#محقّق_خویی
#مصباح_الفقاهة
#کتاب_البیع
#چکیدهی_مباحث
#شروط_المتعاقدین
#بیع_فضولی
✅ مرحوم #محقّق_خویی در #مصباح_الفقاهة (ج٢/ص۷۰۸) در مسالهی سوم از مسائلِ #بیع_فضولی در موردِ #بیع_فضولی_لنفسه میفرماید: عمدهی آنچه به #بیع_فضولی_لنفسه وارد است دو اشکال است:
🔷️ پاسخ دوم از اشکال اول:
#محقّق_خویی ابتدا حقیقتِ #بیع را این گونه تعریف میکند: #بیع قصد و اعتبارِ نفسانی و درونی بر تبدیلِ و جانشینیِ دو مال است که با یک مُبرِز خارجی اظهار و ابراز شود.
🔹️ ایشان در ادامه میفرماید: همین که دو طرفِ عقد باشند و چنین قصد و ابرازی نیز داشته باشند به این معنا که هر دو قصد دارند دو مال را در جای یکدیگر بنشانند #بیع تحقّق یافته است، اگر چه آن فضولی قصد کرده است مالِ دیگری را برای خود بفروشد و پولش را به جیبِ خود بزند؛ همین برای تحقّقِ حقیقتِ #بیع کافی است، چه آن که تعیینِ مالکِ دو مال نیز در تحقّقِ حقیقتِ بیع معتبر نیست.
🔸️ و در ادامه نیز میآورد: همان طور که #شیخ_انصاری فرموده است فضولی در #بیع_فضولی_لنفسه -چه غاصبانه و چه به اشتباه- خود را مالک میداند؛ گویی خود را بر صندلیِ مالک نشانده و خود را به جای او جا زده است، از همین رو، #حقیقت_معاوضه بی هیچ اشکالی تحقّق یافته است، اما روشن است که شارع و عقلاء این معاوضه را نه برای آن مالکِ ادّعایی یا مالکِ اشتباهی، بلکه برای مالکِ حقیقیاش قابلِ درستشدن میدانند، در حالی که اصلِ معامله به دستِ غیرِ مالکِ حقیقی تحقّق یافته است.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#شروط_المتعاقدين
#بیع_فضولی
📚 ١٣۰- قوله (ج۳، ص۳۵۹): و عدّ هذا خارجاً عن بیع الفضولي بالنصّ... .
(#شیخ_انصاری در #مکاسب ج۳/ص۳۵۸ موثقهی جمیل را به عنوانِ مؤیِّدِ صحّتِ #بیع_فضولی ذکر کرده، و در یکی از احتمالات به خاطر دلالتِ کلامِ امام علیه السلام آن را تعبّداً -و نه واقعاً و موضوعاً- خارج از مسالهی #بیع_فضولی دانسته است.)
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى میفرماید: میتوان آن چه در موثّقهی جمیل آمده است را موضوعاً و واقعاً خارج از #بیع_فضولی دانست؛ به این توضیح که مالک اگر چه یک کالای خاصّی را در #عقد_مضاربه برای #عامل معیَّن کرده است، اما این تعیین برای این است که او به مطلوبش که ربح و سود است برسد، حال اگر #عامل بر خلافِ نظرِ #صاحب_سرمایه کالای دیگری را بخرد و سود کند غرضِ #صاحب_سرمایه حاصل شده است و #عقد_مضاربه نیز اقتضای آن را دارد.
🔶️ و این که #صاحب_سرمایه کالای خاصّی را تعیین کرده است تنها اقتضای این را دارد که اگر #عامل تخلّف کند و ضرر کند ضامنِ سرمایهی بربادرفتهی #صاحب_سرمایه است، و مقتضای #عقد_مضاربه را از اساس از بین نمیبرد.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#محقّق_خویی
#مصباح_الفقاهة
#کتاب_البیع
#چکیدهی_مباحث
#شروط_المتعاقدین
#بیع_فضولی
✅ مرحوم #محقّق_خویی در #مصباح_الفقاهة (ج٢/ص۷۱۰) در مسالهی سوم از مسائلِ #بیع_فضولی در موردِ #بیع_فضولی_لنفسه میفرماید: عمدهی آنچه به #بیع_فضولی_لنفسه وارد است دو اشکال است:
🔷️🔸️ ۲- اشکال دوم:
غاصبِ فضولی در #بیع_فضولی_لنفسه عقدی را انشاء کرده است که مالک -در صورتِ اجازه- آن را اجازه نمیکند، و در مقابل، اجازهی مالک نیز به غیرِ آن چیزی که توسّطِ غاصبِ فضولی انشاء شده است تعلّق میگیرد؛ از این رو، چگونه این اجازه میخواهد آن عقد را درست کند؟!
🔷️ پاسخِ اشکالِ دوم:
مرحوم #محقّق_خویی با تبیینِ حقیقتِ #بیع میفرماید: حقیقتِ #بیع یعنی تبدیلِ اضافهی مالکیِ دو مال به یکدیگر، و علم و جهلِ مالک یا قصدِ عاقد هیچ تاثیری در حقیقتِ #بیع ندارد؛ از این رو، اگر عاقد به اشتباه شخصی غیر از عاقدِ واقعی را خطاب قرار داده و بیع یا شراء را برای او نیّت کند بیع صحیح است.
🔸️ در هر حال، در توضیحِ فرمایشِ #محقّق_خویی میتوان گفت: بر اساسِ قاعدهی #تبعیّت_عُقُود_از_قُصُود تا مفادِ عرفی و عقلاییِ یک عقد موردِ قصدِ عاقد نبوده باشد عقد تحقّق پیدا نمیکند، اما این که حقیقتِ عرفی و عقلاییِ هر عقدی مانندِ #بیع یا #نکاح یا #اجاره چیست در دستِ این و آن و در اختیارِ عاقد نیست؛ از این رو، اگر حقیقتِ عرفی و عقلاییِ #بیع -که بنا بر نظریهی #محقّق_خویی تبدیلِ اضافهی مالکیِ دو مال به یکدیگر است- تحقّق یابد هر قصدِ دیگری ورای آن اعتبار نداشته و لغو است، و به قابلیّتِ عقد نیز آسیبی نمیزند.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#شروط_المتعاقدين
#بیع_فضولی
📚 ١٣۱- قوله (ج۳، ص۳۷۱): مع أن تحريمه لا يدلّ على الفساد... .
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى در تبیینِ فرمایشِ #شیخ_انصاری میفرماید: "لا یجوز لأحد التصرّف..." تنها زمانی دلالت بر فساد نداشته و بیانگرِ عدمِ جوازِ تکلیفی (حرمت) است که ما جواز در این عبارت را به #جواز_تکلیفی تفسیر کنیم؛ اما اگر جواز در عبارتِ مذکور را #نفوذ بدانیم هم شاملِ #جواز_تکلیفی و هم شاملِ #جواز_وضعی خواهد شد.
🔹️ از این رو، این عبارت نسبت به احکام و آثارِ تکلیفی به معنای عدمِ نفوذِ تکلیفی یا همان حرمت و عدمِ حلّیّت است، و نسبت به احکام و آثارِ وضعی به معنای عدمِ نفوذِ وضعی یا همان فَساد و عدمِ ترتّبِ اثر است.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#شروط_المتعاقدين
#بیع_فضولی
📚 ١٣٢- قوله (ج۳، ص۳۷۱): خصوصاً إذا كانت الإجازة ناقلةً... .
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى میفرماید:
🔶️ همان طور که #شیخ_انصاری فرموده است اگر اجازهی مالک را در #بیع_فضولی #ناقل بدانیم مستقلّنبودنِ بیعِ فضول در نقل و انتقال روشنتر است، اما اگر اجازه را #کاشف و #شرط_متاخّر برای بیعِ فضول بدانیم نیز همین گونه است؛ یعنی بر اساسِ این مبنا نیز مستقلّنبودنِ عقد در ترتیبِ اثر روشن است.
🔷️ اما اگر اجازه را -از بابِ #شرط_متاخّر- #کاشف ندانیم به این معنا که معتقد باشیم اجازه -اگر چه #کاشف است- اما هیچ تاثیرِ فعلی بر بیعِ فضول ندارد در این فرض خودِ انجامِ بیع توسّطِ فضول #تصرّف محسوب میشود، زیرا بنا بر این فرض، اثرِ بیع (نقل و انتقال) نه برگرفته از اجازه، بلکه اثرِ خود بیع است، اگر چه این اثر منوط به اجازه است، اما این نکته نه از این جهت که خودِ اجازه دخالتی در بیع دارد بر بیع مترتّبش است، بلکه از این جهت که اجازه #کاشف از تحقّقِ شرطِ بیع در زمان اجرای بیع توسّطِ فضول است در بیع جاری است.
✴️@fegh_osoul_rafiee
محمد علی رفیعی | فقه و اصول و طلبگی
#فوائد_الأصول #محقّق_میرزای_نائینی #دوران_بین_محذوریْن #مساله_ضدّ #تزاحُم #ترتّب ✅ مرحوم #محقّق_می
🔶️ فهمِ آنچه #محقّق_میرزای_نائینی در بیانِ این اشکال بیان میکنند انصافاً قدری دقیق و پیچیده است، اما آنچه مطلبِ ایشان را روشنتر میکند این است که شرط در فرض اوّل، خودِ عصیان است که تا زمانش نرسد #خطاب_مهمّ فعلیّ نخواهد شد، و در فرض دوم، وصفِ #تعقّب است نه خودِ عصیان؛ یعنی شرط در حقیقت عصیانِ خارجی نیست، بلکه همین که #خطاب_مهمّ به گونهای باشد که مکلّف در زمانِ #اهمّ آن را عصیان کند کافی است؛ در این فرض، روشن است که #خطاب_مهمّ میتواند حتی قبل از عصیانِ خارجی نیز فعلیّ شود.
📌 برای فهمِ بهترِ عنوانِ انتزاعیِ #تعقّب میتوان به کلماتِ #شیخ_انصاری در #مکاسب در بحث #بیع_فضولی -آن جا که حقیقتِ #اجازه را بیان میکنند (ج۳/ص۴۰۲)- مراجعه کرد.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#شیخ_انصاری
#کتاب_البیع
#عقد_فضولی
#روش_فقه_شیخ
💠 تامُّلاتی نُو در اندیشههای فقهیِ #شیخ_انصاری در کتابِ #مکاسب 💠
✅ اما تبیینِ نظرِ #شیخ_انصاری:
حاصلِ نظرِ ایشان در ابتدای بحثِ #بیع_فضولی (ج۳/ص۳۴۶تا۳۴۸) این است که تنها همین که #مالک -به طورِ همزمان با عقدِ عاقد- رضایتِ باطنی به آن عقد داشته باشد کافی است که عقدِ آن عاقد -که نه #مالک است، و نه #ماذون، و نه #ولیّ- صحیح و لازم شود و نیازی به اجازهی بعدی نداشته باشد، حتی اگر هیچ کسی جز خودِ #مالک از رضایتِ باطنیاش آگاه نباشد.
📌 البته #شیخ_انصاری در ابتدا چنین فرضی را با اِصرار از اساس #عقد_فضولی نمیداند و ظاهراً نظرِ نهاییِ ایشان نیز همین است، اما در ادامه با یکی دو "لو سلّمْنا" دستِ کم احتیاجِ چنین عقدی به آن نوع اجازهای که در #عقد_فضولی نیاز است را ردّ کرده و همان رضایتِ باطنیِ مالک در حینِ عقد (که آناً مّا بعد از عقد نیز بوده است) را به مثابهی همان #اجازه میداند.
🔵 در ادامه ایشان وظیفهای را بر دوشِ #مالک گذاشته و میفرماید: مالک باید مردانگی کرده و خود به رضایتِ قلبیاش اعتراف کرده و دیگران را آگاه کند که او همزمان با عقدِ عاقد راضی به عقد بوده است، زیرا چنین عقدی -بنا بر این فرض- فضولی نبوده، بلکه به صورتِ صحیح و لازم تحقّق یافته است و واقعاً کارِ عقد تمام شده است؛ از این رو، اگر #مالک دیگران را آگاه نکند و عقد را با فریب و کتمانِ حقیقت ردّ کند تصرّف در مالِ غیر کرده و خلافِ مقتضای عقد عمل کرده است.
🔴 ایشان در ابتدای کلامِ خود نیز تاکید میفرماید: "لو لا خروجه عن ظاهر الأصحاب" (ج۳/ص۳۴۷)؛ يعنی ایشان این نظرِ خود را منوط به این میکند که مخالف با ظاهرِ عباراتِ اصحاب نباشد.
از این رو، در ادامهی سخنش (ج۳/ص۳۴۸) نیز ظاهرِ سخنانِ برخی اصحاب را نقل میفرماید تا اثبات کند نظرش با عباراتِ اصحاب نیز سازگار است.
🔲 این، تبیینِ نظرِ #شیخ_انصاری.
✴️@fegh_osoul_rafiee
✴️https://eitaa.com/Rafiee_kh
هدایت شده از محمد علی رفیعی | فقه و اصول و طلبگی
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#شروط_المتعاقدين
#بیع_فضولی
📚 ۱٢٧- قوله (ج۳، ص۳۴۷): و إن كان الذي يقوى في النفس لو لا خروجه... .
(#شیخ_انصاری در ابتدای بحثِ #بیع_فضولی میفرماید: اگر مالک در هنگامِ اجرای صیغهی عقد توسّطِ فضولی واقعاً در قلبِ خود راضی بوده باشد آن بیع صحیح و لازم است و نیازی به اجازهی بعدی ندارد، البته مالک بینَه و بینَ الله نباید کتمان کند.)
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى در نقدِ فرمایشِ ایشان میفرماید: این که رضایتِ باطنیِ #مالک (نه #اذن) برای لازمشدنِ #عقد کافی باشد و در نتیجه نیازی به اجازهی بعدی نداشته باشد تنها در صورتی این سخن قابلِ قبول است که معتقد باشیم ظهورِ #اطلاقات و #عمومات این است که اگر شخصی ملکِ زید را -که قلباً به بیعِ مِلکش راضی است- بیع کند بیع و عقدِ آن شخص صحیح و نافذ است و به مجرّدِ عقد #نقل_و_انتقال تحقّق میپذیرد، حتی اگر آن شخص بیع را نه از جانبِ زید (#مالک) انجام داده باشد و نه بعداً با اجازهی زید بیعِ زید محسوب بشود.
🔸️ اما #اطلاقات و #عمومات ظاهرش این نیست که با رضایتِ مالک میتوان اموالِ او را برای دیگران معامله کرد، بلکه ظاهرِ #اطلاقات و #عمومات این است که هر کسی باید به عقدِ خودش -یعنی عقدی که برای او و از جانبِ اوست- وفا کند، نه این که به عقدِ دیگران وفا کند.
🔹️ حتی اگر فرض کنیم عقد بر ملکِ زید منعقد شده باشد این عقد زمانی عقدِ زید محسوب شده و به او منسوب میشود که زید آن را برای خود #اجازه کند.
از این رو، به مجرّدِ این که مالک راضی به عقدِ اجراشدهی بر مِلکش باشد آن عقد عقدِ مالک محسوب نمیشود، بلکه مالک یا باید اذنِ قبلی داده باشد یا اجازهی بعدی تا عقدِ ماذُون یا مُجاز عقدِ مالک محسوب شود.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
هدایت شده از محمد علی رفیعی | فقه و اصول و طلبگی
#عروة_البارقي
#رجال
#كتاب_البيع
#بيع_فضولى
✅ یکی از روایاتِ مشهور در باب #بیع_فضولی قضیهی #عروه_بارقی است که #شیخ_انصاری نیز در کتاب #مکاسب (ج۳/ص۳۵۰) آن را ذکر میکند.
📚 مرحوم #شیخ_طوسى (م۴۶۰) ایشان را با عنوان #عروة_البارقي در رجال (رقم ۳۰۸) از جملهی اصحاب پیامبر (صلّی الله علیه و آله) ذکر میکند.
📚 ابن أثير (م۶۳۰) نيز در أُسُد الغَابة في مَعْرِفة الصّحابة (ج۳/ص۴۰۳) از ابنمَنده اصفهانی (م۳۹۶) با رمز "د"، و از أبونُعَیم اصفهانی (م۴۳۰) با رمز "ع" نقل میکند: "عُرْوَة بن الجَعْد، و قيل: ابن أبيالجَعْد البارقي، و قيل: الأزدي؛ قاله ابن منده و أبونعيم. سکن الکوفة روى عنه الشعبي و السبيعي و شبيب بن غرقدة و سماك بن حرب و شريح بن هانئ و غيرهم و كان ممن سيّره عثمان رضي الله عنه إلى الشام من أهل الكوفة و كان مرابطاً ببراز الزور. ....
و قولُهما (أي: ابنمنده و أبونعیم) -بارقيٌّ و قيل: أزديُّ- واحدٌ، فإن بارقاً من الأزْد و هو بارق بن عدي بن حارثة... و إنما قيل: بارقٌ، لأنه نَزَل عند جبلٍ اسمه 'بارق' فنُسِب إليه. و قيل غير ذلك".
و همو در أُسُد الغَابة في مَعْرِفة الصّحابة (ج۳/ص۴۰۴) از ابوعُمر ابنعبدالبرّ نَمِری (م۴۶۳) با رمز "ب" نقل میکند: "عُرْوة بن عَياض بن أبيالجَعْد البارقي، و بارقٌ من الأزْد. و يقال: إن بارقاً جبلٌ نزله بعض الأزْد، فنسبوا إليه.
استعمل عمرُ بن الخطّاب عُروةً هذا على قضاء الكوفة و ضمَّ إليه سلمان بن ربيعة الباهلي و ذلك قبل أن يستقضي شُرَيحاً...".
#عروة_البارقي
✴️@fegh_osoul_rafiee
هدایت شده از محمد علی رفیعی | فقه و اصول و طلبگی
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#شروط_المتعاقدين
#بیع_فضولی
📚 ۱٢٧- قوله (ج۳، ص۳۴۷): و إن كان الذي يقوى في النفس لو لا خروجه... .
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى در ادامهی حاشیهی ۱۲۷ میفرماید: آن چه از اطلاقِ آیاتی مانند: "أحلَّ اللهُ البيعَ" نيز به نظر میرسد این است که مراد و مقصود از آن، بیعی است که از #مالک صادر شود و یا حتی با #اجازه به او برگردد و منسوب شود.
🔸️ ایشان در ادامه در مورد آیهی حلّیّتِ بیع مینویسد: این آیه اطلاق نداشته، بلکه تنها در مقامِ بیانِ تحریمِ ربا است.
🔹️ ایشان در پایان نکتهای را اضافه کرده، میفرماید: بله، اگر عقدی از #مالک صادر شود، اما حقِّ غیر نیز به آن متعلّق باشد بعید نیست که مجرَّدِ رضایتِ قلبیِ آن غیر کافی باشد و اجازهی بعدی نخواهد؛ مانند مسالهی #رهن، آن جا که #مالک، مالی که به #مُرتهِن سپرده است را بفروشد؛ زیرا این #مُرتهِن اگر چه #مالک نیست، اما رضایتش از این جهت معتبر است که او نسبت به مالِ مرهونه حقّ دارد.
✴️@fegh_osoul_rafiee
هدایت شده از محمد علی رفیعی | فقه و اصول و طلبگی
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#شروط_المتعاقدين
#بیع_فضولی
📚 ۱٢٨- قوله (ج۳، ص۳۵۱): و لكن لا يخفى أن الاستدلال بها يتوقّف على دخول المعاملة المقرونة برضا المالك في بيع الفضولي... .
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى میفرماید: در حاشیهی ۱۲۷ توضیح دادیم که معاملهای که در هنگامِ رضایتِ قلبیِ مالک توسّطِ غیر تحقّق پیدا میکند واقعاً #بیع_فضولی است، اما این مطلب با توجّه به قضیهی #عروه_بارقی متوقّف بر آن است که #عروه_بارقی به طور کلّی وکیلِ پیامبر (صلی الله علیه و آله) در معاملاتِشان نبوده باشد، زیرا اگر او وکیلِ ایشان در خرید و فروشهای ایشان میبود از مسالهی #بیع_فضولی خارج میشد.
🔶️ در ادامه ایشان میفرماید: همان طور که روشن است این که پیامبر (صلی الله علیه و آله) #عروه_بارقی را امر به خرید کرده و به او فرموده است: "اشْتَرِ لنا..." نمیتواند نشانِ وکیلنبودنِ او باشد، یعنی ظهور در وکیلنبودنِ او ندارد.
📌 مرحوم #آخوند_خراسانى در این فقره از کلامشان در پیِ آن است که احتمالِ وکیلبودنِ #عروه_بارقی را حفظ کند و آن را منتفی نکند.
🔷️ و نکتهی دیگری که ایشان در ادامهی نکتهی قبل بیان میفرماید این است که بارکالله گفتنِ پیامبر (صلّی الله علیه و آله) نیز ظهور در اجازه ندارد؛ یعنی این گونه نیست که بتوانیم بارکالله گفتنِ ایشان را دلیل بر اجازه و فضولیبودنِ بیعِ #عروه_بارقی قرار دهیم و نتیجه بگیریم چون پیامبر (صلّی الله علیه و آله) به او بارکالله گفتند پس حتماً بیعش فضولی بوده است؛ این گونه نیست.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#شیخ_انصاری
#کتاب_البیع
#عقد_فضولی
#روش_فقه_شیخ
💠 تامُّلاتی نُو در اندیشههای فقهیِ #شیخ_انصاری در کتابِ #مکاسب 💠
🔰 ادامهی #نوشته_پنجم_تامُّل:
✅ #شیخ_انصاری در مبحثِ #عقد_فضولی نیز همین دو مرحله را طیّ میکند.
ایشان در ج۳/ص۳۵۰ ابتدا #بیع_فضولی را مصداقی حقیقی و عرفی از #عقد و #بیع و #عمومات_و_اطلاقات دانسته، سپس بحث را به مرحلهی دوّم برده و اصلِ بحث را اشتراطِ #مقارنت_رضایت میداند و البته تا انتهای مبحثِ #عقد_فضولی هر استدلالی بر این اشتراط را ردّ میکند، حتی #عقد_فضولی را مشمول آیهی #تجارت_عن_تراض نیز میداند.
🔵 به عنوان نمونه ایشان -به جز آن که اوّلین دلیلِ خود و فقیهان را بر صحّتِ #عقد_فضولی #عمومات_و_اطلاقات (ج۳/ص۳۵۰) ذکر میکند- بعد از محکمندانستنِ استدلال به #صحیحه_محمّد_بن_قيس (ج۳/ص۳۵۵) میفرماید: "... لکنّ الفقیه في غنىً عنه بعد العمومات المتقدِّمة".
همین طور است در مسالهی دوّم و سوّمِ #عقد_فضولی (ج۳/ص۳۷۴ و ۳۷۶).
🔹️ این گونه است که اهمّیّتِ #عمومات_و_اطلاقات در #فقه_معاملات و #روش_فقه_شیخ خود را نشان میدهد.
✴️@fegh_osoul_rafiee
✴️https://eitaa.com/Rafiee_kh