eitaa logo
غلط ننویسیم
14.2هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
423 ویدیو
4 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/v257.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ بیناوند وندی است که بین دو عنصر قرار می‌گیرد و آن‌ها را به هم پیوند می‌دهد. بیناوندها نوعاً معنای مشخصی ندارند و می‌توان آن‌ها را در زمرهٔ واژهای تهی طبقه‌بندی کرد. برخی دستورپژوهان عناصری مانند – ا – در واژه‌های دمادم، سراسر و تکاپو را بیناوند به شمار می‌آورند. شمار دیگری از دستور‌پژوهان چنین عناصری را صورت‌ساز و حرف وقایه می‌نامند. ◻️یای وقایه برخی دستورپژوهان به آوای «ی» (= y) که در صورت وجود شرایط آوایی خاصی در هنگام ترکیب دو تکواژ در بینابین آن‌ها واقع می‌شود یای وقایه می‌گویند، مانند «ی» در «ترسایان» و «دانشجویان». این «ی» به اصطلاح زبان‌شناسان نوعی هم‌خوان میانجی است که در بین دو واکه قرار گرفته است. ◻️صورت‌ساز صورت‌ساز عنصری است که در واژه‌های پیچیده (غیربسیط) در بین دو تکواژ قرار می‌گیرد و ترکیب آن‌ها را تسهیل می‌کند. این عنصر ممکن است جانشین یک تکواژ دستوری شود، مانند «ا» در بناگوش که جانشین نشانهٔ اضافه شده است یا همین آوا در زناشویی (به‌معنی زن و شوهری) که جانشین حرف عطف «و» شده است. ◻️صورت‌ساز همچنین ممکن است معنایی نداشته باشد و فقط برای سهولت تلفظ به کار رود. چنان‌که واژهٔ «پیشاصنعتی» را می‌توان به‌صورت «پیش‌صنعتی» نیز به کار برد. بی‌آنکه معنایی از آن فوت شود. در واژه‌های «فناوری» و «دلاور» نیز «ا» صورت‌سازی فاقد معنی است. «ال» در واژه‌هایی مانند حق‌القدم و دارالترجمه نیز صورت‌ساز به شمار می‌آید. ✅ علاءالدین طباطبایی، فرهنگ توصیفی دستور زبان فارسی، چ ۱، تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۹۵، ص ۶۷ و ۳۳۲ و ۵۹۹. 🖊@ghalatnanevisim
4.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعری که رهبر انقلاب را به گریه انداخت دیرآمدم در داشت می سوخت... یافاطمةالزهراء 🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 حکایت به قلم "ســاده و روان" 📚 باب هفتم : در تاثیر تربیت 🌺 حکایت ۱۱ 💫 در دوران كودكى از دانشمند بزرگى پرسيدم كه بلوغ واقعی انسان چه موقع تکمیل می گردد؟ در پاسخ گفت: در کتب قدیم سه نشانه برای بلوغ نوشته شده است : ۱ - زمانی که پانزده ساله می شوی ۲ - محتلم شدن ۳ - روييدن موى زير ناف. ولى بلوغ حقيقی انسان زمانی است که كسب رضاى خدا بيش از كسب لذب هواى نفس باشد. كسى كه چنين نيست محققان او را به عنوان بالغ نمى شناسند. 🔸به صورت آدمى شد قطره ای آب 🔹كه چل روزش قرار اندر رحم ماند 🔸وگر چل ساله را عقل و ادب نيست 🔹به تحقيقش نشايد آدمى خواند 🔸جوانمردى و لطفست آدميت 🔹همين نقش هيولايى مپندار 🔸هنر بايد که صورت مى توان كرد 🔹به ايوانها در از شنگرف و زنگار 🔸چو انسان را نباشد فضل و احسان 🔹چه فرق از آدمى با نقش ديوار 🔸بدست آوردن دنيا هنر نيست 🔹يكى را گر توانى دل به دست آر 🖊@ghalatnanevisim
شاهنامه خوانی 👇👇👇قسمت دویست و پانزدهم👇👇👇 🖊@ghalatnanevisim
داستانِ سیاوش را می‌خوانیم. شنیدیم که طوس و گیو وقتِ شکار در بیشه‌ای نزدیکِ توران دختری را پیدا کردند که از خانه گریخته بود. او را پیشِ کاوس بردند که تعیین کند دختر ازآنِ کدام‌شان باشد اما کاوس او را زنِ خود کرد و از او پدرِ سیاوش شد. سیاوش در زاولستان تحتِ آموزش و پرورشِ رستم جوانی زیبا و دلیر شد. وقتی به کاخ برگشت سودابه، زنِ کاوس، عاشقِ او شد. به کاوس گفت چرا سیاوش به اندرونیِ کاخ به دیدنِ خواهرانِ خود نمی‌آید، و کاوس از سیاوش خواست این کار را بکند و سیاوش با این که از منظورِ سودابه خبر داشت، ناگزیر به اندرونی رفت. آن‌جا سودابه میانِ زنان او را تنگ در آغوش گرفت. سیاوش از این عشقِ او مطمئن شد و خود را از آغوشِ او بیرون کشید و پیشِ خواهرانش رفت. سودابه به کاوس گفت بهتر است سیاوش را زن بدهی. دخترانِ اندرونی را آراست و با آمدنِ سیاوش به اندرونی آن‌ها را از برابرِ او گذراند اما سیاوش نظری نداد. پس سودابه پرده از رخ برگرفت و گفت من با این‌همه زیبایی ازآنِ توام. دختری نابالغ را به‌زنیِ تو می‌دهم تا پرستارِ تو باشد تا پس از مُردنِ کاوس من زنِ تو شوم؛ و بوسه‌ای از سیاوش گرفت. سیاوش با خود گفت نباید به پدر خیانت کنم اما بهتر است با سودابه هم تندی نکنم تا این ماجرا به‌آرامی تمام شود. پس به سودابه گفت تو آن‌قدر زیبایی که من لایقِ تو نیستم و تو فقط لایقِ شاه هستی. برای من هم یکی از دخترانِ تو بس است و با او وفادار خواهم بود. تو جای مادرِ منی. 🖊@ghalatnanevisim
-رمه کردن: جمع کردن -گفتی همی‌بارد از ماه٘ مهر: (همه جا از روی تابانِ خوب‌رویان چنان روشن بود که) گویی در شب از ماه هزار خورشید سرزده! -ماه در کنار آمدن: از شادی خود را در آسمان کنارِ ماه دیدن -چه: همچنین -همان: همان‌طور -یاره: دست‌بند، بازوبند -گندآوری: پهلوانی -بداندیشه افسون فراوان بخواند: خیالِ نیرنگ‌های گوناگون از سرش گذشت. -گسلیدن: جدا شدن -فغان: دادوفریاد -بر سرِ انجمن: در میانِ جمع -نگار: نقش -ز هر گونه با او سخن‌ها براند: با او از هر دری حرف زد. -اگر برنهی پیل، باید دویست: اگر (هدیه‌های شاه را بخواهی) بار کُنی، دویست فیل نیاز است. -پیچیدن: روی برگرداندن -همی روز٘ روشن نبینم ز درد / بر آنم که خورشید شد لاژورد: از دردِ عشق روزم چنان تیره شده که گویی خورشید در تیرگیِ ابدی رفته. -ببخشای روزِ جوانی مرا: به من جوانی بده. -شود تیره روی تو بر چشمِ شاه: (کاری می‌کنم که) در چشمِ شاه روسیاه شوی؛ از چشمِ شاه بیفتی. 🖊@ghalatnanevisim
FarsCast3.mp3
زمان: حجم: 7.71M
🎙قصه‌‌ آفرینش دنیا برگرفته از تفسیر روض‌الجنان قرآن با صدای بهروز رضوی 🖊@ghalatnanevisim
📚عنوان: رباعیات خیام نیشابوری ✍نویسنده: عمر خیام نیشابوری ناشر: انتشارات آریا گهر با خواندن کتاب رباعیات خیام نیشابوری سفر ویژه‌ای را به عالم شعر و معنا رقم بزنید. سروده‌های سراسر عشق و شور این دانشمند بزرگ، هم مسرت‌بخشِ اوقات خوش شما خواهد بود و هم یاور و دوست روز‌های تنهاییتان. عمر خیام نیشابوری، این شاعر تکرارناشدنی دیار کهن پارسی، با زبان اسرارآمیز خود، حکمت‌های زیادی از هستی و آفرینش را برای مخاطبان امروز آشکار خواهد کرد. 🖊@ghalatnanevisim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قلم مى رقصد از تكرار یک انشاى تنهایی شبيه بچه‌_آهويى كه در صحراى تنهایی شبيه دختر تنها و زيباى سمرقندى خريدارى ندارد جز خودش سوداى تنهايى من از اين شهر دلگیر دریغ و درد ، بيزارم به فريادم برس اكنون، كجايى؟ هاى! تنهايى! اگر آغوش تنهايى تعارف مى‌كند لبخند چرا مى‌ترسى از امروز و از فرداى تنهايى "دمى صحبت غنيمت دان كه بعد از روزگار ما" قلم بر دفتر شعر است رد پاى تنهايى 🖊@ghalatnanevisim