eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
331 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
تا ریشه درون خاک داریم از حادثه ها چه باک داریم؟ با هرکه حسینی است قلبش ما نقطه ی اشتراک داریم در راه دفاع از ولایت یک ملت سینه چاک داریم آزادی قدس در سر ماست اندیشه ی سبز و پاک داریم یا حضرت «صاحب الزمان(عج)» را بر گردن خود پلاک داریم ما منتظر ظهور یاریم از حادثه ها چه باک داریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رافتش به وسعت پهنه ی اقیانوس است چه کسی در کنف لطف رضا مایوس است راه گم کرده ی تاریکی دنیا شده ایم... نور رخساره ی او بر دل ما فانوس است مکن اینجا بدی از خوب جدا شیخ بهاء مهربانی رضا بر همگان محسوس است هر کسی مهر رضا را به دلش راه نداد... ثمر دوستی و رابطه اش ،منحوس است سمت هر جا نرود دل بجز از راه رضا آرزوی دل ما ، ماه رجب پابوس است خواب آسوده زمانیست که مشهد باشی دوری از مشهد و ایوان طلا کابوس است استخوانی بدهیدش سگ دلسوخته ای که امیدش، کرم و رافت شاه طوس است باتشکر از رسانه کنج رواق
روضه خانگی - حضرت معصومه(س) - 1315.mp3
11.14M
|⇦•باز هم‌ میشوم.... و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها به نفس حاج رضا گرمابی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ معصومه (س) نگاه سبزی است که از معصومیت سرچشمه می گیرد معصومه روزگار دلداگی است و از غربت به قربت رسیدن
. |⇦•نه تو‌جسارت دیده ای .... سلام الله علیها گریز به سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج ●━━━━━━─────── با سر رسیده ای، بگو از پیکری که نیست از مصحف ورق ورق و پرپری که نیست *روضه برا ساداته، الهی قربون اون خانمی که صدا میزد داداش..* نه تو به غارت رفته ای، نه من به غارت نه تو جسارت دیده ای، نه من جسارت پس ما دو تا قربان آن خواهر برادر *سر رو دادن، بغل گرفت، خوش اومدی قربونت بشم، نگران بود، گفت: بابا اول بگو امشب میمونی یا میری؟ چیکاره ای بابا؟ آخ جونم بابا! آخ عمرم بابا! آخ نفسم بابا! این خاصیت دختره ها، تا سر رو بغل کرد گفت بابا یا منو ببر یا بمون پیشم امشب..* بابا! شبها که سر به سردیِ این خاک مینهم رو دست مهربان نوازشگری که نیست *گفت قربونت اومدی سر حرفم باز شده، به خودت قسم چند روزه لام تا کام حرف نزدم..* بابا! دستی کشید عمه بر این پلک ها و گفت حالا شدی شبیه همان مادری که نیست *الان اگه من روضه نخونم میگن لابد داره نفس تازه میکنه، لابد داره آب میخوره، اما اگه طولانی بشه نخوندنم، بعضیا میگن چیشد؟ عادت خانم اینه چادر رو سر میکشه گریه میکنه، چادر رو برمیدارن، چیشد دیگه روضه خون نمیخونه؟ خرابه رو ریخته بود به هم نازدانه، گفت بابا، روضه کوتاهش خوبه..تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل..* گفت بابا ما بودیم، حرمله بود *از این هم بدتر میشه؟ آره صبر کن* ما بودیم، حرمله بود، عمو نبود *نازدانه همه رو ریخته به هم، یهو دیدن صداش دیگه نمیاد، من امشب باید دلتو یه جا دیگه ببرم، هرچی گوش دادن، صبر کردن، نه دیگه حرف نمیزنه، آروم آروم همه بچه ها سرِ زانو، چیشد؟ زینب اومد، اصلا بابا رو بده من، دیگه نمیخواد، تا سر رو گرفتن دیدن نازدانه افتاد رو زمین، صدای ناله ها بلند شد، صدای گریه ی زینب بلند شد، خوب چی میخوای بگی؟ تا خودِ خرابه یک کلمه به احترام زینب حرف نزده، چند روزه یه کلمه حرف نزده، اما وای از اون روزی که بزرگتر خودش ناله بزنه، دیگه بقیه رو نمیشه نگه داشت، تازه سر حرفش وا شد، کی؟ دیدن از گوشه ی خرابه صدا داره میاد، صدای کیه؟* *لالا لالا لالا...رباب زبون گرفته* لالا لالا لالا یکم دیگه دووم بیار *چی زینبو پیر کرد؟ گفت حسین به کی بگم باورش میشه؟ پنجاه سال گریه کردم، میدونی باعث مرگ زینب چیه؟ ربابه... گفت: پسرم! به کمک عمه جونت، بچه ها رو خوابوندم تو سخت ترین شام غریبون عالم حالا توی این بیابون، دنبال تو میگردم گل نازم، خیلی پریشونه حالم کجایی گل نازم، صدا کن منو بازم بیا تا برات از دستام گهواره بسازم لالایی لالایی، یعنی الان کجایی؟ لالایی لالایی، کجای کربلایی؟ لالایی لالایی، نکنه رو نیزه هایی * تا نامه ی امام رضا رو بست، یه نگاه کرد به داداش هاش گفت بلند شید، گفتن چه خبره؟ گفت دوباره یه علی رو دستشو بستن، یه فاطمه باید بلند شه، دوباره یه لشکر اومدن پشت در، این لحن نامه ی داداشم به من عین ناله های امیرالمؤمنینه‌‌.. * تا از صمیم دل به علی اقتدا کند میخواست جان خسته ی خود را فدا کند دانی چرا به پشتِ در آمد گل نبی؟ گلچین مگر ز ساحت قدسش حیا کند *امام زمان عذر میخوام ..* مادر زنی نبود که بیخود فغان کند از در سوال کن ز چه این سان نوا کند؟ و لَستُ اَدری خَبَراً مِسماری مادرم زمین خورد وَ لَستُ اَدری خَبَراً مِسماری با پا به در زد و لَستُ اَدری خَبَراً مِسماری به نیت قتل پسر زد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•معصومه یعنی... سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج حسن شالبافان ●━━━━━━─────── "لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر" معصومه یعنی نور یعنی عصمت زهرا پیداست در صحن و سرایش، جنّت زهرا مانند زهرا روشنای خانه این بانوست راضیه و انسیه و حنانه این باشد کوثر شده زهرای اطهر می‌شود بی‌شک انسیةـ الحورا دیگر می‌شود بی‌شک معراج را معنا و مظهر می‌شود بی شک بند دل موسی بن جعفر می‌شود بی‌شک * یه عده‌ای اومدن دم خونه آقا در زدن با حضرت کار داشتند.بی بی معصومه فرمود: پدرم نیستند بیرون شهر هستند. چه کار دارید؟ گفتن سوال داشتیم محضر امام کاظم. سوالاتون چیه؟ سوال‌ها را گرفتند و جواب دادند. برمی‌گشتند تو راه برخوردند به آقا امام کاظم علیه السلام. آقا پرسیدن کجا بودید؟ گفتن دم منزل شما بودیم سوال داشتیم خب چه خبر؟ گفتن سوال‌ها رو دخترتون فاطمه معصومه همه رو جواب دادن حضرت فرمودند: ببینم جواب سوال‌ها را. تا نگاه حضرت افتاد دیدند هی می‌فرماید:" فداها ابوها.. "به خدا بچه‌ها ساده نمی‌شه گذشت از این جمله.امام معصوم هست داره به دخترش می‌گوید "فداها ابوها" این جمله را دیگه کدام بابا به کار برد؟ اینجا اگر این‌ها شنیدند میگه بابا به قربونت بره همه دوست بودند محب بودند. اما یه جای دیگه سراغ دارم یه بابا فرمود: فاطمه جان! "فداها ابوها" کاری کردند بین در و دیوار هی گفت بابا...* دست کریم برکتش مثل کریمان است قم ظاهرا خشک است در باطن گلستان است باران نمی‌خواهد همیشه نور باران است هر زائر قم تو بگو زائر شاه شهیدان است *وقتی این خانم را دفن کردند یه عده‌ای رفتن طوس محضر امام رضا حضرت یه نگاه بهشون کرد فرمود: ما یه امانتی تو شهر شما داریم یه فاطمه از ما تو این شهر دفن شده حواستون به خواهر ما هست زیارتش می‌روید یا نه؟ لذا اونجا حضرت فرمود: هر کس خواهرم را زیارت کند انگار منِ امام رضا را زیارت کرده..* چون فاطمه نور است تو شرحی در بیانش نیست چون زینب است و جز رضا ورد زبانش نیست گرچه شکسته، حرفی از قد کمانش نیست بر آسمان نیزه، ماه کاروانش نیست بی کس نشد یک لحظه هم در این مسیر اصلاً خانم بیمار شد اما نشد اینجا اسیر باید از آقا گفت یا خواهر که تنها شد او را زدند اشرار بالا سر که تنها شد گودال شد عرش خدا مادر که تنها شد غارت شد از هر گوشه‌ای پیکر که تنها شد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. و توسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج حسن شالبافان ●━━━━━━─────── *امام زمان منو ببخشه.. سادات حلالم کنید..* در ازدحام خیمه زینب ناتوان افتاد روبندهٔ زن‌ها به دست این و آن افتاد «ای وای ای وای ای وای» *هفده روز این فاطمه تو شهر ما بود. آنقدر احترامش کردند.. چند روز قبل یه اهل دلی می‌گفت نه اینکه بزرگ شهر گفته باشه اینقدر فهمیده بودند زن‌ها اومدن به شوهراشون گفتند ببینید این چند روزه نباید از اینجا عبور کنید. گفتن چرا؟ گفتن یه فاطمه تو این خونه است.. آخ برات بمیرم مادر.. که تا دید نامرد داره میاد اول روش رو برگردون.. این نامرد بی‌هوا زد تو صورتش. بعد از هفده روز هم که بی بی از دنیا رفت قمی ها چه تشییع جنازه‌ای کردن. اون قسمتی که الان خانم حرمش هست باغی بوده تو تاریخ به نام باغ بابِلان. این باغ را آماده کردند قبر آماده شد آخه دختر امامه احترام داره لذا میگن تابوت را که گذاشتن رو زمین هیچکس جرات نمی‌کرد به این بدن دست بزنه، همه رفتند. عقب خدایا چه کار کنیم؟خِبره‌های روضه فهمیدند کجا رفتیم یه وقت دیدن دو تا سوار دارن از سمت قبله میان.. ان شاالله هیچ موقع داغ نبینی اون‌هایی که داغ مادر دیدند می‌فهمند. رفقا! اگر بخواهند یه خانمی را دفن کنند اول از همه یکی میگه نامحرم‌ها برن کنار. باید دوتا محرم باشند. لذا میگن امام رضا آمد، جوادالائمه آمد، بدن را با احترام نماز خوندن و دفن کردند.. چرا میگن دو تا محرم. چون باید یکی بره تو قبر یکی دیگه اون بالا بدن رو بده دستش.. چی می‌خوای بگی اگه این روایت چهل وپنج روز شهادت بی بی را بخوام بگم مثل این شبا هی علی رفت تو قبر بیرون اومد هی نگاه به قبر می‌کرد یه نگاه به فاطمه می‌کرد، قهرمان خیبر به چه کنم چه کنم افتاد. یه وقتی دید دو تا دست شبیه دستای پیغمبر هی می‌گفت الیّ. این دوتا بدن.. یه جای دیگه هم برات بگم.. بنی اسد هی به این بدن‌ها نگاه کردند یه وقت دیدن یه سوار از سمت قبله آمد بنی اسد کنار برید من این بدن‌ها را خوب می‌شناسم برید یه قطعه بوریا بیاورید. ای بی کفن... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
⚘گمنام⚘: مرثیه_حضرت_معصومه برگدای خانه اش معصومه، عصمت می‌دهد دستِ زائرهای خود برگ شفاعت می‌دهد برکسی که خاک شد، تاثیر ِتربت می‌دهد قولِ دیدارِ رضا را در قیامت می‌دهد مثل سلطان ، گنبدِ این شاه بانو با صفاست زائر ِ معصومه در قم ، زائر قبرِ رضاست سفره ای مثل عموجانش حسن انداخته حضرت رب الکرم اورا کریمه ساخته هرکه بی حاجت به کویش پا گذارد؛باخته شک ندارم اصلاً او معصومه را نشناخته مثل زهرا مادرش احسان او بی انتهاست دختر باب الحوائج، دیده بر راه گداست مثل زینب مو به مو تفسیر قرآن می کند با تکان چادرش کافر مسلمان می کند دست او باز است و زینب وار، احسان می کند خواهر سلطان ِعالم کار ِسلطان می کند از کلام حضرت صادق چنین معلوم شد زائرِ او زائرِ هر چهارده معصوم شد رشته های معجر او دست بافِ فاطمه است هرکه دورش گشته بی شک در طواف فاطمه است در عفافِ زندگیِ او، عفافِ فاطمه است عشق او تفسیر ِ عین و شین و قاف فاطمه است هیچ مردی با چنین اعجوبه ای هم تا نشد عاقبت هم همسری در رتبه اش پیدا نشد سالهای سال در چشم انتظاری سوخته در فراق روی بابا دیده بر در دوخته اسم زندان در دل او شعله ها افروخته گریه های بی صدا را از کسی آموخته خانهٔ موسی بن جعفر بیت الاحزانش شده گریه در ده سالگی روزی چشمانش شده در یتیمی احترامش را نگه می داشتند دور تا دورش برادر ها اقامت داشتند بی اجازه پا کنار خانه اش نگذاشتند جای هیزم شاخه گل در پشت در بگذاشتند داغ بابا دید اما داغی مسمار نه کوچه های تنگ دید اما درودیوار نه فاطمه بود و مدینه قامتش را تا نکرد بی حیایی با لگد در را به سویش وا نکرد با کف پا روی چادر قاتلی امضا نکرد گوشوارش را کسی در کوچه ها پیدا نکرد مادرش زهرا ولی در زیر یک «در» گیر کرد سینه‌ی زخمی سه ماهه مادرش را پیر کرد بعد بابا با رضا جان بیشتر مأنوس شد ساحل چشمان او دلبند ِ اقیانوس شد غربت آن دم در تمام ِ هستی اش ملموس شد که رضایش از مدینه رهسپار طوس شد شد مدینه بی رضا، یکسال مانند قفس گریه می کرد و صدا می زد رضا را هرنفس نامه ای از یار آمد، بالهایش باز شد موسم ناقه سواری های او آغاز شد تا به شهر ساوه بغض دشمنان ابراز شد بال و پرهای های کبوتر ها شکارِ باز شد صحنه ای از کربلا با دیدهٔ تر دیده است در دیار بی کسی داغ برادر دیده است سوی قم او داغدار آمد ولی با احترام کوچه واکردند مردم در میان ازدحام می رسید از هر طرف تنها صدای السلام شد گریز روضه ام یک جمله «ای لعنت به شام» چه بلایی بر سر ناموس حق آورده اند عمه سادات را خیلی مُعَطّل کرده اند کوچه کوچه محمل ِ بی پرده را چرخانده اند دورِ ناقه چشم‌های بی طهارت مانده اند خارجی فرزند زهرا را به خنده خوانده اند بسکه سرها را به روی نیزه ها رقصانده اند بارها از روی نیزه سر زمین افتاده است گیسوی آقام دست آن و این افتاده است بی طهارت ، دستْ گردان آیهٔ تطهیر شد بسته دستِ قافله در حلقهٔ زنجیر شد باتکانِ نیزهٔ ششماهه مادر پیر شد بارها با نیزه دار مست او درگیر شد داد زد نامرد با بال و پرش بازی نکن کودکم خوابیده بس کن باسرش بازی نکن اجرای سبک:⬇️⬇️ 🎤 کانال نوحه یا زینب(سلام الله علیها) والعافیه والنصر http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
338.3K
فایل صوتی مرثیه وفات شهادت گونه حضرت معصومه سلام الله علیها🥀 با نوای دلنشین و جانسوز مداح ولایتمدار گروه⬇️⬇️⬇️ 🎤🥀 کانال نوحه یا زینب(سلام الله علیها) والعافیه والنصر http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f 🏴🏴🏴🏴
ای ندبه گریه بر دل غمبار ما کم است آری برای آمدن او دعا کم است دنیاست غرق درد که خر‌وار می رسد مثقال می رود ، مگر این از بلا کم است؟ پیچید کار عالم و آدم بدون او در خوف مانده کودک غزه رجا کم است بیروت قلب خسته ی لبنان گرفته است هی اشک پشت اشک ، به دردش دوا کم است این قدر گریه کرد قَدَر در فراق او شد باورم که فاصله‌ا‌ش تا قضا کم است هر صبح و شب به محضر مهدی عج بگو «سلام» صوت تو می شود ابدی ،این بقا کم است؟ یک روز می رسد که سلامش حضوری است آنجا دگر وظیفه ی باد صبا کم است یک روز می رسد که ظهورش رسیده و امنیت است پرچم او، این تو را کم است؟
|⇦•ای بال وپر شکسته.... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حجت الاسلام سید محمد حسین تقوی •✾• بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم.... *چه شبیه امشب برای امیرالمومنین و بچه هاش...امشب آدم می مونه از حال بچه ها بگه....از حال امیرالمومنین بگه...اگه یکی از زینب کبری بپرسه مادرتون مریضی خاصی داشت از این دنیا رفت؟سنی داشت از این دنیا رفت؟می فرمایند:نه به خدا...هجده سال بیشتر نداشت...مریضی خاصی هم نگرفت...اما این روزا هر چی نفس می کشید خون از سینه اش جاری می شد.... غربت وتنهایی یعنی این آدم تو شیش، هفت سالگی مادر از دست بده...دنبال اون آخرین خاطره، آخرین باهم بودنه ..مثل امام حسن و امام حسین که آخرین خاطره شون این باشه که مادر با بدن خونین ، وسط کوچه افتاد...مگه دیگه از یاد میره....* *حرفهای آخرِ مولا با حبیبه اش فاطمه زهرا سلام الله علیها...* ای بال و پر شکسته! مرا بال و پر مَبند بردار بارم از دل و بارِ سفر مَبند پای فراق را تو در این خانه وا مکن دستی که بسته بود، تو بار دگر مَبند ای قبله ی علی! ز چه رو، رو به قبله ای؟ راه امید را به منِ، محتضر مبند *خانم جان! اگر این جور مجروح بری،من یه عمر با شرمندگی چه کنم؟!جواب بابات رسول الله رو چی بدم....؟ هی تو حیاط خانه علی قدم میزد ...دست روی دست میزد...سرش رو پایین می انداخت...* این غم کجا بَرم که تو را مَردها زدند شرمنده ام که خانهٔ امنی نداشتم *قرار ما این نبود فاطمه‌جان منو ببخش.* یه خونه می سازم، دوباره برا تو که شاید ببینم بازم خنده هاتو یه خونه می سازم که توش غم نباشه یه خونه که قدّت دیگه خم نباشه یه خونه که تو اون برا غصه جا نیست یه خونه که روی درش، جای پا نیست یه خونه می سازم درش گُر نگیره که آتیشِ هیزم به چادر نگیره ببین زندگیمو سوزوندن یه روزه علی مُرده باشه که سینه ات بسوزه بسوزه همونی که هیزم آورده الهی بمیرم به پهلوت چی خورده تو اون دود و شعله چه زجری کشیدی از امروز تو دیگه یه مادر شهیدی یه خونه می سازم برات ای بهارم همون موقع از در میخ و در میارم بمون تا بسازم بازم زندگیمو یه خونه می سازم برات ای بهارم علی رو حلال کن، واسه زخم بازو علی رو حلال کن، واسه درد پهلو علی رو حلال کن واسه دست بسته اش نتونست که برداره اون در رو از روت *حالا فاطمه چی میگه...علی جانم !* دیگر کنار بستر من دیده تر نکن *هی نشین‌ کنار بستر فاطمه اشک بریز.من همه زندگیمو دادم تو گریه نکنی...سرت رو بالا بگیر...درسته من خواب ندارم شبا...یه طرف بازوم یه طرف پهلوم ...اما اگر پاش بیفته اون دستمم میدم تو گریه نکن علی جان...* دیگر کنار بستر من دیده تَر مکن درد دلِ غریب مرا بیشتر مکن وقتی که من به روی تو در باز می کنم این قدر بر زمین زِ خجالت نظر مکن هنگام غسل دادن و دفنم فقط علی یک تن ز دشمنانِ خودت را خبر مکن در کوچه ها مغیره به تو خنده می کند از کوچه ای که می گذرد او، گذر مکن با زینبم وصیت من شد که بعد از این از کوچه های تنگ مدینه گذر مکن کجا بودی شام؟! زینب و یه مشت حرامی. زینب و سنگای شامی تو بازار برده ها آوردن و شامیا خندیدن و رقصیدن و رفتن حسین.....*
. |⇦•بلا عظیم و.... و توسل به روحی له الفدا اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── بلا عظیم و گره کور و امتحان سخت است چقدر پیروی از صاحب الزمان سخت است شبیه هر که به جز اوست زندگی کردیم ولی شبیهِ به آقا برایمان سخت است قصور ماست اگر تَحبِسُ الدعاء شده ایم مقصریم که رفتن به آسمان سخت است چقدر فاصله مانده چقدر از او دوریم و راه رفتنِ با پای ناتوان سخت است اگرچه غرق گناهیم دوستش داریم نبودنِ ولیِ مهربانمان سخت است اگرچه دورم از او، بین روضه نزدیکم نفس کشیدنِ بی روضه بی گمان سخت است همیشه قصه‌ ی بی مادری غم انگیز است همیشه رفتنِ یک مادر جوان سخت است * تا حالا ما با امام زمان حرف زدیم، اگه یه بیت حضرت بخواد بگه، با شما حرف بزنه، آقا روضه خون بشه، آقا اینطوری بگه حقش رو باید ادا کنی..* به پیش دیده ی مردم زدند فاطمه را اگرچه روضه عیان است، در بیان سخت است «وای مادرم وای مادرم وای مادرم...» بگین چاووش بخونه که غم از دل امون برده بگین حجله بیارن آخه مادر جوون مُرده .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•فاطمه دلواپسم... سلام الله علیها ویژه ایام فاطمیه اجرا شده به نفس حاج احمد سلطانی ●━━━━━━─────── "السلام علیکِ يَا مُمتَحَنَةُ امتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَکِ قَبلَ أَنْ يَخْلُقَكِ،صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكِ یا صِدّیقه الشَهیده" فاطمه دلواپسم، خیز و پریشانم مکن دست و پا گُم کرده ام بازی تو با جانم مکن بین مسجد گریه ام را دیده ای پس صبر کن پیش این نامرد مردم، باز گریانم مکن یک طرف تابوتِ خالی یک طرف تصویرِ تو بین این دو قاتلِ جان زار و حیرانم مکن هر نفس که میکشی زخم تو سر وا میکند بیش از این شرمندهٔ دار و ندرام مکن تو رشیده بودی و شعله تنت را جمع کرد با بهم پیچیدنت سر در گریبانم مکن روزای آخر فاطمه اس، حیدر چه می‌کشه بین خانه ؟؟ یه روز دید داره کار می‌کنه شاید امروز بود خانومم بعد مدتها بلند شدی داری کار ِخانه می‌کنی. اما وقتی نگات میکنم می‌بینم به سختی داری راه میری..به سختی دیگه جارو رو به دست میگیری. دیدم چطور موقع چرخش دستاس هی دستتو عقب می آوردی* خُب نخند اصلا اگر پهلو اذیّــــــت میکند استراحت کن از این خواهش پشیمانم مکن بر حصیر خانه چندین قطرهٔ خون دیده ام بین خانه زائرِ آیاتِ قرآنم مکن *هر چقدر بین خانه راه میری خونابه از بدنت میره.. قربون دلت برم.. زهرا جانـم! نیمه شبها وقتی میخوای پهلو به پهلو بشی خیلی درد داری... کار و به جایی رسوندن دیگه فاطمه یه گوشه ایستاده نگاه به تابوتش میکرد و لبخند میزد همه دلخوشیِ مادر همین شده خدا رو شکر تابوتی پیدا شد که بدنم دیده نشه.. مـــــــادر! اینجوری وقتی نگاه می‌کنی دل بچه هات ریش میشه. حالا کاش به همین ها ختم میشد .دستاش و بلند کرد بالا، بچه ها دلشون خوش شده که مادر میخواد دعا کنه..ای کاش از همه اول برا سلامتی خودش دعا کنه! اما این مادر اول برا همسایه ها دعا میکرد بعد اهل خانه رو دعا میکرد.. یعنی دعاش به من و تو هم رسیده آی رفیق..الان زیرِ پرِ چادرش نشستیم. حالا امیرالمومنین چی میگه..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژه ایام فاطمیه اجرا شده به نفس حاج احمد سلطانی ●━━━━━━─────── فکرِ اینکه میروی خانه خرابم میکند یادِ ایام وصال،غرقِ هجرانم مکن *خبر رسوندن به امیرالمومنین، مسجد بود آقا. دید داره برمیگرده از مسجد گفت: آقا اگه میخوای فاطمه اتو ببینی عجله کن دیگه نفسای آخرا رو میزد فاطمه.. بسترش و بین اتاقش پهن کرد.هیچوقت این موقع روز فاطمه نمی‌خوابید. اسماء، من می‌خوابم بعد از دقایقی صدام کن اگه صدامو نشنیدی زودتر آقامو خبر کن. اسماء میگه اومدم هر چه صدا زدم:یا فاطمه! یا قرة العین الرســـول!دیدم صدایی نمیاد از این خانوم.زودتر حسنین رو خبردار کردم برید باباتون رو صدا بزنید.. ای وای ای وای قربون دلت برم یا علی.. امیرالمومنین تا خبر و شنید با صورت از منبر به زمین افتادتمام دار و ندارش داره از دستش میره..به کی بگم زهرامو کشتن، به کی بگم شبها پهلوش درد میکرد..به هر شکلی بود رسید تا خونه ..این به هر شکلی که من میگم دارم مخففش میکنما آنقدر بین راه، زمین خورده و بلند شد. تا رسید خانه اش دید صدیقه اش افتاده روی زمین.. علی اینطور نبیندت زهرا جــان..بلند شو ای همهٔ لشکر علی. شروع کرد با فاطمه اش حرف زدن صداش کرد.. فاطمه جان! دید صدایی نمیاد..عزیزدلم زهرای علی! دید صدایی نمیاد..یه وقت صدا زد کلّمینی، من علی ام فاطمه با من حرف بزن. یه وقت دیدچشمای فاطمه اش باز شد مگه میشه برا دل علی چشمای فاطمه باز نشه ؟؟؟ بغضش تو سینه ش حبس شده، چیزی نمونده بود جان از بدن مفارقت کنه.تا چشماش باز شد،تا نگاهش خورد به اشکای علی، اشکهای زهرا هم جاری شدهر دو گریه کردن با هم آنقدر با هم گریه کردن و حرف زدن.. عزیز دلم داری میری..حالات و حرفاشون رو من که نمیتونم تو این لحنم بیارم که..خودت بدون چه جوری با هم حرف زدن زن و شوهری عزیزم؛ ببخش منو زندگی خوبی نداشتم..یا زندگیمون خیلی خوب بود خرابش کردن چشممون زدن زهرا ..اینجا وقتی علی فاطمه شو صدا زد صدیقه طاهره چشماشو باز کرد با علی حرف زد هاشو گفت.امّا "لایوم ک یومک یا اباعبدالله.." کجا می‌خوام برم؟ اونجایی که رباب از گوشه خیمه صدا میزد حســــیـــــن..اما اینجا پیکر درهمه.. تمام بدن مقطعُ الاعضا شده بمیرم برات ..صدا بزن حسیــــن... لطفی که کرده ای تو بمن، مادرم نکرد ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حســیــن .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .👇
. |⇦•هر چه از الله اکبر... سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج محمود کریمی ●━━━━━━─────── هر چه از الله اکبر میشود فهمید آنقدر هم از قدر کوثر می‌شود فهمید راز مقرّب بودنش را بارهای بار از دست بوسیِ پیمغبر میشود فهمید پس بیشتر باید توسل کرد این‌ شبها به لیلة القدری که این کمتر میشود فهمید اینکه چرا قلب علی و بچه هایش سوخت با یک نگاهِ ساده بر در میشود فهمید باید کمی آتش گرفت و سوخت در آتش این داغ را این گونه بهتر می‌شود فهمید این که غلاف «و» تیغ با دستش چه ها کرده از حال و روز موی دختر میشود فهمید سنگینی دستی که سیلی زد برویش را از دستمال بسته بر سر میشود فهمید «ای مادر،مادر،مادر» *کدام دستمال؟دستمالِ زرد امیرالمومنین که به پیشانی میبست. هر موقع خانم سردردی، تبی،حال ناخوشی داشتن دستمال و از مولا میگرفتند به سر می بستن ،به موضع درد میبستن.. خانم حالش خوب میشد. این چند روزه دستمال رو به سر بسته بود. بعضی ها میگن شاید ضربه به سر خورده اونهایی که ذوقشون شاعرانه بود گفتن...دستمال رو یه نحوی مادر بسته بود گره ها و ریشهٔ دستمال صورت رو بپوشونه علی جای سیلی رو نبینه..* از کوچه که چیزی نمیگوید حسن، اما از چادر خاکی مادر میشود فهمید یک دندگی زخم و درد دنده هایش را از لاله های روی بستر میشود فهمید «آه مادر، مادر ».. این روزها بیرون خانه گریه کردن را از چشمهای سرخ حیدر میشود فهمید با این سوال از خود شبم را صبح میکردم جای مزارش را در آخر میشود فهمید؟ وضعی که محسن داشت را در آخرین لحظه از آخرین اوصاف اصغر میشود فهمید .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•نشسته آسمون امشب..... و توسل به روحی له الفدا اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۲ به نفس سید امیر حسینی ●━━━━━━─────── السلام علیکِ یا بنت رسولِ الله، السلام علیکِ یا زَوجةِ ولیِ الله، السلام علیکِ یا اُمَّ السِّبطَینِ الحسنِ و الحُسَین، السلام علیکِ اَیَّتُهَا الصِّدیقةُ الشَّهیدَه، المظلوم، المَغصوبَةِ حَقُّها، المَقتولِ وَلَدُها، المَکسورَةِ ضِلعُها *آه یا زهرا، صاحب عزا امام زمانه، عزای مادرشه، شاید الان تو مدینه نشسته سر قبر مادر، تک و تنها داره نجوا میکنه، بریم درِ خونه ی امام زمان..* نشسته آسمون امشب روی خاک مدینه دلش خونه برای دردای پهلو و سینه صدای گریه آروم، میاد از خاک مادر داره تر میشه با اشک، مزار پاک مادر ببار آسمون، از این غم ببار شب بارونه امشب پیش مادرش، روی فرشِ خاک پسر مهمونه امشب *امام زمان بگه وای مادرم فرق داره، هی میشینه دست رو این خاک دست میکشه میگه وای مادر...* تو ماه عالمی، اما رو خاکا جا گرفتی تک و تنها برای مادرت عزا گرفتی تو خوب میدونی دردِ، سیاه کوچه ها رو تو خوب میفهمی حالِ، امام مجتبی رو دم روضه ها داره امشب از بقیع میرسه یکسر میاد ناله ی امام زمان، حسن غریب مادر .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
4_5825839780851615815.mp3
6.08M
بانوای حاج ___________ خاک پای زائراتم هر شب جمعه به یاد کربلاتم بدترینه نوکراتم هر شب جمعه به یاد کربلاتم بازم از راه دور سلام داد از دوری مدام کی میشه بازم بیام ای آقا ای تنها عشق زندگیم رویای همیشگیم دوست دارم از قدیم ای آقا یا امام حسین رو سیاهیمو نگاه نکن با هم اومدیم سوا نکن دست خالیمو رها نکن **** با تو بوده خاطراتم هر شب جمعه به یاد کربلاتم تشنه آب فراتم هر شب جمعه به یاد کربلاتم دنیا و آخرت حسین خیر عاقبت حسین خوشبختی فقط حسین ای آقام من از تو دل نمیکنم حتی وقت مردنم بازم سینه میزنم ای آقا یا امام حسین رو سیاهیمو نگاه نکن با هم اومدیم سوا نکن دست خالیمو رها نکن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ _.__.______________________
|⇦•قسمت نشد .... و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده به نفس سید مجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت حتی به قدر نیم نگاهی ببینمت تکلیف بی قراری این دل چه می‌شود اصلا شما اگر که نخواهی ببینمت ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود در راه جمکران، سر راهی ببینمت یا فاطمیه ای شود و بین کوچه ای در حال کار نصب سیاهی ببینمت خدا نیاورد آن روز را که من سرگرم می‌شوم به گناهی ببینمت *چقدر دلتو شکستم، رضایت همه رو در نظر گرفتم الا رضایت تو آقا، چقد اشکتو درآوردم قلبتو شکستم ..یابن الحسن! اما امروز اومدم بگم به جان مادرم دوسِت دارم، من عُرضه ندارم تو این شهر گناه نکنم، تو کمکم کن آقا، من که سر راهتو نگرفتم، من که اومدم میگم هم نوکر توام هم نوکر مادرتم آقا، من که اومدم بگم خدا لعنت کنه اون کسی که سر راه مادرتو گرفت، بشکنه اون دستی که سیلی به مادرت زد آقاجان..* با این دل سیاه و تباهم چه دلخوشم بر این خیال کهنه ی واهی ببینمت *اصلا من کجا تو کجا، تو رو باید بزرگانی مثل مقدس اردبیلی ها ببیننت، نه منِ گنهکار روسیاه، اما از قدیم یادمه همیشه میخوندیم..* به خوبا سر میزنی مگه ما بدا دل نداریم یه سر هم به ما بزن ای خوب خوبا آقاجون *آدم زود زود دلش برا مادر پدرش تنگ میشه، ای مهربان تر از پدر و مادر یابن الحسن، دلم برات تنگ شده آقا، شما خونواده ی کَرَمین به حق مادرت یه نگاه هم به ما کن، بگو آقاجان! بابات علی شبا سری به فقیرا میزد، خودش لقمه می‌گرفت تو دهن بچه یتیما میذاشت..* با این همه میان قنوت نمازها دارم به لب دعا که الهی ببینمت «یابن الحسن..» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
|⇦•نمونده هیچ‌ چیزی... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج محمد طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ نمونده هیچ چیزی اگه از این بدن علی پس تو با گریه هات منو آتیش نزن علی حالا که این روزا بهت سلام نمی کنن دیگه چه فایده ای داره موندن من علی بهتره که برم.. آخه نمیتونم کاری کنم برای شوهرم * یه جای دیگه رو هم می بینه...* بغل نکردمش.. ناراحتی معلومه از چشای دخترم بهتره که برم بهتره که برم علی جان! اسباب زحمتم سخته پرستاری از این زخم و جراحتم * شرمنده اتم علی جان...* سرفه که میکنم خونی میشه پیراهنم میده خجالتم اسباب زحمتم اسباب زحمتم عشق من، شده وقت رفتن از زهرا، جونِ من دل بکن *حضرت زهرا اینطوری میگه، امیرالمومنین التماس میکرد...* ممنونم اگر نروی می میرم اگر بروی زهرا مرو مرو * حالا بعضیام برا این گریه میکنن...* دیگه داره تموم میشه دوختن این لباس این شب آخری دلم به فکر کربلاس خدا میدونه کلی حرف تو سینه ی منه صداش کنید بیاد پیشم، دخترکم کجاست؟ * زینب آروم آروم اومد کنار بستر، جانم مادر...* قربونِ دخترم میدونی فردا از خونه جمع میشه بَسترم پس دیگه بعد از این خانم این خونه تویی وقتی که من برم قربون دخترم *عزیز دلم غصه نخور تنهات نمیگذارم...* بازم پیشت میام اون روزی که گیر میکنی میون ازدحام لحظه آخرش.. باید سر حسینمو بگیرمش رو پام بازم پیشت میام.. پیشِ من، توی روزِ روشن لب تشنه، گلوشو می بُرَّن * اومد حضرت زهرا...* لب گودال؛ مادر افتاده ته گودال؛ بی سر افتاده ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
. |⇦•نمونده هیچ‌ چیزی... سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج محمد طاهری ●━━━━━━─────── نمونده هیچ چیزی اگه از این بدن علی پس تو با گریه هات منو آتیش نزن علی حالا که این روزا بهت سلام نمی کنن دیگه چه فایده ای داره موندن من علی بهتره که برم.. آخه نمیتونم کاری کنم برای شوهرم * یه جای دیگه رو هم می بینه...* بغل نکردمش.. ناراحتی معلومه از چشای دخترم بهتره که برم بهتره که برم علی جان! اسباب زحمتم سخته پرستاری از این زخم و جراحتم * شرمنده اتم علی جان...* سرفه که میکنم خونی میشه پیراهنم میده خجالتم اسباب زحمتم اسباب زحمتم عشق من، شده وقت رفتن از زهرا، جونِ من دل بکن *حضرت زهرا اینطوری میگه، امیرالمومنین التماس میکرد...* ممنونم اگر نروی می میرم اگر بروی زهرا مرو مرو * حالا بعضیام برا این گریه میکنن...* دیگه داره تموم میشه دوختن این لباس این شب آخری دلم به فکر کربلاس خدا میدونه کلی حرف تو سینه ی منه صداش کنید بیاد پیشم، دخترکم کجاست؟ * زینب آروم آروم اومد کنار بستر، جانم مادر...* قربونِ دخترم میدونی فردا از خونه جمع میشه بَسترم پس دیگه بعد از این خانم این خونه تویی وقتی که من برم قربون دخترم *عزیز دلم غصه نخور تنهات نمیگذارم...* بازم پیشت میام اون روزی که گیر میکنی میون ازدحام لحظه آخرش.. باید سر حسینمو بگیرمش رو پام بازم پیشت میام.. پیشِ من، توی روزِ روشن لب تشنه، گلوشو می بُرَّن * اومد حضرت زهرا...* لب گودال؛ مادر افتاده ته گودال؛ بی سر افتاده .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•تا حرف کوچه میشه.. سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس سید امیر حسینی ●━━━━━━─────── امروز چه ساکتی حسن جان چه شده مادر به خدا حسین هستم نه حسن *این کوچه ها ادامه داشت..* تا حرف کوچه میشه روحِ عاشق پر میگیره خیال عاشقا تا کوچه های شام میره غزالای حرم رو با بی مهری و آزار به هم زنجیر کردند کشوندن توی بازار تو اون همهمه توی ازدهام کبوتر بچه ترسید زیر دست و پا یه دستی زد و پرهای تازه شو چید چشام تاره، ولی بوی بابا جونم پیچیده کمک کن عمه جان، امشب برام مهمون رسیده سلام بابای نازم، سلام عشق و امیدم نمی دونی که بی تو چقدر سختی کشیدم به اینا بگو نباید آخه به بچه حرف بد زد اگه دختری باباش و بخواد نباید با لگد زد جون به لبم بسه دیگه بابا عروسکت سوخته دیگه حالا دلم میخواد الان پیشم باشی خلوتِ دختر بابایی، تنها بمیره دخترت بابای تشنه لب بریده حنجرت بابای تشنه لب شنیدم رفتی تنور خولی و سوخته موهات بابای شهیدم بخدا یه تار موی سوخته اتو من به همه‌ی دنیاشون نمیدم خدا مرگم بده تو کجا و تشت طلا اونجا بود خمیدم خوب شدش نبودی و ندیدی که آدم بدا خندیدن به ما ماها رو بسته بودن به هم دیگه صبح تا غروب از بازار تا اینجا خرابه نشین شده فرشتهٔ تو قصه هات خوابیده رو خاکها عمه جای همه کتک خورد هزار دفعه زنده شد و مرد وقتی که دید پیرهنت رو برد سر پیراهنت پیرم کردن از زندگی سیرم کردن هر جا که به پرچمش نگاهت افتاد حرم رقیه است تنها حرمی که روضه خون نمیخواد حرم رقیه است اومدم زیارتت با گریه با زاری تو هنوزم وسط بازاری خیلی روضه ی نگفته داری، وای سلام خانم ایتها الصدیقه الشهیده ای نوه ی مادر قد خمیده گنبدت هم مثل موهات سفیده .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