eitaa logo
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
6.5هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
192 فایل
آشنایی با فرقه های عجیب ادیان و مذاهب – عرفان های کاذب مهدویت – مدعیان دروغین مهدویت آئین ها– جشنها و مراسم عجیب عجایب جهان باستان- فرازمینیها و اتفاقاتی که توضیحی بر تبادل 👇👇 @jh1397 ❌کپی مطالب و فیلم های کانال فقط با ذکر لینک و آیدی کانال مجاز است❌
مشاهده در ایتا
دانلود
معنویت‌های نوظهور اشاعه دهنده « فحشا » درجامعه 🕉☯️🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ 🔻🔷 فروید سعادت هر فردی را در کامیابی و طرز مصرف آزادانه‌ی نیروی جنسی می‌داند و ارضای آزاد خواهش جنسی را شرط اساسی سلامت روان می‌شمارد.[1] 🔶 طبیعی است که نتیجه‌ی این نوع نگاه، فروپاشی بنیان خانواده و اخلاق اجتماعی می‌باشد. 🔷 در معنویت‌های نوظهور، شخص «اشو» نماد بارز این تفکر و اندیشه‌ی فاسد و غیر اخلاقی است. 🔶 اوشو مستقیما و با کمال صراحت درباره فحشا و روابط آزاد جنسی و استفاده بی‌حد و حصر و بی‌شرمانه از نیروی جنسی سخن به میان می‌آورد و ضمن مباحث مختلف با اندک بهانه‌ای از این مباحث سخن به میان می‌آورد، گویا رسالت خود را ترویج دین فحشا و اعلام آزادی جنسی می‌داند. 🔷 مروری بر فرازها و جمله‌های اوشو ما را به این حقیت رهنمون می‌کند که، معنویت و عرفانی که وی، امروزه مروج و منادی آن شده، چیزی جز فحشای محض نیست. لذا مکتب اوشو را می‌توان همان عرفان مبتنی بر فحشا نام گذاری کرد.[2] 2️⃣ دیدگاه تفریطی: 🔶 بنابراین دیدگاه که روش کلیسا نیز بوده، ارضای غریزه جنسی محکوم شده و از آن به عنوان سدّ راه تعالی و تکامل بشر یاد شده است.[3] 🔷 بدیهی است که این دیدگاه آثار مخرب روانی و وراثتی را در پی خواهد داشت؛ نمونه بارز این رفتار ناصحیح آموزه‌های کارلوس کاستاندا، خودداری از آمیزش جنسی جهت کسب اقتدار شخصی است. 🔶 وی این راه را جهت جلوگیری از به هدر رفتن انرژی ذخیره شده در بدن ارائه می‌کند.[4] 3️⃣ دیدگاه معتدل: 🔷 دیدگاه سوم، دیدگاه اسلام است، که دو نظریه گذشته را رد کرده و با واقع‌بینی به غریزه جنسی نگریسته است. 🔶 در این دیدگاه، نه غریزه‌ی جنسی خودسر و آزاد گذاشته می‌شود و نه سرکوب و مطرود می‌گردد؛ بلکه این تمایل طبیعی با اندازه‌گیری صحیح از حمایت قانون و اخلاق برخوردار است و در حدود مصلحت فردی و اجتماع موجبات ارضای آن فراهم می‌آید. 🔷 دین مبین اسلام، از طرفی آمیزش جنسی زوجین را از سنت‌های مورد تاکید قرار داده و آن را تنها راه برای ارضای صحیح غریزه‌ی جنسی بر می‌شمارد و از این طریق روش کلیسا را مخدوش می‌سازد. 🔶 و از طرف دیگر بر رعایت اعتدال در آن تأکید می‌ورزد و با این کار اندیشه‌ی جنسی غرب را مردود می‌داند.[5] ♦️ امام علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: «کسی که در شهوت تندروی کند، آفات و بلایا نیز با سرعت به سوی او می‌شتابند.»[6] 🔻 پی‌نوشت: [1]. جوان و بزرگسال، محمدتقی فلسفی، ج1، ص 210. [2]. نگرشی بر آراءو اندیشه های اوشو،محمد تقی فعالی،ص214. [3]. جوان و بزرگسال، محمدتقی فلسفی، ج1، ص 199. [4]. آتشی از درون، ص 83. [5]. نقد و بررسی جریان‌های مدعی معنویت، علی محمدی، ص 198. [6]. غررالحکم، ج5، 327. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
آیا می شود « قانون جذب » را با آموزه‌های اسلامی تطبیق داد ❓🧲🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ مدعیان قانون جذب بدون در نظر گرفتن سخنان و ادعاهای بزرگان و لیدرهای قانون جذب، که در حال حاضر کتاب‌های آنان در بازار موجود است، صرفاً با استناد به معنی عمومی برخی آیات به دنبال اثبات قانون جذب هستند. 🔷 غافل از این‌که آیات و روایات اسلامی، به هیچ وجه تایید کننده ادعاها و سفارشات مروجان اصلی قانون جذب نبوده، بلکه در نهایت ایمان به خدا و عقلانیت الهی است. 🔶 (قانون جذب) یا (قانون راز) که در حال حاضر برخی به ترویج آن می‌پردازند، برخواسته‌ی از تفکرات اومانیستی و مادی‌گرایانه برخی رهبران به اصطلاح معنوی غرب است. 🔷 در کشور ایران نیز این فرضیه، در قالب گفت‌وگوهایی مانند (کارگاه‌های موفقیت)، (خانواده خلاق) و ... مطرح ‌شده و طرفدارانی نیز پیدا کرده است. 🔶 آن‌چه مشخص است این‌که در قانون جذب تنها تأثیر ذهن بر انسان و یا حتی تأثیر عادی ذهن بر نحوه به وجود آمدن سایرپدیده‌ها مطرح نیست: 🔷 بلکه بالاتر از آن، مروجان این قانون ادعای خَلق و آفرینندگی ذهن نسبت به وقایع دنیای خارج را مطرح می‌کنند؛ و تنها ابزاری که برای خلق و به وجود آوردن به شدت بر آن تاکید می‌کنند، عملی ذهنی به نام تمرکز و تجسم ذهنی است[2]، که برخواسته از خواسته‌ها و اراده‌های انسان است. ♦️ یعنی انسان این قدرت را دارد که خالق خواسته‌های خود بوده و به تنهایی حوائج خود را برآورده کند. 🔷 در این قانون گفته می‌شود: «عمل تجسم، تو را به هر چه بخواهی، متصل می‌کند. تجسم خواسته‌ات، نیروی مغناطیسی ایجاد می‌کند و این نیرو، خواسته‌ات را به سوی تو جذب‌ می‌کند‌.»[3] 🔶 یا همین طور در آثار مدعیان قانون جذب آمده است: «تو همه چیز را به طرف خود جذب می‌کنی: مردم، شغل، شرایط زندگی، وضع سلامتی، ثروت، قرض، شادی، ماشینی که بر‌ آن‌ سوار می‌شوی و اجتماعی که در آن زندگی می‌کنی. 🔷 مثل آهن‌ربا همه این‌ها را به طرف خویش جذب می‌کنی. به هر چه فکر کنی، همان اتفاق می‌افتد. کل زندگی تو‌ تجلی‌ افکاری‌ است که در ذهنت جریان‌ دارند‌.»[4] 🔶 تمام ادعای قانون جذب را می‌توان در این جمله خلاصه کرد، تمام چیزهایی‌ که‌ انسان می‌تواند تصور کند، به سوی او جذب خواهند شد؛ و این جذب صرفاً توسط انسان و به صورت مستقل صورت می‌گیرد. 🔷 جالب این‌جاست که مدعیان قانون جذب در کشور ما، بیشترین تمرکز خود را بر خلق ثروت و و رسیدن به لذات و آرزوهای مادی انسان آن‌هم در حد فوق تصور گذاشته و غالب مخاطبان خود را از این طریق به سمت کارگاه‌ها و سمینارهای خود می‌کشانند. ♦️ سوالی که در این‌جا ذهن انسان را درگیر می‌کند این‌که، این همه کتاب و سمینارهایی که برگزار شده است، صرفاً سرکردگان و برگزار کنندگان آن را به نان و نوایی رسانده است. 🔷 آیا این قبیل افراد بدون اخذ مبالغ هنگفت، می‌توانند به ثروت‌های کلانی که فقط خودشان از وجود آن لذت می‌برند برسند❓ آیا آنان به آرزوهای خود، فقط با خلق ذهنی و بدون تلاش رسیده‌اند❓ 🔶 البته مباحثی از قبیل امید داشتن در راه رسیدن به هدف، اصرار بر خواسته‌ی مشروع و عقلانی خود، (منظور از عقلانی سنجیدن زمینه‌ها و وضعیت موجود است)، دارای شعور دانستن کائنات، در قرآن و روایات اسلامی مورد اشاره و حتی تاکید هم قرار گرفته است. 🔷 ولی موضوع اصلی این است که تفکرات و دیدگاه بزرگان قانون جذب این قبیل مباحث نیست، بلکه در سخنان آنان به صراحت، خلق آرزوها و خواسته‌ها صرفاً توسط ذهن انسان بوده و رسیدن به خواسته‌ها بدون کمترین تلاش و کوششی قابلیت تحقق دارد. ♦️بنابراین قانون جذبی که مدعیان و برخی پیروان از آن سخن می‌گویند، هرگز مورد تایید قرآن و آموزه‌های دینی نبوده، بلکه در تناقض و تضاد با آن‌ها قرار دارد. 🔻پی‌نوشت: [1]. محمدی ری شهری، میزان‌الاحکمة، جلد2، ص857 [2]. شریفی دوست، حمزه، قانون جذب، مجله مطالعات معنوی، بهار 1391 - شماره 3، ص 151. [3]. راندا برن، قدرت، ترجمه نفیسه معتکف، ص 68. [4]. راندا برن، راز، ترجمه نفیسه معتکف ،ص 32. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
سرکردگان عرفان‌های کاذب، با معرفی چهره‌ای خشک از دین ، به دنبال جذب افراد هستند 🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ بنابراین دین اسلام (که کامل‌ترین دین الهی است) نیز بر همین محور بوده و آسان گیری و نرمش، با احکام و قوانین آن همراه است. 🔷 این حقیقت در کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به زیبایی مطرح شده است. آن حضرت در اعتراض به رفتار یکی از اصحاب به نام عثمان بن مظعون که روزها به روزه و شب‌ها به عبادت می‌پرداخت و به زندگی خود توجه نمی‌کرد و این امر، شکایت همسر او را در پی داشت فرمود: 🔶 «ای عثمان! خداوند متعال، مرا به رهبانیت (گوشه گیری از مردم و ترک دنیا) نفرستاده است؛ بلکه مرا به شریعت و دینی که مستقیم و سهل و آسان است، مبعوث کرده است».[2] 🔷 قرآن کریم نیز، اصل سهولت و آسان گرفتن را مبنای تشریع احکام خویش قرار داده است. بدین جهت، هنگامی که آیات جهاد نازل می‌شود (آن هم در شرایط سختی که مسلمانان عصر پیامبر اکرم به سر می‌بردند)، افرادی که توانایی مشارکت در جنگ را نداشتند استثنا می‌شوند. 🔶 «لَیْسَ عَلَی الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَی الْمَرْضی وَ لا عَلَی الَّذینَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ ما عَلَی الْمُحْسِنینَ مِنْ سَبیلٍ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ [توبه/91]، بر ضعفاء و بیماران و بر کسانی که چیزی برای خرج کردن ندارند، درصورتی که برای خدا و رسولش خیرخواهی نمایند، تکلیف و حرجی نیست، برنیکوکاران طریقی برای شماتت وجود ندارد و خدا آمرزنده و مهربان است» 🔷 علت آن را هم، برداشته شدن سختی و مشقت از روی دوش آنها می‌داند؛ یعنی چون جهاد برای آنها خیلی سخت است پس این حکم الهی از آنها خواسته نمی‌شود.[3] 🔶 آیات دیگری هم دلالت بر سهل گرفتن و سهولت احکام الهی و دینی دارد که به خاطر طولانی شدن از ذکر آنها اجتناب می‌شود. 🔷 بنابراین، روح احکام اسلامی با سهولت و آسان گیری همراه است و همین، راز اقبال گسترده ملت‌های مختلف به اسلام بود. دین اسلام از آغاز ظهورش همواره با مبارزه‌های کوچک و بزرگ و بدعت گزاری ها و مکتب بافی های گوناگون مواجه بوده است. و هیچ برهه‌ای از زمان نبوده است که اسلام با دشمنی روبه رو نشده باشد. 🔶 با این حال، سهولت و فطری بودن اصول و عقایدش از یک طرف و سهولت و عقلانی بودن احکام و تکالیفش ضامن دفاع نیرومند و جدّی اسلام از خود بوده و عامل گسترش آن در گذرگاه تاریخ گشته است.[4] 🔷 متاسفانه سرکردگان عرفان‌های کاذب، با ساختن و معرفی چهره‌ای خشک از دین اسلام، به دنبال جذب افراد غافل از این طریق هستند وجوانان امروزی به خاطر لطافت طبعی که دارند، از دین خشک و جامد دوری کرده وبه سمت عرفان‌های نو ظهور و کاذب روی گردان می‌شوند. 🔶 در نتیجه باید گفت: در دین اسلام برای رسیدن به مقامات و معنویات، نیازی به روی گرداندن از دنیا و ترک لذات آن نیست، بلکه می‌توان در عین حال که از نعمات مادی خداوند بهره‌مند هستیم، به مقامات عرفانی و معنوی هم رسید. ♦️ به همین خاطر است که رسول گرامی اسلام در خطاب به مردم مدینه فرمودند: چرا برخی از اصحاب من از خوردن گوشت و استعمال بوی خوش و ارتباط با همسرانشان اجتناب می‌کنند، همانا من خودم هم گوشت می‌خورم و هم بوی خوش استعمال می‌کنم و هم با همسرانم ارتباط دارم، و هر کس از سنت من روی گرداند از من نیست.[5] 🔻پی‌نوشت: [1]. آیت الله مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 16، ص 418. [2]. الفروع من الکافی، ج 5، ص 494. [3]. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 9، ص 489. [4]. شرح نهج البلاغه، محمدتقی جعفری، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378، ص 280. [5]. غرر الحکم حدیث 7675 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
چگونه افرادی که خود زندگی ناموفقی داشتند می‌توانند، راهنمای ما شوند❓🔺 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
آگاهی از دیدگاه اوشو 🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ اوشو می‌گوید: «نخستین قدم برای یافتن آگاهی، آن است که به جسم خود، توجه کنیم. وقتی از جسم خود، آگاه شدیم، معجزه‌ای روی می‌دهد؛ خیلی از کارهایی که عادت داشتیم انجام دهیم، به‌سادگی، ناپدید می‌شوند. جسم، آسوده‌تر می‌شود و از تعادل بیشتری، برخوردار می‌گردد.»[3] 🔷 ازنظر او «هیچ ارزشی بالاتر از آگاهی، نیست. آگاهی بذر الوهیت در توست. وقتی آگاهی به رشد کاملش رسید، تو به تحقق سرنوشت خود نائل گشته‌ای.»[4] و «آگاهی؛ شادی، سرور و رقص را به ارمغان می‌آورد و آزادی را به انسان هدیه می‌کند. 🔶 (تو) آگاهی و تو خواهی ماند، این، هوشیاری توست، آنگاه‌که این را دانستی، از شادی خواهی رقصید. آگاهی، تو را به رقص خواهد آورد؛ زیرا برای نخستین بار خواهی دانست که آزادی چیست.»[5] 🔷 اوشو همچنین برای آگاهی گام‌هایی را برمی‌شمارد، که با طی کردن هر یک از آن‌ها آگاهی شخص، کامل‌تر می‌شود و هرچه آگاهی بیشتر شود، مسیر کمال، هموارتر و روشن‌تر خواهد بود. 🔶 گام اول: «دیدن بدن. آرام‌آرام از هر حرکت و از هر وضعیت بدن خود، آگاه و هوشیار خواهید شد. با افزوده شدن آگاهی شما معجزه‌ای روی می‌دهد و خیلی از کارهایی که قبلاً عادت داشتید، انجام دهید، به‌سادگی حذف خواهند شد.» 🔷 گام دوم: «آگاه شدن از افکارتان است؛ افکار شما از بدنتان بسیار ظریف‌تر هستند و البته خطرناک‌تر. هنگامی‌که از افکار خود، آگاه می‌شوید، بسیار شگفت‌زده خواهید شد که درونتان چه می‌گذرد... و متوجه می‌شوید که چه ذهن دیوانه‌ای دارید و این دیوانگی، بر هر آنچه انجام می‌دهید، و انجام نمی‌دهید، تاثیرمی‌گذارد.» 🔶 گام سوم: «آگاه شدن از احساسات و هیجانات؛ این، ظریف‌ترین لایه وجودی شما و مشکل‌ترین آن است، ولی اگر بتوانید از افکار خود، آگاه شوید، با این مرحله، تنها یک‌قدم فاصله خواهید داشت. کمی آگاهی بیشتر، نیاز است که احساسات و هیجانات شما ظاهر شوند.» 🔷 گام چهارم: «آگاهی نهایی؛ این نوعی از آگاهی است که باعث می‌شود انسان، کاملاً بیدار و روشن شود. در این مرحله است که انسان، به اشراق می‌رسد و تنها انسان‌های به اشراق رسیده، می‌دانند این مرحله چیست. بدن، لذت را می‌شناسد، ذهن، شادی را تجربه می‌کند، دل، خوشحالی را درک می‌کند و فقط افرادی که در مرحله چهارم قرار دارند، می‌دانند سرور و بهجت چیست. سرور درونی، هدف سیر و سلوک عرفان است و آگاهی، جاده ای است که به این مقصد می‌رسد.»[6] 🔶 اوشو می‌گوید، انسان باید به طبیعت خود بازگردد، به درون و باطن خویش فرو رود و از وجود درونی خویش، آگاه شود؛ او در زمان رسیدن به خودآگاهی، به انسانی فهیم، تبدیل‌شده، پیام‌های عرفانی را درک می‌کند. [7] 🔷 در آخر باید توجه کرد که در دیدگاه اوشو، آگاهی درباره جسمانیت، برای همه افراد بشر، ممکن است و سالک طریق کمال، با دیگران، هیچ فرقی ندارد. 🔶 گام‌هایی که اوشو برای آگاهی برمی‌شمرد؛ مثلاً، آگاهی یافتن از بدن، افکار و احساسات، مراحل دشواری به نظر نمی‌آیند و آگاهی از آن‌ها برای همگان، ممکن است و به طی طریق و تسلیم مرشد بودن نیازی نیست. ♦️ مرحله نهایی که اوشو فرض می‌کند، روشن‌ضمیر شدن و درک لذت است، درصورتی‌که بعضی از لذت‌ها، ازجمله لذت‌هایی که اوشو در نظر دارد، بین انسان‌ها مشترک است. [8] 🔻 پی‌نوشت: [1]. اشو، مراقبه، هنر وجد و سرور، ترجمه فرامرز جواهر نیا، تهران، نشر فردوس، ص 25. [2]. اوشو، الماس‌های اوشو، ترجمه: مرجان فرجی، تهران، نشر فردوس، ص 262 [3]. اوشو، در هوای اشراق، ترجمه: فرشید قهرمانی و فریبا قهرمانی، تهران، نشر کتاب آوند دانش، ص 101. [4]. الماس‌های اوشو، ترجمه: مرجان فرجی، تهران، نشر فردوس، ص 151 [5]. همان، ص 13. [6]. اوشو، اولین و آخرین رهایی، ترجمه فرشید قهرمانی، تهران، نشر آویژه، ص 9. [7]. اوشو، در هوای اشراق، ترجمه: فرشید قهرمانی و فریبا قهرمانی، تهران، نشر کتاب آوند دانش، ص 101 [8]. سایبان خودساخته عرفان مدرن، اسماعیل عبد اللهی، نشر پژوهشگاه باقرالعلوم، ص147 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
نقش رمان و تخیل در مکاتب شبه معنویت‌گرا 🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ رمان از جهت ارتباط‌ گیری با قوه مخیله و وهم آدمی بسیار قوی بوده و ماندگاری منحصر به فردی دارد، مانند داستان. 🔷 رمان اگر چه با پرواز خیال عجین است، اما برای تفنن و سرگرمی نگاشته نمی‌شود. به همین علت این گفته که رمان، انعکاس پرواز قوه خیال نویسنده است و صرفا با هدف سرگرمی نگاشته می‌شود، برداشتی سطحی و البته غیر واقعی است. 🔶 شکی نیست که هر نویسنده‌ای دارای نظام فکری و معرفتی خاصی است که در خلق اثر وی، خود را نشان می‌دهد. به عبارت دیگر جهان‌بینی نویسنده، پشتوانه معرفتی داستان است. نویسنده بدون این نظام معرفتی نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و در نهایت همان چهارچوب فکری به شکل اثر مکتوب تجسم می‌یابد. 🔷 بسیاری از نویسنده‌ها از ایده‌های خود پرده‌برداری کرده و آن را صریحا با خواننده در میان می‌گذارند. پاره‌ای دیگر تبلیغ ایده‌های خود را ماموریت خود می‌دانند و بس. 🔶 اگر فرض شود نویسنده‌ای در خلق اثر، هدفی خاص را تعقیب نمی‌کند و صرفا برای سرگرمی می‌نویسد، باز انگیزه صاحب اثر مسئله‌ای حاشیه‌ای است که چندان نقشی در اثرپذیری مخاطب ندارد. آن‌چه در « فرآیند تاثیر‌گذاری » تمام علت می‌باشد، خود اثر بوده و متن و محتوا دراین باره کاملا مستقل عمل می‌کنند. 🔷 از همین روست که رمان قادر است خواننده ناآگاه را در رفت‏ و ‏برگشت داستان‌ها با « شکل و قالب » سرگرم کرده و از رصد محتوا و تحلیل مضمون و تشخیص درست از نادرست دور نگه دارد. 🔶 استفاده وسیع نویسندگان معنویت‌های جدید از قالب‌های داستانی به همین علت است. والش کتاب « گفت‌وگوی با خدای خود » را به سبک داستانی، تالیف کرده است. یکی‌از مهم‌ترین کتاب‌های اکنکار با نام « دندان ببر » قالب رمان دارد و به گفته مولف تقلیدی است از کتاب مثنوی معنوی. 🔷 وین دایر کتاب « هدایایی از ایکیس » را در قالب داستانی به نگارش درآورده و سای بابا یکی از کتاب‌های خود را به شکل داستان کوتاه و عبرت‌آموز نوشته است که « درخت ارزش‌ها را آبیاری کنیم » نام دارد. 🔶 کارلوس کاستاندا کتاب‌هایش را در همین قالب ریخته و از مذاکراتش با دون‌خوان گزارش لحظه به لحظه داده و متونی خواندنی با عبارت پردازی‌های جذاب مانند « کتاب حقیقتی دیگر » به نگارش درآورده است. 🔷 بسیاری از خوانندگان رمان معمولا نگاه نقادانه به متن ندارند و تلاشی برای تجزیه و تحلیل انتقادی به خرج نمی‌دهند. 🔶 چنین افرادی از آن‌جا که احتمال تناقض‌گویی یا احتمال وجود نارسایی در اندیشۀ نویسنده را نمی‌دهند، اگر تناقض و یا کاستی در متن احساس کنند، توان ذهنی و فکری خویش را صرف حل متن می‌نمایند و با برداشت مثبت از مفاهیم و اصطلاحات، آن‌ها را به صورت دیگری فهم کرده و چنین گمان می‌کنند که متن را فهمیده‌اند؛ در حالی که آن‌ها در حقیقت به نویسنده کمک کرده‌اند که متن به صورت استوار و غیر قابل خدشه در کتاب دیده شود. 🔷 کار جایی مشکل‌تر می‌شود که نویسنده در متن کتاب به امور مثبت بپردازد؛ مثلا از خدا سخن گفته و از تعالیم باطنی دم بزند و یا خود را مدافع معنویت و حقیقت نشان دهد، مخاطب به چنین شعارهایی دل‌خوش کرده و همه مطالب کتاب را از همین سنخ پنداشته و بر خوبی حمل می‌کند. ♦️ این افراد فراموش می‌کنند که همیشه احتمال دارد نویسنده ( حتی اگر نیت سالم هم داشته باشد ) حق را با امور موهوم بیامیزد و در فهم حقیقت، به خطا برود. [1] 🔶 پی‌نوشت:[1]. عرفان‌های کاذب راه‌های نفوذ و راه‌کار مقابله به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
عرفان های کیهانی نقطه مقابل شریعت 🕉☯️🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ برای بررسی هر عرفان و مسلک نوظهوری باید مطالب زیر را در نظر داشته باشیم: سه مقوله شریعت، عقل و عرف، پدید آورنده سیستم متعارف بشری و شکل دهنده جهان بیرونی و این سویی ما است، با توجه به ماهیت فراروند و ظاهر گریز عرفان، با دو وضعیت روبرو خواهیم بود: 🔷 در نسبت با شریعت از سویی با عرفانی روبروییم که هم، پا را فراتر از حریم دین و شرع می‌گذارد و هم ملتزم به آن باقی می‌ماند و در عین حفظ ظاهر به باطن راه می‌برد و از سویی دیگر با عرفانی که خود را از شریعت می‌رهاند و التزام بدان را از دست می‌دهد. 🔶 در حالت نخست، عرفان به معنای تعمیق شریعت و پیوند ظاهری دین با باطن آن است و در حالت دوم، عرفان از مرز شریعت عبور می‌کند و دین را وا می‌نهد و پیوند با ظاهر را به قیمت کسب باطن از کف می‌دهد. 🔷 در نسبت با عقل از سویی با عرفانی مواجهیم که فراتر از عقل و احکام آن است؛ ولی به این معنا که آن را تعمیق می‌بخشد و مرزهای ظاهر آن را می‌گسترد و با ظاهر به فراسوی باطن پر می‌گشاید. 🔶 از سویی با عرفانی که خود را از قید و بند عقل و لوازم آن رها کرده، از حریم ظاهری آن می‌گریزد و در واقع با انکار منطق و عقل متعارف، خود را به طوری ورای طور عقل می‌کشاند. 🔷 در نسبت با عرف و عادت نیز از سویی با عرفانی که به قواعد عرف و آداب ظاهری و هنجارهای فردی و اجتماعی گردن می‌نهد مواجهیم؛ گرچه به فراسوی آن‌ها نیز می‌رود و از سویی با عرفانی روبروییم که با بی‌اعتنایی به قواعد و آداب عرف و عادت پا به وادی عرف ستیزی، سهل انگاری و اباحی مسلکی می‌نهد. 🔶 همان‌گونه‌ که ملاحظه شد، عرفان در حالت نخست، عرفانی حقیقی و متعادل است؛ زیرا ظاهر و باطن را توأمان خواستار است و یکی را به قیمت دیگری از دست نمی‌نهد و التزام به یکی را بدون پاسداشت دیگری نمی‌طلبد، ولی در حالت دوم، عرفان آسیب دیده و آسیب‌رسان است که در قوی‌ترین حالت، ضد شریعت، عقل، عرف، عادت و در ضعیف‌ترین حالت، گریزان از این مقولات است. 🔷 پس عرفان اصیل و حقیقی یا همان چیزی که در معنای واقعی کلمه می‌توان آن‌را عرفان خواند، عرفانی دشوار، دیریاب و ناب است و کار سهل انگاران و خوش نشینان نیست. 🔶 در مقابل، عرفان‌های بدلی یا شبه عرفان‌ها هستند که بی‌اعتنا به شریعت، عقل و عرف‌اند؛ از این‌رو هم متعددند، هم سهل الوصول و هم جاعلانه و حامیان آن بسیارند. 🔷 البته همان‌گونه که درباره پدیده‌های عرفانی گذشت، همین شبه عرفان‌ها نیز به نسبت قربشان به حقیقت عرفان، از این حقیقت بهره می‌برند و در نزد بسیاری مطلوب و جاذب می‌افتند و در عین حال به مقدار بعدشان از این حقیقت، مجازی و میان تهی تلقی می‌شوند که هم آسیب می‌بینند و هم آسیب می‌زنند. 🔻 از آن‌چه گذشت می‌توان اصولی را برگرفت و در راه اصلاح و تعدیل رویارویی با شبه عرفان‎ها و شبه عرفانی‌ها به کار بست: 🔷 عرفان‌ها باید به اصول و متون دینی بازگشت کنند که در آن‌ها وجود خدای مطلق و متعالی مفروض گرفته می‌شود. 🔶 عرفان‌ها باید طریقت و شریعت را باهم مقرون کنند و آن‌را با هم و نه جدا از هم بخواهند. 🔷 باید بر پایه‌های عقل سلیم و مبانی نظری قوی توجیه شوند. عرفان نظری و عملی را باید با هم دانست و با هم خواست. 🔶 عرفان‌های غیردینی باید با عرفان‌های دینی قیاس شوند، تا صحت و سقم آن‌ها معلوم گردد، زیرا روح و جوهر اصلی عرفان‌ها که همان وحدت‌گرایی و بیان‌ناپذیری است، تنها با عرفان دینی قابل تفسیر و توجیه است. 🔷 همه پدیده‌های روانشناختی و فراروانشناختی مرتبط با تجارب عرفانی باید با محک‌ها و معیارهای تجربه عرفانی دینی سنجیده و صحت و سقم آن‌ها باز نموده شود. 🔶 همه تجارب شبه عرفانی چه در حالت‌های تعادل روحی و روانی و چه در موارد ناهنجاری‌های روانشناختی و مرضی باید شبه عرفان یا عرفان مجازی تلقی شوند و چند و چون آن‌ها باید تنها با مرجع قرار گرفتن تجربیات اصیل دینی سنجش شود. ♦️ این پدیده‌ها شامل طیفی وسیع از طالع بینی‌های هندی، چینی، خورشیدی تا انرژی درمانی، عرفان درمانی، عشق درمانی، روح پژوهی، طریق دارما، عرفان اکنکار، یوگا، بودا و آثار کسانی از قبیل: کاستاندا، کوئلیو، کریشنا، سیلور استاین، پل توئیچل، راد استایگر، اشو، اریک فروم، جک کینفیلد و دیگران می‌شود. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
مفهوم نمادهای شیطانی 👹🔻 قسمت (پایانی) 3️⃣ 5️⃣ دست شاخ‌دار « Horned Hand »:🔻 🔶 دو انگشت برافراشته در این نماد، نشان از دو شاخ بز یاقوت است که به همراه عبارت « Hail Satan » به معنای « درود بر شیطان » استفاده می‌شود. البته این نماد در موارد دیگری نیز به کار رفته که شاید لزوما ارتباطی بین آن معانی و جریان‌های شیطان‌گرا وجود نداشته باشد؛ 🔷 مثلا گاهی به نشانه حرف W که حرف کلمه آن ( War جنگ ) است، خصوصا از طرف سیاست‌مداران و جنگ‌طلبان دنیا استفاده می‌شود؛ به معنای اصرار و استقامت در جنگیدن. البته استعمال غالبی آن در مراسم شیطانی و از طرف شیطان‌گرایان مشاهده می‌شود. 6️⃣ ابلیسک « obelisk »:🔻 🔶 ابلیسک ستونی است با قاعده چهار ضلعی و رأس هرمی، که سمبلی از « رع » خدای خورشید در مصر بوده و در اثر افزایش قدرت فراعنه به ممالک دیگر راه یافته است. رع دارای دو فرزند به نام‌های « ست » و « اوزیریس » بوده است. 🔷 « ست » خدای ظلمت است که در حمایت شدید رع قرار دارد [1] او برادر خود ازیریس را کشته، تاج و تخت را از چنگ فرزندش، هوروس در می‌آورد، دومین جریان بزرگ شیطان‌پرستی مدرن، یعنی ستیانیسم که معبد « ست » را در سانفرانسیسکو تأسیس کردند، این خدای افسانه‌ای را ارج می‌نهند و خواهان تحقق حکومت او در زمین هستند. ابلیسک را معمولا نمادی از قدرت و سلطنت اوزیریس می‌دانند. 🔶 ظاهرا این سمبل در زمان حضرت ابراهیم ( علیه السّلام ) هم وجود داشته است و پیامبر بزرگ خدا با این ذهنیت در حرم الهی نماد شیطان را به صورت ابلیسک می‌سازد و آن را رمی می‌کند، تا با این عمل تمام اوهامی را که تا امروز هم ادامه یافته است،‌ طرد کند. 🔷 این نماد، امروزه در میدان‌های بزرگ کشورهای اروپایی و آمریکا ساخته شده و مردم هر روز به گرد آن می‌چرخند. سی بنای ابلیسک از مصر باستان باقی مانده که سیزده تا از آن‌ها به روم برده شده و بقیه در شهرهایی نظیر سیسیل، پاریس، لندن، نیویورک و سزاریا در قسمت اشغال شده فلسطین نصب شده است. 🔶 بزرگترین ابلیسک دنیا در واشنگتن ساخته شده که ارتفاع آن به 170 متر می‌رسد و رؤسای جمهور آمریکا در پای آن، سوگند یاد می‌کنند، ابلیسک نماد قدرت است در زمین و حیات و حمایت جاودانی اوزیریس در دنیای مردگان است؛ از این رو سنگ‌هایی که شبیه آن تراشیده شده است، در قبرستان‌های آمریکا بسیار به چشم می‌خورد. 7️⃣ صلیب شکسته « Swastika »:🔻 🔶 این نماد نیز در گروه‌های شیطان‌گرا به نشانه تمسخر و توهین به نماد دین مسیحیت ( صلیب ) به کار می‌رود و آن را نشان از صلیبی که شکسته شده است می‌دانند. البته گروه‌های نژادپرست نیز گاهی از این نماد استفاده می‌کنند و در زمان حکومت هیتلر بر آلمان نیز نشانه ارتش نازی‌ها بوده است. 🔷 برخی محققین در زمینه جادوگری معتقدند که برخی معاونان ارشد هیتلر دارای تفکرات شیطان‌گرایی بوده‌اند [6] و استفاده از این علامت در حزب نازی ممکن است با اهداف شیطان‌گرایانه صورت گرفته باشد. این نماد نشان آیین ( میتراییسم ) مهرپرستی در ایران باستان نیز بوده و با نام « چرخ خورشید » از آن یاد می‌شده است. 🔶 شیطان‌گرایان و مراکز قدرت حامی آن‌ها، برای ترویج نمادهای یاد شده در حوزه فرهنگ عمومی، از ابزارهای مختلفی استفاده می‌کنند؛ از آن جمله می‌توان به استفاده از این نمادها در ساخت زیورآلات، پوشاک، طراحی ساختمان، نقاشی بر روی دیوار و اماکن عمومی و ... اشاره کرد. ♦️بنا بر آن چه گذشت، از این واقعیت نباید غفلت شود که امروزه شیطان‌پرستی با ابزارهای فراگیری مثل سینما، نمادهای متنوع و رسانه‌های مختلف صوتی و تصویری، به عنوان « دین دهکده جهانی » مطرح و تبلیغ می‌شود. 🔻پی‌نوشت: [1]. ر.ک: کلیسایی برای شیطان، حسین عرب، بهداشت معنوی، ص 44 [2]. سفر پیدایش تورات، 15/6 [3]. ر.ک: انجیل شیطانی، آنتوان لاوی [4]. اسطوره‌های مصری، ص 44 [5]. مکاشفه 13 یوحنا [6]. سیری در تاریخ جادوگری، ص 108 [7]. کاوشی در معنویت‌های نوظهور، ص 285 – 291 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
یکی از جاهایی که شاخک های جنیان حساس می شود 👹🔺 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
آیا « قانون جذب » با « دعا » یکی است ❓🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ دعا در یک لحظه ناب نورانی از سوز و عشق و نیاز به نتیجه می‌رسد، ولی ادعا این است که قانون جذب با استمرار تصور برخورداری و بی‌نیازی و انتقال انرژی خوشی و شادی به تخیلات نتیجه بخش خواهد بود. 🔶 بنابر قانون جذب یک شخص باید آرزویی را که با توان تخیل و تجارب خود در دلش پدید آمده به روشنی تصور کند و آن را تجسم بخشد و در نهایت به همان برسد. 🔷 اما در دعا به تصور و تجسم شفاف و بسته‌ای از دعا نیاز نداریم. بلکه دعا می‌تواند بسیار مبهم و کلی باشد. 🔶 در قانون جذب، انسان کانون عالم است و فرمان می‌دهد و محقق می‌شود، کائنات غلام حلقه به گوش و غول چراغ جادو هستند و انسان باید مثل فرمانروای نیرومندی آرزوهای خود را بدست آورد. نیروی برآوردن آرزوها، قدرت تصور و تجسم اوست و آن‌چه انسان بخواهد، همان خواهد شد. 🔷 اما در دعا خداوند کانون هستی است. فرمان، فرمان اوست و اراده، اراده او. کائنات به اذن او عمل می‌کند و انسان فروتنانه و نیازمندانه از او درخواست می‌کند. هرچه خداوند بخواهد همان خواهد شد و بعد از دعا انسان با همه امیدواری و اعتمادی که به قدرت و مهربانی و بخشندگی خداوند تعالی دارد، تسلیم خواست خدا می‌شود، تا در صورت صلاح بودن دعایش مستجاب و آرزویش برآورده شود. 🔶 دعا از انسان عبد می‌سازد و از ره‌گذر رابطه بندگی با آفریننده و فرمان‌روای عالم، انسان را بر پدیده‌های هستی و کائنات مسلط می‌کند، ولی قانون جذب انسان را به فرمان روای تخیلی کائنات تبدیل می‌کند. 🔷 دعا انسان را به فضایل تقوا، تواضع، بخشایش، بندگی، مهربانی و ... می‌آراید، اما قانون جذب انسان را در تخیل رویاهای رنگارنگ و آرزوهای دراز غرق می‌کند و خودمحوری و منفعت‌طلبی و لذت‌جویی را نیرومندتر می‌سازد. 🔶 این تفاوت‌ها و نتایج و آثار دورکننده از ارزش‌های اخلاقی فارغ از درستی یا نادرستی قانون جذب به دنبال عمل کردن بر آساس آن به وجود خواهد آمد. 🔷 اگر نادرستی قانون جذب مورد توجه قرار گیرد این ناکامی‌ها انسان را هرچه بیشتر در آرزوها و رویاهای خود فرو می‌برد و بیشتر و بیشتر پیامدهای اخلاقی آن را پرورش می‌دهد. 🔶 گذشته از همه این‌ها قانون جذب در مقایسه با دعا بسیار محدود‌کننده است و با فرض درستی و کارآیی از ظرفیت کمتری برای کام‌بخشی برخوردار است. 🔷 بنابر قانون جذب یک شخص باید آرزویی را که با توان تخیل و تجارب خود در دلش پدید آمده به روشنی تصور کند و آن را تجسم بخشد و در نهایت به همان برسد. 🔶 اما در دعا به تصور و تجسم شفاف و بسته‌ای از دعا نیاز نداریم. بلکه دعا می‌تواند بسیار مبهم و کلی باشد. ما در دعا به جای تصورات محدود خود لطف و رحمت بی‌کران خداوند را معیار قرار می‌دهیم و او بیش از خواسته و تصورما می‌بخشد و عطا می‌فرماید. 🔷 قانون جذب سرچشمه کامیابی را در تخیلات محدود جستجو می‌کند، در حالی که دعا کامیابی را به بخشندگی نامحدود خداوند می‌پیوندد. 🔶 با قانون جذب چنان که ادعا می‌شود، شما به چیزی که می‌دانید چیست و می‌خواستید می‌رسید و این موضوع بسیار تجربه شده است که انسان وقتی به خواسته‌اش می‌رسد، احساس ناکامی می‌کند و در طول این رسیدن ایده‌های فراتری در تخیلش نقش می‌بندد، که موجب می‌شود، لحظه دست‌یابی به رویای گذشته، شادمانی و لذتی کمتر از آن‌چه در آغاز احساس می‌کرد، پیدا کند. 🔷 در دعا اما با توجه به عدم تصور و تجسم خواسته با عطای خداوند به اوج شامانی می‌رسد، بخشش الاهی هر چه باشد، پیش‌بینی نشده و غیر منتظره است و این شرایط از کوچک‌ترین رویدادها و پدیده‌ها بزرگ‌ترین شادمانی‌ها را می‌آفریند. ♦️ با این توضیحات معلوم می‌شود که همانند انگاری قانون جذب با دعا اشتباهی است که ما را از درک ارزش گنجی نامحدود غافل کرده و با تخیلات محدود سرگرم می‌کند. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
« عرفان ساحری » یا آئینِ نشئگی و توهم 🔻 قسمت(پایانی) 3️⃣ ♦️ در عرفان ساحری خدا وجود ندارد. 🔷 در عرفان ساحری، «خدا» یا وجود ندارد و یا دارای چنان نقش ضعیفی در نظام اعتقادی این مکتب است که سالک به خدا و نیروهای او و قدرت او کم‌ترین توجهی نمی‌کند. 🔶 در کتاب‌های کاستاندا، به ندرت به نام خدا برمی‌خوریم. از پیامبران الهی هیچ یادی نمی‌شود و طبعاً و تبعا، برای ادیان الهی و برنامه وحیانی اداره زندگی بشر سهمی لحاظ نمی‌گردد. 🔷 در نگاه دون‌خوان، خدا در حوزهٔ تونال قرار می‌گیرد، نه در حوزه ناوال. حوزه تونال همان بخشی از هستی است که ناشی از خیال‌پردازی‌های ماست و از حقیقت بهره‌ای ندارد: خداوند بخشی از تونال ماست. تونال همه چیزهایی است که فکر می‌کنیم دنیا از آن چیزها تشکیل شده است، از جمله خداوند.[۵] 🔻کاستاندا به صراحت می‌گوید: 🔷 تونال نمی‌تواند چیزی را خلق کند. ناوال خدا نیست؛ چون خداوند بخشی از تونال شخصی و تونال زمان‌هاست. خدا، بخشی از تونال عصر ماست و بیش از این مفهومی ندارد.[۶] 🔶 دون‌خوان ترجیح می‌دهد ریشهٔ نیروهای عالم را موجودی نمادین به نام عقاب معرفی کند؛ اما اسمی از خدا نبرد. وی و شاگردش از این‌که برای خدا در تأثیر و تأثرات طبیعت سهمی قائل شوند، به شدت اجتناب می‌کنند. 🔷 علت روشن است؛ منجی در عرفان ساحری، ساحر و جادوگر است؛ نه رسولان الهی. نمایندگان خدا جای خود را به شمن‌ها می‌دهند و جادوگر بر مسند نبوت تکیه می‌زند و تمام کارکردهای رسالت، که همان قدرت نجات انسان‌ها و وعدهٔ فلاح و رستگاری به آدمیان است، به ساحران نسبت داده می‌شود. 🔶 مرام ساحری از این جهت نه تنها به آیین شیطان‌گرایی بسیار شییه است، که مکمل و یا مقدمهٔ آن است؛ چرا که در هر دو، تصویری دوقطبی از هستی نشان داده ‌می‌شود، نه تک‌قطبی و توحیدی. 🔷 در این نظام دوقطبی، قوای شر در عرض خدا ظاهر شده و حتی شکست نیروهای خیر به تصویر کشیده می‌شود و غلبه با نیروهای شر و قدرت‌های شیطانی است؛ به‌گونه‌ای که جهان مملو از نیروهایی معرفی می‌شود که قادرند بدون تبعیت از اراده خداوندی، به تصرف در تاروپود هستی اقدام کنند. 🔶 یکه‌تازی و خودمختاری این قدرت‌ها چنان است که گویا خدا هم به گوشه‌ای خزیده و به تماشای هنرنمایی این قدرت‌ها بسنده نموده است! کوتاه‌سخن آن که عرفان ساحری را باید عرفان ضد خدا دانست، یا دست‌کم عرفان بی‌خدا. 🔻 کوتاه‌ سخن آن‌که به صحنه آوردن عرفان ساحری، حرکتی است نامیمون و البته تلاشی است نافرجام؛ برای زنده نمودن سنت‌های جادویی؛ جهت تکمیل پازلی که شیطان‌گرایان برای برگرداندن آیین‌های ضد توحیدی شروع نموده‌اند. ♦️ عرفان ساحری فریبی است که با نام عرفان و معنویت آغاز گردیده، بلکه پیامبر درونی انسان‌ها (عقل) را از عرصهٔ تدبیر حیات معنوی بشر کنار بزنند تا سرانجام بتوانند آیین‌های شیطانی را به‌جای ادیان الهی به عنوان دین واحد دهکده جهانی، بر جهان حاکم کنند. 🔻 پی نوشت: [۵] ـ کاستاندا، قدرت سکوت، ص ۲۱۳ [۶] ـ همان، ص ۱۳۴ به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2