فلسفه نظری
🔴نظری اجمالی به سیر فلسفه در اسلام ♨️ قسمت هفتم. ⬅️مسائل تکميل شده: ⬅️مسأله امتناع تسلسل، ت
🔴نظری اجمالی به سیر فلسفه در اسلام
♨️قسمت هشتم.
⬅️تغيير محتوا:
يک سلسله مسائل است که قدمت دارد ولي خالي از نوعي ابهام نبوده است. اين مسائل تدريجاً تشخص يافته و از ابهام خارج شده است و در حقيقت هر چند نام و عنوان همان است که بوده است ولي محتوا تغيير کرده و دگرگون شده است.
⬅️صورت تغيير يافته مسأله در فلسفه اسلامي طوري است که به فرض به طرح کننده اولي و اصلي مسأله عرضه شود، مصداق «گر تو ببيني نشناسيش باز» است. به عقيده ما «مُثُل افلاطوني» از اين قبيل است. افلاطون نظريه خاصي دارد که به نام «مثل افلاطوني» معروف است. ارسطو منکر آن است و در دوره اسلامي بوعلي سينا سخت بدان ميتازد و برعکس، شيخ اشراق آن را تأييد و اثبات مينمايد. ميرداماد با اينکه مشّائي مسلک است طرفدار آن است و صدرالمتألهين سخت از آن دفاع ميکند و بوعلي را مورد حمله قرار ميدهد.
💠ولي اگر به کتبي که مستقيماً نظريه افلاطون را نقل کردهاند مراجعه کنيم، ميبينيم که آنچه فلاسفه اسلامي به نام «مُثُل» آن را اثبات ميکنند با آنچه مورد نظر افلاطون بوده است، با همه قرابتها و شباهت ها، تفاوت زياد دارد و حتي آنچه مثلًا شيخ اشراق طرفدار آن است با آنچه ميرداماد به اين نام ميخواند متفاوت است.
💢 #ادامه_دارد...
#ابن_سینا.
#ملاصدرا.
#فلسفه.
#فلسفه_اسلامی.
#افلاطون.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴نقش کلیسا در ترویج الحاد
⬅️کليسا به خدا تصوير انسانی داد و خدا را در قالب بشری به افراد معرّفی نمود.
افراد تحت تأثير نفوذ مذهبی کليسا از کودکی خدا را با همين قالبهای انسانی و مادّی
تلقّی کردند و پس از رشد علمی دريافتند که اين مطلب با موازين علمی و واقعی و عقلی صحيح سازگار نيست.
💠و از طرف ديگر، توده مردم طبعا اين مقدار قدرت نقّادی ندارند که فکر کنند ممکن است مسائل مربوط به ما بعد طبيعت، مفاهيم معقولی داشته باشد و کليسا اشتباه کرده باشد. چون ديدند مفاهيم کليسايب با مقياسهای علمد تطبيق نمیکند، مطلب را از اساس انکار کردند.
⬅️کتابی است به نام اثبات وجود خدا که مجموعه ای است از چهل مقاله از چهل نفر از دانشمندان متخصّص در رشتههای گوناگون که هر کدام از راه مطالعات تخصّصی خود، برای اثبات خدا استدلال کردهاند. اين کتاب به زبان فارسی ترجمه شده است.
از جمله، يکی از آن دانشمندان به نام والتر اسکار لندبرگ بحثی علمی درباره خداشناسی ميکند و در ضمن بحث، تحقيقی دارد در اين زمينه که چرا عدّهای، حتی از دانشمندان، گرايش مادی پيدا کردهاند. وي دو علّت ذکر میکند که يک علّتش همين است که ما ذکر کرديم؛ يعنی نارسايی مفاهيمی که به اين نام و عنوان در خانه يا در کليسا به افراد ياد میداده اند.
⬅️اينکه فقط نام کليسا را میبريم، به اين معنی نيست که در منابر و مساجد ما هميشه افراد مطّلع و با صلاحيت، مفاهيم دينی را تعليم میدهند و میدانند چه تعليم دهند و با عمق تعليمات اسلامی آشنا هستند.
اينکه فقط نام کليسا را میبريم يکي بدان جهت است که بحث در علل گرايشهای مادّی است و اين گرايشها در محيطهای مسيحی بوده نه در محيط های اسلامی،در محيطهای اسلامی هر چه پيدا شده کپيه و تقليدی بوده و هست از اروپا ديگر اينکه در محيط اسلامی در سطح فلاسفه و حکمای الهی، مکتبی وجود داشته است که پاسخگوي اهل تحقيق بوده و مانع بوده که کار دانشمندان بدانجا بکشد که در اروپا کشيده شد، ولی در محيطهای کليسايی چنين مکتبی وجود نداشته است.
💠به هر حال، آقای والتر اسکار لندبرگ چنين میگويد:
⬅️«اينکه تو جه بعضی دانشمندان در مطالعات علمی منعطف به درک وجود خدا نمیشود، علل متعدّدی دارد که از آن جمله دو علّت را ذکر میکنيم: نخست آنکه غالباً شرايط سياسی استبدادی يا کيفيت اجتماعی و يا تشکيلات مملکتی، انکار وجود صانع را ايجاب میکند؛ دوّم آنکه فکر انسانی هميشه تحت تأثير بعضی اوهام قرار دارد و با آنکه شخص هيچ عذاب روحی و جسمی هم نداشته باشد، باز فکر او
در انتخاب و اختيار راه درست کاملا آزاد نيست. در خانوادههای مسيحی اغلب اطفال در اوايل عمر به وجود خدايی شبيه انسان ايمان میآورند؛ مثل اينکه بشر به شکل خدا آفريده شده است. اين افراد هنگامی که وارد محيط علمد میشوند و به فرا گرفتن و تمرين مسائل علمی اشتغال میورزند، اين مفهوم انسان وار و ضعيف از خدا نمیتواند با دلايل منطقد و مفاهيم علمد جور در بيايد و بالنتيجه بعد از مدّتی که اميد هرگونه سازش از بين میرود، مفهوم خدا نيز به کلی متروک و از صحنه فکر خارج میشود. علت مهم اين کار آن است که دلايل منطقد و تعريفات علمی، وجدانيات يا معتقدات پيشين اين افراد را عوض نمیکند و احساس اينکه در ايمان به خدا قبلًا اشتباه شده و همچنين عوامل ديگر روانی باعث میشوند که شخص از نارسايی اين مفهوم بيمناک شود و از خدا شناسی اعراض و انصراف حاصل کند.»
💠خلاصه؛چيزی که در برخی تعليمات دينی و مذهبی مشاهده میشود و متأسفانه کم و بيش در ميان خود ما هم هست اين است که در ايام صباوت مفهومی با مشخصات خاصی با نام و عنوان خدا به خورد کودک میدهند.
⬅️کودک وقتی بزرگ میشود و دانشمند میگردد، میبيند چنين چيزی معقول نيست و نمیتواند موجود باشد تا خدا باشد يا غير خدا، کودک پس از آنکه بزرگ شد، بدون اينکه فکر کند يا انتقاد کند که ممکن است مفهوم صحيحی برای آن تصوّر کرد، يک سره الوهيت را انکار میکند.
💠او خيال میکند خدايی را که انکار میکند همان است که خداشناسان قبول دارند. پس چون اين ساخته شده ذهن خود را که اوهام عاميانه برايش ساختهاند قبول ندارد، خدا را قبول ندارد؛ ديگر فکر نمیکند خداد به آن مفهوم را که او انکار میکند، خداشناسان نيز انکار دارند و انکار او انکار خدا نيست، بلکه انکار همان است که بايد انکار کرد.
💠فلاماريون در کتاب خدا در طبيعت میگويد: کليسا به اين شکل خدا را معرفی کرد که:
«چشم راستش تا چشم چپش شش هزار فرسخ فاصله دارد».
⬅️بديهی است افرادی که از دانش بهرهای داشته باشند، و لو بسيار مختصر، به چنين موجودی نمیتوانند معتقد شوند.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴نظری اجمالی به سیر فلسفه در اسلام ♨️قسمت هشتم. ⬅️تغيير محتوا: يک سلسله مسائل است که قدمت دارد ول
🔴نظری اجمالی به سیر فلسفه در اسلام
♨️قسمت پایانی.
⬅️مسائل مستحدث:
عمده اين قسم است. ستون فقرات فلسفه اسلامي را اين مسائل تشکيل ميدهد. برخي از اين مسائل پايه و مبناي اکثر مسائل قرار ميگيرد:
💠مسائل عمده وجود يعني اصالت وجود، وحدت وجود، وجود ذهني، احکام عدم، امتناع اعاده معدوم و همچنين مسأله جعل، مناط احتياج شيء به علت، اعتبارات ماهيت، معقولات ثانيه فلسفي، برخي اقسام تقدم، اقسام حدوث، انواع ضرورتها و امتناعها و امکانها، برخي اقسام وحدت و کثرت، حرکت جوهريه، تجرد نفوس حيوان، تجرد برزخي نفس انسان علاوه بر تجرد عقلي، جسمانية الحدوث و روحانية البقا بودن نفس، فاعليت بالتسخير، وحدت نفس و بدن، نوع ترکب ماده و صورت، وحدت در کثرت قواي نفس، بازگشت ارتباط معلول به علت به اضافه اشراقيه، معاد جسماني برزخي، بُعد رابع بودن زمان، قاعده بسيط الحقيقه، علم بسيط اجمالي باري در عين کشف تفصيلي.
💠و در منطق: تقسيم علم به تصور و تصديق که ظاهراً اولين بار توسط فارابي صورت گرفته است، اعتبارات قضايا، تقسيم قضيه به خارجيه و ذهنيه و حقيقيه که از با ارزشترين مسائل منطقي است و اولين بار وسيله بوعلي صورت گرفته است، تکثير موجّهات که در اثر غور و کنجکاوي در قضيه مطلقه ارسطو صورت گرفته است، مثلًا قضيه عرفيه عامه به نقل خواجه نصير الدين طوسي اولين بار وسيله فخرالدين رازي عنوان شده است، و از اين قبيل است تقسيم قياس به اقتراني و استثنائي، و ديگر اينکه نقيض قضيه مرکبه جزئيه، حمليه مرددة المحمول است بر خلاف نظر قدما که ميپنداشتند نقيض آن، منفصله مانعة الخلوّ مرکب از دو نقيض دو جزء اصل است، بيان نوعي ديگر از عکس نقيض غير آنچه معروف است، تفکيک قضيه سالبة الطرف از معدولة الطرف.
💠ميدانيم که برخي خوانندگان از اينکه مثلًا مسأله «وحدت وجود» يا قاعده «بسيط الحقيقه» «1»را جزء مسائل مستحدثه شمرديم تعجب خواهند کرد، خواهند گفت وحدت وجود مسألهاي است قديمي با سابقه چند هزار ساله در هند و يونان، و اساساً فکر وحدت وجود از نو افلاطونيان مخصوصاً افلوطين به مسلمين رسيده است.
⬅️ما اگر بخواهيم دقيقاً وارد اين بحث شويم، مقالهاي مستقل بايد بنگاريم، اينجا همين قدر ميگوييم اگر بنا باشد سرسري در مسائل قضاوت شود مطلب همان است که معترض ميگويد، ولي اگر عميقاً بخواهيم اين مسأله را تحت مطالعه قرار دهيم ميبينيم وحدتي که عرفاي مسلمين و سپس فلاسفه مسلمين در جهان ميديدند و از آن به «وحدت وجود» تعبير ميکردند با وحدتي که در ساير مکاتب هست و اروپاييان همه آنها را به نام «وحدت وجود» مينامند کاملا متفاوت است.
⬅️مثلًا نظريه افلوطين که مدعي است: وجود، شيئيت، همه از شؤون مخلوقات و تجليات ذات باري است و ذات باري فوق وجود و شيئيت است، چگونه با نظريه عرفا و حکماي مسلمين قابل انطباق است که حقيقت وجود و حقيقت شيئيت را مساوي با ذات حق ميدانند و غير او را «فَيء» ميدانند نه «شيء»، و «نمود» ميدانند نه «بود».
💠غرض ما در اين مقاله نگاهي اجمالي به «سير فلسفه در اسلام» بود. تحقيق کافي درباره مسائلي که با اشاره از آنها ياد شد هر کدام مستلزم مقاله و رسالهاي مستقل است.
#فلسفه.
#فلسفه_اسلامی.
#حرکت_جوهری.
#وجود.
#اصالت_وجود.
#فلسفه_یونان.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
4_5992195121334978158.mp3
14.98M
🔹درسگفتار #افلاطون
🔻#مهدی_قوام_صفری
جلسه اول
@falsafeh_nazari
#سید_محمدتقی_چاوشی
🔹«طبیعت و قوانین آن در تاریکی شب فرو رفته بود. خداوند فرمود: نیوتن باش! پس همه جا روشن شد.»
این بیت السكاندر پوپ، بیت الغزل روشننگری است. يقينا وی نخستین کسی نبود که از «روشنی» سخن می گفت؛ اما به جهت شعور شاعرانه اش، روح روشن نگری در کلامش به خوبی تجلی یافته است. «روشنی» با نیوتن آغاز شد. این سخن، درست همان پیامی بود که #هایدگر در عصر تصویر جهان و شیء چیست؟ به آن توجه داد و تحت عنوان «دانش نیوتنی» به تفسیر و تبیین آن پرداخت. هایدگر ویژگی و بارزه اصلی علوم مدرن را- و از جمله دانش نیوتنی که در رأس دانش مدرن قرار گرفته - «متهمتیکال» (Mathematical) می داند. «مته متیکال » از واژه یونانی «تا متهمتا» (Ta mathemata) یعنی «آگاهی انسان از پیش فرض ها و کلاٌ تمام اموری که فهم یک چیز متوقف بر آنهاست و از قبل نزد او حاضر است»
🔸نوری که نیوتن بر عالم تابانید، در واقع بر آمده از «ذات آدمی» بود و ریشه در #سوبژکتیویته سوژه داشت. تعین بخشیدن به شیء، امری نبود که به طور تجربی از خود شیء استنتاج شده باشد. این، نوری بود که از سوی انسان بر عالم میتابید؛ عالمی که در ظلمت فرو رفته بود. مراد از ظلمت، هر نوع امری ورای انسان و هرگونه توجهی به آن است که به اشکال مختلف استبداد و خرافات ظهور مییابد. از این رو، دین هم ذیل خرافات قرار میگرفت: روشننگری، در مقام پیشاهنگ تفکر در عام ترین مفهوم آن، همواره کوشیده است تا آدمیان را از قید و بند ترس رها و حاکمیت و سروری آنان را بر قرار سازد ... برنامه روشننگری افسونزدایی از جهان، انحلال اسطوره ها و استقرار معرفت به جای خیالبافی بود.
➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
@falsafeh_nazari
4_5983038362729055408.pdf
234.9K
🔴انسانشناسیِ علوم انسانیِ مسلمانان
❇️ «بررسی تطبیقیِ انسانشناسی فارابی و ابن خلدون»
#محسن_صبوریان
@falsafeh_nazari
🔴فکر کردن؛ چگونه و چرا؟
#بیژن_عبدالکریمی
🔹 انسان موجودی معنایاب و معنافهم است و حیات آدمی بدون معنا قوام نمیپذیرد. اما معنایابی و معنافهمی آدمی به این مفهوم نیست که انسان خود، معنا یا بنیاد معنا یا جاعل معناست. معنا در فرد ظهور مییابد، اما از این حقیقت به هیچ وجه نمیتوان نتیجه گرفت که فردیت، بنیاد و جاعل معناست یا در فردیت معنایی وجود دارد. در قوم و حیات جمعی از آن حیث که امری جمعی است- هم معنا ظهور ندارد، لیکن اندیشیدن به حیات جمعی میتواند تمرینی برای گذر از فردیت برای دستیابی به معنا باشد، مشروط بر اینکه به گمگشتگی و مستحيل شدن در جمع منتهی نشود. فردیتگرایی یا اندیویدوآلیسم جدید، دیوار به دیوار بی معنایی و نیهیلیسم است، چراکه فردیت گرایی جدید، گذر از خویشتن برای نیل به معنا را درنمی یابد. نیهیلیسم در دیار ما هم خانه کرده است. فردیت گرایی و عافیت طلبی بورژوامنشانه، اکثریت قریب به اتفاق جامعه انسانی کنونی را فراگرفته است.
🔸کشف امکانات تازه بدون یاری و مدد سنت امکانپذیر نیست. اساسا آدمی موجودی نیست که از صفر آغاز شود. نحوه هستی او عین واقع شدگی درون امکاناتی است که وی را احاطه کرده، نحوه هستی، او را سمت و سو می بخشد. آدمی حلقه آغازین نبوده، بلکه حلقه ای در میان زنجیرههایی است که حلقات آن پیش از او وجود داشته و بعد از او وجود خواهند داشت. ماهیت تفکر و فلسفه از همین نحوه هستی آدمی برمیخیزد. تفکر و فلسفه همواره درون یک سنت و تاریخ امکان پذیر است. تفکر اصیل محض، وجود ندارد و تفکر متفکر همواره در سایه تفکر متفکران پیشین، یعنی درون یک سنت، قوام می پذیرد، اما در عین حال، اصالت تفکر در فراروی از همین سنت نهفته است. تفکر بدون مدد فرهنگ و سنت، امکان پذیر نیست؛ اما ماهیت و اصالت تفكر عبارت است: از همین فراروی از فرهنگ و سنتی که شخص متفکر را احاطه کرده است. تفکر اصیل، هر چند متعلق خود را از فرهنگ اخذ می کند لیکن ماهیتا ضد فرهنگ است. سخن نیچه را به یاد آوریم که گفت: «تفکر سخن نابه هنگام است». این سخن بدین معناست که تفکر، یورش بر فرهنگ است. سنت و فرهنگ بسیار عزیز و مغتنم است تا آنجا که متعلق تفکر واقع می شود اما آنجا که جانشین خود تفکر می شود، یعنی امکانات موجود تاریخی را به منزله یگانه ترین و نهایی ترین امکانات فراروی آدمی جلوه می دهد، موجبات مرگ تفکر و آزادی و لذا مرگ انسان را فراهم می سازد. تفکر و فلسفه عبور از افق هایی است که فرهنگ و سنت به منزله نهاییترین و یگانهترین امکانات آدمی مینمایاند و این عبور، امر بسیار دشواری است که عزمیت عظیمی را می طلبد. جامعه فلسفی ایران، در زمان ما، بیش از اندازه اسیر سنت و فرهنگ تاریخی خویش است و برای گذر و فراروی از این محدوده های تاریخی نیازمند عزمیّنی است که به نحوی اساسی فاقد آن است.
❇️کانال فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
4_5776232629409941059.pdf
3.26M
🔴علم دینی از منظر حکمت اسلامی
🔹#حمید_پارسانیا
@falsafeh_nazari