eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
275 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
255 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
" ریشه شناسی رواج اشعار و سخنان جعلی در فضای مجازی"   حیات و ممات ما ایرانی ها و تار و پود فرهنگ ما با شعر و شاعری گره خورده است. از نخستین لالایی ها و آواها و زمزمه هایی که مادران ایرانی در گوش فرزندانشان می خوانند و از این رهگذر، تسلایی برای دردها و حرمانهای خود می یابند تا نوشته ها و اشعاری که عزیزان ما بر سنگ‌ مزار ما حک می کنند، همه  نشان از منزلت و جایگاه شعر و شاعری در مقام هنرِ هنرها در نزد ما ایرانیان دارد. با این همه، چه گونه است که در فضای مجازی، تا این اندازه بی مبالاتی و بی دقتی در نقل اشعار و سخنان بزرگان  به چشم می آید؟! این امر به زعم نگارنده در نگاه نخست، احتمالا ریشه در فرهنگ شفاهی و شنیداری و فقر فرهنگی ما ایرانیان دارد. روایت بر اساس منقولات و شنیده ها و نه بر اساس خوانده ها و دیده ها، ویژگی افراد و ملت هایی است که متکی بر فرهنگ شنیداری اند و فرهنگ مطالعه و کتاب خوانی و مراجعه مستقیم به آثار بزرگان در آنها مشاهده نمی شود یا در حد نازل و کم رنگی دیده می شود. بدیهی است چنین افرادی به خاطر دوری از مبانی نقد و تفکر انتقادی، فاقد قوه ی تحلیل و سنجش سخنان و اشعار درست از نادرست و سره از ناسره اند. برای مثال کسی که از مولانا، سعدی، حافظ و یا از شاعران معاصری چون فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، سهراب سپهری، احمد شاملو و دیگران، فقط نام و آوازه ای شنیده و هرگز مراجعه ی مستقیمی به دیوان اشعار( با تصحیح علمی و معتبر) و دفترهای شعری چاپ شده ایشان نداشته یا اگر داشته از طریق فضاها و شبکه های مجازی بوده است، قادر نخواهد بود تا اشعار اصیل این شاعران را از اشعار منحول و مجعولی که امروزه به وفور در فضاهای مجازی به نام ایشان دست به دست می شود، تشخیص دهد. نباید تصور کرد این عارضه صرفا گریبان گیر افرادی است که تحصیلات یا مدرک دانشگاهی ندارند بلکه شواهد نشان می دهد که از قضا برخی از کسانی که دارای مدارج بالای دانشگاهی حتی در رشته ی زبان و ادبیات فارسی هستند، گاهی در تشخیص اشعار مجعول، دچار خطا و سر در گمی می شوند. برای نمونه می توان اشاره کرد به آن سه بیت و سه نگاه مشهور که با اشاره به داستان ملاقات و دیدار حضرت موسی(ع) با خداوند به ترتیب به نامهای حافظ، سعدی و مولانا یک چند در فضای تلگرامی سرگردان بود. یا غزلی با مطلع: عشق را بی معرفت معنا مکن/ زر نداری مشت خود را وا مکن... و غزل زیبای دیگری درباره ایام نوروز با مطلع: نوروز بمانید که ایام شمایید/ آغاز شمایید و سرانجام شمایید... که به اشتباه به نام مولانا بر سر زبانها بود. همچنین صدا و شعر دل آزار و مبتذلی که به دروغ با نام فروغ، یک چند شهرت کاذبی برای خود فراهم کرده بود. این نمونه ها نشان می دهد که مواجهه ی افراد جامعه ما حتی اقشار باسواد و تحصیلکرده با منابع و متون فرهنگی و ادبی، مواجهه ای سرسری و سطحی است و نه مواجهه ای از سر جدّیت و ژرف نگری و برخاسته از نقد و داوری. مساله ی دیگری که به این عارضه دامن می زند آن است که در فرهنگ ما بیش از آنکه قائل و سخنور، شهرت و اعتبارش را از قول و سخنش بگیرد، این قول و سخن است که اعتبار و شهرتش را از قائل و گوینده اش می گیرد. نکته این جاست که پس از آنکه نویسنده و سخنوری به درجه ای از اشتهار و اقبال دست یافت، دیگر همه ی سخنان و آثار او حتی سخنان و اشعار سست و یا کم مایه اش، در خور اهمیت و واجد ارزش دانسته شده و عملا از بوته ی نقد و داوری خارج می شود. در این گونه مواقع تنها شنیدن نام آن سخنور و شاعر بزرگ، کافی است تا همان مقدار ناچیز عقل نقّاد ما در پرتو هیمنه و بزرگی نام شاعر و سخنور، رو به خاموشی و فراموشی رود. البته این پدیده اختصاص به فرهنگ‌ ما ندارد و بیش و کم در سایر جوامع و فرهنگ ها دیده می شود، اما به نظر می رسد در فرهنگ ما به دلیل غیاب عقلانیت و کم سویی و بی رمقی چراغ نقد، همچنین جایگاه رفیع  و مقبولیتی که شعر و شاعران از آن برخوردارند، نمود و جلوه ی بیشتری دارد. 🦋🦋 C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌       آرایه های ادبی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─
تزریق: محمّدعلی تربیت درباره شعر تزریق می‌گوید: «تزریق صنعتی است از صنایع بدیعی که در عهد صفویه رواج گرفته... تزریقی اردبیلی پیشوای این سبک سبُک بوده و پیش از همه در این میدان اسب خود به جولان آورده است.» (دانشمندان آذربایجان؛ ص ۸۵) عبدالحسین زرین‌کوب در بخش شعر عامیانه و نمایش تزریق را از انواع شعرهای عامیانه و سرگرم کننده برمی‌شمارد و می‌نویسد: «یک نوع آن عبارت است از شعر بی‌معنی که در واقع شعر نیست با این همه چنان در آنها گوینده قیافۀ جدی دارد و با چنان صلابتی سنّت‌های وزن و قافیه را رعایت می‌کنند که یک لحظه انسان می‌تواند شوخی بودنش را فراموش کند.» (شعر بی‌دروغ شعر بی‌نقاب؛ ۱۳۷۲؛ ص ۱۷۱-۱۷۲) نیکو بخت معتقد است: «تزریق گویی که از نمونه‌های نقیضه در شعر فارسی و از مصطلحات شاعران عصر صفوی است، با توجه به نوع اشعاری که در تذکره‌ها تحت عنوان تزریق یاد شده می‌توان شعر تزریقی را چنین تعریف کرد: تزریق در اصطلاح شعر به نوعی تقلید مسخره آمیز و مضحک "نقیضه" اطلاق می‌شود که در آن شاعر با به‌کار گرفتن کلمات با معنی ابیاتی موزون و مقفّی امّا به کلی فاقد معنا به استقبال اشعار جدّ متقدّمان یا معاصران در همان سبک قالب و وزن می‌سازد. تزریق در تذکره‌ها با عناوین دیگری مانند: "مسلوب‌المعانی" "سهوالّلسان" "تزریق‌گویی" و "تزریق‌خوانی" آمده است.» (هجو در شعر فارسی؛ ۱۳۸۰؛ ص ۱۰۹) نمونه تزریق در دو بیت زیر: روزی که ز عشق می‌زدم لاف اردک‌بچه می‌فروخت علّاف یا میمون برهنه عار دارد در مدرسه اعتبار دارد (سام‌میرزا صفوی؛ تذکرۀ تحفۀ سامی) یکی از مهمترین ویژگی‌های تزریق هنجارگریزی در ترکیبات زبانی‌است، به‌گونه‌ای که شاعر تزریق‌گو می‌کوشد با این کار میان واژگان بی‌مناسبت پیوند برقرار سازد: شیر وزغ، دلّال مگس، کُلَه‌خود باران، دراعه‌‌ای ز بادنجان، پشم وزغ. این خصیصه بر پایه ایجاد رابطه میان واژگان بی‌تناسب استوار است. گاه در این نوع اشعار ابیاتی وجود دارد که به زحمت می‌توان برای آن‌ها معنایی در نظر گرفت امّا این معنی در ارتباط با سایر ابیات رنگ می‌بازد، مانند بیت دوم از سه بیت زیر: تو کیستی و قبیله‌ات چیست سی و سه کشید غایتش بیست بابای تو یازده نخود داشت نِی می‌زد و اسفناج می‌کاشت دندان چپ دریچه کور است آدینۀ کهنه بی‌حضور است (شفیعیون؛ هیاهوی هیچ؛ ۱۳۸۹؛ ص ۲۴) می‌دانیم دوره صفوی که عصر پیدایش تزریق است دوره رواج بازار شاعری است و مردم در هر سن و شغلی به سرودن روی آورده‌اند قطعاً در بین خیل کثیر این شاعران کم نیستند افرادی که در حوزه ادب و شعر سررشته نداشتند. می‌توان آثار تزریقی را نوعی واکنش طنزآمیز نسبت به اشعار دشوار دوره صفوی دانست. در میان آثار شاعران سبک هندی کم نیستند ابیاتی که از شدت باریکی خیال و پیچیدگی مضمون معنای روشنی ندارند. در چنین شرایطی می‌توان یکی از زمینه‌های پدید آمدن تزریق را مبارزه با طرز تفکر این دست از شاعران دانست. 📃مقاله: تزریق در شعر عصر صفوی 🖊نگارندگان: رقیه فراهانی، علیرضا فولادی
حامد عسکری ۱۰ خرداد ۱۳۶۱ در بم متولد شد. او فارغ‌التحصیل لیسانس رشتۀ حقوق قضایی است و هم‌زمان با تحصیلات کلاسیک، سابقۀ چند سال تحصیل در حوزه را نیز در پرونده دارد. بعد از زلزلۀ بم به دلیل شرایط نامساعد روحی به تهران انتقالی گرفت. او همچنان حسرت شاعرانی را می‌خورد که در این اتفاق تلخ زیر خاک مدفون شدند. عسکری که نوشتن را با شعر آغاز کرده بود به مرور به عرصۀ نویسندگی نیز ورود پیداکرد و به مقبولیت چشم‌گیری رسید. وی با روزنامۀ «جام‌جم» همکاری دارد. «خانمی که شما باشید»، «سرمه‌ای»، «پری‌دخت» و «خال سیاه عربی» از آثار نظم و نثر این شاعر است.
گرمی لبخند از آواز بنان برداشته چشم از فیروزه‌های اصفهان برداشته حس معصوم نگاه غرق در اعجاز را از دعاهای مفاتیح الجنان برداشته بعدها هرکس بخواند نقلی از زیباییش از غزل‌های من آتش به جان برداشته عشق مدت‌هاست این روح سراسر درد را برده بر بام جنون و نردبان برداشته فکر کن گنجشک باشی و ببینی گردباد جفت معصوم تو را از آشیان برداشته بشکند دستش گلم هرکس تو را از من گرفت کیسه باروت از ستارخان برداشته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سجاد حیدری قیری شاعر خوب شیرازی در برنامه سرزمین شعر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیر سلیمانی ۸ خرداد ۱۳۷۲ در زنجان متولد شد. تحصیلات او در رشتۀ حقوق بین‌الملل بوده و موفق به اخذ مدرک کارشناسی‌ارشد این رشته شده است. سلیمانی در حوزه شعر آئینی و نوحه فعالیتی جدی دارد و اشعار او توسط مداحان کشوری اجرا می‌شود. از او تا کنون اثر مستقلی به چاپ نرسیده است.
علی تنهاست بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم بیا دوباره به شب‌های کوفه برگردیم نفاق ما به مرور زمانه محکم شد بُرنده‌تر ز دم تیغ ابن‌ ملجم شد تمام روز فرو برده سر به زاویه‌ایم ولی چو شب رسد آلودۀ معاویه‌ایم خدای من! چه شد آن عهدها و پیمان‌ها چرا هنوز سرِ نیزه‌هاست قرآن‌ها؟ هنوز در دل این کوچه‌ها علی تنهاست هنوز تیغِ به زهر آب داده در کف ماست من و تو نیز در آن جبهه با علی بودیم امید جاه نبود از علی، ولی بودیم هر آسمان ز بدن‌های پاره‌پاره نبود در آن میانه نیازی به استخاره نبود چه شد که روز جمل دوستدار غیر شدیم؟ اسیر وسوسۀ طلحه و زبیر شدیم؟ نسوج بیعت ما، حیف! انسجام نداشت به قدر پینۀ کفش علی دوام نداشت میان معرکه سردرگمیم، ای مردم! چه نارفیق و چه نامردمیم، ای مردم! علی ز همسفر نیمه‌راه می‌گوید علی شکایت ما را به چاه می‌گوید «بیا دلا که ز مردم به خود پناه بریم ز دست مردم نااهل سر به چاه بریم» چه در طبیعت ما مردمان فراهم بود؟ که ما شفیق نبودیم و چاه مَحرم بود؟ رها شدیم و گرفتار زرق و برق شدیم میان برکۀ مال و منال، غرق شدیم به ما که مرد خداییم، کفر چیره‌تر است قلوب خلق ز «لیل‌المبیت» تیره‌تر است در این میانه یکی پاک و رستگار نماند به جز پلیدیِ مشتی گناهکار نماند مکن شفاعت آنان که رستگارانند «که مستحق کرامت، گناهکارانند» به سر به راهی ما احتیاجی آیا هست؟ سیاهی دل ما را علاجی آیا هست؟ نشانی خَتَمَ‌الله‌مان مجازی نیست به نقش مُهر جبین‌هایمان نیازی نیست خدا گواست که من بوی یار می‌شنوم صدای صیقلِ بر ذوالفقار می‌شنوم میان باطل و حق چند استخاره کُنَد؟ مگر که فکرِ مرا ذوالفقار چاره کند میان سینۀ ما قلب بی‌وفا، افسوس برای حضرت مولا نمانده جا، افسوس علی علی‌ست به لب‌هایمان ولی پیداست هنوز در شب دل‌هایمان علی تنهاست ✍🏻 🏷 |
"نکته‌ای در قافیه‌گزینی" اساس تعریف قالب‌های شعر سنتی بر کارکرد وزن و قافیه در آن‌هاست. نوع قرار گرفتن قافیه (به‌اجبار) و ردیف(به‌اختیار) است که مرز قالب‌های غزل و رباعی و قصیده و مسمط و غیره را مشخص می‌کند. اهمیت قافیه در شعر کهن به‌اندازه‌ای است که برخی از منتقدان شعر را صرفا سخن "موزون و مقفّی" دانسته‌اند و قافیه‌مندی را حتی مقدّم بر مخیّل‌بودن شعر تشخیص داده‌اند. هرچند کارکرد قافیه در شعرهای کهن و نو، سبک‌های مختلف و شعر رسمی یا عامیانه، تفاوت‌هایی دارد؛ برخی اصول موجود در قافیه گزینی است که شاعران، عمدتا به آن توجه دارند یا دست کم بر اساس علم قافیه به آن آگاهند. یکی از اصول قافیه‌گزینی، ضرورت تفکیک بین حروف اصلی و الحاقی قافیه است. به کلمات زیر توجه کنید: جنبش، کوشش، پویش، جوشش، آزمایش، نمایش، گزارش، تنش، پیچش، پوزش، کشش، سوزش، گرایش، بارش، پرسش، نرمش، پرش و هزاران واژه‌ی مشابه که از ترکیب "بن فعل و ِش" ساخته شده است. بسیاری از شاعران معاصر و برخی شاعران پس از سده‌ی نهم، به دلیل همسانی پایان این کلمات، از همه‌ی این ساخت‌ها به یک صورت در قافیه استفاده کرده‌اند؛ حال آنکه "ش" در تمام نمونه‌ها "حرف الحاقی" است و در زمان قافیه‌گزینی، اساس قرار نمی‌گیرند. از این زاویه، در نمونه‌های بالا پویش و جوشش را نمی‌توان هم‌قافیه کرد و نمونه‌گزینی صحیح قافیه‌ها به صورت زیر است: _ کوشش/ جوشش/پوشش و ... . _گرمایش/ نمایش/ گشایش/ نیایش و... . _سوزش/ پوزش/ فروزش و... . _پویش/ رویش/ گویش و ... . _گزارش/ بارش/ نگارش و ... . ادامه دارد https://eitaa.com/mmparvizan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک نفر داد زد چرا ؟ نان ما واجب است یا غزه ؟ حاج قاسم بگو هدف ماییم خورده موشک بجای ما غزه همه کفر یکطرف هستند تک و تنهاست با خدا غزه.. بیطرفا همیشه بیشرفند ای شهید سکوتها غزه السلام علیک یا مظلوم السلام علیک یا غزه 👉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فراخوان هشتمین جشنواره طنز و رسانه طنز پهلو به گزارش دبیرخانه هشتمین جشنواره طنز پهلو، فراخوان هشتمین جشنواره طنز و رسانه (طنزپهلو) یادمان کیومرث صابری فومنی (گل‌آقا) منتشر شد. این جشنواره با همکاری معاونت امور رسانه‌ای و تبلیغات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان برگزار می‌شود. بخش‌ها: داستان کوتاه طنز، کاریکاتور و کارتون، شعر طنز، طنز چندرسانه‌ای(محتوای شبکه‌های اجتماعی) و نثر طنز (طنز مطبوعاتی) جوایز: نفر اول هر بخش ۱۰۰ میلیون ریال به همراه تندیس جشنواره نفر دوم هر بخش ۷۰ میلیون ریال به همراه تندیس جشنواره نفر سوم هر بخش ۵۰ میلیون ریال به همراه تندیس جشنواره نفر تقدیری در هر بخش ۲۰ میلیون ریال به همراه تقدیرنامه موضوعات: انتخابات، یک بام و دو هوای حمایت غرب از مردم غ‌ز‌ه، بسته شدن پنجره جمعیتی در آینده نزدیک و پیر شدن ایران توهمات اپوزوسیون جمهوری اسلامی ایران، ورزش به ویژه فوتبال، گرانی خودرو، مصائب اینترنت، گرانی خانه و کرایه خانه، آفت‌های فضای مجازی (اعتیاد به گوشی، فودبلاگرها، بلاگرهای بی‌سواد، فیک‌نیوزها و…)، جهان‌گردی ایرانی‌ها و ایران گردی جهانیان، صرفه‌جویی در مصرف آب و انرژی، بروکراسی اداری و آزاد. دبیرخانه هشتمین جشنواره طنز پهلو تاکید کرد آیین پایانی این جشنواره در اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ در استان گیلان، شهر فومن (زادگاه گل‌آقا) برگزار خواهد شد و علاقمندان ‌می‌توانند آثار خود را تا *۳۱ فروردین ماه* سال آتی به نشانی http://tanz.pressfestival.ir ارسال کنند. .
🤲🤲🤲🤲 🌹«لیله القدر خیر من الف شهر»🌹 بار دیگر لیله القدری دیگر از راه می‌رسد و آیه های التماس« الغوث، خلصنا من النار»از مناره قلب‌های ما به اوج عرش پر می گیرد، بار دیگر حضرت سبحان را به «هزار و یک »نام نیکویش سوگند یاد میکنیم تا درهای رحمتش را بیش از هر زمان دیگری بر قلب‌های گنهکار ما بگشاید، شاید با قلم رحمت و مغفرتش خط قرمزی بر خطاهای خواسته و ناخواسته ما بکشد. شاید نسیم رحمتش برگهای خزان گناه را بردارد و در پستوی مغفرت خود پنهانش کند. شاید با زمزم کلام خود بشوید هر چه تیرگی‌ها و آلودگی ها را، شب نزول کلام وحی و نزول ملایکه به زمین است به اذن پروردگار، شبی که دفتر زنگار گرفته سال قبل به ورق انتهایی خود رسیده و ملایک لوح زرین در دست در انتظار مشق سرنوشت یکساله دیگر ی به صف ایستاده اند، ای کاش با قلم زرینشان هر چه خیر و خوبی و برکت و رحمت است را برصفحه سرنوشتمان ترسیم نمایند. ای کاش «حول الحالی» صورت بگیرد به« احسن الحال»، ای کاش عهد و پیمان لیله القدرمان تا لیله القدر بعدی محکم و استوار بر پای بماند و زنگار فراموشی نگیرد. ای کاش قدر بدانیم شبی را که ارزشی برابر هزار ماه دارد. ای کاش زنگ بیداری و آگاهی در قلبمان طنین افکند. کاش بدانیم چه شب عزیزی است و قدر بدانیم آنرا. الهی به لیله القدر و به صاحب القدر همه ما را در کنف رحمت و مغفرت خود مصون و محفوظ بدار و «خلصنا من النار یا رب»🤲🤲 ک. قالینی نژاد_افروز 🤲🤲🤲🤲🤲
3.27M
نکاتی درباره برنامه بخش اول - نقاط ضعف 🔹شماهم نظرات، پیشنهادات و خود را برای ما ارسال کنید. کانال در ایتا؛ @Farakhanesher
3.28M
نکاتی درباره برنامه بخش دوم - نقاط قوت 🔹شماهم نظرات، پیشنهادات و خود را برای ما ارسال کنید. کانال در ایتا؛ @Farakhanesher
"قدر" دلا معاویگی تا کی؟ دو روز مثل علی باشیم در این زمانه‌ی بی‌آغاز، چه می‌شود ازلی باشیم؟ بیار غیرت مالک را، ببین نزول ملایک را بیا "الست بربک" را، جواب "قال بلی" باشیم دوباره کعبه‌ی جانت را، امیر بت‌شکنی باید به جای "حبّ علی" تاکی، پر از بت "هبلی" باشیم؟ بسوز "طلحه‌ی عصیان " را ، بزن رگِ "جمل نان" را در این جنون خفی تا چند، اسیر شرک جلی باشیم؟ در ازدحام خیابان‌ها و عصر قحطی انسان‌ها کمی شبیه علی باشیم. کمی شبیه علی باشیم https://eitaa.com/mmparvizan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب ،نسیم رحمت حق جاریست ،اگر بغضتان ترکید ،اگر باران اشکتان بارید ، اینجا کسی ملتمس دعاست !! ,,قدر،،خود گر نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم.. حافظ در لیله القدر عشق الهی برای هم دعا کنیم.. محفل شعر قند پارسی🌹🌹🌱🌱🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پریدن بی پر تدبیر، مستی است جهان را گه بلندی، گاه پستی است به پستی در، دچار گیر و داریم ببالا، چنگ شاهین را شکاریم من اینجا چون نگهبانم، تو چون گنج ترا آسودگی باید، مرا رنج تو هم روزی روی زین خانه بیرون ببینی سحربازیهای گردون از این آرامگه وقتی کنی یاد که آبش برده خاک و باد بنیاد نه‌ای تا زاشیان امن دلتنگ نه از چوبت گزند آید، نه از سنگ مرا در دامها بسیار بستند ز بالم کودکان پرها شکستند گه از دیوار سنگ آمد گه از در گهم سرپنجه خونین شد گهی سر نگشت آسایشم یک لحظه دمساز گهی از گربه ترسیدم، گه از باز هجوم فتنه‌های آسمانی مرا آموخت علم زندگانی نگردد شاخک بی بن برومند ز تو سعی و عمل باید، ز من پند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح که میشود پنجره را باز کن بگذار بادی به سر و صورت روزمرگی‌هایت بخورد بقیه ی امروزت را پر از مهربانی کن و راه بیفت این‌ روزها مردم نا امیدند کار سختی نیست؛ لبخند بزن... صبح زیبایت بخیر 🌼
یک کوچه غیرت ای قَلَندر تا علی مانده‌ست شمشیر بردارد هر آن‌کس با علی مانده‌ست دیشب تمام کوچه‌های کوفه را گشتم تنها علی، تنها علی، تنها علی مانده‌ست ای ماهتاب آهسته‌تر اینجا قدم بگذار! در جزر و مد چاه، یک دریا علی مانده‌ست از خیل مردانی که می‌گفتند می‌مانیم انگار تنها ابن‌ملجم با علی مانده‌ست ای مرد! بر تیغت مبادا خاک بنشیند برخیز! تا برخاستن یک «یاعلی» مانده‌ست
عیوب قافیه در واقع جلوی زیباترشدن قافیه را میگیرند یعنی‌ ساختمان قافیه در آنها رعایت شده اما زیبایی ندارند و شاعران بزرگ مانند سعدی حافظ و مولانا هم دچار آن شده اند عیوب قافیه عبارتند از های ادبی
اگر دارای حرف الحاقی نباشد و مصوت های کوتاه در هجای قافیه همسان نباشندعیب بوجود می آید مثل اینکه کُشت را با دَشت یا زَرد را با خُرد قافیه کنیم نقد صوفی نه همه صافی بی غش باشد ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد صوفی ما که ز ورد سحری مست شدی شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد میبینیم که مصوت کوتاه در خوش با بقیه کلمات قافیه متفاوت است
این عیب مربوط به قافیه هایی است که حرف‌ در آنها یا درتلفظ است اما در نوشتن متفاوت مانند مریض و لذیذ یا حرف‌روی در تلفظ بهم است مانند پیچ و گیج از آن پیش کاین کارها شد بسیج نبود خوردنی ها جز از میوه هیچ
"روایت عطار از رفتار امام علی(ع) با ابن‌ملجم پیش از شهادت" چونک آن بدبخت آخر از قضا ناگهان آن زخم زد بر مرتضی مرتضی را شربتی کردند راست مرتضی گفتا که خونریزم کجاست؟ شربت او را ده نخست آنگه مرا زانک او خواهد بُدن همره مرا شربتش بردند او گفت اینت قهر حیدر اینجا خواهدم کشتن به زهر مرتضی گفتا به حقّ کردگار گر بخوردی شربتم این نابکار من همی ننهادمی بی‌او به هم پیش حق در جنت‌الماوی قدم پ.ن: روایت عطار از ماجرا، بعد عرفانی_ تاویلی دارد؛ هرچند مستندات تاریخی و دینی هم، سفارش امام(ع) به رفتاری انسانی با ابن‌ملجم را تایید می‌کند. البته روایت سنایی در باب سوم حدیقه، نشان‌دهنده‌ی قتل ابن‌ملجم در مکان نزدیک به شهادتگاه امام است؛ گویا ماخذ تاریخی او، متفاوت با بسیاری از منابع شیعی است. @mmparvizan
یا علی با حسرت واشک وآه می گفت علی در خلوت شب به ماه می گفت علی از دست خواص بی بصیرت ،شبها درد دل خود به چاه می گفت علی ۰۰۰۰۰۰۰ پای هدفش همیشه می ماند علی جان در ره جانانه برافشاند علی روزی که شکافت فرق او در محراب گفتند مگر نماز می خواند علی ! کیوانی مولای پرهیزگاران وامام عاشقان (امام علی) تسلیت باد