هدایت شده از قاصدک
*مشهدی ها، موکب خود را با مشارکت مردم برپا کنید*
امکان مشارکت محبین اهل بیت علیهم السلام را از هر جای دنیا برای تأمین نیازمندی های موکب خود، فراهم کنید.
امسال برای برپا شدن هر چه بهتر موکب خود، اطلاعات و نیازمندی های موکب خود را برای تأمین نیازهای مادی، تأمین کالا و موارد دیگر، ثبت کنید تا ضمن معرفی موکب خود از این طریق امکان مشارکت محبین حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام را فراهم کنید.
*همین حالا اقدام کنید و به زائران حضرت رضا علیه السلام خدمت کنید!* 🚀
Mofidapp.com
سرمست به کوی دوست بگذشتم دوش
برداشته چون شیفتگان، جوش و خروش
آمد خِرد و مرا فرو گفت به گوش
کای عاشق تهمت زده، بگذر خاموش
#ابوالفرج_رونی #شعر
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
✅ «نکتههای زبانی و ویرایشی»
♦️ «پیچ» و «صفحه» هممعنیاند. با این تفاوت که پیچ انگلیسی و صفحه عربی است. ما فارسیزبان پیشتر واژهٔ صفحه را به زبان آوردهایم؛ پس واژهٔ جاافتادهٔ صفحه را به کار ببرید نه پیج. دقیقاً چرا؟ تا یک واژهٔ خارجی را کمتر در زبانمان بچرخانیم؛ البته پیشنهاد خودم واژهٔ «برگه» است.
✅نمونه: به برگهٔ اینستاگرامم سر بزنید.
♦️دیدید که چه راحت و باقلواست؟!
مسعود هوشیار
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
🔔
آج/ عاج
آج به معنی برجستگیهای سطح چیزی است مانند آجِ لاستیک اتومبیل، آج سوهان و...
عاج کلمهای عربی است و به دو دندان پیش بالایی فیل ها و بعضی پستانداران دیگر مانند گراز و کرگدن گفته میشود.
🔸فرهنگ درست نویسی سخن، دکتر حسن انوری، انتشارات سخن، ص2
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
باتوجه با اینکه در فارسی، صفت و موصوف، چه از نظر جمع و مفرد بودن و چه از نظر مذکر و مؤنث بودن (جنسیت)، با هم مطابقت نمیکند.
🔸 بهتر است بهجای:
حوزۀ استحفاظیه، قوانین مدوّنه، بانوی شاعره، تحصیلات عالیه، علوم مختلفه، امکانات متعدده، آثار اولیه👇
🔹 بنویسیم:
حوزۀ استحفاظی، قوانین مدوّن، بانوی شاعر، تحصیلات عالی، علوم مختلف، امکانات متعدد، اولین آثار.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#روز_نویس
تا به حال به این فکر کردهاید از مکانها ایده داستانی بگیرید؟
گاهی مکان میتواند خودش ایدهپردازی کند و دربردارندهی پیرنگی کامل باشد. وقتی در مورد یک خانه متروکه حرف میزنیم یا یک درمانگاه روستایی یا ایستگاه قطار در یک مکان
دورافتاده داستانهای زیادی به ذهنمان خطور میکند.
ما از این مکانهای عمومی خاطرات خصوصی داریم. بهتر بگویم با این مکانها ارتباط ذهنی برقرار میکنیم. حتی اگر نتوانیم از خود این مکانها در داستانمان استفاده کنیم میتوانیم از حس و حالی که به ما منتقل میکنند برای ساخت یک داستان یا تکمیل رمانی که در دست داریم استفاده کنیم.
در ادامه تمرینهایی برای دستیابی به این هدف آوردهام. این تمرینها را از «مارگرت گراتی» وام گرفتهام.
فهرستی از مکانهایی مانند نمونه زیر تهیه کنید.
بعدها میتوانید از این فهرست استفاده کنید.
🔹جایی که در آن خوشحال بودید.
🔸جایی که در آن احساس بدبختی کردید.
🔹جایی که در آن احساس ترس کردید.
🔸جایی که در آن احساس تنهایی کردید.
🔹جایی که از آن تنفر دارید یا زمانی داشتید.
🔸جایی که در آن بیمار شدید.
🔹جایی که چیز مهمی را در آن گم کردید.
🔸جایی که که در آن بیمار شدید.
#غلط_ننویسیم
#نویسندگی
🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب سوم : در فضیلت قناعت
🌺 حکایت ۴
💫 در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله يكى از شاهان غیر عرب، پزشک دانا و ماهری را به محضر رسول خدا در مدينه فرستاد تا به مردمان آنها خدمت کند. پزشک یک سال در آنجا ماند، ولى كسى براى درمان بيمارى خود نزد او نرفت و درخواست معالجه نكرد.
پزشک نزد پيامبر آمد و گله كرد كه من براى درمان ياران به اينجا آمده ام ولى در اين مدت كسى به من مراجعه ننمود تا او را درمان کنم. پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: اين مردم در زندگى شيوه اى دارند كه تا گرسنه نشوند غذا نمى خورند و تا هنوز سير نشده اند، دست از غذا بر مى دارند. پزشک گفت: راز مطلب را يافتم، به همین خاطر است که همیشه سالم هستند. خاضعانه به پيامبر احترام كرد و از محضرش رفت.
🔸سخن آنگه كند حكيم آغاز
🔹يا سر انگشت سوى لقمه دراز
🔸كه ز ناگفتنش خِلل زايد
🔹يا ز ناخوردنش به جان آيد
🔸لاجرم حكمتش بود گفتار
🔹خوردش تندرستى آرد بار (۱)
۱_ يعنى : شخص دانا زمانی سخن مى گويد كه بداند سکوتش موجب خللی و تباهی است. در اين صورت قطعا سخن او آگاهی و دانش است. در مورد خوردن نیز به همین گونه است. انسان آگاه زمانی دست به سوی غذا میبرد که با نخوردن آسیبی وارد می شود پس نه تنها خوردن باعث لذت می شود بلکه تندرستی نیز به ارمغان می آورد.
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim
#توضیحات
-فتراک: زین؛ ترکبند
-یازان: گراینده؛ در اینجا مجازاً یعنی بلند.
-فسرده: سرد
-جهان را بهتیغ اندرآوردی به زیر: بهزورِ شمشیر بر دنیا مسلط شدی.
-به چیزی که دادی دلم را امید، / همی باز خواهد امیدم نوید: قولِ پادشاهی مازندران که به من داده بودی را تٲیید و تجدید کن.
-نشیب و فراز: بالاوپایین، سختیوآسانی
-کارِ بانشیبوفراز: کارِ دشوار و نامعلوم
-گاه: تختِ شاهی
-سر از بار افگندن: پایان دادن به زندگی
-از آن پس مگر خاک را بسپَرم / وگرنی، ز پیمانِ تو نگذرم: (رستم به اولاد که قولِ شاهی مازندران را به او یادآوری کرده میگوید: پس از کشتنِ شاهِ مازندران) زیرِ قولی که به تو دادهم نخواهم زد، مگر این که بمیرم.
-رامش پذیرفتن: آسوده شدن
-ندارد بدو شاه از این پس امید: شاه میتواند شاهِ مازندران باشد، یعنی: شاهِ مازندران دیگر این پهلوانِ بزرگش، دیوِ سپید، را از دست داده و پشتیبانی او را ندارد؛ یا میتواند کاوس باشد، که یعنی: نیاز نیست دیگر کاوس نگرانِ دیوِ سپید باشد.
-نگین: نگینِ انگشترِ شاهی، که مُهرِ شاه بوده؛ همراهِ "کلاه" کنایه از پادشاهیست.
-نشاید: شایسته نیست.
-مرا بخت از این هر دو فرختر است / که پیلِ هزبرافگنم کهتر است: (کاوس به رستم میگوید که): بختِ من از این دو نفر [مادرِ رستم و احتمالاً پدرِ رستم] بلندتر است چون سبب شده پهلوانِ شیرافکنی چون تو در درگاهم باشد.
-نیو: دلیر، جنگجوی
-رود: عود، ساز
-جهانجوی و گردنکشان و رمه: بهترتیب شاه، سپاهیانِ نژاده، و سربازانِ عادی غیرنژاده
-گران: سنگین
-مکافات: جزا
-باسنگ: گرانمایه، سنجیده
-درنگ: تٲمل
-مغزِ کسی را گران کردن: کسی را به اندیشه انداختن و او را هشدار دادن
-رای: نظر، تدبیر
-همال: همتا
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
#اشتباه_نوشتاری_در_فضای_مجازی
✅ ... و توی مدرسه وارد بشیم؛
✅ ... مال خودمون کنیم.
✅ ... بهترین بستر کار با نوجوان ها هست.
❌ اصلا بخشی از جلسات اینه که چه طوری بتونیم مخ مدیر رو بزنیم و تو مدرسه ورود کنیم
و حالا هر کاری که از دستمون برمیاد انجام میدیم تا بتونیم بچه ها رو مال خودمون کنیم
و باهاشون ارتباط عاطفی برقرار کنیم، چون معتقدیم مدرسه بهترین بستره کار با نوحوانها هست
* "ورود" مصدری عربی است به معنی "وارد شدن"، پس عبارت "ورود کردن" به وضوح اشتباه است. به جای فعل نادرست "ورود کردم"، باید گفت: "وارد شدم".
