنده هم بود. آخه بچه ها هر وقت عمو رو میدیدن ،میگفتن تا عمو هست آب هست. تا عمو هست تشنگی محاله. همین باعث شد دیگه نتونست رو پای خودش بند بشه. وقتی صدای العَطش رو شنید..
«زان تشنگان هنوز به عَیّوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا»
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#حضرت_عباس
#سید_مهدی_میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
Seyed Mehdi Mirdamad - Muharram 1401 Shab 9 - 1.mp3
5.88M
#قسمت_اول #روضه_حضرت_عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد
.
|⇦•دست من خورد به آبی....
#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد
●━━━━━━───────
ابی عبدالله دید همه یاراش افتادن اصحابش یه طرف، شهدا یه طرف، کسی براش نمونده از طرفی هم گوشش به خیمه هاست صدای بچه ها داره میاد بریده بریده میگن العطش. دل حسین داره می لرزه یه مرتبه دید عباس پشت سرشه. با ادب اومد پشت سرآقا یه سؤال کرد." يَا أَخِي هَل مِن رُخصَه؟"یعنی آقا اجازه دارم من برم. تو همین فاصله ای که حسین برگشت صاحب صدا رو ببینه. نوشتن تمام محاسنش پر از اشک بود.اینقدر گریه کرد..تو هم میخوای بری داداش..؟ عباس گفت آقا سینه ام تنگ شده دیگه طاقت ندارم حضرت فرمود: توصاحَب لِوای منی. تو علمدار منی. اگه میخوای بری، برو، اما "أُطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ"...میخوای بری برو، اما برا آب برو. بعضی نقلها نوشتن باهم زدن به دل میدان .. اومد مشک برداشت با هیچکس خدا حافظی نکرد.. بعضی از نقلها هم نوشتن عباس رفت. اما رفتنش حماسه داشت. رجز میخوند می رفت به دل لشگر...
ابی عبدالله هفت تا وداع داشت. وداع با علی اکبر خیمه رو بهم ریخت. شهدا وداع دارن. اصحاب وداع دارن. اما برای عباس هیچ گزارشی نیومده.چرا وداع نکرد؟! اصلاً بچه ها نیومدن خداحافظی کنن..چون باورشون نمیشد عمو برنگرده. میگفتن عباس بره با آب میاد نمیشه بره نیاد. لذا رفت به سمت شریعه. رسید کنار شریعه همه مطمئن هستند عمو میاد، نشست کنار آب، دست رو برد زیرخُنکای آب، آب رو آورد بالا یه دفعه دستش رو از آب بیرون کشید...
خدا رحمت کنه استادحسان لطیف آورده میگه دستش رو برد زیر آب دست رو از آب بیرون کشید گفت...*
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روان تصویرم
باید این دیده و این دست دهم قربانی
تا که تکمیل شود حج من و تقصیرم
*دیگه این دستی که به این آب خورده رو نمی خوام. چشممخورد به آبی که بچه هات دارن براش میمیرن این چشم رو دیگه نمی خوام. لذا بلند شد"رَمَی المَاءَ عَلَی المَاءِ"آب رو روی آب ریخت. سوار اسبش شد. تصمیمعباس قطعیه باید برسه حرم.. همه ی حواسش به خیمه هاست..کاربلده میدونه نباید مستقیم نره، مارپیچ باید بره. جوری که برسه. چهار هزار تیرانداز نشستن رو کُنده ی زانو هدف یه نفره. تیراندازا تیر زدن اما همه ی حواس عباس به مشکه مثل پدری که بچه اش رو بغل میکنه، مشک رو بغل کرد. تو خیمه همه منتظرن.
رفتنی لحن عباس حماسی بود اما برگشتن لحنش عوض شد یه دفعه دیدند یه صدا بلند شد "وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا یَمینی" همه دلا لرزید، گفتن چی شده دستش قطع شده؟ اما عباس میاد، عموش جعفر طیار هم یه دستی تونست بیاد، تونست بجنگه. اومد جلوتر دوباره یه صدا بلند شد... صدا ضعیف تره فهمیدن دست دیگرس رو هم زدن..
چیکار کنن عباس رو متوقف کنند؟ راهی نداره عباس بی دست می تازه یه هدف داره اونم رسوندن آبه. یه مرتبه مشک آبش رو زدن.. "فَوَقَفَ العَباس مُتَحیّرا"...
متحیر شد.جلو بره آب نداره برگرده دست نداره چی کار کنه؟ تو همین حال آب داره می ریزه همه امیدش داره می ریزه.. مقتل مقرم نوشته همه ی لشگرفهمیدن دست نداره دیگه نمی تونه دفاع کنه . عمر سعد گفت دسته دسته بریزید از اسب پایین بندازیدش. عده ای میومدن، دور عباس، همه فرار می کردن هی رفتن واومدن. شمر یقه ی یکی روگرفت گفت کجا فرار می کنی؟ مکه نمیگید عباس ابن علی دست نداره .گفتن آره دست نداره اما دوتا چشم داره بیچاره می کنه. گفت من کارش رو تمام می کنم حرمله کجاست؟ یهجوری چشم رو زد... آدم یه خار تو چشمش بره با دست باید خار رو درآره اما عباس دست نداره هرکاری کرد نشد. سر روتکون داد تیر بیرون نیومد. دوتا زانوش رو آورد بالا سر رو خم کرد سرش برهنه شد. کلاه خودش از سرش افتاد، دشمن گفت تنها جای سالم عباس سرشه..بدنش پر از زخمه، سر سالمه، ریختن دورش یه نانجیبی دو دستی با عمود آهنی به فرق عباس زد.
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#تاسوعا
#سید_مهدی_میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•گریه ام میگیره...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد
●━━━━━━───────
تیر به چشم خورد هرکاری کرد نتونست در بیآره، عمود آهن رو زدن، نوشتن با صورت به زمین خورد... نوشتن ابی عبدالله سر هر شهیدی می رسید با یه دست تن رو بغل میکرد اما نشست بالاسر عباس دو دستی آروم سر رو برداشت..
نشست دید یه چشم پُره خونه یه چشم پُره اشکه خونا رو پاک کرد. ابی عبدالله تا دید عباس داره گریه می کنه بهم ریخت فرمود
"مَا یُبکِیکَ یَا أخا" من بی برادر شدم تو داری گریه می کنی. صدا زد حسین جان گریه ام برای الان نیست. گریه ام برای یه ساعت دیگه است، تو الان سر من رو برداشتی اما یه ساعت دیگه هیچ کسی نیست سرت رو برداره.. سرت روخاک می مونه...
عباس نگرانیت جا داشت. نگران بودی سر داداشت روی زمین نمونه نگران بودی کسی هست سرش رو برداره یا نه؟ آره به جا یه نفر لشگر سرش دعوا کردن.. هرکی می گفت بزار من برم سر رو بِبُرَّم... زودتر از زینب رسیدن..
ابی عبدالله دوتا حرف آهسته درِ گوش دو نفر گفت..اولیش رو درگوش عباس گفت... گفت بلکه بلند شه بیاد چی گفت؟..*
گریه ام میگیره از تو طاقت بره
زنده باشی تنت به غارت بره
*هنوز اون حرف آهسته رو نگفته*
عباس! سکینه بی آب هم ازت راضیه
راضی نشو زینب اسارت بره
*پاشو دارن به خیمه ها نگاه میکنن، روشون به حسین وا شده*
میبینی توحرم اشک رقیه رو
بعد تو بسپارم به کی ناموس حیدر رو
*همه منتظرن ابی عبدالله برسه بچه ها از خیمه ریختن بیرون ..همه دیدن بابا داره میاد با این آستیناش هی اشکاش رو پاک می کنه..اومد جلو.. همه شنیدین رفت عمود خیمه عباس رو خوابوند اما یه نقل دیگه هم هست نوشتن رفت به طرف زینب، آروم سرش رو آورد کنار گوش خواهر گفت: زینبم بگو گوشواره هارو درآرن...بگو معجرها رو محکم کنن.. ای حسین .....
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#حضرت_عباس
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
Seyed Mehdi Mirdamad - Muharram 1401 Shab 9 - 2.mp3
8.48M
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد
record004.mp3
842.2K
#شب_نهم_محرم
سبک: کربلا کربلا ای تربت شهیدان
علمدار، سپهدار، یک تنه لشکری تو
با تیغ آتشین ثانیِ حیدری تو
ای مه لقا اباالفضل
مشکل گشا اباالفضل
اباالفضل، اباالفضل، سقای لب تشنگان
پناه خیمه ها، آب آورِ کودکان
امید طفل رباب
روی دوشت مشک آب
یا باب الحوائج، ای ماه بنی هاشم
در موج غصه ها پناه بنی هاشم
تا تو رفتی غوغا شد
قامت مولا تا شد
#حضرت_عباس #نوحه
#مهدی_شریفی✍
.
#امام_زمان
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
در کجایی ای تمام هست ما یابن الحسن
ای امید شیعیان ،ذُخر ِخدا یابن الحسن
ای که عمری بی کس و تنها درون خیمه ات
می کنی خون گریه هر صبح و مسا
یابن الحسن
دیده ی آلوده ام،یک لحظه رویت را ندید
لایق دیدار خود کن دیده را یابن الحسن
من گنه کردم ولی توبه نمودی جای من
چشم پوشیدی همیشه از خطا یابن الحسن
با نگاه تو رود بالا دعای نوکرت
بر ظهور خود تو هم بنما دعا یابن الحسن
گفته ای هر جا شود حرف از عمویت حاضری
پس به بزم روضه ی سقّا بیا یابن الحسن
بر زمین خورده به صورت در کنار علقمه
چون که دست او شده ازتن جدا یابن الحسن
تیرباران شد عمویت در میان علقمه
در یم خون زد ز کینه دست و پا یابن الحسن
تیر از چشمش کشیده،جدّ تنهایت حسین
شد قدش در علقمه از غُصه تا، یابن الحسن
رأس او از تن جدا و بر روی سرنیزه رفت
پیکرش در بین صحرا شد رها یابن الحسن
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
.
#زمزمه
#زمینه
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
فدای سرت اگه نمیاد
اگر نمی باره بارون
فدای سرت اگه اب ریخت
اگه مشکت شده گریون
پناه حرم پاشو داداش
نزاری من و تنها تو
علمدارم
سپهدارم
دلم شده از داغت خون
یل ام البنین
نکش پارو زمین
تموم لشگرم ابوالفضل
پرت خونی شده
سرت خونی شده
امید خواهرم ابوالفضل
بند دوم ۲
زدن به چشم تو.با تیر
زدن با نیزه به پهلوت
زدن با گرز و افتاده
شکافی بین دو ابروت
می بینم هر جارو هستش
نشونی از تنت عباس
فتاده یک
طرف مشکو
فتاده یک طرف بازوت
دیدی که این لشگر
غمت رو برادر
روی دلم میزارن عباس
دورت کردن داداش
تو رو زدن داداش
رحمی اینا ندارن عباس
واکن چشمای خونت رو
ببین کی اومده. اینجا
به جای مادرت اومد
کنارت مادرم زهرا
از اربا اربا هم دیگه
گذشته این تنه پرخون
چقدر تیرو و چقدر نیزه
شده توی تن تو جا
ای ماه من عباس
پناه من عباس
چی اومده داداش سره تو
شبیه اکبرم
شدی برادرم
چی کار کنم با پیکره تو
#رضا_نصابی ✍
👇👇
4_5893228204272919282.mp3
1.64M
فدای سرت اگه نمیاد
4_5893228204272919301.mp3
1.56M
زدن به چشم تو.با تیر
هدیه شد بر خدا هست اباالفضل.mp3
1.6M
#زنجیرزنی
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
هدیه شد بر خدا هست ابوالفضل
چشم و پیشانی و دست ابوالفضل
▪️یا ابالفضل یا ابالفضل
پسر ارشد امّالبنینی
نور چشم امیرالمؤمنینی
▪️یا ابالفضل یا ابالفضل
خـون تـو بـر شهادت، آبـرو داد
عشق و ایثار و ایمان را وضو داد
▪️یا ابالفضل یا ابالفضل
ای جوانمردی افتاده به خاکت
فـاطمه زائــــر پیکــر پــاکت
▪️یا ابالفضل یا ابالفضل
لب خشکیده و چشم تر از توست
آب دریا به تو تشنهتر از توست
▪️یا ابالفضل یا ابالفضل
تو علمـدار دشــت کـربلائی
تشنه لب ساقـی بـزم بلائی
▪️یا ابالفضل یا ابالفضل
تو علمدار دسته گلهای مدینه
جام خالی ببین دست سکینه
▪️یا ابالفضل یا ابالفضل
شاعر: غلامرضا سازگار✍
#استاد_سازگار
سقا سقا بی دست و سر.mp3
1.83M
#زنجیرزنی
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سقّا، سقّا بیدست و سرگشته
بـابـا، بـابـا، بـه خیمـه بـرگشتـه
▪️دریا پر از خون شد علقمه گلگون شد
بابا، بابا، قدش دو تا گشته
عمـو عمو، دستش جـدا گشته
▪️دریا پر از خون شد علقمه گلگون شد
طفلان رو در صحرای خون آرید
تـیـر از چشــمِ سقــا بــرون آریـد
▪️دریا پر از خون شد علقمه گلگون شد
غوغا، غوغا، در علقمه بر پاست
آنجـا آنجـا، صـاحب عـزا زهراست
▪️دریا پر از خون شد علقمه گلگون شد
عمّه، عمّه، با گریه و زاری
جـای عمــو، کنـد علمـداری
▪️دریا پر از خون شد علقمه گلگون شد
شاعر:حاج غلامرضا سازگار✍
#استاد_سازگار
.
#واحد
#حضرت_عباس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حرم از العطش اهل حرم میسوزد
آسمان هردم ازین نوحه و غم میسوزد
ساقی تشنه لبان خشک دهان دل نگران
رو به دریا زده تکیه به علم میسوزد
عازم علقمه شد حضرت سردار حسین
آتش افتاده به نیزار دل زار حسین
زیر لب زمزمه دارد برو اما برگرد
و توکلت علی الله علمدار حسین
یار و سپهدارم ای علمدارم
بعد خدا عباس من تورو دارم
غمی ندارم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راهی معرکه سقا شده ماشاءالله
نیزه در دست چه غوغا شده ماشاءالله
چه جمالی چه کمالی چه قد و بالایی
علی عالی اعلی شده ماشاء الله
به حرم تک یل هاشمی نصب برگردد
دست از تن بدهد مشک به لب برگردد
گر به میدان رود اولین قدم بردارد
لشکری پابه فرار عقب عقب برگردد
دست علی یارت حق نگهدارت
محشریه رزم حیدری وارت
شور و وقارت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دل دعا کن قمر عشیره سالم برسد
نکند بال و پرش به دست ظالم برسد
ای خدا ماه منیر بنی هاشم عباس
به حرم به آسمان بنی هاشم برسد
در دل علقمه فریاد زند بسم الله
نقش سربند سرش ذکر ابا عبدالله
میرود آب رساند به حرم می گوید
ذکر لا حول و لا قوه الا بالله
رقیه بی خوابه تشنه ی آبه
دلی که چون هاجر در تب و تابه
دل ربابه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_نهم_محرم
تقریبا #سبک_کربلا_منتظرماست_بیاتابرویم
.👇
.
🏴 #واحد_تند یا #زنجیرزنی #امام_حسین و #حضرت_عباس علیهم السلام ویژه ایام محرم الحرام ۱۴۴۵ه.ق ۱۴۰۲ه.ش
#واحد #محرم
#کشتی_نجات_عالم
🏴بند اول
کشتیِ نجات عالم
سیدی ابی عبدالله
شور شیرین محرم
سیدی ابی عبدالله
معدن جود و کرم
سایتون روی سرم
فخرم اینه که برات
من غلام و نوکرم
ای مسیره تا خدا
شاه دشت کربلا
با نگاهه تو میشه
حاجتا همه روا
سیدی ابی عبدالله
🏴بند دوم
نورالعینی یا حبیبی
سیدی ابی عبدالله
منه بیمار و طبیبی
سیدی ابی عبدالله
یابن فاطمه تویی
مَحرم سِرِّ دلم
با توسله به تو
حله آقا مشکلم
یابن فاطمه تویی
حاکم و سلطان من
با محبت شما
کامله ایمان من
سیدی ابی عبدالله
🏴بند سوم
ساقی تشنه ی عالم
سیدی یا ابوفاضل
صاحب لوا و پرچم
سیدی یا ابوفاضل
ای وزیر شاه دین
قمره روی زمین
جان ماها بفدات
ای یل ام البنین
ای علمدار خدا
ناصر دینه نبی
شیر دشت کربلا
یا ابالفضله علی
سیدی یا ابوفاضل
۱۴۰۲/۰۴/۳۱
#شب_نهم_محرم
✍️کربلایی امیرحسین سلطانی
👇
.
✅سبک #واحد_تند یا #زنجیرزنی ایام محرم الحرام آقا #امام_حسین علیه السلام و #حضرت_عباس علیه السلام
#واحد #محرم
#واحد_امام_حسین_ع
#واحد_حضرت_عباس_ع
#ای_همدم_دلم
✅بند اول
ای همدم دلم یا ثارالله
حلال مشکلم یا ثارالله
با تربت شما،گشته عجین
از ازل آب و گِلم یا ثارالله
ثارالله،اَنَا عبد و،اَنتَ مولا
ثارالله،قطره ایم و،تویی دریا
ثارالله،کربلایت،قبله ی ما
لبیکَ ثارالله ثارالله ثارالله
✅بند دوم
بر لب ثنای تو یا ثارالله
جانها فدای تو یا ثارالله
ای معدن کرم،جود و سخا
این منو عطای تو یا ثارالله
ثارالله،من گدای،بی نواتم
ثارالله،من یه عمره،مبتلاتم
ثارالله،نوکری از،نوکراتم
لبیکَ ثارالله ثارالله ثارالله
✅بند سوم
آقای با کرم یا ابوفاضل
سقای محترم یا ابوفاضل
بی دست کربلا،دستم بگیر
ای علمدار حرم یا ابوفاضل
یا عباس،شرمندت،موج دریا
یا عباس،ای مریدت،ارمنی ها
یا عباس،یابن حیدر،یابن زهرا
لبیکَ یا ابالفضل یا ابالفضل یا ابالفضل
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
👇👇👇