#رسائل_شیخ_انصاری
#فوائد_الأصول
#محقق_میرزای_نائينى
#فیما_یعتبر_في_العمل_بالاحتياط
✅ ۲- مرحوم #محقق_ميرزاى_نائينى در #فوائد_الأصول (ج۴/ص۲۶۷) چند نکته را بیان میکنند:
🔶️ نکتهی اول: تحقّقِ قطعیِ اطاعت بدون #قصد_وجه.
ما قطع داریم همین که مکلف به دنبال انجام دستور و امر مولا باشد و همان امر واقعی را قصد کند اطاعت و امتثال تحقق یافته، و نیازی به قصد وجوب یا استحباب عمل نیست؛ بلکه حتی مجرّد این که مکلف بداند آن فعل، مطلوب مولاست و در نظر او رجحان دارد کافی است و مکلف میتواند #قصد_امر کند.
🔶️ نکتهی دوم: عدم وجودِ شرطِ #قصد_وجه در ادلّهی شرعیه.
ما اعتبار #قصد_وجه و #قصد_جهت و #قصد_تمییز را در هیچ روایتی پیدا نکردیم، در حالی که این مساله از مسائل کثیر الابتلائی است که مردم شب و روز با آن سر و کار داشتند.
و از سوی دیگر، چیزی مانند #قصد_وجه از مرتکزاتِ عرفیِ در اذهان مردم نیست تا بتوان گفت شارع به همان ارتکاز و پیشفرضِ ذهنیِ مکلّفان بسنده کرده است، بلکه از مسائلی است که غالباً عرف نسبت به آن غافل و بیاعتناست.
بنا بر این، اگر #قصد_وجه برای شارع مهم میبود نه تنها شارع باید آن را بیان میکرد، بلکه باید تکرار و تاکید بر آن نیز میداشت؛ پس، عدمِ وجدانِ دلیل در این مساله، خودْ دلیل بر عدمِ اعتبارِ شرعیِ آن است و حتی میتوان ادّعای قطع به عدمِ اعتبار کرد.
🔶️ نکتهی سوم: جریان اصل #برائت در فرض شک در شرطیّت #قصد_وجه.
مرحوم #محقق_میرزای_نائینی -بر خلاف مشهور و مرحوم #شیخ_انصاری- معتقد است حتی اگر به دو نکتهی قبل قطع و یقین نداشته باشیم نیز شرطیّتِ #قصد_وجه مشکوک خواهد بود، و اصلِ #برائت بدون هیچ مشکلی در آن جاری میشود.
ایشان در فرض شکّ در شرطیّتِ مواردی که -مانند قصد امر- نمیتوانند در متعلّقِ امر (صلات در خطاب "صلِّ") اخذ شوند -بر خلاف مرحوم #شیخ_انصاری- #برائت را جاری میداند، به این توضیح که اگر چه اخذش در متعلَّق خودِ امر مستحیل است، اما در هر حال #قصد_امر و #قصد_وجه از مواردی است که به دستِ شارع است و او باید شرطیّت یا عدم شرطیّت را جعل و تشریع کند، پس اگر در نصوص و خطاباتِ شرعی گشتیم و دلیلی بر شرطیّتش نیافتیم -مانند دیگر اجزاء و شرائط- مىتوان #برائت جاری کرده، و عبادت را بدون آن انجام داد.
✴️@fegh_osoul_rafiee
🔳 پرسش دوست عزیز و گرامی آقای مهدی صالحی از دانشجویان دانشگاه رضوی 🔳
❓❔❓❔❓ "قصد امر" را نمیتوان در متعلّق امر شرط کرد یعنی چه؟ اگر میشد چه اثری داشت؟ "قصد وجه" یعنی چه؟ "قصد امر" یعنی چه؟
📚 پاسخ:
🔶️🔸️🔸️ شروط و قیودی که در یک واجب میتواند در نظر گرفته شود دو گونه است:
🔸️ قیود اولیه: قیودی که -با قطع نظر از این که شارع به آن واجب امر کرده یا نکرده- قابل تصوّر است و آن واجب میتواند مشروط و مقید به آن یا غیر مشروط به آن تصور شود، مانند طهارت و ستر و استقبال که قبل از این که امر شارع به آن تعلق بگیرد قابل تصور است.
🔸️ قیود ثانویه: قیودی که تنها با توجه به این که آن واجب مامورٌبهِ مولاست قابل تصوّر است، مانند #قصد_امر و #قصد_وجه که تا امر به صلات تعلّق گیرد قصد امر بیمعنا و محال است.
🔷️🔹️🔹️ صدور حکم از ناحیهی مولا مراحلی دارد:
🔹️ اول: شارع واجب را با تمام اجزاء و شروطش تصور میکند.
🔹️ دوم: به همان واجب (با اجراء و شروطش) امر میکند.
✅ بنا بر این، قیود اولیه قبل از صدورِ امرِ شارع میتواند در لحاظِ شارع به عنوان قید و شرط واجب در نظر گرفته شود، اما قیود ثانویه قبل از امر شارع نمیتواند به عنوان شرط و قید در نظر گرفته شود، پس شارع نمیتواند در مقام اِصدارِ امر، #قصد_امر را نیز از شروط و قیود آن قرار دهد، زیرا قبل از امر اگر بخواهد آن واجب را تصور کند هنوز امر نکرده تا قصد همان امر را به عنوان شرط لحاظ کند.
🔸️ اگر مانند آن چه گفته شود کسی اخذ قصد امر و قصد وجه را قبل از امر در متعلَّق امر مُحال بدانیم در صورت شکّ در شرطیّتِ قصد امر و قصد وجه نمیتوان به اطلاق دلیل (أقم الصلاة) تمسّک کرد، زیرا اطلاقی ندارد. (زیرا اطلاق یعنی عدم تقیید، و اطلاق و تقیید عدم و ملکه است؛ وقتی تقیید ممکن نیست اطلاق هم ممکن نخواهد بود)
🔸️ و اگر معتقد به امکان باشیم اطلاق به دلیل برای حکم به عدم شرطیّت شروط ثانویه ممکن است.
✴️@fegh_osoul_raafiee
🔳 پاسخ به پرسش دوست عزیز و گرامی آقای عدالتنیا 🔳
❓❔❓❔❓علمای متقدّم طبق چه مبنایی #قصد_وجه و نیّت وجه را شرط عمل میدانستند؟
📚 پاسخ:
همان طوری که در بحث رسائل خدمت رفقا عرض کردم مباحث "اطاعت و عصیان" و "ثواب و عقاب" به خودیِ خود مبحثی کلامی است؛ بنا بر این، یکی از مباحث علم کلام و متکلّمان است.
مرحوم سید جواد عاملی در مفتاح الکرامة (ج٢، ص٣٢٠) مینویسد: "فی الکتب الكلامية أن مذهب العدلية أنه يشترط في استحقاق الثواب على واجب أن يوقع لوجوبه أو وجه وجوبه و كذا المندوب."
و مرحوم علامه نیز در کشف المراد (ص٢٦٣) خود مینویسد: "و اعلم أنه یشترط في استحقاق الفاعل للمدح و الثواب إيقاع الواجب لوجوبه أو لوجه وجوبه، و كذا المندوب يفعله لندْبه أو لوجه ندْبه، و كذا في ترك القبيح يتركه لكونه ترك القبيح أو لوجه ذلك و الإخلال بالقببح لكونه إخلالاً بالقبيح؛ فإنه لو فعل الواجب أو المندوب لا لما ذكرناه لم يستحقّ مدْحاً و لا ثواباً عليهما، و كذا لو ترك القبيح لغرض آخر من لذّة أو غيرها لم يستحقّ المدح و الثواب."
آنان ظاهراً معتقد بودند بدون #قصد_وجه امتثال و اطاعت تحقّق پیدا نمیکند و شخص، مستحِقّ ثواب نیست.
✴️@fegh_osoul_rafiee