* به جای "کسره" بین "مضاف و مضاف الیه"، "موصوف و صفت" و یا "اسم و ضمیر"، نباید حرف "ه" نوشته شود. به عنوان نمونه، "کتابه من" درست نیست، "کتاب من" درست است.
#غلط_ننویسیم
#درست_بنویسیم
🖊@ghalatnanevisim
هرکس که سر زلف تو آورد بدست
از غالیه فارغ شد و از مشگ برست
عاقل نکند نسبت زلفت با مشگ
داند که میان این و آن فرقی هست
#عبید_زاکانی #شعر
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#معنیشناسی
✍ باهمآیی
«در زبان فارسی، صفاتی نظیر «پیر»، «قدیمی»، «کهنه»، «کهنسال» و جز آن، با توجه به موصوف همنشینشان انتخاب میشوند. برای نمونه، صورتهایی نظیر «مرد پیر»، «کتاب کهنه»، «کتاب قدیمی»، «درخت کهنسال»، «چراغ قدیمی» یا «اسب پیر» در فارسی مصطلح است در حالی که «مرد کهنه»، «کتاب کهنسال»، «چراغ پیر» و جز آن کاربرد ندارد.
«لیسزدن» در فارسی صرفاً با «زبان» همنشین میشود و «لنگیدن» برای «پا» به کار میرود. «کره»ی فاسد، «تند» میشود و «شیر» فاسد «ترش» میگردد. «سبزی» صرفاً «میگندد» و «گوشت» فاسد میشود؛ بنابراین «لیسزدن» و «زبان» یا «شیر» و «ترششدن» نوعی باهمآیی است.»
✅ کورش صفوی، درآمدی بر معنیشناسی، چ۶، تهران: انتشارات سوره مهر، ۱۳۹۹ش.
فریده آرامیده
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
🔔
آتشکدهٔ زرتشتیان
"آتشکده" مکانی است مخصوص زرتشتیان و در آنجا آتش مقدس را نگهداری میکنند و به عبادت و انجام آیین های مخصوص میپردازند. بنابراین با ذکر آن نیازی به آوردن "زرتشتیان" نیست.
🔸فرهنگ درست نویسی سخن، دکتر حسن انوری، انتشارات سخن، ص 2
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#اشتباه_نوشتاری_در_فضای_مجازی
✅ مثل این که ... فشار آورده.
✅ ... به جا بود ...
❌ مث ک تذکر خیلی بهتون فشار اورده
تذکرتون البته ب جا بود اما لحنتون نه!!!!
#غلط_ننویسیم
#درست_بنویسیم
🖊@ghalatnanevisim
رعایت دقیق دستور زبان در گفتگو نویسی
گلوریا کمپتون
در گفتوگو، بر خلاف نگارش عناصر دیگر داستان، لزومی ندارد مو به مو دستور زبان را رعایت کنید. اگر کسی به شما گفته است که گفتوگوی شما رسمی و خشک و عصا قورتداده به نظر میرسد، منظورش این بوده که شما خیلی دقیق دستور زبان را در گفتوگونویسی رعایت میکنید و این، شبیه حرف زدن مردم نیست. فقط برای اینکه نشان دهید در دورههای تاریخی مردم چطور حرف میزدند و در متنهای تاریخی، نوشتن گفتوگوها بر اساس ضوابط دستوری فکر بدی نیست، اما اگر داستان شما در دورهای از گذشته اتفاق نمیافتد و تاریخی نیست و نمیخواهید که مردم به شما بخندند، باید هنگام گفتوگو از گفتوگوهایی جاندار استفاده کنید.
📗«گفتوگو نویسی»
گلوریا کمپتون
#غلط_ننویسیم
#نویسندگی
🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب سوم : در فضیلت قناعت
🌺 حکایت ۵
💫 اردشير بابكان (۱) از طبيبان عرب پرسيد: روزانه چه مقدار غذا خوردن برای انسان ضروری و لازم است. طبيب گفت: به اندازه صد درهم كافى است (۲). اردشير گفت: اين اندازه از غذا، چه اندازه نيرو به انسان مى دهد طبيب گفت: اين مقدار غذا، براى استوارى و حركت و حمل تو كافى است، ولى اگر بيش از اين بخورى تو بايد حمال آن باشى.
🔸خوردن براى زيستن و ذكر كردن است
🔹تو معتقد كه زيستن از بهر خوردن است(۳)
۱_مؤسس سلسله پادشاهان ساسانى كه از سال ۲۲۴ تا ۲۴۱ ميلادى پادشاه نمود
۲_ هر درهم = ۲۴۱۹.۲ میلی گرم = حدود ۲.۴ گرم
۳_ تو معتقد: تو اعتقاد دارى
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim