▪وقتی که افراد میخواهند پیش خودشان تصویری از #تقوا درست کنند، به ذهنشان #نماز و روزه و عبادت و ذکر و دعا میآید. ممکن است همه اینها در تقوا باشد، اما هیچکدام از آنها معنای تقوا نیست.
▪تقوا، یعنی #مراقب خود بودن. تقوا، یعنی یک انسان بداند که چه کار میکند و هر #حرکت خودش را با اراده و #فکر و تصمیم #انتخاب کند؛ مثل انسانی که #سوار بر یک اسب رهوار نشسته، دهانه اسب در دستش است و میداند کجا میخواهد برود. تقوا، این است.
▪آدمی که تقوا ندارد، حرکات و تصمیمها و آیندهاش در اختیار خودش نیست. ممکن است کسی #دین نداشته باشد، اما به همین معنایی که گفتم، تقوا داشته باشد - او بلاشک از #قرآن #هدایت خواهد گرفت و مؤمن خواهد شد. اما اگر #مؤمن تقوا نداشته باشد، احتمالاً در #ایمان هم پایدار نیست.
۷۷/۰۲/۰۷
••••
#آیت_الله_خامنه_ای
#اصلاح_دینی
#تقوا
#رشد
#زندگی
#موفقیت
#ایمان
#سها
#سبک_زندگی_اسلامی
_
@soha_humanism
...
#کار_فرهنگی را درست لخت کنیم و بفهمیم یعنی چه. کار فرهنگی، آن چیزی نیست که #لباس فرهنگی دارد. لباس فرهنگی، یعنی #نوشته و کاغذ و قلم و امثال اینها. این، #فرهنگ میشود؛ اما کار فرهنگی نیست. کار فرهنگی، یعنی #روح فرهنگی در آن باشد، یک حرکت فرهنگی باشد، رشد بدهد و فعل و انفعال را در #ذهن و مغز و جان و #عواطف_انسان به وجود آورد. اگر شما #مدرسه درست کردید، ولی این مدرسه در روح #کودکی که هدف و آماج #کار_تبلیغی شماست، اثر مثبت نگذاشت، این کار چیست؟ میتوانید ادعا کنید که کار فرهنگی است؟ نه، این، ضد کار فرهنگی است. میخواهم #حساسیت قضیه را توجه بکنید.
_
۷۵/۹/۱۵
_
#سید_علی_خامنه_ای
#علوم_انسانی
#اصلاح_دینی
#فرهنگ
#علوم_انسانی
#جامعه_شناسی
_
@soha_humanism
دهها سال است که نظریات پوپر در زمینههای سیاسی و اجتماعی کهنه و منسوخ شده و دهها کتاب علیه نظریات او در اروپا نوشتهاند؛ اما در سالهای اخیر آدمهایی پیدا شدند که با ادعای فهم فلسفی، شروع کردند به ترویج نظریات پوپر! سالهای متمادی است که نظریات حاکم بر مراکز اقتصادی دنیا منسوخ شده و حرفهای جدیدی به بازار آمده است؛ اما عدهای هنوز وقتی میخواهند طراحی اقتصادی بکنند، به آن نظریات کهنهی قدیمی نگاه میکنند! اینها دو عیب دارند: یکی اینکه مقلدند، دوم اینکه از تحولات جدید بیخبرند؛ همان متن خارجی را که برای آنها تدریس کردهاند، مثل یک کتاب مقدس در سینهی خود نگه داشتهاند و امروز به جوانهای ما میدهند. کشور ما مهد فلسفه است، اما برای فهم فلسفه به دیگران مراجعه میکنند!
سخنرانی در دیدار جوانان، اساتید، معلمان و دانشجویان دانشگاههای استان همدان -
_
17/04/1383
_
#آیت_الله_خامنه_ای
#پوپر
#فلسفه
#روشنفکر
#علوم_انسانی
#علوم_اجتماعی
#حوزه
#تحول
#فقه_اکبر
#سها
_
@soha_humanism
••
با خودم فکر میکردم که اگر آقای #مطهری بود امروز برای کجا خوب بود؟ به نظرم رسیده بود که اگر ایشان بودند یک #رئیس_جمهور خوب و مناسب برای این اجتماع بود. حقیقت هم همین است که انقلابی که مثل #انقلاب ما با ابعاد #فکری و #فرهنگی عمیق و قوی و با یک پیام #معنوی و با یک رسالت #فلسفی دارد میآید و #اخلاقی توی جوامع و خودش را ظاهر میکند در رأس این #نظام یک شخصیتی مثل آقای مطهری لازم است.
سید علی خامنه ای
۱۳۶۳/۰۲/۱۰
_
#تمدن_نوین_اسلامی
#علوم_انسانی
#فلسفه
#شهید_مطهری
#رئیس_جمهور
#گام_دوم
#سها
_
@soha_humanism
انقلاب اسلامی ایران از لحاظه ارائه مبانی فکری کم کارترین انقلاب دنیاست و مسئولیت این به عهده حوزه علمیه است.
_
#حوزه_علمیه
#تحول
@soha_humanism
••
▪ حقيقتى كه در باطن نفس است، از خود نفس، آشكارتر وبديهىتر است وآنچه كه در باطن اين باطن است، از آن نيز روشنتر وبديهىتراست، وهمين طور پيش مىرود تا مىرسد به حقيقتى كه هر حقيقتى به او ختم مىگردد، واو خود آشكارترين معلومها وبديهىترين بديهيات است.
▪وازآنجا كه وجود او صِرفْ وپاك از آلودگى واختلاط است، ثانى ودوم ونيز غير وبيگانه براى او تصور نمىشود. ونسبت به ادراك او نيز دفع دفع كننده ومنع وبازدارى منع كننده، فرض ندارد. ▪و اين البته برهانى تام و غير قابل ردّ است.
مجموعه رسائل علامه طباطبایی ج ۲ ص ۵۹
_
#علامه_طباطبایی
#فلسفه
#برهان
#واقعیت_مطلقه
#اصالت_الواقعیت
#اثبات_خدا
#رد_خدا
#برهان
#برهان_لمی
#واقعیت
#حقیقت
#معرفت
_
@soha_humanism
ما رئالیست هستیم...
🔹اين فشرده بحث بود كه روشنگر سه موضع مهم از مواضع ماست: يكى اينكه ما رئاليستيم، ايدئاليست نيستيم. ما جهان را واقعيت میدانيم، آن هم واقعيتى قابل شناخت.
🔸ايدئاليست كسى است كه يا جهان را اصلاً واقعيت نداند يا اگر واقعيت میداند آن را براى انسان قابل شناخت نداند. ما، هم جهان را واقعيت مىدانيم و هم آن را قابل شناخت، پس رئاليستيم و ايدئاليست نيستيم.
🔸 دوم اينكه ما راههاى شناخت را چون حسيّون منحصر به حس نمیدانيم و مانند كسانى كه اصلاً حس را خطاكار میدانند، منحصر به انديشه و عقل نمیدانيم، بلكه الهام و اشراق را هم يك راه میدانيم
🔸 و سوم اينكه ما با اعتقاد به وحى، به يك بابِ وسيعِ جديد براى آگاهى معتقديم و به اين ترتيب زمينه ها و ميدان آگاهى براى ما نسبت به همه فراختر است. همه آنچه را كه حسيّون معتقدند از راه حس میشود درك كرد ما هم بدان معتقديم
🔹 پس جنبه مثبت موضع حسيّون را ما داريم اما جنبه منفی اش را نداريم يعنى اين موضع كه آنها ادراكات غيرحسى را اصيل و قابل اعتنا نمیشمرند را اعتقاد نداريم جنبه مثبت عقليون را هم داريم، جنبه مثبت معتقدان به الهام و اشراق را هم داريم، ولى جنبه منفی اش را نداريم. آنها میگويند: <<پاى استدلاليان چوبين بود / پاى چوبين سخت بیتمكين بود>> ولى ما میگوييم استدلال در جاى خودش ارزش دارد. اينها تازه در ميان گروه هايى است كه پيوندى با وحى ندارند
🔸 ما فراتر از اين با اعتقاد به وحى يك امكان وسيعِ عالىِ ارزنده براى كسب مقدار زيادى از آگاهی ها بر آن امكانات ديگر، اضافه میكنيم. اين است كه میبينيم براى ما راه هاى كسب آگاهى از ديگران وسيعتر است.
شهید آیت الله دکتر بهشتی
کتاب "حزب جمهوری اسلامی ، مواضع تفصيلى" #گزیده
#شهید_بهشتی
#جهان_بینی_توحیدی
__
☫ @soha_humanism
#امام_خامنه_ای
در اکثر ادوار تاریخی، روحانیت با یک چالش مواجه بود؛ آن چالش امروز هست، یک چالش دیگر هم وجود دارد. اشتغال و چالش اصلی روحانیت - که در ادوار مختلف، حوزههای علمیه و علمای ما با آن مواجه بودند - تبیین و تعلیم دین به معنای واسع کلمه بوده است؛ #تعلیم فقهاللَّه، فقهالدین. #فقه فقط فروع نیست؛ فقه اکبر، #توحید و #معارف است؛ چیزهایی است که با غور در مسائل عقلی باید آنها را به دست آورد و فهمید و با #تهذیب_نفس آنها را صیقل داد. میخواستند #دین را فرابگیرند و آن را به مخاطبان خودشان تعلیم بدهند. تعلیم دین هم ابعادی دارد؛ یکی از ابعاد، رشد دادن فکر و عقل #مردم است - که «و یثیروا لهم دفائن العقول» - یکی دیگر از آن ابعاد، رفع شبهات است. شبهات همیشه بوده، اما نوع شبهات متفاوت بوده است. در دورههای مختلف، علمای بزرگ ما را ملاحظه کنید؛ یکی از مسؤولیتهای خودشان را این میدانستند که با #شبهات مقابله کنند. مقابله هم یا به نحو پیشگیری است یا به نحو درمان. پیشگیری، بهتر از درمان است. اینکه کلام را تعلیم میدادند، #فلسفه را تعلیم میدادند و شخصیتی مثل علامهی حلی - که #فقیه عالیقدری است - هم در کلام کتاب دارد، هم در فلسفه کتاب دارد، بهخاطر این بود که با باور کردن عقلیت مخاطبانِ خودشان بتوانند از ورود یا جایگیر شدن شبههها در ذهن پیشگیری کنند. مخاطب آنها - چه انسان معمولی یا طالب علم، یا شخص فرزانه و تحصیلکرده - در مقابل شبههیی که به #ذهن او میرسید یا دیگری به ذهن او وارد میکرد، درنمیماند. کار دیگر هم این بود که شبهه را درمان کنند؛ اگر شبههیی پیش میآمد، مجالس #کلامی و بحث و پاسخ به سؤالات تشکیل دهند و #کتاب بنویسند تا شبههها را برطرف کنند. برای این کار، فقه و فلسفه و #کلام و تفسیر و علوم مقدماتی میخواندند؛ از #تاریخ مطلع میشدند و بسیاری از علوم عصر خود را فرا میگرفتند تا بتوانند دین را #تبلیغ کنند؛ «لقد منّ اللَّه علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم ایاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب والحکمة». یکی هم #تزکیه است. تعلیم با تزکیه متفاوت است. اگرچه تعلیم چنانچه به شیوهی صحیح و با #متد درست انجام بگیرد، تزکیه را هم در خود دارد؛ اما تزکیه جریان مستقلی است.
شما امروز با این چالش مواجهاید و مسألهی شما مهمتر و دشوارتر است از مسألهی #علامهی_حلی یا مسألهی #علامهی_مجلسی یا مسائل علمای بزرگی که در طول تاریخ بودهاند؛ با آنها قابل مقایسه نیست
۱۳۸۳/۰۴/۱۵
__
#حوزه
#علوم_انسانی
@soha_humanism
▪▪
#شهید_مطهری
در ميان #علما افرادى كه خيلى استاد ديدهاند، من به اينها هيچ اعتقاد ندارم. به همين دليل اعتقاد ندارم كه خيلى استاد ديدهاند، همان كه برايشان باعث افتخار است. مثلًا مىگويند فلان كس سى سال به درس مرحوم نائينى رفته يا بيست و پنج سال متوالى درس آقا ضياء را ديده. عالمى كه سى سال يا بيست و پنج سال عمر يكسره #درس اين استاد و آن استاد را ديده، او ديگر مجال فكر كردن براى خودش باقى نگذاشته؛ دائماً مىگرفته، تمام نيرويش صرف گرفتن شده، ديگر چيزى نمانده براى آنكه با نيروى خودش به مطلبى برسد.
مغز انسان، درست حالت معده انسان را دارد. معده انسان بايد غذا را از بيرون به اندازه بگيرد و با ترشحاتى كه خودش روى غذا مىكند آن را بسازد. و بايد معده اينقدر آزادى و جاى خالى داشته باشد كه به آسانى بتواند غذا را زير و رو كند، اسيدها و شيرههايى را كه بايد، ترشح نمايد و بسازد. ولى معدهاى كه مرتب بر آن غذا تحميل مىكنند و تا آنجا كه جا دارد به آن غذا مىدهند، ديگر فراغت، فرصت و امكان برايش پيدا نمىشود كه اين غذا را درست حركت بدهد و بسازد. آنوقت مىبينيد اعمال گوارشى اختلال پيدا مىكند و عمل جذب هم در رودهها درست انجام نمىگيرد.
مغز انسان هم قطعاً همين جور است. در تعليم و تربيت بايد مجال #فكر كردن به #دانش آموز داده بشود و او به فكر كردن ترغيب گردد.
ما در ميان استادهاى خودمان، آن استادهايى را مىديديم #ابتكار دارند كه زياد معلم نديده بودند. آقاى بروجردى را اغلب ايراد مىگرفتند كه كم استاد ديده، و از نظر ما حسنش همين بود كه خيلى استاد نديده بود. ايشان هم كم استاد نديده بود، ده دوازده سال استادهاى درجه اول ديده بود، هفت هشت سال نجف و سه چهار سال اصفهان استاد ديده بود. ولى نجفيها قبولش نمىكردند، مىگفتند اين استاد كم ديده، مثلًا بايد سى سال استاد ديده باشد. و به همين دليل كه كمتر استاد ديده بود، ابتكارش از اغلب آن علما بيشتر بود، يعنى فكر مىكرد. مسائلى كه مطرح كرده مسائلى است كه خودش فكر مىكرد، چون مجال فكر كردن داشت.
به هر حال خيال نمىكنم اين مسئله جاى ترديد باشد كه در آموزش و پرورش، هدف بايد رشد فكرى دادن به متعلّم و به جامعه باشد. تعليم دهنده و مربى هر كه هست (معلم است، استاد است، خطيب است، واعظ است) بايد كوشش كند كه [به متعلّم و متربّى] رشد فكرى يعنى قوّه #تجزيه و #تحليل بدهد، نه اينكه تمام همّش اين باشد كه دائم بياموزيد، فرا گيريد و حفظ كنيد.
تعلیم و تربیت در اسلام ص ۱۹
_
@soha_humanism