eitaa logo
محمد علی رفیعی | فقه و اصول
326 دنبال‌کننده
331 عکس
76 ویدیو
218 فایل
این کانال به منظور بارگذاری صوت تدریس، و مطالب مهم علم "فقه" و "اصول" است.
مشاهده در ایتا
دانلود
و و ، بی‌اُصول و بی‌ضابطه فقه و کلام و تفسیرِ افسارگُسیخته‌ای است که نه چارچوبِ شریعت را ارج می‌گذارد، نه برای ضروریاتِ دینی حُرمتی قائل است، نه حافظِ منافع و مصالحِ اسلام و مسلمین است، و نه به دنبال فهم شرع و شریعت است، بلکه بنده‌ی هواها و هوس‌هایِ فقه‌پندارانِ نفْس‌پرست خواهد شد. ✅ راه فراری از نیست... ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔳 پرسش مهمّ برادر عزیز و گرامی حجت الإسلام سرجویی از دوستان اصفهانی 🔳 ❓❔❓❔❓ امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: "مَنْ أَوْمَأَ إِلَى مُتَفَاوِتٍ، خَذَلَتْهُ الْحِيَلُ" (نهج/حکمت۴۰۳)؛ كسى كه به كارهاى مختلف بپردازد نقشه‌ها و تدبيرهايش به جايى نمى‌رسد. یادم هست پیرامون رشته‌های دانشگاهی و بعضاً اختلالی که در علوم حوزوی به واسطه‌ی وقت کم می‌گذارد، صحبت می‌کردیم؛ حال، می‌خواستم ببینم این حکمت نهج البلاغه در حالت کلی بر تمرکز بر کارها تکیه دارد؟! امکانش هست توضیحی ارائه کنید. 📚 پاسخ: در ابتدا باید گفت در شرح نهج البلاغة (ج٢٠/ص١٠) معانی دیگری را برای این عبارت ذکر می‌کند. 🔶️🔸️ اما در هر حال، در مسیر علم باید به نکاتی توجه داشت: 🔹️ ثمره‌ی علم و دانش جز با در یک یا دو دانش به بار نمی‌نشیند. و نیز جز با و معنا نمی‌شود. 🔸️ متعلِّم در اوانِ مسیر علم باید توشه‌های راهگشایی از دانش‌های گوناگون -اما مُرتبط و هم‌پیوند- به دست آورد، و کم‌کم بعد از فراگیریِ آن‌ها نگاه خود را معطوف به هدف خود کرده، خود را متمرکز و متمحّض در آن کند. 🔹️ و از سویی دگر، همه‌ی دانش‌های حوزوی به خاطر پیوندِ وثیق، ناگُسستنی و عمیقِ خود با کتاب و سنّت به ضرورت نیازمند و اند؛ بهترین روش آن است که ابتدا این دو دانشِ ضروری و حیاتی و غیرقابلِ انکار به صورت کامل، کارآمد و کاربردی در قالب یک برنامه‌ی آموزشیِ غیرفرسایشی و زودبازده فراگرفته شود (البته در حال حاضر برنامه‌ی آموزشی و در حوزه‌ها کاملاً ناکامل، فرسایشی و دیربازده است)، سپس کم‌کم وارد شده و در یکی از رشته‌های ، ، ، ، ، و... متمرکز شود. 🔸️ از این رو، ورود به از ابتدای طلبگی یا حتی از ابتدای پایه‌ی هفتم حتماً و بتّاً مطلوب نیست، اما در صورت انتخابِ چنین برنامه‌ای باید فراگیری و تا مرحله‌ی یادگیری کامل، کارآمد و کاربُردی این دو دانش ضروری ادامه پیدا کند. ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔳 نقد بسیار مهمّ یکی از اساتيد فاضل و گرانقدر حوزه‌ی علمیه‌ی خراسان 🔳 "مراد از خواندن و ظاهراً برای کارورزی و آموختنِ روشِ استنباط و فهم درست کتاب و سنّت است، اما اگر این کارورزی و آموختنِ روشِ استنباط در همان علوم تخصّصی مانند و و مانند آن به کار بسته و آموزش داده شود بسیار بهتر و نتیجه‌بخش‌تر است. اما پرداختن به و -به صورت مفصَّل و طولانی- دیگر جایی برای علوم تخصّصی مانند و و مانند آن نمی‌گذارد. مثلاً باید آموزش روش برداشت از کتاب و سنّت را برای طلبه‌ی در همان علم و برای طلبه‌ی نیز در همان علم و نسبت به آیات و روایات کلامی و عقائدی آموزش بدهیم، نه به این صورت که امروز طلبه ساله‌های سال باید و بخواند تا بعد از سالیان سال به و و و برسد؛ این، مسیر بسیار دوری است که تخصّص در سائر علوم را دورتر و دورتر می‌کند." 📚 و اما آن چه در توضیح می‌توان عرض کرد در پیام بعدی تقدیم خواهد شد. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ✴️@fegh_osoul_rafiee
⚠️ بین و از این جهت تفاوت هست. 🔶️ علمی که ثبوتاً منطق معرفت دینی از کتاب و سنت است و بدون آن برداشت و استنباط از کتاب و سنّت در هیچ عرصه‌ای چه فقه، چه کلام، و چه تفسیر و... امکان و اعتبار ندارد است. 🔷️ اما علم مانند سائر علوم مانند و ، ذی‌المقدمه برای است؛ یعنی فقه ثبوتاً و واقعاً مقدمه‌ی و نیست، بلکه در عرضِ سائر علوم نسبتِ یکسانی با و به یک گونه نیازمند و قواعد استنباط هست، اما آن چیزی که فقه را از و متمایز می‌کند و موجب این می‌شود در مرتبه‌ای بعد از از مقدماتِ ضروریِ استنباطِ تفسیری و کلامی باشد این است که به طور اثباتی تنها و تنها بستری بوده است که در طول نزدیک به هزار سال گذشته موردِتوجّه‌ترین علم از علوم متداول حوزوی و دینی بوده است؛ در هیچ علمی در این هزار سال مانند علم کار اجتهادی و استنباطی صورت نگرفته است؛ ما نه در علم و نه در علم و نه در هیچ علم دیگری آن گونه که در ضوابط و قواعد مختلف و گوناگون استنباط و اجتهاد به کار گرفته شده چنین حجم عظیمی از استدلال‌ها، نقض و ابرام‌ها، و راه‌ حلّ‌های فهم نصوص نداریم، به صورتی که از لحاظ تاریخی علم -چه در میان اهل تسنّن و چه در میان امامیه- از دامان علم به وجود آمده است، و حتی تطوّرِ فقه بوده است که تطوّر و پیشرفتِ را در پی داشته است؛ این ارتباط بین و متاسفانه هیچ‌گاه بین اصول و و اصول برقرار نبوده است؛ یعنی هیچ‌گاه علم و علم بستر چنین کارورزی عمیق و گسترده‌ای نبوده است. این، ضرورتِ است. ⛔ اما متاسفانه باید گفت امروزه نیز بیشتر کرسی‌های آموزش و حتی نظریه‌پردازی علم و از چنین نگرشی که اصول و قواعد استنباط و اجتهاد را به صورت محوری بجوید و بیندیشد به دور است؛ این جاست که مجتهدان متخصّص در اصول و فقه باید چاره‌ای بیندیشند و کلام و تفسیر را نیز بستر مناسبی برای پیاده‌سازی قواعد استنباط و اجتهاد قرار دهند و کمی‌ها و کاستی‌های ضوابط اصولیِ استنباطِ گزاره‌های کلامی از کتاب و سنّت را در اصول کلام و اصول تفسیر -و نه با اصولِ فقه- با کارهای علمی عمیق و دقیق -مانند آن چه در فقه بوده و هست- پُر کنند تا روزی برسد که طلبه‌ی علم یا به جای کارورزی در بستر علم در همان علم تخصّصیِ خود تمرین اجتهاد و استنباط جواهری کند. ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔷️ نکته‌ی قطعی این است که برداشت و استنباط از و در هر بُعدی از ابعاد آن -چه فقهی، چه کلامی، چه تفسیری، چه اخلاقی، چه عرفانی و...- راهی جز کشف قواعد و ضوابط حاکم بر متن و کشف حجّت‌های شرعی ندارد؛ این قواعد و ضوابط و حجّت‌ها همان علم است؛ همان اصول ثبوتی است. 🔸️ اصولِ موجود (اثباتی) نسبتش با چنین اصولی "عموم و خصوص من وجه" است. 🔷️ به‌دست‌آوردن قواعد و ضوابط بایسته‌ای که در اصولِ موجود نیست از دستِ هیچ کسی جز مجتهدِ اصولیِ عالِم بر اصولِ موجود بر نمی‌آید؛ بنا بر این، برای کشف و تدوین اصولِ ثبوتی راهی جز اجتهاد در اصولِ موجود نیست؛ این، کاری است که از غیر مجتهد ابداً بر نمی‌آید. 🔶️ این تصوّر که هر کدام از علوم و دانش‌های مذکور به صورت جُداجُدا علمِ اصولِ مخصوص به خود را می‌خواهد و یک علم اصول کلّی باید باشد که مُهَیمن بر همه‌ی آن اصول‌ها باشد تصوّر نادرستی است؛ اصول، اصول است و یعنی علم کشف حجّت‌ها؛ اشتراکاتِ قواعد فهم در دانش‌های گوناگون بسیار زیاد است. 🔷️ تورّم علم نیز که در کلام برخی اصولیان وارد شده است از این باب مطرح نشده است که به ساحات دیگر علوم وارد شده است و از اصولِ‌فقه‌بودنِ محض فاصله گرفته است، بلکه از این باب مطرح شده است که برخی مباحثِ اصول در گذر زمان تبدیل به مباحثِ کاملاً انتزاعی‌‌ای شده است که جز جَوَلان فکر‌ی محض و بی فایده هیچ فایده‌ای بر آن مترتّب نیست؛ یعنی برخی مباحثِ ذیلِ اصول ارتباطش با کتاب و سنّت را از دست داده است. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔶️ باید به تاکید فراوان گفت که طلبه اگر سالیان سال مباحث کلامی، تفسیری، اخلاقی، عرفانی و... را دقیق و عمیق بخواند نیز هیچ‌گاه مجتهد و صاحبِ نظر در فهم کتاب و سنّت نخواهد شد، و نتایج شبهِ استنباط‌های پژوهشی‌اش در این علوم مطلقاً هیچ اعتبار و حجّیت شرعی ندارد، زیرا حلقه‌ی واسط بین عالَم پایین با عالَم بالا چیزی جز اجتهاد و قدرت فهم و استنباط نیست. و قدرت فهم و استنباط (اجتهاد) نیز در حال حاضر هیچ گونه امکانی جز از راه اجتهاد در اصول موجود و کارورزی در علم فقه ندارد. 🔷️ این که مصطلح، فقه اصغر است و و و فقه اکبر و فقه اَعلاست هیچ توجیه درست و قابل پذیرشی برای فرار از اجتهاد اصولی و فقهی و لزوم کارورزی در فقه نیست. 🔶️ بله، امید است زمانی که مجتهدانِ اصیلِ حوزه نیازهای مُبرَم و حیاتیِ دین و جامعه را بشناسند و مُعضِلات علمی در و و و و... را بیابند و بشناسند و بکوشند خلأهای علمی و کاستی‌های اصولِ موجود را در فهم گزاره‌های دانش‌های دیگرِ حوزوی با کارهای اجتهادی و عمیق اصولی پُر کنند، اما تا آن زمان برای صاحبِ نظرشدن و مجتهد‌شدن در فهم از کتاب و سنّت در هر دانشی از دانش‌های مذکور راهی جز همین و همین وجود ندارد. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔶️ بنده به جدّ معتقدم نظام آموزشیِ حوزه در حال حاضر فشل، ناکارآمد و ناکامل است و به شدّت متاثّر از نظام‌های دانشگاهی است؛ حقیر معتقدم باید زودتر از این طلبه را راه انداخت، نه آن که در یک چرخه‌ی فرسایشی ۱۵ ۱۶ ساله آن‌ها را بی‌خود درگیر این آموزشِ فشل و ناکارآمد کرد. 🔷️ به نظر حقیر بهترین کار در حال حاضر، حذف مقطع خارج برای طلّابی است که نه آن‌ها قصد اجتهاد و نظریه‌پردازی دارند و نه حوزه از آن‌ها انتظار اجتهاد دارد. آنان اصول الفقه مرحوم مظفّر را در طول سه سال به طور دقیق و کاربردی بخوانند، سپس کفایة الأصول را در عرض چهار سال به طور دقیق، علمی و کاربردی با تأنّى و عُمق علمی درس بگیرند. و سپس به رشته‌های تخصّصی بپردازند. 🔶️ اما باید همه بدانیم متکلّم‌شدن، مفسِّرشدن و... نظریه‌پردازی در همه‌ی دانش‌های مذکور که ارتباط با کتاب و سنّت دارند جز با امکان‌پذیر نیست؛ پس غیر مُجتهدان باید بدانند آنان تنها پژوهش‌گرانِ حوزوی‌اند که بسیار مقام والا و پرفایده‌ای است، نه مُحقِّقان و نظریه‌پردازانی در ردیف ، ، ، ، ، ، و... ؛ آنان مُقلِّدند و حقِّ اظهار نظر نداشته و از لحاظ علمی و شرعی نمی‌توانند دریافت‌ها و شبه‌ِاستنباطهای پژوهشیِ خود را به شارع و کتاب و سنّت اِسناد دهند. 🔷️ در پایان باید گفت: نیاز ضروری تمام علوم حوزوی به (حتی همین اصولِ موجود) واقعی، ثبوتی و غیر قابلِ انکار بوده، و نیاز آن‌ها به به عنوان یک بستر برای کارورزی اثباتی و قهری است، زیرا اگر دیگر علوم‌ مانند علم و علم نیز روزی بتوانند مانند آموزگارِ خوب و باتجربه‌ای برای باشند نیازِ این‌چُنینی به از میان خواهد رفت. ✴️@fegh_osoul_rafiee
✅✅ اسلامی -غیر از ضرورت ذاتی و مستقلّی که به خودیِ خود و برای خود دارد- زبانِ رسای عقل و منطقِ قویمِ دین است در برابر بی‌دینی و بی‌دینان و خداناباوران. ✅✅ و فیلسوفان اسلامی زبانِ بُرنده و گویای حوزه در برابر مبانی و فلسفه‌های مادّی و الحادیِ علوم انسانی، طبیعی و تجربی دانشگاهی است. ✅✅ پل ارتباطی بین تمام عُقلاست؛ برای ایجاد یا حتی دو سویه بین و راهی جز زبانِ فلسفه و عقل وجود ندارد. 🔴 و فقیهان، و مفسِّران، و مُحدِّثان، و و متکلّمان، بدون تسلّح به زبان مشترک بین عقل و عقلاء راهی برای گفتگو و تفهیم و تفهّم با جهانِ بیرون از حوزه نخواهند یافت. 🔴 بی‌دینی و بی‌دینان و خداناباوران نه زبانِ تعبّد شرعی می‌دانند، و نه قرآن را معجزه، و نه حدیث را صاف و بی‌غش می‌پندارند، و عقاید دینی را سراسر مشحون از تعصّبات کورکورانه و جاهلانه می‌پندارند... با اینان با چه زبانی باید سخن گفت جز زبانِ همه‌فهمِ عقل و فلسفه؟!؟! 🔴 شبهاتِ فراوانی که همه جا را پر کرده است با چه زبانی باید پاسخ داده شود؟؟؟ با قرآن؟!؟! با حدیث؟!؟! با فقه و تعبّد به وجوب و حرمت شرعی؟!؟! با مسلّمات عقایدی؟!؟! ✴️ @fegh_osoul_rafiee
و و ، بی‌اُصول و بی‌ضابطه فقه و کلام و تفسیرِ افسارگُسیخته‌ای است که نه چارچوبِ شریعت را ارج می‌گذارد، نه برای ضروریاتِ دینی حُرمتی قائل است، نه حافظِ منافع و مصالحِ اسلام و مسلمین است، و نه به دنبال فهم شرع و شریعت است، بلکه بنده‌ی هواها و هوس‌هایِ فقه‌پندارانِ نفْس‌پرست خواهد شد. ✅ راه فراری از نیست... ✴️@fegh_osoul_rafiee
✅ این که سائر علوم اسلامی -غیر از - مانند و نیز باید اصولِ خودشان را داشته باشند فی الجمله واقعیّتِ قابلِ انکاری نیست، اما علاجش به کنارگذاشتنِ اصول موجود -که اصولِ فقه است- نیست... ⚠️⚠️ برای رسیدن به اصولِ و اصولِ راهی جز اصولِ نیست.
نظام فردی و اجتماعیِ بشر، نه با ، نه با ، نه با ، نه با ، و نه با هیچ چیز دیگری سرِ پا نمی‌شود...؛ کار، تنها کارِ است.
✅ ۱- 🔷️ آن چه در مورد بیان کردیم نه نفیِ جایگاه علومِ مهمّی مانند و و است، و نه کاستن از جایگاه این‌هاست، بلکه بازشناسیِ اهمّیّت و جایگاه است؛ به معنای قوانین، و بایدها و نبایدها. 🔶️ از سویی، تنظیم و تحدیدِ چارچوب و ضوابط سلوک فردیِ انسان در برابرِ خداوند تعالی و در برابرِ خود جز با و قوانین فقهی سامان نمی‌یابد. و از سویی دگر، روابط و تعاملاتِ اجتماعیِ انسان در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... نیز نیازمند چارچوب و ضوابطی است که حقّ و تکلیف‌ها را در قالبِ اعتبارات قانونی و حقوقی، معیّن کند؛ این جز از نشاید. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee