eitaa logo
فلسفه نظری
2.4هزار دنبال‌کننده
530 عکس
84 ویدیو
142 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴انرژی و خلقت ⬅️آیا خالق عالم انرژی است ؟ انرژی ممکن الوجود است یا واجب الوجود؟ اگر ممکن الوجود است کدام یک از حاالت ممکن الوجود را داراست؟ 💠پاسخ: گاهی که با برخی از افراد به اصطلاح روشن فکر در مورد مبداء آفرینش صحبت به میان می‌آید در کمال شگفتی مدعی می شوند که خالق عالم هستی (انرژی ها) هستند و انرژی همان خصوصیات واجب الوجود را داراست. ⬅️این اظهار نظر عجیب و غریب از سوی این افراد به اصطلاح تحصیل کرده خیلی عجیب نیست چون عمدتا این افراد با مباحث فلسفی هیچ آشنایی ندارند و صد البته همین مساله در مورد برخی از دانشجویان علوم انسانی نیز مطرح است. 💠چه خوب است که انسان هم مسلط به علم روز باشد و هم مسلط به مباحث فلسفی و با این دو بال به تشریح دار وجود مبادرت ورزد. 💠سخن در این نوشتا در مورد انرژی است. انرژی و ماهیت آن به اعتراف دانشمندان علم فیزیک دارای تعریف قطعی و کاملی نیست لذا سخن گفتن در مورد مفهومی که دارای ابهام است کار راحتی نیست. عمدتا انرژی را (توانایی انجام کار)تعریف می‌کنند که از این تعریف کلی نتیجه مشخصی دستگیر نمی‌شود. ⬅️من در صدد بررسی تعاریف مطرح در زمینه انرژی و اقسام انرژی و این امورات نیستم. اما اگر قانون(E=MC²) تبدیل ماده به انرژی و انرژی به ماده را بپذیریم، یقینا باید اعتراف کنیم که انرژی حالتی از جسم مرکب است. یعنی ماده در برخی شرایط به این صورت (انرژی)در می‌آید و بالعکس. ⬅️پس انرژی یقینا حالتی متافیزیکی و ماورای مادی نخواهد بود بلکه امری است مادی و دارای خصوصیاتی نظیر محدودیت ، تغییر ، شدت و ضعف و ... است كه همه از خصوصیات امكانی اند لذا به یقین انرژی ممکن الوجود خواهد بود. ⬅️به اعتراف تمام عقلای عالم امور مادی ممکن الوجود اند، زیرا هر آنچه كه هست و وجود دارد یا واجب الوجود است و یا ممكن الوجود و از آن جا كه در حریم موجود واجب تغییر وتبدیل راه ندارد، پس انرژی یقینا موجود (ممكن) و (نیازمند علت)خواهد بود. ⬅️برخی می‌گویند بیگ بنگ (مهابنگ) عامل پیدایش جهان بوده است. 💠می‌گوییم اگر این تئوری اثبات شود، پیدایش خود را به اثبات رسانده است نه این که وجود خالق مد نظر ادیان الهی را نفی نماید! 💠نظریه پردازان بیگ بنگ مدعی می‌شوند که عالم هستی با یک انفجار پدید آمده است. بدیهی است که (عدم)منفجر نمی‌گردد. پس باید چیزی بوده باشد که آن چیز منفجر شده و چیزی بوده که عامل انفجار شده است. طرفداران بیگ بنگ اگر مدعی شوند که آن چیز همان ماده اولیه بوده است، دَور تسلسل آغاز می‌شود، چرا که سؤال خواهد شد که آیا آن ماده، ازلی (منظور، ازلی ذاتی است نه ازلی زمانی)بوده است؟ قطعا پاسخ منفی است، چرا که ماده، محدود، مرکب و قابل تجزیه است، پس هستی عین ذات آن نیست و نمیتواند ازلی باشد و ممکن الوجود است پس برای پیدایش او علتی الزم می‌آید. ⬅️برخی دیگر مدعی می‌شوند که (انرژی)عامل پیدایش خلقت است و این انرژی ازلی است و هم ابدی است(همیشه بوده و همیشه خواهد بود). ⬅️ما از این حضرات می پرسیم آیا انرژی مادی است یا غیر مادی؟ قطعا نمی‌توانند بگویند که غیر ماده است، چرا که غیر ماده را قبول ندارند، لذا باید بگویند که ماده و مادی است. 💠پس همان قوانین ماده که پدیده (مخلوق)و محدود و متغیر و مرکب و تجریه پذیر ... و ممکن الوجود است، به آن هم اطلاق می‌شود. 💠پس ادعای خالق بودن انرژی و ازلی بودن آن امری است مغایر با استدلالات عقلی و فسلفی. ⬅️در انتهای این متن می‌خواهم یک سوال از ملحدین متمسک به علم تجربی داشته باشم: 💠دانشمندان تجربی می‌گویند علوم تجربی موقوف به تجربه حسی است لذا می‌تواند در مورد مسائلی که به تجربه در می‌آید یعنی رشد یک گیاه، وجود زمین، وجود جاذبه و کهکشان و...، نظر دهد اما چگونه می‌تواند اثبات کند که خدا نیست؟! مگر می‌تواند تمامی عالم هستی را تجربه کند و سپس نتیجه دهد؟! . . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴انرژی و خلقت ⬅️آیا خالق عالم انرژی است ؟ انرژی ممکن الوجود است یا واجب الوجود؟ اگر ممکن الوجود اس
🔴آیا علم می‌تواند تاثیری ذاتی بر عناوین فلسفی داشته باشد؟ ❌متاسفانه کم نیستند اشخاصی از علم سو استفاده می‌کنند و فرضیه های شبه علمی پخش می‌کنند و متاسفانه به دلیل کمبود مطالعه در کشور ما (به خصوص در فیزیک فلسفه و کلام) اشخاصی دچار شبهات اساسی می‌شوند. ⬅️به مثال هستند اشخاصی که از طریق علم فیزیک می‌خواهند به فلسفه دست درازی کنند و در صدد اند که از طریق قانون اول ترمودینامیک قدم ذاتی عالم را اثبات نمایند. 💠قانون اول ترمودینامیک بیان می‌دارد: انرژی، نه بوجود می‌آید، و نه از بین می‌رود، فقط از شکلی به شکل دیگر، تبدیل می‌شود. در مجموع انرژی همیشه پایسته است. ❌حال تعدادی می‌آیند و می‌گویند یعنی انرژی ازلی است و نه آغازی دارد و نه پایانی!!! ⬅️این اشخاص که معمولا از ملحد جماعت هستند، در شبهه سازی و دروغ های به ظاهر علمی معروف اند، حتی در بین دانشمندان. ⬅️اما به راستی واقعا این قانون می‌تواند قدم ذاتی عالم را اثبات کند؟ ⬅️این ادعا آیا در علم، فلسفه علم، و فلسفه مقبول است؟ ⬅️این ادعا هم از نظر علمی اشکال دارد و هم فلسفه علم و هم فلسفه. 💠دلیل علمی در ابطال این ادعا چیست؟ به شکل خلاصه باید گفت: اولا اینکه این قانون در فیزیک کلاسیک صادق است و شروع آن از انفجار بیگ بنگ است و به علاوه اینکه در فیزیک کوانتوم قابل اعمال نمی‌باشد.✅ 💠نظر فلسفه علم در رابطه با ارتباط قانون فوق با قدم ذاتی عالم چیست؟ در فلسفه قاعده ابطال پذیری می‌گوید: هر چیزی که قابل آزمایش باشد، باید قابلیت ابطال پذیری نیز داشته باشد و "محدود" باشد، زیرا در علم چیزی که محدود نباشد و بی نهایت باشد نه قابل آزمون است و نه قابل ابطال، زیرا با مبانی معرفت شناسی فلسفه علم در تضاد است و ادعای قدم ذاتی عالم شبه علم می‌باشد، لذا قابل اعتنا نیست.✅ 💠پاسخ علم فلسفه چیست؟ فلسفه در تکمیل فلسفه علم حکم می‌کند: اولا هر چیزی که "کثرت" داشته باشد یعنی مثابه به "حد" است و چیزی که محدود باشد، یعنی حادث است و در نقطه ای آغازین موجود شده و زمانی نبوده است. عالم، مملو از کثرت در اشیاء است و همگی محدود اند، لذا انرژی نیز جسم مرکب است و محدود، نظر دانشنامه بریتانیکا نیز همین است: "All forms of energy are associated with motion. For example, any given body has kinetic energy if it is in motion. A tensioned device such as a bow or spring, though at rest, has the potential for creating motion; it contains potential energy because of its configuration. Similarly, nuclear energy is potential energy because it results from the configuration of subatomic particles in the nucleus of an atom." به نقل از سایت بریتانیکا: https://www.britannica.com/science/energy 💠و اشکال دوم، در سنخیت نداشتن صغری، کبری، و نتیجه ادعای مدعیان است زیرا با خلط کردن مفاهیم تجربی و عقلی قصد دارند نتیجه ای عقلی حاصل کنند و این ادعا از بنیان مخدوش است.✅ . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴شر وجود ندارد ⬅️امروزه مسأله شر بسیار مهم شده است و برخی آن را به عنوان دلیلی بر عدم وجود خداوند تلقی کرده اند. 💠اما به این اشکال که شروری در جهان هستند و این شرور با علم یا قدرت یا خیر خواهی خداوند سازگار نیستند دو گونه جواب اصلی داده شده است: 💠جواب اول (که منسوب به افلاطون است)می‌گوید شر عدمی است و جواب دوم (که منسوب به ارسطو است)می‌گوید شر وجود دارد. 💠جواب اول در سنت غربی جایگاهی ندارد و عمدتاً جواب دوم را با تقریر های مختلف قبول کرده اند. ⬅️اما اگر شر وجود داشته باشد اشکالی که بوجود می آید این است که: 💠بر اساس اینکه علت و معلول باید سنخیت داشته باشند (و سنخیت هم امری بدیهی است) امکان ندارد از موجودی که خیر محض است شر صادر شود، ولو آن شر کم باشد. 💠همچنین به بیان دیگر می‌توان گفت که بر اساس قاعده "الواحد لایصدر عنه الا الواحد" امکان ندارد دو چیز (خیر و شر) از یک موجود صادر شود. 💠اینکه گاهی بیان شده است شر قلیل بهتر از شر کثیر است و خداوند هم بهتر را انتخاب کرده است صحیح نیست زیرا در اینجا آن چیزی که باعث اشکال می،شود اصل وجود هر نوع شری است چه قلیل باشد و چه کثیر. 💠برای قبول این مسأله که شر عدمی است باید به این توجه کرد که ما در جهان تنها موجوداتی درک می‌کنیم، این ما هستیم که بر اساس مبنای عِلّی اسم برخی را شر و اسم برخی را خیر می‌گذاریم، دقت کنید که شر ،در حقیقت از فهم نکردن روابط عِلّی است. . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت هشتم. ⬅️. فلسفه اعم از همه علوم و معارف است، زيرا موضوع آن (موجود) عام‌ت
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت نهم. ⬅️توضيح در باب قضاياى بديهى و اولى: ⬅️اهل منطق علم را به دو قسم تقسيم كرده‌اند، علم ضرورى و علم مكتسب. 💠علم ضرورى آن است كه حصول آن محتاج به دليل و تأمّل فكرى نباشد. بر اين اساس قضايايى كه تصديق آنها براى ذهن نيازى به اثبات و استدلال ندارد، ضروريّات يا قضاياى ضروريّه ناميده مى‌شوند. ⬅️قضاياى ضرورى شش قسم است: ⬅️1. اوليات و آن قضايايى است كه بالذّات و بدون احتياج به تصور امرى ديگر مورد تصديق عقل قرار گيرد؛ يعنى كافى است ذهن انسان، موضوع و محمول و نسبت حكميّه را تصور كند و بدان علم يقينى حاصل نمايد. اين‌گونه قضايا را بديهيات نيز گويند.  ⬅️2. مشاهدات يا محسوسات، كه علم بدان از راه حس و مشاهده حاصل مى‌شود.  ⬅️3. مجرّبات، كه علم بدان از راه تجربه براى انسان حاصل مى‌شود.  ⬅️4. حدسيّات، كه بر اساس حدس صائب كه خود نوعى از تجربه است حاصل مى‌گردد.  ⬅️5. متواترات، كه علم حاصل از آن ناشى از كثرت اخبار است.  ⬅️6. فطريّات يا قضايايى كه حد وسط به همراه موضوع و محمول در ذهن حاضر است. 💠در كليه اقسام شش‌گانه علم بديهى يا قضاياى ضرورى براى حصول يقين احتياج به دليل نيست و اين‌گونه قضايا هستند كه در هر نوع قياس برهانى ماده قياس قرار مى‌گيرند و از آنها علم قطعى و جازم حاصل مى‌گردد.  💠موضوع فلسفه از آن جهت كه عام‌ترين چيزهاست و هيچ چيز نمى‌تواند خارج از آن ثبوت يابد، هرگونه محمولى كه براى آن اثبات گردد، يا خود عين موضوع است، مانند: ⬅️هر موجودى (از حيث وجود) واحد است، يا: ⬅️هر موجودى بالفعل است؛ كه در اين‌جا واحد يا بالفعل، گرچه از حيث مفهوم با موجود مغايرند، ليكن از حيث مصداق عين آنند؛ و اگر جز اين بود نه از جهت ذات خود ثابت بودند و نه از حيث اثبات آنها براى موضوع، يعنى موجود مطلق. و يا آن‌كه محمول، عين موضوع نيست و اخصّ از موجود عام است ليكن چيزى غير از آن هم نيست. 💠چنان‌كه گوييم: علت، موجود است. كه در اين قضيّه، علت گرچه اخصّ از موجود مطلق است، ليكن حيثيتى خارج از موجوديت عام ندارد وگرنه باطل بود.  اين‌گونه اوصاف با آنچه در برابر آن قرار دارد، از نوع قضاياى مردد المحمول است‌ و اطراف ترديد بر روى هم مساوى با موجوديت عامّ است. ⬅️مانند اينكه گوييم: ⬅️هر موجودى يا بالفعل است يا بالقوه. اكثر مسائل در فلسفه به‌صورت تقسيم جريان مى‌يابد، مانند تقسيم موجود به واجب و ممكن و تقسيم ممكن به جوهر و عرض و تقسيم جوهر به مجرّد و مادى و تقسيم مجرّد به عقل و نفس و بر همين قياس در ساير مسائل. 💠مسائل در فلسفه به شيوه «عكس حمل» مطرح مى‌شود. ⬅️مثلًا وقتى مى‌گوييم:  ⬅️واجب موجود است و ممكن موجود است، در معنى چنان است كه گفته شود: ⬅️وجود، واجب است و ممكن. و يا اگر بگوييم: ⬅️وجوب يا بالذّات است و يا بالغير، به اين معنى است كه موجود واجب منقسم مى‌شود به واجب ذاتى و واجب غيرى.  💢 ... . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
یکی از قوی‌ترین استدلالها در اثبات وجود خداوند است. برهان علیت میگوید: هر ممکن الوجودی نیازمند به است...وخداوند علت تامه ممکنات است. البته این را برخی اشتباه تقریر کرده ومیگویند: هر موجودی نیازمند به خالق است. آیا خدا، موجود نیست؟ قاعدتا هست...پیش‌تر گفتیم...هرموجودی نیازمند خالق است...براین اساس خداوند هم به عنوان یک موجود، نیازمند خالق است...اگر خدا خالق ندارد ومیتواند از قانون علیت مستثنی باشد پس سایرموجودات هم میتوانند مستثنی باشند. درحالی که اگر قانون علیت، به نحو صحیح تقریر وبیان شود، اِشکال فوق مطرح نمیشود. واما بیان دقیق قانون علیت این است که: هر ممکن‌الوجودی نیازمند به علت، موجِد وخالق میباشد.نه این هر موجودی نیازمند به علت است. توضیح آنکه: موجودی است که و برایش ضرورت ندارد، به تعبیری وجود وعدم در تعریفش اخذ نشده وذاتی آن نیست. در تعریف انسان میگوییم: جسمِ جوهری نامی حیوانِ ناطق در این تعریف وجود وعدم جزء مقومات وذاتیات تعریف انسان نیست، این بدان معنا است که وجود وعدم جزء ذاتیات واجزاء تشکیل دهنده ماهیت بشر نمی‌باشد. لذا چنین ماهیتی بین وجود وعدم سرگردان است. به خودی خود، نه ضرورتی بروجودش است ونه ضرورتی برعدمش. این حالت را میگویند وچنین موجودی را ممکن الوجود میخوانند. حال اگر ممکن الوجودی، موجود شود وبوجود آید، نشانه آن است که کسی او را به سمت وجود حرکت داده، زیرا خودش به تنهایی حائز وجود نیست پس به تنهایی نمیتواند موجود شود. آیا تصور صندلی که در ذهن من است به تنهایی وخودبخود میتواند از ذهن من خارج شود وموجود بشود؟ قاعدتا خیر...پس هیچ ممکن الوجودی نمیتواند به تنهایی موجود شود. لذا هرگاه ممکنی را موجود دیدیم بدان معناست که علت ایجاد کننده داشته که وجود رابه او افاضه کرده است. علت یک ممکن الوجود، یا خودش ممکن الوجود است یا ممکن نیست. اگر ممکن باشد، آن علت هم برای وجودش نیاز به علت دیگر داشته واین سلسله (وابستگی ممکن فعلی به علت مقدم) ادامه پیدا میکند... ( وجود یک سلسله‌ بهم وابسته که ابتدا ومبدا ندارند) عقلا محال است...این سلسله باید مبدائی داشته باشد، آن مبدا نباید یک موجود ممکن الوجود باشد، چون دوباره نیاز به موجِد وعلت پیدا میکنند وتسلسل ادامه می‌یابد، آن مبدا باید باشد، یعنی وجود ذاتی اوباشد وازکسی به عاریت نگرفته باشد.موجودی که وجود ذاتیش است در موجود بودنش به علت مقدمی متکی نیست، خداوند میباشد. پس هر ممکن الوجودی برای رهایی از سرگردانی بین وجود وعدم نیاز به علت دارد، خداوند ممکن الوجود نیست بلکه واجب الوجود است، یعنی بین وجود وعدم سرگردان نیست، پس نیازمند به علت وخالق دیگری ندارد. ┅┅┅┅──✺──•⊰➺ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
┄═❁❁࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ 🔻 : یکی از نقدهایی که به می شود و ‌نقد جدیی است، بحث است. یعنی هر معلولی از نظر زمانی بر آن تقدم دارد. مسئله ای که مطرح است این است که در پیش از زمان وجود نداشته است، فضا-زمان بعد از بیگ بنگ موجودیت پیدا کرده است و بنابراین علیت را بی معنا می دانند. ࿇༻⃘⃕༻⃘⃕❀༅═┅─ 🔸 : اولا: زمان وصفِ موجودات و است، لذا موجودات غیرجسمانی (مجردات) متصف به زمان نمیشوند، پس زمانمند نیست وفراتر از زمان است. براین اساس چه زمان باشد(بعد از بیگ بنگ)  وچه نباشد (قبل از بیگ‌بنگ) در علیت وخالقیت حق تعالی خللی ایجاد نمیکند. زیرا زمان محمولِ موجودات جسمانی است، وجسم واوصاف ماهوی آن، یعنی ابعاد قار (مکان_ابعادثلاث: طول،عرض،ارتفاع) وابعاد غیرقار(زمان) همگی مخلوق خداوند هستند. ثانیا: تقدم زمانی به تنهایی مقوم مفهوم علت‌العلل نیست بلکه عارض ذاتی آن است. یعنی امر دیگری سبب شده که علت به تقدم زمانی متصف شود. وآن تقدم رُتبی و وجودی است. علت یعنی موجودی که از حیث تقدم و اولویت بر دارد. وجودِ علت، وجودِ معلول را ایجاد میکند. چون علت از لحاظ هستی برتری و تقدم وشرافت بر معلول دارد (زیرا معلول، فعل واثر اوست) لذا این تقدم رتبی سبب تقدم زمانی هم میشود. پس تقدم زمانی مقوم ومعرِف علت نیست، بلکه تقدم وجودی ورتبی ذاتی اصلی مفهوم علیت است. تمام موجودات (حتی ذره اولیه یاموج کوآنتومی یا.... که براثرانفجار آن بیگ بنگ آغازشد) از حیث وجودی هستند، این بدان معناست که ذاتاً نیازمند به یاخداوند هستند. ثالثا: علم فیزیک، نمیتواند پیرامون مساله علیت عالم یا وجود سخن بگوید. زیرا این علم از حیث مبانی معرفتی و از حیث متد ومبنای روشی  میباشد. یعنی از نگاه فیزیک، موضوعی علمی است که مبتنی بر اندازه‌گیری کمی (ریاضی‌وار و فرمول‌پذیر) وهمچنین قابلیت مشاهده و یا آزمایش داشته باشد. لذا فیزیک به توصیف حالات جسم وانرژی وماده میپردازد. حال آنکه خداوند موجود مادی وجسمانی نیست که با زبان کمیت و وآزمایش قابل وصف باشد. درباره خداوند (چه برای اثبات وچه برای نفی) فقط باید بازبان سخن گفت. لذا کشفیات علم فیزیک وسایر علوم جزئی  صلاحیت ورود به حیطه را ندارند. 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari