#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#شروط_المتعاقدين
#بیع_فضولی
📚 ۱٢٧- قوله (ج۳، ص۳۴۷): و إن كان الذي يقوى في النفس لو لا خروجه... .
(#شیخ_انصاری در ابتدای بحثِ #بیع_فضولی میفرماید: اگر مالک در هنگامِ اجرای صیغهی عقد توسّطِ فضولی واقعاً در قلبِ خود راضی بوده باشد آن بیع صحیح و لازم است و نیازی به اجازهی بعدی ندارد، البته مالک بینَه و بینَ الله نباید کتمان کند.)
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى در نقدِ فرمایشِ ایشان میفرماید: این که رضایتِ باطنیِ #مالک (نه #اذن) برای لازمشدنِ #عقد کافی باشد و در نتیجه نیازی به اجازهی بعدی نداشته باشد تنها در صورتی این سخن قابلِ قبول است که معتقد باشیم ظهورِ #اطلاقات و #عمومات این است که اگر شخصی ملکِ زید را -که قلباً به بیعِ مِلکش راضی است- بیع کند بیع و عقدِ آن شخص صحیح و نافذ است و به مجرّدِ عقد #نقل_و_انتقال تحقّق میپذیرد، حتی اگر آن شخص بیع را نه از جانبِ زید (#مالک) انجام داده باشد و نه بعداً با اجازهی زید بیعِ زید محسوب بشود.
🔸️ اما #اطلاقات و #عمومات ظاهرش این نیست که با رضایتِ مالک میتوان اموالِ او را برای دیگران معامله کرد، بلکه ظاهرِ #اطلاقات و #عمومات این است که هر کسی باید به عقدِ خودش -یعنی عقدی که برای او و از جانبِ اوست- وفا کند، نه این که به عقدِ دیگران وفا کند.
🔹️ حتی اگر فرض کنیم عقد بر ملکِ زید منعقد شده باشد این عقد زمانی عقدِ زید محسوب شده و به او منسوب میشود که زید آن را برای خود #اجازه کند.
از این رو، به مجرّدِ این که مالک راضی به عقدِ اجراشدهی بر مِلکش باشد آن عقد عقدِ مالک محسوب نمیشود، بلکه مالک یا باید اذنِ قبلی داده باشد یا اجازهی بعدی تا عقدِ ماذُون یا مُجاز عقدِ مالک محسوب شود.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
هدایت شده از محمد علی رفیعی | فقه و اصول و طلبگی
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#شروط_المتعاقدين
#بیع_فضولی
📚 ۱٢٧- قوله (ج۳، ص۳۴۷): و إن كان الذي يقوى في النفس لو لا خروجه... .
(#شیخ_انصاری در ابتدای بحثِ #بیع_فضولی میفرماید: اگر مالک در هنگامِ اجرای صیغهی عقد توسّطِ فضولی واقعاً در قلبِ خود راضی بوده باشد آن بیع صحیح و لازم است و نیازی به اجازهی بعدی ندارد، البته مالک بینَه و بینَ الله نباید کتمان کند.)
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى در نقدِ فرمایشِ ایشان میفرماید: این که رضایتِ باطنیِ #مالک (نه #اذن) برای لازمشدنِ #عقد کافی باشد و در نتیجه نیازی به اجازهی بعدی نداشته باشد تنها در صورتی این سخن قابلِ قبول است که معتقد باشیم ظهورِ #اطلاقات و #عمومات این است که اگر شخصی ملکِ زید را -که قلباً به بیعِ مِلکش راضی است- بیع کند بیع و عقدِ آن شخص صحیح و نافذ است و به مجرّدِ عقد #نقل_و_انتقال تحقّق میپذیرد، حتی اگر آن شخص بیع را نه از جانبِ زید (#مالک) انجام داده باشد و نه بعداً با اجازهی زید بیعِ زید محسوب بشود.
🔸️ اما #اطلاقات و #عمومات ظاهرش این نیست که با رضایتِ مالک میتوان اموالِ او را برای دیگران معامله کرد، بلکه ظاهرِ #اطلاقات و #عمومات این است که هر کسی باید به عقدِ خودش -یعنی عقدی که برای او و از جانبِ اوست- وفا کند، نه این که به عقدِ دیگران وفا کند.
🔹️ حتی اگر فرض کنیم عقد بر ملکِ زید منعقد شده باشد این عقد زمانی عقدِ زید محسوب شده و به او منسوب میشود که زید آن را برای خود #اجازه کند.
از این رو، به مجرّدِ این که مالک راضی به عقدِ اجراشدهی بر مِلکش باشد آن عقد عقدِ مالک محسوب نمیشود، بلکه مالک یا باید اذنِ قبلی داده باشد یا اجازهی بعدی تا عقدِ ماذُون یا مُجاز عقدِ مالک محسوب شود.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee