روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
«السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ»
«اَلسَّلامُ عَلَي الطِّفلِ الرَّضیعِ»
«اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللّهِ»
ما تا خدا خداست ، گدایانِ این دریم
زیرا که بی تو راه به جایی نمی بریم
*شبِ هفتمِ .. از امشب دیگه آب رو میبندن به خیمه ها ...
امشب حرم آل علی آب ندارند ..
طفلان همه از تشنه لبی خواب ندارند*
از درک فیضِ سجده بر تربت عاجزند
آنان که گفته اند ما خاک بر سریم
اشکِ عزای توست همان مایۀ حیات
عین جهالت است از این آب بگذریم
ما را مجال دوستی ات نیست بیش از این
جایی که پیش جون تو از هیچ کم تری
ما را به ادعایِ وفا داشتن چه کار
ما با هزار مرتبه اِرفاق نوکریم
اندازۀ تمام نفس هایِ خسته ات
نه بلکه زیر دین تو صدها برابریم
نزدیک مغربِ همۀ روز هایمان
گریان برای آن تن در خون شناوریم
هم زخم خورده از غم نیزه شکسته ها
هم داغ دارِ روضۀ مکشوفِ حنجریم
ما اهل غیرتیم و ادب حکم می کند
از غارتِ خیام کلامی نیاوریم ...
حسین ...
*وقتی امام چهارم تو بازار داشت رد میشد دید بچه ای داره گریه میکنه ..صدا زد مادرش رو .. بله یابن رسول الله ؟!! .. فرمود این بچه رو آب بهش دادید یا نه ؟! عرضه داشت الان میدم .. یه وقت دیدن امامِ چهارم سرشُ به دیوار گذاشت شروع کرد گریه کردن .. فرمود من یه برادرِ شیرخواری داشتم ..*
تشنه شدی و ساقۀ شعله ورت شکست
چون چوبِ خشک هر دو لبِ لاغرت شکست
هر سو دوید مادرِ تو زمزمی نبود
طفلِ ذبیحِ خیمه ، دلِ هاجرت شکست
با گریه ی تو هر دویِمان آب می شویم
با گریه ات غرور پدر مادرت شکست
نامت علی ست ، محترمی مثل مرتضی
این احترام ، ارثیۀ حیدرت شکست
می خواستم برای تو کاری کنم ، نشد
خیلی دلم برای دو پلک ترت شکست
تا بادِ تیر حرمله از چله اش گذشت
مانند یاس خشک شده حنجرت شکست
تو گریه میکنی قلبم کباب است
میانِ خیمه ها قحطیِ آب است
تلظی میکنی اما عزیزم
بدان که تشنه تر از تو رباب است
سلام ای کودکِ عطشانِ مادر
سلام ای غنچۀ نشکفته پرپر
فدای خنده های دل نشینت
سرافرازم نمودی بینِ لشکر
الهی خون زچشمت پاک میشد
گلویِ من به جایت چاک میشد
تمام حاجت مادر همین است
کنار تو تنِ من خاک میشد
حسین ....
شاعر : محمد جواد شیرازی
____
شش ماهه شده یارِ بابا
ای جانم به غمخوار بابا
شبیه عباس ، به جنگ خناس
علمدار بابا ..
بی کسیِ پدر را دیده
آمده با لب خشکیده
لشکرِ کفر ز هم پاشیده
واویلا ..
پاشیده چرا حنجر تو
ای وای از دلِ مادر تو
ندارم جز آه ، الهی در راه
نیفتد سر تو ..
هلهله شد میان لشکر
طاقت شر ندارد دیگر
منتظر تو مانده مادر
واویلا ..
____
غم مخور ای کودک دردی کشم
من خودم تیر از گلویت میکشم
غم مخور صید خوارج میشوی
عاقبت باب الحوائج میشوی
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
.
#شب_هشتم_محرم
#ماه_محرم
#حضرت_علی_اکبر
#مرثیه
#غزل
خواهم که بوسه ات زنم اما نمی شود
جایی برای بوسه که پیدا نمی شود
لب را به هم بزن و نفس زن که هیچ چیز
شیرین تر از شنیدن بابا نمی شود
این پیرمرد بی تو زمین گیر می شود
بی شانه ی تو مانده اگر پا نمی شود
هر عضو را که دیده ام از هم گشوده است
جز چشم تو که بر رخ من وا نمی شود
خشکم زده کنار تو و خنده هایشان
خواهم بلند گردم از این جا نمی شود
ای پاره پاره تن ز دل پاره پاره ام
گفتم بغل کنم بدنت را نمی شود
باید کفن به وسعت یک دشت آورم
در یک کفن که پیکر تو جا نمی شود
حجله گرفته پای تنت مادرم ببین
اشکم حریف گریه ی زهرا نمی شود
#حسن_لطفی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#شب_هشتم_محرم
#ماه_محرم
#حضرت_علی_اکبر
#مرثیه
#غزل
پا بر زمين نكش، جگرم تير مي كشد
اي نور ديده، پلك ترم تير مي كشد
گفتم عصاي پيري من مي شوي، نشد
ياري رسان مرا، كمرم تير مي كشد
اي ميوه ي دلم چقدر آه مي كشي!
اين سينه از غمت پسرم، تير مي كشد
با خود نگفتي آخر از اين دست وپا زدن
قلب شكسته ي پدرم تير مي كشد!؟
پهلوي تو چه زود مرا تا مدينه برد
زخمي كبود در نظرم تير مي كشد
من خيزران نخورده لبم درد مي كند
از بس دهان نوحه گرم تير مي كشد
اي پاره ي تنم چقدر پاره پاره اي
با ديدنت علي جگرم تير مي كشد
#مصطفی_متولی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
ای دلبر آزادگان . مولا ابالفضل مولا ابالفضل
ای ساقی لب تشنگان . مولا ابالفضل مولا ابالفضل
علمدار . ابالفضل
سپهدار . ابالفضل
آقا سنه آزاده لر . مولا دییللر مولا دییللر
عاشقلرین احسانوی . دریا دییللر دریا دییللر
هم ساقی لب تشنه هم . سقا دییللر سقا دییللر
ورد زبان عاشقان . مولا ابالفضل مولا ابالفضل
علمدار . ابالفضل
سپهدار . ابالفضل
شیعه آلیب هر دم آقا . سندن نتایج سندن نتایج
سن سن طبیب حاذق هر . درده معالج درده معالج
درگاهوه دخیلم یا . باب الحوایج باب الحوایج
ای چاره بیچارگان . مولا ابالفضل مولا ابالفضل
علمدار . ابالفضل
سپهدار . ابالفضل
عزت سنون صولت سنون . هیبت سنوندی هیبت سنوندی
دریای غیرتسن آقا . غیرت سنوندی غیرت سنوندی
بزم عزایه گلمیشوخ . دعوت سنوندی دعوت سنوندی
ای دستگیر بی کسان . مولا ابالفضل مولا ابالفضل
علمدار . ابالفضل
سپهدار . ابالفضل
زمزم سنون کوثر سنون . علقم سنوندی علقم سنوندی
علقم اوسته دایم اسن . پرچم سنوندی پرچم سنوندی
عشقینده ووررام سینه مه . سینم سنوندی سینم سنوندی
عشق همه سینه زنان . مولا ابالفضل مولا ابالفضل
علمدار . ابالفضل
سپهدار . ابالفضل
سینه وورانلار سن گئدن . یوللارا قربان یوللارا قربان
نهر اوسته پیکردن دوشن . خوللارا قربان خوللارا قربان
ظلمیله تندن کسیلن . قوللارا قربان قوللارا قربان
السیز قالوب الدن دوتان . مولا ابالفضل مولا ابالفضل
علمدار . ابالفضل
سپهدار . ابالفضل
ای زاده ام البنین . روحه صفاسن روحه صفاسن
دلبند زهرایه آقا . صاحب لواسن صاحب لواسن
دست سخاوت سنده دی . مشگل گشاسن مشگل گشاسن
ای اللری مشکل آچان . مولا ابالفضل مولا ابالفضل
علمدار . ابالفضل
سپهدار . ابالفضل
#نوحه حضرت ابوالفضل(ع)
#حاج محمد عاملی
سبک:ممد نبودی ببینی
#ابوعطای اول
#ترکی
#شب_نهم_محرم
.👇👇👇
4_6010280640207915006.pdf
1.28M
#کتاب گلچین نغمه های غم مجموعه نوحه های سینه زنی،زنجیر زنی،شور،مرثیه و... تقدیم به تمامی مادحین و عاشقان، دلدادگان حضرت ابا عبدالله الحسین سرور سالار شهیدان
#ترکی
#واحد #سنگین
#احساسی
#امام_حسین_علیه_السلام
#کربلا #حرم
حالا درست یه عمریه که ذکر هر دقیقمی
میون کل ادما تو بهترین رفیقمی
واسه خودت بدون من و همنیه التماس من
محال غیر تو اقا کسی بمون واسه من
منی که عاشق سفر به کربلام
تو این محرمی یه کاری کن برام
تو هستی سایه سرم اقا من و ببر حرم
صاحب سفره کرم اقا من و ببر حرم
قبول میشه نماز من با مهر تربت حسین
هزار تا حج واجب یه شب زیارت حسین
کسی که داره تو دلش یه کم محبت حسین
اتیش بهش حروم میشه اینم کرامت حسین
حالا اگه بدم دوباره اومدم
اخه دلم خوشه نمیکنی ردم
حالا که من یه نوکرم اقا من و ببر حرم
تو رو به اشک مادرم اقا من و ببر حرم
اومدی که بزرگیت و به ادما نشون بدی
خدایی حق تو نبود با لب تشنه جون بدی
الهی که فدات بشم اقا چی اومد سر تو
فقط یه قطره کافی بود برا علی اصغر تو
فدای بی کسیت غریب فاطمه
کی دلت و شکست کنار علقمه
به حق صاحب علم اقا من و ببر حرم
تو رو به دستای قلم اقا من و ببر حرم
آقا منو ببر حرم.mp3
10.07M
◼️ #محرم
🎤 کربلایی حمید علیمی
🎼 واحد فووق العاده زیبا
🎧 حالا درست یه عمریه...
#زمینه #تک #فوق_زیبا
#مقتل #احساسی #لطمه_زنی
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#وداع_حضرت_زینب_با_امام_حسین
چشم ترم می سوزه،دوری عذابم میده
درد و بلا دیدم من،خیلی دلم رنجیده
این همه درد و اخه،کی توی دنیا دیده
سویی نداره چشمام،بس که برات باریده
من دیدم رو نیزه ها سر برادر ها رو،من دیدم توی خرابه اشک مادر ها رو
من دیدم برهنه پا فرار دختر ها رو،بیا ببین قدم خمیده
ببین موی سرم سپیده،حسین حسین برادر من
پیرهن کهنت رو،وقتی بغل میگیرم
یاد غم گودال،باز بخدا میمیرم
نیستی کنارم هرشب،دنبال تو میگردم
قصه ی تلخ گودال،پیش چشامه هر دم
این سینه هنوزم از غمای تو لبریزه
اشکای چشمای من داره برات میریزه
من دیدم سری رو که نشسته بود رو نیزه
خرون شدم برابر تو،سرم شکسته مثل سر تو
حسین حسین برادر من
لبای خشک و تشنت،بدجوری زد آتیشم
خنده ی زجر و خولی،مونده صداش تو گوشم
پیرهنت رو بردن،خیلی بهم خندیدن
حرمله تا میخندید،بچه ها می ترسیدن
من دیدم سر تو رو بریده توی گودال
من دیدم تنی که زیر مرکبا شد پامال
من دیدم یه مادری که پیش تو رفت از حال
بیا بگیر من و به آغوش ،نمیکنم تو رو فراموش
حسین حسین برادر من
.
کربلایی حمید علیمی_15 فروردین 97 - هیئت خمینی شهر - تک - چشم ترم میسوزه-1523428455.mp3
8.81M
◼️ #محرم
🎤 کربلایی حمید علیمی
🎼 زمینه فووق العاده زیبا،لطمه زنی
🎧 چشم ترم میسوزه
#شور
#وصل_الله_علیها_زینب
#حضرت_زینب
#احساسی #طوفانی
#عباس
🎤 حاج حسین سیب سرخی
🔸 بند اول :
و صلی اله علیها زینب (س)
نثار مولا سرا پا زینب (س)
خدای صبر شکیبا زینب (س)
تا روز محشر مدد یا زینب (س)
سر انقلابه
مظهر حجابه
الگوی ربابه
جانم عقیله
واجب السلامه
حامی قیامه
آخر کلامه
جانم عقیله
در ضریحت شرف عرش مولا داری
آنچه خوبان دارند تو یکجا داری
مدد یا زینب مدد یا زینب (س)
🔸 بند دوم :
علی اعلا و معلا زینب (س)
ز هر نا پاکی هورا زینب (س)
کلیم اله و مسیحا زینب (س)
تمام زهرا به مولا زینب (س)
علوی مداره
فاطمی تباره
تیغ ذوالفقاره
جانم عقیله
فیض مستدامه
حیدری کلامه
حسنی مرامه
جانم عقیله
عصمت الهی و ارث از خود زهرا داری
آنچه خوبان دارند تو یکجا داری
مدد یا زینب مدد یا زینب (س)
🔸 بند سوم :
عجب سالاری قد و بالایی
چه شور انگیزه و چقدر رویایی
تو دل گرمی دل زهرایی
سرا پا عشقی عجب سقایی
ناهد البصیره
قمر العشیره
شاه بی نظیره
جانم ابالفضل
....
حافظ قبیله
عشق جبرییله
جانم ابالفضل
نوکرت پا به جهنم نگذارد عباس (ع)
آسمان تکیه به دستان تو دارد عباس (ع)
مدد یا ابالضل مدد یا ابالفضل (ع)
🔸 بند چهارم :
.
همیشه آقا همیشه برتر
تویی سردار و تویی سر لشکر
تو میدون فریاد نام آور
انا بن الزهرا انا بن الحیدر
ماه عالمینی
وارث هنینی
ناصر الحسینی
جانم ابالفضل
میزنم پیاله
مستیمون حلاله
عموی سه ساله
جانم ابالفضل
ساقی ما چه شرابی چه صبویی دارد
بنویسید رقیه چه عمویی دارد
مدد یا ابالفضل مدد یا ابالفضل (ع)
.
حاج_حسین_سیب_سرخی_شور,مدد_یا_زینب.mp3
6.29M
🎤حاج حسین سیب سرخی
🎼شور فووووق العاده زیبا و احساسی_طوفانی
🎧و صل الله علیها زینب...
▪️مطالب ماه محرم
🏴 کرامات سیدالشهدا علیه السلام/۷
▪️توسل به حضرت سیدالشهدا(ع)
مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری رضوان الله علیه نقل می کنند:
در موقعی که سرپرستی حوزه علمیه اراک را به عهده داشتند برای حضرت آیت الله حاج مصطفی اراکی نقل فرموده بودند.
هنگامی که من در کربلا بودم شبی که شب سه شنبه بود در خواب دیدم شخصی به من گفت: شیخ عبدالکریم کارهایت را انجام بده سه روز دیگر خواهی مرد. من از خواب بیدارشدم و متحیر بودم.
گفتم: البته خواب است و ممکن است تعبیر نداشته باشد.
روز سه شنبه و چهارشنبه مشغول درس و بحث بودم تا خواب از خاطرم رفت پنج شنبه که تعطیل بود با بعضی از رفقا به طرف باغ مرحوم سیدجواد رفتیم در آنجا قدری گردش و مباحثه علمی نمودیم تا ظهر شد ناهار را همانجا صرف کردیم پس از ناهار ساعتی خوابیدیم.
در همین موقع لرزه شدیدی مرا گرفت. رفقا آنچه عبا و روانداز داشتم روی من انداختند ولی همچنان بدنم لرزه داشت و در میان آتش تب افتاده بودم حس کردم که حالم بسیار وخیم است به رفقا گفتم مرا به منزلم برسانید. آنها وسیله ای فراهم کرده و زود مرا به شهر کربلا آوردند و به منزلم رساندند.
در منزل بی حال و بی حس افتاده بودم بسیار حالم دگرگون شد.
در این میان به یاد خواب سه شب پیش افتادم علائم مرگ را مشاهده کردم با در نظر گرفتن خواب احساس آخر عمر کردم.
ناگهان دیدم دو نفر ظاهر شدند و در طرف راست و چپ من نشستند و به همدیگر نگاه می کردند و گفتند: اجل این مرد رسیده مشغول قبض روحش شویم.
در همین حال با توجه عمیق قلبی به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله(ع) متوسل شدم و عرض کردم: ای حسین عزیز دستم خالی است کاری نکردم و زادی تهیه ننموده ام شما را به حق مادرتان زهرا(ع)از من شفاعت کنید که خدا مرگ مرا تاخیر اندازد تا فکری به حال خود نمایم.
بلافاصله پس از توسل دیدم شخصی نزد آن دو نفر که می خواستند مرا قبض روح کنند آمد و گفت: حضرت سیدالشهدا(ع) فرمودند: شیخ عبدالکریم به ما توسل کرده و ما هم در پیشگاه خدا از او شفاعت کردیم که عمر را تاخیر اندازد.
خداوند اجابت فرموده بنابراین شما روح او را قبض نکنید در این موقع آن دونفر به هم نگاه کردند و به آن شخص گفتند: "سَمعاً وَ طاعَه"
سپس دیدم آن دو نفر و فرستاده امام حسین(ع) (سه نفری) صعود کردند و رفتند.
در این موقع احساس سلامتی کردم. صدای گریه و زاری شنیدم که بستگانم به سر و صورت می زدند آهسته دستم را حرکت دادم و چشمم را گشودم دیدم چشمم را بسته اند و رویم چیزی کشیده اند خواستم پایم را جمع کنم ملتفت شدم که شستم (انگشت بزرگ پایم) را بسته اند.
دستم را برای برداشتن چیزی بلد کردم. شنیدم می گویند ساکت شوید گریه نکنید که بدن حرکت دارد.
آرام شدند رواندازی که بر روی من انداخته بودند برداشتند و چشمم را گشودند و پایم را فوری باز کردند با دست اشاره به دهانم کردم که به من آب بدهند آب به دهانم ریختند کم کم از جا برخاستنم و نشستم.
تا پانزده روز ضعف و کسالت داشتم و به حمدالله از آن حالت به کلی خوب شدم این موهبت به برکت مولایم آقا سیدالشهدا(ع) بود.
* ایشان سپس در مابقی عمر خود، حوزه علمیه قم را تاسیس کردند که به مرکز علمی جهان تشیع تبدیل گردید.
📚منبع:
کرامات الحسینیه، شیخ علی میرخلف زاده، ص ۲۶۳
#ماه_محرم
#محرم_۹۸
#کرامات #حضرت_سیدالشهدا_ع
|⇦• #روضه و توسل به اشبه الناس برسول الله حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ
وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ...
ناباورانه می برم ای باورم تو را
ناباورانه غرق به خون تا حرم تو را
سخت است روی سطح عبا جمع کردنت
پاشیده اند بس که به دور و بَرم تو را
پا را مَکِش،که شیوَن زنها بلند شد
سوگند میدهم به دِلِ دخترم تو را
لبخندها بلندتر از قبل میشود
وقتی که میکشم به دو چشمِ ترم تو را
حالا صدای هلهله ها هم بلند شد
یعنی که آمده ببرد خواهرم تو را
ای غیرتی به خاطر عمه بلند شو
مگذار از میان حرامی برم تو را
جای من شکسته ببین در میان خون
با دست خود شانه زده مادرم تو را
وای از حرم که می نگرد ساعتی دگر
بر نیزه می بَرند کنارِ سرم تو را
میخواستم بغل کنمت باز هم نشد
تکه به تکه در بغل می برم تو را
____
از اکبرم چه ریخت و پاشی نموده اند
این تکه تکه در بغلم جا نمی شود
اشکم کفافِ این همه زخمش نمی دهد
جایی برای بوسه که پیدا نمی شود
یک نیزه از بلندیِّ اسبش زمین زده
جا کرده خوش به پهلو ی او ،پا نمی شود
افتاده بس که فاصله در این "فَقَطَعوا"
در یک عبا تمام تنش جا نمی شود
یک پیرمردِ داغ ِ جوان دیده، هیچ جا
اینگونه بین خنده تماشا نمی شود
یارم شوید، آه، رفیقانِ اکبرم
تا خیمه بُردنش تک و تنها نمی شود
تا گیسوان عمه پریشان نگشته است
کاری کنید، اکبر من پا نمی شود
____
* "وَلَدی عَلی، عَلَی الدُّنیا بَعدَكَ الْعَفا"...ببینید چه جوری جوانم رو از من گرفتند...کمک کنید نیزه رو از دهانش بکشم بیرون...یه وقت نکنه خواهرم زینب بیاد،این صحنه رو ببینه میمیره...ای حسین...*
بادی وزید و پیراهنت را به هم زدند
یک باره کافران بدنت را به هم زدند
با تیغ و نیزه ، کُل تنت را به هم زدند
با نعل اسب ها دهنت را به هم زدند
حسین...
________
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
.
زمینه ی حضرت علی اصغر
[ ] بند اول
توی آغوشم آروم بگیر/ آروم بخواب غنچه ی من
با خنده هات جونمو نگیر/ آروم بخواب غنچه ی من
برا مادرت نمونده شیر/ آروم بخواب غنچه ی من
آوردمت کودک من
که تورو سیر آبت کنم
نه اینکه با تیر حرمله
اینجوری من خوابت کنم
حال بابا رو ببین / سر به زیر و دل غمین
روح تو پیش خدا / خون تو روی زمین
لالا لالا علی علی علی لای لای علی علی
[ ] بند دوم
روی دستم جون سپردی/آروم بخواب غنچه ی من
دل اهل حرم رو بردی / آروم بخواب غنچه ی من
تشنه بودی شیری نخوردی/ آروم بخواب غنچه ی من
با چه رویی تورو ببرم
بدم به دست مادرت
بگو گلم من چی بگم
جواب برای خواهرت
ای خدا بی قرارم / رفته دار و ندارم
داره می سوزه دلم / خورد گره توی کارم
لالا لالا علی علی علی لای لای علی علی
[ ] بند سوم
الهی بابا فدات بشه / آروم بخواب غنچه ی من
فدای ناز نگات بشه / آروم بخواب غنچه ی من
دیوونه ی اون صدات بشه/ آروم بخواب غنچه ی من
با دستای لرزون خودم
خاک میریزم روی تنت
چیزی به جز خاک کربلا
نبود برای کفنت
حال مادر و ببین / افتاده روی زمین
با دلی پرِ ز غم / میگه طفلم و بدین
لالا لالا علی علی علی لای لای علی علی
✍ #وحید_زحمت_کش_شهری
#شب_هفتم_محرم
#با_علی_اصغر_علیه_السلام 12
#با_حسین_علیه_السلام 12
⚫️⚫️ شهادت حضرت علی اصغر (علیهالسلام)
لالا بر آن که خواب ندارد چه فایده
ماندن بر آن که تاب ندارد چه فایده
گیرم تو را حسین بگیرد، بغل کند
وقتی دو قطره آب ندارد چه فایده
احساس مادری به همین شیر دادن است
آری ولی رباب ندارد چه فایده
انداخته حِرز، اگر چه به گردنت
تا صورتت نقاب ندارد چه فایده
پرسش نکن سه شعبه برایم بزرگ بود
وقتی کسی جواب ندارد چه فایده
با چه سر تو را به نی بند می کنند
زلفی که پیچ و تاب ندارد چه فایده
علی اكبر لطیفیان
🔆
.
#شب_ششم_محرم
🌹 #السّلامعلیک_یاقاسمابنالحسن
قاسمم اندازه ات گشتم ، زره پیدا نشد
هرچه گفتم نه نرو میدان نرو امّا نشد
گریه کردم گریه کردی، بین آغوش عمو
گریه هایم مانعت ای قاسم رعنا نشد
بوده بر کامت شهادت بهتر از شهد عسل
نامه آوردی ، برو ، خوٰدت سرِ سر جا نشد
بین ره بستی تو بند کفش هایت ، چند بار
هرچه گشتم چکمه ای اندازه ی این پا نشد
بی زره ، مانند حیدر ، رفته ای میدان جنگ
ای قیامت قامتت ، جای تو در دنیا نشد...
در شروع نوجوانی ، مثل تو کس در جهان
چون علی و چون حسن ، چون اکبر و سقّا نشد
رفته ای میدان رجز خواندی ، انا فرع الحسن
گفته سقّا بر تو بَهْ بَهْ ، در دلت پروا نشد
گفته ای : إن تُنکِرونی فأنا فَرعُ الحسنِ!
شاه مظلومی که مانندش کسی تنها نشد
گفته ای : هذَا حُسَیْنٌ کَالاَسیرِ الْمُرْتَهَن
لعنت حق بر هر آن قومی که با مولا نشد
بر تنت از کین و بغض اهل جمل تازیده اند
چون مدینه ، بین سیل حمله ، راهت وا نشد
استخوانی در گلویت شد شکسته ، آمدی
تا بگویی ای عمو ، امّا صدا بالا نشد
همچو شیری تند و غرّان آمدم بالا سرت
در غبار حمله ها ، کس چون تو گم اینجا نشد
زیر ضرب چکمه ها و سم اسبان له شدی
هیچ مردی مانعِ وحشی ترین اعدا ،نشد
نوجوان شیر من ،قامت بلندت کرده جنگ
قاسمم اندازه ات خوٰد و زره پیدا نشد
تا تو را تا خیمه آوردم کنار اکبرم
آه ابالفضلم حریفِ شیون زن ها نشد
گفته لا یوم کیومکْ را به من بابای تو
هیچ روزی مثل روز و ظهر عاشورا نشد
🔶 #مهیناسدیآسترکی
کانال انار سرخ عشق
.
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
___________
#حضرت_علی_اصغر
ای تیر مرا به آرزویم برسان!
یعنی به برادر و عمویم برسان
حالا که پدر، تشنه لبیک من است
بیتاب خودت را به گلویم برسان
لبیک به اوست آرزویم؛ لبیک!
میگویم با خون گلویم لبیک
تفسیر عظیم «یتلظّی عطشا»ست
لب باز نمودم که بگویم: «لبیک»
من نیز یکی از آن همه مردانت
قابل شده این جان، که شود قربانت؟
حالا که بلا دور سرت میگردد
بگذار علی شود بلاگردانت
باید که به روی دست، قرآن ببرم
شش آیه از آن سوره انسان ببرم
تا قرآن باز، روی نیزه نرود
باید که تو را نیز به میدان ببرم
#سیدمهدی_حسینی
____
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
#علی_اصغر
برسان زود گلم را که دلم تنگ شده
اشک هایم به نفسهاش هماهنگ شده
برو آبی بده بر طفلم و برگرد حسین
روی ماه علیم زرد و چه بی رنگ شده
عبد کریم
.
بحرطویل زیبا
شب هشتم محرم ۹۵
حاج میثم مطیعی
ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان،مثل تیری که رها میشود از دست کمان،خسته از ماندن و آماده ی رفتن شده بود،بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود، مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود،مست می آمد و رخساره بر افروخته بود،
وای علی اکبرم ، نور دو دیده ی ترم🔃🔃
روح او از همه دل کنده به او دل بسته،بر تنش دست یدالله همایل بسته،بیخود از خود بخدا با دل و جان می آمد، زیر شمشیر غمش رقص کنان می آمد،یا علی گفت که بر پا بکند محشر را،آمده باز هم از جا بکند خیبر را،آمد آمد به تماشا بکشد دیدن را،معنی جمله ی در پوست نگنجیدن را،
وای علی اکبرم ، نور دودیده ی ترم🔃🔃
بی امان دور خدا مرد جوان می چرخید،زیر پایش همه ی کونو مکان میچرخید، بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد،رفت و از میسره از میمنه بیرون آمد،آن طرف محو تماشای علی حضرت ماه،گفت لا حول ولا قوته الا بالله،مست از کام پدر زاده ی لیلا مجنون،به تماشای جنونش همه دنیا مجنون،رفتی از خویش که از خویش به وحدت برسی،پسرم چند قدم مانده به بعثت برسی،نفس نیزه و شمشیر و سپر بند آمد،به تماشای نبرد تو خداوند آمد،با همان حکم که قرآن خدا جان من است،آیه در آیه رجزهای تو قرآن من است،ناگهان گردو غبار خطر آرام نشست،دیدمت خرم و خندان قّدّه باده به دست،آه ، آیینه در آیینه عجب تصویری،داری از دست خودت جام بلا میگیری،زخم ها با تو چه کردند جوان تر شده ای،بخدا بیشتر از پیش پیمبر شده ایی،پدرت آمده در سینه تلاطم دارد،از لبت خواهش یک جرعه تبسم دارد، غرق خون هستی و برخاسته آه از بابا،آه لب وا کن و انگور بخواه از بابا،گوش کن خواهرم از سمت حرم می آید،با فغان پسرم وا پسرم می آید،
علی علی علی ،،،،
بازهم عطر گل یاس به گیسو داری،ولی اینبار چرا دست به پهلو داری،
گفت علی جان،،،
بر پهلوی شکافته ات چون نظر کنم ،،،،
آه ، از کربلا رفتیم مدینه،،،،
بر پهلوی شکافته ات چون نظر کنم ، یاد آورم ز پهلوی مجروه مادرم
حسییییین ،،،،،،،
4_238287585900764529.mp3
11.62M
سبک مداحی ناگهان قلب حرم واشدو یک مرد جوان مداح جناب مطیعی 👆👆👆
رفته از دستم، آخرین یارم
هم علم افتاد، هم علمدارم
شمع شب های، تیره و تارم
هم علم افتاد، هم علمدارم
*
آخرین سقا، آخرین ساقی
تا ابد برجا، تا ابد باقی
در سرت شوری، در دلت داغی
بی تو از کف رفت
رشته ی کارم
هم علم افتاد
هم علمدارم
*
بر زمین افتاد، دست و بازویت
تیر کین بشکست، طاق ابرویت
غرق خون چشمت، لاله گون مویت
ای تو سردارم
ای تو سالارم
هم علم افتاد
هم علمدارم
*
تشنه جان دادی، جان به قربانت
کربلا غرق، لطف و احسانت
شد جدا دستت، شد فدا جانت
تا سرت را بر
سینه بگذارم
هم علم افتاد
هم علمدارم
*
از چه پرپر شد، شاخه ی یاسم
شد جدا مشک از، دست عباسم
غرق آشوبم، مست احساسم
چشمه ی اشکم
چشم خونبارم
هم علم افتاد
هم علمدارم
*
کربلا با تو، شور دیگر داشت
زینب کبری، سایه بر سر داشت
تشنه ساقی داشت، خیمه یاور داشت
بال و پر بگشا
ای سبکبارم
هم علم افتاد
هم علمدارم
*
ای سپهدارم، ای جوانمردم
بی تو می سوزد، قلب پر دردم
با چه رویی تا، خیمه برگردم
باب حاجاتم
میر احرارم
هم علم افتاد
هم علمدارم
*
شعر: محمد زمان گلدسته