#معرفی_کتاب
📚عنوان: نحو زبان فارسي (نگاهی نقشی ردهشناختی)
✍نويسنده: محمد راسخمهند
ناشر: آگه
نحو زبان فارسي ميکوشد تا برپايهي زبانشناسي نقشگرا زواياي گوناگون دستور زبان فارسي را بکاود و تبييني نقشگرا از آن به دست دهد. نويسنده در فصل آغازين کتاب رويکردهاي گوناگون زبانشناسي نقشگرا را شرح ميدهد و آنگاه برپايهي يکي از آنها، عناصر گوناگون دستور زبان فارسي را، مانند گذرايي، ساختموضوعي، توالي کلمات، بندهاي موصولي، توالي بندهاي قيدي، بندهاي حرفاضافهاي، توالي صفات، قلب نحوي و ...، را بررسي ميکند. نکتهاي که کمتر مورد توجه دستوريان بوده اما در اين کتاب مورد توجه قرار گرفته، استفاده از متون واقعي و پيکرههاي زبانيِ موجود در زبان فارسي است، که اين باعث شده تا تصويري هرچه نزديکتر به واقعيتهاي زبان فارسي فراهم آيد.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
باده صافی و بوی گل و باد سحری
گر ز خویشت خبری هست زهی بیخبری
بنگر آن قامت و رخسار که گوئی بسته است
بر سر سرو روان دسته گلبرگ طری
باده پیش آر مگر قوت غساله می
سازدم پاک ز آلایش ضعف بشری
روزگار غم شاهد صنمان پیرم کرد
کودکی کو که کنم من پدری او پسری
بر طریقی که خورم من غم زیبا پسران
پیر کنعان نکند در حق یوسف پدری
در دل سخت چو سنگش عجبی نیست که نیست
ناله زار اسیران بلا را اثری
که کند گونه ابکار سخن را یغما
خوشتر از ماشطه کلک تو پیرایهگری
#شعر #یغمای_جندقی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
هر روز یک نکتۀ ویرایشی
🔸 گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی فهرستی از واژههای خودساخته ابوریحان بیرونی را به مناسبت روز بزرگداشت این دانشمند بیهمتای ایرانی (۱۳ شهریورماه) منتشر کردهاست:
برخ: پاره، قسمت
ستارهیاب: اصطرلاب
آتشبار: صاعقه
بهارگاه: فصل بهار
تیزنگر: دقیقالنظر
بسیارپهلو: کثیرالاضلاع
نیماسب: برج قوس (آذر)
سال آفتاب: سال شمسی
ستاره بادنبال: ستاره ذوذنب
سال ماه، سال ماهتاب: سال قمری
راستپای: متساویالساقین
ببالا: مستطیل (مانند «ب» در بخرد)
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#نکتههای_دستوری
✍ عبارت کنادی
عبارت کنادی نوعی گروه حرف اضافهای است که در یک جملهٔ مجهول نشان میدهد عمل فعل بهوسیلهٔ چه کسی و چه چیزی انجام شده است، مانند عبارتهایی که در زیر مشخص شدهاند:
◻️نامه «به قلم» ناصر نوشته شد.
◻️ صاحبخانه «به دست دزدان» کشته شد.
◻️درخواست استادان «توسط رئیس دانشگاه» پذیرفته شد.
✅ طباطبایی، علاءالدین، فرهنگ توصیفی دستور زبان فارسی، چاپ اوّل، تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۹۵، ص ۳۴۹.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
هر روز یک نکتۀ ویرایشی
غالبکردن درست است یا قالبکردن؟
🔸 برای اینکه بدانیم «غالبکردن» درست است یا «قالبکردن» باید به معنای آن توجه کرد.
🔹 «قالبکردن» یعنی قالبگیریکردن و جسمی را در قالبی قراردادن؛ اما «غالبکردن» یعنی فریبدادن کسی در معامله و خریدوفروش یا جنسی را بهجای جنسی دیگر دادن یا گرانتر از بهای خود فروختن. درواقع در غالبکردن، نوعی کلاهبردای و نیرنگ وجود دارد.
🔸 در جملۀ «او این زمین را به همکارش غالب کرد.»، منظور این است که این زمین یا ایرادات سندی و حقوقی دارد یا از نظر قیمت، بیش از قیمت واقعی فروخته شدهاست.
#غلط_ننویسیم
#نکته_ویرایشی
🖊@ghalatnanevisim
#اشتباه_نوشتاری_در_فضای_حقیقی
✅ ... به صورت یکجا به فروش می رسد.
❌ ... بصورت یکجا بفروش می رسد.
نوشته شده بر روی پارچه ای نصب شده بر در یک مغازه
#غلط_ننویسیم
#درست_بنویسیم
🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب هشتم : در آداب صحبت
🌺 آداب ۲۴
💫 اجازه بده مار با دشمن درگیر شود تا یکی از دو حالت نیک برایت حاصل شود (اِحْدَی الْحُسْنيْن) (۱). اگر دشمن پیروز شد، مار را کشته ای و اگر مار پیروز شد، دشمن را از صحنه بیرون کرده و نجات یافته ای.
🔸به روزِ معرکه ايمن مشو ز خصمِ ضعيف
🔹که مغزِ شير برآرد چو دل ز جان برداشت (۲)
۱_ اِحْدَی الْحُسْنيْن : یکی از دو امر نیک.
اشاره دارد به آیه ۵۲ سوره توبه : بگو: «آیا درباره ما، جز یکی از دو نیکی را انتظار دارید؟
۲_ در روز جنگ دشمن ضعیف را دست کم نگیر، چرا که اگر از شکست خود مطمئن شود دست به هر کاری می زند.
✔️مغز شیر برآرد : کنایه از انجام کارهای غیر قابل باور و دور از انتظار.
🔻این حکایت سعدی اشاره به نوعی سیاست دو جانبه دارد به گونه ای که در مقابله با "دشمنان" به جای در گیر شدن با هر کدام باید هوشمندانه ترین راه را انتخاب کرد تا دشمنان خود به جان یکدیگر بیافتند که در نهایت پس از پیروزی هر کدام در منفعت آن شریک هستی.
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim
#توضیحات
-اندیشیدن: نگران بودن
-هیچگونه: اصلاً، بههیچترتیب
-پراگنده نامش به گیتی بدیست / و لیکن جز این است؛ مردایزدیست: (پیران به سیاوش میگوید:) نامِ افراسیاب به بدی شهره شده ولی خودش اینطور نیست و مردِ خدا (یا مردی خداترس) است.
-رایِ بلند: اندیشهی عمیق و متعادلی
-بهخیره: بهبیهوده
-تابیدن: روی کردن، منحرف شدن
-خویشی به خون: قوموخویش بودن، همنژاد بودن
-همش پهلوانم، همش رهنمون: هم سردارِ او هستم و هم مشاورش.
-بوموبر: سرزمین
-دهودو: دوازده
-همان: همچنین
-نهفته جز این نیز هستم بسی: جز اینها (که گفتم) اموال و پساندازِ پنهانِ بسیار هم دارم.
-فدی: فدا
-نشست کردن: منزل گزیدن
-رای: در اینجا یعنی میلورغبت
-رازِ چرخِ بلند: کنایه از تقدیر
-ازدود: بهتندی
-مگر کز تو آشوب خیزد به شهر / بیامیزی ازدود تریاک و زهر: (پیران به سیاوش قول میدهد که: در توران به تو آسیبی نمیرسد) مگر این که تو خود مایهی آشوب شوی و بهسرعت دست به کارهای ناروا بزنی.
-رام گشتن: آرام گرفتن، راضی شدن
-برافروختن: در اینجا یعنی از شادی گلگون شدن
-اندر خورِ جام گشتن: میلِ بادهنوشی پیدا کردن
-یکبادگر: با یکدیگر
-سیاوش پسر گشت و پیران پدر: باز هم تصویری زیبا از مِهر در تکمصراعی
-زمان جستن: معطل کردن
-خُرمسرای درنگ: جای خرمِ شایستهی ماندن و زندگی
-میانبسته: آماده، آراسته
-سیاوش چون او را پیاده بدید، / فرود آمد از اسپ و پیشش دوید: در آیینها این بوده که اشخاص وقتِ رسیدن پیشِ مقامِ بزرگتر از دور از اسب پیاده میشدهاند. اینجا افراسیاب بهاحترام پیاده به پیشوازِ سیاوش میآید و سیاوش نیز بهاحترامِ متقابل و بالاتر نبودن از او از اسب پیاده میشود.
-بد در جهان اندرآمد به خواب: دورانِ بدی گذشت.
-به آبشخور آمدنِ میش و پلنگ: در شاهنامه بارها تکرار میشود و کنایه از صلح است که در آن صید و صیاد کنارِ هم زندگی میکنند.
-چیز: مالواموال
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim