#محقق_خویی
#مصباح_الفقاهة
#کتاب_البیع
#چکیدهی_مباحث
#شروط_المتعاقدین
#شرط_قصد
📖 هل یُعتبر في العقود تعیینُ من له العقد؟
✅ #محقق_خویی در #مصباح_الفقاهة (ج۲/ص۵٣۴) در مورد مطلبی که #شیخ_انصاری در انتهای #شرط_القصد میفرماید: آیا تعیینِ اثباتیِ مالکِ واقعیِ مبیع و ثمن برای طرفِ مقابل در عقد، شرط و لازم است؟
🔷️🔸️ ۲- جهت دوم:
اگر مثلاً بایع در ذهنِ خود، بیع را برای علی قصد کند، در حالی که مشتری ثمن را برای محمّد قصد کرده باشد عقد بیشکّ باطل است، زیرا ایجابِ بایع به چیزی تعلّق گرفته است که قبولِ مشتری به آن تعلّق نگرفته است.
📌 در اینجا بین عقودی مانند #نکاح -که مَنْ لَهُ العَقْدُ رکنِ عقد است- و عقودی مانند #بیع -که مَنْ لَهُ العَقْدُ رکن نیست- هیچ فرقی وجود ندارد.
🔸️ وجهِ بطلان نیز این است که عدمِ تطابق بین ایجاب و قبول #حقیقت_عقد و معاقده را از بین میبرد، زیرا در این فرض ارتباط ایجاب و قبول با یکدیگر قطع میشود.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#محقق_خویی
#مصباح_الفقاهة
#کتاب_البیع
#چکیدهی_مباحث
#شروط_المتعاقدین
#شرط_قصد
📖 هل یُعتبر في العقود تعیینُ مَنْ لَهُ الَعقْدُ؟
✅ #محقق_خویی در #مصباح_الفقاهة (ج۲/ص۵٣۵) در مورد مطلبی که #شیخ_انصاری در انتهای #شرط_القصد میفرماید: آیا تعیینِ اثباتیِ مالکِ واقعیِ مبیع و ثمن برای طرفِ مقابل در عقد، شرط و لازم است؟
🔷️🔸️ ۳- جهت سوم:
سخن این است که آیا هر دو طرف عقد میتواند شخصِ حاضر در مقابلِ خود را مخاطب عقدِ خود نیز فرض کرده و عقد را برای همو انشا کند؟! سه صورت دارد:
🔸️ صورت اول: اگر عقد به گونهای است که خصوصِ مخاطبِ حاضر در مجلس عقد، مُقوِّم عقد و مقصود نیست، مانند #بیع و #اجاره؛ در این صورت، عقد صحیح است، حتی اگر مخاطب، مَنْ لَهُ الَعقْدُ نباشد و عاقد او را نشناسد، به این که وکیل یا ولیّ باشد.
🔹️ صورت دوم: اگر عقد به گونهای است که تنها خصوصِ مخاطب در عقد مقصود و مراد عاقد است و فرضی غیر از این ندارد، مانند #نکاح و #وقف و #وصیّت؛ در این صورت، اگر هر کدام عقد را برای غیر مخاطب قصد کند عقد باطل است، به خاطر عدم تطابق ایجاب با قبول.
🔸️ صورت سوم: اگر عقد مانند دو صورت قبل نبوده باشد، یعنی معلوم نیست مانند #بیع است، یا مانند #نکاح است؛ در این فرض -مانند #شیخ_انصاری- معتقد به اعتبارِ تعیین هستیم، زیرا تطابق ایجاب با قبول، شرطِ عقد است، و در این صورت شرطِ تطابق (تطابق ایجاب با قبول) احراز نمیشود؛ از این رو، در این صورت مَنْ لَهُ الَعقْدُ باید از جانبِ هر دو طرفِ عقد اثباتاً تعیین و در متنِ عقد به آن تصریح شود تا شخصِ مقابل نیز بداند که معامله برای چه کسی منعقد میشود.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#شروط_المتعاقدين
#شرط_القصد
📚 ۱١١- قوله (ج۳، ص۳۰۳): و أما تعيين الموجب لخصوص المشترى المخاطب و القابل لخصوص البائع... .
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى میفرماید: #حقیقت_عقد وابستهی به دو طرف است؛ یعنی #عقد یک امرِ ربطی بین دو نفر است و حقیقتش به همین ربطِ بین الاثنینی است؛ از این رو، #عقد تنها زمانی تحقّق مییابد که دو طرفِ عقد، توافق و تواطی بر یک چیز داشته باشند؛ اگر یک طرفِ عقد، قصدِ تملیکِ خصوصِ شخصِ مقابلش را داشته باشد، و دیگری عقد را -نه برای خودش- بلکه برای مُوکِّلش یا هر شخصِ دیگری قصد کرده باشد هیچ عقدی بین آن دو واقع نمیشود، و این تبدیل به ایقاعِ یکطرفه از جانب هر کدام از دو نفر میشود.
🔷️🔸️ البته اگر در عقد، یک طرف همان مقصودِ طرفِ دیگر را به صورتِ اجمالی قصد کند و پسندَد آن چه را طرفِ مقابل پسندَد چه بسا عقد صحیح باشد، اگر چه به طور تفصیلی نمیداند طرفِ مقابل، عقد را برای چه کسی قصد کرده است.
🔸️ زیرا دلیلی بر لزوم تعیینِ اثباتیِ مَنْ لَهُ الْعَقْدُ در بیع وجود ندارد و همین که تواطی و توافق -اگر چه اجمالاً- در میان باشد کفایت میکند؛ این، مانند #نکاح نیست که زوج و زوجه حتماً باید برای هم تفصیلاً معیَّن باشند، زیرا در #نکاح دلیلِ خاصّ داریم.
🔹️ از سوی دیگر، دلیل #نفی_غرر نیز تنها بر لزومِ معیَّنبودنِ عوض و معوَّض حکم میکند، نه معیَّنبودنِ مالکِ آن دو.
همچنین توافق و تواطیِ اجمالیِ بایع و مشتری نیز در مورد عوض و معوَّض نمیتواند #غرر را از بین ببرد.
از این، قصد اجمالیِ مَنْ لَهُ الْعَقْدُ صحیح است، اما در مورد عوض و معوَّض خیر.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#شروط_المتعاقدين
#شرط_القصد
📚 ۱١١- قوله (ج۳، ص۳۰۳): و أما تعيين الموجب لخصوص المشترى المخاطب و القابل لخصوص البائع... .
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى در ادامهی حاشیهی شمارهی ۱۱۱ مینویسد:
🔷️🔸️ به طور کلی، آنچه در تحقّق عقد در عالَم خارج معتبر است این است که دو طرفِ عقد بر یک چیز توافق و تواطی داشته باشند تا این معامله به هر دو طرف گره بخورد و #ربط_بین_الاثنینی -که گفتیم- تحقّق یاید.
🔸️ پس، صحّتِ #بیع -در صورت عدم تعیین- به این خاطر است که غالباً بایع همان را که مشتری قبول کرده است قصد میکند، و شخص خاصّی را قصد نمیکند، و نیز دلیلی هم بر اعتبارِ تعیین وجود ندارد؛ از این رو، #بیع میتواند عرفاً به وکیل و فضول اِسناد داده شود.
🔹️ بر خلاف #نکاح که غرضِ مالکانِ عقد غالباً به شخص خاصّ تعلّق میگیرد، و همچنین دلیل بر اعتبار تعیین نیز وجود دارد. و البته در #نکاح نمیتوان عقد را عرفاً به وکیل اِسناد داد، زیرا #نکاح در عرف تنها به زوج و زوجه اِسناد داده میشود، نه به وکیل و فضولی.
🔶️🔹️ در ادامه میآورد: بنا بر این، #بیع و #نکاح اشتراکی دارند و فرقی.
🔹️ اشتراکشان این است که هر دو #عقد هستند و "تواطی بر واحد" در هر دو معتبر است که توضیحش پیش از این گذشت.
🔸️ فرق و افتراقشان نیز این است که تعیین در #نکاح معتبر است و در بیع معتبر نیست.
📌 فتأمّل في كلامه زيد في علوّ مقامه! در کلام ما تامّل کن شاید آن چه مرحوم #شیخ_انصاری فرموده است به کلام ما برگردد، اگر چه ظاهرِ بعضی از فقرات کلامش بر کلام ما قابل انطباق نیست.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#فقه
#قانون
#نظم_اجتماعی
#نظام_اجتماعی
✅ ۲- #نوشتهی_دوّم
🔷️ لحظهای تصوّر کنید هیچ قانون و هیچ حقّ و تکلیفِ معیَّنشدهای در میان نباشد؛ چه میشود؟! انسان در برابر خداوند خالق تعالی چه کند؟! چگونه عبادت کند؟! چه مناسکی را در این ساحت رعایت کند؟! انسان در خود و شئونِ خود چه تصرّفاتی میتواند بکند و چه تصرّفاتی نمیتواند؟! چه بخورد و چه نخورد؟!
🔶️ در شئونِ دیگران چه گونه تصرّف کند؟! چگونه در اشیای پیرامونیِ خود تصرّف کند؟! خوردنیها چیست؟! ناخوردنیها چیست؟! چه کند و چه نکند؟! در روابط اجتماعی چه کند و چه نکند؟! با محیط طبیعی و زیست چه کند؟!
در یک نگاه، در مسائل اقتصادی و اجتماعی و سیاسی چه کند؟! با حکومت چه کند؟! سیاستگذاری حاکمیت چگونه باید باشد؟! و هزاران هزار شبهه و پرسش اساسی حیاتِ بشر...
🔷️ و از زاویهی دیگر، جامعهی انسانی -چه در قالبِ یک اجتماع بزرگ مانند #ملّت، و چه در قالبِ یک اجتماع کوچک مانند #خانواده- تنها با #فقه شکل میگیرد؛ آیا #خانواده و #نکاح جز با ضوابطِ قانونی -که البته در آیینها و ملّتهای مختلف به شکلهای مختلفی است- شکل میگیرد؟! اگر #فقه و #قانون نباشد نه #جامعه تشکیل خواهد شد و نه #خانواده.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#شروط_المتعاقدين
#بیع_فضولی
📚 ۱٢٩- قوله (ج۳، ص۳۵۸): و يمكن أن يكون الوجه في ذلك أن إبطال النكاح... .
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى در بیانِ احتمالِ دیگری -در کنارِ احتمالی که #شیخ_انصاری در موردِ سخنِ امام علیه السلام در موردِ احتیاط در #نکاح و #بیع بیان فرموده است- میفرماید: همچنین احتمال دارد بر خلافِ آن چه فقهاء در فحوای صحّتِ نکاح تصوّر کردهاند احتیاطِ در #نکاح از بابِ احتیاطِ شارع باشد؛ به این معنا که شارع در خصوصِ #نکاح توسعه داده و اِبطالِ آن را در فرضِ مذکور حرام دانسته است تا از بسیاری از مواردِ وقوعِ زنا در میانِ مردم جلوگیری کند.
🔶️ همان طور که شارع -در کنارِ عقد دائم- برای جلوگیری از وقوعِ بسیاری از مواردِ زنا در میانِ مردم عقدِ مُتعه را نیز تشریع کرده است.
🔷️ از این رو، نکتهی کلام امام علیه السلام در روایت احتیاطِ شارع است، نه احتیاطِ مکلّف تا آن گونه که #شیخ_انصاری فرموده است بحثِ دوران بینِ محذورین پیش بیاید.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#محقّق_خویی
#مصباح_الفقاهة
#کتاب_البیع
#چکیدهی_مباحث
#شروط_المتعاقدین
#بیع_فضولی
✅ مرحوم #محقّق_خویی در #مصباح_الفقاهة (ج٢/ص۷۱۰) در مسالهی سوم از مسائلِ #بیع_فضولی در موردِ #بیع_فضولی_لنفسه میفرماید: عمدهی آنچه به #بیع_فضولی_لنفسه وارد است دو اشکال است:
🔷️🔸️ ۲- اشکال دوم:
غاصبِ فضولی در #بیع_فضولی_لنفسه عقدی را انشاء کرده است که مالک -در صورتِ اجازه- آن را اجازه نمیکند، و در مقابل، اجازهی مالک نیز به غیرِ آن چیزی که توسّطِ غاصبِ فضولی انشاء شده است تعلّق میگیرد؛ از این رو، چگونه این اجازه میخواهد آن عقد را درست کند؟!
🔷️ پاسخِ اشکالِ دوم:
مرحوم #محقّق_خویی با تبیینِ حقیقتِ #بیع میفرماید: حقیقتِ #بیع یعنی تبدیلِ اضافهی مالکیِ دو مال به یکدیگر، و علم و جهلِ مالک یا قصدِ عاقد هیچ تاثیری در حقیقتِ #بیع ندارد؛ از این رو، اگر عاقد به اشتباه شخصی غیر از عاقدِ واقعی را خطاب قرار داده و بیع یا شراء را برای او نیّت کند بیع صحیح است.
🔸️ در هر حال، در توضیحِ فرمایشِ #محقّق_خویی میتوان گفت: بر اساسِ قاعدهی #تبعیّت_عُقُود_از_قُصُود تا مفادِ عرفی و عقلاییِ یک عقد موردِ قصدِ عاقد نبوده باشد عقد تحقّق پیدا نمیکند، اما این که حقیقتِ عرفی و عقلاییِ هر عقدی مانندِ #بیع یا #نکاح یا #اجاره چیست در دستِ این و آن و در اختیارِ عاقد نیست؛ از این رو، اگر حقیقتِ عرفی و عقلاییِ #بیع -که بنا بر نظریهی #محقّق_خویی تبدیلِ اضافهی مالکیِ دو مال به یکدیگر است- تحقّق یابد هر قصدِ دیگری ورای آن اعتبار نداشته و لغو است، و به قابلیّتِ عقد نیز آسیبی نمیزند.
✴️@fegh_osoul_rafiee